نام پژوهشگر: فائزه ترکمنها
فائزه ترکمنها مجید زارعی
رشد فزاینده جمعیت شهرها بیش از موالید تحت تاثیر مهاجرت گسترده روستاییان بویژه در کشورهای در حال توسعه، بوده است. این امر به مرور زمان با پیشرفت حمل و نقل و تحت تاثیر گرایشات و نظریات دهه های اولیه و میانی قرن بیستم منجر به رشد بی رویه شهرها به سمت پیرامون و در نتیجه رشد پراکنده شهرها شد. این در حالی بود که به موازات رشد افقی و پراکنده شهرها در درون اراضی کشاورزی و روستاهای اطراف و هضم آن ها در دل خود، در مراکز شهرها و محدوده اولیه آنها اراضی بسیاری رها شده و از جریان توسعه بدور ماندند. این اراضی از مهمترین ظرفیت های توسعه ای شهر محسوب می شوند که چه به لحاظ دسترسی به زیرساخت ها، چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ اجتماعی و از همه مهمتر زیست محیطی از اهمیت بسزایی برخوردار هستند. در ادبیات نوشهرگرایی که از دهه 1980 میلادی مطرح شد به این ظرفیت ها سطوح میان افزای شهری گفته می شود. و توجه به آنها در فرایند توسعه شهر در راستای رسیدن هرچه بیشتر به توسعه پایدار امری ضروری و ارزشمند تلقی می شود. توجه رویکرد توسعه درونی در تمامی شهرها امری ضروری است به خصوص در شهری چون قزوین که به لحاظ سیاسی و اقتصادی در موقعیتی قرار دارد که مدام در حال افزایش جمعیت است و از طرفی موانع توسعه طبیعی و مصنوعی جهات گسترش آن را شدیدا محدود نموده است. به همین منظور در رساله حاضر به کمک ویژگی های توسعه میان افزا و تعاریف آن و تجارب جهانی در این زمینه به معرفی شاخص هایی به منظور بررسی میزان تطابق توسعه شهر قزوین با رویکرد توسعه درونی پرداخته شد و تاثیر هریک از شاخص ها و وضعیت آن ها به لحاظ استفاده حداکثر از ظرفیت های توسعه درونی مورد سنجش و تحلیل قرار گرفت. در این رساله روش تحلیل تاثیر شاخص ها استفاده از تحلیل سلسله مراتبی ahp بوده است. نتایج پژوهش گویای این امر است که در توسعه شهر قزوین اگرچه امکان توسعه از درون وجود داشته است لیکن توسعه شهر درونی نبوده و از ظرفیت های توسعه درونی شهر به خوبی بهره گرفته نشده است و برخی از توانهای توسعه درونی شهر همچون اراضی نظامی، اراضی بایر و اراضی تحت پوشش کاربری های متروکه و بافت های فرسوده همچنان ظرفیت توسعه دارند. واژگان کلیدی: توسعه درونی یا میان افزای شهری، سطوح میان افزا، ت حلیل سلسله مراتبی، طرح های توسعه شهری و شهر قزوین.