نام پژوهشگر: مریم صالحی نیا
اسما حسینی مقدم مریم صالحی نیا
منظومه های داستانی نظامی از حیث وجود شخصیت های قوی و ماندگار برجستگی قابل توجهی دارند. هدف این پژوهش بررسی شیوه هایی است که نظامی در شخصیت پردازی به کارگرفته است. بدین منظور سه تن از شخصیت های داستانی او: خسرو، بهرام و اسکندر – که در مقام شهریاری نقطه اشتراک دارند- انتخاب شده اند. تعمد در انتخاب سه شهریار، به منظور رسیدن به این نکته بوده که آیا نظامی در پرداخت شخصیت قهرمان داستان های خود یک الگوی قراردادی از شخصیت را در ذهن داشته و آن را در هر اثرش با نام و نقش متفاوت تکرار کرده است یا اینکه شخصیت های او اساساً شخصیت هایی متفاوت با ویژگی ها و نقش هایی متفاوت هستند؟ این پژوهش مبتنی بر نظریه معناگراست و تلفیقی از نظریات بارت، هروشفسکی، مایک بال و... در آن به کار رفته است. برای بررسی شیوه های شخصیت پردازی از روش آماری و برای تحلیل ویژگی های سه شهریار از روش توصیفی استفاده شده است. این پایان نامه در پنج فصل تنظیم شده: در فصل اول شیوه های شخصیت پردازی و نظریه های شخصیت معرفی می شود، سه فصل بعدی به ترتیب به شخصیت پردازی خسرو، بهرام و اسکندر اختصاص دارد و فصل آخر به موضوع شهریار آرمانی و جمع بندی و نتیجه گیری می پردازد. نتایج به دست آمده، مهارت نظامی در شخصیت پردازی و وجود شهریار آرمانی را به اثبات می رساند.
بی بی مریم نظام پور مریم صالحی نیا
در این پایاننامه عناصر داستانی منظوم? یوسف و زلیخای جامی بررسی شده است. در فصل نخست عناصر داستانی از نظر فورستر و هماندیشان او معرّفی شده است. در فصل بعدی شیو? استفاد? جامی از این عناصر همراه با ارائ? نمونههای شعری و آمار و ارقام دقیق تحلیل شده است. شیو? داستانپردازی او در مقایسه با نظریات معاصران در زمین? داستان در برخی موارد تحسین برانگیز است و در برخی موارد کاستیهایی دارد که از شیوههای داستانپردازی معاصر دور میشود. در ادامه برای تبیین نوسانات سبکی جامی در بیان موضوعات گوناگون رابط? بین موضوع و سبک وی در سطوح ادبی و دستوری نشان داده شده است و با ارائ? جدول بسامدی که اطّلاعات سبکی را با تأکید بر تعداد ابیات مساوی از هربخش در بردارد، نتایج تحلیل شده است. در پایان با توجه به تأکید جامی بر اندیشههای عرفانی بنمایهها و نمادهای عرفانی مورد بررسی قرار گرفته است.در آخر میتوان گفت جامی در راستای درونمای? عرفانی خود به گزینش و چینش عناصر داستانی پرداخته است.
زهرا خدادادی مریم صالحی نیا
چکیده عبهرالعاشقین، متنی عرفانی و سرشار از مفاهیم انتزاعی است. در پژوهش حاضر این مفاهیم با توجّه به رویکرد جدید «لیکاف» و «جانسون» به استعاره مورد بررسی قرار گرفته اند. این پژوهش در سه فصل تنظیم شده است. در فصل نخست، ضمن بیان سیر مطالع? استعاره در غرب، ساختار نظریّ? معاصر استعاره نیز بیان شده است. در فصل دوّم، در ابتدا استعاره های شناختی عبهرالعاشقین در قالب دسته بندی ارائه شده از سوی «لیکاف» و «جانسون» معرّفی شده، و سپس این استعاره ها با توجّه به اصول ارائه شده از سوی «یاکل» توصیف شده است. در فصل سوّم، به ارتباط میان این استعاره ها اشاره شده و نیز نظام استعاری متن مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های ما نشان می-دهد که در این متن با سه دسته استعار? هستی شناختی، جهتی و ساختاری مواجه هستیم. این استعاره ها بر اساس انسجام معنایی موجود در عبهرالعاشقین در ارتباط با یکدیگر قرار گرفته، مجموعه ای از شبکه های استعاری را به وجود می آورند که بر اساس مدل های شناختی نظام مند و منسجمی شکل یافته اند.
فاطمه نجاتی خالقی عبداله رادمرد
چکیده رساله/پایان نامه : نظریه روایت شعبه ای فعال از نظریه ی ادبی بوده است و مطالعه ی ادبی بر ساختار روایی متکی است، برای تحلیل متون روایی نظریه های مختلفی ارائه شده اما به نظر می رسد چارچوبی را که ژنت در کتاب گفتمان روایی « narrative discource» پیشنهاد می کند از جامعیت بیشتری برخوردار باشد. ادبیات داستانی کهن پارسی چون مثنوی مولوی و بخش های روایی تفسیرها سرشار از جلوه های گوناگون کاربرد روایت است. یکی از زیر متن های مثنوی مولوی، تفسیر ابوالفتوح رازی است که به وسیله ی دانش روایت شناسی شیوه ی روایت گری دو راوی و میزان تأثیرپذیری مولوی از ابوالفتوح، شباهت ها، تفاوت ها و انگیزه راویان برای ایجاد آنان آشکار می شود این نوشته می خواهد شیوه ی روایت گری در شش قصه ی مثنوی و همانندهایش در تفسیر ابوالفتوح را از طریق سه مقوله زمان، کانون و لحن مطرح در نظریه ی ژنت تحلیل کند. نتایج بدست آمده در تحلیل سطح داستانی روایات آشکار نمود که مولوی از طریق ارزش گذاری مکرر یا دگر انگیزی که اغلب با گفتگوی شخصیت ها ایجاد می کند، سعی دارد روایت را برای روایت شنو به نمایش در آورد اما ابوالفتوح از طریق رمزگان نام گذاری و اطلاعاتی به حفظ ماهیت تفسیری روایات می کوشد. تحلیل سطح گفتمانی روایات مشخص نمود که هر دو راوی از گفتگو برای روایت گری استفاده کرده اند اما میزان استفاده راویان متغیّر است. در بخش دیرش روایات ابوالفتوح از دو منظر قابل بررسی هستند چون دو نوع شتاب متفاوت ایجاد می کند که برای این ویژگی تعریفی گفته نشده است همچنین در تحلیل بسامد هم با ویژگی دو گانه در روایات ابوالفتوح روبه رو شدیم علاوه بر این راویان می کوشند به وسیله ی کنش یک زمانه شخصیت های داستانی، در روایت حرکت و پویایی ایجاد کنند.
راحله آزادی فر مریم صالحی نیا
خالد حسینی رمان نویس معاصر افغانستانی در اثرش، هزار خورشید درخشان، به وضعیت اجتماعی دوران جنگ در افغانستان پرداخته است. این رمان در جامعه کتاب?خوان ایران چنان مورد توجه واقع شد که در مدتی اندک چندین مترجم آن را به فارسی برگرداندند. به نظر می?رسد یکی از رموز موفقیت این اثر وجوه رئالیستی آن است این رساله ضمن پرداختن به رئالیسم و اصول آن، و معرفی نویسنده و آثارش، عناصر رئالیستی رمان هزار خورشید درخشان را با تکیه بر شخصیت های رمان و عوامل موثر بر زندگی آن ها بررسی می کند. حسینی شخصیت های رمانش را از میان مردم عادی و معمولی جامعه ی معاصر افغانستان برگزیده است. آن ها افرادی عادی هستند که با آداب و رسوم، باورها و عقایدشان زندگی می کنند و نمادی از انسان های زجرکشیده ای هستند که در موقعیتی خاص و در یک برهه ی معین از تاریخ افغانستان زندگی می کنند. نویسنده شیوه ی زندگی طبقات و اقوام مختلف را در کنار یکدیگر مطرح می کند. هزار خورشید درخشان تصویری است روشن و تا اندازه ی زیادی واقعی از افغانستان سال های 1352- 1380، با این همه نویسنده نتوانسته است به تمامی خود را از سیطره نظام امپریالیستی که در آن زیسته و آن را پذیرفته برهاند.
زهره خرمی محمدجواد مهدوی
پدیده ی مهاجرت شاعران به هند در قرن دهم همانند بسیاری از دیگر مسائل تاریخی و ادبی عصر صفویه دارای ابهامات و ناگفته های تاریخی و نیز برخی پیش زمینه های ذهنی نادرست است که راه را بر درک صحیح چگونگی این امر بسته است. این پایان نامه که شامل چهار فصل است. در فصل اول علل و انگیزهای مهاجرت بررسی شده و این نتیجه حاصل شده است که برخی بدیهیات موجود در این زمینه نظیر مهاجرت شاعران به سبب بی توجهی شاهان صفوی، قابل تردید هستند و روایات تذکره ها گویای این است که انگیزه های عزیمت به هند متعدد و گوناگون بوده که مهم ترین آنها را انگیزه های شخصی، نابسامانی های سیاسی، تعصبات مذهبی شاهان صفوی و جاذبه های سرزمین هند مثل آزادی های اعتقادی، شرایط مساعد اقلیمی و شاعرنوازی شاهان هند تشکیل می داده است. در فصل دوم ضمن بررسی اقشار مهاجر و فرجام مهاجرت، این نتیجه حاصل شد که گروه های مهاجر تنوع زیادی داشته-اند و کامروایی مطلق شاعران ایرانی در هند، نیز قابل تردید است و نیز اینکه برخی از مهاجرین به وطن باز می گشتند. در فصل سوم این نتیجه حاصل شد که این شاعران در هند، از یک سو منشأ اثرات فرهنگی و ادبی بوده و از سوی دیگر خود از فرهنگ هندی متأثر شده اند. فصل چهارم نیز به نتایج و پیشنهاد های تحقیق اختصاص یافته است.
فاطمه رضوی مریم صالحی نیا
هدف این پایان¬نامه بررسی مشخصه¬های سبکی خاطرات تاج¬السلطنه است. در این راستا از بنیاد نظریِ «زبان¬شناسی جنسیت» و روش¬های عملی «تحلیل انتقادی گفتمان»، «سبک¬سنجی» و »زبان¬شناسی نقش¬گرا» در «چهارچوب سبک¬شناسی بیانی» استفاده شده¬ که در فصل اوّل شرح داده شده¬است. فصل دوّم به توصیف وضعیت تاریخی و اجتماعی و نیز وضعیت اجتماعی زنان دوره پرداخته شده¬است و در فصل سوّم سبک اثر در دو بخش تحلیل¬گردیده¬است که شامل سبک عمومی با استفاده از رویکردهای زبان¬شناسی نقش¬گرا و سبک¬سنجی (به¬منظور پاسخ به شبه? انتساب اثر) و سبک زنانه بر اساس زبان¬شناسی جنسیت و تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف است. محقق با تحلیل اثر و مقایس? آن با آثار مردان و زنان دور? قاجار نتیجه می¬گیرد که الف) بر اساس موجود بودن شرح رویدادهای تاریخی، اندیشه¬ها، مفاهیم و اصطلاحات رایجِ تا سال 1332ق. در متن، بازتاب ویژگی¬های دور? گذار بر اثر و تشابه نامه¬های تاج¬السلطنه و خاطرات، تاج-السلطنه می¬تواند نویسند? خاطرات باشد؛ ب) مشخصه¬های زبان زنانه در سطح «نشان¬داری واژگان»، «صورت¬های بیانگر»، «زبان گفتاری»، «ساده¬نویسی»، «جزئی¬نگری»، «از تن¬نویسی» و «بیان احساسات» در اثر وجود دارد، اما وجهیت بالای اثر و ¬پیچیده¬گرایی در راستای شاخصه¬های سبک زنانه نیست. اقتدارگرایی نویسنده، به دلیل جایگاه برتر خانوادگی¬اش، و گرایش به پیچیدگی کلام، به علت برخورداریِ وی از تحصیلات بالا، بازنمودهایی از موقعیت اجتماعی بالای وی در زبان است ؛ ج) نویسنده گفتمانِ در حال قدرت¬گیریِ مشروطه¬خواهی را بازتولید می¬کند و رد پای ایدئولوژی فمینیسم¬لیبرال در اثر دیده می¬شود.
مژگان زرین فکر مریم صالحی نیا
معارف بهاء ولد در زمره متون عرفانی قرار میگیرد که در آنها شخص عارف طی تجارب عرفانی با دستهای از مفاهیم انتزاعی رو به رو میشود. او برای تبیین این مفاهیم برای مخاطبان خود زبان عادی را قاصر می بیند در نتیجه در کلامش به صورت ناخود آگاه استعارهها و تمثیلهایی بروز میکنند که آن مفاهیم ذهنی را ملموس میکنند. این استعارهها اگرچه ممکن است به زیبایی متن و جنبه خیالانگیزی آن کمک کنند؛ امّا کارکرد اساسی آن ها شناساندن و فهماندن حقایق ذهنی است. با خوانشی که در متن معارف و شش متن عرفانی دیگر به عمل آمد روشن شد که در این متون استعارههایی مشترک بروز میکنند که میتوان گفت صورتی ثابت در متون عرفانی یافتهاند. البته ریشه شکلگیری این استعارهها را باید در تفکّر ویژه عرفانی که نشأت گرفته از قرآن است جست وجو کرد. به این ترتیب در این متون همواره یک دسته از استعارهها بروز میکنند که در خدمت شناخت قرار میگیرند. در اواخر قرن بیستم، نظریه معاصر استعاره با نوشته شدن کتابی به نام استعارههایی که بر اساس آنها زندگی میکنیم (metaphors we live by ) مجال طرح یافت. این نظریه، دیدگاه های کلاسیک استعاره را به چالش کشید و مدعی شد که جایگاه استعاره تنها در کلام ادبی و برای زیبایی سخن نیست؛ بلکه در زبان روزمره و نظام مفهومی انسانها جای دارد و در خدمت شناخت قرار میگیرد. به عبارت دیگر دستگاه فکری انسان ساختاری استعاری دارد که بدون استفاده از استعاره قادر به شناساندن منظور خود به دیگران و حتی زندگی کردن نیست. به این ترتیب پس از طرح این دیدگاه استعاره فضایی باز مییابد و حالتی رایج و همگانی در زندگی انسانها پیدا میکند و از محدوده متون ادبی و بلاغی خارج میشود. از آن جا که در دیدگاه جدید، استعاره با شناخت و فهم سرو کار دارد به آن، عنوان «استعاره مفهومی» (conceptual metaphor ) میدهند. در این نظریه همواره یک حوزه ذهنی توسط یک حوزه عینی ملموس می شود و از اصطلاحات یک حوزه برای تبیین یک حوزه دیگر استفاده میشود. آنها به حوزه عینی، عنوان «حوزه مبدأ» ((source domain و به حوزه ذهنی، عنوان «حوزه مقصد» (target domain) دادهاند و به ارتباطی که میان این دو حوزه به صورت یک گزاره، برقرار می شود «نگاشت» (mapping) میگویند. هدف ما در این پژوهش این است تا یکی از استعارههای مفهومی معارف بهاء ولد را تحلیل و بررسی کنیم تا از خلال آن به مفاهیم نهفته در ماورای آن استعاره ها پی ببریم. استعاره ای که ما به بررسی آن پرداختهایم مربوط به حوزه روییدنی ها می باشد. دلیل انتخاب این استعاره برای تحلیل و بررسی این بود که استعاره مذکور در کلام بهاء نمود و برجستگی ویژهای دارد و بسیاری از مفاهیم انتزاعی توسط این حوزه عینی می شود.
عباس واعظ زاده ابوالقاسم قوام
خمسه سرایی یکی از سنت های دیرپای ادب فارسی است که در قرن شش هجری توسط نظامی پایه گذاری شد و تا قرن چهارده هجری در ایران و قلمرو نفوذ فرهنگ ایران به حیات خود ادامه داد. در طی این تاریخ هشتصد ساله بسیاری از شاعران ایرانی، هندی و ترک به سرودن مثنوی هایی به تقلید از خمس? نظامی پرداخته اند. با توجه به ویژگی های مشترک صوری، معنوی و فنی این خمسه ها، «خمسه» را، بنا بر تعریف نوع ادبی، می توان یکی از انواع ادبی فارسی به شمار آورد. هدف اصلی این رساله بررسی و شناخت گون? ادبی خمسه و شناسایی و معرفی خمسه ها و خمسه سرایان ادب فارسی است. برای این منظور در سه فصل به بررسی این موضوع پرداخته شده است: در فصل اول با عنوان «خمسه و نظری? انواع ادبی» پاره ای از مسائل نظری? انواع ادبی بازخوانی شده و با توجه به این مسائل، ماهیت نوعی خمسه بررسی و اثبات شده است. در فصل دوم با عنوان «خمسه ها و خمسه سرایان ادب فارسی» خمسه ها و خمسه سرایان ادوار مختلف تاریخ ادبیات فارسی معرفی شده اند. در فصل سوم با عنوان «خمسه به مثاب? نوعی ادبی» به قصد استخراج قراردادهای نوع ادبی خمسه، به بررسی گونه شناسان? هشت خمس? مشهور ـ که از ادوار و مناطق جغرافیایی مختلف انتخاب شده اند ـ پرداخته شده است.
بهاره قانع نیا مریم صالحی نیا
در روزگار معاصر حضور چشم گیر نویسندگان زن در ژانرهای گوناگون ادبی، به خصوص رمان، بی سابقه بوده است، از این روی در بررسی سبک های گوناگون ادبی اصطلاح سبک زنانه درکانون توجه برخی از سبک شناسان قرارگرفته است. این پژوهش با در نظر گرفتن برخی از نشانههای زنانگی طرح شده در اصول سبک شناسی به بررسی این نشانه ها در متن ده رمان از مجموع رمان های نوجوان امروز، منتشر شده توسط کانون پرورش فکری می پردازد. باهدف دست یابی به بعضی از ویژگی های سبکی زنان، اساس کار بر رمان های نوشته شده توسط زنان گذاشته شد؛ سپس به منظور آزمون میزان درستی معیارها، دو رمان از نویسندگان مرد نیز بررسی شد؛ این ده متن عبارت است از: پیش از بستن چمدان به قلم مینو کریم زاده، حتی یک دقیقه کافی است به قلم آتوسا صالحی، فقط بابا می تواند من را از خواب بیدار کند به قلم مژگان بابامرندی، دلقک به قلم هدا حدادی، بازگشت هرداد به قلم فریبا کلهر، پریانه های لیاسندماریس به قلم طاهره ایبد، آوازهایم برای تو به قلم نورا حق پرست، دختری با روبان سفید به قلم مژگان کلهر، هستی به قلم فرهاد حسن زاده، وقت قصه مرا صدا کن به قلم محمدرضا یوسفی. پژوهش حاضر در پنج فصل تنظیم شده است. فصل نخست، درآمدی است به تعریف مسأله و طرح پرسش ها و فرضیه هایی که محور پژوهش بوده اند. فصل دوم و سوم به ترتیب به چارچوب نظری و روش تحقیق اختصاص یافته است. و چهارمین فصل که اساسی ترین فصل پژوهش است بر پایه تجزیه و تحلیل داده ها در دو بخش محتوا و ساختار شکل گرفته؛ در این فصل، رابطه علی و معلولی میان جنسیت نویسندگان و بسامد مفاهیم مرتبط در نوشتارهای آن ها به دقت واکاوی شده است. در فصل پایانی برآیند بررسی های انجام شده نشان می دهد که هم در نوشته های زنان و هم مردانِ نویسنده، رگه هایی از دغدغه های گذران زندگی و تلاش برای اثبات خود در قالب خودجویی و خودیابی های فردی و اجتماعی، مشاهده می شود؛ هم چنین کنش های داستانی مورد استفاده در دو جنسیت نویسندگان متفاوت است.
احمدرضا امینی محمدجواد مهدوی
چکیده از دیرباز مردم ایران به دلایل مختلف و متعدد و البته در زمان های گوناگون مهاجرت هایی به هند داشته اند. از عمده ترین مهاجرت ایرانی ها به این سرزمین، مهاجرت عده ای از شاعران است که از پیش از قرن دهم آغاز می شود و در قرن های یازدهم و دوازدهم نیز همچنان ادامه دارد. بسیاری از این شاعران از اوایل قرن یازدهم تا اواسط قرن دوازدهم یعنی تا آخر حکومت صفویه در ایران، به هند مهاجرت کرده اند. به دلیل آن که این موضوع در بازه ی زمانی ابتدای قرن ده تا سال 1030 در پایان نامه ی دیگری کار شده است بازه ی زمانی که برای این کار در نظر گرفته شده از 1030 تا 1135 می باشد. اساس کار در این پژوهش بر اطلاعاتی است که تذکره های این دوره در مورد شاعران در قالب ترجمه ی آن ها به دست می دهند. مهاجرت این شاعران به هند در این دوره از طرفی دلایلی متعدد و از طرف دیگر تأثیر و تأثراتی را نیز به همراه داشته است که کشف آن می تواند در تحقیقات ادبی مربوط به این دوره بسیار سودمند باشد. این پایان نامه در سه فصل تنظیم شده است که در فصل اول ابتدا به گروه های مختلف شاعران پیش از مهاجرت از لحاظ تبار و خانواده، دانش و همچنین اعتقاداتشان پرداخته شده و در نتیجه مشخص شده که این موارد در پذیرش مهاجران در سرزمین جدید موثر بوده است. سپس به وضعیت شاعران در هند از نظر شغل شاعران، برخورد هندیان با آن ها، بازگشت به ایران و دلایل آن پرداخته شده و در نتیجه نشان داده شده است که شاعران بیشتر به مشاغل حکومتی اشتغال می ورزیدند و همچنین ذهنیت شاعران همیشه با واقعیت-های هند یکسان نیست. در فصل دوم به علل مهاجرت شاعران به هند در دو بخش علل کششی و علل رانشی پرداخته شده و در نتیجه نشان داده شده است که صِرف علل رانشی به ویژه سخت-گیری ها و تعصبات مذهبی صفویه از علل عمده ی مهاجرت شاعران به هند نیست بلکه دلایلی مثل سیاحت در صدر علت های مهاجرت در این دوره است. در فصل سوم نیز تأثیرگذاری های مهاجران بر هندی ها و تأثیرپذیری های آن ها از هند و هندی ها در دو بخش گسترش زبان و ادب فارسی در هند و داد و ستدهای فرهنگی مهاجران با هندی ها بررسی شده و مشخص شده که مهاجرت بر مهاجران و مهاجرپذیران تأثیراتی داشته است. کلید واژگان: شاعران، مهاجرت، صفویه، هند، تذکره
داود نقی شیخی ابراهیم استاجی
نگاهی گذرا به نظریه های مکتب سوررئالیسم و مقایسه ی آن ها با غزل بیدل، وجود شباهت هایی را بین این دو اثبات می کند. دلیل این تشابه را می توان در اشتراک در نظریه ی شعری، نوع جهان بینی و معرفت شناسی یافت. اما باید توجه داشت که این تشابهات تطابق عین به عین ندارند و در دل خود تفاوت هایی را در سطح جهان بینی و معرفت شناسی آشکار می سازند. از طرفی دیگر، محوریت خدا در اندیشه ی بیدل و در مقابل آن، انسان محوری سوررئالیسم مهم ترین نوع تفاوت این دو را آشکار می کند. تفاوتی که به عمل کردهای متضاد و متباین منجر می شود و معرفت شناسیِ شاعر سوررئالیست را در مرحله ی حیرت (امر شگفت) متوقف و بیدل را به مرحله ی عجز و یأس رهنمون می کن
اردشیر سنچولی جدید مریم صالحی نیا
هدف از پژوهش حاضر، بررسی استعاره های درباری خمسه ی نظامی براساس دیدگاه استعاره ی شناختی است تا نقش کلیدی و مهم تصاویر درباری در آثار وی نشان داده شود و حوزه هایی که استعاره ی درباری در آن بسامد بالایی دارد، مورد شناسایی قرار بگیرد تا از این طریق نیز به کلیدهای شناختی فهم شعر نظامی دست بیابیم. برهمین مبنا، این پایان نامه در چهار فصل تنظیم شده است. در فصل اول به بیان کلیاتی راجع به زندگی نظامی و سبک و شعر او و همچنین مبانی نظری تحقیق پرداخته شده است. در فصل دوم نیز، استعاره های درباری، به هشت حوزه ی اشخاص درباری، رزم و جنگ، اشیاء درباری، اماکن درباری و غیره طبقه بندی شده اند و هر کدام از آنها بنابر تعلّق به پنج قلمرو مفاهیم، طبیعت، امور غیر طبیعی، انسانی و حیوانات ساختاربندی و ساماندهی شده ؛ و با توجه به مبدأ و مقصد استعاره ها مورد مقایسه و تحلیل قرار گرفته اند. در فصل سوم نیز به بررسی مهم ترین عوامل شکل گیری استعاره های درباری در دستگاه فکری نظامی پرداخته شده است، عواملی همچون عوامل محیطی و جغرافیایی، عوامل دینی و اعتقادی، عوامل تجربی و زیستی و همچنین عواملی که در آن به نقش اندیشه های ایران باستان تاکید می شود. نتیجه آنکه نظام و تفکر درباری به عنوان مقتدرترین دستگاه حاکم بر شعر نظامی حضور داشته و سازوکار استعاره پردازی در نظامی را بر محور نظام معنادار و قابل توصیفی استوار کرده است.