نام پژوهشگر: قادر دشتی
علی صحرایی قادر دشتی
هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی اندازه های مختلف واحدهای پرورش گاو شیری و تخصیص بهینه عوامل تولید در گاوداری های شیری استان اصفهان است. بدین منظور با استفاده از روش خوشه ای تصادفی دو مرحله ای، تعداد 51 واحد گاوداری شیری استان اصفهان (20 درصد واحدهای فعال در سال 1387) انتخاب گردید. واحدهای انتخابی در سه شهرستان اصفهان، شهرضا و نجف آباد قرار داشتند. بررسی اندازه واحدهای مختلف با استفاده از رهیافت تابع تولید و در نظر گرفتن فرم "ترانسندنتال" محاسبه شد. تخصیص بهینه عوامل تولید با استفاده از قاعده 1=مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که عمده ترین بخش هزینه تولید شیر را هزینه خوراک مصرفی تشکیل می دهد. سهم این نهاده از هزینه متغیر تولید به طور متوسط 79/6 درصد است. بعد از آن به ترتیب هزینه نیروی کار با8/38 درصد، بهداشت و درمان 6/5 درصد, اسپرم با 2/1، هزینه های متفرقه با 65/1، استهلاک با 1/17، سوخت با 0/9 و هزینه بیمه دام با 0/6 در رده های بعدی قرار دارند. نتایج بدست آمده از برآورد تابع تولید کل واحدها نشان داد که نهاده های نیروی کار، کنسانتره مصرفی، علوفه مصرفی، هزینه بهداشت و تحصیلات مدیر مهمترین عوامل موثر در تولید شیر می باشند. همچنین بررسی مسئله تخصیص بهینه عوامل تولید نشان داد که واحدهای مورد بررسی از نهاده کنسانتره در حد بهینه، از نهاده علوفه نسبتا بیش از حد بهینه و از نیروی کار کمتر از حد بهینه استفاده می شود.. گروه بندی واحدها به دو ظرفیت کمتر از 500 رأس و بالاتر از آن و بررسی عوامل تولید در این گروه ها نشان داد که واحدهای با ظرفیت بالاتر از 500 رأس نسبت به واحدهای با ظرفیت کمتر از 500 رأس دارای عملکرد بهتری بوده و در این استان بکارگیری واحدهایی با ظرفیت بالاتر از 500 رأس مناسب می باشد.
فاطمه سهرابی اطهر جواد حسینزاد
مطالعه رفتار مصرف کننده و تحلیل چگونگی اختصاص درآمد محدود خانوار به کالاها و خدمات گوناگون، یکی از مباحث مهم و کاربردی علم اقتصاد به شمار می رود. برآورد توابع تقاضا و شناخت جایگاه عوامل مهمی چون مقادیر و قیمتها، در چارچوب کششهای مربوطه در شناخت ترجیحات مصرفی و پیش بینی نیازهای آینده مصرف کنندگان جهت سیاست گذاری و برنامه ریزی از اهمیت بالایی برخوردار است. آگاهی از ضرایب کشش تقاضای کالاهای خوراکی میتواند کمک فراوانی به برنامه ریزان کشاورزی کند و آنان را در شناخت سیر تغییرات تقاضا، برای محصولات کشاورزی در سالهای آینده یاری دهد. در این مطالعه سعی شد رفتار مصرفی خانوارهای شهری ایران از طریق برآورد سیستم توابع تقاضا و محاسبه انواع کشش های مقداری و قیمتی مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. همچنین علاوه بر پرداختن به ویژگیهای ریاضی و نظری انواع سیستم های تقاضا الگوهای تجربی برخی از سیستم های انعطاف پذیر پرکاربرد مانند سیستم تقاضای تقریباً ایده آل (aids)، سیستم تقاضای معکوس تقریباً ایده آل (iaids)، سیستم تقاضای رتردام (rottordam)، سیستم هیبرید (cbs)، سیستم تقاضای تقریباً ایده آل درجه دوم ((quiads و سیستم تقاضای مخارج درجه دوم (qes) )برای 8 گروه اصلی کالاهای خوراکی کشور که شامل غلات و فرآورده های آن، انواع گوشت، شیر و فرآورده های آن و تخم مرغ، میوه و سبزی ها، روغن ها و کره، نوشیدنیها، حبوبات و خشکبار می باشد) تبیین و برآورد شد. بررسی ها نشان داد که سیستم تقاضای معکوس تقریباً ایده آل ((iaids به لحاظ سازگاری با ویژگیهای نظری توابع تقاضا، تطابق نتایج آن با واقعیت و همچنین دیگر آزمونهای انتخاب مدل برتر از وضعیت بهتری برخوردار بود. نتایج محاسبه کششها نشان داد که تغییر مقدار هر کدام از گروه های خوراکی علاوه بر تغییر قیمت خود آن گروه، قیمت گروه های دیگر را نیز تغییر می دهد در این رابطه نتایج نشان داد که غلات با لبنیات، گوشت و حبوبات رابطه جانشینی دارد. همچنین گوشت به جز گروه های غلات، شیر و حبوبات با باقی گروه ها حالت تکمیلی دارد. آشامیدنی ها نیز فقط با شیر حالت جانشینی دارد. قدر مطلق کشش مقیاس گوشت و خشکبار کمتر از واحد به دست آمد که نشان می دهد این محصولات جز کالاهای لوکس محسوب می شوند. در بین گروه های خوراکی قیمت گوشت
مهدی احسانی باب اله حیاتی
حدود 91/2 درصد از آب استحصال شده در سال 1386 در استان قزوین در بخش کشاورزی مصرف شده است که نشان دهنده اهمیت این نهاده در تولیدات بخش کشاورزی استان می باشد. لذا اتخاذ تدابیر و راهکارهای علمی و مدیریتی مناسب جهت بهره گیری مطلوب از این نهاده دارای اهمیت فراوانی است. مسئله اصلی در مدیریت اقتصادی منابع آبی در هر کشور و منطقه ای ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضای آب می باشد که در برقراری این تعادل، قیمت یا ارزش اقتصادی آب مانند قیمت هر کالا و نهاده دیگر نقش تعیین کننده ای بر عهده دارد. برای کنترل تقاضای آب یا به عبارتی صرفه جویی در مصرف آب می توان از طریق محرک های اقتصادی (محاسبه ارزش اقتصادی آب) به عنوان عامل انگیزشی و اقتصادی استفاده نمود. در این راستا این مطالعه با هدف برآورد ارزش اقتصادی آب از دید تقاضا کننده در تولید غلات پاییزه (گندم و جو) در ورودی مزرعه در شبکه آبیاری دشت قزوین با استفاده از دو رهیافت باقی مانده و تابع تولید با توجه به اطلاعات جمع آوری شده در سال زراعی 87-1386 صورت پذیرفته است. بر اساس نتایج ارزش اقتصادی نهاده آب در تولید گندم از روش باقی مانده و تابع تولید به ترتیب 608 و 609 ریال به ازای هر مترمکعب آب برآورد شد. ارزش اقتصادی آب در تولید جو از روش باقیمانده 909 ریال به ازای هر مترمکعب آب و از روش تابع تولید براساس قیمت مبادله ای و قیمت تضمینی محصول به ترتیب 907 و 546 ریال به ازای هر مترمکعب آب برآورد شد که اختلاف بسیار زیادی با آنچه که کشاورزان به عنوان آب بها (82 ریال) در سال مورد نظر پرداخت می کنند دارد.
پریسا فرجی قادر دشتی
: با توجه به اهمیت تخصیص منابع تولید در بین فعالیتهای گوناگون زراعی و جلوگیری از اتلاف منابع و کاهش درآمد زارعین، توجه به الگوی کشت بهینه با توجه به اهداف واحد کشاورزی ضرورت می یابد. امروزه کشاورزی علاوه بر نقش مهم در فعالیتهای اقتصادی می تواند تاثیرات جانبی زیست محیطی نیز به همراه داشته باشد و یک مدیر کارآمد و جامع نگر در زمینه انتخاب فعالیتهای کشاورزی باید چندین هدف اعم از اقتصادی و زیست محیطی را همزمان در نظر داشته باشد. در نتیجه انتخاب روشی که بتواند اهداف متعدد مدیران را در یک مدل گنجانده و مدیر را به سمت اهداف بهینه هدایت نماید، مهم و ضروری بنظر می رسد. از بین مدلهای مختلف برنامه ریزی یکی از مدلهای مهم و قابل انعطاف که قادر است در یک سیستم اهداف مختلف که گاهی با هم در تضادند را لحاظ نماید مدل برنامه ریزی آرمانی است. در این تحقیق از این روش در تعیین الگوی کشت محصولات زراعی در منطقه خسروشهر شهرستان تبریز بهره-گیری شد. این منطقه به دو قسمت مجزای دهستان تازه کند و لاهیجان تقسیم شد. اهداف اقتصادی و زیست محیطی پژوهش حاضر شامل افزایش 20% درآمد ناخالص و کاهش 20% مصرف کود و سموم شیمیایی در منطقه بود. برای تعیین الگوی کشت بهینه الگوهای فعلی، برنامه ریزی خطی ساده و برنامه ریزی خطی آرمانی تعیین شد. نتایج نشان دهنده بهینه نبودن الگوی فعلی بود و نتایج حاصل از روش برنامه ریزی آرمانی با توجه به درآمد ناخالص بیشتر، بهترین گزینه در دو دهستان بود. همچنین مشخص شد که زمین دیم و آب در تابستان جزو عوامل محدود کننده تولید در منطقه مورد مطالعه هستند.
فهیمه رنجبر قادر دشتی
پرداخت یارانه به نهاده های کشاورزی همچون کود و سم باعث افزایش مصرف بی رویه و غیربهینه از این عوامل تولید شده و ازطرفی دیگر باعث افزایش هزینه دولت می گردد. پیامدهای نامطلوب توزیع یارانه نهاده ها موجب شده است تا حذف یارانه ها به منظور تسریع رشد اقتصادی کشورهای درحال توسعه مورد تأکید قرار گیرد. یکی از محصولاتی که در ایران یارانه تولیدی به آن تعلق می گیرد، پیاز می باشد. طبق آمار سال 1386 کشور ایران با برخورداری از 816,108 بهره بردار و سطح زیر کشت 068,50 هکتار، حدود دو میلیون تن تولید پیاز داشته است. این تحقیق با هدف شناسایی و تحلیل اثرات حذف یارانه کودشیمیایی در تولید پیاز منطقه دشت تبریز درسال زراعی 88-1387 صورت پذیرفته است. جامعه آماری تحقیق شامل تمام زارعین پیازکار دشت تبریز بود. اطلاعات لازم برای نیل به اهداف تحقیق از طریق تکمیل پرسشنامه از 200 کشاورز منطقه جمع آوری گردید.جهت نیل به اهداف مورد نظر از برازش و گزینش تابع تولید درجه دوم تعمیم یافته استفاده گردید. نتایج تحقیق حاضر نشان داد عوامل تولید کودشیمیایی، ماسه، آب و سطح زیرکشت اثر معنی دار روی تولید پیاز دارند. کشش تقاضای کودشیمیایی نشان می دهد که مقدار مصرف آن به تغییر قیمت پس از اجرای سیاست آزادسازی حساس نبوده و با افزایش قیمت ها پس از حذف یارانه کودشیمیایی کاهش قابل ملاحظه ای در مصرف این نهاده صورت نمی پذیرد. این امر بیانگر آن است که نهاده کودشیمیایی به عنوان یک عامل ضروری در تولید پیاز منطقه دشت تبریز بوده و حتی با اجرای سیاست آزادسازی قیمت کودشیمیایی، زارعین کاهش محسوسی در مصرف آن بوجود نمی آورند.
معصومه رشیدقلم صادق خلیلیان
علی رغم اینکه عرضه نهاده های کشاورزی در سطح قیمت مناسب، از ضروریات تقویت کشاورزی و افزایش درآمد کشاورزان است، لیکن این امر نباید سبب شود مصرف بی رویه ی نهاده های کشاورزی معمول گردد. اگر قیمت نهاده ها بیش از اندازه پایین باشد، مصرف و بکارگیری آن نهاده بدون هیچ گونه محدودیتی افزایش خواهد یافت، و این امر موجب می شود کشاورز بدون توجه به بازدهی نهایی عامل، نهاده را مصرف کند. مطالعه حاضر با درک این مشکل و با هدف بررسی آثار حذف یارانه کود شیمیایی و بذر بر تولید چغندرقند در کشور صورت گرفته است. برای دسترسی به اهداف موردنظر تحقیق، از داده های ترکیبی (panel data) برای ده استان عمده تولید کننده چغندرقند کشور و برای سالهای 86-1379 استفاده شده است. تابع تولید چغندرقند کشور با استفاده از روش های اقتصادسنجی تخمین زده شده و با استفاده از کشش های جزئی تولید حساسیت تولید نسبت به تغییرات مقدار نهاده ها محاسبه می-شود و همچنین با استفاده از روش شناسی بر اساس حداکثر سود تابع تقاضای نهاده ها تخمین زده می شود. نتایج حاصل از تابع تقاضای نهاده ها نشان می دهد که تقاضای کلیه نهاده های مورد استفاده در تابع تولید نسبت به تغییرات قیمت آنها کم کشش است و همچنین نتایج حاصل از کشش های جزئی حاکی از آن است که از دو نهاده آب و کود شیمیایی به طور غیر بهینه و در ناحیه سوم تولیدی استفاده می شود. بنابراین با توجه به یافته های تحقیق پرداخت یارانه بذر افزایش نه چندان زیادی در مصرف و همچنین در تولید چغندرقند داشته است به طوری که تولید آن را فقط 048/0 درصد افزایش داده است در رابطه با نهاده کودشیمیایی می توان گفت یارانه، تولید چغندرقند را حتی تا میزان 025/0 درصد کاهش می دهد. و بنابراین حذف یارانه، کمکی به کاهش مصرف و زیانهای زیست محیطی از آنها نمی کند اما می تواند بار مالی سنگینی را از دوش دولت بردارد بدون آنکه تاثیر منفی بر تولید بگذارد.
شهروز خرمی حسین حاجلو جعفر حقیقت
در این پایان نامه با استفاده از تابع تولید و تشکیل رابطه سود و مینیمم کدن تابع هزینه با حل چند معادله و چند مجهول به مقدار بهینه دست یافته شده است.
سمیه یاوری قادر دشتی
تولیدات کشاورزی به ویژه فراورده های دامی جایگاه مهمی در تامین نیازهای غذایی جامعه دارد. طی دهه های گذشته گوشت مرغ به عنوان یک محصول دامی سریع ترین رشد را از نظر تولید، مصرف و تجارت گوشت در جهان داشته است. بدین ترتیب نظر به اهمیت تولید گوشت مرغ به عنوان یک محصول پروتئینی استراتژیک ضرورت مطالعه پیرامون ابعاد اقتصادی این صنعت نمایان می شود. در این بین، با توجه به بازده پایین عوامل تولید و تنوع اندازه واحدهای مرغداری در کشور ایران، بررسی کارایی واحدها و ارتباط آن با اندازه بنگاه های تولیدی در راستای بهره گیری مطلوب و اقتصادی از منابع موجود ضروری به نظر می رسد. مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه کارایی تکنیکی و اندازه واحدهای مرغداری شهرستان سنقر و کلیایی در سال 1388 به انجام رسید. برای انجام این مطالعه داده های مورد نیاز از طریق تکمیل پرسشنامه از 100 واحد مرغداری گوشتی فعال شهرستان سنقر و کلیایی جمع-آوری گردید. جهت تحلیل داده ها و نیل به هدف مطالعه از برآورد تابع تولید مرزی تصادفی استفاده شد. نتایج گزینش و برآورد تابع تولید لئونتیف تعمیم یافته نشان داد که واحدهای مرغداری گوشتی شهرستان از نهاده های دان و انرژی بیش از حد نیاز و از نهاده های خدمات بهداشت و درمان و همچنین نیروی کار در ناحیه اقتصادی یعنی دوم استفاده می کنند. دامنه کارایی تکنیکی 100- 22/69 با میانگین 17/82 درصد محاسبه گردید. در بررسی عوامل موثر بر ناکارایی تکنیکی مشخص شد که عواملی مانند تعداد جوجه یکروزه، سطح تجهیزات و تعداد دوره های تولید در سال دارای اثر مثبت معنی دار بر کارایی تکنیکی دارند. نهایتا تحلیل رگرسیونی وجود رابطه مثبت بین کارایی تکنیکی و اندازه واحدهای مرغداری گوشتی شهرستان سنقر و کلیایی را تایید نمود. بدین ترتیب می توان استنباط نمود که بهبود تجهیزات، افزایش تعداد دوره های تولید و گسترش اندازه واحدهای تولیدی کوچک می تواند به ارتقای کارایی در منطقه کمک نماید.
زهرا رسولی بیرامی قادر دشتی
در مطالعه حاضر، شرایط پیوستگی مکانی بازار و قانون قیمت واحد برای محصول گوشت مرغ با در نظر گرفتن رفتار فصلی آن، در پنج استان آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، زنجان و تهران با استفاده از داده های سه ماهانه قیمت عمده فروشی در طی سالهای 89-1377 مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور ابتدا خصوصیات پایایی سریهای زمانی فصلی از طریق آزمون hegy سنجیده شد. نتایج آزمون ریشه واحد فصلی hegy نشان داد که سریهای قیمت مرغ مورد نظر از رفتار فصلی تبعیت می کنند، چراکه علاوه بر ریشه واحد در فراوانی متداول صفر، در فراوانی فصلی شش ماهه نیز ریشه واحد یافت گردید. با توجه به این خصوصیت فصلی جهت بررسی پیوستگی مکانی بازار از روش همجمعی فصلی چندمتغیره با کاربرد مدل تصحیح خطای برداری فصلی بهره گرفته شد. در این راستا، آزمون همجمعی فصلی با استفاده از روش تعمیم یافته حداکثر راستنمایی چندمتغیره یوهانسن، بر پایه روش رگرسیون مرتبه تقلیل یافته، انجام گردید. نتایج نشان داد که در بازار گوشت مرغ این استانها، در هر دو فراوانی صفر و شش ماهه، سه بردار همجمعی و لذا دو روند تصادفی مشترک وجود دارد که قیمتها بر اساس آنها تعدیل می شوند. بر این اساس پیوستگی کامل بازار یا قانون قیمت واحد، در هر دو فراوانی مذکور رد شد. ولی با توجه به وجود این سه بردار همجمعی، وجود پیوستگی جزئی در هیچ یک از فراوانی های مورد نظر قابل رد نبود. آزمون نسبت درستنمایی بر روی ماتریس های همجمعی نشان داد که در فراوانی صفر، فرضیه برابری قیمت مرغ زنده در بلندمدت را برای استانهای آذربایجان شرقی - آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی- زنجان و اردبیل- زنجان نمی توان در سطح احتمال 1 درصد قابل رد نمود. همچنین این فرضیه در فراوانی فصلی شش ماهه، در استانهای آذربایجان شرقی- اردبیل، آذربایجان شرقی- تهران، آذربایجان غربی- اردبیل، آذربایجان غربی- تهران و تهران- زنجان نمی توان در سطح احتمال 1 درصد قابل رد کردن نیست. آزمون برونزایی انجام شده روی ماتریسهای ضرایب تعدیل حکایت از آن دارد که برونزای ضعیف بودن تمام استانها در هردو فراوانی بلندمدت و شش ماهه رد می شود. لذا قیمت مرغ زنده در بلندمدت و فراوانی شش ماه در هیچ استانی به طور مستقل از سایر استانها تشکیل نمی شود
اکبر نصیری اسماعیل پیش بهار
با توجه به شناخت امکانات و تنگناهای موجود بخش کشاورزی، برای افزایش تولید و درآمد کشاورزان مناسب ترین راه، بهبود کارایی فنی یعنی به دست آوردن بیشترین تولید ممکن از مقدار مشخصی عوامل تولید می باشد. توت فرنگی بیش از 30 سال است که در استان کردستان به عنوان یک محصول باغی کشت می شود و سازگاری خوبی با آب و هوا و اقلیم آن از خود نشان داده است. تولید توت فرنگی در استان، که بخش اعظم تولید کشور را تأمین می کند، از جنبه های گوناگونی دارای اهمیت است که از آن جمله می توان به مواردی همچون ایجاد درآمد و اشتغال برای خانوارهای روستایی و همچنین تأمین نیاز بازار تازه خوری و تأمین ماده خام صنایع تبدیلی اشاره نمود. هدف اصلی از تحقیق حاضر «تعیین مقدار بهینه مصرف نهاده ها در تولید توت فرنگی در شهرستان سنندج و همچنین تعیین کارایی فنی تولیدکنندگان مختلف این محصول» می-باشد. داده های این مطالعه از 129 کشاورز تولیدکننده توت فرنگی در سال زراعی 89-1388 جمع آوری شده است. برای انتخاب تابع تولید، از میان توابع تولید کاب-داگلاس، ترانسلوگ، ترانسندنتال، لئونتیف تعمیم یافته و درجه دوم تعمیم یافته، با توجه به معیارهای مختلف، تابع تولید ترانسلوگ به عنوان تابع برتر انتخاب شد. نتایج بررسی اقتصادی بودن نهاده ها نشان می دهد که کشاورزان توت فرنگی کار از نهاده های کود حیوانی و آب بیشتر از حد بهینه اقتصادی و از سایر نهاده ها کمتر از مقدار بهینه استفاده می کنند. بررسی کشش تولیدی نهاده ها بیان می کند نیروی کار خانوادگی در ناحیه اول، نهاده های سطح زیرکشت، نیروی کار روزمزد و کود شیمیایی در ناحیه دوم تولیدی و نهاده های آب و کود حیوانی نیز در ناحیه سوم تولیدی هستند. برآورد میزان کارایی فنی کشاورزان نیز نشان می دهد که مزارع کشت این محصول در دامنه 37/0 تا 97/0 از کارایی فنی قرار دارند میانگین کارایی آنها نیز 88/0 می باشد. بررسی مدل ناکارایی نیز نشان داد متغیرهای سطح تحصیلات، سن بوته و تعداد وجین اثر منفی بر ناکارایی داشتند. تعداد قطعات، تکفل و فاصله نیز اثر مثبت بر ناکارایی دارند.
رحیم قاسمی نصراله پیرانی
این تحقیق به منظور تعیین وضعیت موجود استانداردهای مدیریت پرورش جوجه های گوشتی در واحدهای مرغداری شهرستان نقده اجرا شد. بدین جهت پرسشنامه ای شامل اطلاعات مربوط به مدیر و کارکنان واحد مرغداری، مدیریت سالن، تهویه، بهداشت و تولید طراحی و از طریق مراجعه مسقیم و مشاهدات عینی به تعداد 49 واحـد مرغداری گوشتی که کل جامعه آمـاری را شامـل می شد، تکمیل گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از روشهای مناسب آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصله نشان داد که 7/83 درصد مدیران واحدهای مرغداری گوشتی دارای تحصیلات دیپلم و پایین تر بوده و کارگران مرغداری به ترتیب 5/24درصد بیسواد و 1/57 درصد دارای تحصیلات ابتدایی می باشند. در 9/57 درصد واحدهای مرغداری تراکم جوجه در واحد سطح بالاتر از استاندارد بوده و در 51 درصد از واحدهای مرغداری گوشتی شهرستان نقده رطوبت سنجی برای کنترل رطوبت سالن مشاهده نشد. در 3/65 درصد از واحدهای مرغداری گوشتی محل دفن لاشه و حوضچه ضدعفونی وجود نداشت. وزن زنده کشتاری در کلیه واحدهای مرغداری کمتر از استاندارد بود. میانگین ضریب تبدیل غذایی در واحدهای مرغداری گوشتی برابر3/3 بود که بالاتر از استاندارد بود. ضریب کارایی فنی در کلیه واحدهای مرغداری گوشتی مطالعه شده بین 282 تا 311 متغیر بوده و از ضریب کارایی استاندارد پایین تر بودند. نتایج تجزیه و تحلیل رگرسیونی نشان داد که صفات وزن پایانی، خوراک مصرفی، طول دوره پرورش و ماندگاری روابط معنی داری با ضریب کارایی فنی دارند. نتایج تجزیه و تحلیل آماری ضریب کارایی فنی در دو واحد سنتی و صنعتی نشان داد که در هر دو واحد این ضریب پایین تر از ضریب کارایی استاندارد می باشد. درصد تلفات گله در واحد سنتی در حد استاندارد و در واحد صنعتی پایین تر از استاندارد بود.
فهیمه خاکسار خیابانی قادر دشتی
بخش کشاورزی از جمله فعالیتهای توأم با ریسک و نبود اطمینان است. کشاورزان در چنین شرایطی مجبور به تصمیم گیری هستند و تصمیمات آنها تحت تاثیر گرایش های ریسکی آنهاست. از آنجایی که مصرف نهاده های کشاورزی نیز با این گرایش ها در ارتباط است، لذا انتظار می رود بسته به آن، میزان مصرف نهاده های مورد نیاز محصولات کشاورزی متفاوت باشد، بنابراین بررسی گرایش های ریسکی کشاورزان در راستای درک بهتر رفتار تولیدکنندگان و لحاظ آن در سیاست گذاری های بخش کشاورزی می تواند به بهره گیری مطلوبتر از عوامل و امکانات در دسترس کمک شایانی نماید. پیاز به عنوان یک محصول زراعی پرمصرف به طور متوسط سالیانه 55000 هکتار از اراضی زیرکشت کشور را به خود اختصاص می دهد و دشت تبریز به ترتیب با 67 و 6/12 درصد از کل سطح زیرکشت پیاز استان و کشور و نیز 65 و 16 درصد از تولید کل پیاز استان و کشور جزو مناطق مهم در تولید این محصول می باشد. وجود نوسان در عملکرد در هکتار پیاز استان آذربایجان شرقی در طی سالهای گذشته، نمادی از وجود ریسک در تولید این محصول تلقی می شود. در این تحقیق جهت بررسی گرایش های ریسکی کشاورزان از رهیافت پارامتری و مدل میانگین- انحراف معیار پیشنهادی ساها و برای تعیین نهاده های موثر بر ریسک تولید پیاز دشت تبریز از مدل عمومی جاست و پاپ استفاده شد. نتایج برآورد تابع تولید به فرم درجه دوم تعمیم یافته، نشان داد که نهاده های سطح زیرکشت، بذر، آب و نیروی کار استخدامی اثر معنی دار و مثبت و نهاده کود شیمیایی اثر معنی دار و منفی بر تولید دارند. از سوی دیگر، برآورد تابع ریسک به شکل لئونتیف تعمیم یافته، افزایش سطح زیرکشت، نیروی کار استخدامی و مصرف بذر و آب را افزایش دهنده و مصرف سم و کود شیمیایی را کاهنده ریسک تولید می باشند. کشش کل واریانس تولید 48/1 بدست آمد که نشان دهنده افزایش ریسک تولید به ازای افزایش یک درصدی مصرف نهاده ها به یک نسبت می باشد. نتایج بدست آمده از برآورد پارامترهای ریسکی کشاورزان، حاکی از ریسک گریز بودن کشاورزان است که این ریسک گریزی با افزایش ریسک این فعالیت افزایش یافته و با افزایش درآمد کشاورزان کاهش می یابد.
نوشین بخشی قادر دشتی
با توجه به اینکه بخش بزرگی از روغن خوراکی مورد نیاز ایران از طریق واردات تامین میشود، برنامهریزی بلندمدت و منسجم با هدف نیل به خودکفایی در تولید روغنهای خوراکی منجمله کلزا از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. استان آذربایجان شرقی با سطح زیر کشت 1630 هکتار در سال 1389 تنها 07/1 از تولید کلزای کشور را به خود اختصاص داده است. در این میان درصد قابل توجهی از کلزای استان در شهرستانهای مرند و تبریز تولید شده است. در این تحقیق تلاش شده است تا عوامل اقتصادی، فردی- اجتماعی و زراعی موثر بر پذیرش و توسعه کشت کلزا در شهرستانهای تبریز و مرند بررسی شود. برای این منظور372 کشاورز از این دو شهرستان انتخاب و دادههای لازم در طی سال زراعی 89-1388 با تکمیل پرسشنامه جمعآوری شد. از الگوی توبیت و روش دو مرحله ای هکمن برای شناسایی این دسته از عوامل استفاده شد. نتایج برآورد مدل توبیت نشان داد که سطح تحصیلات، مبلغ وام، قیمت واقعی کلزا، سهم درآمد مزرعه از کل درآمد و سود نسبی کلزا اثر مثبت و هزینه ماشین آلات، فاصله مزرعه تا جاده و تعداد قطعات زمین اثر منفی بر سطح زیر کشت این محصول دارند. برای تفکیک عوامل موثر بر پذیرش کشت و میزان کشت کلزا از روش هکمن دو مرحله ای استفاده شد. نتایج برآورد مدل پروبیت حاکی از آن بود که مالکیت ماشین آلات، شرکت درکلاس های ترویجی، سهم درآمد مزرعه ای، سطح تحصیلات و تجربه کلزاکاری اثر مثبت و سن و تعداد قطعات نیز اثر منفی بر روی احتمال پذیرش کشت کلزا داشتند. همچنین نتایج تخمین مرحله دوم موید آن است که مبلغ وام، سود نسبی کلزا و تعداد نیروی کار خانوادگی اثر مثبت و فاصله زمین زراعی تا جاده و هزینه ماشین آلات در هر هکتار اثر منفی روی میزان سطح زیر کشت کلزا داشتند.
فیروز هوشیار قوجه بیگلو باب اله حیاتی
رفع نیازهای اساسی انسان در طول تاریخ همواره یکی از مشکلات اصلی بشر بوده و فشار جمعیت منجر به افزایش تقاضا برای محصولات کشاورزی شده است. به همین دلیل بسیاری از جوامع متعادل کردن نیازهای انسان و تولید موادغذایی را هدف قرار داده اند. این امر کشاورزان را مجبور ساخته است تا نهاده هایی مثل کودهای غیرآلی، علف کش ها وآفت کش ها را در فعالیت های تولیدی بسیار بیشتر مورد استفاده قرار دهند. این نظام کشاورزی که تحت عنوان کشاورزی مرسوم از آن یاد می شود، باعث ایجاد پیامدهای نامطلوب زیست محیطی، اکوسیستمی، اقتصادی و سلامتی گشته و جوامع را با چالش های جدی مواجه کرده است. به همین دلیل کشاورزی پایدار به عنوان راهکار اساسی گریز از این مخاطرات مطرح شده است. با توجه به سهم عمده سیب زمینی در سبد مصرفی خانوارها و نیزدر بین تولیدات کشاورزی استان اردبیل و نقش آن در ایجاد اشتغال در منطقه، پایدارنمودن کشت و تولید آن در دشت اردبیل که سطح زیر کشت آن بالغ بر 20000 هکتار در سال می باشد، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. لذا این تحقیق با ارزیابی میزان پایداری عملیات کشت این محصول و تعیین عوامل موثر بر آن، ضمن دادن آگاهی در مورد وضعیت موجود از نقطه نظر پایداری، می تواند راهنمای زارعین و سیاست گذاران بخش کشاورزی در برنامه ها و اقدامات آتی گردد. جامعه آماری تحقیق شامل سیب زمینی کاران دشت اردبیل است که در 10 دهستان و 84 روستای شهرستان های؛ اردبیل و نمین به زراعت این محصول اقدام نموده اند. کل جامعه آماری 6169 نفر بوده که برای اجرای تحقیق تعداد 342 نمونه با استفاده از فرمول کوکران مشخص گردید. داده ها و اطلاعات مورد نیاز از طریق پیمایش میدانی و با طراحی و تکمیل پرسشنامه به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی، از کشاورزان در سال زراعی 89-1388 جمع آوری گردید. ارزیابی میزان پایداری عملیات کشت با استفاده از شاخص های رایگبی و همکاران و سنانایاک مورد سنجش قرار گرفت. نتایج هر دو رهیافت نشان داد که بیش از 50 درصد مزارع به سمت ناپایداری گرایش دارند. نتایج حاصل از مدل رگرسیونی چند متغیره، نشان داد که متغیرهای؛ دانش کشاورزی پایدار، نیروی کار خانوادگی، درآمد زارع، نوع مالکیت زمین، نوع سیستم زراعی، منزلت و مشارکت اجتماعی و سطح سواد 46 درصد تغییرات شاخص پایداری را توضیح می دهند، دیگر متغیرهای فرض شده در مدل رگرسیونی تأثیر معنی داری بر روی شاخص پایداری نداشتند. بنابرابن توصیه می شود که با آموزش های لازم دانش کشاورزی پایدار سیب زمینی کاران افزایش داده شود.
سیده شادی حسینی قادر دشتی
با توجه به شناخت امکانات و تنگناهای موجود در بخش کشاورزی، تغییر تکنولوژی بهترین و عملی ترین روش به منظور افزایش تولید می باشد. با تغییر تکنولوژی ساختار تولید محصولات کشاورزی نیز تغییر کرده و به تبع آن کشش های تولید، جانشینی و اقتصاد مقیاس نیز دستخوش تغییر می شود. با وجود سابق? طولانی کشور در تولید چغندرقند، به جهت نارسایی های مختلف و بهره وری پایین نهاده ها، مقدار قابل توجهی از قند و شکر مورد نیاز کشور از طریق واردات تامین می شود. هدف اصلی از تحقیق حاضر تحلیل ساختار و تغییر تکنولوژی در تولید محصول چغندرقند ایران می باشد. بدین منظور، از داده های سری زمانی مربوط به هزین? تولید محصولات زراعی وزارت جهاد کشاورزی برای دور? 88-1368 استفاده گردید. با انتخاب و برازش فرم های تابعی انعطاف پذیر، در نهایت تابع هزین? ترانسلوگ به عنوان تابع برتر انتخاب شد. این تابع به همراه معادلات سهم هزینه به روش رگرسیون های به ظاهر نامرتبط تکراری برآورد گردید. نتایج نشان می دهد که کودشیمیایی نهاده ای جانشین برای نیروی کار و ماشین آلات بوده ولی مکمل نهاده زمین است. کشش های آلن بیانگر ان است که ماشین آلات نهاده ای جانشین برای کودشیمیایی و زمین بوده ولی مکمل نهاده نیروی کار است. همچنین رابط? مکملی بین زمین و نیروی کار برقرار است. افزون بر این تولید چغندرقند در ایران دارای بازده صعودی نسبت به مقیاس است. برابر یافته های تحقیق نرخ تغییر تکنولوژی در طی دور? مورد مطالعه 65/1- درصد بوده است، یعنی با گذشت زمان نرخ تغییر هزین? واحدهای تولیدی کاهش یافته است. علاوه بر این تغییر تکنولوژی در جهت استفاد? بیشتر از ماشین-آلات بوده است.
سعدی خسروی جعفر حقیقت
در وضعیت کنونی جمعیت جهان در حال افزایش و به تبع آن تقاضا برای مواد غذایی نیز بیشتر می شود، که این مهم افزایش تولیدات مواد غذایی را می طلبد. از این رو یا می توان امکانات تولیدی را افزایش داده و از این طریق به افزایش تقاضای مواد غذایی پاسخ داده شود و یا از امکانات موجود به نحو صحیحی استفاده کرد. با توجه به محدود بودن امکانات تولیدی در دسترس، راه حل اول منطقی به نظر نمی رسد. بنابراین محدود بودن نهاده های تولیدی لزوم اجرای مطالعات بیشتر در زمینه ارتقاء بهره وری جهت دستیابی به تولید بیشتر با استفاده از امکانات موجود را برجسته تر می-سازد. هدف اصلی از تحقیق حاضر محاسبه بهره وری و همچنین تعیین مقدار بهینه مصرف نهاده ها در تولید گندم دیم در شهرستان دیواندره می باشد. داده های این مطالعه از 190 کشاورز تولیدکننده گندم دیم در سال زراعی 90 - 1389 واقع در شهرستان دیواندره جمع آوری شده است. برای محاسبه بهره وری جزئی نهاده های شرکت کننده در تولید گندم دیم از رهیافت پارامتری و تخمین تابع تولید استفاده شده است. از این رو برای انتخاب تابع تولید، از میان توابع انعطاف پذیر ترانسلوگ، لئونتیف تعمیم یافته و درجه دوم تعمیم یافته با توجه به معیارهای مختلف، تابع تولید درجه دوم تعمیم یافته به عنوان تابع برتر انتخاب شد که در آن متغیر وابسته عملکرد گندم دیم و متغیرهای مستقل شامل کود شیمیایی، نیروی کار، سموم شیمیایی و ساعات کار تراکتور در هکتار می باشد. محاسبه بهره وری جزئی و تخصیص نهاده ها با استفاده از برابری قیمت نهاده ها با ارزش تولید نهایی هر یک از آنها مشخص ساخت که از تمامی نهاده های موجود در مدل برآورد شده در ناحیه دوم تولیدی اما کمتر از حد بهینه اقتصادی استفاده شده است. بنابراین مقادیر بهینه اقتصادی این نهاده ها جهت دستیابی به حداکثر سود محاسبه گردید که این مقادیر برای نهاده های کود شیمیایی، نیروی کار، سموم شیمیایی و ساعات کار تراکتور در هکتار به ترتیب 85/92، 69/1، 2 و 4/9 واحد برآورد شد. همچنین جهت محاسبه بهره وری کل عوامل تولید از شاخص کندریک استفاده شده است، که مقدار آن برابر با 29/4 واحد می باشد. مقایسه بهره وری کل عوامل تولید بنگاه های مورد مطالعه نشان داد که واحدهای با ظرفیت بالاتر دارای بهره وری کل بیشتری نسبت به واحدهای با ظرفیت پایین هستند. در همین راستا نتایج به دست آمده از کشش کل عوامل تولید نشان از بازدهی صعودی نسبت به مقیاس در واحدها را دارد که خود ادغام واحدها را منوط به کسب سود بیشتر می داند. همچنین برآورد پارامترهای کیفی نشان داد که دو متغیر تعداد قطعات سطح زیرکشت و شرکت مدیران مزرعه در کلاس آموزشی- ترویجی به ترتیب رابطه عکس و مستقیم با عملکرد در واحد سطح دارند.
فاطمه یاوری محمد قهرمان زاده
انتقال نامتقارن قیمت یکی از انحرافات قیمتی رایج بوده که با افزایش حاشیه بازار سودمندی هایی برای عوامل بازاریابی کالا ایجاد می کند و بر رفاه تولیدکنندگان و مصرف کنندگان اثر می گذارد. به همین جهت آگاهی از چگونگی انتقال قیمت در حلقه های گوناگون زنجیره ی بازاریابی و شناسایی تنگناهای موجود در سیستم بازاررسانی فراورده ها، نقش مهمی در کاهش هزینه مبادله و سیاست های مناسب در صنایع مختلف دارد. بر این اساس، مطالعه حاضر چگونگی انتقال قیمت بین سطوح خرده فروشی و سرمزرعه گوشت گوساله در استان آذربایجان شرقی را با استفاده از قیمت های هفتگی در دوره زمانی فروردین 1377 تا اسفند 1390، مورد بررسی قرار می دهد. در این مطالعه از مدل های همگرایی آستانه ای تک متغیره tar و -tarm استفاده گردید و به منظور بهره بردن از مزایای مدل های چندمتغیره، دو مدل tvar و tvecm دو رژیمه هانسن و سئو (2002) بکار برده شد. مطابق نتایج آزمون adf و pp، هر دو سری قیمت خرده فروشی و سرمزرعه انباشته از درجه یک می باشند و نتایج آزمون همگرایی یوهانسن مبین همگرایی بین دو سری قیمت می باشد. در گام بعدی برای آزمودن آستانه ای بودن تعدیلات قیمت از آزمون-های sup-f هانسن (1999)، sup-lr لو و زیوت (2001) و sup-lm هانسن و سئو (2002) استفاده گردید که وجود ارتباط همگرایی غیرخطی بین دو متغیر را اثبات نمودند. سپس به منظور تصریح مدل، الگوی دو رژیمه در برابر سه رژیمه، آزمون sup-f برای مدل های تک متغیره و آزمون sup-lr به منظور برگزیدن مدل tvar مناسب به کارگرفته شد که در هر دو این آزمون ها مدل دو رژیمه برگزیده شد. در ادامه مدل های tar، m-tar، tvar برآورد گردید و نتایج آن ها مورد تحلیل قرار گرفت. در نهایت مدل tvecm دو رژیمه هانسن و سئو (2002) به عنوان مدل نهایی جهت بررسی مکانیزم انتقال قیمت با برآوردگرهای حداکثر راستنمایی محاسبه شد و آزمون والد مبنی بر برابر بودن ضرایب تصحیح خطا مبین وجود تفاوت معنی داری بین ضرایب این مدل می باشد. در دوره کوتاه مدت نیز مطابق نتایج برآورد ضرایب تصحیح خطا در مدل tvecm، انتقال قیمت با عدم تقارن همراه است و هر دو قیمت سرمزرعه و خرده فروشی، به شوک های مثبت واکنش بیشتری نشان می دهند. خصوصاً خرده فروشان سریع تر از دامداران قیمت را در اثر افزایش قیمت دیگری بالا می برند این درحالی است که هنگام کاهش قیمت در یک سمت بازار این دامداران می باشند که سریع تر واکنش نشان می دهند.
خدیجه الفی قادر دشتی
مطابق آمار موجود، عملکرد محصول پنبه ایران به عنوان نمادی از شاخص بهره وری در سالهای اخیر با نوساناتی همراه بوده است. تغییرات بهره وری عوامل ترکیبی از تغییرات تکنولوژیکی، کارایی و مقیاس را شامل می شود و تغییرات این سه جزء تعیین کننده نرخ رشد بهره وری می باشد. بنابراین آگاهی از روند تغییرات بهره وری و نیز عناصر آن می تواند در افزایش تولید و بهبود بهره وری عوامل تولید پنبه موثر واقع شود. در مطالعه حاضر جهت بررسی روند تغییرات بهره وری عوامل از هر دو رهیافت پارامتریک و غیرپارامتریک بهره گرفته شد. برای این منظور داده های سری زمانی مربوط به تولید و هزینه محصول پنبه طی سال های 87-1366 استفاده گردید. در رهیافت غیرپارامتری با بکارگیری شاخص ترنکوئیست- تیل، رشد سالانه بهره وری کل برای دوره زمانی مورد نظر 7/1 درصد محاسبه گردید. همچنین نتایج برآورد الگوی هزینه نشان داد، بهره وری کل عوامل طی سال های اخیر بطور متوسط سالانه 53/1 درصد رشد داشته است که این رشد عمدتاً ناشی از تغییرات تکنولوژیکی بوده است. تغییرات مقیاس اثر اندکی بر رشد بهره وری داشته است. به این ترتیب به منظور افزایش بهره وری، توسعه فن آوری ها و تکنولوژی های جدید توصیه می گردد. با برآورد تابع تولید مرزی میانگین کارایی تولید پنبه 83 درصد به دست آمد. به این ترتیب با توجه به عدم کارایی موجود، می توان با بهبود کارایی نیز در نهایت به ارتقای بهره وری عوامل تولید کمک نمود.
سمیرا افراسیابی قادر دشتی
بیمه کشاورزی یکی از مهم ترین ساز و کارهای ایجاد امنیت برای سرمایه گذاری در بخش کشاورزی و کاهش اثرهای آسیب های طبیعی محسوب می شود. یکی از انواع بیمه های مدرن بیمه شاخص آب و هوایی است که بر اساس پارامترهای آب و هوایی منطقه مانند میزان بارندگی و دما طراحی گردیده و مشکلات بیمه سنتی از قبیل مخاطرات اخلاقی و انتخاب ناسازگار را به مقدار زیادی کاهش می دهد. در این پژوهش ضمن معرفی بیمه شاخص آب و هوایی و زمینه های ایجاد این طرح بیمه ای به بررسی عوامل موثر بر تمایل مشارکت گندمکاران در طرح پیشنهادی بیمه شاخص آب و هوایی و عوامل موثر بر میزان حق بیمه تمایل به پرداخت این نوع محصول بیمه ای جدید در شهرستان اهر پرداخته شده است. این مطالعه در دو مرحله انجام گرفته است. در مرحله اول از الگوی لاجیت برای بررسی عوامل موثر بر مشارکت گندمکاران منطقه در طرح پیشنهادی بیمه شاخص آب و هوایی و در مرحله دوم از الگوی توبیت برای بررسی عوامل موثر بر میزان حق بیمه تمایل به پرداخت گندمکاران بهره گرفته شده است. پارامترهای مدنظر در بیمه شاخص آب و هوایی در این مطالعه بارندگی و دما بوده که از دیدگاه گندمکاران از درجه اهیت بالایی برخوردار می باشند. اطلاعات لازم برای نیل به اهداف تحقیق از 289 گندمکار دیم شهرستان اهر در سال 1391 جمع آوری گردیده است. نتایج حاصل از مرحله اول مطالعه و تحلیل و بررسی مدل لاجیت نشان داد به ترتیب اهمیت متغیرهای رضایت از عملکرد بیمه محصولات کشاورزی، آشنایی با بیمه شاخص آب و هوایی، سطح تحصیلات دبیرستان به بالا تأثیر مستقیم و معنی دار و متغیرهای حق بیمه پیشنهادی و تعداد سابقه بروز خسارت در 3 سال گذشته تأثیر معکوس و معنی داری بر احتمال پذیرش بیمه شاخص آب و هوایی دارند در این میان متغیر میزان آشنایی گندمکاران با بیمه شاخص آب و هوایی بیشترین اثر در احتمال پذیرش آن دارد. بر اساس پارامترهای برآورد شده الگوی لاجیت متوسط حق بیمه تمایل به پرداخت گندمکاران اهر محاسبه گردید که به ازای هر هکتار گندم 91470 ریال می باشد که در مقایسه با حق بیمه فعلی بیمه عملکرد گندم که 145000 ریال است مقدار معقولی می باشد. نتایج حاصل از برآورد مدل توبیت نشان دهنده این است که متغیرهای توضیحی میزان سن کشاورز، باسواد بودن، آشنایی با بیمه شاخص آب و هوایی اثر مثبت و معنی داری بر میزان حق ریسک (حق بیمه) تمایل به دارند. در این میان متغیرهای سطح آشنایی گندمکاران با بیمه شاخص آب و هوایی و باسواد بودن کشاورزان بیشترین اثر را در میزان حق بیمه تمایل به پرداخت دارا می باشد. لذا توصیه می شود صندوق بیمه محصولات کشاورزی در صورت تمایل به اجرای این نوع بیمه قبلا یک فرهنگ سازی مناسب در خصوص کارکرد بیمه شاخص آب و هوایی در منطقه انجام دهد.
پروین قادری نژاد قادر دشتی
در راستای اقتصادی نمودن فرایند تولید محصولات کشاورزی، توجه و تاکید به تولید محصولات دارای مزیت نسبی در دنیای کنونی از اهمیت فوق العاده ای برخودار است. از این رو با توجه به محدودیت منابع، طراحی علمی الگوی کشت به منظور افزایش بهره وری عوامل تولید و کاهش هزینه تولید واحد محصول ضروری می نماید. به همین خاطر بهره گیری از مدل برنامه ریزی ریاضی سبب گردیده با لحاظ شاخص های مزیت نسبی و شرایط ویژه هر منطقه، الگوی بهینه کشت برای هر شهرستان توصیه گردد. نظر به وجود منابع فراوان کشاورزی در استان ایلام پژوهش حاضر با هدف مشخص کردن الگوی بهینه کشت محصولات زراعی با لحاظ مزیت نسبی درهر یک از شهرستانهای استان ایلام انجام پذیرفت. اطلاعات و داده های مورد نیاز از سازمان جهاد کشاورزی، مرکز آمار ایران و سازمان آب منطقه ای استان در سال 1390جمع آوری گردید. با محاسبه شاخص های مزیت نسبی شامل هزینه منابع داخلی، هزینه-منفعت اجتماعی و سودآوری خالص اجتماعی محصولات مزیت دار هرمنطقه مشخص گردید در ادامه با در نظر گرفتن محدودیت های نهاده ای هر شهرستان و مزیت نسبی محصولات الگوی برنامه ریزی خطی هر منطقه طراحی گردید. نتایج نشان داد که در تمامی شهرستانها محصولات فاقد مزیت نسبی نیز تولید می شوند ضمن اینکه وجود مزیت نسبی در یک محصول الزاما به معنی اقتصادی بودن تولید آن نمی باشد. مقایسه ترکیب کشت محصول زراعی در وضعیت فعلی با نتایج الگوی برنامه ریزی، حاکی از وجود تفاوت فاحش بین این دو می باشد. بر همین اساس می توان با تعدیل ترکیب کشت سودآوری اجتماعی تولید محصولات کشاورزی را ارتقاء داد. نهایتا نتایج تحلیل حساسیت ضرایب تابع هدف و نیز مقادیر منابع نشان داد که در مجموع نهاده های آب، زمین و تراکتور عامل محدود کننده بوده و بنابراین دارای ارزش سایه ای می باشند.
الهام شبانی محمد قهرمان زاده
افزایش تولید کمی و کیفی محصولات کشاورزی، از جمله مهم ترین شاخص های توسعه اقتصادی به شمار می آید. زراعت، بزرگترین زیر بخش کشاورزی کشور می باشد که 56 درصد از ارزش افزوده، 60 درصد از اشتغال و 82 درصد از تولیدات این بخش را به خود اختصاص داده است. هدف اصلی مطالعه بررسی منابع رشد تولیدات زراعی کشور می باشد؛ که برای این منظور از رهیافت تابع تولید مرزی فان (1991) که شامل افزایش نهاده های فیزیکی، تغییر فنی و تغییر نهادی است، استفاده گردید. در ضمن جهت آزمون فرضیه نوآوری القایی از رهیافت تابع هزینه بینس ونگر (1974) بهره گرفته شد. دوره زمانی مطالعه شامل سال های 90- 1357 می باشد. بر طبق آزمون ایستایی دیکی- فولر تعمیم یافته، متغیرهای تابع تولید مرزی هم جمع از مرتبه یک بودند و آزمون جوهانسون نشان داد که حداقل دو بردار همگرایی بین این متغیرها وجود دارد. متغیرهای تابع هزینه بر طبق آزمون ایستایی دیکی- فولر تعمیم یافته در سطح ایستا بودند. یافته های حاصل از بررسی منابع رشد تولیدات زراعی نشان داد که از 41/ 3 درصد متوسط رشد سالیانه ارزش تولیدات زراعی کشور، 94/ 85 درصد آن در اثر افزایش نهاده های فیزیکی بوده که سرمایه ماشینی، نیروی کار، زمین و کود شیمیایی به ترتیب با 58/ 39، 97/ 26، 14/ 11 و 17/0 درصد، به ترتیب بیشترین تا کمترین سهم را داشته اند. سهم تغییر فنی و تغییر نهادی نیز از این میزان رشد به ترتیب 8 و 6 درصد بوده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه نوآوری القایی برای زیر بخش زراعت ایران، نشان از سرمایه بر، کاراندوز، زمین بر و کوداندوز بودن تغییر فنی در این زیر بخش دارد. بنابراین با توجه به سهم عمده منابع فیزیکی در بهبود تولیدات زراعی، اتخاذ تدابیر و راهکارهای مناسب جهت ارتقای بهره وری عوامل تولید توصیه می گردد.
پرویز گل پرور حسین کوهستانی
هدف اصلی این تحقیق مطالعه و آسیب شناسی بهره برداری از سیستم های آبیاری تحت فشار در اراضی پایاب سد ستارخان می باشد. سد ستارخان بر روی رودخانه اهرچای احداث شده و بهره برداری از آن در سال 1380 آغاز شده است. ظرفیت اسمی سد 135 میلیون مترمکعب بوده و در حال حاضر نیاز آبی 2700 هکتار از سیستم های آبیاری تحت فشار پایاب را تامین می نماید. اعتبار ابزار تحقیق توسط اساتید دانشگاه تبریز و کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی و آب منطقه ای استان تایید شده و درجه اعتماد آن توسط آلفای کرونباخ 84/0 محاسبه گردید. از مجموع 860 نفر بهره برداران در 8 روستای پایاب، تعداد 203 نفر بر اساس فرمول کوکران و از طریق روش نمونه گیری طبقه ای با انتسات متناسب انتخاب شدند. نتایج پژوهش نشان داد که بعد خانوار، بومی بودن، عوامل اجتماعی و فنی، اعتماد به سازمان های دولتی، عضویت در تعاونی های تولید روستایی، عوامل محیطی و مدیریتی، عدم تأمین بموقع آب، هزینه نگهداری از سیستم و آب بهاء می توانند آسیب های بهره برداری از سیستم های آبیاری تحت فشار را با احتمال 95 و 99 درصد تحت تأثیر قرار دهند. ارائه آموزش های فنی و مهارتی به بهره برداران، اعتمادسازی سازمان های دولتی و فعال سازی تعاونی تولید روستایی از جمله پیشنهادهای پژوهش برای رفع مشکلات یاد شده می باشد.
حسین رهبری یحیی عجب شیریچی
در این تحقیق به منظور بررسی و پیش بینی انرژی مصرفی در تولید گوجه فرنگی گلخانه ای استان اصفهان از توابع تولید انرژی و شبکه های عصبی مصنوعی استفاده شد. برای این کار داده ها به روش کاملاً تصادفی به وسیله پرسش شخص به شخص، از میان 30 گلخانه استان اصفهان جمع آوری شد. کل انرژی ورودی در تولید گوجه فرنگی 32/8936680 مگاژول بر هکتار محاسبه شد که نهاده سوخت با 28/92 درصد از کل انرژی های ورودی، بیشترین انرژی مصرفی در تولید را به خود اختصاص داده است. شاخص نسبت انرژی 016/0 محاسبه شد. همچنین شاخص بهره وری انرژی 02/0 کیلوگرم بر مگاژول بدست آمد. به دلیل استفاده از تجهیزات گرمایشی با بازده پایین، عدم استفاده از سازه های مناسب و پوشش گلخانه ای با ضریب انتقال حرارتی بالا، الگوی نامناسب مصرف و پایین بودن قیمت سوخت در سال های گذشته، مصرف سوخت بسیار بالا بود. نتایج حاصل از بررسی توابع تولیدی نشان داد که از میان پنج تابع کاب-داگلاس، ترانسندنتال، ترانسلوگ، درجه دوم تعمیم یافته و لئونتیف، تابع تولید کاب-داگلاس با چهار ضریب معنی دار و ضریب تبیین 61/0 بهترین مدل می باشد. در این مطالعه شبکه عصبی مصنوعی از نوع پرسپترون چند لایه با 7 نرون در لایه ورودی 13 نرون در لایه میانی و یک نرون در لایه خروجی از میان انواع شبکه های مورد ارزیابی با ضریب تبیین 99 درصد به عنوان بهترین شبکه انتخاب شد. نتایج تحلیل حساسیت نهاده های ورودی بر روی خروجی بر طبق بهترین مدل نشان داد که نهاده ی ماشین آلات بیشترین اثر را بر روی خروجی شبکه عصبی داشته است.
سمانه خدابخشی اسماعیل پیش بهار
به منظور بررسی اثر حذف یارانه نهاده های کشاورزی بر الگوی کشت محصولات زراعی استان تهران، از روش برنامه ریزی ریاضی مثبت همراه با تکنیک حداکثرآنتروپی استفاده گردیده است. به منظور شبیه سازی اثرات حذف یارانه از 4 سناریو استفاده گردیده است که شامل افزایش قیمت نهاده های شیمیایی (سم و کود)، افزایش قیمت نهاده حامل های انرژی، ترکیب سناریوی اول و دوم، سناریوی سوم به همراه افزایش قیمت محصولات میباشد. نتایج حاکی از آن است که محصولات گندم آبی، جوآبی و یونجه نسبت به سایر محصولات زراعی قابل کشت در این استان از حساسیت کمتری نسبت به افزایش قیمت نهاده ها و محصولات برخوردار میباشند.همچنین اثر وقوع این سناریو بر میزان آب مصرفی در استان نیز مورد سنجش قرار گرفته است که حاکی از افزایش میزان آب مصرفی در صورت وقوع سناریوی چهارم میباشد.
جلال رحیمی اسماعیل پیش بهار
چکیده: با توجه به اهمیت گسترش صادرات غیر نفتی در پیشرفت و توسعه اقتصادی کشورها، در این مطالعه اثر بی ثباتی صادرات بخش کشاورزی بر تولید این بخش و تعیین منابع بی ثباتی ارزش صادرات محصولات کشاورزی با استفاده از شاخص بی ثباتی کوپاک برای دوره ی 90-1353 بررسی گردید. نتایج نشان داد که تأثیر بی ثباتی صادرات بر تولید بخش کشاورزی منفی و اثر متغیرهای صادرات، واردات، سرمایه، نرخ ارز واقعی مثبت و معنی دار و تأثیر نیروی کار منفی و معنی دار می باشند. تجزیه منابع بی ثباتی نیز نشان داد که زیر بخش های باغداری، زراعت، دامداری و شیلات به ترتیب بیشترین تأثیر را بر نوسان صادرات بخش کشاورزی دارند، در زیر بخش زراعت محصولات پیاز، گوجه فرنگی، ادویه جات، انواع دانه های روغنی، منسوجات و شکر و در زیر بخش باغبانی انواع بادام، مرکبات، خرما، فندق و پسته و در زیر بخش دامداری، انواع دام زنده، پوست و پشم از یک درجه بالای رقابت پذیری در بازار های جهانی برخوردارند. با توجه به یافته های این مطالعه به حداقل رساندن بی ثباتی محصولاتی که منبع ناپایداری صادرات بخش کشاورزی هستند به منظور افزایش تولید بخش کشاورزی از الزامات می باشد. واژه های کلیدی: ایران، بخش کشاورزی، پایداری صادرات، شاخصهای ناپایداری
مریم گلباز باب اله حیاتی
بدین منظور از مدل عمومی جاست و پاپ و از داده های سری زمانی20 ساله اقلیمی و اقتصادی بهره گرفته شد. نتایج بررسی آزمون ایستایی دیکی فولر متغیر ها نشان داد که متغیر ها با یکبار تفاضل گیری در سطح پایا شدند.جهت برآورد توابع عملکرد و ریسک عملکرد گندم دیم به ترتیب از شکل کاب داگلاس و ترانسندنتال بهره گرفته شد. نتایج برآورد این توابع حکایت از آن دارد که میزان مصرف کود اوره، بذر، کود فسفات، بارش تجمعی فصول پاییز و بهار و متوسط سرعت باد در دوره رشد اثر معنی داری بر عملکرد گندم دیم استان دارندکه از این بین متوسط حداکثر دمای دوره رشد و متوسط سرعت باد در دوره رشد به عنوان نهاده ریسک افزا شناخته شده اند. همچنین نتایج برآورد توابع عملکرد و ریسک تولید گندم آبی به ترتیب به شکل کاب داگلاس و خطی درجه دوم برآورد گردید. نتایج نشان می دهد که میزان مصرف کود فسفات، بذر، بارش تجمعی فصول پاییز و بهار، متوسط سرعت باد در دوره رشد و متوسط حداکثر دما در دوره رشد اثر معنی داری بر عملکرد دارند. بررسی کشش های تابع ریسک عملکرد گندم آبی نشان می دهد که کود اوره، متوسط حداکثر دما و سرعت باد در دوره رشد اثر منفی بر عملکرد داشته و هر سه این عوامل نهاده ریسک افزا می باشند. توابع عملکرد و ریسک عملکرد ذرت به شکل خطی درجه دوم برآورد گردید که نتایج حاصله نشان می دهد که متغیر های کود شیمیایی، حداکثر و حداقل دمای دوره رشد و بارندگی تجمعی در دوره رشد ذرت اثر معنی داری برعملکرد دارند. متغیر حداکثر دمای دوره رشد و میزان کود مصرفی تاثیر منفی بر عملکرد داشته اند. ضمن اینکه متغیر حداکثر دما و بارندگی تجمعی نیز متغیرهای ریسک کاه می باشند. بر اساس نتایج حاصله می توان عنوان نمود با برنامه ریزی های دقیق و پیش بینی شده و همچنین مدیریت ریسک می توان گامی موثر در جهت کاهش اثرات سوء عوامل تصادفی و قابل کنترل در عملکرد و تولید محصولات زراعی و کشاورزی برداشت.
داود زحمتکش حقیقی قادر دشتی
به منظور تجزیه و تحلیل انرژی مصرفی، مدل سازی اقتصادی هزینه های تولید و ارزیابی کیفیت مواد مغذی علوفه در صنعت گاو شیری دو آزمایش انجام شد. در آزمایش اول، انرژی مصرفی، هزینه نهاده ها و کیفیت مواد مغذی در تولید علوفه در 42 کشت و صنعت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. کل انرژی مصرفی در تولید علف خشک یونجه، یونجه سیلو شده، ذرت سیلو شده به ترتیب 6368/63، 7041/19 و 12680/68 مگا کالری در هکتار محاسبه گردید. نسبت انرژی در تولید علف خشک یونجه، یونجه سیلو شده و ذرت سیلو شده به ترتیب 5/05، 5/56 و 5/13 محاسبه گردید. انتشار گازهای گلخانه ای در تولید هر کیلوگرم ماده خشک ذرت سیلو شده کمتر از تولید سیستم های مختلف برداشت یونجه بود. ارزیابی مدل های اقتصاد سنجی نشان داد که نیروی انسانی در تولید علف خشک یونجه، کود دامی در تولید یونجه سیلو شده و بذر در تولید ذرت سیلو شده بالاترین تأثیر را داشت. درآمد تولید یونجه سیلو شده نسبت به تولید علف خشک یونجه و ذرت سیلو شده بالاتر بود. پروتئین خام تولیدی در هکتار در تولید یونجه سیلو شده و انواع انرژی تولیدی در هکتار در تولید ذرت سیلو شده بالاتر بود. هزینه تولید یک مگاکالری انرژی خالص شیردهی در سطح سه و چهار برابر نگهداری در تولید ذرت سیلو شده پایین تر بود. در آزمایش دوم، حساسیت نهاده ها با استفاده از تولید نهایی و مدل سازی اقتصادی هزینه های تولید برای سیستم های مختلف برداشت یونجه در استان زنجان ارزیابی شد. اطلاعات تولید علف خشک یونجه از 75 مزرعه در استان زنجان با استفاده از پرسش نامه در سال 1391 جمع آوری شد. نمونه گیری با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انجام شد. سپس، دو مزرعه به منظور برداشت یونجه جهت سیلو نمودن تحت بررسی قرار گرفته و کلیه اطلاعات ثبت گردید. براساس اطلاعات این دو مزرعه، اطلاعات تولید یونجه سیلو شده در 75 مزرعه مورد آزمایش برآورد گردید. کل انرژی مصرفی در تولید علف خشک یونجه و یونجه سیلو شده به ترتیب 6181/11 و 6395/88 مگا کالری در هکتار محاسبه گردیدند. الکتریسیته مورد نیاز آبیاری و سوخت بیشترین مصرف انرژی را در بین منابع مختلف انرژی داشتند. ارزیابی مدل های اقتصادسنجی نشان داد که نهاده ماشین در تولید علف خشک یونجه و یونجه سیلو شده بالاترین تأثیر را داشتند. مقدار تولید نهایی نهاده آفت کش در تولید علف خشک یونجه و یونجه سیلو شده بیشترین مقدار بود. نسبت درآمد به هزینه در تولید علف خشک یونجه و یونجه سیلو شده به ترتیب 1/20 و 1/44 محاسبه شد. هزینه تولید یک مگاکالری انرژی خالص شیردهی در سطح چهار برابر نگهداری علف خشک یونجه و یونجه سیلو شده به ترتیب 5/48 و 4/29 هزار ریال محاسبه شد. نتایج نشان دهنده سودآوری بیشتر در تولید یونجه سیلو شده بود.
رسول رستمی گلوجه قادر دشتی
شیر بعنوان یک کالای استراتژیک در هر کشور رابطه مستقیم با سلامت جامعه و امنیت غذایی آن کشور دارد. در سالهای اخیر تلاش دولت برای افزایش مصرف سرانه محصولات لبنی بویژه شیر موجب شده است تولید شیر کشور افزایش یابد، بطوریکه میزان تولید آن در ایران از 4035 هزار تن در سال 1370 به 11165 هزار تن در سال 1391 برسد. در مقابل، با توجه به افزایش قیمت این محصول در سالهای اخیر، مصرف سرانه شیر در کشور کاهش پیدا کرده است. بطوریکه مصرف سرانه شیر از 7/61 کیلوگرم (سالانه) در سال 1388 به 73/38 کیلوگرم (سالانه) در سال 1391 رسیده است. هدف اصلی این تحقیق، بررسی تأثیر خصوصیات مصرف کنندگان بر ترجیحات مصرفی شیر در شهر تیریز است. جامعه آماری تحقیق حاضر، خانوارهای شهر تبریز است. برای جمع آوری آمار و اطلاعات از ابزار پرسشنامه و با مصاحبه حضوری با سرپرستان 158 خانوار شهر تبریز به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب بهره گرفته شد. متغیر وابسته در مطالعه حاضر از نوع متغیر گسسته و به حالت غیرترتیبی می باشد. با توجه به ماهیت متغیر وابسته، جهت نیل به هدف تحقیق از مدل لاجیت چندگانه بهره گرفته شده است. نتایج توصیفی حاکی از آن است که 32/25 درصد از خانوارها پاسخ به مصرف بیشتر شیر فله ای داده اند و 36/49 و 32/25 درصد از آنان پاسخ دادند که به ترتیب تمایل بیشتر به مصرف شیر پاستوریزه و استریلیزه دارند. نتایج آزمون های هاسمن و هشیائو-کوچک نشان داد که گروههای مصرفی شیر مستقل از هم هستند و استفاده از مدل لاجیت چندگانه برای این مطالعه بلامانع است. همچنین با استفاده از آزمونهای نسبت راستنمایی و والد مشخص گردید که امکان ترکیب گروههای مصرفی شیر وجود ندارد. نتایج حاصل از محاسبه اثرات نهایی هر یک از متغیرها نشان می دهد که، متغیرهای سن سرپرست خانوار، اندازه خانوار، درآمد ماهانه خانوار، وجود فرزند زیر 6 سال در خانوار، میزان بهداشتی بودن شیر فله ای و استفاده غیر مستقیم از شیر اثر مثبت و متغیر میزان اهمیت مدت زمان ماندگاری شیر اثر منفی روی احتمال انتخاب شیر فله ای، متغیرهای سن سرپرست خانوار، میزان اهمیت مدت زمان ماندگاری شیر و استفاده غیر مستقیم از شیر اثر مثبت و متغیرهای اندازه خانوار، درآمد ماهانه خانوار، وجود فرزند زیر 6 سال در خانوار، میزان بهداشتی بودن شیر فله ای اثر منفی روی احتمال انتخاب شیر پاستوریزه و همچنین، متغیرهای اندازه خانوار، درآمد ماهانه خانوار، میزان بهداشتی بودن شیر فله ای و میزان اهمیت مدت زمان ماندگاری شیر اثر مثبت و متغیرهای سن سرپرست خانوار، وجود فرزند زیر 6 سال در خانوار و استفاده غیر مستقیم از شیر اثر منفی روی احتمال انتخاب شیر استریلیزه دارند.
خدیجه عبدالکریم صالح اسماعیل پیش بهار
میزان تولید گوشت مرغ و تخم مرغ کشور در طی سالیان گذشته سیر صعودی را تجربه کرده است. تولید گوشت مرغ و تخم مرغ دارای زنجیره ای از عوامل تولید است. از مهم ترین نهاده های تولیدی این صنعت کنجاله سویا و ذرت می باشند. تغییرات قیمت نهاده ها یکی از عواملی است که باعث نوسان قیمت کالا های نهایی این صنعت می شود. با توجه به اینکه بخش عمده ای از نیاز ما به نهاده های صنعت طیور از طریق واردات تأمین می شود علاوه بر انتقال نوسانات قیمت دان از بازارهای جهانی به داخل کشور، نوسانات نرخ ارز و تغییرات پی درپی در قوانین و مقررات واردات و صادرات نیز باعث نوسان بیش از پیش قیمت این نهاده ها می شود. اختلال در بازار این نهاده ها، تولید کنندگان و مصرف کنندگان گوشت مرغ و تخم مرغ را با ریسک مواجه می کند. با توجه به تأثیر مستقیم نوسان قیمت ذرت و کنجاله سویا بر قیمت محصولات نهایی صنعت طیور و با در نظر گرفتن میزان واردات آن ها و ریسکی که وارد کنندگان و تولیدکنندگان در بازارهای نقدی با آن مواجهند، شرکت در بازار آتی یا راه اندازی یک بازار آتی در ایران به عنوان ابزار پوشش ریسک، نقش قابل توجهی در ایجاد اطمینان نسبت به درآمدهای مورد انتظار و کاهش نوسان قیمت نهاده ها و محصولات در واحدهای تولیدی و همچنین بهبود رفاه مصرف کنندگان دارد. با شرکت در این بازارها سوالی که به وجود می آید این است که چه مقدار از خرید باید به صورت آتی باشد که این همان نسبت بهینه پوشش ریسک است. هدف اصلی این مطالعه محاسبه نرخ پوشش ریسک می باشد که با دو الگوی حداقل واریانس و میانگین- واریانس انجام یافته است. الگوی اول بر مبنای حداقل کردن ریسک و الگوی دوم بر مبنای حداکثر کردن مطلوبیت، نسبت پوشش ریسک را به دست می آورند. برای محاسبه نسبت بهینه پوشش ریسک در الگوی اول از روش های ecm و multivariate gharch استفاده شده است. به این منظور از داده های ماهانه قیمت های نقدی و آتی ذرت و کنجاله سویا در بازه زمانی فروردین 1388 تا اسفند 1392 استفاده شده است. نتایج نشان می دهند در صورت خرید 79 درصد از ذرت مورد نیاز به صورت آتی 57 از ریسک قیمتی آن کاهش می یابد. همچنین با خرید 121 درصد از کنجاله سویا از بازار های آتی 61 درصد از ریسک قیمتی درصد این نهاده کاسته می شود. در صورت ورود نرخ ارز به مدل ها، نسبت پوشش ریسک به میزان زیادی افزایش می یابد، اما در صورتی که ابزار های مدیریتی پوشش ریسک افزایش نیابد کارایی این نسبت ها کاسته می شود. با توجه به نتایج پیشنهاد می شود شرکت در بازار های آتی بین الملل و نیز ایجاد یک بازار آتی در داخل کشور به عنوان یک ابزار پوشش ریسک مد نظر وارد کنندگان و سیاست مداران کشور قرار گیرد. همچنین در کنار خرید آتی این نهاده، واردکنندگان ملزم به استفاده از سایر ابزار های پوشش ریسک مانند بازار های آتی ارز و بازار آتی حمل و نقل و یا سوخت و... می باشند.
رضا خان احمدلو قادر دشتی
در این مطالعه از روش تابع تولید به تعیین مقدار استفاده بهینه از نهاده¬ها در تولید شیر استان زنجان پرداخته شد که برای نیل به این هدف از داده¬های جمع¬آوری شده از طریق پرسشنامه به صورت تصادفی (که حجم نمونه از روش کوکران 57 بدست آمد) بهره گرفته شد. در روش تابع تولید بعد از تخمین فرم¬های مختلف توابع کاب داگلاس، ترانسندنتال، درجه دوم تعمیم یافته، لئونتیف تعمیم یافته و ترانسلوگ و مقایسه آن¬ها با معیارهای اقتصادسنجی، تابع ترانسلوگ با نهاده¬های تولیدی علوفه، نیروی کار، هزینه و کنسانتره به عنوان بهترین تابع انتخاب شد و از روی مقدار تولید نهایی نهاده ها، کشش ها و نسبت ارزش تولید نهایی به قیمت نهاده ¬ها محاسبه گردید. این نسبت برای نهاده¬های مصرفی کنسانتره، علوفه، نیروی کار و هزینه¬های بهداشت و سوخت به ترتیب 56/2، 14/0-، 006/0- و 21/1- به دست آمد و نشانگر این است که مقدار این نسبت برای کنسانتره از یک بیشتر بوده و کمتر از مقدار بهینه مصرف می-شود، ولی برای بقیه نهاده¬ها کمتر از یک و از آنها بیش از مقدار بهینه استفاده می¬شود و از راهکارهای پیشنهادی آگاه ساختن مدیران تولیدی از مزایای استفاده بهینه از عوامل تولید و مکانیزه کردن گاوداری¬ها است.
فاطمه فریادی شاهگلی محمد قهرمان زاده
با توجه به افزایش روزافزون مصرف گوشت مرغ و تخم مرغ در کشور و به تبع آن افزایش تولید آنها در طی سال های اخیر، بررسی پیوستگی بازارهای این محصولات اهمیت ویژه ای یافته است. نظر به اینکه اطلاع از پیوستگی بازار ممکن است گواهی بر رقابتی بودن بازارها، کارایی آربیتراژ و کارایی قیمت-گذاری ها باشد، می تواند برای راهنمایی دخالت های بعدی که با هدف بهبود عملکرد بازارها صورت می-گیرند، مفید باشد. َدر همین راستا در این پژوهش، برقراری قانون قیمت واحد (lop) در بازارهای گوشت مرغ و تخم مرغ استان های منتخب شامل بر پنج استان آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، تهران و زنجان با استفاده از داده های روزانه قیمت خرده فروشی گوشت مرغ و تخم مرغ طی سال های 92-1385 مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از آنجایی که غیرخطی بودن بطور طبیعی از مفهوم بازارهای محلی، به دلیل وجود هزینه های حمل ونقل و سایر هزینه های مبادلاتی نشات می گیرد، در نتیجه آزمون های همجمعی معمول برای بررسی پیوستگی بازار مناسب نمی باشند. در این پژوهش، ابتدا جهت اطمینان از غیرخطی بودن رفتار سری قیمت ها از آزمون های غیرخطی بودن لوکنن و همکاران(1988)، تراسویرتا(2004) و bds بهره گرفته شد. سپس از آزمون ریشه واحد غیرخطی ارائه شده توسط امنوئیلیدس و فوسکیس(2012) که یک رگرسیون کمکی برای مدل estar می باشد برای آزمون قانون قیمت واحد (lop) در بازارهای گوشت مرغ و تخم مرغ استان های مذکور استفاده شد. به همین منظور رهیافت پیشنهادی امنوئیلیدس و فوسکیس(2012) مورد استفاده قرار گرفت. مطابق نتایج آزمون ریشه واحد df-gls فرض صفر وجود ریشه واحد برای قیمت های تفاضلی هر دو محصول گوشت مرغ و تخم مرغ در تمامی استان های مورد بررسی رد شد. لذا تمامی سری های قیمت های تفاضلی ایستا می-باشند. در گام بعد غیرخطی بودن قیمت های تفاضلی گوشت مرغ و تخم مرغ در بین دو استان بررسی گردید. در آزمون غیرخطی بودن bds ابتدا مدل مناسب arma برآورد شد سپس این آزمون بر روی پسماندهای مدل با ابعاد محاط کننده (m) 2 تا 8 و چهار مقدار فاصله ابعادی 5/0 تا 2 برابر انحراف معیار داده ها انجام شد. مطابق نتایج حاصل از این آزمون و دو آزمون لوکنن و همکاران(1988) و تراسویرتا(2004) فرض خطی بودن رد و وجود رفتار غیرخطی بین آنها تایید گردید. در گام بعدی وجود ریشه واحد در این سری های قیمت تفاضلی، به روش غیرخطی آزمون گردید. این مسئله با استفاده از آزمون ریشه واحد غیرخطی امنوئیلیدس و فوسکیس(2012) صورت گرفت. طبق نتایج بدست آمده بازارهای مذکور برای هر دو محصول گوشت مرغ و تخم مرغ بخوبی پیوسته هستند و lop در تمامی جفت های بازار برقرار است. برای محصول گوشت مرغ بین استان های تهران-آذربایجان شرقی، تهران-اردبیل، تهران-زنجان، آذربایجان شرقی-اردبیل، آذربایجان شرقی-زنجان رابطه lop قوی و بین استان-های تهران-آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی-آذربایجان غربی رابطه lop ضعیف برقرار می باشد. برای محصول تخم مرغ نیز بجز دو استان تهران-اردبیل در بقیه استان ها رابطه lop قوی برقرار بوده و بین دو استان تهران و اردبیل رابطه lop ضعیف برقرار می باشد. در نهایت پیشنهاد گردید که مدیران و سیاست گذاران در اتخاذ سیاست های قیمت گذاری و مدیریت بازار این دو محصول در این استان ها جانب احتیاط بیشتری را رعایت نمایند چرا که قیمت گوشت مرغ و تخم مرغ در این استان ها پیوسته به هم می باشد و اثرات این سیاست ها در هر استان، تولید کنندگان و مصرف کنندگان این دو محصول در سایر استان ها را تحت تاثیر قرار می دهد
افشین ورمزیار حسین یادآور
کشور ایران همگام با بسیاری از کشورهای جهان نسبت به توسعه فناوری اطلاعات حرکت کرده است. بکارگیری فناوری اطلاعات یکی از عوامل مهم در پیشرفت و افزایش بهره وری واحدهای مرغداری است. هدف این تحقیق تحلیل و بررسی بکارگیری فناوری اطلاعات در مدیریت مرغداری های شهرستان خوی می باشد. تحقیق از نوع توصیفی-همبستگی بوده و جامعه آماری این تحقیق را 107 واحد مرغداری تشکیل می دهد که از این تعداد 87 واحد پرورش مرغ گوشتی، 12واحد مرغ تخم گذار و 8 واحد را مرغ مادر تشکیل می دهد. برای تعیین حجم نمونه مرغداری های گوشتی از فرمول کوکران استفاده شدو با روش نمونه گیری تصادفی ساده 30 واحد انتخاب شد. همچنین واحدهای پرورش مرغ مادر و تخم گذار نیز سرشماری شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه بود و برای تعیین میزان پایایی آن از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که میزان 81/0 به دست آمد. همچنین از روش های آمار توصیفی و استنباطی مانند؛ میانگین، انحراف معیار، آزمون نرمال بودن، رگرسیون خطی و کروسکال والیس برای آنالیز داده ها استفاده گردید. بر اساس نتایج، در سطح احتمال 5درصد رابطه مثبت و معنی داری بین متغیر وابسته بکارگیری فناوری اطلاعات در مدیریت واحدهای مرغداری با متغیرهای میزان تحصیلات، نگرش نسبت به اتوماسیون، ریسک پذیری، بازدید از نمایشگاه ها، میزان استفاده از تسهیلات بانکی، دانش کامپیوتر و اینترنت، مساحت سالن مرغداری و میزان گله وجود داشت. همچنین نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که ریسک پذیری، میزان گله و بازدید از نمایشگاه 1/61 درصد از واریانس بکارگیری فناوری اطلاعات در مدیریت واحدهای مرغداری را تبیین می نماید
فاطمه جوانبخت شیخ احمد باب اله حیاتی
با افزایش جمعیت جهان دستیابی به امنیت غذایی پایدار جایگاه ویژه¬ای پیدا کرده است و به طبع آن افزایش متوسط عملکرد جهانی گندم سبب افزایش مصرف آفت¬کش¬ها، سموم، کود¬های شیمیایی و ماشین آلات کشاورزی شده است. استفاده از این نهاده¬ها با وجود موثر بودن در افزایش تولید، باعث آلوده¬سازی منابع اکولوژیکی می شود. از اینرو کشاورزی پایدار به عنوان کلید رهایی از مشکلات ایجاد شده مطرح شده است. با توجه به اهمیت کشاورزی در اقتصاد شهرستان اردبیل و اختصاص بیشترین سطح زیرکشت به محصول گندم از بین محصولات مختلف زراعی، پایدار کردن تولید و کشت این محصول ضرورت پیدا کرده است. لذا این تحقیق در سال زراعی92-1391 با هدف بررسی عوامل موثر بر پایداری نظام کشت گندم در شهرستان اردبیل، صورت پذیرفته است. جامعه آماری تحقیق شامل گندمکاران شهرستان اردبیل است که در 8 دهستان و 33 روستای شهرستان اردبیل به زراعت این محصول اقدام نموده¬اند. کل جامعه آماری 13728 نفر بوده که برای اجرای تحقیق تعداد 311 نمونه با استفاده از فرمول کوکران مشخص گردید. داده ها و اطلاعات مورد نیاز از طریق پیمایش میدانی و با طراحی و تکمیل پرسشنامه به روش نمونه گیری طبقه بندی تصادفی دو مرحله ای تکمیل گردید. محاسبه¬ی شاخص پایداری با استفاده از مقدار مصرف نهاده¬ها انجام گرفت و بررسی عوامل موثر بر پایداری نظام کشت گندم با برآورد مدل رگرسیونی خطی صورت پذیرفت. نتایج این رهیافت نشان داد که پایداری 9/29 درصد مزارع کمتر از میانگین و1/31 درصد آنها بالاتر از میانگین قرار دارد و در مجموع، مزارع کشاورزان در محدوده متوسط قرار دارند که در گندم آبی به سمت ناپایداری و در گندم دیم به سمت پایداری گرایش دارند. نتایج حاصل از مدل رگرسیونی چند متغیره، نشان داد که متغیرهای؛ دانش کشاورزی پایدار، میزان سابقه، نوع سیستم زراعی، نوع مالکیت، مشارکت اجتماعی، رضایت شغلی و بیمه کردن مزارع تأثیر مثبت و تعداد قطعات مزارع گندم و سطح زیرکشت مکانیزه اثر منفی و معنی¬داری بر پایداری عملیات کشاورزی کشت گندم دارند. بنابرابن توصیه می¬شود ضمن جلوگیری از قطعه قطعه کردن زمین¬های زراعی با آموزش¬های لازم دانش کشاورزی پایدار گندمکاران افزایش داده شود.
سهیلا نگهبان قادر دشتی
در راستای نیل به خودکفایی و نیز پایداری کشاورزی، یکی از ابزارهای مهم در ارزیابی عملکرد سیستم¬های کشاورزی استفاده از شاخص بهره¬وری عوامل تولید است. در این صورت یک سیستم تولیدی کشاورزی زمانی از لحاظ اقتصادی پایدارتر خواهد بود که بهره¬وری کل آن سیستم نسبت به سیستم دیگر بیشتر باشد. بدین ترتیب به نظر می¬رسد بین پایداری سیستم¬های تولیدی بخش کشاورزی و بهره¬وری عوامل تولید ارتباط وجود دارد. از همین رو هدف این مطالعه پرداختن به رابطه بهره¬وری عوامل تولید با پایداری کشاورزی در مزارع سیب¬زمینی دشت اردبیل می¬باشد، لذا این تحقیق ضمن دادن آگاهی در مورد وضعیت موجود از نقطه نظر بهره¬وری و پایداری در منطقه، می¬تواند راهنمای زارعین و سیاست¬گذاران بخش کشاورزی در برنامه¬ها و اقدامات آتی گردد. جامعه آماری تحقیق شامل سیب¬زمینی¬کاران دشت اردبیل است که در9 دهستان و 88 روستای شهرستان¬های؛ اردبیل و نمین به زراعت این محصول اقدام نموده¬اند. کل جامعه آماری 9414 نفر بوده که برای اجرای تحقیق تعداد 231 نمونه با استفاده از فرمول کوکران مشخص¬گردید. داده¬ها و اطلاعات مورد نیاز از طریق پیمایش میدانی و با طراحی و تکمیل پرسشنامه به روش نمونه¬گیری تصادفی طبقه¬ای نسبتی از کشاورزان در سال زراعی 92-1391جمع¬آوری¬گردید. در این تحقیق از شاخص بهره-وری کل عوامل تولید و بهره¬وری جزئی جهت ارزیابی بهره¬وری عوامل تولید مزارع استفاده شد. میزان پایداری کشت سیب¬زمینی با استفاده از شاخص¬ سنانایاک مورد ارزیابی قرارگرفت. نتایج این پژوهش نشان می¬دهد که بیشترین و کمترین مقدار بهره¬وری جزئی به ترتیب مربوط به نهاده زمین و آب می¬باشد. میانگین بهره¬وری کل عوامل تولید واحدهای مورد بررسی 011/0 می باشد بدین ترتیب به طور متوسط در ازای مصرف یک واحد از نهاده کل در مزارع سیب¬زمینی منطقه، 011/0 تن سیب¬زمینی تولید شده است. همچنین نتایج حاصل از رهیافت سنانایاک نشان داد که مزارع منطقه مورد ¬مطالعه به سمت پایداری گرایش دارند. نتایج حاصل از مدل¬های رگرسیونی چند متغیره نشان داد که متغیرهای بهره¬وری کل، بهره¬وری جزئی بذر، بهره¬وری جزئی کار، درآمد زارع، نوع مالکیت زمین، سطح سواد، سطح زیرکشت، سابقه کشت سیب¬زمینی و دانش کشاورزی پایدار بطور جداگانه 25 درصد تغییرات شاخص پایداری را توضیح می¬دهند.
المیرا جنگجو تازه کند قادر دشتی
سیاست های حمایتی در بخش کشاورزی ضرورتی اجتناب ناپذیر بوده که تحقق آن تمامی قشرها و بخش های اقتصادی جامعه را تحت تأثیر قرار می دهد. این سیاست ها، ازجمله مهم ترین راهبردهای اقتصادی در بخش کشاورزی کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به شمار می آیند. در مطالعه حاضر، آثار سیاست های حمایتی از زیربخش دام و طیور بر بهره-وری کل عوامل تولید این زیر بخش در طی سال های 1370 - 90 مورد بررسی قرار گرفته است. کالاهای مورد بررسی سه محصول عمده این زیر بخش یعنی گوشت قرمز، گوشت مرغ و تخم مرغ بود. برای این منظور ابتدا بهره وری کل عوامل تولید با استفاده از شاخص ترنکوئیست-تیل محاسبه شد. براساس نتایج بدست آمده، مقدار این شاخص برای هر سه محصول در دوره مورد بررسی مثبت است. سپس میزان حمایت دولت از محصولات با شاخص پرداخت های انتقالی تک کالایی اندازه-گیری شد. نتایج این شاخص گویای حمایت دولت از تولیدکنندگان محصولات گوشت مرغ و گوشت قرمز و اعمال سیاست مالیات پنهان برای تخم مرغ است. در نهایت، ارتباط بین شاخص بهره وری کل عوامل تولید، شاخص پرداخت های انتقالی تک کالایی، انباشت سرمایه و نیروی کار برای این سه محصول مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از تکنیک سری زمانی هم جمعی بهره گرفته شد. نتایج آزمون هم جمعی یوهانسون نشان داد که در بلندمدت برای محصولات گوشت مرغ و گوشت قرمز ارتباط مثبت و معنی دار و برای تخم مرغ منفی و بی معنی بین tfp و سیاست های حمایتی وجود دارد. درنتیجه، سیاست های حمایتی باید به عنوان یکی از عوامل مهم موثر بر بهره وری تولید محصولات این زیربخش توسط سیاستگذاران در نظر گرفته شود.
آیدا مولودی رسول محمدرضایی
گوشت طیور یک منبع مهم پروتئین، مواد معدنی و ویتامین هاست. از میان شش فعالیت اصلی صنعت طیور اطلاع از چگونگی نحوه فعالیت مرغداری های پرورش مرغ گوشتی بسیار حائز اهمیت است زیرا محصول اصلی و تولید نهایی این دسته از مرغداری ها گوشت مرغ است که به عنوان ماده پروتئینی مهم و مغذی در تأمین بخشی از پروتئین حیوانی مورد نیاز جامعه سهم بسزایی دارد. از این رو و با توجه به اهمیت تولید گوشت مرغ، ضرورت مطالعه ابعاد اقتصادی این صنعت نمایان می شود. با توجه به تنوع اندازه واحدهای مرغداری در ایران و با توجه به اینکه اندازه مزرعه یکی از مهمترین عوامل اثرگذار بر عملکرد اقتصادی بنگاه های تولیدی محسوب می شود بررسی بهره وری عوامل تولید واحدها و ارتباط آن با اندازه بنگاه های تولیدی در راستای بهره گیری مطلوب و اقتصادی از منابع، در استان و کشور ضروری به نظر می رسد. مطالعه حاضر نیز با هدف بررسی رابطه بهره وری عوامل تولید و اندازه واحدهای مرغداری گوشتی شهرستان تبریز در سال 1393 انجام گرفته است. برای این منظور داده های مورد نیاز از طریق تکمیل پرسشنامه از 47 واحد مرغداری گوشتی فعال شهرستان تبریز جمع آوری گردید. گزینش و برازش تابع تولید درجه دوم تعمیم یافته نشان داد که واحدهای مرغداری گوشتی شهرستان تبریز از نهاده ی نیروی کار بیش از حد نیاز و از نهاده های دان، خدمات بهداشت و درمان و سوخت به صورت اقتصادی استفاده می کنند. همچنین جهت محاسبه بهره وری کل عوامل تولید از دو شاخص کندریک و ترنکوئیست- تیل بهره گرفته شده است. تحصیلات مدیر، تجربه مدیر، تعداد دوره های تولید در سال، فاصله از مرکز شهرستان و تعداد جوجه یکروزه واحدهای مورد مطالعه، مهمترین عوامل موثر بر بهره وری کل عوامل تولید می باشند. تحلیل رگرسیونی وجود رابطه u معکوس بین بهره وری کل عوامل تولید و اندازه واحدهای مرغداری گوشتی شهرستان تبریز را تأیید نمود. بدین ترتیب می توان استنباط نمود که افزایش تعداد دوره های تولید در سال و گسترش اندازه واحدهای تولیدی کوچک با پیش شرط رفع ضعف های مدیریتی می تواند به بهره گیری اقتصادی از منابع موجود در منطقه کمک نماید.
سحر عابدی قادر دشتی
تولید کشاورزی یک فعالیت تجاری ریسکی است. کشاورزان، با طیف گسترده ای از خطرات و حوادث طبیعی مانند خطرات آب و هوایی، آفات و امراض نباتی مواجه هستند. ریسک عنصری گریزناپذیر ولی قابل مدیریت است. بیمه کشاورزی از جمله برنامه های موثر مدیریت ریسک است. اما طرح های سنتی بیمه محصولات کشاورزی مشکلاتی همچون هزینه اجرایی بالا، چالش ناشی از اطلاعات نامتقارن یعنی، انتخاب نامساعد و مخاطرات اخلاقی را دارند. لذا در این پژوهش، بیمه محصولات کشاورزی بر پایه شاخص های آب و هوایی برای محصول گندم دیم در شهرستان میانه ارائه شده است که یک ابزار کارآمد در مدیریت ریسک کشاورزی می باشد. در این راستا، داده های مربوط به عملکرد گندم دیم رقم سرداری و متغیر های آب و هوایی طی سال های زراعی 92-1366 به ترتیب از سازمان جهاد کشاورزی و سازمان هواشناسی استان آذربایجان شرقی گردآوری گردیدند. در سال های اخیر، توابع مفصل تاکی شکل در اندازه گیری ساختار وابستگی و بیان توابع توزیع توام در زمینه های مختلف موفقیت آمیز بوده اند؛ لذا در این پژوهش ساختار وابسته بین شاخص های آب و هوایی و عملکرد محصول با استفاده از توابع مفصل تاکی شکل اندازه گیری شد و در نهایت مقادیر حق بیمه و تابع غرامت محاسبه گردید. نتایج نشان داد الگوی d-vine در تشریح تابع توزیع توام بهتر از الگوی c-vine است؛ بنابراین این الگو برای محاسبه حق بیمه گندم دیم مورد استفاده قرار گرفت. حق بیمه در چهار سطح پوششی (50، 75، 90 و 100 درصد) محاسبه شد که میزان آن در سطح پوشش 80 درصد 588320 ریال می باشد. حق بیمه محاسبه شده در بیمه شاخص آب و هوا کمتر از حق بیمه فعلی است که مقداری معقول است.
مهرداد مجتهدی قادر دشتی
تغییر بافت فرهنگی ایران در دهه های گذشته، مصرف گرایی جامعه، تبدیل زمین های کشاورزی استان ها به غیر کشاورزی، واردات بی رویه، عدم حمایت مناسب دولت ها از کشاورزان و مسائلی از این دست، باعث گسترش بیکاری در مناطق روستایی شده است و همچنین به دلیل عدم اتخاذ سیاست های مناسب، نیروی شاغل بخش کشاورزی روستاها به سایر فعالیت ها (صنعتی، خدماتی، دولتی) منتقل گردیده است. در استان آذربایجان شرقی نیز، سهم اشتغال بخش کشاورزی تقریباً روندی نزولی داشته است؛ به نحوی که این سهم از 1/29 درصد در سال 1380 به 19 درصد در سال 1390 کاهش یافته است. هدف اصلی این تحقیق، بررسی عوامل موثر بر تنوع درآمدی خانوارهای روستایی بخش آبش احمد شهرستان کلیبر می باشد. داده های مورد نیاز از طریق تکمیل پرسشنامه از سرپرستان 200 خانوار روستایی منطقه مورد نظر جمع آوری شد. متغیر وابسته در مطالعه حاضر از نوع متغیر گسسته و به حالت غیر ترتیبی می باشد. با توجه به ماهیت متغیر وابسته، جهت نیل به هدف تحقیق از مدل لاجیت چندگانه بهره گرفته شد. نتایج آمار توصیفی حاکی از آن است که 59 درصد از خانوارهای نمونه گیری شده به شغل کشاورزی و 41 درصد از آن ها به مشاغل غیر کشاورزی مشغول اند. در بین خانوارهای که مشاغل غیر کشاورزی انجام می دهند، 7/31 درصد در گروه شغلی دولتی، 28 درصد در گروه شغلی خوداشتغالی و 3/40 درصد در گروه شغلی دستمزدی می باشند. نتایج آزمون هاسمن نشان داد که گروه های شغلی مستقل از هم بوده و لذا می توان از مدل لاجیت چندگانه استفاده نمود. همچنین با استفاده از آزمون های نسبت راستنمایی و والد مشخص گردید که امکان ترکیب گروه های شغلی وجود ندارد. نتایج حاصل از برآورد الگوی لاجیت چندگانه و اثرات نهایی متغیرها نشان داد، متغیرهای تحصیلات سرپرست خانوار، متوسط درآمد خانوار، سهم درآمد متفرقه، قابلیت گردشگری منطقه و استفاده از یارانه نهاده ها اثر منفی و متغیرهای تنوع دام و حضور در کلاس ترویجی کشاورزی اثر مثبتی بر احتمال پرداختن به شغل کشاورزی دارد. ضمن اینکه در مجموع متغیرهای تنوع دام، سهم درآمد متفرقه، قابلیت گردشگری منطقه، حضور در کلاس ترویجی، تحصیلات سرپرست خانوار، متوسط درآمد و استفاده از یارانه نهاده های کشاورزی، بر احتمال پرداختن به شغل های دولتی، دستمزدی و خوداشتغالی تأثیر معنی داری نشان دادند.
الهام عبدی محمد قهرمان زاده
محدودیت منابع تولید در جوامع مختلف، سبب گردیده است که افزایش تولیدات مختلف کشاورزی با تاکید ویژه بر ارتقای بهره وری عوامل تولید، مدنظر مسئولان و سیاست گذاران قرار گیرد. در این میان بهبود کارایی واحدهای تولیدی یک راهکار عملی در راستای افزایش توان تولیدی محسوب می شود. بررسی کارایی محصولات کشاورزی و تعیین اندازه ی بهینه مصرف نهاده، عاملی بسیار مهم و تاثیرگذار در راستای اقتصادی تر شدن تولید محسوب می شود. با توجه به اهمیت تولید گوشت مرغ بهعنوان یک محصول پروتئینی استراتژیک، مطالعه پیرامون ابعاد اقتصادی این صنعت ضروری به نظر می رسد. در استان کردستان 650 واحد مرغداری گوشتی مشغول تولید می باشد. علیرغم تولید69659 تن گوشت مرغ در سال بواسطه تکنولوژی نیمهسنتی و نیز کارایی پایین واحدهای تولیدی، مطالعه حاضر با هدف تجزیه و تحلیل کارایی و شکاف تکنولوژی مرغداریهای گوشتی شهرستان سنندج صورت می گیرد. جهت انجام این تحقیق از رهیافت اقتصادسنجی برای برآورد توابع استفاده -شد، بگونه ای که به تخمین تابع تولید مرزی تصادفی ادغامی برای دادههای ترکیبی(مجموع واحدهای پرورش طیور در تمامی گروه ها) پرداخته، سپس برای هر گروه از مرغداری ها با استفاده از روش sfa میزان کارایی تعیین گردید، و در نهایت میزان شکاف تکنولوژی ارزیابی شد. جهت نیل به هدف تحقیق، داده های مورد نیاز از سازمان جهاد کشاورزی استان کردستان در دوره زمانی 91-1388 جمعآوری شد. نتایج نشان داد که متوسط کارایی واحدهای پرورش طیور 90 درصد میباشد که در این بین واحدهای تولیدی با ظرفیت پایین بیشترین کارایی را به خود اختصاص دادند. بررسی شکاف تکنولوژی موید آن بود که این نسبت در واحدهای با ظرفیت متوسط وضعیت بهتری داشتند. بدین ترتیب اتخاذ تمهیدات و اعطای تسهیلات برای رفع عدم کارایی موجود و پرکردن شکاف تکنولوژی به واسطه افزایش تولید با استفاده از منابع موجود توصیه می شود.
طراوت عارف عشقی جواد حسین زاد
چکیده ندارد.
مریم رسول زاده جعفر حقیقت
چکیده ندارد.
رسول حسین پور قادر دشتی
چکیده ندارد.
فرید امینیان قادر دشتی
چکیده ندارد.
حسن خانکی قادر دشتی
چکیده ندارد.