نام پژوهشگر: محمد نقی زاده
محمد هادی هندی وحید چوپانکاره
به دلایل متعددی ، در بسیاری از نقاط جهان ساختمان ها و ابنیه تاریخی و قدیمی گرامی داشته می شوند. در بسیاری از موارد اعتقاد بر این است که تبدیل این ابنیه به مکانهای روزمره زندگی مانند مکا ن ها ی آموزشی ، فرهنگ سراها و سازمان های عمومی با هویت های مرتبط ، به صورت مستقیم بر رفتار افراد تأثیر می گذارد بدون اینکه پیشاپیش و خود آگاه نگرش ها و باورهای آن ها را تحت تأثیر قرار داده باشد.در حقیقت زمینه ای را فراهم می سازد تا این تعامل از تغییرات رفتاری متناسب با فرهنگ آغاز شود و به تدریج مخاطب خود را به ریشه ها و هویت تاریخی اش پیوند زند. در این راستا مسأله مورد تحقیق این پژوهش این است که چگونه می توان آثار و ابنیه تاریخی را از مجاری دقیق و دستکاری نشده به زندگی روزمره مردم وارد کرد بگونه ای که این آثار نه در تقابل، که در همراهی با عناصر قابل درک و پسند مدرن در زندگی روزمره قرار گیرند و تنوع و معنای مورد نظر را نیز وارد زندگی مخاطبان کنند و همچنین ترکیبی هماهنگ از سنت و مدرنیته از لحاظ بصری و معنایی را به عنوان یک کلیت بی نقص به مخاطبان عرضه دارند؟ برای پاسخ به این مسأله در این تحقیق به پنج سوال پاسخ داده شده است. آیا فرهنگ سرا می تواند یکی از گزینه های مناسب برای تغییر کاربری ابنیه تاریخی برای ورود به زندگی روزمره مردم باشد؟ آیا کاروان سراهای قدیمی قابلیت تبدیل به برخی مکان ها با کاربری امروزی را دارند؟ آیا عناصر بصری ابنیه مربوط به دوران معماری اسلامی می توانند پیوندی مناسب با هویت اسلامی امروز مردم ایران برقرار کند؟ آیا پیشینه تاریخی یک شهر می تواند نقطه قوتی برای توسعه دیدگاه تغییر کاربری ابنیه تاریخی به مکان های جدید در زندگی روزمره مردم محسوب شود؟ آیا ترکیب عناصر تزئینی و بصری معماری دوره اسلامی با عناصر کاربردی مدرن می تواند منجربه خلق فضاها ، مبلمان و چیدمان خلاق، جدید و موثر برای جلب نظر مخاطب باشد؟ در این پژوهش کاروان سرای عباسی نیشابور به عنوان نمونه عملی تحقیق مورد نظر قرار داده شده است و چگونگی طراحی فضای داخلی آن برای تبدیل به فرهنگ سرا با الهام از هنر دوره صفویه و تلفیق آن با عناصر بصری مدرن مورد بحث قرار گرفته است و در نهایت طرح منتخب برا ی غرفه فیروزه فروشی ارائه شده است.
محمد نقی زاده سید حبیب الله طباطباییان
صنعت هوایی با بازار جهانی در حدود 100 میلیارد دلار و با رشد سالانه 5 درصد یکی از صنایع راهبردی و با فناوری برتر در دنیا شناخته می شود. در این میان بخش ناوبری الکترونیک و فناوریهای آن با سهمی قابل ملاحظه از جایگاه خاصی برخوردار هستند. در این تحقیق با استفاده از روش تحقیق ترکیبی تبیینی تلاش شد تا الگویی جامع جهت ارتقای توانمندی فناوری در بنگاه های بخش ناوبری الکترونیک به عنوان یکی از حوزه های فناوری های برتر و پیچیده در ایران ارائه شود. در حالیکه جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده های کمی مربوط به یکصد و یازده شرکت مرتبط با حوزه ناوبری الکترونیک به همراه مدل سازی معادلات ساختاری، جهت و شدت روابط میان سازه های مدل را بررسی کرده است، استفاده از روش های کیفی روایتی و تحقیق موردی با استفاده از ابزارهای مصاحبه و مشاهده، درک عمیق تری از ارتقای توانمندی فناوری در این بنگاه ها حاصل کرده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که ارتقای توانمندی فناورانه وابسته به ارتقای قابلیت های در هم تنیده ای تحت عنوان توانمندی های پویا است که شامل توانایی ادراک از محیط، بهره برداری از فرصت های فناورانه، یادگیری و بازآرایی منابع می باشند. ارتقای این توانمندی های پویا نیز به شدت وابسته به رویکردهای راهبردی سازمانها است و بنگاه های با جهت گیری های توسعه گرا در خلق این توانمندی ها موفق تر هستند و این قابلیت های پویا نیز سبب ارتقای توانمندی فناورانه در این بنگاه ها می شود. شرکت های بخش ناوبری الکترونیک باید بتوانند به سرعت منابع خود را جهت پاسخ به نیازهای به سرعت در حال تغییر و بهره برداری از فرصت های زودگذر هماهنگ و یکپارچه نموده و بتوانند منابع خود را بسیج کنند. شرکت های بخش ناوبری الکترونیک برای ارتقای توانمندی فناوری نیازمند درک جامع از آن، هوشمندی، چابکی، یادگیرندگی، توان بسیج منابع هستند که همگی در پرتو رویکرد راهبردی توسعه گرا امکان پذیر می شود. از طرف دیگر این توانمندی ها در هم تنیده اند. به عنوان مثال ارتقای توانمندی تولیدی و مهندسی نیازمند یک درک مناسب از محیط بازار و فناوری (شناسایی)، توانایی بهره برداری، برنامه ریزی، یادگیری و همگرا کردن منابع است. یعنی نیازمند همگی این ابعاد توانمندی پویا است . این بدان معنا است که مجموعه ای نمی تواند خوب انتخاب کند، خوب اجرا و پیاده سازی کند و در نهایت خدمات و محصولات خوبی به بازار ارائه کند، مگر بتواند هوشمند باشد و محیط و تحولات آن را درک کند و لوازم حضور در آن را فراهم سازد تا بتواند از فرصت های بسیار زودگذر استفاده کند. لذا بطور همزمان چابکی (توانمندی بهره برداری) مهم است، زیرا فرصت تصمیم گیری زیاد نیست. از اینرو شرکت های ناوبری الکترونیک نیازمند نوعی عقل جامع هستند، یعنی عقلی که بتواند همه ی منابع را هماهنگ و یکپارچه در راستای اهداف سازمانی ببیند و ضروریات را تامین کند ، یاد بگیرد و اصلاح کند . در یک کلام پویا باشد. با توجه به نتایج تحقیق، نکته بسیار مهمی که می تواند برای سیاستگذاران حوزه ناوبری الکترونیک کشور مهم باشد، تنظیم معیارهای عضویت در زنجیره تامین ناوبری الکترونیک در کشور است. همواره در حوزه های با فناوری برتر این سوال مطرح است که آیا اتکا به توانمندی مهندسی و تولیدی یک شرکت برای حضور در زنجیره تامین صنعت کافی است؟ قطعا با توجه به تغییرات بالا در این حوزه، توسعه ی صنعت هوایی در بخش ناوبری الکترونیک نیازمند سازمانهای پویا ، هوشمند، چابک و یادگیرنده است. لذا سیاست گذاران این حوزه با در نظر گرفتن مدل پیشنهادی ارتقای توانمندی فناوری می توانند به تنظیم شاخص های ورود این شرکت ها به زنجیره تامین صنعت بپردازند. در واقع این بحث بسیار مهم می باشد که زنجیره ی تامین صنعت هوایی که در حوزه ناوبری الکترونیک بایستی به نیازهای حال و آینده بازار و فناوری پاسخ دهد، ضروری است تا متشکل از چه شرکت هایی باشد؟. بی تردید شناسایی شرکت هایی که ویژگی های لازم جهت ارتقای مستمر توانمندی فناوری همچون توانمندی های پویا و رویکردهای سازمانی توسعه گرا را دارا می باشند از اولویت بیشتری برای حضور در این زنجیره تامین برخوردار هستند. اصلاح روش های ارائه تسهیلات به شرکت های دانش بنیان بخش ناوبری الکترونیک در جهت ارتقای توانمندی فناوری این شرکت ها از دیگر پیشنهادات این تحقیق است. بی تردید ارائه ی تسهیلات فیزیکی به تنهایی جهت ارتقای توانمندی فناوری این شرکت ها کفایت نمی کند، زیرا این نوع از کمک ها عمدتا بر افزایش منابع تکیه دارد که آخرین حلقه از زنجیره کسب مزیت رقابتی در بنگاه ها است و لذا دارای استمرار و پویایی نمی باشد. ارائه تسهیلات مرتبط با ارتقای توانمندی پویای شرکت ها از مهمترین تسهیلات مورد نظر می باشد که نمونه های آن در کشورهای توسعه یافته وجود دارد. به عنوان مثال ایجاد سیستمهای هوشمندی در بخش هوایی کشور می تواند به عنوان بخشی از تسهیلات ارائه شده به این شرکت ها که عمدتا کوچک و متوسط هستند، باشد. با وجود این سیستم هوشمندی تجاری و فناوری بسیار پیشرفته، این شرکت ها از آخرین تحولات در بازار و فناوری های حوزه خود با هزینه های بسیار پایین آگاه می شوند. همچنین ارائه ی آموزش های مدیریتی و تشکیل شرکت های مشاوره مدیریت در حوزه های ناوبری الکترونیک می تواند بسیار مفید و سازنده باشد.
راضیه احسانی میر علی سیدنقوی
در بسیاری از صنایع، موفقیت شرکت بر توانایی شرکت برای عرضه نوآوری های جدید و پیوسته به بازار وابسته است. بازده نوآوری چه از نظر محصول یا خدمت بر دانش و قابلیت های شرکت و فشارهای خارجی محیط عامل وابسته است. پورتفولیوی محصول و قابلیت های شرکت به هنگامی شکل می گیرند که شرکت ها با محیط در حال تغییر سازگار شوند. امکان این می رود که تغییرات در محیط عامل همانند تغییرات در نیازهای مشتریان یا پیشرفت های فناورانه، محصولات و خدمات موجود را تهدید نماید و فرصت های جدیدی را برای محصولات و خدمات جدید به وجود آورد. شرکت ها برای اینکه از این فرصت ها استفاده نمایند؛ باید منابع و قابلیت های خود را ارتقا بخشند. توسعه قابلیت های شرکت، مسئله بسیار مهمی است. با توجه به تیس، پیزانو و شوئن (1997)، شرکت ها از نظر توانایی های خود جهت ارتقای قابلیت ها به هنگام واکنش به تغییرات بیرونی یا جستجوی فعالانه فرصت های جدید متفاوت هستند. تیس و همکاران، (1997) اظهار می دارند که تغییرات در قابلیت ها بر قابلیت های پویای شرکت وابسته است و تفاوت در توانایی تغییر از تفاوت در قابلیت های پویای بین شرکت ها نشات می گیرد. قابلیت های پویا، قابلیت های سطح بالاتری هستند که جهت تغییر عملکردهای عملیاتی و منابع پایه شرکت و یادگیری در حوزه ها و محدوده های جدید مورد نیاز هستند. پژوهش حاضر به دلیل اهمیت این قابلیت ها و نبود پیشینه تحقیق نظری کافی راجع به تاثیر این قابلیت ها بر نوآوری محصول، اهمیت این ارتباط را در یکی از صنایع حساس و با فناوری بالا تشریح و بررسی می نماید. صنعت دارویی و تجهیزات پزشکی به دلیل اهمیت آن در سلامت افراد جامعه و سودآوری بالای آن یکی از صنایعی است که برای رویارویی با شرایط رقابت در دنیای جهانی به قابلیت های پویا نیاز دارد.
محمد نقی زاده خسرو لاری
این روزها، سیستمهای حرارتی خورشیدی توسعه زیادی در مصارف خانگی و صنعتی پیدا کرده اند. یک کلکتور خورشیدی استاندارد می تواند هم برای تولید آب گرم و هم برای مصارف گرمایشی در یک خانه استفاده شود. این مقاله، به ارزیابی انتقال حرارت مرکب تشعشعی و جابجایی طبیعی در کلکتورهای خورشیدی صفحه تخت می پردازد. برای اولین بار محفظه کلکتور بصورت محیط دخیل در تشعشع در نظر گرفته شده است. ابتدا، مدل مناسب جهت بررسی رفتار حرارتی کلکتور، توسعه یافته و توسط نتایج موجود در دیگر پژوهشها اعتبارسنجی می گردد. سپس این مدل جهت تحلیل انتقال حرارت داخل یک کلکتور خورشیدی صفحه تخت با مشخصات واقعی در شرایط تابش خورشیدی در تابستان برای طیف وسیعی از ضرایب جذب مختلف استفاده می شود. بر طبق نتایج بدست آمده، با افزایش ضریب جذب هوا، دمای صفحه جاذب کاهش و دمای هوا افزایش می یابد. تاثیر ضریب جذب بر دمای هوا نسبت به دمای صفحه جاذب بیشتر است. طبق محاسبات، مقدار عدد رایلی با افزایش ضریب جذب، کاهش می یابند.
مریم میرافشار جهانیار بامدادصوفی
یکی از مسائل مهم در هر کشوری بحث فناوری وتوسعه فناوری در آن کشور میباشد. به منظور دستیابی به فناوری روشهای مختلف موجود است که از جمله این روشها میتوان به روشهای همکاری درانتقال فناوری اشاره نمود. همانطور که میدانیم همکاریها همواره با موفقیت همراه نیست و در انجام همکاری مشکلات و ریسکهای زیادی وجود دارد. این ریسکها با توجه به ماهیت فناوری و همچنین شرایط متفاوت بوده و در انتقال فناوریهای پیشرفته به دلیل پیچیده بودن این فناوریها، میزان ریسک و مشکلات نیز بیشتر میباشد. لذا هدف از این پژوهش بررسی و شناسایی ریسکهای موجود در پروژههای انتقال فناوری به منظور مدیریت بهتر ریسکها میباشد. همانگونه که میدانیم، در توسعه فناورانه هر کشور برخی از حوزهها اثرات بیشتری دارند. یکی از این حوزههای کلیدی حوزه بیوتکنولوژی میباشد. با مطالعات صورت گرفته مشخص شد که با اینکه این حوزه حوزه مهمی است اما مطالعات مدیریتی کمی در آن صورت گرفته است. لذا حوزه بیوتکنولوژی حوزه مورد بررسی در این پژوهش قرار گرفت. با توجه به مطالب بیان شده، هدف این مطالعه، شناسایی ، ارزیابی و در نهایت اولویتبندی ریسکهایی است که پروژههای انتقال فناوری در ارتباط با قناوریهای پیشرفته بالاخص حوزه بیوتکنولوژی را با مشکل مواجه میسازد . جامعه آماری این مطالعه مدیران و کارشناسان اجرایی این پروژهها میباشد. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامهای استاندارد است که با توجه به تایید روایی محتوا توسط استادان و خبرگان صنعت مربوطه و پایایی با ضریب آلفای کرونباخ 0.94 مورد استفاده قرار گرفته است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای کمی و کیفی استفاده گردید. در روشهای کمی از تحلیل دو محوری، تحلیل رادار و تحلیل تطبیقی استفاده شد و تحلیل کیفی از مصاحبه با مدیران و کارشناسان اجرایی پروژهها انجام پذیرفت. در نهایت ریسکها با روش آنالیز خطا اولویتبندی شد و مهمترین ریسکها به روش پارهتو استخراج گردید. نتایج نشاندهنده این موضوع است که ریسکهای بعد فردی، سپس ریسکهای بعد میانفردی ، ریسکهای سازمانی و در نهایت ریسکهای بعد محیطی به ترتیب مهمترین ریسکهای اثرگذار در حوزه بیوتکنولوژی میباشند.
محمد نقی زاده -
چکیده ندارد.