نام پژوهشگر: غلامحسین معماریان
هادی صفایی پور محمدرضا بمانیان
یکی از نتایج نامطلوب معماری مدرن، جدایی معماری و سازه و مخدوش شدن رابطه این دو حوزه بود. این موضوع، چندین دهه است، که توجه بسیاری از نظریه پردازان و منتقدین معماری و سازه را در جهان، به خود جلب کرده است. از این رهگذر آثار زیادی به کاوش در مورد فلسفه طراحی سازه و چگونگی رابطه معماری و سازه پرداخته اند که برخی از آن ها به قلمروی معماری ایران راه یافته اند. از آنجا که نظریه های ارائه شده، هر یک از دیدی متناسب با خواستگاه های فلسفی خود به این موضوع پرداخته اند، فقدان نگاهی بومی در آراء ارائه شده به شدت احساس می شود. بسیاری از منابع موجود یا با فنی قلمداد کردن این حوزه، به طور کلی، به قلمروهای فلسفیِ سازه و معماری بی توجه بوده اند و یا درصورت پذیرفتن این موضوعات، رابطه سازه و شکل را بر اساس مبانی نظری معماری غرب بازخوانی کرده اند. در میان منابع، موارد محدودی وجود دارند که همچون پژوهش حاضر، تاریخ را مرجعی مناسب جهت بازخوانی رابطه شکل و سازه قرار داده اند. ولی متأسفانه این منابع، غالبا جزو منابع خارجی بوده و نمونه های خود را از معماری کلاسیک غرب برگرفته اند. منابع نادر داخلی نیز، به دلیل رویکرد تحلیلی خود، چندان که باید به تدقیق در نمونه ها نپرداخته اند و معمولا اشاره هایی مختصر به نمونه ها کرده و نتایج کلی گرفته اند. این پژوهش با هدف بررسی چگونگی توسعه شکل سازه ای در پوشش، با مراجعه به تاریخ معماری ایران و براساس تحلیل پوشش های ایرانی شکل گرفته است. جهت بررسی دقیق تر، گونه «پتکانه»، به عنوان نمونه ای خاص از میان پوشش های ایرانی انتخاب گردید. این گونه، به دلیل توسعه و تداوم تاریخی در طول قرن ها، تنوع و تعدد نمونه ها و برخورداری از ویژگی های ممتاز شکلی و سازه ای، در این پژوهش انتخاب شده است. در پژوهش حاضر، از روشی ترکیبی استفاده شده است. از یک سو با روش توصیفی-تحلیلی ، رابطه شکل و سازه در حوزه نظری نقد شده و از سوی دیگر مجموعه نمونه های متنوع و متعدد پوشش پتکانه در معماری سنتی، زمینه درک رابطه متعادل میان شکل و سازه را فراهم ساخته است. با مقایسه نتایج این دو روش، رابطه متقابل نظریه ها و نمونه ها بررسی شده و ترکیب دو استدلال استقرایی و قیاسی، نتایج پژوهش را شکل داده است. بر این اساس، در برداشتی حداقلی، این پژوهش مبین آن است که انتظام معناگرایانه شکل و سازه موجب می شود که نمایش سازه در اندام های معماری و به طور کلی در فضا، به صورتی «حداقلی» و بر اساس ضرورت باشد. از این منظر، ارزش شکل سازه ای پوشش، به جزئیات سازه ای اغراق آمیز نیست، بلکه به نماد هایی است که از طریق شکل پالایش شده خود عرضه می نماید. بیش از این، با نگاهی حداکثری، می توان اشکال سازه ایِ نوین را بر اساس به کار گیری اشکال سنتی توسعه داد. این امر، بر اساس نگرشی «معناگرا» و «همه جانبه»، محقق خواهد شد.
آرزو گویای غلامحسین معماریان
چکیده: ادامه ی تحول و تعالی هر هنری، بستگی به شناخت دقیق آثار گذشته و درک صحیح ضرورت ها و نیازهای حال جامعه دارد. معماری مناطق کویری- از جمله شهر کاشان، به دلیل داشتن نمونه های بسیار از خانه های تاریخی در دوره قاجار- علی رغم شواهد زیادی از تاثیرات غربی، بیشترین ویژگی های هنر و معماری دوره ی خود را حفظ کرده اند و بررسی ماهیت و ابعاد وجودی و کارکردی گودال باغچه- به عنوان اصلی ترین فضای هنری در درون حیاط این خانه ها که می تواند جلوه های گوناگون هنر معماری این دوره را یک جا به نمایش بگذارد- حایز اهمیت فراوان است. هدف از این پژوهش، نشان دادن اهمیت و تاثیر گذاری عوامل اقلیمی، فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و جنبه های هنری در شکل گیری گودال باغچه در فضای حیاط خانه های سنتی کویری- به طور واحد یا جمعی- می باشد. نتایج این پژوهش، نشان می دهد که در معماری خانه های سنتی، علاوه بر عوامل هنری، عوامل اقلیمی و توجه به عوامل فرهنگی- اجتماعی نیز در شکل گیری گودال باغچه تاثیر گذار بوده اند. نهایتا آنچه در خور توجه می نماید آنست که گودال باغچه، به عنوان مهم ترین فضای باز داخلی برای ساکنان خانه، کارکردهای متعددی مانند تأمین دسترسی به آب، تأمین نور و منظر، ایجاد فضایی با خرده اقلیم و نیز تامین مولفه ی زیبا شناسی را داراست. این فضا، زیباترین و هنرمندانه ترین آرایه ها را به خود می گیرد و در این مسیر، گودال باغچه ها را به نمایشگاهی از ذوق و هنر ایرانی- اسلامی، تبدیل کرده است.
مزین دهباشی شریف همایون اربابیان
با تعریف فرضیه (صفر) مبنی بر اینکه : هیچ عامل خاصی بر طرح ابنیه آموزشی دوره پهلوی اول موثر نبوده است و فرضیه ( یک) : عوامل خاصی بر طرح ابنیه آموزشی منتخب دوره پهلوی اول موثر بوده اند با بررسی بناهای آموزشی پهلوی اول و انتخاب سه ساختمان دانشکده حقوق ، دبیرستان انوشیروان و مجتمع متقین ( هنرستان دختران سابق) که در دوران پهلوی اول در شهر تهران ساخته شده اند به رد فرضیه (صفر) و اثبات فرضیه (یک) 1رداختیم. برای ردی فرضیه صفر ابتدا دیدگاه صاحب نظران و بزرگان در باره پیش زمینه های جامعه شناختی ، سنتی و تاریخی موثر بر ظهور معماری فضاهای آموزشی پهلوی اول بررسی شد . سپس با مشاهده دقیق بنا های منتخب و تهیه جداول مشاهداتی عوامل شکل دهنده به طرح این ابنیه از نظر سیستم های ساختمانی ، پیوندهای محیطی بنا و فرم مورد ارزیابی قرار گرفت. در همین ضمن آنکه با تهیه پرسشنامه های مختلف نظریات اساتید و صاحب نظران ایرانی معاصر را نیز در این زمینه مورد بازبینی و بررسی قرار گرفت. در زمینه نظام آموزشی و گرایشات فکری پهلوی اول نظریات صاحب نظران ایرانی معاصر در علوم تربیتی ، علوم اجتماعی، علوم سیاسی و فلسفه را با ترتیب دادن مصاحبه های مختلف جویا شدیم و سرانجام از تجزیه و تحلیل کیفی مجموعه اطلاعات بدست آمده در این تحقیق نظریه ای پیرامون عوامل موثر بر طرح ابنیه آموزش داده شد:در دوره پهلوی اول ، نیاز شدید به توسعه کمی مدارس طراحی فضاهایی را که امکان آموزش افراد زیادی را تحت پوشش آموزش نوین در اسرع وقت و با سهولت کافی فراهم آورد ایجاب می کرد. به هیمن دلیل عملکرد بنا قبل از هر چیز از اهمیت خاصی برخوردار شد. تحت تاثیر ایدئولوژی حاکم بر هیئت حاکمه و تمایل به نشان دادن اقتدار و عظمت حکومت معماری نئوکلاسی سیزم در تلفیق با دیدگاههای ناسیونالیستی در ساخت بناهای آموزشی مورد استفاده قرار گرفت. در عین حال با دگرگونی بنیادی در طراحی فضاهای شهری در طی سالهای 1308 تا 1320 شاخص شدن چهره شهری بنا مطرح گردید و این امر باعث شد تا برای اولین بار در مدارس فضای پیرامون فضای بسته قرار گیرد.توجه به مسائل اقلیمی کشیدگی بناها را در امتداد محور شرق و غرب بوجود آورد سیستم های سازه ای بصورت ترکیبی از سیستم سنتی و نوین در بناهایی با الگوهای هندسی مشابه به اجرا درآمد. عملکرد نوین بناهای آموزشی و نفوذ دیدگاههای زیبایی شناسانه معماری نئوکلاسی سیزم قرن نوزدهم اروپا و همچنین دگرگونی در روابط شهری بنا موثرتر از عامل اقلیمی و سازه ای در طرح بنا بوده اند.