نام پژوهشگر: کامبیز باقری
کامبیز باقری اصغر فهیمی فر
فیلم تلویزیونی قالب جدیدی از برنامه سازی در ایران است که به دلیل شباهت های فرمی سینمایی، کمتر به عنوان یک اثر مستقل مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. در حالی که به دلیل تفاوت های اصلی دو رسان? سینما و تلویزیون (شرایط تماشا، انداز? پرده و سایر مسایل فنی مانند صدا و ... ) ساختار متفاوتی برای آن از نوع روایت داستان تا نحو? دکوپاژ و فرم بصری در نظر گرفته می شود تا بتواند مخاطب گسترده ی تلویزیون را با خود همراه سازد. در این رساله تلاش شده تا این تمایزات با تأکید بر تفاوتهای کارگردانی که اصلی ترین جزء متمایزکنند? این دو قالب می باشد راهکارهایی را برای کارگردان فیلم تلویزیونی ارائه کند. بدیهی است که هدف از این کار، افزایش دانش عمومی برای رسیدن به کیفیت بالاتر در زمینه ی کارگردانی و تولید فیلم های تلویزیونی با رویکرد زیبایی شناسی است. بخشی از این تحقیق به صورت کتابخانه ای و با مطالعه ی کتب موجود در زمینه زیبایی شناسی تلویزیون، سینما و کارگردانی انجام گرفته و در بخش دوم با مطالعه ی موردی یک فیلم سینمایی و فیلم تلویزیونی با موضوع مشترک، تفاوت ها و تمایزات در زمین? کارگردانی و دکوپاژ این دو فیلم مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. کارگردان فیلم باید به رسانه ای که فیلم را برای آن می سازد توجه کند. به دلیل تفاوت انداز? صفحه تلویزیون، استفاده بیشتر از نماهای بسته و به دلیل شرایط تماشا، استفاد? مداوم از صدا برای جلوگیری از قطع ارتباط مخاطب تلویزیونی لازم بنظر می رسد.امکان استفاده بیشتر از دوربین روی دست با توجه ژانر و اقتضائات داستان هر فیلم، و همینطور اهمیت تیتراژ و سکانس افتتاحیه به عنوان مدخل ورود تماشاگر به فیلم و جذابیت این صحنه ها برای پیگیری تماشاگر از نتایج این تحقیق است. دکوپاژ فیلم های تلویزیونی متکی بر بازیگر است تا عناصر دیگر صحنه، به این جهت شیوه ی چیدمان بصری در جهت هر چه بهتر دیده شدن کاراکترهای فیلم است. همچنین کیفیت و اهمیت تدوین در فیلم تلویزیونی نسبت به فیلم سینمایی بیشتر است. فیلم های تلویزیونی متکی بر تدوین است و از میزانسن بلند و عمق میدان دوری می کنند تا ریتم مناسب و عناصر تصویری به بهترین شکل ممکن به تماشاگر منتقل شوند.
کامبیز باقری علی اکبر پورفتح الله
در روش معمول تولید ctl جمعیت سلول های t اتولوگ سه بار توسط dc های لوکمیک آلوژن همان بیمار تحریک می شوند. اما در روش پیشنهادی این تحقیق t سلهای بیمار aml دو بار توسط dc های لوسمیک اتولوگ و یک بار توسط dc های لوکمیک آلوژن بیمار دیگر تحریک شدند و از بلاست های اتولوگ، سلول های اتولوگ نرمال و رده اختصاصی سلول های هدف نشاندار شده از طریق آزمون سیتوتوکسیسیتی محاسبه گردید. توان dc های لوسمیک در mlr آلوژن بطورمعناداری بیش از سلول های قبل و بعد از کشت بود. سیتوتوکسیسیته ضد لوسمیک ctl های القا شده توسط dc های لوسمیک بیش از سلول های t اتولوگ تیمار نشده، سلول های t تیمار شده با il-2، سلو های تیمار شده با il-2 و تحریک شده با بلاست های تازه و نیز بلاست های کشت شده تیمارنشده با سیتوکین بود. بنظر می رسد پروتوکول جدید اتولوگ آلوژن با تولید ctl های ضدسرانی قوی تر می تواند بعنوان استراتژی موفقی در ایمنوتراپی بیماران all مطرح شود.