نام پژوهشگر: سوسن جباری
سوسن جباری محسن خادمی
هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای تأثیر روش سنتی و راهبردهای نوین شناختی درک مطلب بر میزان درک مطلب بود. مطالعه در چارچوب یک طرح عاملی آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون (2 کلاس× 2 روش× 2 گروه) 160 نفر از دانش آموزان پایه چهارم و پنجم (دانش آموزان با مشکلات خواندن و بدون مشکلات خواندن) را در 8 گروه مورد بررسی قرار داد. تمامی دانش آموزان قبل از انجام طرح آزمایش به وسیله مقیاس هوشی وکسلر آزمون و پس آزمون درک مطلب از آزمون محقق ساخته که پایانی و روایی آن محاسبه گردید استفاده شد. کلاس های چهارم و پنجم با مشکلات خواندن و بدون مشکلات خواندن در 4 کلاسبه مدت 2 ماه طی 24 جلسه راهبردهای نوین شناختی آموزش داده شد همزمان در 4 کلاس دیگر روش سنتی آموزش درک مطلب (سئوال و جواب) اجرا شد. برای تحلیل داده ها از روش های تحلیل واریانس سه طرفه، تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس دو طرفه و تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده شده است. یافته ها، بیانگر آن بود که اثر اصلی کلاس معنادار نمی باشد. اما روش نوین شناختی دارای اثر اصلی معنی دار است و تعامل کلاس و نوع (دانش آموزان با مشکل خواندن) نیز معنادار می باشد. راهبردهای نوین شناختی موجب بهبود میزان درک مطلب دانش آموزان عادی کلاس چهارم و پنجم و دانش آموزان با مشکل خواندن می شود. روش نوین شناختی برای دانش آموزان کلاس پنجم عادی، موثرتر از کلاس پنجم با مشکل خواندن می باشد.
محمد فتحی لعیا بشاش
هدف از پژوهش حاضر مقایسه ی شیوه های فرزندپروری و راهبردهای مقابله با خشم در دانش آموزان با و بدون اختلال رفتاری بود. نمونه پژوهش حاضر مشتمل بر 223 نفر از دانش آموزان پسر شهر شیراز بود. به منظور گردآوری اطلاع از سه ابزار؛ مقیاس اختلال رفتاری راتر (30گویه)؛ پرسشنامه فرزندپروری آلاباما، ساخته ی فریک (51 گویه) و پرسشنامه barq لیندن (37 گویه) استفاده گردید. پایایی ابزارها از طریق ضریب آلفای کرونباخ و روائی از طریق همبستگی هر گویه با نمره کل و تحلیل عامل بدست آمد. نتایج حاکی از پایایی و روایی قابل قبول ابزارها بود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که بین شیوه های فرزندپروری والدین دانش آموزان با و بدون اختلال رفتاری تفاوت معنادری وجود دارد. همچنین در این پژوهش تفاوت معناداری بین راهبردهای مقابله با خشم در دانش آموزان با و بدون اختلال رفتاری دیده شد. در این پژوهش در تفکیک دانش آموزان با و بدون اختلال رفتاری، شیوه های فرزند پروری و راهبردهای مقابله با خشم، به طور یکسان عمل کردند. از سوی دیگر دانش آموزان مناطق چهارگانه آموزش و پرورش شهر شیراز از لحاظ میانگین اختلال رفتاری تفاوت معناداری وجود داشت. نتایج پژوهش مورد بحث و نتیجه گیری قرار گرفت. محدودیت ها و پیشنهادهای پژوهشی و کاربردی ارائه گردید. کلید واژه ها: شیوه های فرزندپروری، راهبردهای مقابله با خشم و دانش آموزان با و بدون اختلال رفتاری
خدیجه اقازاده قطب آبادی دیبا سیف
چکیده رابطه ابعاد مدیریت غم با ابعاد اضطراب در دانش آموزان مدارس راهنمایی به کوشش خدیجه آقازاده قطب آبادی هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ابعاد مدیریت غم با ابعاد اضطراب در دانش آموزان مدارس راهنمایی بود. بدین منظور گروهی متشکل از 728 دانش آموز (376دختر و 352پسر) مقطع سوم راهنمایی در این پژوهش شرکت نمودند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه ی مدیریت غم کودکان و برای سنجش اضطراب از مقیاس حالت- صفت اضطراب کودکان، استفاده شد. پایائی هر یک از ابزارهای سنجش از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ و روایی آن ها از طریق بررسی ضریب همبستگی بین هر گویه با نمره مربوط به مولفه آن احراز گردید. نتایج نشان داد که بین هر گویه با نمره مربوط به مولفه آن همبستگی معنادار وجود دارد. در مجموع، پایائی و روائی این ابزارها قابل قبول بود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که بین مدیریت غم و اضطراب رابطه همبستگی معنادار وجود دارد. چنان که بعد بازداری و بعد بیان تنظیم نشده همبستگی مثبت و معناداری هر دو بعد حالت و صفت اضطراب است، و بعد خودتنظیمی سازگار همبستگی منفی و معناداری با هر دو بعد حالت و صفت اضطراب است. تحلیل های رگرسیونی چندگانه برای پیش بینی حالت و صفت اضطراب توسط ابعاد مدیریت غم با کنترل عامل جنسیت نشان داد که از میان سه بعد مدیریت غم بعد بازداری و بیان تنظیم نشده، پیش بینی کننده هر دو بعد حالت و صفت اضطراب است.
راحله شب خیز شهلا البرزی
چکیده مقایسه نگرش معلمان مراکز آموزش ویژه و معلمان آموزش فراگیر نسبت به فراگیر سازی دانش آموزان با نیازهای ویژه به کوشش راحله شب خیز هدف از پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه نگرش معلمان مراکز آموزش ویژه و معلمان آموزش فراگیر نسبت به فراگیرسازی دانش آموزان با نیازهای ویژه بود. در راستای هدف فوق، 60 نفر از معلمان مراکز آموزش ویژه و 81 نفر از معلمان آموزش فراگیر که در مراکز تحت نظر آموزش استثنایی استان فارس، در شهر شیراز مشغول به تدریس بودند انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای سنجش نگرش این معلمان از مقیاس بررسی نگرش نسبت به آموزش فراگیر(aties) که دارای چهار بعد فیزیکی، تحصیلی، رفتاری و اجتماعی بود استفاده گردید. روایی فرم کوتاه این مقیاس با استفاده از همسانی درونی یا همبستگی نمره هر زیر مقیاس با نمره کل آزمون و نمره هر گویه با زیر مقیاس مربوطه و پایایی مقیاس نیز با استفاده از آلفای کرونباخ بصورت مطلوب احراز گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی برای گروه های مستقل، آزمون تحلیل واریانس دوطرفه و تحلیل واریانس طرح های تکراری استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که تفاوت معناداری میان نگرش معلمان آموزش ویژه و معلمان آموزش فراگیر نسبت به فراگیرسازی دانش آموزان با نیازهای ویژه وجود نداشت. همچنین مقایسه میانگین نمرات معلمان در ابعاد مقیاس نگرش نشان داد که معلمان آموزش ویژه در بعد رفتاری-اجتماعی و معلمان آموزش فراگیر در بعد تحصیلی بالاترین میانگین نمره نگرش را داشته اند. نتایج دیگر این پژوهش حاکی است که بین سابقه تدریس، جنسیت و میزان تحصیلات معلمان نسبت به فراگیرسازی دانش آموزان با نیازهای ویژه ارتباط معناداری وجود ندارد. کلید واژه: نگرش، معلمان مراکز آموزش ویژه، معلمان مدارس فراگیر، دانش آموزان با نیازهای ویژه
ندا گرامی زاده دیبا سیف
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی ابعاد بهزیستی روان شناختی بر اساس ابعاد خودپنداره در میان دانشجویان استعداد درخشان دانشگاه علوم پزشکی بود. بدین منظور گروهی متشکل از 147 دانشجوی استعداد درخشان (104 دختر و 43 پسر) دانشگاه علوم پزشکی شیراز در این پژوهش شرکت داده شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از دو ابزار مقیاس سنجش بهزیستی روان شناختی ریف (1995) و مقیاس خودپنداره ی منداگلیوپریت (1995) استفاده گردید. پایایی این ابزارها از طریق محاسبه ی ضریب آلفای کرونباخ و روائی آن ها از طریق محاسبه ی ضریب همبستگی هر گویه با نمره زیرمقیاس مربوطه و نمره ی کل پرسشنامه به دست آمد. نتایج حاکی از پایایی و روایی قابل قبول ابزارها بود. نتایج حاصل از این پژوهش نشـان داد که همبستگی معناداری بین ابعاد خودپنداره با ابعاد بهزیستی روان شناختی عبارت از تسلط، روابط مثبت، استقلال و احساس تنهایی وجود دارد. هم چنین تحلیل های رگرسیون چندگانه برای پیش بینی بهزیستی روان شناختی و ابعاد آن توسط ابعاد خودپنداره نشان داد که مولفه ی خودپنداره پیش بینی کننده ی ابعاد تسلط، روابط مثبت و کل بهزیستی روان شناختی بود. این نتایج با توجه به مبانی نظری تحقیق مورد بحث قرار گرفت و از کاربردهای آن در آموزش و پرورش فراگیرندگان تیزهوش بخصوص در علوم پزشکی سخن به میان آمد.
مظفر جعفری لعیا بشاش
چکیده ندارد.
عاطفه حیدری دیبا سیف
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی ادراک شایستگی بر مبنای ابعاد انسجام خانوادگی در میان دانش آموزان تیزهوش دبیرستانی بود. نمونه پژوهش شامل 191 نفر(89 پسر و 102 دختر) از دانش آموزان تیزهوش شهر شیراز بود. به منظور گردآوری اطلاعات از دو ابزارِ مقیاس انسجام خانوادگی (رضویه و سامانی، 1379) و مقیاس ادراک شایستگی(سیف، بشاش و لطیفیان،1383) استفاده گردید. نتایج حاکی از پایایی و روایی قابل قبول این ابزارها بود. نتایج حاصل از این پژوهش نشـان داد که بین ابعاد انسجام خانوادگی(ارتباط با پدر، ارتباط با مادر، وابستگی به والدین، روابط زناشویی و روابط عاطفی) و ابعاد ادراک شایستگی(شایستگی تحصیلی، شایستگی جسمی، شایستگی اجتماعی، اداره رفتار و خودارزشمندی کلی)دانش آموزان تیزهوش رابطه معنادار وجود دارد. تحلیل های رگرسیونی چندگـانه برای پیش بینی ابعاد ادراک شایستگی نشان داد که از میان ابعاد انسجام خانوادگی، بعد روابط عاطفی قوی ترین پیش بینی کننده برای همه ابعاد ادراک شایستگی است. چنان که، با افزایش رابطه عاطفی بین اعضای خانواده، ادراک شایستگی دانش آموزان تیزهوش فزونی می یابد. در حالی که، بعد وابستگی به والدین به طور منفی ابعاد ادراک شایستگی را پیش بینی می کند.
سمانه مرادی سوسن جباری
هدف پژوهش حاضر، مقایسه مشکلات رفتاری در کودکان تک فرزند و چند فرزند با توجه به مشخصات جمعیت شناختی والدین بود. جامعه پژوهش شامل دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر شیراز و افراد نمونه را 1148 دانش آموز، که به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند، تشکیل دادند. از این میان، 201 دانش آموز، تک فرزند و 847 دانش آموز، چند فرزند بودند. پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر(فرم معلم) ابزار مورد استفاده این پژوهش بود. پایایی این پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ و روایی از طریق سه شیوه تحلیل عامل، همسانی درونی و همبستگی نمره کل این پرسشنامه با نمره کل پرسشنامه مشکلات رفتاری کانرز احراز گردید و نتایج حاکی از پایایی و روایی قابل قبول ابزار بود. نتایج نشان داد که اثرات تک فرزندی یا چند فرزندی بر مشکلات رفتاری از نظر آماری معنادار نبود. اما بین متغیر جنسیت و مشکلات رفتاری ارتباط معناداری بدست آمد و پسران نسبت به دختران مشکلات رفتاری بیشتری را نشان دادند. همچنین اثر تعاملی متغیر جنسیت و تک فرزندی یا چند فرزندی با مشکلات رفتاری نیز معنادار بدست آمد و پسران تک فرزند میانگین مشکلات رفتاری بیشتری را نشان دادند. همین طور پایه تحصیلی نیز اثر معناداری بر مشکلات رفتاری نشان داشت. از میان متغیرهای جمعیت شناختی والدین، تنها تحصیلات مادر در تک فرزندان، ارتباط معنادار و مثبتی با بروز مشکلات رفتاری داشت و سایر متغیر های جمعیت شناختی در بروز مشکلات رفتاری نقش تعیین کنندگی نداشتند. از آنجایی که پسران تک فرزند، میانگین مشکلات رفتاری بیشتری نشان دادند، لازم است زمینه کسب آگاهی های بیشتر در مورد ویژگی های تک فرزندان و همین-طور شیوه های فرزند پروری برای والدین این کودکان در جامعه فراهم گردد
شیدا شاه بداغی لو محبوبه البرزی
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه ی مشکلات رفتاری و مهارت های اجتماعی در دانش آموزان با اختلالات یادگیری کلامی و دانش آموزان با اختلالات یادگیری غیرکلامی بود. جامعه ی پژوهش حاضر کلیه ی دانش-آموزان با اختلالات یادگیری در مقطع ابتدایی که در مراکز اختلالات یادگیری شهر شیراز مشغول به تحصیل بودند. نمونه ی پژوهش حاضر از طریق نمونه گیری در دسترس تهیه شد و مشتمل بر 60 دانش آموز بود که 30 دانش آموز دارای اختلالات یادگیری کلامی و 30 دانش آموز دیگر دارای اختلالات یادگیری غیر کلامی بودند. روش پژوهش حاضر از طریق بررسی مشکلات رفتار و مهارت های اجتماعی در دانش آموزان با اختلالات یادگیری کلامی و غیرکلامی بود. مشکلات رفتاری به وسیله ی مقیاس مشکلات رفتاری راتر و همچنین مهارت های اجتماعی به وسیله ی مقیاس مهارت های اجتماعی ماتسون مورد سنجش قرار گرفتند. روایی مقیاس های پژوهش حاضر با استفاده از همبستگی خرده مقیاس ها با نمره ی کل و پایایی مقیاس ها با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شده است که در هر دو مورد روایی و پایایی بدست آمده قابل قبول بوده است. یافته ها نشان داد که میان دانش آموزان با اختلالات یادگیری کلامی و غیرکلامی در زمینه ی مشکلات رفتاری و مهارت های اجتماعی اختلاف معنادار وجود دارد. بدین صورت که دانش آموزان با اختلالات یادگیری غیرکلامی مشکلات رفتاری و اجتماعی بیشتری را نسبت به دانش آموزان با اختلالات یادگیری کلامی، تجربه می کنند. زیرا مشکلات بیشتری در درک نشانه های غیرکلامی، انعطاف پذیری پایین در پذیرش وضعیت های جدید و پیچیده و همچنین قدرت استدلال و استنتاج پایین تری را دارا هستند. با توجه به یافته های پژوهش حاضر، پیشنهاد می شود برای کاهش مشکلات رفتاری و اجتماعی در دانش آموزان با اختلالات یادگیری بویژه دانش آموزان با اختلالات یادگیری غیر کلامی برنامه ریزی های درسی مناسب تری صورت گیرد.
محمد صادق ارجمندی علیا سوسن جباری
هدف از پژوهش حاضر بررسی ابعاد تحولی نظریه ذهن در دانش آموزان با وبدون اختلال یادگیری می باشد. نمونه ی پژوهش حاضر، مشتمل بر160 دانش آموز 8 ساله تا 11 ساله بوده است،(80 دانش آموز با اختلال یادگیری و 80دانش آموز بدون اختلال یادگیری) که در مدارس خاص دانش آموزان با اختلال یادگیری و هم چنین مدارس مربوط به دانش آموزان بدون اختلال یادگیری اشتغال به تحصیل داشتند. در این پژوهش نظریه ذهن توسط فرم 38 سوالی استیرنمن(1999) و هوش توسط مقیاس هوشی وکسلر (ویسک- آر 1974) مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری تحلیل واریانس طرح-های تکراری، تحلیل واریانس دوطرفه و آزمون تی استفاده شد. یافته ها نشان داد که در هر دو گروه دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری روند تحولی نطریه ذهن با توجه به سن صعودی است. همچنین در نمره کل نظریه ذهن بین دو گروه تفاوت معنی داری (p<0.001) وجود دارد. نتایج: در مجموع ادعای رویکرد نظریه- نظریه مبنی بر اینکه تحول نظریه ذهن بر اساس بلوغ فرایندهای ضروری صورت می گیرد مورد پذیرش است، زیرا تحول نظریه ذهن صعودی است. واژگان کلیدی: دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری، نظریه ذهن،ابعاد تحولی.
حسین اعتمادی سوسن جباری
هدف پژوهش حاضر مقایسه قضاوت اخلاقی در دانش آموزان عادی و ناشنوای شهر شیراز بود. جامعه آماری پژوهش، شامل دانش آموزان ناشنوا و عادی مقطع دبیرستان شهر شیراز بود که از این جامعه تعداد 120 دانش آموز شنوا و ناشنوا در سطح سنی بالای 16 سال به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفتند. گروه دانش آموزان ناشنوا مشتمل بر 60 دانش آموز (30 دختر و 30 پسر) و گروه دانش آموزان عادی نیز مشتمل بر 60 دانش آموز (30 دختر و 30 پسر) بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی از بین دو مدرسه دولتی دخترانه و پسرانه دانش آموزان ناشنوا و دو مدرسه دولتی دخترانه و پسرانه دانش آموزان عادی انتخاب شدند. به منظور بررسی متغیر پژوهش، مقیاس قضاوت اخلاقی (گیبز و همکاران،1992) بر روی هر یک از شرکت کنندگان اجرا شد. پایایی مقیاس پژوهش به وسیله ضریب آلفای کرونباخ و روش توافق بین آزمایندگان تعیین شد و همچنین روایی این مقیاس به وسیله همبستگی نمره هر بعد با نمره کل تعیین شد. نتایج حاکی از روایی و پایایی قابل قبول این مقیاس بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از روش آماری تی مستقل، تحلیل واریانس چند متغیری، تحلیل واریانس دو طرفه و همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین دانش آموزان عادی و ناشنوا در نمره کل قضاوت اخلاقی و ابعاد آن تفاوت معنا داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که تاثیر جنسیت در قضاوت اخلاقی معنادار نیست. در مجموع نتایج این پژوهش نشان می¬دهد که دانش آموزان ناشنوا با توجه به نظریه اخلاق اجتماعی گیبز، در سطح اخلاق نابالغ و در مرحله اخلاق تبادلی قرار دارند و دانش آموزان عادی در سطح بلوغ اخلاقی و در مرحله اخلاق جامعه پسند قرار دارند. در پایان، یافته های پژوهش مورد بحث و نتیجه گیری قرار گرفت و پیشنهادات و محدودیت¬هایی نیز ارائه گردید.
کمال معاوی دیبا سیف
هدف از پژوهش حاضر پیش¬بینی انواع هوش گاردنر بر مبنای پنج عامل بزرگ شخصـیت در دانش¬آموزان دبیرستانی بود. بدین منظور گروهی متشکل از 870 دانش¬آموز دبیرستانی (441 دختر و 429 پسر) مدارس عادی شهر شیراز به عنوان نمونه در این پژوهش شرکت کردند. نتـایج حاصل از این پژوهش نشـان داد که میان پنج عامل بزرگ شخصیت (برون¬گرائی، توافق¬پذیری، وظیفه¬مداری، روان¬نژندی و گشودگی به تجربه) و انواع هوش گاردنر(هوش کلامی، هوش منطقی- ریاضی، هوش موسیقیایی، هوش تصویری- فضایی، هوش اندامی- جنبشی، هوش میان¬فردی، هوش درون¬فردی و هوش طبیعت¬گرا است)، همبستگی معناداری وجود دارد. در پژوهش حاضر نتایج تحلیل¬های رگرسیونی چندگانه برای پیش¬بینی انواع هوش با کنترل عامل جنسیت نشان داد که از میان پنج عامل بزرگ شخصیت عامل برون¬گرائی قوی¬ترین پیش¬بینی¬کنند? انواع هوش مذکور به استثناء هوش درون¬فردی بود. همچنین در مورد نقش تفاوت¬های جنسیتی، تفاوت معناداری در خصوص هوش کلامی و منطقی- ریاضی یافت نشد. یکی از ابعاد مهم و اساسی در روند توسعه آموزش فراگیر، شناخت قابلیت¬ها، استعداد، توانائی و نقاط قوت و ضعف دانش¬آموزان به خصوص دانش¬آموزان با نیازهای ویژه می¬باشد. بنابراین نتایج پژوهش حاضر می¬تواند در ایجاد فرصت¬های آموزشی در آموزش فراگیر به کار گرفته شود.
حمیده دهقان دیبا سیف
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی بهزیستی روانشناختی بر مبنای سبک زندگی اسلامی در معلمان دانش آموزان کم توان ذهنی بود. شرکت کنندگان در پژوهش مشتمل بر 117 معلم دانش آموزان کم توان ذهنی شاغل در مراکز آموزش استثنایی در مقاطع ابتدایی و متوسطه ی شهرستان شیراز بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. به منظور گرد آوری اطلاعات از آزمون 135 گویه ای سبک زندگی اسلامی(کاویانی، 1388) و مقیاس 54 گویه ای ریف(ریف و کیز،1995) استفاده گردید. روایی این ابزارها با محاسبه ی همبستگی درونی بین مولفه ها و نمره ی کل آن محاسبه گردید. همچنین پایایی این ابزارها با محاسبه ی ضریب آلفای کرونباخ به دست آمد. نتایج حاکی از روایی و پایایی قابل قبول این ابزارها بود. تحلیل یافته های پژوهش از طریق محاسبه ی ضریب همبستگی گشتاوری پیرسون و رگرسیون چندگانه به روش همزمان انجام گردید. نتایج نشان داد که بین مولفه های سبک زندگی اسلامی(اجتماعی، عبادی، باورها، اخلاق، خانواده، سلامت، تفکر و علم و مالی) و مولفه های بهزیستی روانشناختی(استقلال، تسلط بر محیط، رشد شخصی، رابطه ی مثبت با دیگران، هدفمندی و پذیرش خود) رابطه مثبت برقرار است. نتایج حاصل از تحلیل های رگرسیونی چند گانه نشان داد که از میان مولفه های سبک زندگی اسلامی، مهم ترین مولفه های پیش بینی کننده ی بهزیستی روانشناختی، عبارت از باورها، خانواده، تفکر و علم و عبادی است. بدین معنا که با افزایش باورهای دینی، انسجام خانوادگی، اهمیت قائل شدن برای تفکر و علم آموزی و اهتمام به انجام مناسک دینی، بهزیستی روانشناختی از لحاظ پذیرش خود، رابطه ی مثبت با دیگران، استقلال، رشد شخصی و تسلط بر محیط افزایش می یابد. در زمینه ی کاربرد عملی پژوهش نیز باید اظهار داشت از آنجا که معلمان به عنوان پرورش دهندگان نسل های آتی یک کشور ایفای نقش می کنند و نقش مهمی در پیشرفت و تعالی یک کشور دارند، توجه به سلامت و بهزیستی روانشناختی آن ها بسیار حائز اهمیت است. بنابراین آشنا ساختن معلمان با بهزیستی روانشناختی، ابعاد و اهمیت آن و همچنین سبک زندگی اسلامی و نقشی که می تواند در بهبود بهزیستی روانشناختی افراد ایفا نماید، می تواند در بهبود عملکرد معلمان موثر باشد. در واقع از آنجا که وظیفه معلمان آماده سازی و تربیت نسل آینده جامعه است و همچنین از سویی دیگر به دلیل آن که معلمان به عنوان الگو برای دانش آموزان عمل می کنند، لازم است تا از بهزیستی روانشناختی بالایی برخوردار باشند و همچنین در زندگی خود از سبک زندگی صحیحی برخوردار باشند.