نام پژوهشگر: علیرضا شهریاری
مجید افشاری علیرضا شهریاری
شناسائی پارامترهای موثر در پدیده خشکسالی یکی از ضروریترین اقدامات مدیریتی در راستای تدوین طرحهای مقابله با پدیده خشکسالی می باشد.پارامترهای موثر در خشکسالی هواشناسی ارتباط مستقیم با عوامل موثر در اقلیم منطقه دارد. از جمله پارامترهای موثر در اقلیم ایران به عنوان یک اقلیم خشک می توان به عرض جغرافیائی، وجود و پراکندگی ارتفاعات، فاصله از دریاهای آزاد را نام برد که خود بر فاکتورهای مهم اقلیمی نظیر بارش و دما موثر می باشد. در این تحقیق با انتخاب دو استان اصفهان و خراسان جنوبی که در بسیاری از پارامترهای بیان شده دارای ویژگی های نسبتا مشابه می باشند به بررسی شدت وقوع خشکسالی پرداخته شد به صورتی که ویژگی های ذاتی خشکسالی هواشناسی در دو استان مقایسه و فاکتور ارتفاع در عرض های جغرافیائی یکسان به عنوان مهمترین پارامتر تاثیرگذار در وقوع خشکسالی با شدت های مختلف معرفی شده است. در این راستا استفاده از شاخص های خشکسالی و منطبق با شرایط منطقه و آمار موجود، جهت نیل به مدیریت خشکسالی بسیار ضروری می باشد. در این تحقیق با استفاده از هفت شاخص معتبر در پایش خشکسالی در نهایت شاخص بارندگی استاندارد شده به عنوان شاخص مناسب با خصوصیات منطقه مورد تحقیق در یک دوره آماری بیست ساله، انتخاب شد و در ادامه با استفاده از تکنیک های زمین آمار(کریجنگ وکوکریجنگ) به ترسیم نقشه پهنه بندی خشکسالی سالیانه در دو استان پرداخته شده است.
حسنیه اسماعیلی علیرضا شهریاری
بیابانزایی،تخریب سرزمین و کاهش توان بیولوژیک در مناطق خشک و نیمه خشک می باشد. منطقه دهلران منطقه ای خشک در جنوب تا جنوب شرقی استان ایلام است و بیابانزایی از معضلات اصلی این منطقه است. هدف اصلی از اجرای این تحقیق دوساله،ارزیابی روند بیابانزایی منطقه در دوره 1990- 2006 است که مبتنی بر درک تغییرات پوشش گیاهی می باشد. در انجام این پژوهش،از نمونه گیری های صحرایی، تصاویر ماهواره ای ونرم افزارهای مربوطه بهره گرفته شد. نمونه گیری های صحرایی در نقاط مختلفی از منطقه انجام شد. پردازش های لازم بر روی تصاویر صورت گرفت و تک بانهای شاخص های گیاهی تولید شدند. بین داده های پوشش زمینی و ارزش طیفی پیکسلهای متناظر آنالیز همبستگی صورت گرفت. بهترین نتیجه همبستگی برای شاخص های pvi1،savi ، wdviبه دست آمد. تصاویر به دو کلاس پوشش و غیر پوشش تقسیم شدند. سپس دقت نقشه ها ارزیابی شد که بالاترین دقت مربوط به نقشه حاصل از pvi1 بود. در این نقشه سطح پوشش گیاهی برای سال 1990 معادل 469/268 هکتاربه دست آمد که برای سال 2006، به 475/173 هکتار تقلیل یافت.سپس با آشکار سازی تغییرات،مشخص شد که از کل مساحت منطقه 11/10 درصد آن دچار تغییر شده که 55/75 درصد تغییرات دارای گرایش پسرونده و 21/12 درصد تغییرات دارای گرایش پیشرونده بوده است.
خدیجه فرازی علیرضا شهریاری
بیابان زایی، کاهش توان تولید بیولوژیک و تخریب سرزمین در مناطق خشک و نیمه خشک می باشد که در اثر عوامل طبیعی و انسانی رخ می دهد. از آنجا که عمده ترین تولیدات بیولوژیک در مناطق خشک و نیمه خشک مربوط به تولیدات گیاهی است، لذا تخریب و زوال پوشش گیاهی از بارزترین مصادیق و معیارهای بیابان زایی است. بدین منظور در منطقه سیستان جهت تثبیت شنهای روان، احیا اراضی تخریب یافته و کاهش خسارات ناشی از تخریب این اراضی، اقدام به تاغکاری شده است. کشف روابط بین پوشش گیاهی و خاکی، از موارد اساسی در مدیریت و برنامه ریزی مراتع محسوب می شود. شناخت این روابط برای افزایش بهره وری و جلوگیری از بروز خسارات مالی مهم است. این تحقیق به منظور ارزیابی اثرات تاغکاری بر پارامترهای گیاهی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک انجام گردید. به این منظور در اراضی تاغکاری شده (زردتاغ و سیاه تاغ) و اراضی شاهد، بطور جداگانه دو ترانسکت (طول ترانسکت براساس طول رویشگاه) و در طول هر ترانسکت 10 پلات 100 متر مربعی (10×10) بصورت تصادفی مستقر گردید و 28 نمونه خاک از عمق 30-0 سانتیمتری برداشت گردید و به آزمایشگاه جهت تعیین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک از قبیل بافت، ماده آلی، پتاسیم، سدیم، فسفر، ec، ph، منتقل شد. نمونه برداری به صورت سیستماتیک-تصادفی انجام گردید. نتایج تجزیه و تحلیل ها نشانگر افزایش پوشش گیاهی، بهبود ترکیب گیاهی و افزایش یکنواختی پوشش گیاهی در اراضی تاغکاری شده در مقایسه با اراضی شاهد می باشد. همچنین داده های پارامترهای مورد مطالعه خاک با استفاده از روش تجزیه واریانس و آزمون دانکن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تجزیه و تحلیل ها نشانگر آن بود که بافت خاک دو منطقه تفاوت معنی داری نداشته است. همچنین بجز املاح سدیم، بین بقیه خصوصیات خاک بررسی شده در اراضی شاهد و تاغکاری اختلاف معنی دار وجود دارد. در اراضی تاغکاری شده، میزان ماده آلی، پتاسیم، فسفر و ازت بیشتر از اراضی شاهد بود و همچنین خاک دراراضی تاغکاری شده در مقایسه با اراضی شاهد، قلیایی تر و شورتر شده است.
راحله افتخاری نصراله بصیرانی
بیابان زایی پدیده ای است که در مناطق خشک، نیمه خشک و خشک نیمه مرطوب رخ می دهد و سبب کاهش پتانسیل اراضی مستعد می گردد. جهت تهیه نقشه بیابان زایی مدلهایی مختلفی وجود دارد که یکی ازاین مدلها مدل icd می باشد این مدل به دلیل مطابقت داشتن با بیوم محلی ، گام به گام بودن که در نتیجه آن خطای کارشناسی کاهش می یابد و همچنین امکان تهیه نقشه انواع محیط های بیابانی و شدت بیابان زایی ، یکی از بهترین مدلها در برآورد شدت بیابان زایی می باشد. در این تحقیق این مدل در تعیین نوع محیط بیابانی، عامل بیابان زایی، نوع فرآیند، معیارها و شاخص های غالب و کلاس شدت بیابان زایی در جنوب غربی شهرستان هیرمند استفاده گردیده است. برای این منظور واحدهای کاری موجود در منطقه به عنوان نقشه پایه برای ارزش دهی به عوامل و شاخص های مورد نظرمشخص گردید. علاوه بر بازدیدهای صحرایی از روش طبقه بندی نظارت نشده به کمک نرم افزارهای erdas 9.1 و بکارگیری تصاویر ماهواره ای هندی irs سال 2003 استفاده گردید. پس از ارزش دهی به عوامل انسانی، محیطی و شاخص های بیابان زایی، ارزش کمی شدت بیابان زایی هر واحد کاری بدست می آید. برای ترسیم نقشه ها از نرم افزار9.1 arcgis بهره گرفته شده است. نتایج نشان داد که در این منطقه وضعیت فعلی بیابان زایی در وضعیت متوسطی قرار دارد و شامل کلاس های متوسط(???)، زیاد(v?) وخیلی زیاد (v) می باشد. کلاس متوسط،زیاد و خیلی زیاد به ترتیب 306/58، 051/15، 643/26 درصد از کل منطقه (6418) هکتاری را شامل می گردند.
حافظ صفی نتاج علیرضا شهریاری
مناطق خشک ونیمه خشک جهان در عرضهای 45-20 درجه شمالی و جنوبی واقع اند. کشور ایران نیز در این منطقه واقع شده که به کمربند جهانی فرسایش موسوم است. شناسایی مناطق برداشت بعنوان اصولی ترین و بنیادی ترین کار محسوب می شود. کانون بحرانی شهداد کرمان با مساحت حدود 2km 570 در شرق کرمان و ایران واقع است. این عرصه قطاعی در جهت شمال غرب به جنوب شرق را شامل می گردد. در جنوب شرق این منطقه آثار فرسایش بادی بصورت بارخان ، دایک و ریپل مارک مشاهده می شود. جهت مطالعه و تشخیص منشاء این تپه ها از روش منشا یابی نهشته های بادی ( روش پیمایش صحرایی) در ایران بهره گیری و براساس آن طی دو مرحله جهت یابی و مکان یابی، که جهت یابی شامل جمع آوری اطلاعات محلی از نهشته های بادی، بررسی ومقایسه عکس های هوایی و تصاویر ماهواره ای در دوره های زمانی مختلف، بررسی مورفولوژی عمومی واحد تپه های ماسه ای و مکان یابی شامل مطالعه ژئومورفولوژی و نمونه برداری از رخساره ها و انجام آزمایشات مرفوسکوپی، منشاء نهشته های بادی تعیین گردید. بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق بادهای فرساینده از جهت شمال وشمال غرب می وزند و مهمترین مناطق فرسایش یافته که بعنوان منشا شناخته می شوند در شمال منطقه واقع شده اند که رخساره دشت ریگی نامیده می شوند.
محسن حسینخانی علیرضا شهریاری
تخریب اراضی در مناطق خشک ونیمه خشک و خشک نیمه مرطوب در اثر فعالیت های انسانی و شرایط اقلیمی را بیابان زایی گویند. این پدیده امروزه بصورت یک معضل جدی دامنگیر جوامع بشری شده وسالانه خسارات جبران ناپذیری را از جنبه های مختلف به بخش های اقتصادی و اجتماعی وارد می نماید. تاکنون روش های متعددی برای برآورد شدت و تهیه نقشه بیابان زایی در سطح دنیا صورت گرفته که هر کدام دارای نواقص و فاکتورهای محدود به مناطق خاص می باشد. روش esas از جدیدترین این روش هاست که در سال 1999 توسط کمیسیون اروپا ارائه شده و در بیشتر کشورهای اروپایی و خاورمیانه بکار برده شده است. تعیین عامل اصلی بیابان زایی در منطقه مورد نظر، تعیین معیارها و زیرمعیارهای موثر در بیابان زایی و در نهایت ترسیم نقشه وضعیت فعلی بیابان زایی منطقه را می توان از اهداف مورد نظر در این تحقیق برشمرد. در این تحقیق سعی شد با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی، عوامل اصلی که منجر به تشدید روند بیابان زایی در منطقه جزینک سیستان و در هر یک از رخساره ها می شود را شناسایی کرده و مورد ارزیابی قرار داد. امتیازدهی به شاخص ها بر اساس مدل بیابان زایی esas صورت گرفت. با استفاده از روش فوق هر یک از شاخص های مورد مطالعه در واحد های کاری مورد بررسی قرار گرفت و برای هر شاخص لایه اطلاعاتی تهیه شد سپس داده های بدست آمده وارد محیط gis شده و برای هر معیار مورد نظر یک لایه اطلاعاتی ساخته شد. در نهایت با تلفیق و تعیین میانگین هندسی لایه-های اطلاعاتی چهار معیار مورد بررسی در منطقه بر اساس مدل مورد مطالعه ( esas)، نقشه شدت بیابان زایی منطقه بدست آمد. بر اساس نتایج حاصل از نقشه به دست آمده 76/21 درصد ( 3/34070 هکتار) آن جزو تیپ شکننده با شدت متوسط قرار گرفته و 93/21 درصد ( 2/34336 هکتار) جزو تیپ بحرانی با شدت کم و همچنین 81/49 درصد (5/77971 هکتار) درصد از مساحت منطقه جزو تیپ بحرانی با شدت متوسط می باشد. در نهایت با توجه به نتایج به دست آمده مهم ترین عامل بیابان زایی منطقه عوامل مدیریتی شناخنه شدند.
علیرضا شهریاری محمد رهنما
در مطالعه حاضر، انتقال حرارت جابجایی آزاد آرام یک نانو سیال در محفظه دوبعدی با استفاده از روش شبکه بولتزمن مورد بررسی قرار گرفته است. اثر مدل های ویسکوزیته و هدایت حرارتی برای نانو سیال شامل نانوذرات اکسید آلومینیم(al2o3) و اکسید تیتانیم(tio2) بررسی شده اند، هم چنین اثرات پارامتر های دمای نانوسیال و قطر نانوذرات بر روی مشخصات جریان و انتقال حرارت در انتها بررسی شده است. نتایج شبیه سازی حاضر توافق خوبی با نتایج دیگر کارهای عددی (با روش های دینامیک سیالات محاسباتی مرسوم cfd ) و کارهای تجربی را نشان می دهند.
محسن فراهی مقدم علیرضا شهریاری
کاربرد موفقیت آمیز مدل های بارش – رواناب، به چگونگی واسنجی پارامترهای آنها بستگی دارد. مدل های مفهومی بارش - رواناب، عموماً دارای پارامترهای زیادی هستند که نمی توان آنها را به صورت مستقیم برآورد نمود و لازم است که آنها را در طول واسنجی مدل تخمین زد. هدف از انجام واسنجی، یافتن مقادیر آن سری از پارامترهایی است که باعث بهینه شدن معیارهای ارزیابی کارایی مدل می شوند. دو روش دستی و خودکار برای واسنجی مدل های مفهومی وجود دارد. روش دستی، به دلیل اینکه مستلزم صرف زمان زیادی است کمتر مورد توجه است. ولی در مقابل روش خودکار، نزد پژوهشگران، محبوبیت بیشتری دارد. با وجود عمومیت کاربرد این مدل ها، در صورتیکه نتوان یک مقدار بهینه برای پارامترهای مدل های مفهومی با استفاده از واسنجی خودکار (اتوماتیک) بدست آورد، کاربرد آن مدل ها بسیار مشکل خواهد شد. در این مطالعه، دو روش بهینه سازی سراسری و محلی بنام های shuffled complex evolution و pattern search، برای واسنجی خودکار دو مدل مفهومی محاسبه رطوبت خاک sacramento و مدل مفهومی tank جهت شبیه سازی فرآیند بارش – رواناب در زیرحوزه قزاقلی که بخشی از حوزه ی وسیع و چندگانه گرگانرود از توابع شهرستان گنبد کاووس در استان گلستان است، استفاده شده است. به ترتیب آمار پنج و چهار سال آبی برای دوره های واسنجی و اعتبارسنجی مورد استفاده قرار گرفت. ارزیابی کارایی دو روش بهینه سازی shuffled complex evolution و pattern search از طریق ارزیابی معیارهای ضریب کارائی (nash-sutcliffe)، مجذور میانگین مربعات خطا (rmse)، میانگین خطای مطلق (mae) و ضریب همبستگی ( ) و همچنین مقایسه گرافیکی دبی مشاهداتی و محاسباتی انجام شد و نتایج با یکدیگر مقایسه گردید. نتایج این مطالعه با توجه به معیارهای ارزیابی و شکل هیدروگراف و تطابق نسبی بین مقادیر مشاهداتی و محاسباتی نشان داد که روش بهینه سازی سراسری sce، برای واسنجی مدل ها نسبت به روش محلی ps، برتری دارد و این روش، در فرآیند شبیه سازی با دقت بیشتری عمل می کند.
محمد میرطاهری علیرضا شهریاری
پدیده بیابان زایی در کشورهای در حال توسعه که دارای پتانسیل بالای بیابانی شدن می باشند، از شدت زیادی برخوردار است. این فرآیند، با شرایط اکولوژیکی این کشورها رابطه تنگاتنگ دارد. پارامترهایی نظیر؛ بارندگی، تبخیر و تعرق، وضعیت پوشش گیاهی، مسائل اقتصادی – اجتماعی و ...، در بیابانی شدن مناطق مختلف کره زمین نقش عمده ای دارد. در این میان، فرسایش خاک و پیامدهای منفی ناشی از آن، خود یکی از عوامل افزایش روند بیابانزایی می باشد. امروزه فرسایش، سیل و کم آبی از جمله مشکلاتی است که انسان عصر حاضر به مقابله با آن برخاسته است. حوزه آبخیز قهرود در شهرستان کاشان، بخش قمصر و دهستان قهرود واقع شده است. منطقه مورد مطالعه با وسعتی معادل 13/9091 هکتار، بین طول های شرقی 21 ، ْ51 تا 30 ، ْ51 و عرض های شمالی 35 ، 33ْ تا 45 ، ْ33 واقع شده است. این منطقه بستر ظهور سیلاب ها و هرزآب های جاری شده از کوهستان های اطراف می باشد. تخریب پوشش گیاهی، تغییر کاربری و عدم مدیریت صحیح منابع آب سطحی سبب تخریب شدید منابع اراضی و خاک منطقه شده است. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر هرزآب های سطحی بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی و حاصلخیزی خاک های منطقه و ارائه راهکارهای موثر جهت جلوگیری از روند بیابانی شدن در حوزه آبخیز قهرود می باشد. جهت این کار، ابتدا اراضی منطقه به روش فیزیوگرافی ماهلر به جزء اراضی های؛ 1.3.1، 1.3.2، 1.6.1، 2.3.2، 3.2.1، 3.2.2 و 8.1.1، تفکیک گردید. پوشش گیاهی منطقه به روش فلورستیک فیزیونومیک، تیپ بندی شد. نقشه های منابع اراضی، کاربری اراضی، ژئومرفولوژی و زمین شناسی منطقه به کمک نرم افزار arc gis، تهیه گردید. در قالب طرح بلوک های کاملاً تصادفی، اراضی به دو دسته تحت تأثیر سیل و عدم تأثیر سیلاب تفکیک گردید. در اجزای اراضی مشابه و در قالب دو دسته مذکور، پروفیل های نظیر حفر شد و افق های مختلف تفکیک گردید. از هر افق نمونه برداری صورت گرفت. 19 پارامتر خاک، در آزمایشگاه آب و خاک اندازه گیری شد. نتایج آنالیزهای آزمایشگاهی در نرم افزار sas و در طرح بلوک های کاملاً تصادفی، آنالیز آماری گردید. آزمون t-test بر روی داده ها اعمال شد. نتایج نشان داد که؛ خصوصیات شیمیایی شامل: ماده آلی، فسفر قابل جذب و پتاسیم قابل جذب از یک طرف و خصوصیّت فیزیکی ضخامت، از طرف دیگر، در منطقه تحت تأثیر سیل و منطقه شاهد اختلاف معنی داری با هم دارند. r2های 95% حکایت از معنی دار بودن اختلاف بین عناصر مذکور در دو منطقه مورد مطالعه را داشت.
امینه عسگری علیرضا شهریاری
تغییر در الگوی زندگی و نیز نیازهای بشری باعث تغییر در نوع بهره برداری و ایجاد کاربری های مختلف در هر منطقه گردیده است. در گذشته این تغییرات کاربری، عمدتاً به صورت غیر اصولی اجرا شده است، که تأثیرات مخربی بر منابع طبیعی در پی داشته، و موجب بر هم خوردن تعادل در چرخه ی مواد و عوامل زیستی اکوسیستم ها شده است. خاک از جمله ی منابع پایه در هر اکوسیستم می باشد که خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آن ممکن است، تحت تأثیر تغییر کاربری، قرار گیرد. بدین منظور در چند دهه اخیر با هدف کاهش سطح تخریب در کاربری ها، سعی شده تا با اجرای عملیات احیایی و اصلاحی مانند قرق و بوته کاری در مراتع و همچنین استفاده از سیستم های تلفیقی (جامع) در اراضی زراعی مانند کشت توأم درخت با زراعت محصولات زراعی (اگروفارستری) به سطح مطلوبی از حفاظت و تولید دست یابند. منطقه مورد مطالعه (اینچه برون) در شمال استان گلستان و در مجاورت مرز جمهوری ترکمنستان واقع شده و از جمله مناطقی است که کاربری های اراضی مختلفی در آن اجرا شده است. هدف از انجام این تحقیق بررسی تأثیر چهار کاربری مختلف (اگروفارستری، مرتع بوته کاری شده، زراعت دیم و مرتع قرق شده) بر میزان ترسیب کربن و فرسایش پذیری خاک در این منطقه می باشد. پس از ارزیابی صحرایی تیمارها، نمونه ها از طریق طرح بلوک کاملاً تصادفی از عمق های 25-0 و 40-25 سانتی متری خاک هر تیمار برداشت گردید. پارامترهای مورد مطالعه شامل کربن آلی خاک، کل ماده آلی، وزن مخصوص ظاهری، کربن ترسیب شده، شاخص پایداری خاکدانه ها ((mwd و پارامترهای فیزیکی خاک (سیلت، رس، ماسه)، در هر دو عمق می باشد، که در آزمایشگاه آب و خاک اندازه گیری و تعیین گردید. نتایج آزمایشگاهی با استفاده از نرم افزار spss انجام شد و داده ها در آنالیز یک طرفه anova با استفاده از آزمون چنددامنه ای دانکن (در سطح ? درصد) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد، در تغییرات میزان ترسیب کربن، اختلاف معنی داری در سطح ? درصد (?/??pvalue<) بین زراعت با سایر کاربری ها وجود داشته است. در بررسی فرسایش پذیری، نتایج مربوط به پایداری خاکدانه ها نیز تفاوت معنی داری را در سطح ? درصد بین کاربری های اگروفارستری، زراعت و مرتع قرق نشان داد. هم چنین در تجزیه و تحلیل آماری فراوانی ذرات سیلت و شن و رس، تفاوت معنی داری در سطح ? درصد بین کاربری های زراعی با مرتعی مشاهده گردید. نتایج نشان داد که کاربری اگروفارستری بیشترین سطح پایداری و ترسیب کربن را در بین کاربری ها داشته است. نهایتاً بین مدیریت های مورد مطالعه، اجرای اگروفارستری در سیستم های زراعی و عملیات بوته کاری در پروژه های مرتعداری، در این منطقه پیشنهاد می گردد.
سمیرا سادات فاطمی آذرخوارانی اکبر فخیره
قیچ، یکی از گونه های مهم مراتع کشور ایران بوده و با میزان پراکنش، درصد پوشش، تراکم و بیوماس گیاهی بالا، علاوه بر حفظ خاک در مقابل فرسایش های آبی و بادی، در تامین بخشی از علوفه مورد نیاز دام ها در فصول بهار و زمستان، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. منطقه مورد بررسی استان اصفهان با مساحت 106179 کیلومتر مربع با مختصات جغرافیایی 30 درجه و 42 دقیقه تا 34 درجه و 30 دقیقه عرض شمالی و 49 درجه و 36 دقیقه تا 55 درجه و 54 دقیقه طول شرقی می باشد. تغییرات شدید ارتفاع از کمتر از 700 تا بیش از 4000متر می باشد که موجب حاکمیت اقالیم مختلف از فراخشک تا مرطوب در سطح استان شده و رویشگاه های مختلف جهت حضور گونه قیچ را فراهم آورده است. هدف از این پژوهش بررسی مهمترین عوامل اقلیمی تأثیر گذار بر گسترش گونه قیچ با استفاده از روش های پیشرفته آماری (آماری چند متغیره)و سامانه اطلاعات جغرافیایی در سطح استان اصفهان می باشد. بدین منظور تعداد 69 متغیر اقلیمی که از نظر شرایط اکولوژیک این گونه از اهمیت بیشتری برخوردار هستند، انتخاب و به روش تحلیل عاملی، عوامل موثر بر پراکنش گونه مورد بررسی قرار گرفت. به روش تحلیل عاملی، 4 عامل دمای سرمایشی، بارش، ابرناکی و باد تعیین شدند که به ترتیب 45/34، 43/ 29، 79/11 و 07/9 درصد واریانس متغیر ها را به خود اختصاص داده اند که در مجموع 74/84 درصد تغییرات را بازگو می کند. متوسط امتیازات عاملی و متغیر های اقلیمی در سه تیپ گونه قیچ صحرایی به عنوان گونه غالب، گونه قیچ صحرایی به عنوان گونه همراه و مناطق عاری از گونه قیچ صحرایی مشخص شدند، همچنین ماتریس امتیاز عاملی به عنوان داده ورودی تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی (تکنیک وارد)، بکار گرفته شد و تعداد 6 پهنه اقلیمی در سطح استان شناسایی گردید. با تلفیق نقشه پوشش گیاهی و نقشه عامل ها و پهنه های اقلیمی در محیط gis، مهمترین عوامل اقلیمی تأثیر گذار بر پراکنش گونه تعیین شد. در کنار عوامل اقلیمی، تأثیر ارتفاع از سطح دریا نیز در پراکنش گونه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که عامل دما مهمترین عامل اقلیمی تأثیر گذار بر پراکنش گونه در سطح استان اصفهان بوده و پس از آن عامل بارش گسترش گونه را تحت تأثیر قرار می دهد، همچنین نمی توان اثر ارتفاع از سطح دریا و شوری خاک را بر تحلیل تیپ های قیچ صحرایی نادیده گرفت.
شهناز رفعت پور نصراله بصیرانی
قسمت اعظم فلات ایران را نواحی خشک و نیمه خشک دربر می گیرد که دارای آب و هوای گرم و خشک، زمستان هایی ملایم تا سرد با نزولات آسمانی اندک در طول سال و پوشش گیاهی فقیر تا خیلی فقیر می باشد. از طرف دیگر شوری آب و خاک از دیگر مشکلات رویش گیاهان در این مناطق است. حفظ و توسعه پوشش گیاهی مراتع و مناطق بیابانی یکی از راه های بیولوژیکی بیابانزدایی و از راهکار های مدیریتی مراتع بعنوان اکوسیستم های طبیعی است. مناسب ترین گونه ها برای احیاء این مراتع گونه های بومی سازگار با شرایط محیط، دارای ارزش علوفه ای بالا، موثر در تثبیت خاک و حفظ محیط زیست می باشند. قیچ (zygophyllum atriplicoides) درختچه ای پایا، مناسب برای احیاء موفقیت آمیز در مناطق خشک و نیمه خشک به شمار می آید. به منظور بررسی تاثیر پرایمینگ بر جوانه زنی بذر قیچ در شرایط شوری ، خشکی و دما مطالعه ای بصورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی، با 4 تکرار در سه آزمایش جداگانه در مرکز زیست سلولی و مولکولی دانشگاه زابل در سال 1390 انجام گرفت. فاکتور اول در کلیه آزمایش ها پرایمینگ شامل سالسیلیک اسید در سه سطح (300،200،100 میلی گرم بر لیتر)، جیبرلیک اسید در سه سطح (500،250،125ppm) و اسکوربیک اسید در سه سطح (300،200،100 میلی گرم بر لیتر) و آب مقطر بعنوان شاهد بود. فاکتور دوم در آزمایش شوری 6 سطح کلرید سدیم ( 0، 2/0، 4/0، 8/0، 2/1، 6/1 مول بر لیتر)، در آزمایش خشکی 5 سطح پلی اتیلن گلایکول ( 0، 3/0-، 6/0-، 9/0-، 2/1-، 5/1- مگاپاسکال) و در آزمایش دما 6 سطح دما (0، 5، 10، 15، 20، 25، 30 درجه سانتیگراد) بودند. نتایج آزمایشگاهی با استفاده از نرم افزار mctatc و آزمون دانکن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که پرایمینگ و تیمار های شوری، خشکی، دما بر خصوصیات جوانه زنی بذر قیچ تاثیر معنی داری در سطح 1 % دارند. تنش های شوری، خشکی و دما تاثیر بازدارنده ای بر خصوصیات جوانه زنی بذر قیچ داشتند ولی تاثیر منفی این تنش ها در بذور پرایم شده به مراتب کمتر از بذور پرایم نشده بود. بیشترین درصد جوانه زنی در دمای 25 درجه سانتیگراد مشاهده شد. در بین کلیه پیش تیمارهای مورد استفاده جیبرلیک اسید بیشترین تاثیر را بر خصوصیات جوانه زنی این گیاه در شرایط تنش های مورد مطالعه داشت. جوانه زنی بیشتر گیاه قیچ در سطوح مختلف خشکی نشاندهنده حساسیت این گیاه به تنش شوری نسبت به تنش خشکی می باشد.
صدیقه برزگر اکبر فخیره
توسعه مناطق مسکونی و شهری در حاشیه رودخانه ها و بستر دشت های سیلابی بدون توجه به شرایط هیدرولوژیکی و هیدرولیکی حاکم بر حوزه آبخیز بالادست و رودخانه، باعث افزایش خطر سیلاب می شود. بنابراین مطالعه سیلاب ها به منظور برنامه ریزی, بهره برداری بهینه و مدیریت این پدیده طبیعی از جمله مسائل مهم در مدیریت منابع آب می باشد. با توجه به موقعیت جغرافیایی ایران و قرار گرفتن در اقلیم خشک و نیمه خشک داشتن اطلاعات و داده های کافی اغلب امکان پذیر نمی باشد، بنابراین در این زمینه مدل های مختلفی جهت شبیه سازی سیلاب ارائه شده است که مدل هیدرولوژیکی hec – hms کاربردی ترین این مدل ها می باشد. از طرفی داشتن اطلاعات و داده های کافی در این باره می تواند صحت برنامه های اجرایی را بالا ببرد. مطالعه حاضر به بررسی تغییر کاربری اراضی و تأثیر آن بر وقوع سیلاب در حوزه آبخیز بیرجند واقع در شرق کشور به مساحت 57/96 کیلومتر مربع در محدوده جغرافیایی´13 ?59 تا ´18 ?59 طول شرقی و ´46 ?32 تا ´53 ?32 عرض شمالی با استفاده از مدل هیدرولوژیکی hec-hms و سامانه اطلاعات جغرافیایی می پردازد. این تحقیق برآن است تا با بررسی تصاویر ماهواره ای لندست و عکس های هوایی، میزان تغییر کاربری اراضی را طی سال های 1348، 1366 و 1389 را در این حوضه بررسی و اثرات این تغییر کاربری ها را بر افزایش سیل خیزی تعیین نماید. برای این کار در مرحله نخست تصاویر ماهواره ای تفسیر و عکس های هوایی مورد پردازش قرار گرفته و تغییرات کاربری اراضی حوضه مشخص و مقادیر cn خاک محاسبه شد. سپس به کمک مدل hec - hmsپدیده بارش - رواناب در این حوضه شبیه سازی گردید و مقادیر دبی پیک سیلاب با دوره بازگشت های مختلف در هر دوره بدست آمد و در نهایت هیدروگراف سیلاب حوضه آبخیز برآورد و به کمک نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج نشان داد که با افزایش سطوح نفوذناپذیر شهری در منطقه مورد مطالعه میزان دبی اوج سیلاب و حجم رواناب افزایش 47/44%داشته است.
خدیجه اربابی علیرضا شهریاری
استفاده از گیاهان برای حذف آلاینده ها از محیط زیست و تجمع آنها در اندام هوایی به عنوان فرایند گیاه جذبی شناخته می شود. در حال حاضر استفاده از فرایند گیاه جذبی به کمک مواد بهساز برای افزایش تجمع فلزات توسط گیاهان با زیست توده بالا در حال گسترش است. این تحقیق در شهرستان ایرانشهر واقع در استان سیستان و بلوچستان با هدف بررسی و مقایسه قابلیت پالایش فلزات سرب، روی و مس در دو گونه کهور و اکالیپتوس که جزگیاهان با زیست توده بالا هستند و تاثیر مواد بهساز edta و dtpa در تغییر قابلیت جذب این فلزات از خاک انجام گرفت. به منظور انجام آزمایش نمونه خاک از کارخانه نساجی بافت بلوچ تهیه شد با توجه به اینکه میزان فلزات سرب، روی و مس در این خاک در حد بحرانی نبود برای رساندن آلودگی خاک به حد بحرانی 150 میلی گرم بر کیلوگرم مس، 450 میلی گرم بر کیلوگرم سرب و روی، میزان 58/0 گرم در لیتر سولفات مس، 97/1 گرم در لیترسولفات روی و 71/0 گرم در لیتر نیترات سرب به خاک اضافه شد. تیمارهای مورد استفاده در این تحقیق شامل مواد بهساز edta (3، 6 و 9 میلی مول) و dtpa (5 و 10میلی مول) و تیمار شاهد 1 (خاک غیر آلوده بدون بهساز ) و شاهد2 (خاک آلوده بدون بهساز) می باشد. کاشت بذر اکالیپتوس و گهور در گلدان ها انجام شد و تیمارها قبل از کشت به خاک اضافه شدند. پس از گذشت 70 روز از کشت، اندام هوایی و ریشه گیاهان برداشت شد و میزان سرب، روی و مس جذب شده در آنها اندازه گیری شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 7 تیمار و در سه تکرار انجام شد و نتایج با استفاده از نرم افزار spss16 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد که edta و dtpa باعث افزایش نسبی ec شدند و تاثیر کمی در کاهش میزان ph خاک داشتند. آزمایش گلخانه ای نشان داد که گونه کهور پتانسیل بیشتری برای گیاه پالایی سرب و روی نسبت به اکالیپتوس و اکالیپتوس پتانسیل بیشتری برای گیاه پالایی مس نسبت به کهور دارد. در گونه اکالیپتوس بهترین تیمار برای افزایش پتانسیل گیاه پالایی سرب و مس dtpa5 و برای روی edta3 بود و در کهور بهترین تیمار برای عناصر روی و مس edta9 و برای عنصر سرب edta6 بود.
غلامرضا راهداری علیرضا شهریاری
ارزیابی بیابانزایی براساس تشخیص و تعیین معیارها و شاخصهای مناسب مربوط به بخش های بیوفیزیکی، اقتصادی و اجتماعی و عوامل موثر در شناسایی فرآیندها و پارامترهای دخیل در تخریب اراضی عملی میگردد. با مشخص شدن معیارها و شاخص های مربوط به هر منطقه و همچنین پایش آنها در طی دورههای زمانی، امکان تجزیه و تحلیل داده های سری زمانی برای پی بردن به عوامل اصلی بیابان زایی و اثرات ناشی از آن، همچنین توسعه و ابداع سیستمهای هشدار اولیه برای بیابانزایی امکان پذیر است. به عبارت دیگر میتوان چنین گفت که معیارها، شاخصها، پایش، ارزیابی و سیستم هشدار اولیه به عنوان اجزای لاینفک یک سیستم جامع بیابانزایی به شمار میروند. علیرغم گذشت سالها از مطرح شدن بحث سیستم هشدار اولیه تاکنون در خصوص سیستم هشدار اولیه بیابانزایی کار چندانی انجام نشده است و به طور محدود برخی کشورها در حال انجام پروژههای پایلوت برای تدوین اصول سیستم هشدار اولیه بیابانزایی میباشند. در این تحقیق سعی شد، روند استقرار مدل پایش و سیستم هشدار اولیه بیابانزایی در سه فاز ارائه شود. در فاز اول در شرایطی که هنوز راهاندازی سیستم هشدار اولیه بیابان زایی در فاز مطالعاتی-مقدماتی قرار داشت، جهت بررسی وضعیت و ارائه سیستم هشدار اولیه بیابان زایی از معیارها و شاخصهای شناسایی شده در طرح کالیبراسیون شاخص ها و معیارهای بیابان زایی استفاده شده است. با توجه به شرایط منطقه دو معیار، شش شاخص مورد ارزیابی قرار گرفت. این دو معیار عبارتند از: معیار اقلیم وآب زیرزمینی، در پایان فاز اول با ارزیابی معیارها و شاخصها مدل طراحی شدهی اطلس بیابان زایی منطقه تهیه شد این اطلس شامل لایه های اطلاعاتی از معیارهای بیابانزایی است که هریک در چهار کلاس (کم، متوسط، شدید، خیلی شدید) طبقه بندی شده و همراه با راهنمای مشخصات شاخص های موثر در تعیین کلاسهای چهارگانه و جداول اندازههای کمی شاخصهای تعیین کننده و تصاویری گویا از اثرات بیابانزایی شاخصهای مورد ارزیابی. در فاز دوم جهت ارائه سیستم هشدار اولیه بیابان زایی، اطلاعات معیارها و شاخص های بیابان زایی (خروجی پایش)، طی یک دوره نه ساله (1389-1381)، به طور سیستماتیک جمع آوری و آنالیز شد و در نهایت با توجه معیار و شاخص های اثر گذار در بیابان زایی، برای هر شاخص آستانه ی قابل تحمل تعریف شد. و مناطق حساس با توجه به کاربری منطقه، به منظور رصد شاخص ها شناسایی شد تا با نصب وسایل و تجهیزات لازم این شاخص ها کنترل شوند و با گذر از آستانه ها هشدار لازم صادر گردد.
علیرضا شهریاری سیدجواد مولی
سالهاست که دو فرضیه متفاوت در مورد منشا سرطان مطرح است. در یک فرضیه چنین استنباط می شود که سلولهای بنیادی بالغ برای شروع فرایند تومورزایی ضروری می باشند و در حالیکه در فرضیه دیگر ادعا می شود که سلولهای تمایز یافته، تمایز خود را از دست داده، باز برنامه ریزی و تبدیل به سلولهای سرطانی می شوند. هدف اصلی در این مطالعه بررسی بیان ژنهای موثر در پدیده بازبرنامه ریزی سلولی در سرطان سلول سنگفرشی مری است. برای این منظور، الگوی بیانی دو سری متفاوت ژنی، ژنهای پیشبرنده پرتوانی سلولهای بنیادی و بازبرنامه ریزی (oct4, sox2) و ژنهای مهارکننده پرتوانی سلولهای بنیادی و بازبرنامه ریزی (tgf?1, p21) در نمونه های سرطانی و ظاهراً نرمال سرطان مذکور است. نمونه های بیوپسی (36 نمونه توموری و 36 نمونه غیر توموری) از بانک تومور انستیتو کنسر بیمارستان امام خمینی( دانشگاه علوم پزشکی تهران) گرفته شد. rna از نمونه ها استخراج، cdna سنتز شد و بعد از طراحی پرایمرهای اختصاصی، بیان نسبی ژنهای کاندید با تکنیک real-time pcr ارزیابی گردید. نتایج حاکی از بیان نسبتاً بالای sox2 ، oct4a و p21 و در مقابل بیان نسبتاً پائین tgf?1 در نمونه های توموری نسبت به غیرتوموری داشت(p < 0.05) . اگرچه در مورد بیان oct4b ، oct4b1 تفاوت معنی داری بین نمونه های توموری و غیر توموری مشاهده نشد. از طرفی بیان هیچ یک از ژنهای مورد مطالعه بین نمونه های high grade و low garde تفاوت معناداری از خود نشان نداد (p<0.05). در مطالعه حاضر برای اولین بار الگوی بیانی ژنهای تعیین کننده وضعیت پرتوانی سلولهای بنیادی و بازبرنامه ریزی در سرطان سلول سنگفرشی مری بررسی شد. یافته های ما پیشنهاد می کند که فاکتورهای اصلی پرتوانی، sox2 و oct4a ، و همچنین tgf?1 و p21 میتوانند بعنوان بیومارکرهای احتمالی در تشخیص و درمان این سرطان مطرح باشند.
زهرا وحدانی علیرضا مقدم نیا
اصلاح و احیای مراتع با توجه به اهمیت بسیار زیاد آنها در ارتباط با قشر خاصی از اجتماع یعنی مرتعداران و دامداران، جدا از سایر اهمیت های آن از جایگاه بسیار بالایی برخوردار می باشد. دولت به عنوان متولی اصلی مراتع، تاکنون راه های بسیار زیادی برای اصلاح و احیای این منابع خدادادی در پیش گرفته است. با اجرای برنامه پنج ساله توسعه اقتصادی و اجتماعی و لزوم مشارکت مردم در امور، مراتع نیز باید به طریقی در اختیار مردم و استفاده کنندگان آن قرار می گرفت تا آنها، خود نسبت به احیا و اصلاح آن اقدام نمایند. بنابراین مراتع در قالب طرح های مرتعداری به مدت 30 سال به مرتعداران واگذار گردیده و می گردد. از آنجایی که تغییرات دام و دامدار و نیز نگرش مرتعداران مهمترین عامل تاثیرگذار بر نتیجه بخش بودن پروژه ها و عملیات مصوب طرح های مرتعداری است، از این رو در این تحقیق به بررسی این دو عامل در مراتع قشلاقی شهرستان جهرم پرداخته شد. در قسمت بررسی نگرش مرتعداران برای دستیابی به عوامل موثر بر مشارکت بهره برداران، مطالع? مقدماتی بر روی پرسشنام? حاوی سوالات فردی، اقتصادی، نگرشی به صورت نمونه گیری با استفاده از فرمول کوکران با حجم نمونه 306 بهره بردار انجام گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات در نرم افزاز spss و استفاده از ضریب های همبستگی پیرسون، اسپیرمن و کرامر و همچنین از آزمون u من- ویتنی انجام گرفت. نتایج همبستگی و اختلاف آماری بین داده های مورد بررسی نشان داد که از بین سوالات متغیر سن، وضعیت تأهل، تحصیلات، وضعیت عضویت در کمیته امداد و نحوه دریافت کمک از کمیته امداد در دو گروه دارای طرح و بدون طرح مرتعداری دارای همبستگی و بدون اختلاف معنی دار است. ولی فاکتورهای میزان کل درآمد سالانه و میزان تسهیلات دریافتی در دو گروه دارای اختلاف آماری و همبستگی مثبت و معنی دار و فاکتورهای نگرشی در دو گروه دارای اختلاف آماری و همبستگی منفی و معنی دار است. و همچنین عوامل فردی همچون سن، تعداد افراد تحت تکفل، و عوامل اقتصادی مانند میزان درآمد سالانه و میزان تسهیلات دریافتی و ویژگی های نگرشی با میزان مشارکت دارای همبستگی مثبت و معنی دار و تحصیلات دارای همبستگی منفی و معنی دار است. در قسمت مدیریت چرا برای تعیین تغییرات دام و دامدار، آمار دقیق پرونده های ممیزی شامل مساحت مرتع، تعداد بهره بردار، تعداد دام مجاز و تعداد دام موجود 16 مرتع دارای طرح و 10 مرتع بدون طرح جمع آوری و سپس آماره های میدانی شامل تعداد دامدار و دام بهره بردار دارای مجوز ، بهره بردار مجاز فوت شده، بهره بردار مجاز ترک مرتع کرده و دامدارِ و دام غیرقانونی (بدون پروانه) با حضور مستقیم در مرتع و پرسش و پاسخ از مرتعداران و اعضا شورا و شمارش دام انجام گرفت. نتایج بدست آمده با آزمون آماری t- استیودنت نشان داد که متغیرهای تعداد دامدار و دام بهره بردار دارای مجوز و بهره بردار فوت شده در دو گروه داری اختلاف معنی دار و متغیرهای تعداد بهره بردار ترک مرتع کرده و دامدار و دام بدون پروانه در دو گروه بدون اختلاف معنی داری است.
مرضیه کول علیرضا شهریاری
بخش وسیعی از مساحت زمین های جهان در محدوده ی مناطق خشک و نیمه خشک قرار دارد، در این مناطق شوری خاک و آب آبیاری محدود کننده تولیدات گیاهی می باشد و این محدودیت باعث شده است که تولید خالص گیاهان کاهش یابد.شناسایی گیاهانی که در مرحله جوانه زنی از مقاومت بیشتری در برابرتنش های محیطی برخوردارند، حائز اهمیت می باشد.گیاه نسی (stipagrotis plumosa) گیاهی مناسب برای احیاء موفقیت آمیز در مناطق خشک و نیمه خشک به شمار می آید. به منظور بررسی تاثیر پرایمینگ بر جوانه زنی بذر این گیاه در شرایط شوری ، خشکی و دما مطالعه ای بصورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی، با 4 تکرار در سه آزمایش جداگانه درآزمایشگاه اکوفیزیولوژی دانشکده منابع طبیعی دانشگاه زابل در سال 1391 انجام گرفت. فاکتور اول در کلیه آزمایش های پرایمینگ شامل سالسیلیک اسید در سه سطح (300،200،100 میلی گرم بر لیتر)، جیبرلیک اسید در سه سطح (500،250،125ppm) و اسکوربیک اسید در سه سطح (300،200،100 میلی گرم بر لیتر) و آب مقطر بعنوان شاهد بود. فاکتور دوم در آزمایش شوری 6 سطح کلرید سدیم ( 0، 2/0، 4/0، 8/0، 2/1، 6/1 مول بر لیتر)، در آزمایش خشکی 5 سطح پلی اتیلن گلایکول ( 0، 3/0-، 6/0-، 9/0-، 2/1-، 5/1- مگاپاسکال) و در آزمایش دما 6 سطح دما (0، 5، 10، 15، 20، 25، 30 درجه سانتیگراد) بودند. نتایج آزمایشگاهی با استفاده از نرم افزار spss و آزمون دانکن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که پرایمینگ و تیمار های شوری، خشکی، دما بر خصوصیات جوانه زنی بذر نسی تاثیر معنی داری در سطح 1 % دارند. تنش های شوری، خشکی و دما تاثیر بازدارنده ای بر خصوصیات جوانه زنی بذر نسی داشتند ولی تاثیر منفی این تنش ها در بذور پرایم شده به مراتب کمتر از بذور پرایم نشده بود. بیشترین درصد جوانه زنی در دمای 25 درجه سانتیگراد مشاهده شد. در بین کلیه پیش تیمارهای مورد استفاده جیبرلیک اسید بیشترین تاثیر را بر خصوصیات جوانه زنی این گیاه در شرایط تنش های مورد مطالعه داشت. جوانه زنی بیشتر گیاه نسی در سطوح مختلف خشکی نشاندهنده حساسیت این گیاه به تنش شوری نسبت به تنش خشکی می باشد.
مهدی اسعد سه قلعه عین اله روحی مقدم
جنگل ها نقش مهمی در کاهش و کنترل فقر در مناطق خشک دارند هم چنین حفظ جنگل ها در این مناطق، نخستین گام در پیشگیری از تبدیل مناطق خشک به بیابان می باشد، دراین پژوهش با استفاده از مدل esas که جدیدترین روش ارزیابی پتانسیل بیابان زایی در مناطق خشک و نیمه خشک می باشد جنگل دست کاشت موسوم به سه قلعه واقع در سرایان خراسان جنوبی مورد بررسی و تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. هدف از این تحقیق تعیین معیار ها و زیر معیار های موثر در بیابان زایی و در نهایت ترسیم نقشه وضعیت فعلی بیابان زایی منطقه مورد مطالعه می باشد. برای این منظور هریک از رخساره های واحد کاری مشخص و پارامترهای مربوط به شاخص های مدل esas در آن مورد بررسی قرار گرفت و برای هر شاخص، داده های اطلاعاتی تهیه شد وسپس هریک از این داده ها وارد محیط gis شده و برای هر یک از این شاخص ها لایه های جداگانه تعریف گردید و در نهایت با تلفیق و تعیین میانگین هندسی لایه ها چهار معیار مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت نقشه شدت بیابان زایی منطقه بدست آمد. نتایج نشان می دهد که 31 درصد (96/5944 هکتار) آن جزو تیپ بحرانی با شدت زیاد، 43 درصد (23/8246 هکتار) جزو تیپ بحرانی با شدت متوسط وهمچنین 25 درصد (32/4794 هکتار) از مساحت منطقه جزو تیپ بحرانی با شدت کم می باشد و در نهایت مهمترین عامل بیابان زایی منطقه عوامل مدیریتی شناخته شدند.
محمد رفیع دهقان بخشان اکبر فخیره
فرسایش بادی از جمله مشکلات جدی نواحی بیابانی و نیمه بیابانی در جهان می باشد که زندگی شهرنشینی و بخش وسیعی از مناطق توسعه یافته مجاور این مناطق را تهدید می کند.جلوگیری از حرکت رسوبات بادی یک کار بنیادی است و عملیات اجرایی بایستی بیشتر در منطقه برداشت متمرکز شوند.به منظور منشا یابی رسوبات منطقه مک سوخته از روش گام به گام ارائه شده توسط اختصاصی و همکاران استفاده شد،در این مطالعه با بررسی مهمترین عوامل موثر در تعیین نقاط برداشت، شامل بررسی تصاویر ماهواره ای، بررسی مورفولوژی عمومی تپه های ماسه ای، بررسی و مطالعه بادهای منطقه به منظور شناسایی شدت و تداوم شدیدترین بادها، نمونه برداری عناصر تپه های ماسه ای و خاک سطحی هر کدام از رخساره های منطقه برداشت، بررسی مرفوسکوپی عناصر تشکیل دهنده نمونه ها و تجزیه تحلیل فرایندهای رسوبگذاری، کانی شناسی نمونه ها و بررسی ارتباط ژنتیکی عناصر تپه های ماسه ای با سایر رخساره های مورد بررسی، سعی شده است منشأ ماسه های روان منطقه مک سوخته تعیین گردد. به طور کلی نتایج حاصل از انجام دو مرحله جهت یابی و مکان یابی مناطق برداشت نشان می دهد، که منشا رسوبات در قطاع شمال غربی تا شمال واقع بوده که عمدتا بستر رودخانه تلخاب و خشکه رود های واقع در شمال غرب منطقه و منتهی به آن را شامل می گردد، این در حالیست که منشارسوبات وارده از خاک کشور پاکستان را اراضی مرتعی مخروبه و مسیل های واقع در دشت سر اپانداز منتهی به هامون ماشکل تشکیل می دهند. همچنین حساسیت رخساره ها به فرسایش بادی با استفاده از روش اریفر زیاد تا خیلی زیاد می باشد.
علیرضا شهریاری فرخ برزیده
در این رساله فرضیه ثبات کارکردی سود، از جنبه تفکیک اجزاءنقدی و تعهدی سود، اجزاء مستمر و غیرمستمر سود، و تاکید بر خالص دارایی های عملیاتی(تورم ترازنامه ای) توسط سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران و در سطح شرکت مورد آزمون قرار گرفت. برای آزمون این فرضیه از اطلاعات 153 شرکت طی سالهای 1382 تا 1389 در مجموع 1071 سال-شرکت و تحلیل رگرسیونی استفاده شد. فرضیه ثبات کارکردی بیان می نماید که سرمایه گذاران صرف نظر از روش های حسابداری متفاوت برای محاسبه ی سود، ارقام سود را به نحو مشابهی تفسیر می کنند. همچنین فرضیه بازگشت اقلام تعهدی بیان می نماید که جزء تعهدی سود، دوام کمتری نسبت به جزءنقدی دارد و بنابراین رشد اقلام تعهدی در دوره جاری منجر به بازدهی آتی پایین می گردد. نتایج نشان می دهد که شواهد مرکبی مبنی بر قدرت توضیح دهندگی این فرضیه در سطح شرکت وجود دارد. همچنین نتایج آزمون فرضیه ثبات کارکردی، حاکی از عدم توضیح دهندگی این فرضیه در سطح شرکت می باشد. بنابراین رشد جزء غیرعملیاتی(غیرمستمر) در دوره جاری منجر به کاهش بازدهی سهام در آینده خواهد شد. نتایج به دست آمده هم در مورد ارتباط اجزاء سود با بازدهی آتی و هم ارتباط تغییرات غیرمنتظره با بازدهی هم زمان نشان می دهد که شواهد قوی مبنی بر قدرت توضیح دهندگی این فرضیه در دوره و نمونه تحقیقی این رساله وجود دارد. فرضیه ثبات کارکردی بیان می کند اگر سرمایه گذارانی که توجه محدود دارند، بر سودآوری حسابداری تمرکز نمایند و اطلاعات مربوط به سودآوری نقدی را نادیده بگیرند، خالص دارایی های عملیاتی یعنی تفاوت انباشته بین سودعملیاتی و جریان نقدی آزاد، میزان خوش بینی مازاد ناشی از محصولات گزارشگری را اندازه گیری می نماید. نتایج آماری مدل های تک متغیره و چندمتغیره نشان می دهد که فرضیه فوق بر مبنای مدل های چندمتغیره تایید و بر مبنای مدل های تک متغیره رد می گردد. این موضوع نشان می دهد که با لحاظ نمودن اثر متغیرهای کنترلی، تورم ترازنامه ای بر تصمیم گیری های سرمایه گذاران در ایران نیز اثرگذار است. چارچوب نظری ارائه شده در این رساله جهت طراحی و آزمون فرضیه ها در سطح گروه و صنعت بیان می دارد که با حرکت از سمت سطح شخص به بازار به دلیل وجود "انتقال اطلاعات"، امکان تفاوت نتایج وجود دارد. نتایج نشان می دهد که طبق پیش بینی مولفان، فرضیه ثبات کارکردی در سطوح گروه و صنعت، طی دوره و نمونه تحقیق، قدرت توضیح دهندگی نداشته است. این رساله توانایی سود، اقلام تعهدی، جریانهای نقدی، و خالص دارایی های عملیاتی را در پیش بینی جریان های نقدی آتی شرکت ها، در بورس اوراق بهادار تهران بررسی می نماید. چهار مدل رگرسیون تحت عناوین سود، جریانهای نقدی، اقلام تعهدی، و خالص دارایی های عملیاتی اجرا گردید. به علاوه رگرسیون چند متغیره نیز جهت ارزیابی محتوای اطلاعاتی فزاینده متغیرهای فوق نیز اجرا گردید. نتایج نشان می دهد که پدیده بازگشت اقلام تعهدی در دوره و نمونه تحقیق نیز وجود داشته است. همچنین قدرت پیش بینی سودعملیاتی بیشتر از متغیرهای فوق می باشد. همینطور، پس از اجرای رگرسیون چند متغیره مشاهده گردید که از بین متغیرهای فوق، تنها سود عملیاتی محتوای اطلاعاتی فزاینده دارد. ماهیت خاص روابط ساختاری نسبت به روابط عملی در حسابداری سوالاتی را پیرامون کارایی و صرفه اقتصادی، تحلیل پانلی در قیاس با تحلیل تجمعی در مدل های مبتنی بر روابط ساختاری و عملی فراروی محققان قرار داده است. در این رساله، با استفاده از ادبیات فرضیه ثبات کارکردی و آزمون فرضیه مذکور، سعی شده است به سوالاتی پیرامون کارایی و صرفه اقتصادی تحلیل پانلی پاسخ داده شود. علت استفاده از فرضیه ثبات کارکردی آن است که در روش شناسی آزمون این فرضیه هر دو نوع مدل- مدل های دوام اجزاء سود (رابطه ساختاری) و پیش بینی بازدهی (رابطه عملی)- قرار دارد. نتایج تحقیق حاکی از عدم مغایرت میان نتایج تحلیل های پانلی و تجمعی در مورد مدل دوام اجزاء سود و وجود تفاوتهایی میان نتایج تحلیل های پانلی و تجمعی در مورد مدل پیش بینی بازدهی سهام، می باشد.
محمد حسن بهمدی علیرضا شهریاری
یکی از راه های مهم سازگاری با خشکی و جلوگیری از روند بیابان زایی، استفاده مفید از منابع آب است و باید سعی کرد تا حد ممکن از ریزش های جوی و جریان های سطحی به نحو مطلوب استفاده شود. هدف این مطالعه بررسی تأثیر روش های ذخیره نزولات اجرا شده بر احیاء پوشش گیاهی در حوزه آبخیز رومه و دهنو بود که در سال 1386 طرح ذخیره نزولات در آن اجرا شده است. منطقه مورد مطالعه در 70 کیلومتری شمال غربی شهرستان نهبندان از توابع استان خراسان جنوبی واقع شده است و بین عرض های جغرافیایی ً15 َ46 ْ31 تا ً46 َ57 ْ31 و طول های جغرافیایی ً41 َ16 ْ59 تا ً48 َ32 ْ59 قرار گرفته است. در این تحقیق از منطقه ای استفاده شد که از لحاظ شرایط توپوگرافی، شیب عمومی منطقه، جهت دامنه ها، تراکم شبکه هیدروگرافی، عمق آب زیر زمینی، بافت و ساختمان خاک، جهت باد از شرایط یکسانی برخوردار بودند که شامل سه منطقه: 1- اجرای عملیات هلالی آبگیر. 2- اجرای عملیات کنتور فارو. 3- شاهد. می باشند. در هر یک از این مناطق (با رعایت شرط همگنی) تعداد پلات ها با روش آماری 30 نمونه برای هر یک از سه منطقه تعیین شد. طول ترانسکت ها براساس تغییرات منطقه و با توجه به پوشش گیاهی و وسعت منطقه، 100 متر تعیین شد. اولین ترانسکت به طور تصادفی و بقیه به موازات یکدیگر به فواصل 200 متر مستقر شدند. در هر منطقه 15 ترانسکت مستقر و جهت پراکنش یکنواخت نمونه در کل عرصه های مورد مطالعه در فواصل طول های متناسب پلات ها روی آن ها توزیع شد. سطح پلات ها با روش حداقل سطح در منطقه 16 متر مربع محاسبه شد و برداشت اطلاعات در فصل رشد گیاهان (فروردین، اردیبهشت) انجام پذیرفت. در هر یک از پلات ها پارامتر های گیاهی نظیر درصد پوشش ، تراکم و تولید اندازه گیری و محاسبه شد. داده های جمع آوری شده از نظر همگنی واریانس ها با آزمون لون و نرمال بودن داده ها با آزمون کولموگروف- اسمیرنوف مورد بررسی قرار گرفت و با استفاده از روشهای آماری تجزیه واریانس یک طرفه برای احراز اختلاف بین مناطق و آزمون توکی برای آنالیز تفاوت ها، توسط نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که بین منطقه اجرای عملیات هلالی آبگیر و کنتور فارو در مقایسه با شاهد در سطح 0.05 اختلاف معنی داری وجود دارد. یعنی روشهای ذخیره نزولات آسمانی اجراء شده دارای اثرات متفاوتی بر روی احیاء پوشش گیاهی هستند. آمار برداری انجام شده در طول مدت اجرای این تحقیق بیانگر آن بود که هلالی آبگیر و کنتور فارو نسبت به شاهد تأثیر بیشتری در جهت احیاء و افزایش پوشش گیاهی دارند. همچنین اجرای عملیات هلالی آبگیر تأثیر مطلوب و موثرتری نسبت به اجرای عملیات کنتور فارو در جهت احیاء و افزایش پوشش گیاهی دارد و در اتخاذ مدیریت های لازمه در این زمینه و جلوگیری از فرسایش دارای کارآیی قابل قبول تری می باشد.
سوده اسکندری نسب علیرضا شهریاری
ورود آلایند ها به خاک باعث انباشته شدن بیش تر فلزات سنگین سرب، کادمیوم، روی و مس در خاک می گردد. بنابرین آگاهی از چگونگی رفتار شیمیایی آن ها و پاکسازی و خنثی کردن آن ها در اکوسیستم-های گوناگون امری ضروری است. پاکسازی محیط از غلظت های بالای سرب، با توجه به اثرات سمی آن اهمیت دارد. یکی از تکنیک هایی که در طی دو دهه ی پیش، توسعه پیدا کرده گیاه پالایی است که در آن از طریق کشت گیاهان مناسب جهت پاکسازی، جذب و خارج ساختن آلاینده ها از خاک اقدام می گردد. عامل کلات کننده جذب و حل شدن فلزات را توسط گیاه افزایش می دهد. بنابراین استفاده از آن ها در گیاه پالایی می تواند دارای اهمیت باشد. در این مطالعه اثر کاربرد dtpa بر رشد و جذب فلزسنگین سرب توسط گیاهچه ی شیرین بیان مورد مطالعه قرار گرفته شد. نمونه های خاک از اطراف معدن سرب قنات مروان واقع در شمال شرق شهرستان بافت از عمق 0-15 سانتی متری به صورت تصادفی جمع-آوری شد. پس از رفع مشکل جوانه زنی با اسید سولفوریک 98 درصد، بذرها درون گلدان های حاوی خاک آلوده به سرب کاشته شد. تیمارهای مورد استفاده در 3 سطح با 4 تکرار عبارت بودند از شاهد (خاک آلوده بدون کلات)، dtpa5 و dtpa10. نتایج با استفاده از نرم افزار sas مورد تجزیه و تحلیل قرا گرفت. فاکتور تجمع (bcf) و فاکتور انتقال (tf) جهت تعیین کارایی گیاه استخراجی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که کاربرد dtpa باعث افزایش معنی دار سرب در بافت های گیاهی شد. حداکثر فاکتور غلظت تجمع به ترتیب در تیمارهای dtpa10 و dtpa5 و حداکثر فاکتور انتقال در تیمارشاهد dtpa5 مشاهده شد و همچنین فاکتور های وزن ترگیاه، میزان غلظت سرب ریشه، سرب ساقه، در سطح یک درصد و پنج درصد معنی دار بود. پارامتر های سرب خاک، طول ریشه، طول ساقه، وزن خشک بی-معنی شدند و به طور کل برای گیاه پالایی سرب، تیمارdtpa-10 بیشترین کارایی را دارد.
الهه محمدی پوستین سرائی علیرضا شهریاری
بیابان¬زایی نتیجه فرآیندهای مهمی است که دو عامل تغییرات اقلیمی و فعالیت¬های بشری جزء مهم¬ترین این فرآیندها می¬باشند. روش¬های متعددی برای برآورد شدت و تهیه نقشه بیابان¬زایی در سطح دنیا صورت گرفته که هرکدام دارای نواقص و فاکتورهای محدود به مناطق خاص می¬باشد. در این تحقیق برای برآورد شدت بیابان¬زایی از روش esas استفاده شد. روش esas به دلیل روش ویژه وزن دادن به لایه¬ها، کاربرد سامانه¬های اطلاعات جغرافیایی در تلفیق لایه¬ها و بکار گرفتن میانگین هندسی بجای میانگین حسابی در تهیه نقشه بیابان¬زایی مزایای بیشتری نسبت به روش¬های دیگر دارد. در تحقیق حاضر روش رگرسیون چند متغیره برای ارائه مدلی به¬منظور برآورد شاخص esas بکار گرفته شد. شاخص esas بعنوان متغیر وابسته و عوامل اقلیمی، پوشش¬گیاهی و ادافیکی به¬عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شد و با بکارگیری روش گام به گام (stepwise) مدل¬های خطی از طریق برقراری رابطه رگرسیونی بین عوامل مذکور با شاخص بیابان-زایی esas ارائه شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل¬های آماری حاکی از آن می¬باشند که میزان بارندگی متوسط سالانه دارای بیشترین تأثیر در خطر بیابان¬زایی می¬باشد. به منظور ارزیابی مدل از معیارهای آماری مجذور میانگین مربعات خطا و ضریب کارایی نش - ساتکلیف استفاده گردید. بررسی نتایج نشان داد که مدل¬های تهیه شده در حد قابل قبولی بوده و رگرسیون گام به گام نتایج خوبی ارائه داده است. تغییرات مجذور میانگین مربعات خطا (rmse) از 22/0 تا 24/0 و مقدار ضریب کارایی نش – ساتکلیف مدل¬های تهیه شده از 0 تا 43/0 متغیر می¬باشد. پس از اعتباریابی مدل، لایه¬های رقومی عوامل مدل در محیط gis تهیه شده و با استفاده از قابلیت¬های gis، مدل¬های مذکور در سطح وسیع اجرا و نقشه پهنه¬بندی خطر بیابان¬زایی ارائه گردید.
محمد طاهری مهدیه ابراهیمی
مراتع با وسعتی نزدیک به نصف مساحت کشور، یکی از مهمترین منابع عرصه های طبیعی و تولیدی ایران می باشند. مدیریت صحیح از آن، مستلزم برآورد دقیقی از موجودی آن است. یکی از پارامترهایی که می تواند در تعیین خسارت وارده به مراتع، بررسی گیاهان مهاجم، تعیین وضعیت، گرایش و تولید مراتع استفاده گردد، تراکم گیاهی می باشد. تراکم با روش های مختلفی برآورد می شود که یکی از سریع ترین و کم هزینه ترین آن ها روش های فاصله ای می باشند. لذا در تحقیق حاضر، هفت روش فاصله ای برآورد تراکم، شامل نزدیکترین فرد، نزدیک ترین همسایه، زوج های تصادفی، نقطه یک چهارم متمرکز، نقطه فاصله دیگل، زاویه منظم و روش جدید یک چهارم همسایه، مورد بررسی و کارایی آنها مورد مقایسه قرار گرفت. تیپ گیاهی مورد بررسی در مراتع منزلاب زاهدان و با غالبیت گونه گون (astragalus squarrosus) می باشد. برای انجام این بررسی ابتدا در منطقه کلید تیپ مورد اشاره، سه عرصه 5000 متر مربعی (100×50) انتخاب و در هر کدام اقدام به شمارش تمامی پایه های این گونه گون گردید تا به عنوان روش شاهد و مقایسه بقیه روش ها با آن، استفاده شود. سپس در هر یک از عرصه های مذکور پنج ترانسکت 100متری به فاصله 10 متر از یکدیگر مستقر گردید. در طول هر ترانسکت، 10نقطه به فاصله 10متر به عنوان نقاط بررسی روش های فاصله ای مشخص و علامت گذاری شد. الگوی پراکنش گونه مورد بررسی در هر عرصه نیز با استفاده از دو شاخص هاپکینز و ابرهارت محاسبه گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، مقایسات میانگین با استفاده از روش t محافظت شده و آزمون بونفرونی در سطح 5 درصد انجام شد. دراین تحقیق جهت مقایسه تراکم برآورد شده از روش های فاصله ای با تراکم واقعی، از آزمون t و همچنین صحت تراکم به دست آمده با محاسبه اختلاف نسبی تراکم برآورد شده در هر روش با شاهد (خطای برآورد تراکم در هر روش) بدست آمد. نتایج نشان داد که اگر معیار صحت مد نظر باشد،روش های زوج تصادفی و یک چهارم متمرکز نسبت به سایر روش های مورد بررسی، مناسب تر می باشند. در صورتی که معیار دقت مدنظر باشد، روش نزدیک ترین همسایه و زاویه منظم توصیه می گردند. در صورتی که معیار زمان مد نظر باشد، روش های نزدیک ترین فرد و نزدیک ترین همسایه بهترین روش ها می باشند. زمانی که هر سه معیار به یک اندازه اهمیت داشته باشند، روش نزدیک ترین همسایه و پس از آن روش نقطه فاصله دیگل به عنوان کاراترین روش در منطقه مورد مطالعه معرفی می شوند. البته با توجه به اختلاف نتایج حاصله از روش های مورد بررسی، در مناطق مختلف، لذا نمی توان با قطعیت روش خاصی را برای دیگر مناطق توصیه نمود.
صادق فخیره علیرضا شهریاری
روند رو به رشد جمعیت در کنار افزایش نیازهای اقتصادی و غذایی انسان بدون در نظر گرفتن توان اکولولوژیک عرصه ها، دردهه های گذشته منجر به ایجاد پدیده تخریب اراضی گردیده است. به این دلیل ازجمله اقدامات ضروری جهت اصلاح و بهبود اراضی تخریب شده و بهره گیری از پتانسیل بالقوه رویشگاه ها و اراضی، خصوصاَ در مناطق بیابانی که تحت تأثیر تنشهای عوامل محیطی، ادافیک و کلیماتیک می باشند، دقت در زمینه اقدامات اجرایی از جمله انتخاب واریته های مناسب، تعیین محل مناسب کاشت بوته ها، توجه به تأثیرات آللوپاتی گیاهی و... می باشد. به منظور بررسی پرایمینگ بر جوانه زنی بذر پنجه مرغی در شرایط تنش آللوپاتی آتریپلکس لنتی فورمیس مطالعه ای به صورت فاکتوریل برپایه طرح کاملاَ تصادفی با 4 تکراردر سه آزمایش جداگانه در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی زابل در سال 92 انجام گرفت. فاکتور اول درکلیه آزمایش ها پرایمینگ شامل سالسیلیک اسید در سه سطح (100، 200، 300 میلی گرم برلیتر)، جیبرلیک اسید در سه سطح (125، 250، 500 پی پی ام) و نیترات پتاسیم در سه سطح (1/0 0/0، 2/0 0/0 ، 3/0 0/0) و آب مقطر به عنوان شاهد بود. فاکتور دوم درآزمایش آللوپاتی 5 سطح (0، 5، 25، 50، 75 درصد) بودند. نتایج آزمایشگاهی با استفاده از نرم افزار mctat-c و آزمون دانکن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند بر اساس نتایج تجزیه واریانس عصاره آللوپاتی و پیش تیمار برکلیه صفات جوانه زنی در سطح 01/0 آماری معنی دار بودند، پیش تیمار نیترات پتاسیم تنها بر درصد جوانه زنی تأثیر معنی دار در سطح 5 0/0 و بر طول ساقچه تأثیر معنی داری نداشت. همچنین نتایج نشان داد تفاوت معنی داری در سطح01/0درصد بین غلظت های مختلف عصاره آللوپاتی و سطوح پیش تیمار سالیسیلیک اسید بر صفات جوانه زنی وجود دارد. در بررسی غلظت های مختلف عصاره آللوپاتی و سطوح مختلف پیش تیمار جیبرلیک اسید بر صفات جوانه زنی تجزیه واریانس نشان داد تفاوت معنی داری در سطح 01/0 وجود دارد و جیبرلیک اسید تنها بر وزن ساقچه و شاخص بنیه بذر تأثیر معنی داری نداشت. در بین کلیه پیش تیمارها مورد استفاده سالسیلیک اسید بیشترین تأثیر را بر خصوصیات جوانه زنی این گیاه در شرایط تنش مورد مطالعه داشت. کلمات کلیدی: آتریپلکس، آللوپاتی پیش تیمار، پنجه مرغی
عارفه خالق پور علیرضا شهریاری
این تحقیق به¬منظور تعیین رابطه درصد پوشش گیاه artemisia spp با خصوصیات شیمیایی خاک در منطقه تفتان استان سیستان و بلوچستان انجام¬شد. پس از تعیین مساحت منطقه، شیب، جهت و ارتفاع، محدوده¬ای وسیع جهت نمونه¬برداری و تعیین درصد¬پوشش مشخص گردید. با¬توجه به این¬که در این مراتع گونه¬های مختلف درمنه رویش داشته که گاهی تشکیل تیپ می¬دهد و در جایی دیگر به¬عنوان گونه همراه به¬شمار می¬آید، بنابر¬این، محدوده¬های جداگانه¬ای با¬توجه به وسعت منطقه جدا شد و نمونه برداری صورت¬گرفت. نمونه برداری به¬روش سیستماتیک¬تصادفی و جهت تعیین درصد¬پوشش ترانسکت اندازی به روش خطی صورت¬گرفت. در امتداد هر ترانسکت تا عمق ریشه دوانی گیاه درمنه (cm30) گودال¬هایی حفر گردید و سپس نمونه¬هایی از خاک محل برداشت شد. هریک از نمونه¬های برداشت شده مورد آزمایش قرار¬گرفت و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک شامل اسیدیته، هدایت الکتریکی، درصد ماده¬آلی، درصد ازت، میزان فسفر و پتاسیم، میزان آهک و بافت خاک اندازه¬گیری شد. جهت احراز اختلاف بین شرایط رویشگاهی انواع درمنه، از -تجزیه ¬واریانس یک¬طرفه و هم¬چنین برای مقایسات¬میانگین ها از آزمون توکی استفاده¬گردید. تعیین ضرایب همبستگی و رگرسیون بین درصد¬پوشش گیاه درمنه در هریک از رویشگاه ها با همبستگی چندگانه انجام¬شد، جهت تجزیه و تحلیل داده¬ها از نرم¬افزارspss استفاده¬شد.سپس به¬منظور بررسی رابطه بین عوامل¬محیطی و پراکنش تیپ¬های گیاهی از تجزیه مولفه¬های اصلی(pca) استفاده¬شد.
سمیه نوین علیرضا شهریاری
ارزشگذاری مسائل و مشکلات منابع زیست محیطی گام اساسی در جهت حل مشکلات و همچنین حفاظت و بهره برداری از این منابع محسوب می شود. اکوسیستم جنگل با بهبود شرایط سه عامل اصلی خاک، آب و هوا یکی از بهترین اجزاء محیط زیست در کنترل بیابان زایی است. طراحی مناسب و اجرای کارآمد طرح ها و پروژه ها جنگلکاری در مناطق شهری و همچنین ارزیابی اثرات و پیامدهای زیست محیطی آن، نیاز به تجزیه و تحلیل های اقتصادی در ارتباط با مسائل محیط زیست دارد. در مطالعه حاضر کارکردهای زیست محیطی جنگلکاری های اطراف سد لتیان (با توجه به آمار موجود و قابل بهره برداری شامل حفاظت خاک، حفاظت آب، ترسیب کربن و خاکزایی) با استفاده از روش مبتنی بر هزینه ارزشگذاری مورد ارزیابی قرار گرفت. برای این منظور ارزش های ذکر شده تحت دو سناریوی مدیریتی (حالت جنگلکاری شده و حالت مرتع طبیعی تحت چرا) محاسبه و با یکدیگر مقایسه شد.
فریبرز فرخی فرخانی محمد حاجیان شهری
چکیده ندارد.
ژیلا عثمانی براتعلی سیاه سر
چکیده ندارد.
محمدرضا مرادی علیرضا شهریاری
چکیده ندارد.
حسین قاسمی علیرضا شهریاری
از مهمترین ویژگیهای مناطق خشک تاثیر باد و فرسایش بادی می باشد که روند بیابانزایی را تشدید می کند.یکی از منابع اصلی فرسایش و برداشت ماسه در مناطق بیابانی، مزراع می باشند. از دیگر سو بادشکن تاثیر زیادی در کاهش سرعت باد و ایجاد میکرو کلیما در پشت و جلو بادشکن دارد. دشت حسین آباد سربیشه جزو مناطق بیابانی به شمار می رود و در معرض وزش باد های 120 روزه قرار دارد. در این تحقیق بادشکن زنده از نوع علوفه ای ( zea maysو sorghum bicolor) با دو آرایش و سه تراکم مختلف در سه تکرار و عمود به جهت باد غالب منطقه ایجاد و سرعت باد در فواصل معین در جلو و پشت بادشکن پایش گردید. با استفاده از نرم افزار sas داده های سرعت باد در آرایش و تراکم مختلف بادشکن آنالیز گردید. تجزیه و تحلیل نتایج نشان داد که آرایش مثلثی و تراکم سوم (تراکم ناشی از فاصله کاشت 60 سانتی متر بر روی ردیف) مطلوب ترین آرایش و تراکم در کاهش سرعت باد می باشد.از آنجا که بادشکن در جهت عمود به باد غالب منطقه ایجاد شده، تراکم و آرایش بادشکن تاثیری در جهت باد ندارد.
شهرام منصوری علیرضا شهریاری
بررسی درباره چگونگی رفتار و عملکرد یک گونه گیاهی و مطالعه نحوه ارتباط آن با سایر اجزای زنده و غیر زنده در رویشگاه مربوطه، به عنوان آت اکولوژی آن گونه در نظر گرفته می شود. این نوع مطالعات، اطلاعات پایه ای برای مدیریت اکوسیستم ها به وجود می آورد. در این تحقیق، آت اکولوژی گونه desmostachya bipinnata در دشت سیستان مورد مطالعه قرار گرفته است. این گونه گیاهی پایا از خانواده گندمیان است. جهت مطالعه آت اکولوژی این گونه، ابتدا رویشگاه آن در دشت سیستان به کمک بازدیدهای صحرایی و گزارشات موجود، مشخص شد. سپس مواردی از قبیل خصوصیات اقلیمی و خاک رویشگاه، سیستم ریشه گیاه، فنولوژی، نحوه زادآوری، ارزش رجحانی، و ترکیبات غذایی گیاه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که، رویشگاه این گونه به صورت متمرکز در شمال شرق منطقه مورد مطالعه واقع شده است. میزان بارندگی سالانه در این رویشگاه 60/8 میلی متر و دمای متوسط سالانه 22 درجه سانتی گراد می باشد. این گونه بر روی خاک های با بافت لوم تا لوم شنی و با ph برابر 8/03 تا 8/31 و شوری خاک 10 تا 60 دسی زیمنس بر متر حضور دارد. این گونه دارای ریشه افشان و ریزوم می باشد که تا دو متر در خاک نفوذ می نماید. ریشه دارای انشعابات جانبی فراوانی در لایه های سطحی خاک است. بررسی نحوه حضور گونه مورد نظر در پوشش گیاهی رویشگاه در موقعیت های مختلف نشان داد که پوشش تاجی این گونه 14 تا 28 درصد می باشد. شروع رشد این گیاه معمولا از اواخر بهمن ماه آغاز شده و در اردیبهشت ماه گلدهی کامل گردیده و در اوایل تیر ماه رسیدن بذرها آغاز می شود. اندام هوایی این گیاه در مرحله رشد رویشی دارای 7/56درصد پروتئین خام در برگ و 6/71 درصد پروتئین خام در ساقه می باشد. ارزش رجحانی این گونه برای گوسفند و بز حدود 25 درصد میباشد. مقاومت این گیاه در برابر چرا، آتش سوزی و ناملایمات طبیعی بسیار زیاد است. با توجه به ویژگی های یاد شده، این گونه می تواند در برنامه های مدیریتی و اصلاحی دشت سیستان مورد استفاده قرار گیرد.