نام پژوهشگر: مهلا تختی
مهلا تختی صمد سامانیان
قالیهای دوره ی صفویه، به عنوان شاخصه ی تداوم اصول هنری ایران، با بهره گیری از نقوش منحصر به فرد و با ویژگی ها و ضوابط تعریف شده، همواره از شهرت جهانی برخورداربوده است. از آنجا که هنر ایران، خصوصاً در دوره اسلامی بنمایه های هندسی داشته و هندسه به عنوان مبنا و فلسفه کلی در زیرساخت هنرها مدنظر بودهاست، کاربرد آن در طراحی قالی، امری بدیهی به نظر می رسد که باید شناخته شود. در این راستا، پژوهش حاضر، تلاشی در جهت دستیابی به هندسه، تناسبات کلان حاکم بر نقوش، خطوط انتظام - دهنده و روابط هندسی حاکم بر طراحی اجزای قالی شهری در عصر صفویه می باشد. روند پژوهش شامل بررسی ساختار هندسی و تناسبات قالی های این دوره در بعد کلان و بررسی نقش خطوط انتظام دهنده در طراحی جزییات قالی و برقراری رابطه میان اجزا و ساختار کلی است. این پژوهش با دو روش بررسی تاریخی و بررسی توصیفی / تحلیلی انجام شده که شیوه گردآوری مطالب، کتابخانه ای بوده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که طراحان در گذشته با در نظر گرفتن هندسه به عنوان مبنای اصلی طراحی قالی ها، نقوش را بر بستری از هندسه ترسیم میکرده اند. آنها نسبتهای ویژه ای را در سازماندهی حاشیه ها، متن و طول و عرض قالی، مدنظر داشته اند. درواقع طراحی قالی ایران نیز همچون بسیاری از هنرهای دیگر، در بطن خود از روابط ریاضی و ساختارهای هندسی به عنوان عاملی برای سازماندهی کلیت و اجزای اثر هنری بهره برده است.