نام پژوهشگر: الهام فیض آبادی
الهام فیض آبادی حمید علیزاده
چکیده پژوهش حاضر به منظور بررسی و مقایسه سبک زندگی والدین کودکان با و بدون اختلال رفتاری(برون نمود– درون نمود)شهرتهران، با این فرض که بین سبک زندگی والدین کودکان دارای اختلال رفتاری(برون نمود – درون نمود) وکودکان عادی تفاوت وجود دارد،اجرا گردید. این پژوهش با نمونه ی 136نفری انجام شدکه 68 نفر از والدین کودکان دارای اختلال رفتاری(برون نمود – درون نمود)و68 نفرازوالدین کودکان عادی براساس نمونه گیری خوشه ای طبقه ای وتصادفی ساده انتخاب شدند. ابتدا از طریق غربال گری غیر استاندرد ( پرس و جو از معمان و سپس با استفاده از آزمون آخنباخ ) گروه های والدین کودکان عادی وکودکان دارای اختلال رفتاری(برون نمود – درون نمود) انتخاب شده و سپس از طریق آزمون بیسیس– ای ( basis –a ) سبک زندگی آنها مشخص شد. پس از اجرا، فرضیه اول پژوهش با استفاده از آزمون واریانس یک طرفه بین گروه ها وآزمون تعقیبی شفه مورد بررسی قرار گرفت و معنا داری آن به تایید رسید. به این معنی که والدین کودکان عادی علاقه اجتماعی بیشتری دارند و والدین کودکان دارای اختلال رفتاری(برون نمود – درون نمود) بیشتر تمایل به محتاط بودن دارند. فرضیه دوم ( بین سبک زندگی والدین کودکان دارای اختلال رفتاری برون نمود و عادی تفاوت وجود داد) وفرضیه سوم پژوهش (بین سبک زندگی والدین کودکان دارای اختلال رفتاری درون نمود و عادی تفاوت وجود دارد) با استفاده از آزمون تعقیبی شفه تایید شد و نتایج نشان داد که هم در والدین کودکان دارای اختلال رفتاری برون نمود و هم در والدین کودکان دارای اختلال رفتاری درون نمود علاقه اجتماعی پایین است درحالیکه نیاز به محتاط بودن در آنها بالاست. وفرصیه چهارم پژوهش(بین سبک زندگی والدین کودکان دارای اختلال رفتاری برون نمود و درون نمود تفاوت وجود دارد) با استفاده از آزمون تعقیبی شفه، تایید نشد. میزان تحصیلات، شغل، وضعیت تاهل و تعداد اعضای خانواده که از منظر آدلریها در سبک زندگی هر فرد تاثیرگذار است در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت و نتایج با استفاده ازآزمون حقیقی فیشر نشان داد، والدین کودکان عادی از تحصیلات عالی در سطوح بالاتری برخوردارند. و طلاق در والدین کودکان دارای اختلال رفتاری(برون نمود – درون نمود) بیشتر مشا هده شد. آزمون خی دو بیانگر این مطلب بود که بین گروهها در نوع شغل تفاوت معنا داری وجود ندارد. و نتایج آزمون خی دو کروسکال والیس نشان داد بین گروه ها در تعداد اعضای خانواده والدین کودکان عادی و کودکان دارای اختلال رفتاری(برون نمود – درون نمود) تفاوتی وجود ندارد.براین اساس می توان نتیجه گیری کرد که سبک زندگی والدین در شکل گیری اختلال رفتاری( برون نمود -درون نمود )کودکان تاثیرگذاراست.