نام پژوهشگر: صفورا سلمانیان
صفورا سلمانیان جهانگیر صفری
طنز و شوخی یکی از ویژگی های بعضی از داستان های روزگار معاصر هستند. مایه های طنز بخشی از جوهر ادبی بهترین داستان های جهان را تشکیل می دهند. نگاه رندانه ی طنز به پیش فرض های رسـوب کرده ی ذهنی، اعتقادات پوسـیده و خـرافی و هم چنین معضـلات و مشـکلات اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی و به بازی گرفتن آن ها با سلاح خنده و لبخندی که برلب ها می نشیند، از تیزی حربه ی آن می کاهد و خطر آن را برای طنز پرداز کاهش می دهد. بنابراین طنـز ادبیات داستانی با مفاهیم کنایی، ژرف نگر، کاونده، مکاشفه آمیز و تپنده همراه است. در خصلت ماهوی آثار طنـزگونه همـواره موقعیتی تلخ، زننده و گاه فاجعه بار نهفته است. در این پایان نامه سعی شده، به ارتباط طنـز با مسـائل سیاسی، اجتـماعی، فرهنگی، خانوادگی و هم-چنین نحوه ی برخورد طنزپرداز با این مسائل در حیطه ی ادبیات داستانی معاصر پرداخته شود. روشن است که هدف اصلی نگارنده، در این پایان نامه بررسی ساختار طنز ادبیات داستانی است. برای این منظور پنج نویسنده انتخاب شدند که عبارتند از: ابوالقاسم پاینده، ابوالقاسم حالت، ایرج پزشکزاد، خسرو شاهانی و هوشنگ مرادی کرمانی. چهار نفر اول طنز پرداز و داستان نویس ادبیات بزرگسال هستند و نفر پنجم، داستان نویس ادبیات کودک و نوجوان است. هریک از این نویسندگان دارای زبان و طنز و سبک مخصوص به خود در ارائه ی طنزشان هستند. حالت و شاهانی بیشتر از جنبه ی فکاهی به مسائل اجتماعی می نگرند و سبک داسـتان هایشان ژورنالیسـتی است. پاینده با طنـز جوونالی- منیپوسی اش و طنـز آمیخـته به طعـن مخاطب را مـوعظه کرده و گاهی به او می تازد. او با استفاده از نظـریه ی گرماس، طنـزی تلـخ و گـزنده می-آفریند. پزشکزاد به طرح مسائل جنسی که در دهه ی 50 اوج می گیرد به بهانه ی اعتراض به فساد روزگار معاصرش، به تشریح فساد می پردازد و با خلق شخصیت های بیمار عقلانی، طنز منیپوسی می سازد و مرادی-کرمانی با بازگشت به دوران کودکی با زبان و بیانی ساده و صمیمی و نگاهی انسانی و عاطفی به ثبت خاطرات آن دوره و به نقد اجتماعی- فرهنگی می پردازد. چاشنی طنز در داستان هایش، آن ها را جذاب تر می کند.