نام پژوهشگر: لیلا هزارجریبیان
لیلا هزارجریبیان امیرحسین امیرخانی
هدف از این تحقیق، بررسی رابطه سبکهای رهبری رابطه مدار و وظیفه مدار (برگرفته از مطالعات میشیگان، اوهایو، سیستمهای مدیریت لیکرت، شبکه مدیریت بلیک و موتن) و مولفه های ساختاری سازمان (رسمیت، تمرکز، پیچیدگی، انسجام، و حیطه نظارت) است. زمانی که ساختارهای سازمانی بدون توجه به سبک رهبری به مرحله اجرا گذارده شوند، مدیران شرایط را برای هدایت افرادو نفوذ درآنها برای رسیدن به اهداف سازمانی را مساعد ندیده و درنتیجه دچار نوعی سرخوردگی وبی تفاوتی می شوند.در سازمان تأمین اجتماعی که یک سازمان نیمه دولتی محسوب می شود ، مدیران افراد تحصیلکرده وبا تجربه ای هستند که سالها درزمینه اموربیمه ای ورفاه اجتماعی فعالیت کرده اند. این مدیران معمولا تابع قوانین ومقررات بیمه ای بوده وسعی می کنند وظائف افراد را به صورت استاندارد تعریف کنند.اما مشاهده می شود که به زعم این تلاشها ، کارکنان آنطور که انتظار می رود از عهده وظائف برنمی آیند ، درنتیجه تلاش مدیران برای سازماندهی افراد زیر سوال می رود. با مطالعه ای بر روی 85 نفراز کارکنان ستادمرکزی سازمان تأمین اجتماعی، آزمون فریدمن سبکهای رهبری وظیفه مدار و رابطه مدار نشان داد که در سازمان تأمین اجتماعی میان سبکهای رهبری رابطه مدار و وظیفه مدار تفاوتی وجود ندارد. به عبارت دیگر، در این سازمان هم از سبک رهبری رابطه مدار و هم از سبک رهبری وظیفه مدار استفاده می شود. همچنین، نتایج تحقیق نشان داد که میان سبک رهبری رابطه مدار و مولفه های ساختاری رابطه منفی، و میان سبکهای رهبری وظیفه مدار و مولفه های ساختاری رابطه مثبت وجود دارد. در میان همبستگی های صورت گرفته، بیشترین ضریب همبستگی مثبت به رابطه متغیر تمرکز و سبک رهبری وظیفه مدار(0/163) و بیشترین همبستگی منفی به رابطه متغیر انسجام و سبک رهبری رابطه مدار(0/35-) تعلق دارد..در پایان نیز پیشنهادهایی به مدیران سازمان تأمین اجتماعی ارائه می شود.