نام پژوهشگر: هادی محمودی
هادی محمودی منصور جباری
فناوری فضایی که زمانی فقط در افسانه های علمی مطرح بود، اکنون به بخشی عادی و جدایی ناپذیر زندگی روزانه بشر تبدیل شده است. ارتباطات از راه دور، ناوبری، سیستم مکان یابی جهانی، پخش تصاویر تلویزیونی، ارتباطات دریایی و سنجش از دور از این قبیل هستند. در میان این فناوری ها، سنجش از دور از جایگاه برجسته ای برخوردار است. امروزه، بسیاری از کشورها از داده های جمع آوری شده توسط فناوری سنجش از دور استفاده می کند فرآیندی که مطابق با آن ماهواره های سنجش از دوری که در مدار زمین می گردند، قادرند تا در هر نقطه از سطح زمین، تصویر برداری کنند. سنجش از دور را می توان به معنای مشاهداتی توصیف نمود که بدون تماس فیزیکی با هدف تحت مراقبت و از مکانی که متعلق به فضای ماورای جو است صورت می گیرد. همچنین، سنجش از دور به عنوان مشاهده، پردازش، افزایش ارزش و انتشار داده ها نیز قابل توصیف است. شاید در ابتدا مطالعه زمین از طریق پرتاب ماهواره ها در مدار حول زمین عجیب به نظر می آمد، اما امروزه کارایی این ابزار غیر قابل انکار است. این نوشتار تلاش دارد تا از یک سو با رویکردی بیرونی و کل نگر، با بررسی زمینه های کلی ناظر بر حقوق بین الملل و فناوری و تدقیق در تعامل و تقابل این دو با یکدیگر، حقوق بین الملل فضایی را به عنوان یکی از نتایج مطلوب تعامل فناوری و حقوق بین الملل و به طور مشخص سنجش از دور را، به عنوان نمونه بارز فناوری های نوین، مورد مداقه قرار دهد و از سوی دیگر، با رویکرد درونی، جنبه های مختلف سنجش از دور ماهواره ای را با توجه به معاهدات فضایی موجود، حقوق بین المللی عرفی، قطعنامه های سازمان ملل متحد به ویژه قطعنامه 41/65 با عنوان «اصول مربوط به سنجش از دور زمین از فضا» مصوب 1986، رویه سازمان های بین المللی مربوطه، همکاری های متقابل دولت ها و قوانین و سیاستگذاری های داخلی آنان، مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. از آنجا که اصول و قواعد حاکم بر سنجش از دور، صف بندی دو دسته از کشورها یعنی کشورهای در حال توسعه و کشورهای توسعه یافته را نشان می دهد، بررسی این اصول و قواعد تنها با توجه به چالش حقوقی موجود میان این دو دسته از کشورها امکان پذیر است. همچنین سنجش از دور، به مرور زمان وارد حوزه های مختلف حقوق بین الملل از جمله حقوق بین الملل بشر، حقوق بین الملل محیط زیست، حل و فصل اختلافات بین المللی و ... شده است به طوری که می تواند ابزاری مؤثر در راستی آزمایی تعهدات بین المللی، به عنوان دلیل نزد محاکم بین المللی و به طور کلی در خدمت اعتلای حقوق بین الملل باشد. این نوشتار، به تحلیل چگونگی ورود تحولات و دستاوردهای جدید صنعت سنجش از دور، در حوزه های مختلف حقوق بین الملل عمومی، می پردازد.
هادی محمودی رضا اسدپور
بالا بودن نرخ تخمک گذاری و بره زایی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر افزایش کارآیی تولید مثل و به تبع آن افزایش کارآیی اقتصادی در صنعت پرورش گوسفند به حساب می آیند. مطالعه حاضر به منظور شناسایی جهش های موجود در ژن بورولا در گوسفندان نژاد زل انجام گرفت. این ژن از جمله ژن های بزرگ اثر بوده و گزارش شده که در نژادهای مختلف گوسفند سبب افزایش میزان تخمک گذاری و نیز چند قلوزایی در گوسفند می شوند. در این مطالعه از 68 راس گوسفند نژاد زل استان مازندران (50 راس با سابقه دوقلوزایی و 18 راس تک قلو) خونگیری به عمل آمد و dna آنها با روش لیز سلولی استخراج و با استفاده از ژل آگارز ارزیابی گردید. جایگاه جهش ژن بورولا با استفاده از آغازگرهای اختصاصی تکثیر یافت و محصولات بدست آمده (190 جفت باز) به وسیله ژل آگارز بررسی گردید. پس از هضم محصولات pcr با آنزیم avaii جمعیت مورد مطالعه از نظر چندشکلی بررسی گردیدند. در صورتی که حامل هموریگوس در گله باشد، باندهای 160 و 30 جفت بازی مشاهده می شود ولی اگر حامل ژن در گله نباشد (++)، باندها فقط 190 جفت بازی خواهند بود و در حامل های هتروزیگوس نیز همه باندهای 190 و 160 و 30 جفت باز است. تنایج نشان می دهد که تنها یک نمونه دارای باندهای 190و160 و 30 جفت باز بوده و بقیه نمونه ها دارای باند 190 جفت بازی بوده اند. بنابراین یک نمونه دارای ژنوتیپ b+ و بقیه نمونه ها دارای ژنوتیپ ++ و نوع وحشی یا بدون جهش این ژن بودند. با توجه به ثبت رکوردهای فنوتیپی دو و یا چند قلوزایی در این نژاد، از تنایج حاصل از این مطالعه می-توان چنین نتیجه گیری نمود که عامل ژنتیکی مسئول دو یا چندقلوزایی در این نژاد مرتبط به جهش گزارش شده در ژن بزرگ اثر بورولا نبوده بلکه باید به جستجوی ژن های دیگری در این نژاد بود.
هادی محمودی عادل خنیاب نژاد
وانینا وانینی و صندوق و شبح دو داستان کوتاه از استاندال هستند که تصویر خوبی از تحولات سیاسی اروپا در قرن نوزدهم میلادی ارایه می دهند و از خلال آنها می توان بازتاب شخصیتی سیاسیون و مردم عادی را به وضوح دید. میسیریلی مردی جوان است که به واسطه ی رشادت هایش، به ریاست کاربوناری (جنبش آزادی خواهی مردمی در قرن نوزدهم) ایتالیا دست می یابد. در وانینا وانینی، میهن پرستی در تقابل با عشق و میسیریلی در انتخاب بین آن دو بر سر دو راهی قرار می گیرد. ما با بررسی رویدادهای این دو داستان، قصد داریم چگونگی تجلی و پرورش «من» را دریابیم. سبک خاص نویسندگی استاندال موسوم به “beylisme” موجب تجلی شخصیت هایی در این دو اثر شده است که از خصلت خود محور بودن برخوردارند. آنها با اتکا به این خصلت، بی وقفه به دنبال خوشبختی هستند و از بکارگیری هر وسیله ای برای رسیدن به آن دریغ نمی کنند. عشق که در دیگر خواهی معنی پیدا می کند، برای قهرمانان مورد بررسی ما، وسیله ای برای رسیدن به خوشبختی شخصی است. به این معنی که قهرمان داستان با شناختی که از خود دارد، خوشبختی را در عشق ورزی به دیگری می بیند. اما در نهایت امر، آنچه که از اهمیت اساسی برخوردار است، خود شخص می باشد و نه معشوقه اش. لذت بردن از رویدادهای روزمره نیز از ویژگی های قهرمانان آثار استاندال می باشد. خود استاندال نیز که گرایش های سیاسی او به دفعات برایش مشکل ساز شده بود، با استفاده از ادبیات و خلق شخصیت های خود محور، فرصتی برای ابراز تمایلات درونی خود می یابد. به این ترتیب، می توان گفت که قهرمانان داستان جلوه ای از خود محوری نویسنده هستند.
هادی محمودی کامران رهنما
شانکر و لکه برگی باکتریایی مهمترین بیماری های درختان میوه هسته دار در جهان و شمال کشور ما به شمار می آیند. مدیریت موفق بیماری های گیاهی در نتیجه شناخت دقیق عوامل مولد و همراه آنهاست. بدین منظور طی بررسی دو ساله (1386-1387) از سطح باغات درختان میوه هسته دار استان گلستان از بافت های دارای علایم شانکر و لکه برگی نمونه برداری و پس از اثبات بیماری زایی روی شاخه ها و برگ های هلو، جدایه های بیماری زا شناسایی گردیدند. بر اساس انجام آزمون های بیوشیمیایی، فیزیولوژیکی، مورفولوژیکی، الگوی پروتئین کل سلولی و انجام واکنش زنجیری پلیمراز (pcr) باکتری های pseudomonas syringae pv. syringae ، xanthomonas arboricola pv. pruni به عنوان عوامل ایجاد کننده شانکر باکتریایی هسته داران در این استان شناخته شدند. عامل غالب بیماری در نمونه های مورد بررسی مناطق شرق استان باکتری pss شناسایی گردید. اما در مناطق غرب استان مانند کردکوی جمعیت غالب جداسازی شده باکتریxap بود. همچنین باکتری p.viridiflava به عنوان عامل همراه بیماری از باغات گرگان جداسازی شد. عوامل دیگری چون باکتری های sphingomonas spp ، pseudomonas fluorescens و pontea agglomerans که توانایی ایجاد هسته یخی آنها به اثبات رسید به عنوان عوامل همراه بیماری از مناطق مختلف شناسایی گردید. در این تحقیق برای نخستین بار p.viridiflava به عنوان عامل همراه شانکر باکتریایی هسته داران از شمال ایران و xanthomonas arboricola pv. pruni به عنوان عامل بیماری از استان گلستان معرفی می گردد.