نام پژوهشگر: الهام رضایزدی
الهام رضایزدی حمید محمدی
rosellinia necatrix عامل بیماری پوسیدگی سفید ریشه در درختان میوه است که دارای پراکنش وسیع جهانی می باشد. این قارچ، در شمار عوامل بیماریزای خاکزاد گیاهی محسوب می شود که در کنترل آن روشهای سنتی تأثیر چندانی ندارد. در سالهای اخیر مطالعات و تحقیقات در زمینه کنترل بیولوژیکی عوامل بیماریزای خاکزاد گیاهی توجه زیادی را به خود جلب نموده است. اکتینومیست ها با خصلت پراکنش گسترده، رشد ریسه ای در خاک، توانایی در کلونیزه کردن سطح ریشه گیاهان، اثرات بازدارندگی روی میکروارگانیسم ها و تولید متابولیت های ثانویه متنوع از لحاظ شیمیایی از جمله آنتی بیوتیک ها، به عنوان عوامل مقتدر کنترل بیولوژیکی علیه بسیاری از عوامل بیماریزای گیاهی به شمار می روند این موجودات می توانند در استقرار موازنه میکروبیولوژیکی در خاک، نقش فعالی داشته باشند. بر این اساس با هدف بدست آوردن جدایه های آنتاگونیست علیه r. necatrix در سال های زراعی 88 و 1387 از اکتینومیست های خاکزی استان کرمان، همدان و شیراز مجموعاً بیش از 100 جدایه غربالگری شد. به منظور تعیین توانایی جدایه های اکتینومیست بدست آمده در تولید ماده ضد قارچی علیه بیمارگر مذکور، آزمون زیستی انجام شد. از مجموع 10 جدایه استرپتومایست فعال، جدایه 601، دارای بیشترین اثر آنتاگونیستی به صورت قارچ ایستایی (fungistatic) علیه r. necatrix بود. با انتقال ایزوله مزبور به کشت مایع، منحنی رشد آن تعیین گردید. جدایه مزبور بعد از قرار گرفتن در معرض کلروفرم اثر ضدقارچی خود را روی r. necatrix در شرایط برون تنی (in vitro) حفظ نمود. بررسی ویژگیهای بیوشیمیایی جدایه 601 نشان داد که مواد فعال ضد قارچی قطبی بوده و در آب و متانول حل می گردد در حالی که در کلروفرم و هگزان حل نمی شود. درآزمایش مربوط به تعیین پایداری دامنه حرارتی و پایداری در محیط، جدایه601 تا دمای c?70 فعالیت بیولوژیک خود را حفظ نمود و پایداری آن تحت شرایط آزمایشگاهی حدود 64 روز تعیین گردید. حداقل غلظت بازدارندگی از رشد (mic)، با استفاده از حلالیت ماده خشک عصاره جدایه فعال در حلال دی متیل سولفوکساید و متانول (1:1، v/v) نیز، ml mg/ 625/0 ارزیابی شد. جدایه 601 به دلیل فعالیت بازدارندگی بیشتر جهت کارهای آزمایشگاهی استفاده شد و اثر آن برروی r. necatrix روی ریشه لوبیا مورد بررسی قرار گرفت. به منظور ارزیابی نتایج بیوکنترل جدایه 601 روی r. necatrix اثر تیمارهای مختلف روی صفاتی از جمله ارتفاع بوته، وزن خشک کل گیاه، وزن خشک ریشه و وزن خشک شاخه و برگ گیاهچه های لوبیا، مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده های حاصل در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار و ده تکرار با استفاده از آزمون چند دامنه ای دانکن انجام شد که در سطح 05% نتایج حاصله با یکدیگر اختلاف معنی دار دارند. با توجه به اینکه تیمار استرپتومایسس روی کلیه صفات با حداکثر میانگین بالاترین اثر را داشته است، جهت تحقیقات آتی موارد زیر باید مد نظر قرار گیرد: تیمار استرپتومایسس به عنوان محرک رشد موجب افزایش سرعت رشد، افزایش ارتفاع بوته و افزایش وزن خشک می گردد، در نتیجه می توان پس از تحقیقات لازم آن را به خاک زراعی به عنوان یک کود بیولوژیک نیز مورد استفاده قرار داد. همچنین اثر آن روی اندامهای زایشی و افزایش محصول نیز باید مورد ارزیابی قرار گیرد. ازآنجا که طی مطالعات آزمایشگاهی اثر آنتاگونیستی جدایه 601 اثبات گردید و آزمایشات گلخانه ای نیز آن را قوت بخشید باید آنرا به عنوان یک عامل موثر در کنترل بیولوژیک r. necatrix مورد مطالعه فراتر مزرعه ای قرار داد. همچنین می توان ژن مسئول تولید ماده موثر جدایه های فعال را شناسایی و مورد مطالعه قرار داد و در صورت امکان جهت تولید گیاهان تراریخت مقاوم بکار گرفت.