نام پژوهشگر: حسن حسینی خیرآبادی
حسن حسینی خیرآبادی محمدباقر پارساپور
یکی از منابع و اسباب ایجاد تعهدات در روابط مردم عقود و ایقاعات می باشد. در این پژوهش در پی شناخت ماهیت و نقش اراده قبول کننده در ایجاد و شکل گیری عقود و ایقاعات می باشیم. درواقع می خواهیم بررسی کنیم که اراده قبول کننده در اعمال حقوقی از خاصیت و ویژگی خلاق بودن و سازنده بودن برخوردار است؟ یا اراده قبول کننده تنها محدود به اعلام و اظهار رضایت نسبت به انشاء موجب می شود؟ بعبارت دیگر ماهیت قبول در اعمال حقوقی انشاء است یا اخبار؟ همچنین آیا در اعمال حقوقی سبب مجموع اراده موجب و قابل است؟ یا سبب و رکن تنها اراده موجب است و اراده قابل تنها شرط تاثیرگذاری محسوب می شود؟ بدین منظور ماهیت و موقعیت قبول در عقود و ایقاعات را بطور جداگانه بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که قبول در اعمال حقوقی پراکنده ای که وجود دارد دارای ماهیت و موقعیت واحدی نمی باشد. بلکه ماهیت و موقعیتی که قبول در قراردادها دارد متفاوت از ماهیت و موقعیت قبول در ایقاعات است. قبول در قرارداداها جزئی است که همپای ایجاب در شکل گیری عقد موثر است و اعلام اراده قابل در عقود باید متکی به قصد انشاء باشد. ولی قبول در ایقاعات تنها مطاوعه و رضایت نسبت به اراده موقع است و در تکوین و ایجاد ایقاع جزء محسوب نمی شود و تنها شرط تاثیرگذاری به حساب می آید. بعلاوه مواردی وجود دارد که در اشتراط قبول در تحقق یا تاثیرگذاری عمل حقوقی تردید وجود دارد مانند قبول موصی له در وصیت تملیکی، قبول موقوف علیهم در وقف و قبول محال علیه در حواله. آیا در این موارد اصل اشتراط قبول است یا عدم اشتراط قبول؟ در این مورد نیز ماهیت و جایگاه قبول در هر یک از این اعمال حقوقی را بطورجداگانه بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که دراعمال حقوقی اصل اشتراط قبول است. همچنین قبول برای اینکه بتواند در اعمال حقوقی موثر واقع شود باید احکام و شرایطی را داشته باشد که این احکام را با توجه به فقه و حقوق مورد بررسی قرار داده ایم.