نام پژوهشگر: مهدی بهرامی
مهدی بهرامی امیر مسعود رحمانی
سیستمهای مشبک محاسباتی در اواخر 1990 به عنوان جایگزینی پیشنهادی برای ابر کامپیوترهای متداول پدیدار شدند تا به حل مسائل خاصی بپردازند که مستلزم محاسبات عددی انوبوه و دسترسی به حجم بیشتری از داده های توزیع یافته بودند. سیستم های مشبک درهمه جا گسترده شده اند، اغلب آنها سیستم های خاصی هستند که فقط برای گروه های خاصی از پژوهشگران در شاخه هایی مانند فیزیک انرژی های بالا، تحقیقات ژنتیکی و مانیتورینگ زمین لرزه قابل دسترسی هستند. اما در این راستا سیستم های خودمختار مشبک توانایی حل مسائل و مدیریت خودرا برعهده خواهند داشت. در این پایان نامه سیستم های مشبک محاسباتی و معماری c4isr مورد بررسی قرارخواهند گرفت، سپس معماری جدیدی به نام agc4isr برای این دسته از سیستم های مشبک محاسباتی ارائه و بصورت بررسی موردی زمانبندی در معماری ارائه شده مورد ارزیابی قرارخواهد گرفت.
مهدی بهرامی محمد رضا مباشری
پهنه بندی گسیلمندی سطح یک نیاز مهم در سنجش از دور حرارتی می باشد. با داشتن مقادیر دقیق گسیلمندی، می توان دمای سطح را به طور دقیق مشخص نمود که در بسیاری از مطالعات زیست محیطی، اقلیمی، و مدلهای پیش بینی هوا کاربرد دارد. با توجه به اهمیت گسیلمندی سطح و دقت در برآورد آن، در این مطالعه به بررسی دقت در برآورد گسیلمندی برای دو سنجندهmodis و aster پرداخته شده است. برای اعتبار سنجی و بررسی دقت این دو سنجنده از مقادیر گسیلمندی اندازه گیری شده زمینی و آزمایشگاهی در 6 منطقه امریکای شمالی استفاده گردیده است. دراین تحقیق، گسیلمندی سنجنده aster از روش tes و محصولات گسیلمندی modis از دو نسخه041 و 005استخراج گردید. سپس اختلاف مقادیر به دست آمده با مقادیر زمینی محاسبه و آنگاه دقت نتایج به دست آمده از دوسنجنده در دو باند 8.5 و 11 میکرون برای تصاویر همزمان این دو سنجنده مقایسه شد. همچنین برای اطمینان بیشتر از نتایج و به منظور مقایسه دقت، از متوسط گسیلمندی به دست آمده توسط دو سنجنده در طول دوره زمانی و در محدوده 11 میکرون استفاده گردید. نتایج به دست آمده از تصاویر همزمان این دوسنجنده نشان می دهد که سنجنده aster درمحدوده 8.5 میکرون و درتمامی مناطق مورد مطالعه به طور متوسط از دقت بالاتری به میزان 4.6% نسبت به modis برخوردار است. همچنین در محدوده 11 میکرون، aster به طور متوسط درتمامی مناطق از دقتی در حدود 0.7% برخوردار بوده ولی سنجنده modis خطایی بالغ بر 1.2% را دارد. میزان خطا در سنجنده modis برای پوششهایی که گسیلمندی واقعی آنها نسبتا پایین باشد بیشتر نیز می گردد. در مجموع سنجنده aster نسبت به سنجنده modis نتایج قابل قبول تری ارائه می دهد. این یافته باید در زمان استفاده از گسیلمندی در مدلهای هواشناسی و در دیگر کاربردهایی که نیازمند گسیلمندی دقیق است مورد توجه قرار گیرد.
مهدی بهرامی حیدرعلی کشکولی
امروزه یافتن روشی موثر برای پالایش فلزات سنگین از آب و تثبیت آن در خاک اهمیّتی فراوان یافته است. در سال های اخیر جذب سطحی یون های فلزات سنگین از محلول های آبی و تثبیت آن ها در خاک و نیز انتقال نانوذرات در خاک، مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. هدف از انجام این پژوهش سنتز نانوذرات مگنتیت اصلاح شده با سورفکتانت سدیم دودسیل سولفات و تعیین امکان کاربرد آن برای جذب کادمیم از محیط های آبی با استفاده از آزمایش های ناپیوسته، تثبیت فلز کادمیم در خاک با آزمایش عصاره گیری متوالی و بیان کمّی انتقال آن در خاک با استفاده از آزمایش پیوسته بود. ویژگی های نانوذرات با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی، طیف سنج مادون قرمز و پراش سنج اشعه ایکس تعیین شد. در آزمایش های ناپیوسته اثر عواملی مانند ph، زمان تعادل، جرم بهینه جاذب، غلظت کادمیم اوّلیه و فرایند واجذب مطالعه شد. در آزمایش عصاره گیری متوالی اثر 5 سطح نانوذره (0، 1، 5/2، 5 و 10 درصد وزن خاک) بر شکل های مختلف کادمیم در خاک بررسی شد. در آزمایش های پیوسته منحنی رخنه کلراید و نانوذرات تحت شرایط رطوبتی اشباع در خاک های شن لومی و شنی اندازه-گیری شد. در آزمایش انتقال نانوذرات در خاک شنی اثر غلظت نانوذرات در سوسپانسیون ورودی و نیز اثر بار آبی روی ستون خاک بر انتقال ذرات مطالعه شد. سپس مدل های سینتیک جذب- واجذب تک مکانی و دو مکانی و مدل های تئوری پالایش تک مکانی و دومکانی برنامه hydrus-1d برای پیش بینی انتقال نانوذرات در ستون خاک استفاده شد. تصویر برداری از نانوذرات تولیدی با میکروسکوپ الکترونی نشان داد که قطر این ذرات بین 60-40 نانومتر می باشد. با افزایش ph از 3 تا 6، راندمان جذب از 47 تا 89 درصد افزایش یافت. با توجه به نتایج به دست آمده، ph بهینه جذب 6 و زمان تعادل 30 دقیقه به-دست آمد. با افزایش غلظت کادمیم اوّلیه از 10 تا 100 میلی گرم بر لیتر، بازده جذب از 100 به 4/31 درصد کاهش و ظرفیت جذب از 2 به 27/6 میلی گرم بر گرم افزایش یافت. با افزایش جرم جاذب از 1/0 تا 5/0 گرم در زمان تعادل و ph بهینه و غلظت 50 میلی گرم بر لیتر کادمیم، راندمان جذب در جرم 4/0 گرم به حداکثر مقدار 86 درصد رسید. آزمایش واجذب در سه چرخه متوالی جذب- واجذب نشان داد که نانوذرات مگنتیت اصلاح شده قابل بازیافت و استفاده مجدد است. فرایند جذب از مدل سینتیک مرتبه دوم و ایزوترم فروندلیچ تبعیت کرد. نتایج آزمایش عصاره گیری متوالی در خاک نشان داد که با افزایش درصد نانوذرات تا سطح 10 درصد در کوتاه مدت دسترسی زیستی کادمیم در خاک (17%) کاهش یافت و تأثیر مقدار نانوذرات بر کاهش شکل های محلول و کربناتی و افزایش شکل متصل به اکسید آهن معنی دار بود. نتایج آزمایش های پیوسته نشان داد نانوذرات در خاک لوم شنی هیچ گونه تحرّکی نداشته و 100% ذرات در لایه 5/0 سانتی متر از سطح خاک باقی ماند. در آزمایش انتقال در خاک شنی کاهش غلظت سوسپانسیون نانوذرات ورودی سبب افزایش تحرّک نانوذرات در خاک شد، اما تغییر بار آبی تأثیری بر انتقال نانوذرات نداشت. نتایج ارزیابی مدل ها نشان داد که هر چهار مدل برآوردی مطلوب و قابل قبول از منحنی رخنه نانوذرات در ستون خاک شنی داشتند. به طور کلی این مطالعه نشان داد که نانوذرات مگنتیت دارای مزایایی از قبیل کارایی حذف بالا و زمان واکنش کوتاه است و می تواند به عنوان یک روش در حذف کادمیم از محلول های آبی و تثبیت کادمیم در خاک استفاده شود.
مهدی بهرامی نادر نوشیران زاده
چکیده ندارد.
مهدی بهرامی ابراهیم افجه ای
چکیده ندارد.
مهدی بهرامی محمدرضا چمنی
یکی از عوامل مهم تخریب پلها آب شستگی می باشد. شناخت این پدیده و پیش بینی میزان آب شستگی و لحاظ کردن آن در طراحی پل ها و به کار بردن تمهیدات لازم برای کاهش و کنترل آب شستگی بسیار ضروری است.روشهای مختلفی برای کنترل و کاهش میزان آب شستگی پیشنهاد شده است. سنگ چین کردن اطراف پایه ، استفاده از طوقه در پایه و یا ترکیبی از این دو تاکنون مورد بررسی قرار گرفته است. استفاده از شکاف در پایه، از جمله روشهای پیشنهادی دیگر برای کنترل آب شستگی در پایه های پل می باشد.