نام پژوهشگر: محمدحسین قلمبر
سحر صیدپور ولی خدادادی
هدف این پژوهش بررسی ارتباط بین کیفیت افشا و اجزای آن (به¬هنگامی و قابلیت اتکا) با هزینه سرمایه سهام عادی در 246 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار در طی دوره 1382 تا 1390 است که با استفاده از رگرسیون چند متغیره و کنترل عوامل تعیین کننده هزینه سرمایه سهام عادی مورد آزمون قرارگرفته است. بررسی این ارتباط از این جهت دارای اهمیت است که کیفیت افشا، میزان سرمایه گذاری را در واحدهای تجاری تحت تأثیر قرار می دهد. نتایج تحقیق بیانگر وجود ارتباط منفی و معناداری بین کیفیت افشا و اجزای آن (بهنگامی و قابلیت اتکا) با هزینه سرمایه سهام عادی است. به عبارت دیگر هرچه کیفیت افشای شرکتی بالاتر باشد، سرمایه گذاران بیشتری را به خود جلب می کند و موجب کاهش هزینه سرمایه سهام عادی و مشکلات تأمین مالی شرکت می گردد.
یاسر بروایه محمد رمضان احمدی
مهم ترین نقش سیستم حسابداری در واحدهای تجاری، فراهم کردن اطلاعات مالی و حسابداری در قالب صورت های مالی برای کاربران و ذی نفعان در آن واحد است. برای این که اطلاعات حسابداری برای تصمیم گیری کاربران صورت های مالی شامل سرمایه گذاران، اعتباردهندگان، دولت و ... مفید واقع شود، باید دارای ویژگی های کیفی مانند مربوط بودن و قابلیت اتکا باشند. اطلاعاتی مربوط است (دارای محتوای اطلاعاتی است) که تصمیم ها و نگرش کاربران را تایید و یا تغییر دهد.از طرف دیگر یکی از عوامل اصلی بهبود کارایی اقتصادی حاکمیت شرکتی است. که در برگیرنده مجموعه ای از روابط میان مدیریت شرکت، هیئت مدیره، سهامداران و سایرگروه های ذینفع است. نظام راهبری بنگاه ساختاری را فراهم می کند که از طریق آن هدف های بنگاه تنظیم و وسایل دستیابی به هدف ها و نظارت بر عملکرد تعیین می شود. این نظام، انگیزه لازم برای تحقق اهداف بنگاه را در مدیریت ایجاد کرده و زمینه نظارت موثر را فراهم می کند. لذا این تحقیق بررسی رابطه ی بین برخی ویژگی حاکمیت شرکتی با محتوای اطلاعاتی معاملات سهام پرداخته است. در این تحقیق آزمون فرضیه ها با استفاده از روش آماری داده های تلفیقی (pooled data) و برای دوره زمانی 1386 الی 1391 با استفاده از اطلاعات 130 شرکت منتخب به روش نمونه گیری حذف سیستماتیک استفاده شده است. یافته های به دست آمده حاکی از وجود رابطه مثبت بین مالکیت نهادی، مدیریتی، اندازه هیئت مدیره، استقلال هیئت مدیره و دوگانگی وظیفه مدیرعامل با محتوای اطلاعاتی معاملات سهام بوده و بین مالکیت متمرکز با محتوای اطلاعاتی معاملات سهام نیز رابطه معکوس مشاهده شد. همچنین رابطه معناداری بین مالکیت دولتی و محتوای اطلاعاتی معاملات سهام مشاهده نگردید.
مریم موحدی محمد رمضان احمدی
امروزه کمتر کسی می تواند اهمیت شفافیت گزارشگری مالی را نادیده بگیرد، زیرا سهامداران و اعتبار دهندگان تصمیمات با اهمیت سرمایه گذاری خود را بر اساس اطلاعات مالی شرکت¬ها می گیرند.افشای مناسب همراه با شفافیت گزارشگری مالی می¬تواند شرایط مطمئنی را ایجاد کرده و اعتماد سرمایه گذاران را ارتقا دهد. در این تحقیق فرض گردیده که رعایت الزامات افشای اطلاعات توسط مدیران شرکت¬ها منجر به بهبود کیفیت افشای شرکتی می گردد و این امر به نوبه خود می تواند کاهش مدیریت سود فرصت طلبانه توسط مدیران را به دنبال داشته باشد. برای اندازه گیری کیفیت افشای شرکتی از امتیازبندی انجام شده توسط سازمان بورس و اوراق بهادار و برای اندازه گیری مدیریت سود از اقلام تعهدی اختیاری که با استفاده از مدل تعدیل شده جونز محاسبه شده استفاده گردیده است. در این تحقیق از سه ویژگی اندازه هیئت مدیره، استقلال هیئت مدیره و دوگانگی مسئولیت مدیرعامل به عنوان مکانیزم های حاکمیت شرکتی و مدیریت سود با کیفیت افشای اطلاعات در شرکت¬های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته شد. آزمون فرضیه¬ها با استفاده از روش آماری داده های تلفیقی(pooled data) و برای دوره زمانی 1386 الی 1391 با استفاده از اطلاعات 140 شرکت منتخب به روش نمونه گیری حذف سیستماتیک انجام شده است، نتایج حاصل از این تجزیه و تحلیل حاکی از آن است که این مکانیزم ها با کیفیت افشا دارای رابطه مثبت و معناداری هستند. در واقع در شرکتهایی که تعداد اعضای هیئت مدیره بخصوص اعضای مستقل زیاد باشد به دلیل نظارت قوی و هزینه های نمایندگی کمتر، اطلاعات بیشتری افشا می شود همچنین اگر دو شخص جدا همزمان مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره باشند به دلیل کاهش قدرت اختیار و کاهش قدرت نفوذ، اطلاعات بیشتری در اختیار استفاده کنندگان قرار خواهد گرفت. همچنین نتایج حاکی از آن بود که آن دسته از شرکت که الزامات افشای اطلاعات را رعایت می کنند کمتر مبادرت به مدیریت سود می¬نمایند. به عبارت دیگر در شرکت هایی که از کیفیت افشای بالاتری برخوردارند، مدیریت سود به میزان کمتری مشاهده می شود. مدیریت سود کمتر منجر به کاهش عدم تقارن اطلاعاتی می شود. به عبارت دیگر، شرکت هایی که اطلاعات خود را به موقع افشا می نمایند در مقایسه با شرکت هایی که اطلاعات خود را نسبت به مهلت های قانونی با تاخیر افشا می نمایند، کمتر به مدیریت سود مبادرت نموده اند.
ستاره بهنیا علی واعظ
هدف این تحقیق ،بررسی وجود رابطه بین میزان مالکیت سهامداران عمده و مدیریت سود واقعی در بورس اوراق بهادار تهران است. دراین تحقیق داده های 314 شرکت طی دوره زمانی 1390-1382 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. به منظور سنجش میزان مدیریت سود واقعی ، تغییر غیر عادی در سطح انجام فعالیت های فروش و تولید و هزینه های اختیاری صورت گرفته مدنظر قرار گرفته است.جهت راستی آزمایی فرضیه های تحقیق ،از تحلیل رگرسیون چندگانه با داده های ترکیبی استفاده شده است. در این تحقیق سه فرضیه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمون فرضیه اول نشان می دهد در شرکت هایی که مدیریت سود واقعی را از طریق تسریع در انجام فروش ها و کاهش هزینه های اختیاری انجام می دهند، فرضیه اول تحقیق تایید می شود و در شرکت هایی که مدیریت سود واقعی را از طریق تولید بیش از اندازه محصول و کاهش هزینه های اختیاری انجام می دهند ، فرضیه اول تحقیق تایید نمی گردد. نتایج آزمون فرضیه دوم نشان می دهد در شرکت هایی که مدیریت سود واقعی را از طریق تسریع درانجام فروش ها و تولید بیش از اندازه محصول و کاهش هزینه های اختیاری انجام می دهند و انگیزه مدیریت سود واقعی افزایشی دارند فرضیه دوم تایید می گردد. همچنین، نتایج آزمون فرضیه سوم بیانگر این است که در شرکت هایی که مدیریت سود واقعی از طریق تسریع در انجام فروش ها و تولید بیش از اندازه محصول و کاهش هزینه های اختیاری انجام می پذیرد و انگیزه مدیریت سود واقعی کاهشی دارند ، فرضیه سوم تایید می گردد.
مرجان برخوردار سیدعلی واعظ
مدیران خوش بین که اطمینان بیش از حد به عملکرد شرکت دارند، بازده های غیرعادی شرکت خود را بیش از واقع برآورد می نمایند. تحقیقات پیشین نشان داده اند که اطمینان بیش از حد مدیر، روی سیاست های سرمایه گذاری، تامین مالی و تقسیم سود شرکت تاثیر گذار است. همچنین، میزان اطمینان بیش از واقع مدیران موجب اعمال سطوح متفاوت محافظه کاری می شود. تحقیق حاضر به دنبال بررسی رابطه بین اطمینان بیش از حد مدیر و محافظه کاری حسابداری در شرکت های ورشکسته و غیر ورشکسته بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1382 تا 1390 می باشد. بدین منظور، برای سنجش اطمینان بیش از حد مدیران از شاخص شراند و زچمن (2011) استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان می دهد که بین اطمینان بیش از حد مدیران و محافظه کاری مشروط رابطه منفی و معناداری وجود دارد ولی بین اطمینان بیش از حد مدیران و محافظه کاری نامشروط رابطه منفی و معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج نشان می دهد که ورشکسته بودن و نبودن شرکتها تاثیری روی رابطه بین اطمینان بیش از حد مدیران و محافظه کاری مشروط و نامشروط ندارد.
نسرین قنواتی علی واعظ
هدف این پژوهش بررسی رابطه ی رقابت در بازار محصول با کیفیت افشا و کیفیت سود (اقلام تعهدی اختیاری، دستکاری فعالیت های واقعی، هموارسازی سود و قابلیت پیش بینی سود) برای 131 شرکت پذیرفته شده در بورس تهران در قالب 17 طبقه صنعت و در دوره ی زمانی 1391-1385 است. به دین منظور 10 فرضیه تدوین و بر اساس الگوی داده های ترکیبی مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین برای سنجش هرچه بهتر رقابت در بازار نیز از 8 شاخص رایج در این زمینه استفاده شده و سپس با بهره گیری از تکنیک تحلیل عاملی، این شاخص ها در 3 عامل رقابت بالفعل (رقابت موجود بین شرکت های حاضر در بازار)، رقابت بالقوه (رقابت ناشی از تهدید ورود رقبای جدید به بازار) و سودآوری صنعت (به عنوان متغیر کنترلی) خلاصه شدند. نتایج فرضیه های اول و دوم پژوهش بیانگر آن است که بین رقابت بالفعل و کیفیت افشا رابطه ی منفی و معناداری وجود دارد در حالی که رابطه ی بین رقابت بالقوه و کیفیت افشا، مثبت و معنادار می باشد. به بیان دیگر، سطح کیفیت افشا با توجه به وضعیت دو بعد رقابت تعیین می شود؛ به دین معنا که چنانچه در یک صنعت، رقابت بالقوه قوی تر از رقابت بالفعل باشد، شرکت ها مجبور به افشای اطلاعات خود با رعایت قابلیت اتکا و به موقع بودن می شوند. در حالی که اگر رقابت بالفعل در سطح صنایع مورد بررسی قوی تر از رقابت بالقوه ی آنان باشد، شرکت ها چندان ضرورتی نسبت به افشای اطلاعات قابل اتکا و به هنگام احساس نمی کنند و طبیعتاً تمایل به افزایش سطح کیفیت افشا در آنان پایین است. همچنین، نتایج فرضیه های سوم تا دهم پژوهش نشان داد که رقابت بالفعل در کل رابطه ی معناداری با کیفیت سود ندارد؛ اما رقابت بالقوه رابطه ی مثبت و معناداری با کیفیت سود صنایع مورد بررسی دارد. به بیان دیگر، در شرایط رقابتی ناشی از تهدید ورود رقبای جدید به بازار، شرکت های حاضر در بازار مجبور به گزارش سود با کیفیت تر از طریق کاهش در مدیریت سود (اعم از دستکاری در اقلام تعهدی و فعالیت های واقعی)، می شوند که این موضوع باعث افزایش قابلیت پیش بینی سود خواهد شود. با این حال، این کاهش انگیزه در مدیریت سود به معنای عدم وجود دستکاری در سود نیست، بلکه شرکت های حاضر در چنین صنایعی همان حداقل دستکاری در سود را در جهت هموارسازی بیشتر سود انجام می دهند تا با از بین بردن نوسانات آن، محتوای اطلاعاتی سود را درباره ی جریان های نقدی آتی بهبود بخشند.
محمدحسین قلمبر محسن دستگیر
ساختار سرمایه هر شرکت، از ترکیب بدهی ها و حقوق صاحبان سهام آن شرکت به منظور تأمین مالی دارایی ها تشکیل می شود. اما مسأله ای که در مورد ساختار سرمایه مطرح می شود این است که مدیران مالی چگونه می توانند چیدمان بهینه آن را تعیین نمایند. برای بررسی این مسأله ابتدا باید تلاش هایی در جهت تعیین عوامل موثر بر ساختار سرمایه صورت گیرد. در این تحقیق تأثیر پنج متغیر درون شرکتی بر ساختار سرمایه سنجیده گردیده که عبارتند از: سودآوری، فرصت های رشد، اندازه، دارایی های مشهود و سن شرکت و نسبت های بدهی های بلند مدت و کوتاه مدت نیز به عنوان متغیرهای وابسته این تحقیق قرار گرفته اند. روابط میان متغیرهای مذکور بوسیله روش های همبستگی، رگرسیون چندگانه و آزمون تحلیل مسیر، بررسی گردیدند. نتایج آزمون های همبستگی و رگرسیون چندگانه بیان نمودند که میان دارایی های مشهود و سن شرکت با نسبت بدهی های بلند مدت و همچنین میان سودآوری، دارایی های مشهود و سن شرکت با بدهی های کوتاه مدت روابطی بدون واسطه وجود دارد و نتایج آزمون تحلیل مسیر نیز وجود یک رابطه با واسطه میان فرصت های رشد و نسبت های بدهی های بلند مدت و کوتاه مدت را نشان داد که متغیر دارایی های مشهود نقش واسطه را بعهده داشت. نتایج این تحقیق و تحقیقات پیشین نشان دادند که تأثیر عوامل درون شرکتی بر ساختار سرمایه به شرایط زمانی و مکانی بستگی دارند و با تغییر این شرایط، نوع و میزان تأثیر آنها بر ساختار سرمایه نیز تغییر خواهند نمود.