نام پژوهشگر: آمنه صدیقیان بیدگلی
آمنه صدیقیان بیدگلی عذرا جاراللهی
پدیده اعتراض سیاسی، جهان شمول و مبتلا به تمامی دولت ها است. گسترش ارتباطات و به تبع آن رابطه محیط های اجتماعی محصور در مرزهای جغرافیایی، اهمیت برخورد با پدیده اجتماعی اعتراض های سیاسی که بر اساس تعریف در مقابل دولت ها است، را افزایش می دهد. "بررسی عوامل اجتماعی موثر بر گرایش دانشجویان به اعتراض های سیاسی"، پژوهشی در حوزه جامعه شناسی سیاسی است. پرسش های آغازین پژوهش عبارتند از: -گرایش دانشجویان به شرکت در اعتراض های سیاسی به چه میزان است؟ -چه عوامل اجتماعی بر میزان گرایش دانشجویان برای پیوستن به اعتراض های سیاسی موثر است؟ پژوهش اهداف خود را پاسخگویی به پرسش های آغازین خود می داند و در این راه از نظریه های کلاسیک تا نظریه های جدید جنبش های اجتماعی را مطالعه کرده و در قالب هشت رویکرد دسته بندی نموده و در نهایت چارچوب نظری خود را ارائه می-دهد. قالب دسته بندی شده رویکردهای نظری مورد استفاده عبارت است از: رویکرد جامعه شناسان کلاسیک، رویکرد ساختی و کارکردی، رویکرد جامعه توده ای، رویکرد رفتار جمعی، رویکرد بسیج منابع و سازمان دهی، رویکرد هویت محور، رویکرد ارزش محور، رویکرد روانشناختی محرومیت. چارچوب نظری از نظریه های بسیج منابع تیلی( متغیرهای بسیج منابع، میزان سازمان یافتگی، منافع، پنداشت از فرصت، پنداشت از قدرت، پنداشت از سرکوب)، محرومیت نسبی تدگار (متغیرهای محرومیت نسبی، رضایت از زندگی)، نظریه کلاس اوفه(پایگاه اجتماعی- اقتصادی خانواده، میزان تحصیلات، وضعیت اشتغال و جنسیت)، اینگلهارت (سن) و نظریه هانتیگتون(میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی) انتخاب شده است و تاکید ویژه ای بر نظریه تیلی دارد به گونه ای که کلیه متغیرهای این نظریه در این پژوهش سنجیده می شوند. روش پژوهش، پیمایشی و مصاحبه (سازمان یافته) به همراه مطالعه اسنادی است. جامعه آماری بخش پیمایش پژوهش دانشجویان دانشگاه های دولتی تهران است. حجم نمونه 400 نفرمحاسبه شد. جامعه آماری بخش مصاحبه دانشجویان معترض سیاسی دارای حکم هستند که حجم نمونه 20 نفر به شیوه گلوله برفی انتخاب شده است. متغیر وابسته پژوهش گرایش به اعتراض سیاسی است که در حد بالایی اعتراض سیاسی دانشجویان را به تصویر می کشد، به گونه ای که در حدفاصل 17-85 میانگین 67 را نشان میدهد. 8/69 درصد جمعیت گرایش به اعتراض سیاسی در حد بالا، 8/23 درصد در حد متوسط و 5/6 درصد در حد پایین دارند. متغیرهای بسیج منابع، میزان سازمان یافتگی، منافع، پنداشت از قدرت، پنداشت از فرصت، پنداشت از سرکوب همگی تایید شده اند و رابطه معناداری با گرایش به اعترا ض سیاسی نشان داده اند. هیچ یک از این متغیر ها شدت رابطه بالایی نشان نداده اند بلکه در حد متوسط یا ضعیف بوده است. میزان رضایت از زندگی با گرایش به اعتراض سیاسی رابطه معکوس دارد و احساس محرومیت نسبی رابطه مستقیم با گرایش به اعتراض سیاسی دارد. رابطه وضعیت تاهل و اعتراض سیاسی تایید می گردد. رابطه میزان تحصیلات و پایگاه اجتماعی اقتصادی نیز با گرایش به اعتراض سیاسی مثبت است. جنسیت، گروه تحصیلی، وضعیت اقامت، وضعیت قومیت، استفاده از وسایل ارتباط جمعی و وضع اشتغال رابطه معناداری با اعتراض سیاسی ندارد.