نام پژوهشگر: امین اکبریان
امین اکبریان جاوید صدرایی
ژیاردیا لامبلیا تک یاخته انگلی آلوده کننده روده کوچک است، که در سراسر جهان انسان را آلوده می کند. ژیاردیا لامبلیا در انسان معمولاً به وسیله نوشیدن آب های آلوده با کیست انتقال می یابد. نشانه های بیماری شامل اسهال چرب، نفخ شکم، اسهال و دل پیچه است. اما در بیشتر موارد در افراد با دستگاه ایمنی سالم، بیماری بدون نشانه است یا دارای علائم بیماری خفیف می باشد. از میان شش گونه شناخته شده ژیاردیا، فقط ژیاردیا لامبلیا انسان را آلوده می کند؛ این گونه همچنین تعداد زیادی از دیگر پستانداران را آلوده می کند. ایزوله های ژیاردیا لامبلیا در هفت گروه ژنتیکی کلاس بندی شده اند، که این کلاس بندی بیشتر بر اساس شناسایی اختلافات ژن های گلوتامات دهیدروژناز، زیر واحد کوچک rna ریبوزومی و تریوز فسفات ایزومراز بوده است. ژنوتایپ های a وb انسان و طیف وسیعی از سایر میزبانان، شامل: حیوانات اهلی، گربه، سگ و حیوانات وحشی را آلوده می کنند. ایزوله های ژنوتایپ a خود به زیر ژنوتایپ های i و ii و ژنوتایپ b به زیر ژنوتایپ های iii و iv گروه بندی شده اند. گروه های ژنتیکی c، d، e، f و g محدود به حیوانات خانگی، احشام و حیوانات هستند. در این تحقیق، 30 نمونه مثبت ژیاردیا لامبلیا از شهرستان خرم آباد و روستاهای اطراف جمع آوری گردید. بعد از استخراج dna تکثیر ژن gdh، با استفاده از pcr انجام شد که از 30 نمونه 24 نمونه مثبت شدند. برای تعیین اختلافات ژنتیکی بر روی 5 نمونه (2 نمونه از مناطق روستایی و 3 نمونه از مناطق شهری) تعیین توالی انجام شد. هم ردیفی چندگانه توالی ژن gdh نشان داد که توالی ها همه از یک ژنوتایپ بودند، 5 نمونه همه از ژنوتایپ a بودند. در این مطالعه ژنوتایپ a، ژنوتایپ غالب در خرم آباد و روستاهای اطراف بود. این یافته ها نشان داد که ایزوله های شهرستان خرم آباد از لحاظ ژنوتایپ شبیه هستند.
امین اکبریان محمد خوروش
هدف از انجام مطالعه حاضر تعیین اثرات عمل آوری های فیزیکی دانه سویا بر مقدار ناپدید شدن شکمبه ای، پس شکمبه ای ماده خشک و پروتئین خام و پاسخ های فیزیولوژیکی و عملکردی گاوهای شیرده هلشتاین بود. برای این منظور از 3 راس گاو هلشتاین غیر شیرده دارای فیستولای شکمبه ای استفاده شد و با روش کیسه های نایلونی متحرک، ناپدید شدن پس شکمبه ای مواد مغذی باقیمانده از هضم شکمبه ای مورد مطالعه قرار گرفت. نمونه ماده خوراکی (عمل آوری نشده و عمل آوری شده) به مدت صفر، 2، 4، 8، 12، 24، و 48 ساعت در شکمبه انکوباسیون و تجزیه پذیری ماده خشک و پروتئین خام تخمین زده شد. مقدار تجزیه پذیری موثر پروتئین خام دانه سویای عمل آوری نشده، تف داده شده و پرتوتابی با الکترون در سرعت 8 درصد در ساعت به ترتیب 61/96، 50/72 و 76/82 درصد بود. تف دادن ثابت نرخ تجزیه و تجزیه پذیری موثر ماده خشک و پروتئین خام دانه سویای مورد مطالعه را کاهش داد در مقابل پرتو الکترون سبب افزایش فراسنجه های مذکور گردید. نتایج الکتروفورز نشان داد که در دانه سویای عمل آوری نشده و پرتوتابی شده با الکترون زیر واحد بازی گلیسینین و در سویای تف داده شده زیر واحد β پروتئین کنگلیسینین و دو زیر واحد اسیدی و بازی بخش عمده پروتئین عبوری را تشکیل می دهند. به منظور بررسی تأثیر عمل آوری تف دادن و پرتوتابی الکترون بر عملکرد تولیدی و همچنین قابلیت هضم مواد مغذی دانه سویا، از 9 راس گاو هلشتاین شیرده در فاصله 15 ± 140 روز بعد زایش استفاده شد. این آزمایش در قالب طرح مربع لاتین 3 * 3 با سه تکرار طی دوره های 21 روزه انجام شد. جیره ها شامل علوفه و مواد متراکم به نسبت 40 به 60 درصد بود. مصرف ماده خشک در جیره های دانه سویای عمل آوری نشده، تف داده شده و پرتوتابی شده به ترتیب 26/73، 24/93 و 27/07 کیلوگرم بود که اختلاف بین میانگین ها معنی دار بود (0/1 >p)، اما اختلافی در مصرف پروتئین خام مشاهده نگردید. تولید شیر برای دانه سویای عمل آوری نشده، تف داده شده و پرتوتابی شده با الکترون به ترتیب 38/17، 39/49 و 38/64 کیلوگرم در روز و تولید شیر به ماده خشک مصرفی 1/47، 1/62 و 1/46 بود. قابلیت هضم پروتئین خام و ترکیبات شیر شامل درصد چربی، پروتئین و لاکتوز شیر و کل مواد جامد شیر تحت تأثیر روش عمل آوری فیزیکی دانه سویا قرار نگرفت. همچنین روش عمل آوری تف داده شده موجب افزایش اسیدیته شکمبه گردید و در جیره های آزمایشی تأثیر معنی داری بر غلظت و نسبت اسیدهای چرب فرار و نیتروژن آمونیاکی شکمبه مشاهده نگردید (0/05 <p). نتایج این تحقیق نشان داد که تف دادن سبب بهبود در تولید شیر، ترکیبات شیر و قابلیت هضم ظاهری مواد مغذی دانه سویا می گردد.