نام پژوهشگر: مرجان صایب طاهری

اثربخشی درمان نوروفیدبک در بهبود علائم و عملکرد کودکان مبتلا به اختلالات طیف درخوماندگی با کاکرد بالا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - پژوهشکده علوم بهزیستی 1388
  مرجان صایب طاهری   رضا رستمی

چکیده ? هدف با توجه به شیوع روزافزون اختلالات طیف درخودماندگی، بررسی شیوه های درمانی نوین و بهره گیری از آن ها، به منظور کمک به بهبود علائم و کارکرد کودکان مبتلا به این اختلالات، امری ضروری به نظر میرسد. پژوهشهای بسیاری بر روی مبنای زیستی این اختلالات انجام شده است و امروزه در مجامع علمی، اختلالات این طیف را، اختلالاتی عصبی ـ تحولی می خوانند که به تبع آن، درمانهای مبتنی بر علل زیستی را نیز می طلبند. پژوهش حاضر، با تعیین نمودن هدفی مبنی بر «تعیین نقش درمان نوروفیدبک در کاهش علائم و بهبود عملکرد کودکان مبتلا به اختلالات طیف درخودماندگی در سطح رفتار و مغز»، سعی داشت به بررسی اثربخشی درمان نوروفیدبک، به عنوان یک درمان مبتنی بر علل زیستی، بر کودکان مبتلا به اختلالات این طیف بپردازد. ? روش بررسی پژوهش حاضر، در چارچوب طرح «مطالعه ی تک موردی» با خط پایه ی چندگانه و پیگیری، انجام شده است. 8 آزمودنی در این پژوهش شرکت داشتند که به صورت پلکانی در سه گروه، وارد فرآیند درمان شدند. نمونه گیری به روش قضاوتی انجام شد. افراد نمونه، از جامعه ی کودکان 13-8 ساله ای انتخاب شده بودند که در مدارس استثنائی تحصیل می کردند. همه ی این کودکان، دارای کارکرد بالا (بهره هوشی بالاتر از سطح بهنجار) بودند. کودکان، پس از گذراندان مراحل ارزیابی چندگانه، به صورت پلکانی وارد مرحله ی درمان شدند. ارزیابی ها به طور کلی، در دو سطح رفتار آشکار (علائم و عملکرد) و رفتار پنهان (کارکرد مغز) انجام می شد. ارزیابی در سطح رفتار آشکار، به طور مکرّر، پیش از درمان (خط پایه)، در طول درمان و پس از آن (پیگیری)، با استفاده از دو ابزار «مقیاس ارزیابی علائم» و «مقیاس ارزیابی عملکرد» انجام می گرفت. تعداد جلسات درمان برای هر کودک، 30 جلسه بود که هفته ای دوبار تشکیل می شد. تعداد جلسات پیگیری نیز برای هر فرد، 3 جلسه بود؛ اما تعداد ثبت های خط پایه برای هر یک از آزمودنی ها، بسته به اینکه در کدام گروه قرار داشتند، متفاوت بود (گروه اول 3 جلسه، گروه دوم 5 جلسه و گروه سوم 7 جلسه). ارزیابی در سطح رفتار پنهان، با استفاده از دستگاه الکتروآنسفالوگراف و تبدیل داده ها به الکتروآنسفالوگرام کمّی (qeeg)، برای هر آزمودنی، قبل و پس از درمان ثبت می شد. داده های به دست آمده در سطح رفتار، از دو طریق تحلیل چشمی نمودار (براساس سطح، شیب و تغییرپذیری) و آزمون غیرپارامتریک اندازه ی اثر (بر اساس pzd/pnd، درصد کاهش/ درصد بهبودی، و d cohen) مورد تحلیل قرار گرفت ? یافته ها داده ها، حاکی از کاهش شدت علائم و بهبود عملکرد در 75% از آزمودنی ها بود. بررسیها نشان داد که میزان بهبودی در عملکرد، بیشتر از میزان کاهش علائم در آزمودنیها است. داده های به دست آمده در سطح کارکرد مغزی، تحلیل داده ها از دو طریق تحلیل چشمیِ نقشه ی مغزی به منظور بررسی تفاوت قبل و پس از درمان در هر فرد، و آزمون t به منظور بررسی تفاوت قبل و پس از درمان در سطح گروهی انجام شد. داده ها در سطح فردی، حاکی از ایجاد بهبود نسبی در 87 درصد آزمودنی ها بودند. در سطح گروهی، تفاوت قبل و پس از درمان، در چند فرکانس و در نواحی خاصی از مغز معنادار بود (0.05 >p). ? نتیجه گیری درمان نوروفیدبک می تواند در افراد مبتلا به اختلالات طیف درخودماندگی، منجر به بهبودی هایی در سطح رفتار آشکار (به صورت کاهش علائم و افزایش عملکرد) و رفتار پنهان (بهبودی در سطح کارکرد مغز) شود. اما این درمان، برای تمامی افراد مبتلا به این اختلالات مفید نیست و در برخی موارد می تواند نتایج منفی به بار آورد. بدین سبب، استفاده از روش درمانی نوروفیدبک، در این گروه از کودکان، احتیاط و بررسیهای متعددی را می طلبد.