نام پژوهشگر: محمدرضا زرین دست
مهدی جمشیدی مهر محمدرضا زرین دست
بتا کربولین ها در دود سیگار و غدا های غنی از پروتئین مانند ماهی وجود دارند که تشکیل آنها را از تریپتوفان ،به واسطه ی پیرولازنشان می دهد.بتاکربولین هایی مانند هارمالین،اعمال فارماکولوژیکی گسترده ای شامل مهار مونوآمینواکسیداز,اثر تشنجی ، ضد تشنجی ولرزش آور دارند.دراین مطالعه،اثرات سیستم سروتونرژیک هیپوکامپ پشتی(ناحیه ی ca)در فراموشی ناشی از هارمالین مورد بررسی قرار می گیرد. در این تجارب،موش های کوچک آزمایشگاهی نژادnmri با وزن 25-20 گرم مورد استفاده قرار گرفت. در این تجارب تزریق پیش از آموزش هارمالین1mg/kg) )، تشکیل حافظه را کاهش می دهد، در حالی که تزریق 0.25) و (0.5 mg/kg از هارمالین به صورت معنا داری حافظه را تغییر نمی دهد.تزریق آگونیستcp94253) 5-ht1b/1d (hydrochloride، به صورت درون مغزی، در0.05 ng/mouse..بر تشکیل حافظه، بی اثر است. تزریق آنتاگونیست (5-ht1b/1d) gr127935 hydrochloride در دوز0.0005 ng/mous . بر تشکیل حافظه تاثیر ندارد.تزریق همزمان آگونیست 5-ht1b/1d، در0.05 ng/mouse و هارمالین با دوز های مختلف، نشان می دهد تخریب ناشی از هارمالین توسط آگونیست 5-ht1b/1d بر می گردد.تزریق همزمان آنتاگونیست 5-ht1b/1d به صورت درون مغزی ، در دوز ng/mouse 0.005. و هارمالین با دوزهای مختلف نشان می دهدکه آنتاگونیست 5-ht1b/1d تخریب ناشی از هارمالین توسط آنتاگونیست 5-ht1b/1d بر می گرداند. تزریق آگونیست 5-ht2a/2b/2c (?-methyle-5 hydroxy tryptamine maleate) به صورت درون مغزی، در دوز 0.005ng/mouse.بر تشکیل حافظه بی اثر است. تزریق آنتاگونیست 5-ht2 (cinancerine hydrochloride) در 0.00005ng/mouse.بر تشکیل حافظه تاثیر ندارد. تزریق همزمان آگونیست 5-ht2a/2b/2c، در دوز بی اثر و هارمالین با دوز های مختلف، نشان می دهد که آگونیست 5-ht2a/2b/2c برتخریب حافظه ناشی از هارمالین بی اثر است. تزریق همزمان آنتاگونیست 5-ht2 به صورت درون مغزی ، در دوز 0.00005 ng/mouse و هارمالین با دوزهای مختلف (به صورت درون صفاقی) نشان می دهدکه آنتاگونیست 5-ht2 برتخریب حافظه ناشی از هارمالین اثری ندارد. با توجه به یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که سیستم سروتونرژیک در تشکیل حافظه با هارمالین بر هم کنش می دهد. کلید واژه ها: هارمالین، سروتونین، ca1،حافظه اجتناب مهاری، موش کوچک آزمایشگاهی.
سارا اخلاقی پور رامهرمزی محمدرضا زرین دست
چکیده آلکالوئیدهای ?– کربولین نظیر هارمان در مواد غذایی گیاهی معمولی( گندم، برنج، ذرت، جو، انگور و قارچ) و در مواد مشتق شده از گیاهانی نظیر توتون یافت می شوند. این آلکالوئیدها دارای اثرات شناختی زیادی از جمله تغییر در حافظه کوتاه مدت و بلند مدت و اثرات توهم زا می باشند. در این مطالعه نقش سیستم گلوتاماترژیک در هیپوکامپ پشتی بر روی اثرات هارمان بر حافظه اجتنابی مهاری مورد مطالعه قرار گرفته است. موشهای کوچک آزمایشگاهی با تزریق درون صفاقی کتامین هیدرو کلراید بعلاوه زایلازین بیهوش شدند و سپس در دستگاه استرئوتاکسی قرار داده شدند. دو کانول به صورت دو طرفه ، یک میلی متر بالاتر از (ca1) هیپوکامپ پشتی قرار داده شد. به تمامی حیوانات قبل از شروع آزمونهای رفتاری برای بهبودی یک هفته فرصت داده شد. دستگاه یادگیری اجتنابی مدل step-down برای سنجش حافظه ی دراز مدت در موشهای سوری نر بالغ استفاده شد. در این مطالعه اثرات آگونیست هاو آنتاگونیست های گیرنده گلوتاماتی nmda بر فراموشی ناشی از هارمان در موش کوچک آزمایشگاهی بررسی گردید. تجویز هارمان (12 mg/kg ) به صورت درون صفاقی 15 دقیقه قبل از آموزش، باعث کاهش حافظه شد. ازطرف دیگر تجویز داخل ca1 آگونیست گیرندهnmda یعنی nmda(0.02µg/mice) و همچنین آنتاگونیست گیرنده nmda یعنی ap7 ( 0.125µg/mice) ، 5 دقیقه قبل از آموزش به تنهایی بر روی به یادآوری حافظه تاثیری نداشت. نتایج نشان می دهند که بین هارمان و دوز بی اثر آگونیست و آنتاگونیست های گیرنده های nmda برهمکنش وجود دارد. تزریق nmda(0.02 µg/mice) و ap7 (0.125 µg/mice) ، 5 دقیقه بعد از تزریق هارمان باعث برگشت فراموشی ناشی از هارمان می شود . این یافته ها نشان دهنده این می باشند که سیستم گلوتاماترژیک هیپوکامپ پشتی نقش تعدیل کننده ای بر روی فراموشی القاء شده توسط هارمان دارد. کلمات کلیدی: هارمان ، سیستم گلوتاماترژیک ، گیرنده nmda ، حافظه ، یادگیری اجتنابی مهاری ، موش کوچک آزمایشگاهی
فرزانه ابول زاده محمدرضا زرین دست
یادگیری فرآیندی است که در آن دانش و اطلاعاتی را درباره جهان به دست می آوریم. استفاده از آگونیست و آنتاگونیست های انتخابی سروتونین مشخص کرده است که این مونوآمین در یادگیری و حافظه دخیل است. ناحیه تگمنتوم شکمی از هسته رافه میانی و پشتی عصب های سروتونرژیک دریافت می کند. اندوکانابینوئیدها در فرآیندهای رفتاری مثل حرکت، اضطراب، یادگیری و حافظه - - نقش تنظیمی عصبی مهمی دارند. در این مطالعه از موش های صحرایی نر با محدوده وزنی 281 241 گرم استفاده شد. حیوانات با استفاده از دستگاه استرئوتاکسی بصورت دوطرفه در ناحیه تگمنتوم شکمی (vta) کانولگذاری شده و با دستگاه elevated plus-maze تست شدند. تزریق درون مغزی دوز g/rat 1014? داروی acpa سبب افزایش معنادار در درصد زمان گذرانده شده در بازوی باز (oat%)epm در مرحله re-test گردید، که دلالت بر تخریب حافظه هیجانی دارد. تزریق هیچ یک از دوزهای am ، آنتاگونیست انتخابی cb ، در ناحیه vta ، اثری بر حافظه هیجانی نداشت. به علاوه تزریق داروی am همراه با دوز موثر acpa . ?g/rat سبب مهار اثر تخریبی آن می شود. پس می توان نتیجه گرفت که دراین ناحیه مغزی فقط گیرنده های کانابینوئیدی cb در تشکیل حافظه دخیل هستند. تزریق دوزهای متفاوت داروی cp ، آگونیست سروتونرژیک، در این ناحیه هیچ اثری بر حافظه هیجانی ندارد.تزریق دوز ng/rat 10110 داروی gr با افزایش میزان ورود به بازوی باز توانسته ضد اضطراب عمل کند و حافظه را نیز تخریب کند، پس کشنگ سروتونرژیک در این ناحیه وجود دارد.تداخل دارویی cp با acpa و gr همراه با acpa اثر معنا داری بر حافظه ندارد. همچنین تداخل آنتاگونیست کانابینوئیدی و آگونیست سروتونرژیک نیز اثری بر حافظه در ناحیه vta ندارد.
محمد ترابی نامی محمدرضا زرین دست
مقدمه: القای محرومیت از خواب به شکل تام یا مزمن-نسبی منجر به ظهور اختلالات شناختی میشود. فرض بر این است که افت عملکرد شناختی در پی محرومیت از خواب بر پایه التهاب عصبی است که این امر در دراز مدت میتواند به تسریع فرایند های منتهی به زوال عصبی بیانجامد. به نظر میرسد نشانگر های زیستی مانند فاکتور نکروز تومور آلفا (tnfα) در پیشبرد فرایند احتمالی زوال عصبی در پی محرومیت از خواب نقشی محوری داشته باشند. روش تحقیق: اثر محرومیت تام و مزمن-نسبی از خواب بر حافظه و رفتارهای مرتبط با اضطراب (با استفاده از الگوی آزمون/باز-آزمون در ماز بعلاوه شکل مرتفع) ارزیابی گردید. سطح سرمی فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز (bdnf) و کورتیکوسترون در سرم موش بزرگ آزمایشگاهی نر با روش الیزا مورد بررسی قرار گرفت. به علاوه، از روش ایمونوهیستوشیمی برای تشخیص احتمالی رسوب آمیلوئید بتا (aβ) و پروتیین هیپرفسفریله تاو(hpτ) در شکنج دندانه دار(dg) هیپوکامپ مغز موش های تحت مداخله محرومیت از خواب در مقابل گروه های شاهد استفاده شده و مطالعه هیستومورفولوژیک جهت ارزیابی چگالی عددی نورون ها در سطح شکنج دندانه دار هیپوکامپ مغز موش ها در تمامی گروه های مورد مطالعه انجام گرفت. علاوه بر این، تمامی پارامترهای فوق در موش ها پس از تزریق داخل صفاقی آنتی بادی خنثی کننده tnfαیا اینفلکسی ماب(ifx) مورد مطالعه مقایسه ای قرار گرفتند. نتایج: موش های تحت مداخله محرومیت تام یا مزمن-نسبی از خواب که اینفلکسی ماب دریافت ننموده بودند، اختلال حافظه بارز تری داشتند. افزایش کورتیکوسترون سرم و کاهش سطح bdnf در موشهای تحت مداخله محرومیت از خواب مزمن-نسبی که اینفلکسی ماب دریافت نکرده بودند از بقیه واضح تر بود. مقاطع شکنج دندانه ای بافت هیپوکامپ در گروه تحت مداخله محرومیت از خواب مزمن که بافت مغزشان با تأخیر خارج شده و اینفلکسی ماب دریافت نکرده بودند، علاوه بر نشان دادن شواهد رسوب پروتیین هیپرفسفریله تاو در مطالعه ایمونوهیستوشیمی(ihc)، حداقلِ تعداد نورونهای dg هیپوکامپ را نشان داد است. در عین حال، مطالعه ihc در هیچ یک از گروه های مورد بررسی رسوب aβ را در مقطع مذکور نشان نداد. جالب این بود که تزریق ifx، توانست از بروز تخریب حافظه، تغییرات بیوشیمیایی و ایمونوهیستوپاتولوژی در dg هیپوکامپ موشهای تحت مداخله محرومیت از خواب پیشگیری کند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های ما در مدل محرومیت از خواب مزمن و نسبی ( مشابه شیفت کاری) علاوه بر تغییرات شناختی و بیوشیمیایی سرم، آسیب نورونی در dg هیپوکامپ رخ میدهد. بخش مهمی از این فرایند احتمالاً از طریق فعال سازی مسیر های التهابی وابسته به tnfαرخ میدهد.
خلیل راسخی محمدرضا زرین دست
امروزه برهم کنش میان سیستم های گلوتاماتی و کانابینوئیدی در برخی از نواحی مغزی مرتبط با حافظه به اثبات رسیده است. بنظر می رسد که هسته آکومبنس با داشتن جایگاهی در مرکز مدارهای نورونی سیستم لیمبیک نقش یکپارچه سازی و تثبیت اطلاعات ورودی از سایر بخش های مغز را برعهده دارد. در این مطالعه، اثرات ناشی از تزریق آگونیست و آنتاگونیست رسپتورهای کانابینوئیدی (cb1) و گلوتاماتی (nmda) به ناحیه پوسته آکومبنس در مرحله پس از آموزش، بر تثبیت حافظه اجتنابی مورد تحقیق و بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمایش ها نشان دادند که تزریق آگونیست رسپتور cb1 (acpa) با دوز ng/rat 6 موجب اختلال در تثبیت حافظه اجتنابی مهاری می شود، ضمن اینکه دوزهای ng/rat 3/ و ng/rat 6/ بر آن بی تاثیرند. بعلاوه، آنتاگونیستcb1 (am251) با دوزهای مختلف ( ng/rat60 و 6، 6/) ، nmda با دوزهای مختلف ( ng/rat 60و 6 ، 6/) وآنتاگونیست nmda (d-ap7) در دوزهای مختلف (ng/rat 600و 60 ، 6) به تنهایی هیچ اثری بر تثبیت حافظه اجتنابی مهاری نداشتند. با این حال تزریق دوزهای بی اثر nmda (ng/rat 60( یا am251 ( ng/rat 60( به همراه دوز موثر acpa توانستند از اثر تخریبی acpa بر حافظه جلوگیری نمایند؛ ضمن اینکه تزریق همزمان دوزهای بی اثر nmda(ng/rat 60( وacpa (ng/rat3/ ( منجر به اختلال در تثبیت حافظه گردید. بعلاوه، تزریق am251( ng/rat60) یا d-ap7 (ng/rat 600) هر کدام بطور جداگانه توانستند پاسخ حافظه را به تزریق همزمان دوزهای غیرموثر nmda و acpa معکوس نمایند. این نتایج نشان می دهند که رسپتورهای گلوتاماتی nmda، حداقل تا حدودی، در تعدیل اثرات کانابینوئیدها بر تثبیت حافظه اجتنابی در پوسته آکومبنس دخالت دارند.
کیارش فکری محمدرضا زرین دست
سوءمصرف مواد محرک صناعی مخصوصا مت آمفتامین و متابولیتش آمفتامین در سال های اخیر در کشور ما و همچنین در سراسر دنیا گسترش یافته است و یک معضل بزرگ اجتماعی به شمار می رود. هدف از این مطالعه معرفی یک روش ساده، حساس و قابل اجرا برای شناسایی آمفتامین و مت آمفتامین در ادرار می باشد. بدین منظور ما به مقایسه سه روش کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا، کروماتوگرافی لایه نازک و غربالگری(تست های سریع) روی نمونه ادرار 50 نفر از افرادی که به آزمایشگاه تشخیص پزشکی بهار و مرکز ملی مطالعات اعتیاد مراجعه کردند پرداختیم. آنالیز داده ها نتایج مثبت کاذب قابل توجهی را در رابطه با تست های سریع نشان داد. از سویی دیگر داده های حاصل از روش کروماتوگرافی لایه نازک کاملا با نتایج حاصل از روش کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا منطبق بود.از این رو بر پایه نتایج حاصل از این مطالعه، ما روش کروماتوگرافی لایه نازک را (مخصوصا در مناطقی که از تجهیزات پیشرفته و هزینه بر محرومند) به عنوان یک روش قابل اعتماد پیشنهاد می کنیم.
میثم محمدی محمد ناصحی
آمیگدال یکی از مقاصد مهم نورون های دوپامینی ناحیه مغز میانی است که در فرایند هایی نظیر یادگیری و حافظه نقش دارد.دراین مطالعه، نقش گیرنده های دوپامینی ناحیه قاعده ای جانبی آمیگدال بر روی حافظه فضایی و غیر فضایی بررسی گردیده است. روش ها: موش کوچک آزمایشگاهی با وزن بین 35-30 گرم مورد استفاده قرار گرفت. همچنین برای سنجش حافظه فضایی و غیر فضایی از دستگاه اپن فیلد استفاده شد. نتایج: داده های این تحقیق نشان داد که تزریق درون صفاقی آگونیست گیرنده نوع اول کانابینوئیدی باعث تخریب حافظه فضایی و غیر فضایی می شود. همچنین نشان داده شد که تزریق درون مغزی آگونیست های گیرنده های دوپامینی نوع اول و دوم، اگر چه به خودی خود باعث تخریب حافظه فضایی و غیر فضایی می شود، لیکن استفاده از میزان بی اثر دارو می تواند از اثر تخریبی حافظه توسط داروی کانابینوئیدی جلوگیری نماید. همچنین نشان داده شد که تزریق درون مغزی آنتاگونیست های گیرنده های دوپامینی نوع اول و دوم، علاوه بر آنکه به خودی خود باعث تخریب حافظه فضایی و غیر فضایی می شوند، تخریب حافظه توسط داروی کانابینوئیدی مورد استفاده را نیز تشدید می نمایند. نتیجه گیری: نتایج ما پیشنهاد می کند که تخریب حافظه توسط آگونیست گیرنده نوع اول کانابینوئیدی، ممکن است از طریق گیرنده های دوپامینی ناحیه قاعده ای جانبی آمیگدال میانجی گری شود.
نفیسه اصلاحی پروین رستمی
اضطراب یک پدیده ی پیچیده با علل و نتایج اجتماعی و روانی مهم می باشد. از دیرباز اضطراب و ترس از جمله مباحث مهم روان شناختی بوده و همواره برای کنترل اضطراب راه حل ها و داروهای مختلفی با مکانیسم اثرات متفاوت ارائه شده است. درک مکانیسم دخیل در این رابطه ما را به سمت یافتن داروهای جدیدتر و درمان موثر تر آن هدایت می نماید. در مطالعه ی حاضر، دخالت گیرنده های دوپامینی ناحیه تگمنتوم شکمی (vta) در اثرات شبه اضطرابی ناشی از تزریق نیکوتین درون آمیگدال مرکزی (cea) مورد بررسی قرار گرفت. در این تحقیق که به روش elevated plus-maze(epm) انجام شد از موش های صحرایی (rat) نر بالغ نژاد ویستار استفاده شد. جانوران پس از جراحی و کانول گذاری یک طرفه (سمت چپ) در ناحیه ی cea و vta یک هفته دوره ی بهبودی را طی کرده و برای تست آماده شدند. تزریق نیکوتین درون آمیگدال مرکزی با دوز (1ug/rat) کاهش معنی داری در درصد زمان سپری شده در بازوی باز (%oat) و درصد ورود به بازوی باز (%oae) نشان داد، ولی اثری برفعالیت حرکتی نداشت که نشان دهنده پاسخ شبه اضطرابی است. تزریق دوزهای مختلف sulpiride آنتاگونیست گیرنده دوپامینی (0,2, 0, 3, 0, 7, 1 ug/rat)d2 داخل vta اثرخاصی در %oae و یا %oat نداشت. این درحالی است که تزریق sch آنتاگونیست گیرنده دوپامینی d1 (دوز 0/5ug/rat) به درون vta باعث افزایش %oae, %oat شد که نشان دهنده اثر شبه اضطراب زدایی این دارو است. تزریق همزمان دوزهای مختلف آنتاگونیست ها به همراه دوز موثر نیکوتین (1ug/rat) افزایش دهنده %oat و %oae بود ولی اثری بر فعالیت حرکتی نداشت. نتایج می تواند نشان دهنده دخالت گیرنده های d1 و d2 ناحیه ی تگمنتوم شکمی در بیان اضطراب و تاثیر این گیرنده ها در اثرات شبه اضطرابی ناشی از تزریق نیکوتین در آمیگدال مرکزی در دستگاه epm باشد. در بررسی بافتی که از طریق رنگ آمیزی h&e در برش عرضی از آمیگدال در نمونه ی تیمار شده با نیکوتین انجام گرفت، تفاوت قابل ملاحظه ای از نظر تعداد سلول ها بین گروه کنترل که سالین دریافت نموده بودند و گروه تیمار شده با نیکوتین مشاهده نشد.
رضا بیگ زاده پروین رستمی
چکیده ندارد.
رضا بیک زاده پروین رستمی
چکیده ندارد.
جواد مشکانی پروین رستمی
چکیده ندارد.
زهرا شیرازی زند آمنه رضایوف
چکیده ندارد.
شیوا صادقی محمدرضا زرین دست
اثرات آگونیستها و آنتاگونیستهای آدرنوسپتور روی هیپوترمیای ایجاد شده توسط ایمی پرامین در موش سوری مورد مطالعه قرار گرفته است . تزریق داخل صفاقی ایمی پرامین (10-40 mg/kg)، آگونیست a2 آدرنوسپتور، کلونیدین (0/05-0/1 mg/kg)، آگونیست a1 آدرنوسپتور، فنیل افرین (6 mg/kg) و آنتاگونیست a1 آدرنوسپتور، پرازوسین (1-4 mg/kg) باعث هیپوترمیا می شود اما آنتاگونیست a2 آدرنوسپتور، یوهمبین (1-4 mg/kg) باعث هیپوترمیا می شود اما آنتاگونیست a2 آدرنوسپتور، یوهمبین (1-4 mg/kg) باعث هیپوترمیا نمی شود. پاسخ هیپوترمیک القا شده بوسیله ایمی پرامین (10-30 mg/kg) بوسیله کلونیدین (0/05-0/1 mg/kg) یا فنیل افرین (2-6 mg/kg) تغییری نمی کند. پاسخ ایمی پرامین (10-30 mg/kg) بوسیله یوهمبین (2 mg/kg) کاهش می یابد و بوسیله پرازوسین (1 mg/kg) تقویت می شود. اثر هیپوترمیک کلونیدین (0/1 mg/kg) یا ایمی پرامین (20 mg/kg) همچنین بوسیله دوزهای مختلف یوهمبین (1-4 mg/kg) کاهش می یابد. هیپوترمیای ایجاد شده بوسیله دوزهای مختلف پرازوسین (1-4 mg/kg) بوسیله یوهمبین (2 mg/kg) یا بوسیله دوز کم ایمی پرامین (10 mg/kg) تغییر نمی کند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که مکانیسم های -a2 آدرنوسپتوری ممکن است که در اثر هیپوترمیک ایمی پرامین دخیل باشد.
افشان واحدی تفرشی محمدرضا زرین دست
نتایج بدست آمده نشان می دهد که مرفین ایجاد هیپوترمیای وابسته به دوز درمو سوری می کند.از آنجائی که نالوکسان (آنتاگونیست گیرنده های اوپیوئیدی) هیپوترمیای ناشی از مرفین راکاهش می دهد، ممکن است این اثر مرفین از طریق گیرنده های اوپیوئیدی اعمال شود . نقش مونوآمین ها در تنظیم درجه حرارت بدن قبلا نشان داده شده است 22(.و)7 دراین مطالعه،تجویز رزرپین قبل از مرفین، هیپوترمیای مرفین را معکوس کرده است .این نشان می دهد که پاسخ هیپرترمیک مرفین در موش های رزرپینه بستگی به مونوآمین های اندوژن مغزی دارد.این مطلب که هیپرترمیای مرفین در موشهای رزرپین مربوط به مرفین بوده و یا بدلیل نوروترانس میتردیگری می باشد نیاز به مطالعات بیشتری دارد . با توجه با آنکه هیپوترمیا بوسیله آنتاگونیست فنوکسی بنزامین آنتاگونیست پروپرانولول عامل آنتی موسکارین آتروپین و آنتاگونیست سروتونین متی سرژاید کاهش نمی یابد،دخالت مکانیسمهای آدرنرژیک ، کولینرژیک ویاسروتونرژیک منتفی می شود.اگر چه پروپرانولول اثر هیپوترمی دارو را افزایش داده است .نتایج مابا دیگران)9(در اینمورد که رسپتورهای آدرنرژیک ممکن است در تنظیم حرارت دخیل باشدتوافق نظر دارد . مطالعات قبلی نشان داد که مرفین فعالیت لوکوموتور را احتمالا از طریق مکانیسم دوپامینرژیکی که در موش تقویت می کند از طرفی پیشنهاد شده است که دوپامین د تنظیم درجه حرارت دخیل است . هیپوترمیای ناشی از مرفین ممکن است که بعلت فعال شدن رسپتور دوپامینی باشد. همچنین میتوان فرض کرد که دارو بطور غیرمستقیم باعث ری لیز و یاسنتز دوپامین 33(و) 38 شده ویاممکن است باعث ایجاد super sensitivity در رسپتورهای پس سیناپسی دوپامین گردد اثرات دوپامین ازطریق دونوع رسپتوردوپامینی d1 و d2 اعمال می شود.ازآنجائی که آنتاگونیست های (d2سولپیرایدوپیموزاید) اثر مرفین راکاهش داده ولی آنتاگونیس)sch(d1 قادر به کاهش هیپوترمیای مرفین نمی گردد.بنابراین احتمال دارد که هیپوترمیای ناشی از مرفین از طریق رسپتورهای d2 کنترل شود .
شیرین شاوردیان محمدرضا زرین دست
در مطالعه حاضر بی دردی ناشی از پرامین همراه با مرفین و یا بدون آن در موش های تحمل یافته نسبت به اثر ضد دردی مرفین و یا تحمل نیافته مورد بررسی قرار گرفته است . تزریق زیرجلدی دوزهای (0/5, 1, 3 mg/kg) مرفین سولفات منجر به بروز بی دردی وابسته به دوزی در فازهای اولیه و ثانویه تست فرمالین می گردد. از طرف دیگر تحویز ایمی پرامین (10 mg/kg) اثر بی دردی مرفین در فاز ثانویه را تشدید می نماید. کاربرد ایمنی پرامین به صورت داخل صفاقی (2, 4, 8 mg/kg) در هر دو فاز تست فرمالین ایجاد بی دردی می نماید، اگر چه تجویز مرفین (1/5 mg/kg) منجر به تشدید اثر بی دردی ایمی پرامین در هیچ یک از دو فاز تست فرمالین نمی گردد. تجویز زیرجلدی انتاگونیست رسپتورهای اپیوئیدی، نالوکسان (2 mg/kg) موجب کاهش اثر بی دردی ناشی از تزریق ایمی پرامین (2, 5, 8 mg/kg) مرفین (1/5 mg/kg) و یا تجویز توام مرفین و ایمی پرامین می گردد. در مرحله بعد تجویز مرفین سولفات (50 mg/kg) در روز، به مدت سه روز به صورت زیرجلدی منجر به بروز تحمل می گردد. در روز چهارم، بی دردی ناشی از مرفین سولفات (3, 6, 9 mg/kg) با دوز (10, 20, 40 mg/kg) مورد مطالعه قرار گرفت و مشاهده شد که نسبت به اثر بی دردی مرفین تحمل ایجاد شده است اما بی دردی ناشی از ایمی پرامین تغییری نکرده است . ایمی پرامین در مرحله expression تحمل به مرفین، قبل از تجویز مرفین سولفات (3, 6, 9 mg/kg) با دوز (10 mg/kg) مورد استفاده قرار گرفت . ایمی پرامین به تنهایی ایجاد بی دردی نموده، اما تاثیری بر بی دردی ناشی از دوزهای مرفین در حیوانات تحمل یافته نداشت . در مرحله ایجاد تحمل، 30 دقیقه بعد از تزریق مرفین (50 mg/kg) در روزهای اول و دوم یا دوم و سوم در طول دوره تحمل تجوبز ایمی پرامین (10 mg/kg) منجر به کاهش تحمل نسبت به اثر بی دردی مرفین گردید. بنابراین می توان نتیجه گرفت که اثر بی دردی ناشی از طریق سیستم های مونوآمینرژیک و اپیوئیدرزیک اعمال می شود.
داود مزینانی محمدرضا زرین دست
شواهدی وجود دارد که نشن می دهد، اسید آمینه های تحریکی در فرآیند انتقال عصبی در سیستم عصبی مرکزی و اثرات بی دردی مرفین دخالت دارند. (47) در مطالعه حاضر اثرات آنتاگونیست های رسپتور (dap5,dap7)nmda بر روی بی دردی ناشی از مرفین در تست فرمالین مورد مطالعه قرار گرفته است . تزریق زیر جلدی فرمالین رقیق شده، امروزه به عنوان یک مدل درد وسیعا مورد مطالعه قرار می گیرد. دوره زمانی معمول پاسخ به فرمالین دو فلزی (دو مرحله ای) می باشد. یک مرحله ا.لیه کوتاه مدت ، که متعاقب آن یک فاز ثانویه طولانی تر دیده می شود (17). اثرات داروهای ضددرد (اپیوئیدها، استروئیدها، nsaids) در دو فاز تست متفاوت می باشند (28 و 26) داده های موجود نشان می دهد که مرفین و آنتاگونیست های رقابتی رسپتور nmda (dpa7 (37)، و dap5 (32)) قادر به القاء بی دردی در فازهای اول و دوم تست فرمالین می باشد. گزارش شده است که رسپتور nmda در بروز تحمل به مرفین دخالت دارند. (63 و 6) مطالعات قبلی نشان داده اند که انسداد رسپتور nmda موجب بروز بی دردی در برابر محرکهای حرارتی یا مکانیکی در موشهای سالم rat نمی شود (51 و 50). با وجود این رسپتورهای nmda در بروز افزایش درد (هیبرآلژزی) و یا افزایش حساسیت پوستی (allodynia) در موقعیت های پاتولوژیک نظیر آسیب عصبی (38) یا التهاب ناشی از افزایش حساسیت مرکزی (57) دخالت دارند. نتایج ما نیز موید داده های بدست آمده توسط دیگر محققین است که نشان می دهد آنتاگونیست رسپتور (dap5) nmda موجب بروی اثر بی دردی پس از ایجاد التهاب ناشی از فرمالین در موش سوری (46) و موش rat (18) می باشد. نتایج موجود همچنین نشان می دهد که آنتاگونیست رسپتور اپیوئیدی (ناکسان) پاسخ ناشی از آنتاگونیست رسپتور nmda را کاهش می دهند. همچنین این اطلاعات می تواند بیانگر این مطلب باشد که بی دردی ناشی از این داروها احتمالا از طریق رسپتور اپیوئیدی اعمال می شود. این فرضیه احتمالا با اطلاعات بدست آمده توسط محققین دیگر که نشان می دهد آنتاگونیست رسپتور nmda منجر به افزایش زمان (5) یا تشدید (2) بی دردی ناشی از مرفین می شود، تایی گردد. همچنین باید اشاره نمود که هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دخد آنتاگونیست های رسپتور nmda دفع پلاسمایی هیچ دارویی (از جمله مرفین) را افزایش می دهد. جهت مطالعه دخالت دیگر مکانیسم ها، آنتاگونیست رسپتور دوپامینی سولپیراید (60) و sch23390 (29) آنتاگونیست رسپتور کلینرژیک (آتروپین) و آنتاگونیست رسپتور cck (پروگلوماید (22) همراه با آنتاگونیست رسپتور nmda به کار رفتند. اطلاعات نشان داد که هیچ یک از آنتاگونیست های فوق الذکر اثری بر روی بی دردی ناشی از dap5 و dap7 ندارند. بنابراین دخالت سیستم های دوپامینرژیک در بی دردی ناشی از رسپتور nmda غیر متحمل به نظر می رسد.
شکوفه نیک فر محمدرضا زرین دست
-1 تجویز زیرجلدی (s.c.) مرفین ایجاد بی دردی وابسته به دوز می کند. -2 تجویز قبلی (5-n-ethyl carboxamidadenosine) neca آگونیست گیرنده های آدنوزینی که به a2 تمایل بیشتری دارد و (n6-phenylisopropyladenosine) r- pia آگونیست a1 و a2، باعث تقویت اثرمرفین می شود. در حالیکه cha (n6 - cyclohexyladenosine) آگونیست گیرنده a1 آدنوزینی باعث مهار اثر بی دردی مرفین می گردد. -3 آنتاگونیست گیرنده آدنوزینی، تئوفیلین با تمایل بیشتر به گیرنده a2 باعث کاهش اثر مرفین می گردد ولی آنتاگونیست دیگر این گیرنده(8 - phenyltheophylline) 8pt با تمایل بیشتر به گیرنده a1 باعث تقویت اثر مرفین می شود. از سویی جلوی اثر مهاری cha بربی دردی ناشی از مرفین با 8pt گرفته می شود. -4 neca و r-pia در صورت تجویز با 8pt ایجاد بی دردی شدیدی می کنند. -5 دی پیریدامول هیچ تاثیری در بی دردی ناشی از مرفین ندارد. -6 می توان نتیجه گرفت که گیرنده های a1 و a2 آدنوزینی می توانند در بی دردی ناشی مرفین در موش سوری نقش مدولاتور داشته باشند.
محمدامین جان محمدی فرشاد روشن ضمیر
-1 تزریق s. c مرفین سولفات با دوزهای 9 و 6 و 3 میلی گرم بر کیلوگرم باعث بیدردی وابسته به دوز معنی دار نسبت به گروه شاهد در موش سوری می شود. -2 تزریق i, p میدازولام هیدروکلراید با دوزهای 6 و 3 و 0/3 و 0/3 میلی گرم بر کیلوگرم بیدردی وابسته به دوز و معنی داری را نسبت به گروه شاهد (بجز دوز 0/3 میلی گرم بر کیلوگرم) در موش پدید می آورد: -3 تزریق دوز غیرموثر میدازولام (0/03 میلی گرم بر کیلوگرم) هیچگونه افزایش معنی داری در اثر بیدردی دوزهای 3 و 6 و 9 میلی گرم بر کیلوگرم مرفین بوجود نمی آورد. -4 تزریق دوز موثر میدازولام (4 میلی گرم بر کیلوگرم) باعث افزایش بیدردی دوزهای پایین (3 و 2 و 1 میلی گرم بر کیلوگرم) مرفین می شود ولی با دوزهای بالای مرفین (9 و 6 میلی گرم بر کیلوگرم) افزایش معنی داری را در اثر مرفین ایجاد نمی کند. -5 پیش درمانی با فلومازنیل (2 و 1 میلی گرم بر کیلوگرم) اثر ضددردی میدازولام (6 میلی گرم بر کیلوگرم) را کاهش می دهد ولی تغییر معناداری در بیدردی حاصل از مرفین (4 میلی گرم بر کیلوگرم) و ترکیب مرفین 4 میلی گرم بر کیلوگرم با میدازولام 6 میلی گرم بر کیلوگرم ایجاد نمی کند. -6 پیش درمانی با نالوکسان (2 و 1 میلی گرم و کیلوگرم) اثر ضددردی میدازولام، مرفین و ترکیب میدازولام و مرفین را بطور قابل توجهی کاهش می دهد. -7 در پیش درمانی با آنتاگونیست مختلف سیستم عصبی شامل آتروپین و فنوکسی بنزامین و پروپرانولو (10 و 5 میلی گرم بر کیلوگرم)، کتانسرین و متی سرژید (2 و 1 میلی گرم بر کیلوگرم) متی سرژید با اثر میدازولام تداخل دارد و اثر ضددردی این دارو را افزایش می دهد. -8 با توجه به نتایج، هیچگونه تداخلی بین دو داروی میدازولام و مرفین در رابطه با اثر ضددردی وجود ندارد و افزایش اثر ضددردی مرفین توسط میدازولام یک اثر افزایشی (additive) است . -9 باتوجه به اینکه نالوکسان اثر ضددردی میدازولام را تا حد زیادی بلاک می کند. مشخص می شود که میدازولام قسمتی از ضددردی خود رابا واسطه سیستم اپیوئیدی صورت می دهد. -10 میدازولام اثرات خود را از طریق تداخل با گیرنده gaba انجام می دهد که این گیرنده در مشارکت با سیستم سروتونرژیک است . تقویت اثر میدازولام بوسیله متی سرژید (آنتاگونیست 5-ht1) ممکن است بر پایه فعال شدن چنین تداخلی بین دو سیستم سروتونرژیک است . تقویت اثر میدازولام بوسیله متی سرژید (آنتاگونیست 5-ht1) ممکن است بر پایه فعال شدن چنین تداخلی بین دو سیستم سروتونرژیک و گاباارژیک باشد.
زهرا دینکوب محمدرضا زرین دست
در مطالعات قبلی ما، اثر داروهای موثر بر گیرنده های دوپامینی بر بی دردی ناشی از مرفین ارزیابی شد. در مطالعه حاضر، اثر آگونیست و آنتاگونیست رسپتور (گیرنده) d2 دوپامینی بر بروز (expression) و همچنین روند ایجاد تحمل (development) به بی دردی مرفین مورد بررسی قرار گرفته است . تحمل به عمل بی دردی مرفین بوسیله تجویز مرفین 50mg/kg به موش سوری روزانه یکبار به مدت سه روز ایحاد شد. آگونیست گیرنده d2 دوپامین، کین پیرول (0.03mg/kg و 0.02، 0.01) در موشهای دست نخورده (intact) بی دردی ناشی از مرفین را افزایش داد. اما آنتاگونیست این گیرنده، سولپیراید (50mg/kg و 25، 12.5) اثری نداشت . پاسخ کین پیرول بوسیله دوز پایین تر سولپیراید کاهش پیدا کرد. کین پیرول و سولپیراید هر دو باعث کاهش بروز و ایجاد تحمل به بی دردی ناشی از مرفین (6mg و 3، 1.5) شدند. اثر کین پیرول، بوسیله پیش درمانی با دوز پائین تر سولپیراید کاهش پیدا کرد. بنابراین نتیجه گیری می شود که سیستم d2 دوپامینی ممکن است در تحمل به بی دردی ناشی از مرفین دخیل باشد.
مریم قدیمی محمدرضا زرین دست
دراین مطالعه،اثر عوامل گیرنده گابا بر برافراشتگی دم ایجاد شده توسط مرفین مورد بررسی قرار گرفت . حیوانات مورد آزمایش موش سوری بودند. تزریق زیرجلدی (sc) دوزهای مختلف مرفین (10-60 mg/kg) در موش سوری، ایجاد برافراشتگی دم وابسته به دوز می کند. 30 دقیقه پس از تجویز وبا دوز 40 mg/kg مرفین، حداکثر پاسخ دیده می شود. اثر ایجاد شده توسط مرفین با تجویز نالوکسان (0/5-2mg/kg) کاهش می یابد. تزریق داخل صقاقی دوزهای مختلف بکلوفن (2-8mg/kg) برافراشتگی دم حاصل از مرفین (sc), 40mg/kg را کاهش می دهدو پاسخ بکلوفن توسط (150mg/kg) cgp35348 بصورت ip، کاهش می یابد. cgp35348 به تنهایی تغییری ایجاد نمی کند. دوزه های متفاوت موسیمول (1-4mg/kg) بصورت ip و بیکوکولین (ip), (1-3 mg/kg) یا پیکروتوکسین (ip, 1-3mg/kg) نیز اثرات مرفین را کاهش می دهد. با تجویز بیکوکولین اثر موسیمول تغییر نمی کند. این طور نتیجه گیری می شود که فعالیت رسپتور گابا - a و گابا - b، برافرشتگی دم حاصل از مرفین را کاهش می دهد.
علیرضا قوام زاده بهابادی محمدرضا زرین دست
-1 آمفتامین بصورت وابسته به دوز سبب بروز پاسخ بوییدن (sniffing) در موشهای صحرایی (rat) می شود. -2 باکلوفن، آگونیست اختصاصی گیرندهء gabab، باعث مهار رفتار بوییدن (sinffing) حاصل از آمفتامین در حیوان می شود. -3 آپومرفین بصورت وابسته به دوز سبب بروز پاسخ بوییدن (sniffing) در موشهای صحرایی می شود. -4 باکلوفن، آگونیست اختصاصی گیرندهء gabab بصورت وابسته به دوز سبب مهار رفتار بوییدن (sniffing) ناشی از آپومرفین در موشهای صحرایی می شود. -5 با توجه به اثرات مهاری باکلوفن بر روی رفتار بوییدن (sniffing) حاصل از آمفتامین می توان به این نتیجه رسید که باکلوفن با اثر برگیرنده های دوپامینی d1/d2 اثر وقفه ای خود را اعمال می کند. -6 بیکوکولین، آنتاگونیست رقابتی gabab، باعث تحریک گیرنده های دوپامینی می شود و در نتیجه موجب افزایش بوییدن می شود. -7 پیکروتوکسین، آنتاگونیست غیررقابتی gabab، هیچ تاثیری روی گیرنده های دوپامینی ندارد.
مریم فیاض دستگردی محمدرضا زرین دست
در این مطالعه اثر داروهای آدرنرژیک بر بروز (expression) و گسترش (development) تولرانس به اثرات بی دردی مرفین در فرمالین تست بررسی شده است. در نهایت چنین نتیجه گیری می شود که مکانیسمهای شa2 آدرنوسپتور ممکن است در بی دردی و تولرانس ناشی از مرفین دخیل باشند.
آناهیتا ترکمان بوترابی محمدرضا زرین دست
در این مطالعه، اثر ایمی پرامین و سیستم آدرنرژیک بر پرش ناشی از نالوکسان در موشهای سوری معتاد مورد بررسی قرارگرفت.در اولین سری آزمایشات داروها قبل از تزریق نالوکسان، به منظور اثرآن در بروز (expression) علام قطع بررسی شد. تجویز ایمی پرامین در دوزهای بین 10-6-mg/kg قبل از تزریق نالوکسان تعداد پرش ها را در موش سوری زیاد کرد.تزریق اگونیست گیرنده a2 (کلونیدین بادوز 0/1mg/kg) یااگونیست گیرنده a1 (فنیل افرین با دوز 4mg/kg) تنها یا به همراه تجویز با ایمی پرامین پرش ناشی از نالوکسان را تغییر ندادند. در صورتیکه آنتاگو نیست گیرنده a2 (یوهمبین با دوز 4mg/kg) به تنهایی تعداد پرش ها را زیاد کرده، ولی اثر ایمی پرامین را کم کرد.آنتاگونیست گیرنده a1 (پرازوسین 1mg/kg) نیز اثری نشان نداد.در سری دوم آزمایشات داروها به تنهایی یا همراه با ایمی پرامین در روند (development) ایجاد اعتیاد بکار برده شدند. ایمی پرایمن (10-40 mg/kg) روند ایجاد وابستگی به مرفین را زیاد کرد. در نتیجه پرش ناشی از نالوکسان زیاد شد. هم یوهمبین و هم پرازوسین اثر ایمی پرامین را کاهش دادند. کلونیدین اثری بر پاسخ ایمی پرامی نداشت. فنیل افرین وقتی همراه ایمی پرامین تزریق می شد، باعث مرگ حیوانات می شد.از این مشاهدات اینطور نتیجه گرفته می شود که مکانیسم های a آدرنرژیک در بروز و روند سندرم قطع ناشی از نالوکسان در موش سوری نقش دارند.
محمد عدل محمدرضا زرین دست
در این مطالعه اثر تداخل نئوفیلین با پیش ساز (l-arginine) و مهارکننده ای (l-name, l-na) نیتریک اکساید بر دمای بدن موش سوری بررسی شد. تزریق داخلی صفاقی (ip) دوزهای مختلف تئوفیلین منجر به تغییر دمای بدن حیوانات گشت. تئوفیلین در دوزهای پایین (12.5 , 25 mg/kg) دمای بدن حیوانات را کاش و در دوز بالا (100mg/kg) حرارت بدن حیوانات را افزایش داد. دوز بالاتر l-na (10mg/kg) و تمامی دوزهای l-name در حیوانات هیپوترمی القا کردند اما l-arginine تغییر معنی داری در دمای بدن حیوانات ایجاد نکرد. l-name (10, 20 , 80 mg/kg) و (10 mg/kg) l-na در ترکیب با دوز پایین تر تئوفیلین (12.5 mg/kg) اثر هیپرترمیک ناشی از تئوفیلین را کاهش دادند. به علاوه، هیپوترمی ناشی از دوز بالای تئوفیلین نیز بوسیله 1, 5, 10 mg/kg) l-na تشدید شد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که احتمالا سیستم نیتریک اکساید در اثرات هیپوترمیک و هیپرترمیک ناشی از تئوفیلین بر دمای بدن موشهای سوری دخیل می باشد.
ترانه بحرینی محمدرضا زرین دست
اثر ایمی پرامین و یا آگونیستها یا آنتاگونیستهای آلفا - آدرنوسپتور بر بروز و کسب ترجیح مکان شرطی شده (cpp) ناشی از مورفین بررسی شد. جهت بررسی اثر داروها از روش ترجیح مکان شرطی شده (cpp) استفاده شد. در سری اول آزمایشها هنگامی که داروها قبل از تست در روز ششم جهت بررسی اثر آنها بر بروز (cpp) ناشی از مورفین به کار برده شدند. ایمی پرامین (cpp) ناشی از مورفین را معکوس کرد که این اثر توسط نالوکسان بلوک شد. کلونیدین و پرازوسین نیز (cpp) ناشی از مورفین را معکوس ساختند و یوهمبین باعث کاهش (cpp) از مورفین گشت و فنیل افرین اثر مورفین را تغییری نداد. یوهمبین و پرازوسین همچنین اثر ایمی پرامین را معکوس ساختند.در سری دوم آزمایشها جهت بررسی اینکه داروها ایجاد ترجیح مکان شرطی شده (cpp) یا تنفر مکان شرطی شده (cpp) می کنند، طی کسب (cpp) به همراه مورفین و یا به تنهایی به کار رفتند. ایمی پرامین، فنیل افرین، یوهمبین یا پرازوسین ایجاد (cpp) نکردند و کلونیدین باعث ایجاد (cpp) گشت. یوهمبین باعث افزایش (cpp) ناشی از مورفین شد و پرازوسین و کلونیدین (cpp) ناشی از مورفین را معکوس ساختند. فنیل افرین روی (cpp) ناشی از مورفین نیز اثری نداشت. لازم به ذکر است که هیچکدام از داروها در فاز expression بر حرکت (locomotion) اثیری نداشتند و در فاز development تنها یوهمبین حرکت حیوانات را افزایش داد. در نتیجه، به نظر می آید که ایمی پرامین می تواند از طریق مکانیسم رسپتورهای اپیوئیدی باعث ایجاد cpa گردد و آلفا - آدرنوسپتورها می توانند روی (cpp) ناشی از مورفین تاثیر داشته باشند.
آمنه رضایوف محمدرضا زرین دست
درمطالعه حاضر ، جهت ایجاد وابستگی روانی به مرفین از روش ترجیح مکان شرطی شده در موش بزرگ آزمایشگاهی نر بالغ ، نژاد ویستار استفاده شد.همچنین با تزریق درون مغزی آگونیستها و آنتاگونیست های گیرنده های دوپامینی ، چگونگی دخالت این گیرنده ها درایجاد اثرات پاداشی مرفین و وابستگی روانی به آن مورد بررسی قرار گرفت. از آنجایی که یادگیری وابسته به پاداش نقش مهمی درالقا ccp ناشی از مرفین دارد و نواحی ca1 هیپوکامپ و آمیگدال مرکزی درایجاد این نوع یادگیری دخالت مستقیمی دارند، لذا استفاده توام مرفین و تزریق عوامل دوپامینی در درون این نواحی و بررسی تداخل عمل این دو، می تواند نکات بیشتری را روشن سازد.
شمس الدین احمدی محمدرضا زرین دست
در مطالعه حاضر ، اثرات تزریق دو طرفه آگونیست و آنتاگونیست گیرنده gabaa به داخل هسته قاعده ای -جانبی آمیگدال bla بر روی ترجیح مکان شرطی شده cpp القا شده بوسیله مرفین در موشهای بزرگ آزمایشگاهی نر مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که گیرنده های gabaa درهسته bla در پاداش القا شده بوسیله مرفین و یادگیری آن دخالت دارند.