نام پژوهشگر: رسول شفایی
پژمان رمضانی رسول شفایی
زنجیره های تأمین متشکل از اعضای مختلفی شامل تأمین کنندگان، تولیدکنندگان، توزیع کنندگان و مشتریان می باشند. با رشد مفاهیم مربوط به زنجیره ها ی تأمین، نظیر جهانی سازی، رشد و توسعه ی تکنولوژی اطلاعات و زنجیره های تأمین یکپارچه، ساختارها و توابع سنتی در مدیریت زنجیره ی تأمین تغییر یافته است. همچنین با افزایش در تبادل اطلاعات و تغییرات در مشخصه های تقاضای مشتریان، رقابت بین شرکت ها افزیش پیدا کرده است. از این رو، سطح یکپارچگی بین اعضای زنجیره ی تأمین می تواند به طور مستقیم با موفقیت کل زنجیره در ارتباط باشد. در این میان سیستم های توزیع و حمل و نقل نقش مهمی را در ایجاد یک شبکه ی زنجیره ی تأمین یکپارچه ایفا می کنند. از مهم ترین اهداف این سیستم ها، بهبود سطح خدمت رسانی به مشتریان و کاهش هزینه های زنجیره ی تأمین می باشد. توسعه ی گسترده در تکنولوژی و تنوع در محصولات تولیدی، موجب شده است که تولیدکنندگان تعداد و ظرفیت مراکز توزیع خود را به طور پیوسته افزایش دهند. این افزایش در ظرفیت و تعداد مراکز توزیع می تواند منجر به خدمت رسانی نامناسب به مشتریان و افزایش در هزینه های زنجیره ی تأمین گردد. بدین دلیل، برنامه ریزی برای بهره برداری از این مراکز توزیع باید به گونه ای باشد که هزینه های اضافی به سیستم تحمیل نگردد و سرویس-دهی به مشتریان به گونه ای مطلوب انجام گیرد. از این رو، برنامه ریزی تخصیص مشتریان در شبکه ی توزیع باید به شکلی انجام گیرد که بار اضافی کاری به برخی از مراکز توزیع تحمیل نگردد و به همین اندازه در دیگر مراکز توزیع سطح بهره-برداری از تسهیلات موجود پایین نباشد. یکی از رویکردهای موجود برای تحقق چنین هدفی، تخصیص متوازن مشتریان به مراکز توزیع می باشد. تخصیص متوازن مشتریان به مراکز توزیع یک راه مناسب و کارا برای بهره برداری از شبکه ی زنجیره ی تأمین می باشد و این رویکرد می تواند در مدیریت بهتر تقاضای مشتریان و رضایت آنها موثر باشد. هدف از تحقیق حاضر، توسعه ی چارچوبی جامع به منظور تخصیص مشتریان به مراکز توزیع و با قابلیت انطباق با شرایط موجود در مسائل دنیای واقعی می باشد. پارامترهای تأثیرگذار مانند محصولات چندگانه، کانال های حمل و نقلی مختلف در مدلسازی شبکه ی توزیع در نظر گرفته می-شود. همین طور مسئله به شکل چندهدفه، با معیارهای بهینه سازی زمان انتقال و هزینه ی انتقال مورد بررسی قرار می گیرد. در این تحقیق، رویکردهای فراابتکاری برای حل مسئله توسعه پیدا کرده اند. کارایی الگوریتم های توسعه داده شده با استفاده از یک سری مسائل آزمایشی با یکدیگر مقایسه و رویکرد با عملکرد بهتر ارائه شده است.
محسن بهرمانی سعیده غلامی
امروزه کاربرد مهندسی صنایع در سیستمهای بهداشت و درمان و مراقبت از سلامت رو به افزایش می باشد که از مهمترین کاربردهای آن، استفاده از تحقیق در عملیات در سیستم های بهداشت و درمان است. همچنین شرایط اضطراری یکی از مهمترین مباحث در سیستم های بهداشت و درمان و مراقبت از سلامت می باشد. عامل های اصلی شرایط اضطرای در سطح کلان جامعه فاجعه های طبیعی و یا حملات تروریستی است که نیازمند به برنامه ریزی دقیق جهت مهار یا کنترل بعد از فاجعه می باشد. بنابراین پاسخ گویی اضطراری به فاجعه بعد از وقوع آن یکی از مهمترین وقایع بشریت است. در ایران سازمان هلال احمر به کمک شهرداری، کمیته امداد، وزارت بهداشت وکشور، متولی پاسخ گویی اضطراری می باشند از این ابزار مناسب می توانند استفاده نمایند. این تحقیق به دنبال راه حلی مناسب برای پاسخ گویی اضطراری تخصیص منابع به نقاط آسیب دیده می باشد. مدل این تحقیق بر اساس برنامه ریزی خطی مختلط اعداد صحیح سه هدفه توسعه داده شده است و برای حل آن از برنامه ریزی آرمانی در مسایل با ابعاد کوچک استفاده شده، این برای حل در ابعاد برزگ زمان بسیار زیادی را به خود اختصاص می دهد، برای رفع این نقص از الگوریتم ژنتیک استفاده شد. استفاده از الگوریتم ژنتیک باعث کاهش زمان در حل مدل شد که این کاهش زمان عامل اصلی در نجات افراد است. همچنین جواب های بدست آمده از دقت کافی برخوردار بود.
نیما شریعتی فوکلایی حمید شهریاری
نمودارهای کنترل از جمله مهمترین ابزارهای کنترل آماری فرایندها می باشند. طراحی مناسب نمودارهای کنترل نیازمند برآورد مقادیر پارامترهای فرایند با استفاده از داده های نمونه ای است. در روش های معمول طراحی نمودارهای کنترل، عموماً از برآوردکننده های کلاسیک برای برآورد پارامترهای فرایند استفاده می شود که تحت مفروضات خاصی قابل کاربرد بوده و در شرایط عملی به ندرت رخ می دهد. استفاده از این برآوردکننده ها برای فرایند ها ی آلوده و طراحی نمودارهای کنترل بر اساس آنها می تواند نتایج نامطلوبی را به همراه داشته باشد. این فرضیات شامل نرمال بودن توابع توزیع مشخصه های کیفی و استقلال داده های فرایند می باشند. در این پایان نامه، ابتدا انواع نمودارهای کنترل برای فرایند هایی با داده های غیر مستقل معرفی و سپس به روشهای موجود برای مواجهه با داده های آلوده اشاره شده است. انواع داده های پرت و روشهای موجود برای برآورد استوار پارامترها در سری های زمانی مفصلاً شرح داده شده اند. بعد از آن روشی تحت عنوان برآورد tou سریع فیلتر شده ی استوارِ تکراری (irfft)برای تخمین پارامترهای سری های زمانی پیشنهاد شده است که بر پایه ی روشهای فیلترکردن استوار و یکی از بهترین روشهای رگرسیونی به نام برآورد tou و نسخه ی بهبود یافته ی آن به نام برآورد tou سریع بنا شده است. سپس فیلتر کردن استوار بر پایه ی فیلتر کردن کالمن که روشی بهینه برای پیش بینی مشاهدات است به همراه تابع سای مخصوصی به کار گرفته شده است. سپس روش پیشنهادی irfft و رویه و گام های اجرای آن به تفضیل بیان گشته است. پارامترهای تخمین زده شده از مدل شبیه سازی شده ی ar(1) از روش پیشنهادی با پارامترهای تخمین زده شده به روش متداول حداقل مربعات از طریق معیار mse مقایسه شده اند. در روش irfft ، mse برای mu در اغلب شرایط آلودگی، برای sigma در تمامی شرایط آلودگی و برای phi در شرایط عدم آلودگی و تمامی شرایط آلودگی بهتر از روش ls عمل کرده است. از لحاظ معیار های تابع تاثیر و نقطه شکست که معیار های اصلی استواری می باشند نیز روش پیشنهادی برای تمامی انواع آلودگی ای که تعاریف معیارهایشان در ادبیات موضوع موجود بوده اند، بسیار بهتر و با حساسیت کمتری نسبت به آلودگی ها از روش حداقل مربعات بوده است. روش پیشنهادی به راحتی قابل تعمیم به هر مدل سری زمانی نیز می باشد. در انتها نیز برآوردکننده های مذکور برای طراحی نمودارهای کنترل باقیمانده ها استفاده شده و با نمودار کنترل باقیمانده ها با تخمین های حداقل مربعات بر اساس معیارهای ارزیابی نمودارهای کنترل مانند arl و msd مقایسه شده است. برای مقایسه ی نمودارهای کنترل نیز از داده های شبیه سازی شده با نرم افزار matlab استفاده شده است. نمودار کنترل ساخته شده بر اساس برآوردکننده ی پیشنهادی بر حسب تمامی معیارهای مورد بررسی، دارای خواص مطلوبی بود. به عبارت دیگر نمودار کنترلی استوار برای داده های خودهمبسته ارائه شد که در نبود آلودگی در فرایند، دارای عملکردی تقریباً نزدیک به نمودارهای کنترل کلاسیک و در حضور آلودگی در فرایند، دارای عملکردی بسیار بهتر از آنها می باشد.
هدی صفایی پور رسول شفایی
طی دهه گذشته، مدیریت زنجیره تأمین به هدفی راهبردی برای سازمان های پیشرو در تولید تبدیل شده است. علت این مسئله تغییرات سریع در محیط عملیاتی این شرکت ها، سطح بالای جهانی شدن بازار آنها و افزایش روبه رشد تقاضای مشتری برای دریافت خدمات بیشتر و با کیفیت بالاتر می باشد. از میان فعالیت های این حوزه، مدیریت تأمین و منبع یابی توانسته تغییرات قابل توجهی را در بسیاری از شرکت ها موجب شود. به طورکلی از متداول ترین روش های منبع یابی و تأمین کالا می توان به مذاکره چهره به چهره، مناقصه و حراج معکوس الکترونیک اشاره کرد. از سوئی روش مناقصه سنتی روش متداول در صنایع امروز جامعه ماست و از سوئی دیگر حراج معکوس الکترونیک به عنوان جایگزینی مناسب برای شبکه تامین جهانی مطرح می شود.هدف از این تحقیق مقایسه کارائی حراج معکوس در مقایسه با سیستم مناقصه معمولی است. این مقایسه در بعد قیمت نهایی و قیمت تراز شده نهائی و ظرفیت به کارگرفته نشده تامین کنندگان در شرایط متفاوتی از ازدحام تقاضاهای بازار بررسی می شود. فرآیند مناقصه و حراج معکوس در قالب یک مدل سه سطحی شبیه سازی تعریف و عملکرد سه رویکرد مذکور مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین نتایج حاصل از بررسی مدل شبیه سازی به صورت آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بر این اساس برتری حراج معکوس الکترونیک، با رویکرد پیشنهادی، بر مناقصه معمولی مورد بررسی قرار گرفته و نتیجه بررسی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در نهایت با کنار هم قرار دادن مسائل حراج معکوس الکترونیک و ایده های ارائه شده برای حل آنها، مدلی مبتنی بر عامل برای راه اندازی حراج معکوس الکترونیک پیشنهاد شد.
نازنین مرادی نسب رسول شفایی
امروزه، با توجه به رقابت صنعتی، مسئله زمان بندی نسبت به گذشته توجه بیشتر محققین را به خود جلب نموده است، زیرا این مسئله منجر به استفاده بهینه از تسهیلات تولید می شود در حالیکه هزینه ها کاهش می یابند. در این پایان نامه، مسئله جریان کارگاهی انعطاف پذیر دو مرحله ای بدون وقفه با در نظر گرفتن محدودیت های زمان های راه اندازی وابسته/غیروابسته، زمان های آماده سازی کار، ماشین های موازی یکسان/ غیر یکسان و احتمال خرابی مورد مطالعه قرار گرفته است. برای این منظور، تعدادی الگوریتم فراابتکاری به نام های "الگوریتم رقابت استعماری (sica)، الگوریتم رقابت استعماری هیبریدی (hica)، الگوریتم بهینه سازی گروه ذرات تصادفی (spso)، الگوریتم بهینه سازی گروه ذرات هییبریدی (hpso)، الگوریتم رقابت استعماری تطبیق یافته (aica)، الگوریتم بهینه سازی گروه ذرات گسسته (dpso)، الگوریتم بهینه سازی علف های هرز تطبیق یافته (aiwo)، الگوریتم رقابت استعماری- شبیه سازی تبرید (ica-sa) و الگوریتم بهینه سازی علف های هرز چند هدفه گسسته (dmoiwo)" توسعه یافته اند. عملکرد این الگوریتم ها به وسیله معیارهای ارزیابی مانند , و مورد مطالعه قرار گرفته است. مقایسه عملکرد الگوریتم های ذکر شده با الگوریتم های موجود شامل الگوریتم کلونی مورچگان (aco)، الگوریتم ژنتیک (ga)، الگوریتم شبیه سازی تبرید (sa)، الگوریتم جستجوی همسایگی متغیر (vns)، الگوریتم ژنتیک مرتب نمودن نامغلوب نخبه گرا (nsga-ii)، الگوریتم بهینه سازی گروه ذرات چند هدفه (mopso) و الگوریتم استراتژی تکاملی با آرشیو پارتو (paes) نشان می دهد که در مسئله تک هدفه الگوریتم ica-sa و در مسئله چند هدفه الگوریتم dmoiwo بر سایر الگوریتم ها غلبه می کنند. در ادامه جهت مطالعات آتی توصیه می گردد که الگوریتمهای پیشنهادی با استفاده از سایر معیارهای عملکرد مورد مطالعه قرار گیرند. علاوه بر این حل مسئله با استفاده از الگوریتم های فرا ابتکاری جدید همانند الگوریتم انفجار نارنجک نیز مفید می باشد.
امیر عمادی رسول شفایی
این پژوهش بر آن است تا با در نظر گرفتن منابع موجود در دریای خزر به یک مرزبندی منصفانه از این دریا دست یابد. در دهه های اخیر و با فروپاشی اتحاد شوروی و کشف میادین نفتی و گازی بیشتر در حوزه دریای خزر بحث بر سر استفاده از منابع دریای خزر بین کشورهای هم جوار این دریا شدت گرفت. ایران، ترکمنستان، آذربایجان، قزاقستان روسیه، کشورهایی هستند که بارها و بارها پای میز مذاکره نشستند تا توافقی حاصل کنند اما هنوز این مذاکرات به طور کامل به نتیجه نرسیده است. دریای خزر دارای منابع زیست محیطی و آبزیان منحصر به فردی است و 90% خاویار دنیا را تأمین می کند. همچنین میادین نفت و گاز فراوانی در بستر و حاشیه آن کشف شده است که می تواند معادل 10% از کل ذخایر نفتی و 4% از کل ذخایر گازی دنیا را تشکیل دهد. تاکنون فعالیتهای علمی زیادی برای حل مناقشات خزر با رویکردهای مختلف انجام شده است. این پژوهشها به بررسی پنچ پیشنهاد رایج موجود پرداخته و تأثیر هر یک از این راه حلها بر رضایت کشورها را بحث کرده اند. همچنین راهکارهای علمی متعددی نیز در این راستا پیشنهاد شده است. در پژوهشهای انجام شده میزان دسترسی کشورها به منابع دریای خزر بررسی شده است. اغلب این پژوهشها مرزبندی مشخصی از دریای خزر ارائه نداده اند. در پژوهشهای دیگر به ارائه یک سیستم پشتیبان مذاکره برای دریای خزر پرداخته شده و طی آن به یک نقشه مرزبندی شده ارائه شده است. در آن پژوهش تنها منابع نفت و گاز در تقسیم دریا در نظر گرفته شد. این پژوهش در راستای تحقیق اخیر منابع زیست محیطی و شیلات را هم در نظر گرفته است. مدل ارائه شده یک مسأله تخصیص است که بصورت مدل برنامه-ریزی عدد صحیح طراحی شده است. بدین صورت که دریای خزر را به سلولهای تصویری فراوان و کوچک تقسیم کرده و هر سلول تصویری را با توجه به منابع موجود در آن به نزدیکترین کشور تخصیص می دهد بطوریکه در پایان سهم مشخصی از منابع به هر کشور اختصاص یابد. گرچه ممکن است به نظر بیاید درآمد ناشی از شیلات در مقابل درآمد ناشی از نفت و گاز رقم بسیار کم و قابل صرفنظر کردن است اما با توجه به قابل بازتولید بودن شیلات و محدود بودن منابع نفت و گاز ممکن است در طولانی مدت ارزش خود را نشان دهد. نتایج بدست آمده این ادعا را تأیید کرد. همچنین فاکتور عمق مسأله دیگری است که در این پژوهش در نظر گرفته شده است. چرا که در هزینه استخراج نفت و گاز تأثیر مستقیم دارد.
محسن لاله رسول شفایی
مسأله مدیریت ریسک زنجیره تامین یک زمینه جذاب در ادبیات زنجیره تامین می باشد. از طرفی عدم قطعیت و همچنین محیط کسب و کار پویا، مدیریت کردن ریسک را با پیچیدگی های فراوانی توأم کرده است بطوریکه دیگر برنامه ریزی های قطعی قابل اطمینان نیستند. لازم به ذکر است در جهان واقعی به هیچ عنوان نمی توان انتظار داشت که تمام پارامترهای موجود در مسأله بصورت کاملاً قطعی و معین در دسترس باشد و به همین دلیل است که ما همواره با عدم قطعیت روبرو هستیم و این امر موجب تولید ریسک میشود. روشهای متعددی برای در نظر گرفتن ریسک در زنجیره های تامین تاکنون مورد استفاده قرار گرفته است که هر یک با توجه به نوع فضای مسأله دارای نقاط ضعف و قوتی می باشند و کارائی های مختلفی دارند. برای نمونه می توان به برنامه ریزی های امکانی، احتمالی و تصادفی، تئوری بازیها، بهینه سازی استوار و … اشاره کرد. نکته مهمی که باید در مدیریت ریسک زنجیره تامین پس از در نظر گرفتن ریسک و عدم قطعیت در مدلسازی به آن پرداخت ارائه روشی برای اندازه گیری آن ریسکها می باشد که با توجه به مرور ادبیات صورت گرفته در این پژوهش خلاء این موضوع بطور کامل نمایان شده است. در این پژوهش برای مدلسازی مسأله زنجیره تامین تحت ریسک از برنامه ریزی تصادفی استفاده شده است و همچنین با استفاده از مقیاس ارزش در معرضِ ریسکِ مشروط به اندازه گیری ریسک های موجود پرداخته شده است. هدف اصلی این تحقیق ارائه مدلی برای یک زنجیره تامین سه سطحی با درنظر گرفتن انواع عدم قطعیت در تقاضای مشتریان و هزینه های حمل ونقل و اندازه گیری ریسک با استفاده از مقیاس ارزش در معرضِ ریسکِ مشروط می باشد. مکانهای گره های زنجیره تامین و همچنین جریانهای بین گره ها توسط مدل ارائه شده معین میشوند. عملکرد مدل پیشنهادی با تغییرات روی پارامترهای مسأله آنالیز حساسیت شده است. نتایج این تحقیق بیانگر اثر بخشی مدل می باشد.
نیلوفر رضوانی سعیده غلامی
چکیده به طور کلی جریان کارگاهی به دو نوع جایگشتی و غیر جایگشتی تقسیم بندی می شود. مسئله جریان کارگاهی که درآن ترتیب کارها در همه ماشین ها یکی نباشد به مسئله جریان کارگاهی غیر جایگشتی معروف است. جریان کارگاهی غیر جایگشتی انعطاف پذیری بیشتری دارد اما به دلیل پیچیده تر بودن، کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است. در دنیای واقعی امروزی در حوزه های مختلف، به دلیل مسائل رقابتی بین تولید کننده ها، راضی نگه داشتن مشتری امری مهم اطلاق می شود، لذا زمان تحویل، یکی از نکاتی است که به شدت مورد توجه تولید کننده و مشتری قرار می گیرد. و چون برای محاسبه سود یک تولید کننده، به زمان تحویل و زمان تاخیر توجه می شود، لذا یکی از توابعی که در این تحقیق مطالعه و بررسی شده است، تابع هدف، سود و تابع هدف دیگر به علت حایز اهمیت بودن زمان، زمان تکمیل در نظر گرفته شده است. در یک محیط تولیدی واقعی ممکن است یک کار برای پردازش به همه ماشین ها نیاز نداشته باشد لذا یکی از فرض هایی که در این مسئله در نظر گرفته شده است، عملیات از دست رفته (حذف شده) است. اثر، تاثیر یادگیری یکی از فرض هایی است که به تازگی مورد توجه محققین قرار گرفته است، باعث میشود تا مدل نزدیک تر به دنیای واقعی شود. با توجه به np-hard بودن مسئله نیاز است تا مسئله را با یکی از الگوریتم های فراابتکاری حل کرد و سپس بعد از حل مسئله توسط الگوریتم فراابتکاری باید جواب های بدست آمده را اعتبار سنجی کرد.
عباس بادلی رسول شفایی
در مسئله مسیریابی (vrp)، هدف یافتن بهترین مسیرها برای وسایلی است که باید به یک مجموعه مشخص از مشتریان خدمت دهند. این مسیرها باید حداقل هزینه را داشته باشند، همزمان باید محدودیت هایی نظیر حداکثر ظرفیت هر وسیله، حداکثر مسافت طی شده توسط یک وسیله، بازه زمانی محدود و مشخص برای رسیدن به یک مشتری مشخص (پنجره زمانی) و محدودیت هایی از این قبیل را ارضاء نمایند. اکثر سازمان ها ناوگان حمل و نقل ناهمگون دارند و یا وسایل گوناگونی را کرایه می کنند تا به مشتریان خود سرویس دهند، ناوگان حمل و نقل ناهمگون به حالتی اشاره دارد که وسایل نقلیه متفاوت ظرفیت های متفاوت، هزینه ثابت متفاوت و هزینه متغیر متفاوتی دارند. براساس مطالعات انجام شده تمامی تحقیقات انجام شده در این زمینه، با هدف کمینه کردن زمان سفر و هزینه های سفر مورد بررسی قرار گرفته اند درحالی که یکی از مهم ترین موضوعات موجود در دنیای واقعی تأخیر می باشد. در مطالعه زمان تأخیر یک موعد مقرر را به عنوان حد بالای زمان قرار داده ایم، در صورتی که لحظه رسیدن وسیله نقلیه به مشتری پس از زمان مقرر باشد، تاخیر بوجود خواهد آمد. علاوه بر این، موضوع مهم دیگر در مسائل مسیریابی با ناوگان حمل و نقل ناهمگون هزینه نگهداری وسیله نقلیه می باشد. مسأله مورد نظر این تحقیق در حالتی حل خواهد شد که در صورت انتخاب یک وسیله هزینه نگهداری آن نیز در نظر گرفته شود و در واقع برای انتخاب وسیله نقلیه یک تعادل بین هزینه نگهداری و هزینه سفر بوجود آید. بنابراین در این تحقیق ما یک مسئله دو هدفه مسیریابی با ناوگان حمل و نقل ناهمگون را با هدف کمینه نمودن مجموع زمان سفر و زمان های تأخیر، و کمینه کردن هزینه نگهداری را مورد بررسی قرار داده ایم. مسأله مورد نظر با استفاده از الگوریتم ژنتیک مرتب سازی نامغلوب و الگوریتم بهینه سازی انبوه ذرات چند هدفه حل شده و نتایج آن ها ارائه شده است. در پایان نتایج دو الگوریتم با یکدیگر مقایسه شده است.
کیانا جعفری میمندی رسول شفایی
پیکربندی زنجیره تامین برای یک محصول جدید و نوآور، با توجه به فقدان اطلاعات قبلی از تقاضا، پویایی و طبیعت غیر قطعی فرایند ارائه محصول جدید به بازار، امری چالش برانگیز میباشد. در این تحقیق مدلی یکپارچه از پیکربندی زنجیره تامین و ارائه محصولات جدید به بازار توسعه یافته است تا تاثیر پویایی تقاضا در دوره ارائه محصول جدید به بازار را بر پیکربندی زنجیره تامین وارد کند. مدل هیبریدی ما اجازه می دهد تا یک تولید کننده برای تولید محصولات با صورت مواد و قطعات مشترک از چندین تامین کننده، فروشنده و روشها برای هر یک از موجودیت های زنجیره تامین خود استفاده کند. رویکرد چندسپارشی نه تنها به تامین کننده کمک میکند که تنوع انتخاب خود را بالا ببرد و قدرت چانه زنی را در دست بگیرد بلکه قابلیتی را در زنجیره تامین به وجود می آورد که در مقابل نوسان تقاضا و تامین در طول عمر محصول جدید مصونیت داشته باشد. مدل بندی مساله طرح شده به صورت غیر خطی با ترکیبی از متغیر های پیوسته و گسسته ارائه شده است. جهت حل مساله فوق الذکر از دو روش استفاده کردیم: ابتدا با استفاده از روش قطعی و سپس با استفاده از توسعه الگوریتم فرا ابتکاری برای مدل هیبریدی پیشنهادی. از طریق یک مورد مطالعاتی و نتایج محاسباتی به این نتیجه رسیدیم که با توجه به np-hard بودن مدل با افزایش ابعاد مساله زمان حل افزایش پیدا میکند و به طور کلی استفاده از الگوریتم فرا ابتکاری ژنتیک علاوه بر افزایش سرعت در حل مساله جواب هایی با کیفیت مناسب را به ما ارائه می کند که میتواند نسبت به استفاده از نرم افزارهای تجاری جهت حل برتری داشته باشد. هم چنین با تحلیلهای انجام شده بر پارامتر های مختلف مساله به این نتیجه رسیدیم که رویکرد چند سپارشی به صورت کلی به تک سپارشی برتری دارد. چندین دیدگاه مدیریتی دیگر هم استخراج شد که قسمت هایی از خلا موجود بین استراتژیهای بازاریابی و عملیات را پوشش می دهد.
بابک اکبرزاده یاسر صمیمی
تحقیقات به صورت گسترده در زمینه مراقبت سلامت نشان می دهد یکی از راه های اصلی ارائه خدمات بی وقفه و اثربخش به بیماران، برنامه ریزی و زمانبندی اتاق عمل می باشد. وجود محدودیت های بسیار زیاد و زمان مناسب برای حل این مسأله سبب شده بهینه سازی برنامه ریزی وزمانبندی اتاق عمل همواره مورد توجه محققین باشد. برنامه ریزی هفتگی اتاق عمل همواره پیشنیاز مسأله زمانبندی روزانه است. تحقیقات پیشین غالباً به شکل مجزا یا به بررسی مسأله برنامه ریزی هفتگی پرداخته و یا با در نظر گرفتن برنامه هفتگی مشخص بر موضوع توالی روزانه انجام عمل تمرکز داشته اند. در این پایان نامه یک مدل برنامه ریزی و زمانبندی یکپارچه دو مرحله ای (جراحی و بازیابی) اتاق عمل برای بیماران انتخابی با زمان های احتمالی در هر دو مرحله ارائه شده است. خروجی مدل ارائه شده برنامه ریزی و زمانبندی هفتگی بیماران برای ارائه خدمات بی وقفه و اثربخش به بیماران برای انجام اعمال جراحی است. هدف از ارائه این مدل کاهش تغییرات روزانه و در نهایت ایجاد بهره وری و کاهش اضافه کاری در بخش جراحی می باشد. برنامه ریزی و زمانبندی به صورت یک مدل ریاضی با توابع هدف کاهش دامنه عملیات و افزایش تعداد بیماران جراحی شده ارائه شده است. همچنین با در نظر گرفتن یک تابع هدف دیگر مدت زمان انتظار برای بیمار اضطراری کاهش داده شده است. مدل ارائه شده با استفاده از الگوریتم ژنتیک چند هدفه با مرتب سازی نا چیره برای اتاق عمل حل شده و با حل دقیق مقایسه شده و توانایی الگوریتم پیشنهادی در ابعاد بزرگ نشان داده شده است.
افشین قاسمی رسول شفایی
در این پایان نامه، یک مدل برنامه ریزی خطی مختلط به منظور طراحی و برنامه ریزی یک شبکه زنجیره تامین یکپارچه، با جریان مستقیم و معکوس، با در نظر گرفتن هم زمان تولید، توزیع و فعالیت های لجستیک معکوس در نظر گرفته شده است. مدل جدید، چند مرحله ایی، چند دوره ایی، تک کالایی و یک شبکه لجستیک مستقیم و معکوس با پارامترهای غیر قطعی ودارای ظرفیت محدود می باشد. پارامتر های نامعین شامل تقاضا، میزان بازگشت و هزینه حمل می باشند. در مدل جدید، مفهوم جدید تولید کننده طرف سوم و ساعات کاری اضافی در نظر گرفته شده است. برای دستیابی به جواب های قابل اطمینان و استوار از روش استوار بازه ایی (برتسیماس و سیم) استفاده شده است. هدف اصلی مدل بیشنه سازی سود است. به منظور ارزیابی اثربخشی امکان در نظرگیری برون سپاری به تولید کننده طرف سوم و ساعات کاری اضافی در جواب بهینه، مثال های زیادی با و بدون در نظرگیری این امکان حل شد. نتایج بهبود منطقی در جوابهای بهینه را نشان می داد. مدل مساله np-hard بوده، لذا بکارگیری راه حل دقیق در مثال های بزرگتر امکان پذیر نیست. بدین منظور دو روش فراابتکاری متفاوت الگوریتم ژنتیک و الگوریتم جستجوعه ممنوعه به کاربرده شد. روش اول مبتنی بر جمعیت و دوم مبتنی بر نقطه می باشد. مثال های زیادی حل و بررسی شد. نتایج این تحقیق برای حل مسائل با اندازه کوچک و متوسط توسط الگوریتم های فراابتکاری نتایج مشابهی با الگوریتم دقیق را نشان میدهد. این نتایج اعتبار الگوریتم ها را تایید می کند. علاوه بر این، از نظر شاخص عملکرد استوار برای حل مساله در اندازه های بزرگ ، الگوریتم ژنتیک پیشنهای، نتایج بهتری نسبت به الگوریتم جستجوعه ممنوعه ارائه می کند.
سیدرضا میرمجلسی رسول شفایی
در این پایان¬نامه یک مدل غیر قطعی جدید چند دوره¬ای، چند محصولی، چند سطحی و ظرفیت¬دار در حوزه¬ی زنجیره تأمین یکپارچه برای کالاهای با عمر محدود، از جمله صنایع لبنی که به لحاظ نگهداری شرایط خاصی را دارند، با در نظر گرفتن شعاع پوشش ارائه شده است. رویکرد استفاده شده برای این محصولات به گونه¬ای در مرکز انبار در نظر گرفته شده است که از نظر مدت زمان مجاز نگهداری، کالاهایی که زودتر وارد شده¬اند، زودتر نیز به فروش برسند. سطوح در نظر گرفته شده شامل تأمین-کنندگان، مراکز ترکیبی تولید-بازرسی، مراکز ترکیبی انبار-جمع¬آوری، خرده¬فروشان، انهدام و بازیافت می¬باشد. به دلیل متفاوت بودن نوع هزینه¬ها در تصمیمات راهبردی با تصمیمات کوتاه مدت، مدل در دو فاز، فرمول¬بندی شده است. در فاز اول هدف مینیمم کردن هزینه¬ها می¬باشد و مکان¬یابی شبکه انجام می¬شود. در فاز دوم هدف حداکثرسازی سود می¬باشد و با توجه به نتایج بدست آمده از فاز اول، سایر متغیرها مانند میزان تخصیص، تقاضای ارضا نشده، مقادیر موجودی و غیره بدست می¬آیند. با توجه به ماهیت غیرقطعی، یک مدل برنامه¬ریزی مختلط عددصحیح برای استوارسازی مدل استفاده شده است که ضمن توانایی تنظیم میزان استواری، خطی بودن مدل نیز حفظ می¬شود. نتایج حل مدل با استفاده از داده¬¬های واقعی و به کمک الگوریتم جستجوی ممنوعه و تکاملی تفاضلی، نشان¬دهنده¬ی توانایی الگوریتم¬های پیشنهادی در رسیدن به جوابی با درصد اختلاف قابل قبول و در زمانی بسیار کمتر نسبت به روش حل دقیق می¬باشد. همچنین نتایج نشان¬دهنده¬ی دقت و همگرایی بهتر الگوریتم تکاملی تفاضلی ارائه شده نسبت به الگوریتم جستجوی ممنوعه پیشنهادی می¬باشد.
سحر تدینی راد رسول شفایی
در این تحقیق مسأله زمانبندی خط جریان مونتاژ دو مرحله¬ای با در نظر¬گرفتن ویژگی عدم قطعیت محیط واقعی از نظر خرابی ماشین¬آلات مورد بررسی قرار¬گرفته و برای این منظور از روش بهینه¬سازی استوار جهت حل مسأله استفاده شده است. با توجه به پیچیدگی ساختاری در مسأله فوق¬الذکر، از طرح ایجاد شکست و ساختار شبیه¬سازی جهت ایجاد طرح شکست و تعمیر ماشین¬آلات استفاده شده است. همچنین الگوریتم¬های فراابتکاری ga و ica جهت حل مسأله به کار گرفته شده است . پارامترهای الگوریتم¬های پیشنهادی با استفاده از روش شبکه عصبی مصنوعی (ann) تعیین شده است . جهت تحلیل پارامتر¬های مسأله از رویکرد تاگوچی استفاده شده است. بررسی نتایج محاسباتی بیانگر برتری الگوریتم ica نسبت به الگوریتم ga می¬باشد.
فرشته شاکری رسول شفایی
با جهانی شدن بازارها ، سازمان ها از حالت تصمیم گیری مستقل به حالت تصمیم گیری یکپارچه در حرکتند تا بتوانند در جهت دستیابی به سود بیشتر و رضایتمندی مشتری تلاش کنند. در این تحقیق یک مدل برنامه ریزی خطی عدد صحیح مختلط در راستای یکپارچه سازی برنامه تولید و توزیع زنجیره تامین به صورت تک دوره ای ، چندمحصولی و چندسطحی در نظر گرفته شده است.در این مساله کلیه فعالیت های مربوط به حمل و نقل به شرکت های حمل و نقل ثالث برون سپاری شده و تخفیفات قیمتی کلی با توجه به میزان سفارش در مدل گنجانده شده است.هدف این مساله بیشینه کردن سود کل مجموعه در نظر گرفته شده است.با توجه به اینکه تقاضا در مدل به صورت تصادفی است ، در ابتدا مدل قطعی نوشته و سپس تبدیل به مدل استوار گردیده است.در ادامه مدل با استفاده از الگوریتم دقیق حل شد سپس به دلیل پیچیدگی مساله در سایز بزرگتر از الگوریتم فراابتکاری ژنتیک استفاده شده است.به منظور تنظیم پارامترهای ورودی آن از روش تاگوچی استفاده شده است.در نهایت روش حل دقیق و حل فراابتکاری با توجه به سطوح نامعینی متفاوت تقاضا مقایسه گردیده است.همچنین کارایی روش بهینه سازی استوار و روش میانگین تقاضا در ابعاد مختلف مساله مورد بررسی قرار گرفتند.نتایج این تحقیق نشان می دهد که الگوریتم پیشنهادی یک الگوریتم کارا برای یافتن جواب استوار برای مدل پیشنهادی می باشد.
سید میعاد نبی زاده رسول شفایی
گسترش روزافزون سازمانها، چالشی تحت عنوان تنوع و گستردگی اهداف، روابط، ساختارها، منابع و فرآیندها را مطرح ساخته است. در این راستا، لزوم ایجاد همراستایی مابین اهداف فردی و سازمانی، منابع سازمانی با اهداف استراتژیک، استراتژی و اقدامات عملیاتی بیش ازپیش جهت پیاده سازی درست و کامل استراتژی ها موردمطالعه و بحث قرار گرفته است. پژوهش حاضر سعی کرده است با در نظر گرفتن مدل کارت امتیازی متوازن، به عنوان یک سیستم مدیریت و برنامهریزی در پیاده سازی و ارزیابی استراتژیها در سازمان، ساختار همراستایی استراتژیک را مطالعه کند. در پژوهش حاضر، ضمن مطالعه ساختار همراستایی استراتژیک در بستر مدیریت استراتژیک و مدل کارت امتیازی متوازن، ابعاد مختلف همراستایی بررسی و معرفی میشوند. در مطالعه به عمل آمده، نبود یک الگوی مناسب جهت ایجاد همسویی میان اهداف استراتژیک با فرآیندهای کلیدی در چارچوب مدل کارت امتیازی متوازن قابل تبیین است. لذا این پژوهش به ارائه یک الگوی مناسب جهت ایجاد همسویی میان اهداف استراتژیک با فرآیندهای کلیدی، در قالب یک مدل مفهومی خواهد پرداخت. مدل ارائه شده، در یک سازمان پیاده سازی میگردد تا میزان کاربردی بودن آن سنجیده شود.
زهرا باقری ناصر صفایی
امروزه نیروی انسانی به عنوان کلیدی ترین عنصر در موفقیت و یا شکست سازمان ها محسوب می شود و تعالی سازمانی نیز منوط به تعالی نیروی انسانی خواهد بود. مدل های تعالی سازمانی و منابع انسانی در سطح کشورهای جهان، به عنوان چارچوبی برای ارزیابی عملکرد و سنجش موفقیت سازمان ها در استقرار سیستم های نوین مدیریتی و مدیریت کیفیت جامع، کاربردهای روز افزونی پیدا کرده اند. به منظور بررسی نقش و جایگاه استراتژی منابع انسانی در دستیابی به تعالی سازمانی تحقیقی به روش توصیفی همبستگی در بین مدیران و کارشناسان شرکت دانیال کیا انجام شده است. سوال اصلی تحقیق ناظر بر این موضوع است که آیا استراتژی منابع انسانی بر تعالی سازمانی تاثیر دارد؟