نام پژوهشگر: محسن میری

سعادت در عقل و نقل با نظر به آثار شیخ الرئیس (ره) و علامه طباطبایی (ره)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی 1388
  مهرداد گودرزی   محمد مهدی گرجیان

انسان به طور فطری خواهان دستیابی به لذت وسعادت است .لکن هر شخص با توجه به شناختی که از خود وعالم یا عوالم پیرامونش دارد درمصداق خارجی به دنبال نوعی خاص از سعادت می رود .اما عقل سلیم و نقل معصوم تنها نوع خاصی از سعادت را حقیقی ولایق شان انسان دانسته ودیگر سعادتها را مجازی ونالایق انسان می داند . در اینجا ازحیث عقلی به فرموده های دو فیلسوف عقل نگر علامه سید محمد حسین طباطبایی(ره) وشیخ الرئیس بو علی سینا (ره)واز حیث نقلی به آیات الهی و روایات معصومین(علیهم السلام )نظری می افکنیم.شیخ با پذیرش سعادت بدن به واسطه تعدیل درقوای جسمانی سعادت حقیقی را مربوط به نفس وآنرا در این می داند که نفس ناطقه به جهانی عقلی تبدیل شود که در آن، صورت همه ی هستی و نظام معقول آن و خیری که به آن إفاضه می شود، نقش بندد .درنتیجه بتواند چیزی را که حُسن و خیر مطلق و کمال حق است، مشاهده کند و با آن متحد شود.علامه نیز با پذیرش سعادت بدن- به سبب دوری از افراط وتفریط در قوای بدنی- کمال جوهر عاقل یعنی نفس را درآن می داند که با رهایی از عالم ماده وخیال به عالم عقلی نائل آمده در آن تعقل ذات و حق نخستین تا جایی که وصول به آن ممکن باشد با روشنی خاص خود تحقق یابد. پس در این هنگام به جمیع لذائذ و سعادات بدون هیچگونه اشتغال بعضی از بعض دست می یابد در واقع کمال حقیقی برای انسان، همان وصول او به کمال حقیقی خویش، از نظر ذاتی و عوارض ذاتی است یا وصول او به کمال نهایی خود، از نظر ذات و وصف و فعل که همان «فنای ذاتی» و «فنای وصفی» و «فنای فعلی» در حق سبحان است که از آن تعبیر به توحید ذاتی و اسمی و فعلی می شود [وَحدَهُ، وَحدَهُ، وَحدَه] و این مقام عبارت است از اینکه انسان در اثر این شهود در می یابد که هیچ ذاتی و وصفی و فعلی، جز برای خداوند سبحان برای دیگری وجود ندارد. و اما خداوند ومفسران کلام او ( تعالی)یعنی ائمه معصومین(علیهم السلام)خوشبختی وسعادت بدن ونفس انسان را مورد توجه قرارداده خوشبختی بدن مادی را دررسیدن به بهجت وسرور فردی واجتماعی البته به شرط حفظ شان وکمال روح که حقیقت انسان است میدانند وخوشبختی وسعادت نفس را دردخول انسان در بهشت ابدی وتنعم از نعمتهای آن معرفی می نمایند جایی که الم وغمی در آن راه نداشته لذائذ غیر قابل وصفی رادر خود جمع کرده ورضوان الهی راجلوه گر مینماید. بنابرآنچه مذکور گردید :عقل ونقل گرچه خوشبختی مادی را فی الجمله می پذیرند ولکن کمال و سعادت حقیقی انسان رادر رسیدن به بالاترین مراتب عقلانی و لقائ حق مطلق میدانند که دراین دنیا به سبب ضعف عالم ماده در مرتبه ای نازلتر ودر عالم آخرت در مرتبه ای والاتر است. (ناگفته پیداست که: با چنین وصفی که از سعادت حقیقی بیان گردید لذتها وسعادتهای مادی گرایانه که تنها مربوط به بدن فانی محفوف به انواع آلام وغمها وزودگذرمی باشند مجازی بوده ودر مقابل سعادت واقعی نفس ناطقه که جاودانه خالص و ابدی است بسیارپست و ناچیز است.)

ارائه روشی جهت بهبود کیفیت هندسی داده های لیزر اسکنر زمینی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی - دانشکده نقشه برداری 1390
  الناز زنجانی پور   محمد سعادت سرشت

لیزراسکنر قادر است حجم عظیمی از نقاط عارضه را به طور اتوماتیک و در مدت زمان کوتاهی برداشت نماید. اما به هر حال به دلیل وجود عوامل مختلف، داده های خام دقیقی را ارائه نخواهد داد و مطابق با تمام متدهای نقشه برداری، نتایج حاصل از اندازه گیری دستگاه، تحت تاثیر عوامل مختلف، خطادار خواهند بود. برای رسیدن به اطلاعات دقیق و صحیح، شناخت کافی و درک کاملی از منابع خطا در این ابزار ضروری ولازم به نظر می رسد. مهم ترین مسأله در این امر آگاهی از خطاهای سیستماتیک است و بهترین کار تصحیح دستگاه واقعی در مقایسه با ساختار ایده ال به کمک اجرای مدل های ریاضی می باشد. به هر حال مدل های ریاضی نیز نیازمند دانش دقیق در مورد دستگاه و مولفه های آن است. به عنوان یک راهکار نقشه برداری، کالیبراسیون مبحث مهمی در لیزراسکنر زمینی است که یک پیش نیاز برای استخراج اطلاعات دقیق و قابل اعتماد سه بعدی از ابر نقاط می باشد. هدف از انجام کالیبراسیون لیزراسکنر، مقایسه دقت واقعی دستگاه در عمل با روش های دقیق تر نسبت به آن است تا به این ترتیب با تشخیص انواع خطاهای محتمل درداده ها، روندی برای مدلسازی و خنثی کردن تاثیری که عوامل مختلف بر کیفیت هندسی این داده ها می گذارند، ارائه شود. برای انجام این کار، داده ها با دقت هایی که نسبت به لیزر اسکنر میزان بالاتری دارند و حکم مقادیر مرجع را برای این دستگاه ها بازی می کنند مقایسه شده و با تعیین مقادیر اختلاف، مدل هایی برای بهبود بخشیدن به این دقت ارائه می گردد که این مدل اغلب با بیان تشابه دستگاه های لیزراسکنر با توتال استیشن ها و توسعه مدل های بهبود خطای آن ها برای این ابزار بدست می-آید[20]. روش کالیبراسیون معمول برای انواع وسایل و ابزار فتوگرامتریک و ژئودتیک وجود دارد. اما این موضوع در خصوص لیزر اسکنر زمینی کمی پیچیده تر می باشد، زیرا که این دستگاه به گونه ای ساختاردهی شده است که با دیگر تجهیزات نقشه برداری متفاوت است. دقت در لیزراسکنرها، دستگاه به دستگاه متغیر می باشد و به کالیبراسیون انفرادی و چگونگی نگهداری که از آن ها به عمل می آید، بستگی دارد. در این تحقیق بعد از معرفی مختصری در خصوص ساختار لیزراسکنرها و نحوه اندازه گیری در آن ها، کلیه خطاهای ممکن در این گونه دستگاه ها که به نوعی بر دقت هندسی داده های برداشتی اثر می گذارند، به تفصیل بیان می گردند و در ادامه ضمن بیان انواع روش های موجود در کالیبراسیون لیزراسکنر و مدل های ریاضی مطرح در این راستا، مدلی پیشنهادی جهت کالیبراسیون بهینه ارائه می شود. این مدل شامل 19 پارامتر صرفاً فیزیکی است که با نگاه دقیق به ساختار داخلی لیزر اسکنر ارائه و معرفی گردیده است و بنابراین می تواند برای انواع مختلف دستگاه های لیزر اسکنر مورد استفاده قرار بگیرد. مدل های دیگر محققین دارای این ضعف بوده است که هر یک در بر گیرنده چند پارامتر فیزیکی هستند و تاکید آن ها در ادامه در خصوص پارامتر های تجربی است که بعد از مشاهده نمودار مقادیر باقی مانده به مدل های آن ها اضافه گردیده است. و این مسأله مدل را دارای این ضعف می کند که تنها برای همان دسته از مشاهدات قابل استفاده هستند چون در جای دیگری ممکن است این پارامتر های تجربی کارساز نباشند و می بایست پارامتر های دیگری را جایگزین آن ها نمود. محاسبه پارامترها و ارزیابی دقت مدل بدست آمده و مقایسه آن با مدل های موجود بیانگر این موضوع است که مدل پیشنهادی به میزان مطلوبی قادر است دقت نهایی داده های برداشتی لیزراسکنر را بهبود بخشد.

بررسی هیستوپاتولوژی و کلنیزاسیون بیماری عامل شانکر مرکبات در گیاهان لیمو ترش و آرابیدوپسیس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده کشاورزی 1392
  محسن میری   محمد جواهری

شانکر باکتریایی مرکبات با عامل xanthomonas citri subsp. citri (xcc) یکی از مهم ترین بیماری های مرکبات است. رشد دو جدایه ایرانی باکتری عامل شانکر مرکبات (306-xcc و 86-xcc) در سه گیاه لیموترش (citrus aurantifolia)، گریپ فروت (citrus paradisi) و پرتقال (citrus sinensis) در زمان های مختلف پس از مایه زنی مورد بررسی قرار گرفت. برای مایه زنی از سه روش سوزن زنی برگ و سپس قطره گذاری سوسپانسیون باکتری عامل بیماری، تزریق سوسپانسیون بیمارگر به اپیدرم زیرین برگ و آزمون برگ بریده استفاده شد. به منظور مشاهده تغییرات بافتی در لیموترش آلوده، مقطع گیری عرضی از بافت برگ در محل علائم با تیغ سترون انجام شد. برای بررسی رشد باکتری در گیاه مدل آرابیدوپسیس به عنوان یک غیر میزبان نیز مایه زنی به روش اسپری بافت گیاهی انجام شد. هر سه روش مایه زنی جهت اثبات بیماریزایی موفق بودند اما موثرترین روش که منجر به تولید علایم مشخصه بیماری گردید و به خوبی الگوی رشدی جدایه های باکتری را نشان داد، سوزن زنی برگ و قطره گذاری سوسپانسیون باکتری عامل بیماری در میزبان بود. پس از مایه زنی، جمعیت دو جدایه باکتری xcc در لیموترش مرتباً افزایش پیدا کرد و 28 روز پس از مایه زنی به بیشترین میزان خود رسید. علائم ایجاد شده توسط دوجدایه xcc در لیموترش متفاوت بود. جدایه 306 علائم مشخص شانکر شامل هایپرتروفی و هایپرپلازی را در بافت برگ ایجاد کرد ولی جدایه 86 فقط هایپرپلازی را در بافت برگ ایجاد نمود. الگوی رشد جمعیت و همچنین کاهش معنی دار تعداد سلول های باکتری در دو گیاه پرتقال و گریپ فروت نوعی واکنش مقاومت یا تحمل تلقی شد. جدایه های 306-xcc و 86-xcc در گریپ فروت هیچ گونه علائمی مبنی بر بیماری زایی در این گیاه ایجاد نکردند. علائم تولیدی توسط جدایه 306 در پرتقال به صورت قرمز و قهوه ای شدن محل مایه زنی همراه با هاله کلروتیک و در سطح پشتی به صورت آبسوختگی محل سوزن ظاهر شد، اما جدایه 86 هیچ گونه علائمی در پرتقال ایجاد نکرد. نتایج مربوط به هیستوپاتولوژی در لیموترش نیز هایپرپلازی و هایپرتروفی بافت مزوفیل و همچنین پاره شدن اپیدرم برگ گیاه لیموترش را نشان داد. جمعیت جدایه های باکتری xcc در آرابیدوپسیس طی روزهای پس از مایه زنی تغییری را نشان نداد. گیاه آرابیدوپسیس به عنوان غیر میزبان و همچنین مدلی مناسب برای برهمکنش بین بیمارگر و گیاه تلقی شد.

مبانی انسان شناختی اخلاق عرفانی و بررسی تطبیقی آن با متون دینی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1391
  شهناز قهرمانی ده نویی   یدالله یزدان پناه

اخلاق عرفانی به عنوان یکی از رویکردهای اخلاق اسلامی، از شاخههای تخصصی عرفان اسلامی میباشد. این اخلاق دارای مبانی خاص انسان شناختی است که ریشه در عرفان نظری و عرفان عملی دارد. مهمترین مبانی انسان شناختی این اخلاق عبارتند از 1- قلب گوهر اصلی وجود انسان است. 2- این گوهر دارای لایههای طولی و اطوار باطنی است که به لطائف و بطون سبعه تعبیر میشود. 3-سعادت و کمال لایق آدمی، وصول الی الله است. سایر مبانی انسان شناختی اخلاق عرفانی، از فروعات این سه مبنا بوده و ذیل آنها مورد بررسی قرار میگیرند. اهل معرفت حقیقت انسان را قلب دانسته و عقل، حس و دیگر قوای باطنی و ظاهری را از شئون آن میشمارند. قلب دارای کارکردهای متنوعی است که مهمترین آنها، ادراک شهودی حقایق و معارف است و انواع احساسات و احوالات و اعمالی چون نیت، توبه و اخلاص از جمله کارکردهای عملی قلباند. با ظهور اسماء و صفات الهی در قلب، آدمی از صفات بشری فانی گشته و تمام رفتارها و ملکات او صبغهی الهی میگیرند و تخلق به اخلاق الهی حاصل میشود. توجه به ساختار وجودی قلب که دارای لایههای طولی و اطوار وجودی میباشد، مبنای مهم دیگری است که معرفت دقیقتر و عمیقتری از نفس را موجب میشود. از این منظر قلب بالقوه، دارای مراتب باطنی و طولیای است که حرکت درونی و صیرورت وجودی، تأمین کننده فعلیت آنها میباشد. اشتداد وجودی قلب در گرو خرق حجابهای ظلمانی و نورانی و شکوفایی لایههای قلب یعنی طبع، نفس، قلب، روح، سرّ، خفی و اخفی میباشد و با شکوفایی اطوار وجودی قلب، مقاماتی مانند اسلام، ایمان و احسان به منصه ظهور میرسند. براساس این مبنا همهی فضایل اخلاقی به شکل طولی قابلیت ارتقا دارند و عمق و ظرافت ملکات اخلاقی گستردهتر میشود. اما مبنای سوم یاد شده این است که سعادت انسان در وصول الی الله است که با سیر و سلوک معنوی و توفیق جذبههای الهی حاصل میشود. بر اساس این مبنا اخلاق عرفانی، در جانب فضایل حکم میکند بر ضرورت دو امر: حسن فعلی و فاعلی با رعایت اخلاص و در جانب رذایل حکمش وجوب تقبیح و ترک موجبات دوری از کمال و هجران از جمال، است. بررسی و تحقیق متون دینی و مصادر قرآنی روایی آن مفید این حقیقت است که مبانی انسان شناختی اخلاقی عرفانی، با متون دینی هم افق بوده و موافقت و مطابقت دارد. از منظر شریعت نیز قلب، اصل انسان معرفی شده که با اطوار و کارکردهای گوناگون معرفتی، احساسی و عملی مانند ایمان، اطمینان، شرک و نفاق سعادت و شقاوت آدمی را رقم میزند. متون دینی نیز انسان را موجودی میداند که دارای مراتب طولی و باطنی مانند روح، قلب و نفس، میباشد. در باب مبنای سوم باید گفت متون دینی بر آن است که کمال آدمی به بندگی تام و دارا بودن قلب سلیم است و سعادت را رسیدن به مقام محو و کمال انقطاع میداند.