نام پژوهشگر: فاطمه مجیدی خامنه

تحلیل کاربردشناختی سکوت در گفتمان دراماتیک نمایشنامه های بیژن مفید
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر - دانشکده سینما و تئاتر 1389
  فاطمه مجیدی خامنه   بهروز محمودی بختیاری

سکوت، در گفتمان نمایش بحثی جذاب و مورد توجه است. گفتمان نمایشی در برابر زندگی واقعی انسان با تکیه بر دیالوگ و سکوت، عواطف و تجارب انسان را به عملی دراماتیک تبدیل می کند و با القای آن به مخاطب، وی را می پالاید. سکوت که در تعریف زبانشناسانه، به وقفه ی آشکاری در گفتار گفته می شود که بعد از پایان پاره گفتاری با فعل ایجاد می شود، نیز طولانی تر از مکث است و زمینه ساز آغاز جمله ی دیگری می شود در کنار تعریف دراماتیک قرار می گیرد؛ در درام نویسنده بر اساس ضرورتِ طرح (پلات) گاه گفتار را به صفر تنزل می دهد و سکوت بدین وسیله در درام شکل می گیرد؛ در سکوتِ نمایشی، معناها و پیام از مجراهای متفاوتی در حال انتقال است و تخیل نویسنده، در لحظاتِ سکوت، یا مشغول توضیح صحنه نگاری است و یا در حال انتقال بخش های عاطفی و درون شخصیت به مخاطب. گاه سکوت زمینه ساز کشمکش و جدل است و گاه خود جدلی است که هرگز حق دیالوگ شدن را ندارد. رمز هرمنوتیکی ساخته شده به وسیله ی سکوت نیز بحثی جالب و جذاب در این بخش می تواند باشد. کلمه ی "سکوت" در آثار نمایشی، ناخودآگاه ذهن دانش آموختگان را به سمت نویسندگانی چون بکت و پینتر می برد و حتی شاید نمایشنامه ی «قوی تر» استریندبرگ؛ نیز چه بسا کتاب ها و پژوهش هایی که در این رابطه انجام شده است. اما به راستی جایگاه سکوت در آثار ایرانی کجاست؟ دیدگاه نمایشی ما نسبت به سکوت چیست؟ سکوت چه ضرورتی دارد؟ به دلیل محدودیت در بررسی جواب این سوالات در یک پایان نامه، تنها به بررسی آثار بیژن مفید می پردازیم. امید است که این پژوهش بهانه ای باشد تا به تحقیق در کل نمایشنامه های ایرانی معاصر بپردازیم.