نام پژوهشگر: مهسا محمد اسماعیل
مهسا محمد اسماعیل محمود گلزاری
یکی از استرس زا ترین مسائل مربوط به رابطه ی زناشویی، وجود رابطه ی فرازناشویی در میان زوج هاست، رابطه ی که منجر به کاهش یافتن رضایت مندی زناشویی می شود. با توجه به فراوانی بالای این معضل اجتماعی و همچنین با توجه به میزان بالای استرس حاصل از آن، می توان لزوم انجام این پژوهش را دریافت. هدف: هدف اصلی تحقیق حاضرکه با استفاده از نظریه ی شیوه های مقابله ای لازاروس و فلکمن طراحی شده است، بررسی اثربخشی آموزش شیوه های مقابله با استرس بعد از رابطه ی فرازناشویی مرد جهت افزایش رضایت مندی زناشویی زن های در معرض آسیب است، از سوی دیگر اهداف فرعی این پژوهش عبارتند از: بررسی میزان اثر بخشی آموزش شیوه های مقابله با استرس بعد از رابطه فرازناشویی مرد، در افزایش استفاده از شیوه های مقابله ای مسئله مدار، کاهش استفاده از شیوه های مقابله ای هیجان مدار و غیرموثر و همچنین کاهش نگرش های ناکارآمد. روش: نمونه ی پژوهش حاضر را 20 نفر از زن های همسردار شهر تهران که به دلیل وجود رابطه فرازناشویی همسر خود به مرکز مشاوره بیدار و پرهام مراجعه کرده بودند، تشکیل می دهند . برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی نگرش های ناکارآمد، شیوه های مقابله ای، رضایت مندی زناشویی و یک پرسشنامه ی محقق ساخته در رابطه با وجود رابطه ی فرازناشویی همسر استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده های از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج: درجه ی معناداری بر اساس آزمون t نشان داد که آموزش شیوه های مقابله با استرس، رضایت مندی زناشویی زن های در معرض آسیب را افزایش نمی دهد (درجه معناداری برابر 15/0 ). نتایج این پژوهش با نتایج پژوهش های قبلی در تقابل است. از جمله عواملی که عدم نا همخوانی بین نتایج پژوهش حاضر و پژوهش های پیشین را تبیین میکند، می توان به وجود تفاوت عمده بین نمونه های پژوهش حاضر (زن هایی که در معرض رابطه ی فرازناشویی همسر خود قرار گرفته اند) و نمونه های پژوهش های پیشین اشاره کرد. به طور کلی نتایج پژوهش حاضر نشان داد که آموزش شیوه های مقابله با استرس به زن های در معرض آسیب، بعد از رابطه ی فرازناشویی همسر، نمی تواند رضایت مندی زناشویی آن ها را بالا ببرد. از سوی دیگر با توجه به درجه های معناداری به دست آمده، نتایج پژوهش نشان داد که آموزش شیوه های مقابله با استرس بعد از رابطه فرازناشویی مرد، استفاده از شیوه های مقابله ای مسئله مدار را افزایش می دهد، استفاده از شیوه های مقابله ای غیر موثر و نگرش های ناکارآمد را کاهش می دهد اما این پژوهش نتوانست استفاده از شیوه های مقابله ای هیجان مدار را کاهش دهد.