نام پژوهشگر: کامران شکیبا راد

نگاهی به ارزیابی فرضیه نسبیت زبانی در محدوده مطالعه تطبیفی ضرب المثل های انگیسی و فارسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1389
  کامران شکیبا راد   کروش صفوی

الف: موضوع و طرح مسئله ( اهمیت موضوع و هدف ): نگاهی به مباحثی همچون نسبیت زبانی و پرداختن به این موضوع سابقه ای بس طولانی دارد و تا مطالعات فیلسوفان یونانی در سده های پیش از میلاد مسیح می توان آن را پی گرفت، یعنی در آنجا که ارسطو درباب زبان در آغاز کتاب تعبیر این گونه می گوید که : سخن گفتن ( نطق ) عکس برگردان دریافت های ذهن است و نوشتن، عکس برگردان سخن گفتن. این موضوع در قرون 20-19-18 به بحث داغ روزگار تبدیل شده و افرادی چون هردر، هامن، هومبلت، ساپیر-ورف به این موضوع پرداخته اند. نسبیت افراطی که مدنظر ساپیر می باشد امکان وجود جهانی های شناختی قوی کنار می نهد. همین جهانی هاست که تا حدودی زیادی تعیین می کنند اعضای نژاد بشری چگونه و در چه مقولاتی، جهانی را که در آن زندگی می کنند تعبیر می کنند. صرف نظر از آنکه چه زبانی در پیرامون آنها به کار می رود یا آنکه هیچ زبانی در اطراف آنها هست یا نه . امکان آن نیز هست که ثابت کنیم فرضیه ساپیر – ورف به دلایل پیشینی عام هم غلط است. به عنوان مثال جوامع انسانی طی تمام آن هزاران سالی که نسل آدمی وجود داشت ولی زبان تجزیه پذیر وجود نداشت چگونه جهان واقع را تعبیر و تفسیر میکرد. ب: مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسش ها و فرضیه ها: کل تعاریف بدست آمده در پژوهش مورد نظر و مثال های جمع آوری شده در باب ضرب المثل های معادل مطلق از طریق روش کتابخانه ای استخراج شده است و سپس با توجه به گونه های جمع آوری شده در باب معانی و ریشه های متفاوت ضرب المثل ها با توجه به روش مذکور از طریق فرهنگ های معتبر معلوم خواهد شد که نسبیت زبانی در کدام گونه امکان طرح می یابد. پژوهش حاضر مبتنی بر دو پرسش اصلی است: الف: آیا صرفا باتوجه به ضرب المثل ها در دو زبان انگلیسی و فارسی می توان به ارزیابی صحت و سقم این فرضیه پرداخت و معلوم کرد که این فرضیه در کجا کارآمد است و از چه منظری ناکارآمد می نماید؟ ب: آیا می توان حوزه مشخصی از کاربرد زبان را یافت که نسبیت زبانی بدون کوچکترین تردیدی عمل کند یا مورد تایید قرار گیرد؟ پرسش های فوق بر پایه دو فرض اصلی مطرح شده اند که عبارتند از: الف: در محدوده ی ضرب المثل های فارسی و انگلیسی که معادل یکدیگرند، فرضیه نسبیت زبانی ناکارآمد است. ب: به هنگام کاربرد زبان در دو نقش ادبی و عاطفی فرضیه نسبیت زبانی کارآمد است. در پژوهش حاضر سعی بر آن است تا با توجه به دو فرض بالا به پا سخی مناسب برای دو پرسش اصلی این رساله دست یافته شود، این پرسش ها می تواند در نهایت معلوم سازند که آیا فرضیه نسبیت زبانی از جامعیت علمی برخوردار است یا نه. مسلما نگارنده در محدوده پژوهش خود صرفا به داده های اصلی خود یعنی مقایسه ضرب المثل ها ی معادل در دو زبان انگلیسی و فارسی بسنده خواهد کرد و معلوم خواهد ساخت که آیا در همین حوزه محدود می توان به محک فرضیه نسبیت زبانی پرداخت یا نه. ت. یافته های تحقیق، نتیجه گیری و پیشنهادات . دراین رساله به فرضیه ساپیر-ورف پرداخته شده. در بخشی با عنوان عدم قطعیت نسبت مطلق با مقایسه ی ضرب المثل های معادل در دو زبان و بررسی ریشه های بوجود آمدن این ضرب المثل ها نشان داده شد که تنها اتفاق که در سطح چنین ضرب المثل هایی افتاده است افزایش و کاهش معنایی است. بدین ترتیب که سخنگویان یک زبان پس از مدتی چگونگی شکل گیری و علت بوجود آمدن یک ضرب المثل را فراموش میکنند و داستان و روند بوجود آمدن آن ضرب المثل پس از مدتی به یک کل معنایی به نام ضرب المثل تقلیل یافته و کاهش معنایی می یابد .از آنجاییکه به عقیده ی نگارنده ضرب المثل ها را می توان نماینده ی بخش فرهنگی یک زبان دانست در این مقاله به مقایسه آنها پرداخته شد و سعی در آن بود تا نشان داده شود که تفاوت فرهنگی در سطح نقش های زبانی به غیر از نقش عاطفی و ادبی تاثیر و قضاوت متفاوت و شگرفی را به بار نخواهد آورد بنابر این این بخش را می توان مستقیما در پاسخ به گفته هایی از ساپیر قرار داد که میگفت "هیچ دو زبانی آنقدر به هم شبیه نیستند که بتوانیم بگوییم هر دو واقعیت اجتماعی یگانه ی را باز می نمایند، جهان هایی که جوامع مختلف در آنها زندگی می کنند جهانیان ممتاز و مجزا هستند. در بخش بعدی که تحت عنوان نسبیت بر روی پیوستار به تدوین در آمد سعی بر آن بود تا نشان داده شود که در بحث و بررسی فرضیه نسبیت زبانی پذیرفتن دید دوقطبی ،رد یا پذیرفتن مطلق و کامل فرضیه ، کار گشا نمی باشد در این بخش تمرکز بر روی انتفال عواطف و احساسات از طریق زبان بود و سعی بر آن بود تا با استفاده از تعریف معنای پنهان و مجازی نام حیوانات ونه معنای صریح آنان، و چگونگی نحوه ی کاربرد این کلمات در متون ادبی نشان داده شود که در اثر نداشتن آشنایی با این معنای مجازی و یا در اثر تاثیر شدید فرهنگی و اجتماعی یک جامعه بر روی زبان آن جامعه امکان وجود نسبیت دور از انتظار نبوده بلکه بدیهی می باشد. نهایتا از آنجا که ما استفاده وافر معنای مجازی کلمات را در جامعه شاهدیم می توان انتظار داشت که در زبان خود کار نیز در هنگام استفاده از کلمات و جملاتی با بار عاطفی و احساسی شدید مانند کلمات رکیک ، کلمات محبت آمیز ، لطیفه ها و ... نسبیت زبنی وجود دارد و می توان اینگونه نتیجه گرفت از آنجائیکه نقش عمده زبان ادب ، زیبا آفرینی است در زبان ادبی نیز ما با نسبیت مواجهیم . در این بخش نگارنده در تلاش بود تا معلوم کند که ما با حالتی از فرضیه بر روی پیوستار مواجهیم و میزان نسبیت با میزان تسلط فرد به زبان ، فرهنگ و جامعه زبان بیگانه رابطه مستقیم و معنا داری دارد و هر چه فرد در زبان مورد نظر تسلط بیشتری کسب کند میزان نسبیت کاهش خواهد یافت. از آنجاکه در این پژوهش به صورت نظری نشان داده شد که میزان نسبیت با میزان بومی شدگی فرد در زبان بیگانه رابطه معناداری دارد به نظر می رسد با مطالعه ای آماری و عملی بتوان صحّت و سقم مباحث نظری بیان شده در این راستا را نشان داده و عملیاتی نمود.