نام پژوهشگر: مهوش خدابنده
آزاده چاشنی دل عبدالخالق دیزجی
آرتمیا یک خرچنگ دریایی متعلق به آب های شور می باشد که بیشترین توانایی تحمل استرس را در بین موجودات چند سلولی دارا می باشد.آرتمیا به شرایطی مانند شوری بسیار زیاد آب , کاهش فشار اکسیژن و دماهای بالا مقاوم می باشد . ناپلوئی ( آرتمیای تازه از تخم درآمده ) به علت خصوصیات تغذیه ای که دارد مواد غذایی مناسبی برای محیط های آبی فراهم می آورد و همچنین این موجود درایران به طور سنتی مورد مصرف دارویی قرار می گیرد . گزارشاتی مبنی بر القا خاصیت thermotolerance توسط پروتئین های آرتمیا در سلولهای دیگر پستانداران درشرایط استرس های محیطی وجود دارد.اگرچه تاثیرات پروتئین های آرتمیا بر روی بعضی از سلولهای پستانداران تحت شرایط استرس بررسی شده است اما گزارشی مبنی براثر این پروتئین در شرایط عادی وجود ندارد و نیز پتانسیل بیولوژیکی این پروتئین ها روی سلولهای خونساز مطالعه نشده است . در این مطالعه اثرات اجزا پروتئینی عصاره آرتمیا روی سلولهای رده hl-60 بررسی گردید. سلولهای hl-60 , سلولهای لوسمیایی با کشت سوسپانسیونی هستند که در محیط کشت rpmi-1640 با fbs ?? ? به طور مداوم رشد می کنند. در اینجا آرتمیا در دمای ?? c° وph ? در آاب دریای مصنوعی درحال بهم خوردن برای مدت ?? ساعت انکوبه گردید و hatch شد . عصاره گیری از ناپلوئی ها با روش سونیکاسیون انجام شد و عصاره آرتمیا استخراج شد. کار خالص سازی عصاره خام آرتمیا با ستون کروماتوگرافی تعویض یونی با رزین de52 سفارز انجام گردید. سپس سلولهای60 hl- با رقت های متفاوتی از اجزا بدست آمده از کروماتوگرافی و عصاره خام آرتمیا تیمار گردیدند , انکوباسیون به مدت 96 ساعت در?? c° ,رطوبت ?? % و co2 ?% انجام شد . برای بررسی اثرات عصاره آرتمیا برروی سلولها از روشهای تشخیص پرولیفریشن, تمایز وآپوپتوزیس استفاده گردید و شمارش سلولها با کمک متیل گرین و لام هموسیتومتر انجام شد . برای تعیین افزایش رشد از احیا mtt توسط دهیدروژناز استفاده گردید وبه منظو بررسی افزایش سنتز dna از تست brdu استفاده شد. برای بررسی اثرات تمایز از خاصیت احیا nbt توسط گرانولوسیت ها استفاده گردید . از سلولهای تیمار شده dna استخراج گردید و روی ژل آگارز برده شد تا اثرات آپوپتوزیس حاصل از این عصاره مورد بررسی قرار بگیرد . علاوه بر این ها سلولهای hl-60 تمایز یافته به منظور بررسی اثرات همکاری در تمایز با عوامل القا کننده تمایز با عصاره آرتمیا تیمار شد و تستهای nbt و شمارش انجام گرفت.
احمد ابوالحسنی مهوش خدابنده
پیوند شیمیایی پلی اتیلن گلایکول (peg) با پروتئین های دارویی، مزیت های فراوانی، از جمله: طولانی شدن زمان تصفیه ی دارو از بدن، کاهش سمیت، افزایش پایداری و حلالیت دارو دارد. پگیلاسیون یک پروتئین دارویی با کاهش توانایی سامانه ی ایمنی بدن در شناسایی و تخریب ترکیب پروتئینی مورد نظر، بازده درمانی را افزایش می دهد. برای تشکیل ترکیب پگیله ی یک پروتئین، ابتدا بایستی پلی اتیلن گلایکول (peg) فعال شده و به پروتئین پیوند یابد. متداول ترین شکل پلی اتیلن گلایکول برای اصلاح سطح پروتئین ها، ساختار متوکسیله شده ی آن (mpeg) است. این ترکیب تنها یک گروه هیدروکسیل دارد و در نتیجه از ایجاد اتصالات عرضی بین ملکول های پروتئین جلوگیری می کند. نسل دوم mpeg ها با وزن های ملکولی بالاتر، توانایی سامانه ی ایمنی را در دفع پروتئین دارویی بسیار کاهش می دهد. اینترفرون ها خانواده ای از سایتوکین ها هستند که در برابر تحریک عوامل زیستی و شیمیایی از خود اثرات ضد ویروسی نشان داده و نقش ممانعت کننده از رشد و تنظیم سامانه ی ایمنی را بر عهده دارند. از میان خانواده ی اینترفرون ها، اینترفرون بتا برای درمان بالینی بیماری ms مورد استفاده قرار می گیرد. مانند اکثر ملکول های زیستی، اینترفرون بتا مشکلاتی را از قبیل ماندگاری کوتاه و شناسایی سریع توسط سامانه ی ایمنی در بدن، دارد. پگیلاسیون این پروتئین دارویی یک روش معمول برای افزایش زمان ماندگاری دارو در بدن است. در این پژوهش، نخست mpeg خطی با وزن های ملکولی 5 و 20 کیلو دالتون با فعال کننده ی سوکسینیمیدیل پروپیونیک اسید (spa) فعال شد. سپس اینترفرون بتا با این پلیمر ها و پلیمر تجاری و فعال شده ی mpeg-spa شاخه ای با وزن ملکولی 40 کیلو دالتون پگیله شد. درستی انجام پگیلاسیون با استفاده از آزمون های الکتروفورز، ناین هیدرین و hplc تایید گردید. طراحی آزمایش های پگیلاسیون با در نظر گرفتن متغیر های وزن ملکولی، ph و غلظت واکنش دهنده ها انجام شد. نتایج دو پلیمر خطی 5 و 20 کیلو دالتون با استفاده از نرم افزار آماری design-expert و با روش فاکتوریل کامل آنالیز شده و فاکتور های تاثیر گذار مشخص شدند. سپس با روش تاگوچی و در نظر گرفتن فاکتور های مهم برای پیدا کردن نقطه ی بهینه، آنالیز صورت گرفت. نقطه ی بهینه ی واکنش پگیلاسیون برای پلیمر خطی با وزن ملکولی 20 کیلو دالتون در شرایط 8ph= و نسبت مولی پروتئین به پلیمر 1:40 به دست آمد. درصد اصلاح پروتئین در این حالت با استفاده از بررسی ناین هیدرین و hplc به ترتیب، 8/46% و 5/45% بود. پس از انجام واکنش ها در شرایط مختلف، بهترین نتیجه برای پلیمر شاخه ای با وزن ملکولی 40 کیلو دالتون در شرایط 8ph= و نسبت مولی پروتئین به پلیمر 1:40 حاصل شد. درصد اصلاح پروتئین در این حالت با استفاده از بررسی ناین هیدرین و hplc به ترتیب، 7/47% و 5/46% به دست آمد. بررسی فعالیت زیستی پروتئین نشان داد که پروتئین پگیله شده تا حدود80% فعالیت زیستی خود را حفظ کرده است.
مهکامه عابدی تاشی عبدالخالق دیزجی
چکیده اریتروسیت ها ، مهم ترین سلول های خونی در پستانداران هستند. این سلول ها اکسیژن را به بافت های مختلف منتقل می کنند. در مغز استخوان یک سری سلول های پیش ساز اریتروئیدی وجود دارد که تمایز یافته واریتروسیت ها را ایجاد می کند. این پروسه اریتروپوئیزیز نامیده شده و مراحل مختلف ان شامل پرواریتروبلاست ، اریتروبلاست بازوفیلیک ، اریتروبلاست پلی کروماتوفیلیک ، اریتروبلاست ارتوکروماتیک و رتیکولوسیت است. در طی این پروسه، بعضی از ارگانل ها مانند میتوکندری و هسته از بین می روند. به پروسه حذف شدن هسته از سلول، enucleation گفته می شود. به نظر می رسد که مکانیسم های مولکولی در پروسه حذف شدن هسته دخیل هستند. در این مطالعه، احتمال شکسته شدن (فرگمنته شدن) dna در طی تمایزاریتروئیدی سلول های اریترولوکمیک k562بررسی شد. به منظور تمایز اریتروئیدی سلول های k562، این سلول ها با فاکتورهای مختلفی مانند iu/ml3 اریتروپوئیتین ، iu/ml10 اریتروپوئیتین به همراه pg/ml 10000 gm-csf ، 5/1%dmso و سدیم بوتیرات mm 1 تیمار شدند. تکثیر سلول ها و همانندسازی dna با روش های سنجش mtt و سنجش تزاید سلولی با استفاده ازbrdu ، در سلول های کنترل و سلول های تیمار شده ارزیابی شد. هم چنین سنتز هموگلوبین با روش های رنگ امیزی بنزیدین ، الکتروفورز پروتئین (sds-page) و rt-pcr برای ژن گاما گلوبین مورد ارزیابی قرار گرفت. بیشترین تعداد سلول های تمایز یافته، در سلول های k562 تیمار شده با سدیم بوتیرات mm 1 شناسایی شد. به همین جهت مطالعات بعدی روی این سلول ها انجام شد. در مراحل مختلف تمایز، فرگمنته شدن dna توسط تکنیک های الکتروفورز dna (dna ladder) و comet assay بررسی شد. شکستگی dnaدر روش الکتروفورز dna (dnaladder) یافت نشد. در بررسی انجام شده با comet assayدرصد کمی از سلول ها دارای دنباله بودند که به نظر می اید سلول هایی باشند که وارد فاز مرگ شده اند. نتیجه به دست امده در مورد فرگمنته شدن dnaدر طی تمایز اریتروئیدی با نتیجه گزارش شده توسط lui و kong، مطابقت داشت. با این تفاوت که ان ها از تکنیک tunel (dutp nick-endlabeling) استفاده کردند. هم چنین با استفاده از سنجشtrap ، فعالیت انزیم تلومراز در مراحل مختلف تمایز اریتروئیدی سلول های k562 تیمار شده با سدیم بوتیرات mm 1 اندازه گیری شد. نتایج به دست امده نشان داد که فعالیت انزیم تلومراز در طی تمایز اریتروئیدی این سلول ها کاهش یافته است.
محمد عزیزی وحید خلج
بیماری بورس عفونی در جوجه ها سبب سرکوب سیستم ایمنی جوجه شده و از این طریق عفونت های بعدی ایجاد می گردد. در حال حاضر انواع واکسن های حاصل از تکثیر ویروس برای مقابله با این عفونت استفاده می شود. استفاده از واکسن های زیر واحدی در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. آنتی ژن سطحی vp2 بعنوان آنتی ژن هدف جهت تولید واکسن زیر واحدی گزینه مناسبی است. مطالعات متعددی بر روی تولید این پروتئین در سیستم های مختلف پروکاریوت و یوکاریوت صورت گرفته است. در مطالعات قبل آنتی ژن vp2 به صورت خالص شده و از طریق محیطی و یا بصورت میکروارگانیزم کامل و از طریق خوراکی استفاده شده است. در مطالعه حاضر پروتئین vp2 از ویروس ibdv بعنوان کاندید واکسن جهت بیان در قارچ رشته ای آسپرژیلوس نایجر مورد استفاده قرار گرفت. پروتئین مذکور در قارچ تراریخته بیان و بیان آن از طریق روش های الکتروفورز و وسترن بلات تائید شد. قارچ تراریخته در فرمانتور تکثیر و توده زیستی حاصل در رژیم غذائی جوجه های یک روزه استفاده شد. در این مطالعه نشان داده شد که قارچ رشته ای بعنوان حامل واکسیناسیون خوراکی قابل بکارگیری است. هر چند که تحریک سیستم ایمنی توسط آنتی ژن vp2 از راه خوراکی بطور نسبی محقق شده ولی وجود آنتی سرم علیه سایر پروتئین های قارچی موید تحریک سیستم ایمنی و امکان استفاده از قارچ خوراکی بعنوان واکسن خوراکی می باشد. از نکات بارز این مطالعه استفاده از قارچ آسپرژیلوس نایجر بعنوان میزبان بیان vp2 برای اولین بار و همچنین بکارگیری این قارچ رشته ای بعنوان حامل در استفاده خوراکی و واکسیناسیون از راه خوراکی می باشد.
الهام اصغری ادیب مهوش خدابنده
در جهانی که آنزیم ها در لیست تقاضای بسیاری از صنایع قرار دارند، توانایی تولید همزمان دو نوع از پرمتقاضی-ترین این آنزیم ها، پروتئاز و آمیلاز، با استفاده از سویه-های وحشی و بهینه سازی تولید آن ها با استفاده از محیط پیچیده اقتصادی، می تواند تأثیر شگرفی در صنایع ما داشته باشد. گزارشات اندکی مبنی بر تولید و تعیین ویژگی آمیلاز و پروتئاز که به طور همزمان توسط یک سویه تولید شده باشند، وجود دارد. در این طرح، باسیلوس لیکنیفورمیس accession number: fn678352 glu113، سویه ای بومی که از مناطق صنعتی در ایران جدا شده بود، برای تولید آمیلاز و پروتئاز انتخاب شد. انواع مختلفی از ترکیبات پیچیده و کم هزینه مثل پودر آب پنیر، سبوس گندم، آب ذرت، و آب ماست به عنوان منابع کربن و نیتروژن استفاده شدند. عوامل موثر بر فعالیت این دو آنزیم، با استفاده از تکنیک تغییر یک فاکتور در هر آزمایش مورد بررسی قرار گرفت و فعالیت قابل توجهی در حضور سبوس گندم و آب ماست مشاهده شد. بهینه سازی فعالیت آنزیم ها با استفاده از روش آماری تاگوچی نشان داد که تولید بهینه پروتئاز و آمیلاز، در ساعت 36 ام و هر یک تحت شرایط کشت مشخص و مجزا عبارت بودند از 41/12 ±u/ml 06/622 و 39/0 ±u/ml01/38.چون در روش تاگوچی دو شرایط مختلف در تولید بهینه آمیلاز و پروتئاز بدست آمد، آزمایشی طراحی شد که در آن تولید هر دو آنزیم همزمان و بهینه و به ترتیب معادل 64/17± u/ml 410/544و 416/0 ±u/ml 91/32بود. در این شرایط بهینه، دما برابر با 40 درجه سانتیگراد، 6 ph، سبوس گندم % 7/0 و مقدار آب ماست ml 5 بود. در نهایت این مطالعه نشان داد که سویه بومیباسیلوس لیکنیفورمیس glu113، توانایی تولید همزمان دو آنزیم مهم صنعتی، پروتئاز و آمیلاز را دارا می باشد. بیشینه تولید این آنزیم ها در حضور محیط کم هزینه حاوی محصولات جانبی کشاورزی چون سبوس گندم و آب ماست بدست آمد. نتایج حاصل از این تحقیق، برای صنایع نظیر مواد شوینده از اهمیت زیادی برخوردار است.
مجتبی ثمودی زرین مینوچهر
اینترفرون بتا نوترکیب انسانی به عنوان خط اول درمان بیماری مالتیپل اسکلروزیس (ms ) و همچنین درمان انواعی از سرطان ها و عفونت های ویروسی کاربرد دارد. با این وجود ایجاد تجمع پروتئینی که یک مشکل عمده در طی فرایند تولید، نگهداری و کاربرد داروهای زیستی می باشد، استفاده کلینیکی از اینترفرون بتا انسانی را با محدودیت هایی مواجه نموده است. مشخص گردیده که ساختارهای قندی متصل به گلیکوپروتئین ها در افزایش حلالیت مولکول ها و در نتیجه کاهش میزان تجمع پروتئینی موثر می باشند. در این پژوهش استراتژی مهندسی گلیکوزیلاسیون از طریق ایجاد موتیف حفاظت شده n-گلیکوزیلاسیون (asn-x-thr/ser) در طول توالی اسید آمینه، جهت طراحی ناهم ساخت های هایپرگلیکوزیله اینترفرون بتا انسانی و با هدف کاهش میزان تجمع پروتئینی به کار گرفته شده است. بدین منظور از یک متدولوژی طراحی هدفمند با استفاده از ابزارهای بیوانفورماتیکی استفاده شد تا تغییرات عملکردی و ساختاری ناشی از تغییر توالی اسید آمینه پیش بینی گردد. بر این اساس ناهم ساخت های کاندید بر پایه مطالعه مقالات و بررسی ساختار کریستالوگرافی اینترفرون بتا انتخاب شدند. سپس ساختار سه بعدی ناهم ساخت های انتخاب شده به وسیله روش مدلسازی همسان بنیان ایجاد گردید. از شبیه سازی دینامیک مولکولی جهت بررسی رفتار دینامیک مولکولی و پایداری ناهم ساخت های انتخاب شده استفاده شد. در نهایت بر اساس نتایج بدست آمده از آنالیز دینامیک مولکولی و همچنین در نظر گرفتن فاکتورهای مهم در فرایند گلیکوزیلاسیون، ناهم ساخت های واجد شرایط شناسایی شدند. سپس توالی ژن کد کننده دو ناهم ساخت واجد شرایط (l6t و s75n) ساخته و در سلول های cho بیان شدند. افزایش وزن مولکولی در پی افزودن موتیف حفاظت شده n-گلیکوزیلاسیون در هر دو ناهم ساخت s75n و l6t مشاهده شد. بررسی میزان تجمع پروتئین ها نشان داد که هر دو ناهم ساخت هایپر گلیکوزیله تمایل کمتری به ایجاد ساختارهای تجمع یافته در مقایسه با پروتئین طبیعی دارند. به طور میانگین 1/6 ± 86/2 درصد مولکول های اینترفرون بتا طبیعی پس از القاء به وسیله گرما به یکدیگر چسبیده و ایجاد ساختارهای تجمع یافته کردند، درحالیکه در مورد پروتئین های s75n و l6t به ترتیب 1/9 ± 71/5 و 0/7 ± 64 درصد از مولکول ها ایجاد ساختارهای تجمع یافته کردند. بررسی فعالیت زیستی in vitro نیز نشان داد که هر دو ناهم ساخت، فعالیت زیستی طبیعی خود را حفظ نموده اند به طوریکه مقدار ec50 برای پروتئین طبیعی و ناهم ساخت های s75n و l6t به ترتیب برابر با7/4 ± 77/9، 6/5± 75/8 و 17/2 ± 68/4 نانوگرم در هر میلی لیتر می باشد. همچنین اثر دما بر روی بیان پروتئین ناهم ساخت s75n در مقیاس بیوراکتور نیز بررسی گردید. نتایج نشان داد که بیان پروتئین در هر سلول در کشت 32 درجه تقریبا به میزان 4 برابر کشت 37 درجه افزایش یافته است. در این پژوهش برای اولین بار ناهم ساخت های هایپر گلیکوزیله اینترفرون بتا انسانی که از یک سو تمایل کمتری به ایجاد تجمع پروتئینی داشته و از سویی دیگر فعالیت زیستی خود را حفظ کرده اند معرفی شدند که این امر ما را قادر به طراحی داروهایی با اثر گذاری بهینه می نماید.
نفیسه سادات فروتن فاطمه تابنده
طبق تعریف who (2001)، پروبیوتیک ها، ریزسازواره های زنده ای هستند که اگر در مقادیر کافی مصرف شوند اثرات سودمند بر سلامتی میزبان خواهند داشت. این باکتری ها برای اعمال اثرات سودمند سلامتی بخش، باید به تعداد مشخص به محل اثرشان برسند. ریزپوشانی به طور قابل ملاحظه ای، زنده مانی پروبیوتیک ها در شرایط مشابه معده در مقایسه با سلول های آزاد را افزایش می دهد. هدف از این مطالعه شناسایی و ارزیابی پتانسیل پروبیوتیکی سویه جدا شده از ماست و ریزپوشانی آن جهت بهبود زنده مانی می باشد. براساس خصوصیات فنوتیپی و آزمایش های زیست شیمی سویه ی بومی لاکتوباسیلوس کازئی، شناسایی، سپس توسط تعیین توالی ژن 16s rrna تایید و در پایگاه داده های embl ثبت شد. بررسی ویژگی های پروبیوتیکی سویه بومی لاکتوباسیلوس کازئی در کنار اثبات پروبیوتیک بودن سویه های لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس atcc 43556، لاکتوباسیلوس رامنسوس atcc 7469 ، بیفیدوباکتریوم بیفیدوم ptcc 1644 و سویه تجاری بیفیدوباکتریوم انیمالیس لاکتیس انجام گرفت. براساس نتایج بدست آمده مشاهده شد سویه ها نسبت به phهای اسیدی (5/2و3و4) و غلظتهایی از نمک های صفراوی ((w/v (3/0% و 7/0% و 1%) مقاومت متفاوتی دارند. الگوی مقاومت به آنتی بیوتیک های رایج برای سویه های مذکور و فعالیت شان علیه چهار باکتری بیماری زای اشریشیا کلی، سودوموناس آئروژینوزا، استافیلوکوکوس اورئوس و سالمونلا تیفی تعیین شد. همچنین سنجش چسبندگی سویه ها به سلول های caco-2 به صورت کمی توسط میکروسکوپ نوری مشخص شد. سپس لاکتوباسیلوس کازئی به روش اکستروژن با آلژینات، پلی ساکارید های شاخه دار پکتین، صمغ عربی و کتیرا و نیز کیتوزان ریزپوشانی شد. نتایج نشان داد وقتی سلول های لاکتوباسیلوس کازئی کپسوله شده در شرایط ph مشابه معده به مدت 3 ساعت در ?c 37 گرمخانه گذاری شدند، زنده مانی آن ها در مقایسه با سلول های آزاد به طور معنی داری افزایش پیدا کرده است (p<0.05). بنابراین سویه بومی لاکتوباسیلوس کازئی به عنوان یک سویه پروبیوتیک کارآمد در حالت ریزپوشانی شده می تواند کاندید مناسبی برای استفاده در محصولات لبنی باشد. .
ساره زیدآبادی نژاد بیژن بمبیی
چکیده ندارد.
فهیمه ترکی نژاد غلامحسین ابراهیمی پور
چکیده ندارد.
رقیه شکوری طیبه تولیت
این تحقیق به منظور بررسی و ارزیابی نفوذ پوستی هورمون رشد طراحی و انجام گردید. در این تحقیق ابتدا به بررسی هورمون رشد تولید شده در پژوهشگاه ملی و مهندسی ژنتیک و زیست فناوری با استفاده از روش های الکتروفورز، وسترن بلاینگ، دات بلاتینگ، برادفورد، کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا پرداخته شد. در قسمت دیگر این تحقیق آنتی بادی بر علیه هورمون رشد تولید شد و تیتر آنتی سرم حاصله با استفاده از هورمون رشد تولید شده در مرکز ملی مهندسی ژنتیک و زیست فناوری با روش dot blotting به میزان 1000: 1 تعیین شد. در قسمت دیگر این تحقیق به بررسی میزان عبور هورمون رشد از پوست شکمی جدا شده رت با استفاده از سل های انتشار دو جداره فرانس پرداخته شد و میزان هورمون رشد عبور کرده با استفاده از کیت الیزا هورمون رشد اندازه گیری شد. در قسمت دیگر این تحقیق به بررسی اثرات انواع cpe بر روی نفوذ پوستی هورمون رشد از پوست شکمی جدا شده رت با استفاده از سل های انتشار دو جداره فرانس پرداخته شد و میزان هورمون رشد عبور کرده با استفاده از کیت الیزا هورمون رشد اندازه گیری شد و نشان داده شد که میزان عبور هورمون رشد به نوع cpe استفاده شده بستگی دارد. از بین انواع cpes به کار رفته در این تحقیق، مشخص گردید که بالاترین نسبت افزایش برای هیدروکسی پروپیل بتا سیکلو دکسترین بود. در قسمت بعد میزان عبور هورمون رشد همراه با تشدید کننده ها در مقایسه با هورمون رشد تنها، از پوست rat و به صورت in vitro مورد ارزیابی قرار گرفت و نتایج به دست آمده توانایی تشدید کننده ها را در عبور دادن هورمون رشد از پوست نشان داد. در قسمت دیگر این تحقیق یک پایه کرمی برای وارد کردن هورمون رشد همراه با هیدروکسی پروپیل بتا سیکلو دکسترین طراحی و ساخته شد و نفوذ پوستی هورمون رشد وارد شده در پایه کرمی، از پوست شکمی جدا شده رت با استفاده از سل های انتشار دو جداره فرانس انجام و میزان هورمون رشد عبور کرده با استفاده از کیت الیزا هورمون رشد اندازه گیری شد. در قسمت دیگر این تحقیق نفوذ هورمون رشد تولید شده در پژوهشگاه ملی و مهندسی ژنتیک و زیست فناوری همراه با هیدروکسی پروپیل بتا سیکلو دکسترین ارزیابی شد و نفوذ پوستی آن اندازه گیری شد.