نام پژوهشگر: مژگان خلیلی
مژگان خلیلی جواد پویان
چکیده: «سنگ قبر» به دلیل ارتباط خاصی که با مذهب و همچنین شرایط اجتماعی و فرهنگی یک جامعه دارد، به سهولت می تواند انبوهی از باورها، ارزش ها و ویژگی های محیط خود را در بر گرفته و از جنبه های مختلفی مورد بررسی قرار گیرد. دین و هنر دو عامل تأثیرگذار در شکل گیری نقوش سنگ قبرها به شمار می آیند و در هنری که با مذهب در ارتباط است، به نظر می رسد نقوش بیشتر از آن که جنبه ی تزیینی داشته باشند، از معنایی نمادین برخوردار بوده و همواره پیامی را در بر دارند. سنگ قبرهای قبرستان تاریخی دارالسلام شیراز، به عنوان جایگاهی مناسب برای تجلی هنر، افکار و عقاید عامه، حاوی نقوشی هستند که به نظر می رسد روزگاری دارای کارکردی نمادین بوده اند اما امروزه با از دست دادن بسیاری از ویژگی های ظاهری و محتوایی خود از سنگ قبرها محو گردیده اند، بنابراین کشف معنی و شناخت دوباره ی این نقوش به مطالعه ی وسیعی در این زمینه نیازمند است. در این پژوهش با استفاده از روش تاریخی، توصیفی و با نگاهی به لایه های متفاوت معنایی نقوش سنگ قبرهای دارالسلام، به شناخت مضامین نقوش و ساختار طراحی آنها بر اساس مبانی هنرهای تجسمی پرداخته شده است.
مژگان خلیلی مریم صعودی پور
پرداختن به مدرنیته نامتجانس و دردهایی که زندگی مردم را درکشورشان تهدید می کند و اما مهاجرت راوی تیره بختان پایان ناپذیر جامعه است. مهاجرت شرایط دلخواه افراد نیست ، یک سفر لذت بخش نیست ، یک تعطیلات مفرح نیست بلکه بسیارسخت و دشوار است و ناهمواری هایی را درپی دارد. «سلول انفرادی» درباره تنهایی و احساسات یک فرد مهاجراست که ذهنیات خود را بیان نموده است. بنابربینش او ، فرد مهاجر، نمونه ای از زندگی یک انسان رانده شده است بدون اینکه او رابشناسد، زندگی اوبا فقرآغاز می شود. شرایط دلخواه نیست. افسردگی و ناامیدی شخصیت داستان را به سوی توهمات و خیالبافی واقعیت در رویا می کشاندکه تمام این ها توضیحی برشرایط ناهموارآنان دارد. مهاجرتی که برای یک پناهنده اتاقی به مانند صندوقچه ای می سازدکه خود را درآن محبوس و گرفتاردیده و ناچار به قبول و ادامه این زندگی تهوع آور می گرداند و نوستالژی های خود را به دنبال دارد.