نام پژوهشگر: ذوالفقار خالداری اپورواری
ذوالفقار خالداری اپورواری مهدی خرمی
چکیده نقد ادبی یکی از انواع ادب است که به بررسی متون ادبی می پردازد و نقاط قوت وضعف آنها را بیان می کند. معنای نقد در گذر زمان تغییر کرده و از ابتدا به این معنی نبوده، اما نمودی از این معنی را داشته است. در ابتدا نقد به معنی حسی جدا کردن درهم های سره از ناسره به کار می رفته است و مثل ادب کم کم معنای امروزی را پیدا می کند و برای آن معانی متعددی ذکر می شود مانند: عیب گرفتن، دزدانه نگاه کردن و داوری. اما نقد ادبی با توجه به ترکیب یافتن نقد و ادب به معنای پژوهش متون ادبی و تمییز بین روش های متفاوت است. نقد ادبی تحلیل قطعه های ادبی و بیان ارزش فنی آنهاست. این معنی جدید نقد ادبی است که از زمان عباسی مورد استفاده قرار گرفته است و قبل از آن به معنی ناپسند شمردن و نکوهش بوده است. نقد عربی در طول تاریخ خود فراز ونشیب هایی را طی کرده است. در ابتدا بر حس و دریافت شخصی استوار بوده است و افرادی چون "نابغه ذبیانی" به نقد اشعار می پرداختند. پیامبر (ص) و امام علی نیز نظرات نقدی درباره شعر و شاعران داشتند اما در دوره عباسی نقد در اثر عوامل محیطی و اجتماعی رشد می کند در این دروره ناقدان زیادی ظهور می کنند. پس از سده چهارم در اثر خشک شدن قریحه ها و بسته شدن افق های نوین بر روی ادبیات، شعر به جمود گرایید. رکود نقد تا قرن نوزدهم ادامه می یابد. در این دوره در نتیجه آشنایی جهان عرب با ادبیات غرب دور جدیدی از پیشرفت در ادبیات و نقد ادبی ایجاد می شود. آشنایی با غرب باعث تحول در فکر و نگرش شاعران و نویسندگان این کشور شد و گرایشهای ادبی مثل: کلاسیک، رومانتیک، واقع گرایی، رمزگرایی، بارناس و سوررئالیسم تقویت شد و یا پا گرفت و مدارس جدید ادبی و نقدی مانند "مدرسه دیوان" شکل گرفت.مدرسه دیوان از مدارس شعری جدید بعد از "بارودی"، "شوقی" و "مطران است که حرکت نوگرایی در شعر را رهبری می کرد و در دعوت به آن اصرار داشت. این مدرسه به دلیل کتاب"دیوان" که "عقاد" و "مازنی" از رهبران این مدرسه نوشتند به این نام نامگذاری شده است. در این رساله در طی چند فصل ابتد به تعریف ادب و نظرات مختلف پیرامون آن و سپس به نقد و انواع آن و مراحل تغییر و تحول در معنای این دو کلمه پرداخته خواهد شد وبا وضعیت نقد ادبی در دوره های مختلف آشنا خواهیم شد. در فصل سوم با اوضاع مصر در دوره معاصر و عواملی که باعث تغییر در این کشور و در ادبیات و فرهنگ آن شدند،همچنین مدارس نقدی مصر و دو مدرسه مهجر می پردازیم و با بعضی از ناقدان این کشور آشنا خواهیم شد و در فصل آخر مدرسه دیوان، اصول نقدی این مدرسه، اعضای آن و نظرات نقدی آنها را پی می گیریم . کلمات کلیدی: نقد ادبی، مدرسه دیوان، عباس محمودعقاد، عبدالقادر المازنی، عبدالرحمن شکری