نام پژوهشگر: زیبا نظری

بررسی و تحلیل دلایل و علل گرایش به عکاسی خودنگاره (سلف پرتره) در آثار عکاسان ایرانی دوره معاصر((من بدون عنوان))
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر - دانشکده هنرهای تجسمی 1388
  زیبا نظری   رضا نبوی

مقدمه جوامع با کنار هم قرار گرفتن انسان ها بوجود آمده اند. قوانین و شرایط جامعه بر اساس خصوصیات و خواسته ها و شرایط زیست محیطی انسانها، تعریف و پی ریزی می شود و به مرور زمان همین شرایط اجتماعی زمینه ساز ظهور شرایط دیگری می شود و چنین روالی همچنان ادامه یافته و در جریان این فرآیند، قوانینی که خود اجتماع تهیه،تایید و اجرا کرده اند، سبب ساز بروز زمینه های روانی و اجتناعی متفاوت در بین آنها می شود. تنوع نگرشها، نوع تفکر و نحوه واکنش نسبت به شرایز محیطی و به تبع آن حالات و درونیات افراد، همواره همواره عامل زمینه ساز برای هنرمندان، به منظور خلق آثار هنری و بیان این حالات و درونیاتشان در زمینه های مختلف هنر بوده است. از روزگار انسانهای نخستین تا به امروز انسان به اشکال متفاوت شاهد و تجربه گرتاثیرات محیط بر خود بوده است و در هر دوران، نتیجه این تغییر و تحولات بر خود را به نحوی بروز داده است. صرف نظر از اقدام خودآگاهانه با ناخودآگاهانه انسان در هر دوره، "توجه به خود" و تامل در درونیات و بروز واکنشهای وی به صور مختلف و در زمینه های متنوع، از موضوعات مورد توجه افراد و علی الخصوص هنرمندان بوده است. با اینکه نخستین آثار خودنگاره در میان غارنگاریهای انسان نخستین و سپس در آثار پیکره تراشی و نقاشی دیده شده، اما با ظهور عکاسی و ثبت تصاویر خودنگاره عکاسانه توسط عکاسان از همان سالهای نخستین اختراع آن تا به امروز، جهان مخاطبان و صاحبان آثار با رویکردی خاص در پردازش واکنش اشخاص در برخوردبا و حضورِ در دنیای پیش رو مواجه شدند. رویکردی دو سویه، ناشی از درونیات فرد و تاثیرات جهان بیرونی. وقایع، افراد، صحنه ها، ذهنیات و تفکرات با قرار گرفتن در مقابل دوربین عکاسی، از هر آنچه هستند جدا شده و تبدیل به شیئی قابل لمس یعنی عکس، می شوند. هنگامیکه موضوع روبروی دوربین خود شخص باشد، پیشینه، طبیعت، علایق، درونیات، ظواهرو تمنیات شخص در کسری از ثانیه تبدیل به شیء می شود و هم عکاس و هم مخاطب در مواجه با این شیء ظاهرا خود را کنار میگذارند تا درونیات موضوع را از ظواهر عکس تفسیر کند و شاید با مطالعه همین ظواهر به تفسیر و تحلیل انگیزه عکاس از چنین شیوه ارائه ای بپردازد. اما به هرحال، از هر دیدگاهی که عکس مورد بررسی و تفسیر قرار گیرد، از صافی ذهن عکاس و مخاطب که حاصل تجربیات، دربافت ها، برداشت ها، آرزوها و سلایق هر یک از آنهاست، عبور میکند. در جایی که موضوع عکاس، خود وی باشد، دیگر مساله فقط دیدن و خواندن موضوع نیست، در این حالت هدف، مطالعه، تحلیل، تعریف، تفسیر و توضیح « هرآنچه هست» و « هر آنچه نمایانده شده» خود هنرمند است. « خودی» که بواسطه عکاسی شدن تبدیل به شیء گشته و زین پس هدف خوانش «دیگری» است و نه خود. از آنجا که خود در تصاویر خودنگاره عکاسی، به موضوع تبدیل گشته، پس مانند هر موضوع دیگری میتواند ساخته، روایت، صحنه پردازی و حتی شکار وکشف شود. و باز از آنجا که در خودنگاره، موضوع و عکاس یکی هستند و از طرفی دست عکاس هم در شیوه پرداخت به خود به عنوان موضوع، و هم در نحوه نمایش باز است، از این رو همواره در معرض خطر تحریف موضوع قرار دارد. خود از سویی حاصل ویژگیهای طبیعی و خصائل ژنتیکی و وراثتی است و از سوی دیگر محصول تجربیات محیطی، در مواجه با جریانات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی و نیز بستری که در آن رشد یافته می باشد و همچنین جایگاهی برای بروز تمنیات، آرزوها، خواسته ها و غرایز است و همین خصوصیات به انسان جنبه های متنوع بیشماری می بخشد که میتوان عکاسی خودنگاره را آیینه ای تمام نما از تاثیرات جریانات مختلف در هر زمینه اعم از سیاست، اقتصاد، اجتماع، دین و حتی جغرافیا و هر آنچه پایه های هویت و شخصیت فرد را بنا می کند دانست. معاصر بودن پدیده، عکاسی و شیوه های متاخر برخورد با مقوله ی عکس و عکاسی که دیگر تنها وسیله ای برای بازنمایی و ثبت صرف وقایع به شمار نمی رود، بلکه شیوه ای برای بیان مقاصد، حرفها و درونیات است و از آنجا که در سالهای اخیر شاهد ارایه آثار بیشمار عکاسی در زمینه عکاسی خودنگاره و نیز برپایی نمایشگاههایی با همین موضوع توسط عکاسان مختلف، بوده ایم و همچنین گرایش روزافزونی نسبت به این روش عکاسی در بین عکاسان، چه در سطح آماتور و چه در سطح حرفه ای دیده شده، و با توجه به قابلیت قرار گیری روند حجیم جریانی به عنوان مرجعی برای مطالعه جامعه شناسانه و روانشناسانه جامعه و خصوصا نسل جوان عکاسی و نیز علاقمندی و اشتغال خود در همین زمینه، اینجانب را بر آن داشت تا به مطالعه و تحقیق درباره ی دیگر عکاسان ایرانی که در این سبک آثار قابل توجهی داشته اند، گرداخته و درباره ی علل گرایش و نیز زمینه های سبب ساز گرایش به عکاسی خودنگاره، تحقیقاتی به عمل آورم. بعد از انقلاب اسلامی و با پایان پذیرفتن جنگ تحمیلی و سالهای بعد از آن و نیز پایان پذیرفتن دوران رکود اقتصادی حاصل از جنگ و قطع ارتباطات بین المللی در آن دوره و سپس بازشدن مرزها و ظهور پدیده ماهواره و اینترنت و ارتباطات جهانی و هم ارز با وسعت دامنه ارتباطات جوامع در دوران معاصر و تاثیر پدیده ماهواره و اینترنت و رسانه ها که فاصله ارتباط افراد جوامع مختلف را به حداقل می رساند و تاثیرات روزافزونی بر فرهنگ های افراد جوامع مختلف و خصوصا جوامع شرقی که اصالتا دارای فرهنگی درون گرا هستند میگذارد، دامنه پرسش های بنیادین درباره ی هویت و اصالت و منشاء حقیقی آن نیز گسترش یافته است. نسل جوان ایرانی با زمینه ای دور از چنین ارتباطهای گسترده، امروز با این پهنه وسیع ارتباطات، روبه رو ست. فاصله عمیق بین تفکرات و زمینه های سنتی فکری نسل قبل و ریشه های اعتقادی آنها و دامنه نامحدود امکانات ارتباطی در دروره جدید و هجوم اطلاعات، شناخت هویت و دستیابی به تعریفی از آن، آنها را با بحرانی مواجه کرده است. اینکه امروزه هویت بر چه مبنایی تعریف می شود؟ هم ارزی جغرافیایی؟ هم ریشگی ملی؟ باورهای اسطوره ای و باستانی مشترک؟ اشتراکات قومی، زبانی؟ یا مذهب؟ درگیری نسل جوان با چنین وسعتهای ارتباطی و مواجهه با اینکه چه چیزی هویت وی را بنا می سازد، توجه به درونیات و کیستی و چیستی این نسل را افزایش داده است. از جمله محل بروز چنین حساسیتهایی را در زمینه عکاسی می توان تحت عنوان « عکاسی خودنگاره» مورد اشاره قرار داد که مبنای تحقیق اینجانب در باب علل و دلایل گرایش عکاسان ایرانی به این نوع عکاسی و خصوصا نسل جدید عکاسان ایرانی است، خواهد بود. حال آنچه مورد سوال است این است که "من" ، "خود" یا "خویشتن" تحت تاثیر چه عواملی قرار دارد و روند شکل گیری آن متاثراز چه چیزهایی می تواند باشد؟ فصل اول این پژوهش با هدف پاسخ یابی برای این پرسش ها از منظر روانشناسی تهیه و تنظیم شده است. در طول مسیر مطالعاتی خود به این مطلب رسیدم که برای بررسی عوامل تاثیر گذار در آثار عکاسان خودنگاره ایران بی تردید باید سراغ ریشه های هویت ایرانی نیز رفت. اینکه چه عواملی سبب تمایز احتمالی آثار عکاسان ایرانی با دیگر عکاسان است. اگر عکس های خودنگاره جستجویی برای یافتن خویش باشد، موازی با عوامل روانشناسانه، بایست که تغییر و تحولات اجتماعی جامعه ای کهه هنرمند در آن میزید نیز مورد توجه قرار بگیرد. به همین دلیل در ادامه به بررسی هویت ایرانی پرداخته شده است. آنچه در فصل سوم بدان پرداخته شده مروری است بر تاریخ عکاسی ایران با این قصد که در کل به دیدگاهی درباره ی چگونگی اوضاع و احوال جامعه ی عکاسی در ایران دست یابیم تا بررسی زمینه های تاثیرگذار، شکل دهنده، و یا بازدارنده در عکاسی خودنگاره آسان تر شود. در ادامه در فصل چهارم، عکاسی خودنگاره در دنیا مورد توجه قرار گرفته و با اشاره ای گذرا به عکاسانی که آثار خودنگاره ی عکاسی از ایشان بجا مانده به تحلیل درمورد عکاسی خودنگاره پرداخته شده است. آخرین فصل از این مجموعه با مدخلی به نخستین عکاسان خودنگاره در ایران پرداخته و در ادامه با بررسی تعدادی از آثار خودنگاره عکاسان ایرانی در دوره معاصر واز آنجا که تعداد هنرمندانی که اختصاصا به عکاسی خودنگاره پرداخته اند بسیار محدود است، با معرفی و بررسی اجمالی تعدادی از آنها که آثار در خور توجهی از خود ارائه داده اند و یا آثار آنها با توجه به محدودیت های فرهنگی و تمایل شخصی ایشان قابلیت طرح را دارند بجث به سوی نتیجه گیری می رود.

همسانه سازی سازه خاموشی ژن salutaridinol – 7 – o – acetyltransferase به روش rnai و انتقال آن به گیاه دارویی شقایق
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان - دانشکده کشاورزی 1390
  زیبا نظری   فرهاد نظریان فیروز آبادی

شقایق (papaver somniferum l.) یکی از قدیمی ترین و مهم ترین گیاهان دارویی است که اهمیت آن بواسطه بیوسنتز و ذخیره آلکالوئیدهای بنزیل ایزوکوئینولی می باشد. در مهندسی متابولیت این گیاه آنزیم های کلیدی مسیر متابولیکی آلکالوئیدها مورد دستورزی ژنتیکی قرار می گیرند. سالوتاریدینول 7 - اُ - استیل ترانسفراز (sat) آنزیم مرکزی در مسیر بیوسنتز مرفینان ها است. این آنزیم تبدیل آلکالوئید سالوتاردینول به سالوتاردینول - 7 – اُ - استات که پیش ماده اولیه تبائین در مسیر بیوسنتزی مرفینان ها به شمار می آید را عهده دار می باشد. در این مطالعه جداسازی و شناسایی ژن sat با استفاده از آغازگرهای مربوطه صورت گرفت و پس از همسانه سازی در ناقل، توالی یابی گردید و از توالی ژنی بدست آمده برای ساخت سازه خاموشی استفاده شد. قطعات سنس و آنتی سنس به ترتیب و طی دو مرحله هضم آنزیمی در حامل خاموشی pgsa1285 همسانه سازی شدند. همسانه سازی در جهت سنس و آنتی سنس با استفاده از pcr، هضم آنزیمی و توالی یابی مورد تایید قرار گرفت. به منظور انتقال سازه ساخته شده به گیاه و همچنین بهینه سازی انتقال ژن به گیاه سه آزمایش مجزا روی سه نوع ریز نمونه هیپوکوتیل، کوتیلدون و ریشه طراحی شد. در هر سه آزمایش فاکتوریل، کال زایی با فاکتورهای محیط پایه (در دو سطحb5 و ms) و هورمون (در دو سطح 2,4-d mg/l 1 و2,4-d mg/l 5/0 mg/l ba 5 /0 +) در قالب طرح کاملاً تصادفی با 8 تکرار انجام گرفت و در نهایت کال های به دست آمده با استفاده از اگروباکتریوم حاوی سازه مورد نظر تلقیح شده و روی محیط گزینشگر برده شدند. آنالیز تجزیه واریانس و مقایسه میانگین بالاترین درصد کال زایی در محیط b5 را نشان داد. در مرحله جنین زایی نیز دو آزمایش فاکتوریل (با سه فاکتور محیط پایه، هورمون و کانامایسین) با 8 تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی اجرا شد. بیشترین جنین زایی و جوانه زنی جنین ها از کال های ریزنمونه هیپوکوتیل در محیط b5 تکمیل شده با 1 میلی گرم در لیتر 2,4-d و در سطح کانامایسن mg/l25 حاصل شد.