نام پژوهشگر: محمود سریع القلم
حسین فریدون محمود سریع القلم
خیزش چین و قرار گرفتن این کشور در مسیر تبدیل شدن به یک ابرقدرت، یکی از پدیده های استراتژیک سیاست بین الملل در حال و آینده است. شکل گیری این پدیده و به بیان بهتر روند قدرت یابی چین محصول متغیرهای مختلفی است که در سطوح متفاوتی بر آن تأثیر گذاشته اند. از میان این متغیرها بی تردید سیاست خارجی این کشور به مثابه یک متغیر نقشی پر اهمیت ایفا کرده است، به گونه ای که می توان گفت بدون چرخش در سیاست خارجی چین، توسعه این کشور و رسیدن آن به موقعیت کنونی در نظام بین الملل، امکان پذیر نبود. با عنایت به مطالب فوق الذکر، پژوهش حاضر معطوف به واکاوی نقش سیاست خارجی جین در افزایش قدرت و جایگاه این کشور در صحنه بین المللی است. طبیعی است که نقش این متغیر را از زوایای مختلفی می توان در روند قدرت یابی چین مورد بحث و بررسی قرار داد. منظر بحث پژوهش حاضر معطوف به نقش سیاست خارجی چین در رفع موانع توسعه چین از یک سو و تصویرسازی این کشور به عنوان فرصتی جمعی از سوی دیگر است. در این راستا سوال اصلی پژوهش به شکل ذیل طراحی شده است: «سیاست خارجی چین (2010-1979) چه نقشی در روند قدرت یابی این کشور ایفا کرده است؟» فهرست مطالب فصل اول: کلیات تحقیق مقدمه بیان مسأله اهمیت و ضرورت تحقیق اسوالات یا فرضیات تحقیق چارچوب نظری تحقیق مدل تحقیق روش تحقیق جامعه آماری روش نمونه گیری روش گردآوری اطلاعات متغیرها و واژه های کلیدی فصل دوم: تاریخچه: سیری کوتاه در مراحل سیاست خارجی چین مقدمه سیاست خارجی چین در مرحله اول خود (1953-1950): تأثیر نسبی سیاست های داخلی بر روی رفتارهای خارجی در دوره دوم (1965-1954): انقلاب فرهنگی درمرحله سوم (1968-1966): دوره چهارم بین سال های 1976-1969 تداوم داشته است: فهم تفکرات دنگ در سیاست خارجی چین مراحل سه گانه دنگ در راستای توسعه چین تغییرات در سیاست خارجی چین روندهای اساسی در سیاست خارجی چین (سال های دهه 1980) چالش های دهه نود و اولویت های سیاست خارجی چین فصل سوم: چهارچوب نظری مقدمه 1- نظریات موازنه قدرت، سیاست بین الملل و قدرت های در حال ظهور 2- مکتب انگلیسی و خیزش چین 3-نظریات هژمونی و تبیین سیاست بین الملل فصل چهارم: بنیان های نظری سیاست خارجی چین مقدمه مفهوم غالب سیاست خارجی چین: ظهور مسالمت آمیز سهم اقتصاد در قدرت یابی چین در سیاست خارجی نیازهای اقتصادی و گسترش نفوذ چین سیاستهای دولت چین رهبری تکنوکرات چین نحوه برخورد دولت با شهروندان هدایت رشد داد و ستد توسط سطوح بالای حکومت شرکتهای دولتی فاسد و تأثیر دیوانسالاری سرمایه گذاری عظیم دولت در رشد صنعتی رشد صنعتی در استانهای مختلف ایجاد زیرساخت منابع برق ذخایر آب جا به جایی مردم فصل پنجم: چین و نظام بین الملل مقدمه تحیل چینی ها از هژمونی آمریکا پس از 11 سپتامبر نگاه چینی به نظم بین الملل؛ تداوم ثبات سیستمی مفهوم نوین امنیت؛ همکاری و هماهنگی چین و سازمان همکاری شانگهای: شکل دهی و تقویت 1- ثبات در محیط امنیتی 2ـ جذب منابع بین المللی توسعه 3ـ بسط نفوذ فصل ششم: بحث و نتیجه گیری مقدمه 1-خواست و اراده کنشگر 2- همیاری جامعه بین المللی 3-رضایت مندی نسبی و همکاری جویی فهرست منابع
رضا بختیاریان محمود سریع القلم
امروزه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورها به عنوان یک عامل تعیین کننده در نظام بین الملل تحت تاثیر و تعامل تحولات شگرف در عرصه ارتباطات قرار گرفته است چنانچه دیپلماسی رسانه ای به عنوان یکی از شاخه های اصلی فعالیتهای دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی پدیدار شده است و بخش قابل توجهی از دیپلماسی عمومی کشورهای به ویژه قدرتمند را به خود اختصاص داده است. از این منظر گروهی از محققین و کارشناسان این گونه تحلیل می نمایند که اساسا دیپلماسی رسانه ای از رسانه ها در جهت ارتقای سیاست خارجی کشورها استفاده می کند و رسانه به مثابه ابزاری در دیپلماسی تلقی می شود که با استفاده از این ابزار دیپلمات ها و سیاست گذاران می توانند نیات و مقاصد خود را به عنوان دیپلماسی مورد محک و در معرض جالش ها تاثیرگذار قرار دهند. براساس این تحلیل ها رسانه ها بر دیپلماسی و سیاست خارج کشورها تاثیرگذار بوده و دیپلماسی رسانه ای نیز عمدتا در راستای سیاست خارجی منافع ملی کشورها و تاثیرگذاری بیشتر برافکار عمومی و تغییر و تحولات عمل می نماید در حالی که گروهی دیگر اعتقادی به تاثیرگذاری رسانه ها بر تصمیم گیری های سیاست خارجی ندارند و این گونه تحلیل می نمایند که شواهد متقن در مورد تاثیرگذاری رسانه های جمعی بر تصمیم گیری های سیاست خارجی وجود ندارد و تصمیم گیرندگان به ندرت تصمصم های خود را به خاطر رسانه ها تغییر می دهند. هرچند که مممکن است به خاطر رسانه ها ناگزیر از واکنش نشان دادن باشند. در این تحلیل نفوذ و تاثیر دولت به عنوان تصمیم گیرنده بر رسانه ها بیشتر است. پاسخ به سوالات مطرح در حوزه دیپلماسی رسانه ای از جمله در روابط ایران و امریکا در دوره بوش از جمله دغدغه های این پژوهش می باشد که نشان می دهد امریکا به علت داشتن منابع عظیم قدرت به میزان بیشتر از این ابزار در روابط متقابل خود با ایران بهره گرفته است.
جهانبخش مرادی امیرمحمد حاجی یوسفی
چکیده ندارد.
عبداله پروین عبدالعلی قوام
چکیده ندارد.
محمد باقری محمود سریع القلم
چکیده ندارد.
حسین خجسته نیا عبدالعلی قوام
چکیده ندارد.
محمود مقدس محمود سریع القلم
چکیده ندارد.
علی اکبر حاج مومنی محمود سریع القلم
چکیده ندارد.
مهدی شوشتری امیر محمد حاجی یوسفی
چکیده ندارد.
فردین هاشمی محمود سریع القلم
چکیده ندارد.
همت ایمانی امیرمحمد حاجی یوسفی
چکیده ندارد.
ابراهیم رسولی میراحمد معصوم زاده کیانی
چکیده ندارد.
محسن حسینی محمود سریع القلم
چکیده ندارد.
بهمن نجفی محمود سریع القلم
چکیده ندارد.
محمد قیصری عبدالعلی قوام
چکیده ندارد.
کمال ایرانی دوست عبدالعلی قوام
چکیده ندارد.
سمانه فلاح کاظمی عبدالعلی قوام
چکیده ندارد.
مختار صالحی محمود سریع القلم
چکیده ندارد.
حسین طالب زاده محمود سریع القلم
امروزه توسعه بعنوان یکی از ضروریات زندگی بشر، مورد توجه تمامی کشورها بوده و سعی می کنند تا با اتخاذ تدابیر و راهکارهای مناسب ، به طراحی و اجرای نظام توسعه خود بپردازد. ضمن اینکه، حرکت و دستیابی به سوی توسعه، محتاج به مبانی و زیر ساختهای مهمی باشد که بدون توجه به این مبانی، دسترسی به توسعه کاری مشکل و شاید غیرممکن باشد. یکی از مبانی مهم دستیابی به توسعه، آموزش و پرورش کشورها می باشد. با توجه به ویژگیهای شخصیتی و رفتاری انسانها، دوره ابتدایی، تاثیرگذار دوره در میان سایر مقاطع تحصیلی آموزش و پرورش می باشد. پژوهش و مطالعه حاضر، با هدف بررسی نقش آموزش و پرورش دوره ابتدایی ایران در روند حرکت به سمت توسعه-علی الخصوص توسعه سیاسی، تدوین گریده است . در این رابطه، ابتدا، اهمیت نظام آموزش و پرورش هر کشور و نظام در روند دستیابی به توسعه در ابعاد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مورد بررسی قرار گرفته و ضمن آن عناصر مهم نظام آموزش و پرورش مانند برنامه ریزی درسی، معلمان، مدیران و ... که نقش مهمی در جهت گیری توسعه دارند، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. سپس اهمیت دوره کودکی از جهات روانشناسی شخصیت ، فرآیند اجتماعی و تربیت نیروی انسانی در روند توسعه مورد بحث قرار گرفته و در ضمن آن عوامل موثر بر پرورش اجتماعی-سیاسی کودک اعم از مدرسه، خانواده، رادیو و تلویزیون و گروه همسالان مورد بررسی قرار گرفته اند. با توجه به این مباحث ، ابعاد آموزشی نظام آموزش و پرورش دوره ابتدایی ایران از جهات عناصر اصلی آن مانند امتحانات ، کیفیت نیروی انسانی، محتوای کتب درسی و تکنولوژی آموزشی مورد بررسی قرار گرفته و میزان همخوانی این عناصر با اهداف نظام توسعه گرا مورد آزمون قرار گرفته است . همچنین ابعاد پرورشی نظام آموزش و پرورش از نظر فلسفه نیروی انسانی، تکنولوژی فرهنگی و کارآمدی مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت میزان تطابق این اجزا با اهداف و نظام توسعه گرا بررسی شده است .
علی اکبر قضاوی محمود سریع القلم
در بررسی عوامل جامعه شناختی موثر در روند تصمیم گیری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، مورد انزوا و خروج از انزوای جمهوری اسلامی ایران در این پایان نامه مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
حیدر سهیلی اصفهانی محمود سریع القلم
پرسش من در این رساله آن بود که چرا گروههای اسلامگرا و غربگرا در جهان عرب ، نتوانستند با ارائه راه کاری کارآمد و توسعه نظریات خود، در سیری تکاملی به آرمانهای خود جامه عمل بپوشانند؟ من عقیده دارم که پیش از بررسی مصادیق عینی و برخوردهای این دو گروه و نیز ناکارامدی برنامه کارهر دو برای جامه، نخست باید به برنامه فکری و از آن بالاتر، روش شناسی حاکم بر آنها پرداخت . بنابراین، فرضیه من مبتنی بر آن است که سلفیت جدید، محصول برخورد سلفیت قدیم و مقهوریت قدیم است . یعنی برخورد بین جریانهای اسلامگرا و غربگرا در جهان عرب ، به دلیل تعارض آشتی ناپذیر برنامه ها و راه کارهای فکری و روش شناختی (متولوژیک) آنها با یکدیگر به ناگزیر کشمکش خشونت بار و متصلبی را از لحاظ نظری و عملی میان آنها برانگیخته است . مفروض من آن بود که در راه کارهای فکری جریانهای غربگرا و اسلامگرا عنانر متضاد . متباینی وجود دارد که مانع از آمیزش آنها می شود. من برای این که فرضیه خود را ثابت کنم بحث خودرا در چهار قسمت کردم. در فصل نخست ، جریان غربگرا در جهان عرب به بررسی نهادم و دست آخر نتیجه گرفتم که این جریان بی برنامه بوده است و به علاوه درصدد تحولی انقلابی در زیربنای فرهنگی دیرپای این سامان بود. به همین جهت ، در دسیابی به راه کاری مناسب برای جهان عرب شکست خورد. در فصل دوم به جریان سلفی پرداختم که ریشه های عمیقی در بستر فرهنگی جوامع عربی دارد. من با بررسی فعالیت جنبشهایی چون وهابی و سنوسی به این نتیجه رسیدم که این چریان به دلیل گذشته گرایی و سلفی گرایی افراطی خود، نتوانست در شناخت مقتضیات و نیازهای عصر خود موفق عمل کند و به همین جهت ، برنامه کار آنها گر چه تجانس درونی نسبی داشت ، ولی در تطبیق با بیرون، با ناکامی روبه رو شد. در فصل سوم من سعی کردم نشان دهم تلاش چند نفر از اندیشه ورزان مسلمان برای آشتی دادن دو مشرب فکری غربگرا و اسلامگرا با برخورد به جریان سلفی پیوست . در فصل آخر، من می خواهم نتیجه بگیرم که جریانهای اسلامگرای فعلی در جهان عرب از نظر روش شناختی و نظری تفاوتی با اسلاف سلفی خود ندارند، فقط زبانی امروزی برای بیاناندیشه و اهداف خود برگزیده اند. در واقع سلفیت جدید تداوم راه سلفیت قدیم است و به همین دلیل وارث مشکلات و ناکامیهای آن است .
محمدحسین بهشتی محمود سریع القلم
این تحقیق برآن است تا تاثیرات ساختار سیاسی بر فرهنگ سیاسی را در دوره صفویه مورد کنکاش قرار دهد. در این راستا از نگرش پاتریمونیالیستی ماکس وبر که نظر به دیوانسالاری سنتی دارد و همچنین تقسیم بندی گابریل آلموند را مبنا قرار داده ایم . زیرا ساختار سیاسی به دو قسمت عمده اهل قلم و اهل شمشیر و قرار گرفته شاه در راس ساختار سیاسی، شکل ویژه ای از اقتدار سیاسی را در ساختار سیاسی بوجود آورده است که دیوانسالاری ادامه وجودی شاه بوده و گویی روح او در زیردستان حلول کرده است و حکومت چون قائم به شخص است از معیارهای شایسته سالاری دور مانده است ، شاه قطب است و شرط تقرب به او وفاداری و اطاعت بی قید و شرط است . این مساله در سلسله مراتب طولی نیز وجود دارد که چنین ساختاری زمینه ساز نوعی فرهنگ سیاسی گشته که در آن رابطه میان دولت و جامعه رابطه ای اقتدارگرایانه و پیرومنشانه خواهد بود . زیرا که مردم اتباع حاکم تلقی گشته و حقی برای مشارکت و رقابت ندارد. این خود مانع رشد فرد به لحاظ فرهنگ سیاسی گردیده است . زیرا فرد می کوشد تا به نحوی از انحا ، رضایت حاکم را بدست آورد و به حریم او نزدیک شوند. از اینجاست که فضای فرصت طلبی و چاپلوسی گسترش می یابد. جهت روشن شدن این فرهنگ سیاسی از چگونگی بررسی فرهنگ سیاسی به وسیله آلموند کمک گرفته ایم. زیرا آلموند برای ترسیم فرهنگ سیاسی هر ملتی آن را در سه سطح از نظام سیاسی مورد بررسی قرار می دهد. سطح نظام ، سطح فرآیند و سطح سیاستگذاری و در پایان به نمادهای تاثیرگذاری اشاره ای نمودیم. نتیجه اینکه ساختار سیاسی صفویه ، فرهنگ سیاسی تبعی را به همراه داشته است ، که به واسطه این فرهنگ ، فرد منفعل گردیده است .