نام پژوهشگر: شهربانو عریان
سیده مینا سلامت منش محمد نبیونی
مطالعات اخیراثبات کرده است که ترشح مایع مغزی نخاعی )csf (cerebrospinal fluid دربرخی شرایط نظیر هایپوناترمی، فشار داخل جمجمه ای، هیدروسفالی، ادم مغزی و میگرن افزایش می یابد. بخش اعظم csf توسط شبکه کوروئید موجود در بطن های مغزی ترشح میشود.aqp1,4دراغلب نواحی مغز بیان شده و یک نقش کلیدی در انتقال آب از طریق غشاء قاعده ای-جانبی سلولهای اپیتلیالی شبکه کوروئید ایفا میکنند. کورکومین از ریشه گیاه curcuma longa مشتق شده و دارای اثر ضدالتهابی بوده و توانایی عبور از سد خونی مغزی را دارد. اثر مهاری کورکومین روی کانالهای یونی مثل na+-k+ atp ase و آکواپورین ها در شرایط in vivo و in vitro به اثبات رسیده است. دراین پژوهش اثرمهاری کورکومین برآکواپورین های 1و4 شبکه کوروئید تحت شرایط in vivo مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور موش های رت نر نژاد ویستار با سن تقریبی 5-7 هفته به سه گروه شم، کنترل و تجربی تقسیم شده و به دو روش خوراکی و تزریق درون صفاقی تحت تیمار با کورکومین قرار گرفتند. از طریق تکنیک ایمونوهیستوشیمی وبا استفاده از آنتی آکواپورین 1و 4 بعنوان آنتی بادی اولیه و ایمونوگلوبین g بعنوان آنتی بادی ثانویه بیان آکواپورین 1و4 مورد بررسی قرارگرفت. نتایج نشان داد که کورکومین قادر به کاهش بیان آکواپورین 1و4 در شبکه کوروئید موجود در بطن های جانبی مغز رت است. البته این کاهش بیان پیش از این در شرایط in vitroمورد بررسی قرار گرفته بود و در این تحقیق آزمایش فوق تحت شرایط in vivo انجام شد و نتایج بدست آمده پیشین را تایید نمود. این پژوهش نشان داد که غلظت کلینیکی بدست آمده از کورکومین (بعنوان یک داروی گیاهی) بیان آکواپورین 1و4 را کاهش داده و بنابراین احتمال داردیک اثر واضح برکاهش ادم مغزی داشته و سبب کاهش فشار مغزی در بیماری های هیدروسفالی شود.
مهدی جمشیدی مهر محمدرضا زرین دست
بتا کربولین ها در دود سیگار و غدا های غنی از پروتئین مانند ماهی وجود دارند که تشکیل آنها را از تریپتوفان ،به واسطه ی پیرولازنشان می دهد.بتاکربولین هایی مانند هارمالین،اعمال فارماکولوژیکی گسترده ای شامل مهار مونوآمینواکسیداز,اثر تشنجی ، ضد تشنجی ولرزش آور دارند.دراین مطالعه،اثرات سیستم سروتونرژیک هیپوکامپ پشتی(ناحیه ی ca)در فراموشی ناشی از هارمالین مورد بررسی قرار می گیرد. در این تجارب،موش های کوچک آزمایشگاهی نژادnmri با وزن 25-20 گرم مورد استفاده قرار گرفت. در این تجارب تزریق پیش از آموزش هارمالین1mg/kg) )، تشکیل حافظه را کاهش می دهد، در حالی که تزریق 0.25) و (0.5 mg/kg از هارمالین به صورت معنا داری حافظه را تغییر نمی دهد.تزریق آگونیستcp94253) 5-ht1b/1d (hydrochloride، به صورت درون مغزی، در0.05 ng/mouse..بر تشکیل حافظه، بی اثر است. تزریق آنتاگونیست (5-ht1b/1d) gr127935 hydrochloride در دوز0.0005 ng/mous . بر تشکیل حافظه تاثیر ندارد.تزریق همزمان آگونیست 5-ht1b/1d، در0.05 ng/mouse و هارمالین با دوز های مختلف، نشان می دهد تخریب ناشی از هارمالین توسط آگونیست 5-ht1b/1d بر می گردد.تزریق همزمان آنتاگونیست 5-ht1b/1d به صورت درون مغزی ، در دوز ng/mouse 0.005. و هارمالین با دوزهای مختلف نشان می دهدکه آنتاگونیست 5-ht1b/1d تخریب ناشی از هارمالین توسط آنتاگونیست 5-ht1b/1d بر می گرداند. تزریق آگونیست 5-ht2a/2b/2c (?-methyle-5 hydroxy tryptamine maleate) به صورت درون مغزی، در دوز 0.005ng/mouse.بر تشکیل حافظه بی اثر است. تزریق آنتاگونیست 5-ht2 (cinancerine hydrochloride) در 0.00005ng/mouse.بر تشکیل حافظه تاثیر ندارد. تزریق همزمان آگونیست 5-ht2a/2b/2c، در دوز بی اثر و هارمالین با دوز های مختلف، نشان می دهد که آگونیست 5-ht2a/2b/2c برتخریب حافظه ناشی از هارمالین بی اثر است. تزریق همزمان آنتاگونیست 5-ht2 به صورت درون مغزی ، در دوز 0.00005 ng/mouse و هارمالین با دوزهای مختلف (به صورت درون صفاقی) نشان می دهدکه آنتاگونیست 5-ht2 برتخریب حافظه ناشی از هارمالین اثری ندارد. با توجه به یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که سیستم سروتونرژیک در تشکیل حافظه با هارمالین بر هم کنش می دهد. کلید واژه ها: هارمالین، سروتونین، ca1،حافظه اجتناب مهاری، موش کوچک آزمایشگاهی.
آرش آقا محمدی سرشکی پروین رستمی
هدف مطالعه حاضر بررسی دخالت گیرنده های nmda امیگدل مرکزی در اثرات شبه اضطرابی نیکوتین می باشد . رتهای تر ویستار کاتوله شده در امیگدال مرکزی در ماز مرتفع بعلاوه epm مورد تحقیق قرار گرفتند. تزریق درون صفاتی (i.p) نیکوتنی با دوزهای (o.6.o.8mg/kg)کاهش معنی داری درصد زمان سپری شده در بازوی باز (%oat) و درصد ورود به بازوی باز (oae%) را نشان داد ولی اثری بر فعالیت حرکتی نداشت که نشان دهنده پاسخ شبه اضطرابی است تزریق درون مغزی nmda با دوزهای (o.oo5-o.1ug/rat)باعث کاهش oat% شد ولی اثری بر oae% و فعالیت حرکتی نداشت که نشان دهنده پاسخ شبه اضطرابی است. تزرق درون مغزی nmda با دوزهای o.oo5-o.1ug/rat) nmda)به درون امیگدال مرکزی به همراه دوز غیر موثر نیکوتین (o.4mh/kgi.p) باعث کاهش oat% و oae% شد ولی اثری بر فعالیت حرکتی نداش. از طرف دیگر تزریق آنتاگونیست o.o5 .0.1ug/rat)d-ap5,nmda) باعث افزایش oat% , oae% شد که نشان دهنده اثر شبه اضطراب زدایی این داور است. تزریق همزمان همین دوزهای d-ap5 به همراه نیکوتنی (o.6mg/kg) افزایش دهنده oat%و oae% بود ولی اثری بر فعالیت حرکتی نداشت. تزریق درون مغزی d-ap5 پاسخهای القاء شده را معکوس کرد.نتایج می تواند نشان دهنده دخالت انتقالات گلوتاماتی از طریق گیرنده های nmda آمیگدال مرکزی در اثرات شبه اضطرابی نیکوتین در دستگاه epm باشد.
لیلا چوداری شهربانو عریان
اضطراب یک علامت هشدار دهنده است که موجود را برای مقابله با تهدید آماده می سازد. مهمترین بخشی از مغز که در این فرایند درگیر می باشد سیستم لیمبیک بوده که از سه بخش مهم هیپوکامپ آمیگدال و سپتوم تشکیل شده است. از طرفی مقادیر بالای هیستامین در هیپوکامپ یافت شده است و سیستم هیستامینرژیک مرکزی در فرایندهای رفتاری شامل رفتاهاری شبه اضطرابی در انسان و جانوران دخالت دارد. سیسستم سیتوهیپوکامپ نیز تاثیر مهمی در تنظیم و مهار اضطراب اعمال می کند. در این مطالعه اثرات تزریق هیستامین به هیپوکامپ پشتی و تزریق مواد گابانرزژیک به سپتوم میانی بر رفتارهای شبه اضطرابی در رت ها با استفاده از تست اضطراب elevated plus maze مورد بررسی قرار گرفت. تزریق درون هییپوکامپی هیستامین باعث افزایش زمان ورود و دفعات ورود حیوان به بازوی باز گردید ولی فعالیت حرکتی را افزایش نداد. تزریق موسیمول آگونیست گیرنده gabaa در سپتوم میانی ( 10nng/rat باعث افزایش زمان ورود و دفعات ورود حیوان به بازوی باز گردید ولی فعالیت حرکتی را افزایش نداد. تزریق درون سپتومی موسیمول در دوزهای ( 2.5and 5 ng/rat هیچ اثری بر اضطراب نداشت. از طرفی دیگر تزریق درون سپتومی بکلوفن آگونست gabab در سپتوم میانی ( 1ng/rat باعث کاهش زمان ورود و دفعات ورود به بازوی باز گردید ولی تغییری در فعالیت حرکتی نداد. تزریق دورن سپتومی بکلوفن در دوزهای ( 0/1 and 0/5 ng/rat بر اضطراب تاثیر گذار نبود. تزریق همزمان دوزهای بی اثر هیستامین ( 1ug/rat به هیپوکامپ پشتی و موسیمول 2.5 ng/rat به سپتوم میانی باعث افزایش زمان ورود و دفعات ورود حیوان به بازوی باز گردید. مقادیر ( 0/1,0/5 and 1 ng/rat به سپتوم میانی باعث افزایش زمان ورود و دفتعات به بازوی باز گردید. از این آزمایشات می توان نتیجه گرفت که اثرات اضطراب زدانی هیستامین در هیپوکامپ پشتی از طریق سیستم گابانرژیک سپتوم میانی و ساطت می گردد و همچنین هر دو گیرنده های gabaa,gabab در تنظیم رفتارهای شبه اضطرابی دخیلند.
نجمه اسکندری شهربانو عریان
ارسنیک از فراوان ترین و بالقوه ترین عناصر سرطان زا است . سدیم ارسنیت قادر است با القای استرس اکسیداتیو ناهنجاریهای تولید مثلی در جنس نر بوجود آورد. ویتامین e آنتی اکسیدانت اصلی در سیستم دفاعی آنتی اکسیدانت سلول می باشد و اصلی ترین نقش زیستی آن حفاظت از اسیدهای چرب غیر اشباع چندگانه (polyunsaturated fatty acids pufas) و دیگر ترکیبات غشای سلول و لیپوپروتیین های کم چگال در برابر اکسیداسیون توسط رادیکال های آزاد است. هدف از انجام این تحقیق بررسی اثرات زیان آور سدیم ارسنیت روی پارامترهای اسپرمی و بافت بیضه رت های بالغ و تأثیر ویتامین e به عنوان یک آنتی اکسیدانت قوی بر روی این تغییرات بود . رت ها به 4 گروه (n=6) کنترل، ویتامین (100 mg/kg/day) e، سدیم ارسنیت (8 mg/kg/day) و سدیم ارسنیت + ویتامین e تقسیم شدند. تیمار به صورت خوراکی و توسط کاواژ، روزانه به مدت 8 هفته صورت گرفت. پس از پایان دوره تیمار و تعیین وزن بدن رت ها، ناحیه دمی اپیدیدیم چپ جهت آنالیز تعداد، قابلیت حیات، قابلیت تحرک و ناهنجاریه های مورفولوژیکی اسپرم و بررسی ماده ژنتیکی اسپرم با استفاده از رنگ آمزی های ویژه هسته وهمین طور بیضه چپ به منظور تعیین وزن، بررسی ماده ژنتیکی سلول های اسپرماتوگونی، بررسی وقوع اپوپتوزیس در بافت بیضه، بررسی ساختار بافت بیضه از نظر مورفولوژیکی و اندازه گیری قطر لوله سمی نیفر، قطر لومن و قطر هسته اسپرماتوگونی، خارج و بعد از طی مراحل آماده سازی مورد بررسی قرار گرفت. داده های حاصل با استفاده از نرم افزار spss و روش آنالیز واریانس یک طرفه آنالیز و تفاوت میانگین ها در حد p<0/05 معنی دار در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که میانگین وزن بدن و بیضه رت ها بین هیچ یک از گروه های چهارگانه اختلاف معنی داری نداشت (p>0/05) . با این حال میانگین تعداد، قابلیت حیات، قابلیت تحرک، مورفولوژی طبیعی اسپرم و قطر لوله های سمی نیفر در گروه سدیم ارسنیت نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری را نشان داد (p<0/001). میانگین قطر لومن لوله های سمی نیفر درگروه سدیم ارسنیت نسبت به کنترل افزایش معنی داری داشت (p><0/001). در این مطالعه سدیم ارسنیت فاقد اثر روی دناتوره شدن dnaی اسپرم، جایگزینی هیستون با پروتامین در هسته طی فرایند بلوغ اسپرم و میانگین قطر هسته اسپروماتوگونی ها بود (p>0/05). ویتامین e در گروه سدیم ارسنیت + ویتامین e توانست اثرات مخرب سدیم ارسنیت را در خصوص میانگین تعداد، قابلیت حیات، قابلیت تحرک، مورفولوژی طبیعی اسپرم، قطر لوله های سمی نیفر و قطر لومن لوله ها در مقاایسه با گروه سدیم ارسنیت به طور معنی داری جبران نماید. علاوه بر آن تیمار رت ها با ویتامین e به تنهای یموجب افزایش معنی داری در قابلیت تحرک، قابلیت حیات اسپرم، قطر لوله های سمی نیفر و کاهش قطر لومن لوله ها در این گروه نسبت به سه گروه سدیم ارسنیت و سدیم ارسنیت + ویتامین e شد. نتیجه قابل ملاحظه در این مطالعه این است که ویتامین e به عنوان یک آنتی اکسیدانت قوی توانست اثرات زیان بار سدیم ارسنیت روی اسپم و بافت بیضه رت بالغ را تاحدودی جبران نماید.
شَهره ابراهیمی شهربانو عریان
نقش ضد دردی مورفین از سالهای دور شناخته شده است. نقش ضد دردی کانال های پتاسیمی و کلسیمی نیز در حیوانات آزمایشگاهی گزارش شده است. با توجه به اثرات نامطلوب مورفین مانند اعتیاد، تلاش برای یافتن جایگزین های مناسب برای آن ادامه دارد. از طرف دیگر، در بیماری دیابت که یک بیماری شایع است، حساسیت نسبت به درد در مقایسه با موجود غیر دیابتی بیشتر است. بنابراین این احتمال وجود دارد که ارسال پیام درد تحت تاثیر اثرات نامطلوب دیابت قرار می گیرد. در مطالعه حاضر اثرات ضد دردی مورفین و مسدودکننده های کانال های پتاسیمی و کلسیمی در موشهای سالم و دیابتی مقایسه شد. برای بررسی اثرا ضد دردی در موش های کوچک آزمایشگاهی از نژاد nmri از تست صفحه داغ استفاده شد. داروهایی که استفاده شدند عبارت بودند از مورفین، گلایبنکلامید (مسدود کننده کانال های پتاسیمی حساس به atp)، نیمودیپین (مسدود کردن کانالهای کلسیمی) و آلوکسان به عنوان القا کننده دیابت. همه داروها بصورت داخل صفاقی تزریق شدند. حیوانات به دو دسته دیابتی و غیر دیابتی تقسیم شدند. برای دیابتی کردن، دوز 200 میلی گرم / کیلوگرم آلوکسان در سه روز متوالی تزریق شد و 72 ساعت پس از آخرین تزریق، گلوکز ناشتای خون اندازه گیری و سطح گلوکز بالای 1/11 میلی مول در لیتر بعنوان معیار دیابیت شدن انتخاب گردید. نتایج آزمایش ها نشان داد که مورفین در دوزهای 10 و 15 میلیگرم/کیلوگرم در موش های سالم و دیابت اثرات ضد دردی القا نمود، اما اثر ضددردی مورفین در دوز 5/7 میلی گرم/کیلوگرم در موش های دیابتی در مقایسه با موش های سالم بطور معنی داری کاهش یافت. تزریق داخل صفاقی مسدود کننده کانال های پتاسیمی حساس به atp، گلایبنکلامید (4،8،12 و 20 میلیگرم/کیلوگرم) در موش های سالم اثرات ضد دردی نشان نداد، اما گلایبنکلامید 20 میلی گرم / کیلوگرم در موش های دیابتی اثرات ضد دردی ایجاد کرد. همچنین مسدود کردن کانال های کلسیمی با نیمودیپین (5/2، 5، 10 و 20 میلیگرم/کیلوگرم) در موش های سالم خاصیت ضد دردی نشان نداد، درحالیکه در موش های دیابتی این دارو در دوزهای 10 و 20 میلیگرم/کیلوگرم خاصیت ضد دردی القا نمود. تزریق هر دوی گلابینکلامید (12 و 20 میلیگرم/کیلوگرم) و نیمودیپین (5 و 10 میلیگرم/کیلوگرم) همراه با دوز بی اثر مورفین در موش های دیابتی خاصیت ضد دردی القا نمود. با توجه به نتایج بدست آمده می توان نتیجه گیری نمود که دیابت با تحت تاثیر قرار دادن گیرنده های اوپیوییدی در مسیرهای عصبی انتقال درد و همچنین کانال های یونی مانند کانال های پتاسیمی و کلسیمی، موجب تغییر در پردازش عصبی پیام های درد می شود.
فرزانه رستمی شهربانو عریان
طبق مطالعات مختلف، مرفین دارای اثرات تعدیل کننده ایمنی می باشد. اما مکانیسم های دقیق این اثرات در cns تا حد زیادی ناشناخته است. در این مطالعه، پتانسیل بالقوه پیش تیمار مرفین در التهاب عصبی القاء شده با لیپوپلی ساکارید (lps) بررسی شد. بدین منظور، اثر سه دوز مرفین )10 و 7و 4 mg/kg) روی بیان سیتوکین های پیش التهابی tnf?,il-i? و cox-2 در هیپوکمپ rat، همچنین احتمال درگیری رسپتورهای اوپیوییدی mor و (toll like receptor-4) tlr4 در رت های نر ویستار بررسی شد. حیوانات 4 ساعت بعد از دریافت (1 mg/kg ip) lps کشته شدند و هیپوکمپ آنها سریعا برداشته و در فریزر 80- درجه تا زمان استخراج پروتیین برای آنالیز های وسترن بلات نگهداری شدند. در گروه های درمان، مرفین (10 , 7 , 4 mg/kg) 30 دقیقه قبل از lps به صورت ip دریافت شد. در گروه دیگر نالوکسان (4 mg/kg) ، 5 دقیقه قبل از مرفین و 2 ساعت بعد از دوز اول و در گروه آخر lps-rs (یک آنتاگونیست tlr-4)، 5 دقیقه قبل از مرفین تزریق شد تا نحوه مداخله رسپتورهای اوپیوییدی بررسی شود. در مرحله بعد، میزان بیان سیتوکین های پیش التهابی (il-ib tnf?) و آنزیم سیکلواکسیژناز-(cox-2)2 توسط وسترن بلات بررسی شد. نتایج این مطالعه نشان داد مرفین 10, 7, 4 mg/kg بیان سیتوکین پیش التهابی tnf? را کاهش داد. این رفتار توسط نالوکسان معکوس شد. با این همه مرفین 10, 7, 4 mg/kg بیان آنزیم cox-2 را افزایش داد با این تفاوت که این رفتار توسط نالوکسان معکوس نشد. مهار اثر ضد التهابی مرفین توسط نالوکسان نشان می دهد گیرنده های اوپیوییدی در این اثر نقش دارند. با این وجود از آنجا که tlr4 نیز به عنوان رسپتور اوپیوییدی شناخته شده و توسط نالوکسان آناگونیزه می شود، اما آنتاگونیزه کردن tlr4 توسط آنتاگونیست اختصاصی نتوانست جلو اثرات مرفین را بگیرد به نظر می رسد اثر ضد التهابی مرفین بدون دخالت این گیرنده انجام می پذیرد.
زینب حیدریان غلامرضا حسن زاده
تاکرین اولین مهارکننده ی استیل کولین استراز است که برای درمان بیماری آلزایمر مجوز گرفته است.استفاده از تاکرین با ایجاد سمیت در بافت ها بخصوص کبد همراه است که منجر به ایجاد سمیت کبدی می شود.نانوپارتیکل های کایتوسان به عنوان یک سیستم موثر انتقالی در درمان بیماری آلزایمر بکار گرفته شده است.سیلیمارین، یک عصاره ی گیاهی استاندارد با فعالیت آنتی اکسیدانی قوی است که از گیاه خار مریم بدست می آید و به عنوان یک ماده برای حفاظت کبدی و بازسازی کبدی مطرح است.اگرچه استفاده از تاکرین متصل به کایتوسان و تاکرین متصل به کایتوسان مغناطیسی به طور قابل ملاحظه ای غلظت تاکرین در مغز را نسبت به سایر بافت ها در مقایسه با داروی آزاد بالا برده است،در مطالعه ی حاضر حافظه و یادگیری در حیوانات دریافت کننده ی داروها و نیز عمل حفاظتی سیلیمارین در برابر سمیت کبدی احتمالی که ممکن است بوسیله ی این دارو ها ایجاد شود بررسی گردید. رت های نر وستار با وزن تقریبی 250-220 برای شکل گیری 11 گروه مورد مطالعه قرار گرفتند،در هر گروه 6 رت وجود داشت.مدل حیوانی آلزایمر بوسیله ی تزریق درون بطن جانبی مغزی استرپتوزوتوسین (3 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن حیوان)در کانول های قرار داده شده در بطن های جانبی به صورت دو طرفه، ایجاد گردید.حیوانات با تزریق درون ورید دمی تاکرین متصل به کایتوسان،تاکرین متصل به کایتوسان مغناطیسی،کایتوسان،کایتوسان مغناطیسی (1 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن حیوان) و دریافت خوراکی سیلیمارین(200 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن حیوان) مورد تیمار قرار گرفتند.به منظور ارزیابی حافظه ی فضایی در حیوانات از ماز آبی موریس استفاده گردید.اثرات هپاتوپروتکتیو سیلیمارین با دریافت همزمان سیلیمارین به همراه تاکرین متصل به کایتوسان و تاکرین متصل به کایتوسان مغناطیسی بررسی گردید و سپس آزمایشات بیوشیمیایی سرمی و بافت شناسی کبد انجام شد. استرپتوزوتوسین به صورت قابل ملاحظه ای نقص درحافظه و یادگیری فضایی در مقایسه با گروه کنترل ایجاد نمود.درمان رت ها با تاکرین متصل به کایتوسان و تاکرین متصل به کایتوسان مغناطیسی،در پارامتر های زمان و مسافت طی شده توسط حیوان تا رسیدن به سکوی پنهان تاثیر مثبت گذاشت و همچنین همانطور که از نتایج تست های سرمی مشخص گردید، این دارو ها سمیت کبدی را القا نمودند(فعالیت سرمی آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز و آلکالن فسفاتاز و نیز غلظت بیلی روبین توتال افزایش یافت وغلظت های آلبومین و پروتئین توتال کاهش یافت). دریافت همزمان سیلیمارین، به طور معنی داری تغییرات القا شده ی بیوشیمیایی و بافت شناسی توسط این داروها را کاهش داد. نتایج حاضر نشان داد که تاکرین متصل به کایتوسان و تاکرین متصل به کایتوسان مغناطیسی،یادگیری و حافظه ی فضایی را در رت ها بطور نسبی بهبود می بخشد.سیلیمارین اثرات محافظتی در برابر عمل سمیت کبدی تاکرین متصل به کایتوسان و کایتوسان مغناطیسی را که در درمان آلزایمر بکار رفته را دارد.از آنجایی که هیچ سمیت قابل توجهی از سیلیمارین در انسان گزارش نشده، می تواند به عنوان مکمل دارویی با این دارو ها مصرف گردد تا اثرات جانبی آنها را روی کبد کاهش دهد
نگین فریدونی هاشم حقدوست یزدی
بیماری پارکینسون، اختلال پیشرونده سیستم اعصاب مرکزی است که با سختی عضلانی، رعشه ساکن، کندی حرکات بدن و بی ثباتی شناخته می شود. داروهایی که برای این بیماری تجویز می شوند تاحدودی نشانه های آن را کاهش می دهند، اما نمی توانند مانع پیشرفت بیماری شوند. ویتامین های b کوفاکتورهایی هستند که بسیاری از پروسه های تولید انرژی در سلول ها را انجام می دهند. پیشنهاد شده است که دوزهای درمانی این ویتامین ها می توانند عملکرد میتوکندری ها را بهبود بخشند که با بسیاری از بیماری های نورودژنراتیو در ارتباط است. در مطالعه حاضر موش های نر نژاد ویستار به مدت یک ماه قبل از جراحی، آب حاوی ویتامین های b دریافت نمودند. سپس حیوانات جراحی شده و سم 6-هیدروکسی دوپامین به استریاتوم آن ها تزریق گردید. این سم باعث ایجاد سندرم شبه پارکینسون در جوندگان می شود. شدت بیماری ایجاد شده توسط آزمون های رفتاری تا 6 هفته بعد از جراحی سنجیده شد. لازم به ذکر است که حیوانات تا پایان آزمون های رفتاری هم چنان آب ویتامینه مصرف نمودند. نتایج آزمون های رفتاری نشان داد که گروهی که آب حاوی فولات 10 برابر میزان طبیعی را مصرف نموده اند، نسبت به گروه کنترل، شدت بیماری کمتری را نشان دادند. گروه هایی که آب حاوی کمپلکس ویتامین های b را مصرف نمودند و گروه فولات 5 برابر نیز نتایج قابل توجهی در آزمون ها نشان دادند. نتایج نشان می دهد که فولات 10برابر اثر بیشتری را در کاهش شدت بیماری دارا بوده است و پس از آن گروه کمپلکس و فولات 5 برابر قرار دارد. فولات علاوه بر اثری که در بهبود عملکرد میتوکندری داراست، در متابولیسم هموسیستئین نیز نقش دارد. مطالعات بسیاری نشان می دهند که هموسیستئین در پاتوژنز بیماری پارکینسون نقش دارد.
فاطمه علی پور غلامرضا حسن زاده
بیماری آلزایمر رایج ترین نوع اختلال نورودژنریتیو می باشد که با تشکیل پلاک هایبتا آمیلوئید (a?)، گسترش تانگل های نوروفیبریلاری، دژنره شدن نورون های کولینرژیک و فقدان حافظه و ادراک شناخته می شود.دو ویژگی اصلی بیماری آلزایمر، تجمع پلاک های آمیلوییدی خارج سلولی و کلاف های نوروفیبریلاری داخل سلولی در قشر مغز و سیستم لیمبیک می باشد. فرضیه های گوناگونی برای شرح پاتوژنز بیماری آلزایمر وجود دارد که یکی از این فرضیه ها، فرضیه رادیکال آزاد می باشد. طبق این فرضیه، بسیاری از رویکردها به منظور استفاده از آنتی اکسیدان ها به عنوان عوامل محافظت کننده نورونی مورد بررسی قرار گرفته اند. a? از طریق القای استرس اکسیداتیو (ros)،موجب مرگ سلولی می شود بنابراین آنتی اکسیدان ها قادر به کاهش سمیت سلولی ناشی از a? می باشند. در مطالعه حاضر نقش نوروپروتکتیو تریازین در in vitro مورد بررسی قرار گرفته است. تریازین به عنوان یک آنتی اکسیدان قوی، به دلیل توانایی مهار رادیکال آزاد، نقش محافظتی در برابر ros ایفا می کند. در نتیجه نقش محافظتی و اثر ضدآمیلوئیدوژنیک دارد. این پژوهش به منظور بررسی اثرات نوروپروتکتیو مشتق تریازین (c16h12cl2n3s) بر یادگیری مدل آلزایمری رت های نر نژاد ویستار می باشد.در این مطالعه، موش های صحرایی نر بالغ از نژاد ویستار با وزن های 220-260 گرم مورد استفاده قرار گرفتند. کانول گذاری به صورت دو طرفه در ناحیه بطن جانبی رت ها صورت گرفت.از تست رفتاریmorris water maze بهمنظورارزیابییادگیریفضاییموش هایصحرایی استفاده شد. تزریق درون بطنی استروپتوزوتوسین (3 mg/kg) در مقایسه با گروه کنترل به صورت قابل ملاحظه ای موجب نقص در یادگیری فضایی رت ها می شود. اما روند یادگیری فضایی در رت هایی که علاوه بر دریافت استرپتوزوتوسین، تریازین با دوزهای 20 و 40 میکرومولار دریافت کردند، بهبود یافته است. نتایج حاصل بیان می کند تریازین به صورت وابسته به دوز در برابر نقص یادگیری فضایی ناشی از تزریق درون بطنی استرپتوزوتوسین محافظت می کند.
مهری پورصادق قدیم محمد شریف زاده
در اکثر پستانداران هیپوکامپ نقش مهمی در یادگیری حافظه ی فضایی دارد. مطالعات اندکی اثرات مهارکننده های فارماکولوژیک pka را بر حافظه و یادگیری مورد بررسی قرار داده اند و نقش pka در یادگیری حافظه فضایی به طور دقیق مشخص نیست. در تحقیق حاضر اثرات برهمکنش استرپتوزوتوسین و h89 (که یک مهار کننده انتخابی pka است) بر مرحله یادگیری حافظه فضایی، در ماز آبی موریس مورد بررسی قرار گرفت. در این تحقیق موش های صحرائی نر تحت جراحی قرار گرفته و به صورت 2 طرفه در ناحیه i.c.v مورد کانول گذاری قرار گرفتند، سپس به گروه 6 تایی تقسیم شدند. گروه کنترل، حامل داروهای تست شده در این آزمایش که dmso و saline می باشد را به صورت تزریق 2 طرفه داخل i.c.v به میزان 5µl در هر طرف دریافت نمود. سایر گروهها، stz را با دوز 3mg/kg و h89 را با غلظت 10µm و stz+h89 را به صورت تزریق دوطرفه داخل i.c.v دریافت نمودند. تمامی تزریقات 1 هفته بعد جراحی انجام می گرفت. 2 هفته بعد موش ها تحت آموزش قرار گرفتند که آموزش موش ها به صورت 4روزه (که هر روز شامل یک نوبت و هر نوبت شامل 4 تجربه می باشد) انجام پذیرفت و در روز آخر نیز آزمون سکوی مرئی برای بررسی توانایی دیداری-حرکتی موش انجام شد. نتایج تحقیق ما نشان می دهد که stz در دوز 3mg/kg و h89 در دوز 10µm باعث تخریب مرحله یادگیری حافظه فضائی موش می شوند. به طور خلاصه تحقیق حاضر نشان می دهد که تزریق درون بطنی استرپتوزوتوسین باعث تخریب مرحله یادگیری حافظه فضائی می شود که به واسطه h89 این اثر برگشت پذیر می باشد.
شراره رساپور غلامرضا حسن زاده
بیماری آلزایمر یکی از شایع ترین انواع دمانس در افراد سالمند است. این بیماری با فقدان پیشرونده حافظه، زوال تقریبی عملکرد های فکری، تشدید آفازی، کاهش توان صحبت کردن، سردرگمی، و بی نطمی در راه رفتن مشخص می شود. این بیماری همچنین یکی از شناخته شده ترین و مهم ترین بیماری های دژنرتیو است. این بیماری با ناراحتی های روانی و عاطفی قابل توجه برای بیماران و اطرافیان آنها همراه است. بیماری آلزایمر موجب تغییراتی در کورتکس ، ناحیه بازال و دیگر نواحی مغز می شود. این بیماری با حضور پلاک های نوریتیک یا پیری و تانگل های نوروفیبریلاری و فقدان سلول های عصبی که متکی بر نوروترانسمیتر استیل کولین است، مشخص می شود. اکثر افراد مبتلا دارای سن 85 سال یا بالاترند. احتمال ابتلای زنان بیشتر از مردان است. افراد با سندروم داون با احتمال بیشتر نسبت به کل جمعیت به این بیماری مبتلا می شوند. بیماری آلزایمر پروسه ای است که با خصوصیات اکسیداتیو مشخص می شود. بنابراین، آنتی اکسیدانت ها، به طور کلی، آثار مثبتی در جلوگیری و درمان آلزایمر دارند. گیاهان دارویی منبع اصلی آنتی اکسیدان های طبیعی هستند. ملیسا آفیسینالیس عضوی از خانواده لامیاسه است، که خانواده بزرگی از گیاهان دارویی به شمار می روند. گزارش شده است که عصاره این گیاه دارای اثر آنتی اکسیدانی بالایی است. در این تحقیق، رتهای نر نژاد ویستار با وزن 220-270 گرم مورد استفاده قرار گرفتند. در بطن های جانبی جانوران کانول ها به صورت دو طرفه کار گذاشته شدند. در مدل تجربی برای اندازه گیری پارامتر های یادگیری فضایی از موریس واتر میز استفاده نمودیم. تمام جانوران برای مدت 4روز در موریس واتر میز آموزش دیدند. هر روز آموزش شامل یک بلوک و هر بلوک شامل 4تریال بود. سکوی مخفی در وسط یکی از کوادرانت های حوضچه که به صورت رندوم انتخاب شد، قرار گرفت و در تمام مدت آزمایش در همان موقعیت نگه داشته شد. در تحقیق حاضر تزریق درون بطنی استرپتوزوتوسین با دوز 3mg/kg موجب نقص حافظه فضایی در ماز آبی موریس شد. نتایج نشان داد که گاواژ ملیسا در دوز 200mg/kg به صورت ترکیب با stz بر پارامتر های یادگیری فضایی از جمله زمان رسیدن به سکو و مسافت طی شده برای رسیدن به سکوی پنهان اثر بهبودی داشته است. اطلاعات حاصل نشان می دهد که ملیسا آفیسینالیس در مقابل نقص حافظه فضایی ناشی از تزریق درون بطنی stz اثر نوروپروتکتیو دارد.
دلارام اسلیمی اصفهانی شهربانو عریان
نشان داده شده است که در سندروم کلستاز سطوح ترکیبات صفراوی از قبیل اسیدها، نمک های صفراوی و بیلی روبین بالارفته هم چنین سطوح میانجی های عصبی نظیر اپیوئیدها و دوپامین نیز تغییر می نماید. تحقیقات نشان می دهند که سیستم اپیوئیدی در تعدیل اضطراب دارای نقش می باشد. همچنین مطالعات نشان می دهند که سیستم اپیوئیدی نقش خود را در تعدیل رفتارهای شبه اضطرابی از طریق سیستم دوپامینی ایفا می نماید. در این تحقیق امکان تداخل سیستم های اپیوئیدی و دوپامینی بر رفتارهای شبه اضطرابی در موش های کلستاتیک مورد بررسی قرار گرفت. کلستاز به وسیله بستن دو طرفه مجرای صفراوی و سپس قطع آن در موش های نر نژاد ویستار ایجاد شد. داروها به صورت درون صفاقی تزریق شدند. از روش استاندارد ماز بعلاوه ای شکل مرتفع برای سنجش میزان سطوح اضطراب در حیوانات استفاده شد. داده ها نشان داد که 13 روز پس از کلستاز درصد زمان گذرانده در بازوی باز (open arm time%) و درصد ورود به بازوی باز (open arm entries%) افزایش یافت. تزریق درون صفاقی مقدار بی اثر مورفین (4 میلی گرم/کیلوگرم)، 10 روز پس از کلستاز نیز باعث افزایش oat% و oae% شد. تزریق درون صفاقی نالوکسان (4/0، 6/0 و 8/0 میلی گرم/کیلوگرم) در موش های 13 روز کلستاز شده باعث کاهش oat%و oae% شد. همچنین تزریق مقدار بی اثر نالوکسان (آنتاگونیست اپیوئیدی) (4/0 میلی گرم/کیلوگرم) قبل از تزریق یک مقدار بی اثر مورفین (4 میلی گرم/کیلوگرم)، 10 روز پس از کلستاز باعث کاهش oat% و oae% شد. کاربرد sch23390 (آنتاگونیست گیرنده 1d) (005/0، 01/0 و 02/0 میلی گرم/کیلوگرم) و سولپیراید (آنتاگونیست گیرنده 2d) (125/0 و 25/0 ،5/0 میلی گرم/کیلوگرم) نشان داد که تغییری در oat% و oae% مشاهده نشد، ولی در موش های کلستاتیک oat% و oae% کاهش یافت. کاربرد sch23390 (01/0 و 02/0 میلی گرم/کیلوگرم) و سولپیراید (5/0 میلی گرم/کیلوگرم) افزایش oat% و oae% را توسط مقدار بی اثر آپومورفین (آگونیست گیرنده 1d و 2d) (25/0 میلی گرم/کیلوگرم)، 10 روز پس از کلستاز کاهش داد. نتایج بدست آمده مشخص کرد که موش ها 13 روز پس از کلستاز رفتارهای شبه اضطراب زدا از خود نشان دادند. همچنین کاربرد مورفین و نالوکسان در موش های کلستاتیک نشان دهنده نقش سیستم اپیوئیدی در رفتارهای شبه اضطراب زدا می باشد. تأثیر کاربرد آپومورفین، sch23390 و سولپیراید در موش های کلستاتیک نیز مشخص کرد که این سیستم در رفتارهای شبه اضطرابی دارای نقش است. نتایج بیان کننده این است که احتمالاً تداخل سیستم های اپیوئیدرژیک و دوپامینرژیک (از طریق گیرنده های 1d و 2d) در رفتارهای شبه اضطرابی القاء شده توسط کلستاز دارای تأثیر می باشد.
امیر عباس برزگری سرخه شهربانو عریان
هدف از انجام این تحقیق بررسی نقش احتمالی داروهای نیتریک ارژیک در اثرات پاداشی نیکوتین در موش بزرگ آزمایشگاهی نر بود. از یک روش ترجیح مکان شرطی شده یا cpp (conditioned place preference) برای اندازه گیری اثرات پاداشی نیکوتین استفاده شد و در روز تست علاوه بر نمره شرطی شدن تعداد رفتارهای وابسته به دوپامین نیز شمارش شد. نتایج نشان داد که تجویز داخل صفاقی نیکوتین باعث القای cpp معنی دار شد در حالی که تجویز داخل صفاقی l-arginine و یا l-name هیچ گونه اثر معنی داری در القای cpp نداشت . تجویز داخل صفاقی l-arginine و نه l-name باعث کاهش معنی دار بیان cpp ناشی از نیکوتین شد . تجویز داخل صفاقی l-arginine و یا l-name باعث کاهش معنی دار کسب cpp ناشی از نیکوتین شد. تجویز l-arginine و l-name به ناحیه پوسته هسته اکومبنس به ترتیب باعث کاهش و افزایش بیان cpp ناشی از نیکوتین در روز تست گردید در حالی که تجویز هر کدام از این داروها به پوسته هسته اکومبنس باعث مهار وابسته به دوز کسب cpp ناشی از نیکوتین گردید. تجویز هر کدام از داروهای l-arginine و یا l-name به ناحیه تگمنتوم شکمی هیچ گونه اثر معنی داری بر بیان cpp القاء شده توسط نیکوتین نداشت در حالی که تجویز هر یک از این دو دارو به ناحیه تگمنتوم شکمی مهار معنی دار کسب cpp ناشی از نیکوتین را سبب شد. همچنین اندازه گیری رفتارهای وابسته به دوپامین در این آزمایشها نشان داد که تجویز داخل صفاقی و همچنین تجویز مرکزی l-arginine و یا l-name به ناحیه تگمنتوم شکمی و پوسته هسته اکومبنس باعث تغییر رفتارهای وابسته به دوپامین در این آزمایشها گردید.این نتایج بیانگر نقش نیتریک اکساید موجود در ناحیه تگمنتوم شکمی و بخش پوسته هسته اکومبنس در اثرات پاداشی نیکوتین می باشد.همچنین ، تغییر رفتارهای وابسته به دوپامین در این آزمایشها بیانگر نقش سیستمهای دوپامینی مختلف در اثرات داروهای نیتریک ارژیک بر بیان cpp ناشی از نیکوتین می باشد.
الهام هادی پور زیارتگاه محمد رستم پور
اضطراب , از اختلالات رایج در انسان است که خطری نامعلوم ومبهم را تداعی می کند ااستروژن ها از هورمون های موثر در پدیدی اضطراب میباشند که به نظر میرسد از طریق سیستم های نوروشیمیایی مانند گابا a عمل مینمایند . پسته به دلیل داشتن فیتو استروژن کاربرد وسیعی در رفع اختلالات ناشی از کمبود استروژن دارد.بنابراین هدف ما در مطالعه ی حاضر بررسی اثر ضد اضطرابی عصاره هیدروالکلی پوست قرمز پسته و نقش احتمالی سیستم گابا ارژیک وگیرنده های استروژن در موش های صحرایی ماده نژاد ویستار می باشد.بدین منظوراز موش های صحرایی نژاد ویستار با وزن تقریبی 180گرم در 15 گروه دریافت کننده ی دوز های مختلف عصاره از دوز 0.1 تا 1000میلی گرم برکیلوگرم و گروهای کنترل سالین ,گروه کنترل ptz (آنتاگونسیت گیرنده گابا a)و گروه تاموکسیفن(آنتاگونیست گیرنده استروژن ) به همراه دوز موثر +ptz, دوز موثر + تاموکسیفن وگروه سالین + ptz ,گروه سالین +دوز موثر عصاره استفاده شد.جهت سنجش اضطراب از تست ماز بعلاوه مرتفع استفاده گردید.یافته هانشان داد که عصاره در دوز 10 میلیگرم /کیلوگرم افزایش معنی داری در درصد حضور در بازوی باز ودرصد تعداد ورود به بازوی باز نشان داد .با توجه به این که این عصاره در این دوز موجب افزایش معنی داری دردرصد حضور در بازوی باز ودرصد تعداد ورود به بازوی باز شد و ptz و همچنین تاموکسیفن این اثرات را به صورت معنی داری کم کرد لذا این عصاره دارای اثرات ضد اضطرابی بوده و احتملا اثراتش به واسطه تاثیر مستقیم بر سیستم گابا ارژیک و گیرنده استروژن می باشد
فاطمه قدیمی مخمدرضا زرین دست
چکیده فارسی آلکالوئید بتاکربولین ها مانند هارمان به صورت طبیعی در زنجیره غذایی انسان وجود دارد. هارمان در برگ توتون موجود می باشد و همچنین در مبتلایان به پارکینسون، هارمان موجود در خون افزایش می یابد. در مطالعه حاضر، اثرات سیستم سروتونرژیک هیپوکامپ پشتی بر حافظه ایجاد شده توسط هارمان مورد بررسی قرار گرفت. در این آزمایشات، موش های کوچک آزمایشگاهی نژاد nmri ، با وزن 20-30 گرم مورد استفاده قرار گرفته در این تجارب تزریق پیش از آموزش هارمان (12mg/kg)، تشکیل حافظه را کاهش می دهد در حالی که تزریق 4 , 8 mg/kg از هارمان به صورت معناداری حافظه را تغییر نمی دهد. تزریق (آگونیست(5-ht1b/1d cp94253 hydrochloride ، به صورت درون مغزی، در 0.05ng/mouse بر تشکیل حافظه، بی اثر است. تزریق آنتاگونیست 5-ht1b/1d( gr127935 hydrochloride) در دوز 0.05 ng/mouse بر تشکیل حافظه تاثیر ندارد. تزریق همزمان آگونیست 5-ht1b/1d، در 0.05ng/mouse، و هارمان با دوز های مختلف ، نشان می دهد، تخریب ناشی از هارمان توسط آگونیست5-ht1b/1d بر می گردد. تزریق همزمان آنتاگونیست 5-ht1b/1d، به صورت درون مغزی، در دوز 0.05ng/mouse، و هارمان با دوز های مختلف، نشان می دهد، آنتاگونیست 5-ht1b/1d در تشکیل حافظه ناشی از هارمان، بی اثر است. تزریق آگونیست 5-ht2a/2b/2c ، ?-methyl-5 hydroxy tryptamine maleate، به صورت درون مغزی، در دوز 0. 5ng/mouse بر تشکیل حافظه، بی-اثر است .تزریق آنتاگونیست 5-ht2 ( cinancerine hydrochloride) در 0.05 ng/mouse بر تشکیل حافظه تاثیر ندارد. تزریق همزمان آگونیست 5-ht2a/2b/2d، در دوز بی اثر و هارمان با دوز های مختلف ، نشان می دهد، تخریب ناشی از هارمان توسط آگونیست5-ht1b/1d بر می-گردد. تزریق همزمان آنتاگونیست 5-ht2، به صورت درون مغزی، در دوز 0.05ng/mouse و هارمان با دوز های مختلف (به صورت درون صفاقی) ، نشان می دهد، آنتاگونیست 5-ht2، تخریب حافظه ناشی از هارمان را بر می گرداند. با توجه به یافته های فوق می توان نتیجه گرفت، که سیستم سروتونرژیک در تشکیل حافظه، با هارمان برهمکنش می دهند. کلید واژه ها: هارمان، سروتونین، ca1، حافظه اجتناب مهاری، موش کوچک آزمایشگاهی.
سارا اخلاقی پور رامهرمزی محمدرضا زرین دست
چکیده آلکالوئیدهای ?– کربولین نظیر هارمان در مواد غذایی گیاهی معمولی( گندم، برنج، ذرت، جو، انگور و قارچ) و در مواد مشتق شده از گیاهانی نظیر توتون یافت می شوند. این آلکالوئیدها دارای اثرات شناختی زیادی از جمله تغییر در حافظه کوتاه مدت و بلند مدت و اثرات توهم زا می باشند. در این مطالعه نقش سیستم گلوتاماترژیک در هیپوکامپ پشتی بر روی اثرات هارمان بر حافظه اجتنابی مهاری مورد مطالعه قرار گرفته است. موشهای کوچک آزمایشگاهی با تزریق درون صفاقی کتامین هیدرو کلراید بعلاوه زایلازین بیهوش شدند و سپس در دستگاه استرئوتاکسی قرار داده شدند. دو کانول به صورت دو طرفه ، یک میلی متر بالاتر از (ca1) هیپوکامپ پشتی قرار داده شد. به تمامی حیوانات قبل از شروع آزمونهای رفتاری برای بهبودی یک هفته فرصت داده شد. دستگاه یادگیری اجتنابی مدل step-down برای سنجش حافظه ی دراز مدت در موشهای سوری نر بالغ استفاده شد. در این مطالعه اثرات آگونیست هاو آنتاگونیست های گیرنده گلوتاماتی nmda بر فراموشی ناشی از هارمان در موش کوچک آزمایشگاهی بررسی گردید. تجویز هارمان (12 mg/kg ) به صورت درون صفاقی 15 دقیقه قبل از آموزش، باعث کاهش حافظه شد. ازطرف دیگر تجویز داخل ca1 آگونیست گیرندهnmda یعنی nmda(0.02µg/mice) و همچنین آنتاگونیست گیرنده nmda یعنی ap7 ( 0.125µg/mice) ، 5 دقیقه قبل از آموزش به تنهایی بر روی به یادآوری حافظه تاثیری نداشت. نتایج نشان می دهند که بین هارمان و دوز بی اثر آگونیست و آنتاگونیست های گیرنده های nmda برهمکنش وجود دارد. تزریق nmda(0.02 µg/mice) و ap7 (0.125 µg/mice) ، 5 دقیقه بعد از تزریق هارمان باعث برگشت فراموشی ناشی از هارمان می شود . این یافته ها نشان دهنده این می باشند که سیستم گلوتاماترژیک هیپوکامپ پشتی نقش تعدیل کننده ای بر روی فراموشی القاء شده توسط هارمان دارد. کلمات کلیدی: هارمان ، سیستم گلوتاماترژیک ، گیرنده nmda ، حافظه ، یادگیری اجتنابی مهاری ، موش کوچک آزمایشگاهی
فرزانه ابول زاده محمدرضا زرین دست
یادگیری فرآیندی است که در آن دانش و اطلاعاتی را درباره جهان به دست می آوریم. استفاده از آگونیست و آنتاگونیست های انتخابی سروتونین مشخص کرده است که این مونوآمین در یادگیری و حافظه دخیل است. ناحیه تگمنتوم شکمی از هسته رافه میانی و پشتی عصب های سروتونرژیک دریافت می کند. اندوکانابینوئیدها در فرآیندهای رفتاری مثل حرکت، اضطراب، یادگیری و حافظه - - نقش تنظیمی عصبی مهمی دارند. در این مطالعه از موش های صحرایی نر با محدوده وزنی 281 241 گرم استفاده شد. حیوانات با استفاده از دستگاه استرئوتاکسی بصورت دوطرفه در ناحیه تگمنتوم شکمی (vta) کانولگذاری شده و با دستگاه elevated plus-maze تست شدند. تزریق درون مغزی دوز g/rat 1014? داروی acpa سبب افزایش معنادار در درصد زمان گذرانده شده در بازوی باز (oat%)epm در مرحله re-test گردید، که دلالت بر تخریب حافظه هیجانی دارد. تزریق هیچ یک از دوزهای am ، آنتاگونیست انتخابی cb ، در ناحیه vta ، اثری بر حافظه هیجانی نداشت. به علاوه تزریق داروی am همراه با دوز موثر acpa . ?g/rat سبب مهار اثر تخریبی آن می شود. پس می توان نتیجه گرفت که دراین ناحیه مغزی فقط گیرنده های کانابینوئیدی cb در تشکیل حافظه دخیل هستند. تزریق دوزهای متفاوت داروی cp ، آگونیست سروتونرژیک، در این ناحیه هیچ اثری بر حافظه هیجانی ندارد.تزریق دوز ng/rat 10110 داروی gr با افزایش میزان ورود به بازوی باز توانسته ضد اضطراب عمل کند و حافظه را نیز تخریب کند، پس کشنگ سروتونرژیک در این ناحیه وجود دارد.تداخل دارویی cp با acpa و gr همراه با acpa اثر معنا داری بر حافظه ندارد. همچنین تداخل آنتاگونیست کانابینوئیدی و آگونیست سروتونرژیک نیز اثری بر حافظه در ناحیه vta ندارد.
فریبا منصوری زاده اسداله اسدی
چکیده مهندسی بافت استخوان ترکیبی از سلول و داربست سه بعدی جهت ترمیم بافت آسیب دیده یا از بین رفته ی استخوان است. در این راستا، نانو داربست های پلیمریplla و کامپوزیت plla/10%haباروش الکتروریسی تهیه گردید. داربست های تهیه شده، از لحاظ خصوصیات سطحی، درصد تخلخل، اندازه ی منافذ، نحوه ی توزیع منافذ، رفتار تخریب پذیری، پایداری حرارتی و ترکیب تشکیل دهنده ی داربست ها مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. مطالعات میکروسکوپ الکترونی نگاره نشان دهنده ی خصوصیات سطحی مناسب داربست ها بود. تخلخل سنجی بر اساس قانون ارشمیدس بیانگر تخلخل بالای 90% در هر دو داربست بود، بررسی توزیع منافذ در سطح داربست ها نشان داد که داربست نانوکامپوزیت از اندازه ی منافذ بزرگتری نسبت به داربست تنها برخوردار است. طی تست تخریب پذیری تحت تیمار با pbs مشخص شد که داربست نانو کامپوزیت از سرعت تخریب و خاصیت جذب آب بیشتری برخودار است و همچنین phمحیط را کمتر تحت تاثیر قرار می دهد.آنالیز حرارتی(tga/dta)انجام گرفته بر روی داربست نانو کامپوزیتپایداری حرارتی بالای این داربست را مورد تایید قرار داد. بررسی زیست سازگاری داربست بوسیله آزمونmtt نشان داد که داربست نانوکامپوزیت سطوح بهتری را برای رشد و تکثیر سلول ها فراهم می آورند. سلول های بنیادی مزانشیمی، از بند ناف جنین انسان استخراج شد.به منظور اثبات بنیادی بودن سلول های جدا شده از بند ناف آنالیز فلوسایتومتری انجام گرفت.که نشان دهنده ی بیان بالای 90% مارکرهای cd90وcd105 و عدم بیان ماکر خونسازcd45 در سطح سلول ها بود. سلول های بنیادی مزانشیمی بند ناف بر روی هر دو نوع داربست کشت داده شد. و از لحاظ موفولوژیکی و نحوه ی اتصال سلول بر روی هر دو نوع داربست، بوسیله تصاویر میکروسکوپ الکترونی مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت به منظور بررسی توان تمایزی سلول ها در سطح داربست ها، بعد از کشت، به مدت 21 روز تحت تیمار محیط تمایزی استئوژنی قرار گرفتند. و روند تمایز طی روز های 7،14،21 با رنگامیزی آلیزارین قرمز و ون کوسا بررسی شد که در هر دو نوع رنگ آمیزی، داربست نانو کامپوزیت رسوب کلسیم بیشتری را نشان داد. و جهت بررسی مورفولوژی سلول های تمایز یافته بر روی داربست ها، تصاویر میکروسکوپ الکترونی تهیه و مقایسه گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که داربست نانوکامپوژیت می تواند انتخاب بسیار مناسبی برای مهندسی بافت استخوان باشد.
مینا صدیقی الوندی پرویز شهابی
صرع یکی از شایع ترین اختلالات نورولوژیکی می باشد. صرع کوچک با تخلیه های نیزه ای-موجی هماهنگ، دوطرفه و عمومی شونده با فرکانس hz 4-5/2 شناخته می شود و ناحیه اطراف دهان در قشر حسی پیکری s1po کانون تولید آن است. تحریک با فرکانس پایین lfsفعالیت های صرعی را در صرع مقاوم به دارو کاهش می دهد. کانال های کلسیمی با کنترل غلظت کلسیم داخل سلولی،در تنظیم تحریک پذیری نورونی و تولید تخلیه های نیزه ای موجی شرکت می کنند. بنابراین در این تحقیق lfs در صرع کوچک در ناحیه s1po مطالعه شد و نیز نقش داروهای bay k8644 و pma به عنوان آگونیست کانال های کلسیمی و وراپامیل هیدروکلراید و l اسکوربیک اسید به عنوان آنتاگونیست این کانال ها مورد بررسی قرار گرفت. تعداد پنجاه راس موش صحرایی نر نژاد wag/rij به طور تصادفی به 8 گروه 6 تایی تقسیم شدند (6 = n). در حیوانات کانول یا الکترود تحریک در ناحیه s1po با متد استریوتاکسی کار گذاشته شد. الکترود های ثبت نیز در قشر پیشانی و پس سری کاشت شدند. جریان تحریکی از نوع موج مربعی ( a? 400 ، hz3 و ?s 200 ) به مدت 25 دقیقه در پنج روز متوالی به قشر اعمال شد و 30 دقیقه قبل و بعد از تحریک، eeg ثبت گردید. برای ارزیابی نقش کانال های کلسیمی حیوانات در پنج گروه جداگانه bay k8644 ، وراپامیل هیدروکلراید، l اسکوربیک اسید و سالین را دریافت کردند. 20 دقیقه قبل و یک ساعت بعد از تزریق دارو، eeg از موش های صحرایی ثبت گردید. مقایسه قبل و بعد از lfs نشان داد که اعمال lfs در 5 روز متوالی، تعداد و مدت زمان وقوع swd را کاهش داد، اما این اثر کاهشی تا روز بعد ادامه نداشت و تاثیر کوتاه مدت بود. تزریق وراپامیل هیدروکلراید و bay k8644 که به ترتیب آنتاگونیست و آگونیست کانال های کلسیمی نوع l بودند، اثر کاهشی در تعداد و مدت زمان وقوع تخلیه های نیزه ای موجی داشت. l آسکوربیک اسید (آنتاگونیست کانال های نوع t) و pma (آگونیست کانال های نوع t) تعداد و مدت زمان swd را به ترتیب کاهش و افزایش دادند. نتایج این مطالعه بیان می کند که تحریک با فرکانس پایین اثر کاهش دهنده کوتاه مدت بر تخلیه های نیزه ای موجی دارد. همچنین کانال های کلسیمی نوع l و t ناحیه اطراف دهان قشر حسی پیکری، فعالیت های صرعی را در موش های صحرایی wag/rij مبتلا به صرع کوچک تنظیم می کنند
مسعود باقرپور زارچی شهربانو عریان
مقدمه: اریتروپوئتین یک فاکتور رشد خون ساز است. این ماده به عنوان یک محافظت کننده قوی سلول می تواند بقاء سلولی را در طول آسیب های متفاوت وارد شده به سیستم عصبی مرکزی مانند آلزایمر القائی در هیپوکامپ را افزایش دهد. اگرچه، سد خونی مغزی از ورود پروتئین های بزرگ مانند اریتروپوئتین (34 کیلو دالتون) به مغز جلوگیری می کند. هدف: از این مطالعه یافتن روشی جایگزین نسبت به روش مرسوم تزریق صفاقی برای تحویل اریتروپوئتین به مغز توسط دور زدن سد خونی مغزی است. روش ها: نرهای بالغ ویستار جهت القاء آلزایمر توسط تزریق داخل بطنی استرپتوزوتوسین، بیهوش شدند. اولین تزریق اریتروپوئتین به صورت سیسترنامگنایی، بعد از القاء آلزایمر انجام شد و سپس برای 3 روز تزریق سیسترنامگنایی با دوز های متفاوت جهت تعیین دوز مناسب انجام شد. حیوانات به 6 گروه آزمایشی جهت ارزیابی اثرات غلظت های مختلف اریتروپوئتین در مقایسه با نمونه کنترل تقسیم شدند. نتایج: اریتروپوئتین با دوز هایu/kg 50و 100 به شدت میزان اختلالات حافظه را کاهش داد و در دوز 500 به دلیل مسمومیت دوزی اختلالات حافظه افزایش یافت. نکته قابل توجه اینکه در تمام دوز های تعیین شده برای تزریق در سیسترنامگنا سطح هماتوکریت در حد طبیعی باقی مانده بود. این داده ها نشان می دهد که اریتروپوئتین اثرات ضد التهابی و ضد آپپتوزی، حتی با القاء آلزایمر در موش های رت دارد. این فعالیت های اریتروپوئتین ممکن است در کاهش آسیب های مغزی به دنبال القاء آلزایمر نقش داشته باشد.
فاطمه خالقی ده آبادی شهربانو عریان
سیستم هیستامینرژیک مرکزی دارای تاثیرات تنظیمی بر رفتارهای شبه اضطرابی هم در حیوانات و هم در انسان است. این تاثیرات از طریق رسپتور h1 و h2 میانجیگری میشود. تست epm(elevatd plus-maze( برای بررسی تاثیرات اضطراب زایی یا اضطراب زدایی داروها در جوندگان بکار میرود. شواهد نشان می دهند که فعالیت (bnst) bed nucleus the stria terminalis رفتار شبه اضطرابی را در انسانها و حیوانات تنظیم می کند. در مطالعه حاضر تاثیر تزریق داروهای هیستامینرژیک در bnst رت های نر نژاد ویستار بر رفتارهای شبه اضطرابی مورد مطالعه قرار گرفته است. بکارگیری هیستامین (2ug/rat,1,0/.5) به صورت دو طرفه به دورن bnst، سبب افزایش oat% (%open arm time) و oae% (open armentries( شد ولی تاثیری روی فعالیت حرکتی که نشان دهنده یک پاسخ اضطراب زدا است نداشت. تزریق دوزهای مختلف پیریل آمین، آنتاگونیست رسپتور h1، (5,10,20 ug/rat) به صورت دو طرفه، تاثیرات معنی داری بر پارامترهای شبه اضطرابی در تست مذکور نداشتند. تزریق دوزهای رانیتیدین، آنتاگونیست رسپتور h2, (5,10 , 20 ug/rat) پاسخهای اضطراب زدایی موثر هیستامین (2ug/rat) را معکوس کرد. نتایج نشان می دهد که هیستامین ممکن است رفتارهای شبه اضطرابی را در هسته bnst از طریق هر دو گیرنده h1 و h2 تعدیل کند.
منیژه کریمیان پیرو شهربانو عریان
قطع جریان صفرا از کانالیکول های صفراوی به روده کلستاز نامیده می شود. در سندروم کلستاز تغییر سطح اسیدها، نمک های صفراوی، اندوتوکسین ها و اوپیوئیدها با آنسفالوپاتی کبدی و آسیب مغزی همراه است. همچنین سطح آمونیاک، دوپامین، وازوپرسین و اسمولاریته طی کلستاز تغییر می کند. تحقیقات نشان داده که، تغییر در میزان عوامل یاد شده می تواند بیان آکواپورین-4 را تحت تأثیر قرار دهد. هسته پاراونتریکولار هیپوتالاموس از نواحی اسموسنسور و موثر در اخذ آب می باشد، و آکواپورین-4 نیز در آن بیان می شود. لذا در این مطالعه تأثیر بستن مجرای صفراوی بر تغییرات هیستولوژیک هسته پاراونتریکولار هیپوتالاموس و نیز میزان تراکم آکواپورین-4 ، مورد بررسی قرار گرفت. این مطالعه بر روی رت های نر نژاد ویستار انجام شد. حیوانات به سه گروه شاهد (بدون جراحی)، گروه شم (جراحی بدون انسداد مجرای صفراوی) و گروه کلستاتیک (جراحی همراه با انسداد مجرای صفراوی) تقسیم بندی شدند. پس از دو هفته موش ها تحت بی هوشی کشته شده و مغز آن ها بلافاصله خارج شد.از نمونه های مغز پس از تثبیت و قالب گیری، مقاطع بافتی با ضخامت 6 میکرون تهیه گردید. مقاطع با روش هماتوکسیلین – ائوزین و تکنیک ایمونوهیستوشیمی و با میکروسکوپ نوری مورد ارزیابی قرار گرفتند. چهارده روز پس از کلستاز؛ نکروز، کاهش تراکم سلولی، هسته های پررنگ (هتروکروماتین) و چروکیده در بافت هسته پاراونتریکولار مشاهده گردید. همچنین تراکم آکواپورین-4 در هسته مورد نظر کاهش یافته بود. داده ها نشان داد که، تغییرات بافتی مانند نکروز، هسته های پررنگ و چروکیده، کاهش تراکم سلولی و کاهش تراکم آکواپورین-4 در هسته مورد نظر دیده شد. با توجه به یافته های دیگران اندوتوکسین ها می توانند باعث ایجاد آسیب بافتی شوند، افزایش دوپامین و آمونیاک و هیپوکسی نیز می تواند سبب کاهش بیان آکواپورین-4 شود، بنابراین، این احتمال وجود دارد که کلستاز از طریق افزایش اندوتوکسین ها، دوپامین، آمونیاک و هیپوکسی، باعث ایجاد آسیب بافتی و کاهش تراکم کانال آبی-4 گردیده است.
خلیل راسخی محمدرضا زرین دست
امروزه برهم کنش میان سیستم های گلوتاماتی و کانابینوئیدی در برخی از نواحی مغزی مرتبط با حافظه به اثبات رسیده است. بنظر می رسد که هسته آکومبنس با داشتن جایگاهی در مرکز مدارهای نورونی سیستم لیمبیک نقش یکپارچه سازی و تثبیت اطلاعات ورودی از سایر بخش های مغز را برعهده دارد. در این مطالعه، اثرات ناشی از تزریق آگونیست و آنتاگونیست رسپتورهای کانابینوئیدی (cb1) و گلوتاماتی (nmda) به ناحیه پوسته آکومبنس در مرحله پس از آموزش، بر تثبیت حافظه اجتنابی مورد تحقیق و بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمایش ها نشان دادند که تزریق آگونیست رسپتور cb1 (acpa) با دوز ng/rat 6 موجب اختلال در تثبیت حافظه اجتنابی مهاری می شود، ضمن اینکه دوزهای ng/rat 3/ و ng/rat 6/ بر آن بی تاثیرند. بعلاوه، آنتاگونیستcb1 (am251) با دوزهای مختلف ( ng/rat60 و 6، 6/) ، nmda با دوزهای مختلف ( ng/rat 60و 6 ، 6/) وآنتاگونیست nmda (d-ap7) در دوزهای مختلف (ng/rat 600و 60 ، 6) به تنهایی هیچ اثری بر تثبیت حافظه اجتنابی مهاری نداشتند. با این حال تزریق دوزهای بی اثر nmda (ng/rat 60( یا am251 ( ng/rat 60( به همراه دوز موثر acpa توانستند از اثر تخریبی acpa بر حافظه جلوگیری نمایند؛ ضمن اینکه تزریق همزمان دوزهای بی اثر nmda(ng/rat 60( وacpa (ng/rat3/ ( منجر به اختلال در تثبیت حافظه گردید. بعلاوه، تزریق am251( ng/rat60) یا d-ap7 (ng/rat 600) هر کدام بطور جداگانه توانستند پاسخ حافظه را به تزریق همزمان دوزهای غیرموثر nmda و acpa معکوس نمایند. این نتایج نشان می دهند که رسپتورهای گلوتاماتی nmda، حداقل تا حدودی، در تعدیل اثرات کانابینوئیدها بر تثبیت حافظه اجتنابی در پوسته آکومبنس دخالت دارند.
هدا ذبیحی محمود حسینی
: رتهای ماده به 8 گروه تقسیم می شوند: 1)شم، 2)اواریکتومی، 3)شم-لیپوپلی ساکارید، 4)اواریکتومی-لیپوپلی ساکارید، 5)شم-تاموکسیفن، 6)اواریکتومی- تاموکسیفن، 7) شم-تاموکسیفن- لیپوپلی ساکارید و 8) اواریکتومی- تاموکسیفن- لیپوپلی ساکارید .به حیوانات گروه های تاموکسیفن، به مدت 4 هفته و به صورت روزانه، با دوز mg/kg 1تاموکسیفن به صورت داخل صفاقی تزریق شد و به گروه هایی که لیپوپلی ساکارید دریافت کرده اند به فاصله 30 دقیقه پیش از شروع تست های رفتاری، این دارو با دوز µg/kg 250 به صورت داخل صفاقی تزریق شد. 4 هته پس از شروع تزریق تاموکسیفن، از تمامی گروه ها تست های ماز آبی و یادگیری احترازی غیرفعال به عمل آمد. نتایج: در تست ماز آبی، زمان سپری شده و مسافت پیموده شده در گروه اواریکتومی بیشتر از شم بود(به ترتیب p<0.01وp<0.001) و در گروه اواریکتومی-تاموکسیفن کمتر از گروه اواریکتومی بود(به ترتیب p<0.01وp<0.001) و تفاوت معنی داری در این دو شاخص، در بین گروه های شم-تاموکسیفن و شم و گروه های اواریکتومی-تاموکسیفن-لیپوپلی ساکارید و اواریکتومی-تاموکسیفن مشاهده نشد، اما در گروه اواریکتومی-تاموکسیفن-لیپوپلی ساکارید از گروه اواریکتومی-لیپوپلی ساکارید کمتر بوده (p<0.001) و در گروه شم-تاموکسیفن- لیپوپلی ساکارید این شاخص ها کمتر از گروه شم-لیپوپلی ساکارید است(p<0.01). در روز پروب زمان سپری شده در ربع هدف(q1) در گروه اوارکتومی کمتر از شم (p<0.01) و در گروه اواریکتومی-تاموکسیفن بیشتر از گروه اواریکتومی بود(p<0.01). در زمان سپری شده در ربع هدف، بین گروه های شم-تاموکسیفن و شم و بین گروه های اواریکتومی- تاموکسیفن- لیپوپلی ساکارید در مقایسه با گروه اواریکتومی- تاموکسیفن و نیز با گروه اواریکتومی-لیپوپلی ساکارید، تفاوت معنی داری مشاهده نشد. در تست یادگیری احترازی غیر فعال، زمان تاخیر برای ورود به بخش تاریک در حیوانات گروه اواریکتومی، در 24 ساعت پس از دریافت شوک کمتر از گروه شم بود (p<0.05). این زمان 1 ساعت پس از دریافت شوک، در گروه اواریکتومی-تاموکسیفن بیشتر از گروه اواریکتومی بود(p<0.01) و بین گروه های شم-تاموکسیفن و شم تفاوت معنی داری مشاهده نشد. اما در گروه شم-تاموکسیفن بیشتر از گروه اواریکتومی-تاموکسیفن بود(p<0.01) و بین سایر گروه ها تفاوت معنی داری در زمان تاخیر ورود به بخش تاریک مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که محرومیت از هورمون های تخمدانی باعث آسیب حافظه می گردد. تزریق لیپوپلی ساکارید با دوز مصرفی µg/kg 250، در مغز و به ویژه هیپوکامپ ایجاد التهاب کرده و در نتیجه باعث بروز اختلال در یادگیری و آسیب حافظه فضایی می شود. درمان با تاموکسیفن با دوز mg/kg 1، در صورت حضور و عدم حضور هورمون های تخمدانی، باعث بهبود عملکرد یادگیری در حافظه فضایی و یادگیری احترازی فعال می شود. در حضور تاموکسیفن، لیپوپلی ساکارید اثرات التهاب زایی کمتری را نشان می دهد
مهدی نجفی کاکاوند شهربانو عریان
بیماری آلزایمر از مهمترین بیماری های تحلیل برند? عصبی است که همراه با کاهش نورون ها در چندین منطقه مهم برای یادگیری و حافظه، به خصوص در ناحیه هیپوکامپ است. این بیماری به دنبال تولید رادیکال های آزاد و استرس اکسیداتیو بروز می کند. با توجه با اینکه مشخص شده است که اریتروپویتین(epo) باعث القا نوروژنز در هیپوکامپ می شود، در این تحقیق از epo جهت درمان رت های آلزایمری شده استفاده گردید. از سوی دیگر مطالعات نشان داده که ترکیبات آنتی اکسیدانی اثر فوق العاده ای در تقویت حافظه و کنترل بیماری آلزایمر دارند. همچنین مشخص شده است که منیزیم دارای خاصیت آنتی اکسیدانی می باشد. بنابراین در این مطالعه اثرات دوزهای مختلف epo و منیزیم کلرید بر سرعت یادگیری و بهبودی حافظه در رت های آلزایمری مورد بررسی قرار گرفت. برای ایجاد مدل آلزایمری از تزریق دو طرف? استرپتوزوسین(streptozotocin یا stz) درون بطن های جانبی رت های نر استفاده شد. رت ها اریتروپویتین را با دوزهای 2000 و5000 و 7000 واحد برکیلوگرم و منیزیم کلرید را با دوزهای 5/2 و 5 و 5/7 میلی مولار دریافت کردند. برای بررسی حافظه و یادگیری رت ها از تست یادگیری اجتنابی غیرفعال استفاده شد. زمان ورود به اتاق تاریک و مدت ماندن در اتاق تاریک پارامترهای اصلی برای ارزیابی حافظه اجتنابی و یادگیری بودند. شاخص های یادگیری و حافظه در گروه stz در مقایسه با گروه-های کنترل و شم به طور قابل ملاحظه ای کاهش پیدا کرد و بر عکس تیمار با اریتروپیتین و منیزیم کلرید به طور قابل ملاحظه ای باعث افزایش سرعت یادگیری و بهبودی حافظه در ر ت های آلزایمری شد. این یافته ها نشان می دهد که اریتروپویتین و منیزیم می توانند در درمان آلزایمر و بهبود آسیب های یادگیری و حافظه ناشی از آن مناسب باشند.
قربانگل اصحابی شهربانو عریان
از لحاظ آناتومیکی سپتوم و هیپوکمپ ارتباطات وسیعی با هم دارند.سپتوم حاوی نورون های کولینرژیک و گاباارژیک می باشد.این نورون ها انشعاباتی به هیپوکمپ دارند. هیپوکمپ انشعابات گاباارژیک به سپتوم میانی و انشعابات گلوتاماترژیک به سپتوم جانبی می فرستد.هیپوکمپ پشتی حاوی رسپتورهای اوپیوئیدی می باشد که در تنظیم اضطراب دخیل می باشند.تحریک این رسپتور ها با کاهش آزادسازی سروتونین سبب کاهش اضطراب می گردد. تست elevated plus maze برای تشخیص اضطراب در جوندگان بکار می رود. در این تست مورفین ، آگونیست رسپتور اپیوئیدی µ با دوز های g/ratµ 2.5 و5 و 7.5 به هیپوکمپ پشتی و موسیمول، آگونیست گاباa با دوز هایng/rat 2.5 و 5و 10 و بکلوفن ، آگونیست گابا b با دوز هایng/rat 0.1و 0.5و 1 در تست مذکور بکار برده شده اند و در مرحله بعد بصورت همزمان آگونیست اپیوئیدی و آگونیست های گابا تزریق گردیده است. تزریق 10ng/rat موسیمول سبب افزایش معنا دار در oat% وoae% گردید و تزریق 1ng/rat بکلوفن سبب کاهش معنا دار در oat% وoae% گردید. تزریق دوطرفه مورفین به ناحیه ca1 در دوز 7.5µg/rat سبب افزایش معناداری در oat%و oae% شده ، که نشان دهنده نقش اضطراب زدایی آن در موشها است. تزریق همزمان مورفین7.5µg/rat و موسیمول با دوز هایng/rat 2.5 و 5و 10 سبب کاهش در اضطراب گردیده و تزریق همزمان بکلوفن با دوز هایng/rat 0.1و 0.5و 1 و مورفین 7.5 µg/rat سبب افزایش اضطراب در این تست گردیده است. مورفین از طریق تحریک آزادسازی سروتونین و استیل کولین سبب افزایش رفتار اضطراب زدایی می شود. تحریک رسپتورهای اوپیوئیدی منجر به کاهش آزادسازی سروتونین شده و عملکرد اضطراب زدایی مورفین از اینجا نشات می گیرد. بر طبق این فرضیه می توان بیان کرد که سیستم سروتونرژیکی هیپوکمپ در پاسخ های اضطراب زایی مورفین دخالت دارد. موسیمول با مهار سیستم سپتوهیپوکمپ از طریق سپتوم میانی اثر اضطراب زدایی خود را اعمال می کند. بکلوفن با اثرات پیش سیناپسی خود سبب افزایش اضطراب در موش ها می شود.احتمالاً در تزریق همزمان بکلوفن و مورفین ، بکلوفن اثرات اضطراب زدایی مورفین را کاهش می دهد.
فروغ فولاد فریبا خداقلی
بیماری آلزایمر یکی از اختلالات سیستم عصبی وابسته به سن است که بعنوان شایع ترین شکل زوال حافظه شناخته شده است. در حالیکه دلایل ایجاد این بیماری به خوبی مشخص نشده اند، مکانیسم های متعددی در رابطه با مرگ نرونی حاصل از بیماری آلزایمر ذکر شده است. این مکانیسم ها شامل تشکیل رادیکال های آزاد، استرس اکسیداتیو، برهم خوردن عملکرد میتوکندری ها، فرایندهای التهابی، فاکتورهای ژنتیکی، عوامل محیطی و آپوپتوز می باشند. نظر به اینکه متابولیسم پپتید آمیلوئید بتا می تواند در پیشرفت استرس اکسیداتیو و بیماری زایی بیماری آلزایمر نقش داشته باشد، مدل های حیوانی که بیماری توسط آمیلوئید بتا در آنها القا شده بطور وسیعی مورد استفاده قرار می گیرد. در این مطالعه اثرات محافظتی عصاره ی سالویا سهندیکا (salvia sahendica) در مقابل استرس ناشی از تزریق پپتید آمیلوئید بتا در هیپوکمپ موش های صحرائی با بررسی سطوح دفاعی آنتی اکسیدانی، آنتی کولین استرازی و مسیرهای مولکولی حفاظتی صورت گرفته است. بدین منظور از موش های صحرائی نر نژاد ویستار استفاده شد. حیوانات به مدت 7 روز بوسیله ی ml1 محلول عصاره ی گیاه سالویا سهندیکا(mg/kg100) مورد گاواژ قرار گرفتند. سپس در روز هشتم تحت جراحی استرئوتاکس پپتید آمیلوئید بتا و یا محلول pbs را در ناحیه ca1 هر یک از هیپوکمپ ها دریافت کردند. 7 روز پس از جراحی هیپوکمپ رت ها خارج شده و توسط بافر لیز کننده لیز شدند. محتوای پروتئین خارج شده از بافت هیپوکمپ برای بررسی های آنزیمی و وسترن بلات مورد استفاده قرار گرفت. نتایج بررسی های آنزیمی نشان دهنده ی افزایش پتانسیل آنتی اکسیدانی با افزایش فعالیت آنزیم کاتالاز و سوپر اکسید دیسموتاز و نیز افزایش محتوای گلوتاتیون احیا شده به کمک سالویا سهندیکا بود. همچنین استفاده از این ماده موجب کاهش سطح مالونیل دی آلدهید بعنوان حاصل پراکسیداسیون لیپید ها و نیز کاهش فعالیت آنزیم استیل کولین استراز شد. از طرف دیگر، این عصاره توانایی فعال کردن مسیرهای حفاظت سلولی شامل اتوفاژی، میتوفاژی و بیوژنز میتوکندری را داراست. بعلاوه، تعدیل فعالیت آنزیم های میتوکندریایی(سیترات سنتاز و مالات دهیدروژناز) و کمپلکس 1و4 میتوکندری از ویژگی های مهم عصاره ی سالویا سهندیکا بود. در نهایت نتایج تست ماز آبی موریس نشان دهنده ی اثر این عصاره در افزایش سطح یادگیری و جلوگیری از کاهش حافظه ناشی از تزریق a? است.
شهرزاد مسعودی فخری السادات حسینی
چکیده زمینه و هدف: دیابت از شایع ترین بیماری های غدد درون ریز بوده و از مهم ترین ناهنجاری های متابولیکی در سراسر دنیا می باشد. امروزه به سطح نرمال رساندن گلوکز و لیپیدهای سرم در بیماران دیابتی با استفاده از گیاهان دارویی از اهمیت بالینی برخوردار است. در این تحقیق بر آن شدیم تا اثر پیشگیرانه و درمانی دوزهای مختلف پودر میوه بامیه را بر میزان گلوکز، انسولین و چربی های سرم در موش های صحرایی دیابتی شده بررسی کنیم. مواد و روش ها: ?? رت نر سفید نژاد ویستار به ?? گروه تقسیم شدند: ?) کنترل نرمال، ?-?) گروه های نرمالی که میوه بامیه را در طول دوره به ترتیب با دوزهای ???، ??? و ??? میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن دریافت کردند(n+ae)، ?) کنترل دیابتی، ?-?) گروه های دیابتی که قبل و پس از دیابتی شدن از میوه بامیه به ترتیب با دوزهای ???، ??? و ??? میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن مصرف کردند (d+aeb)، و??-?) گروه هایی که به ترتیب دوزهای ???، ??? و ??? میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن میوه بامیه را تنها پس از دیابتی شدن دریافت کردند ((d+aea. گروه های کنترل نرمال و دیابتی در طول آزمایش از غذای استاندارد استفاده کردند. طول دوره آزمایش برای هر موش ? هفته بود و القای دیابت با تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین به میزان ?? میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن رت ها انجام شد. نتایج: نتایج نشان داد دیابت باعث افزایش معنی داری در میزان گوکز، کلسترول، تری گلیسرید، ldl و vldl و کاهش معنی دارسطح انسولین و hdl خون می شود. مصرف میوه بامیه می تواند سطوح این فاکتورهای خونی را به حد نرمال بازگرداند. نتیجه گیری: مصرف میوه بامیه قبل از ایجاد دیابت می تواند منجر به بهبودی بیشتر در سطح انسولین، تری گلیسرید، vldl، و تا حدودی کلسترول شود. دوزهای پایین تر بر کنترل سطح انسولین و hdl موثر تر بوده اند. کلمات کلیدی: دیابت، بامیه، استرپتوزوتوسین، رت نژاد ویستار، هیپوگلایسمیک، هیپولیپیدمیک
سمیه اکبری عباس زارع میرک آبادی
مقدمه: پتانسیل درمانی سموم مارها در کنترل درد، قبلاً اثبات شده است. در مطالع? حاضر، اثرات ضد دردی سم naja naja oxiana در مقایسه با مرفین و پریلوکائین توسط آزمون فرمالین و هات پلیت ارزیابی شد. روش ها: در این مطالعه 6 گروه موش سوری ماده انتخاب شد (در هر گروه n=6): نرمال سالین 9/0% ، پریلوکائین با دوزmg/kg9 ، مرفین با دوزmg/kg5 (گروه 3) و سم در دوزهایg/mice µ1،3،5/4 به صورت داخل صفاقی تزریق شدند. در آزمون فرمالین، مرفین، سم و پریلوکائین 20 دقیقه قبل از تزریق فرمالین تزریق و سپس 20 میکرولیتر فرمالین 5/2% به کف پای راست موش تزریق شد و حرکات حیوان در دو فاز حاد و مزمن بررسی و نمره دهی شدند. در تست هات پلیت، زمان تحمل حیوانات در طی زمان های مختلف پس از تزریق ثبت شد. داده ها با استفاده از آزمون student t-test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج: تزریق سم خام naja naja oxiana در تست هات پلیت پاسخ دو فازی تولید می کند. اثر ضددردی 15 دقیقه پس از تزریق آغاز می شود و سپس کاهش می یابد و مجدداً 2 ساعت بعد افزایش می یابد. اثر ضددردی مرفین در زمان 15 دقیقه ظاهر می شود و تا 60 دقیقه افزایش می یابد و سپس این اثر کاهش می یابد. اثر ضددردی پریلوکائین 15دقیقه پس از تزریق ظاهر شده و سپس کاهش می یابد. در آزمون فرمالین سم خام و مرفین می توانند در فازحاد و مزمن بی دردی ایجاد کنند. پریلوکائین می تواند تنها در فاز مزمن آزمون فرمالین، بی دردی ایجاد کند. نتیجه گیری: مطالع? حاضر اثبات کرد که تزریق داخل صفاقی سم naja naja oxiana اثر ضد دردی قوی و طولانی ایجاد می کند که احتمالاً توسط مکانیسم های مرکزی میانجگیری می شود؛ با این حال بررسی دقیق تر مکانیسم های درگیر باید صورت پذیرد.
سیده خدیجه نظری اعظم بختیاریان
زمینه و هدف:با توجه به نقش گیرنده های gaba در افسردگی، مطالعات نشان داده اند که گیرنده های gabab در تعدیل مسیرهای سرتونرژیک و آدرنرژیک نقش دارند،از این رو هدف از مطالعه ی حاضر بررسی اثر داروی باکلوفن(آگونیست گیرنده ی gabab) و نقش کانال های پتاسیم در اثر ضد افسردگی داروی باکلوفن در موش سوری می باشد.روش بررسی: در این مطالعه اثر داروی فلوکستین، باکلوفن، گلی بنکلامید و کروماکالیم توسط آزمون شنای اجباری مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها:داروی باکلوفن در دوز mg/kg 1 توانست به طور معنی داری زمان بی حرکتی را کاهش دهد. تجویز همزمان باکلوفن mg/kg 1/0 با گلی بنکلامید mg/kg 1 نیز اثر ضد افسردگی نشان داد. تجویز کروماکالیم mg/kg 1/0 توانست اثر ضد افسردگی باکلوفن mg/kg 1 را مهار کند.نتیجه گیری:نتایج مطالعه ی حاضر نشان داد که آگونیست های گیرنده های gabab و کانال های پتاسیمی ممکن است اثرات ضدافسردگی داشته باشد.
منا ملکی چمگردانی فریبا خداقلی
در این پایان نامه اثر داروی ضد دیابت متفورمین بر اثرات اکسیداتیو ناشی از استرس بی حرکتی بر رفتار شبه اضطربی و همچنین فعالیت آنزیم های میتوکندریایی در چهار ناحیه مختلف مغز شامل هیپوکمپ، کورتکس فرونتال، پریتال و تمپورال مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور از تست رفتاری ماز مرتفع بعلاوه (elevated plus maze) و همچنین سنجش میزان فعالیت های آنزیمی به روش اسپکتروفتومتری استفاه شد. فعالیت آنزیم های سیترات سنتاز، آکونیتاز، آلفا کتوگلوتارات دهیدروژناز، فوماراز و مالات دهیدروژناز که از آنزیم های چرخه کربس هستند و نیز فعالیت کمپلکس های i، ii/iii و iv زنجیره انتقال الکترون به روش طیف سنجی اندازه گیری شد. نتایج این مطالعه نشان داد که متفورمین توانست رفتارهای شبه اضطرابی ناشی از استرس بی حرکتی را کاهش دهد و فعالیت آنزیم های میتوکندریایی را در مقابل استرس اکسیداتیو ناشی از استرس بی حرکتی بهبود بخشد.
حسن اسدی پور شهربانو عریان
بیماری آلزایمر((adشایع ترین علت زوال عقل در زمان پیریاست که میلیون ها انسان را در جهان درگیر کرده است.این بیماری یک اختلال مغزی پیشرونده و برگشتناپذیر بااتیولوژی نامشخص و همراه با آسیب شدیدیادگیری و حافظه است.درحیطه متابولیسم محیطی بدن انسولین را اغلب در ارتباط بااثرات آنابو لیک آن بر تحر یک جذب سلولی گلوکز،اسیدهایآمینه و تشکیل گلیکوژن می شناسیم. مطالعات اولیه ایی که درزمینه متابولیسم گلوکز در مغز صورت گرفته حاکی از آن استکه جذب سلولی گلوکز در سیستم اعصاب مرکزی وابسته بهانسولین نیست و لذا مغز درزمره بافتهایی قرار می گیرد کهاصطلاحا غیر حساس به انسولین هستند
نفیسه ثنایی پور شهربانو عریان
چکیده ندارد.
لیلا شریفی شهربانو عریان
چکیده ندارد.
لیلی عنایت فرد شهربانو عریان
چکیده ندارد.
افسانه روفی شهربانو عریان
چکیده ندارد.
راحله حیدری شهربانو عریان
چکیده ندارد.
مونا خزایی شهربانو عریان
چکیده ندارد.
مرضیه شیرازی نژاد شهربانو عریان
چکیده ندارد.
راحله حیدری شهربانو عریان
چکیده ندارد.
زهره شریف خدایی شهربانو عریان
چکیده ندارد.
سمیه حیثیت طلب صمد زارع
چکیده ندارد.
حمیرا حاتمی نعمتی شهربانو عریان
با توجه به این نکته که سیستم نیکوتینی استیل کولین در فرایندهای یادگیری و عملکردهای حافظه نقش مهمی دارند. لذا در این مطالعه اثرات محیطی و مرکزی نیکوتین و تداخل عمل آن با سیستم آلفا ا-آدرنرژیک در تثبیت حافظه بررسی شد. تزریق درون صفاتی (i. p) نیکوتین (mg/kg 1/5، 1، 0/5) سبب افزایش تثبیت حافظه در حیوانات شد. همچنین تزریق درون بطنی نیکوتین (i. c. v) (mg/rat 1، 0/1، 0/01) نیز سبب افزایش تثبیت حافظه در حیوانات گردید. تزریق آگونیست a1 آدرنوسپتور، فنیل افرین، در دوز پایین (mg/rat 1، 0/5، 0/1) بخاطر آوری حافظه را دچار اختلال ساخت . تزریق دوزهای مختلف نیکوتین با دوز mg/rat 0/1 فنیل افرین، پاسخ نیکوتین را تغییر نداد، همچنین تزریق دوزهای مختلف فنیل افرین (mg/rat 0/1، 0/05، 0/01) به همراه نیکوتین (mg/rat 0/1) نیز اثر نیکوتین را در تقویت حافظه بهبود نبخشید. تزریق دوزهای مختلف نیکوتتین (mg/rat 1، 0/1، 0/01) با دوز (mg/rat 1) پرازوسین، و نیز تزریق دوزهای مختلف پرازوسین با نیکوتین 0/1، در هر دو حالت سبب کاهش تثبیت حافظه شد. به عبارتی پرازوسین، اثر تقویتی نیکوتین را در تثبیت حافظه مهار میکند لذا این دو دارو با یکدیگر تداخل مهاری دارند. تزریق آگونیست a1 آدرنوسپتور، فنیل افرین، (mg/rat 0/1، 0/05، 0/01) به همراه آنتاگونیست a1 آدرنوسپتور، پرازوسین، (mg/rat 1، 0/5) تثبیت حافظه را کاهش داد. بنابراین میتوان نتیجه گیری کرد که مکانیسم های آدرنوسپتور در افزایش تثبیت حافظه القا شده توسط نیکوتین نقش دارند.
اکبر حاجی زاده مقدم پروین رستمی
در مطالعه حاضر اثرات سمی و مزمن استات سرب به صورت درون صفاقی (i. p) بر روی شاخص های خونی شامل rbc، wbc، platelets، hb، hct، mcv، mch، mchc و فعالیت آنزیم های دلتا آمینولوولینیک اسید و هیدراتاز (d-ala-d) و گلوکز 6-فسفات دهیدروژناز (g6pd) درون اریتروسیت ها ارزیابی شدند. آزمایشات بر روی موش های نژاد ویستار به وزن 180-230 گرم انجام شد. استات سرب به غلظت mg/kg 10 و 5، 1 به مدت 6 هفته یک روز در میان تزریق شد و به گروه کنترل یک میلی لیتر آب مقطر تزریق شدند. پس از اتمام دوره تزریق، خونگیری از دهلیز چپ قلب حیوان بیهوش شده انجام گرفت . نتایج بدست آمده نشان داد که در غلظت mg/kg 1 در تمامی شاخص های اندازه گیری شده در هر دو جنس اختلاف معنی داری با گروه شاهد دیده نمی شود و در غلظت mg/kg 10، 5 نسبت به گروه شاهد مقدار rbc، hb، hct، mcv، mch، mchc و فعالیت آنزیم d-ala-d در هر دو جنس کاهش معنی داری در p<0.001 می دهد، در حالیکه تعداد گلبول سفید و پلاکت های خون تغییر معنی داری نکردند. فعالیت آنزیم g6pd تنها در غلظت mg/kg 10 کاهش معنی داری با سه گروه دیگر در p<0.001 نشان می دهد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که در معرض قرارگیری مزمن موش های صحرایی بالغ با سرب به علت کاهش شدید فعالیت آنزیم d-ala-d، سنتز هم (heme) را به شدت کاهش می یابد در نتیجه باعث بروز کم خونی (anemia) می شود. با توجه به کاهش شاخص های خونی mcv و mch و mchc کم خونی ایجاد شده از نوع میکروسیتیک هیپوکرومی است . از طرف دیگر به علت کاهش فعالیت آنزیم g6pd، سرب در غلظت بالا یک استرس اکسیداتیو بر گلبولهای قرمز القا می کند و باعث همولیز آن می شود. اگر چه مکانیسم اصلی تاثیر سرب در کم خونی حاصل به علت کاهش شدید فعالیت آنزیم d-ala-d و سنتز هم می باشد، اما بخشی از کم خونی حاصل را می توان در غلظت بالا ناشی از همولیز گلبول قرمز (کم خونی همولیتیک ) دانست که در اثر کاهش فعالیت آنزیم g6pd القا می شود. همچنین نتایج نشان می دهد که تاثیر سرب بر شاخص های خونی و فعالیت دو آنزیم فوق در جنس های نر و ماده موش های بالغ مشابه می باشد.
اسماعیل سیری شهربانو عریان
در این پژوهش ، واکنش متقابل مرفین با عوامل آدرنوسپتوری بر روند تثبیت حافظه به روش (احترازی غیرفعال) در rat های نر مورد تحقیق و بررسی قرار گرفت و نتیجه گیری شد که هیچگونه واکنش متقابلی بین مکانیسمهای آلفا- آدرنوسپتور و مکانیسمهای رسپتوراپیوئیدی بر روی تثبیت حافظه در rat ها وجود ندارد.
خلیل راسخی شهربانو عریان
شواهد حاصل از تحقیقات اخیر نشان می دهند که نوروترانسمیتر گاما آمینوبوتیریک اسید (gaba)، نقش مهمی را در کنترل ترشح گنادوتروپین (gth) ایفا می کند. از طرف دیگر در مورد کنترل ترشح gth-i ماهیها اطلاعات بسیار کمی در مقایسه با gth-ii آنها در دست است . در تحقیق حاضر آگونیست رسپتور گابا - b (باکلوفن، bas) را به تنهایی و یا در ترکیب با lrh-a و متاکلوپرامید هیدروکلراید (آنتاگونیست رسپتور d2 دوپامین، met)، به ماهیهای کپور ماده ای که در مرحله برگشت جنسی بودند، تزریق گردید تا بدینوسیله فرضیه تعدیل ترشحات gth-i بوسیله گابا مورد آزمایش قرار گیرد. براساس تعداد 7 گروه تجربی، و یک گروه کنترل بترتیب جهت تزریق (ip) داروهای bac + met + lrh-a, bac + met, met + lrh-a, bac + lrh-a, (15 mg/kg) met (50 ug/kg) lrh-a, (9mg/kg) bac و حلال مشترک سالین در نظر گرفته شد. تجربیات نشان دادند که فقط تزریق باکلوفن به تنهایی می تواند کاهش معنی داری را در میزان gth-i سرم ایجاد نماید. سایر فاکتورهای تزریقی، چه به تنهایی، چه در ترکیب با هم، و یا به همراه bac قادر به ایجاد تغییرات قابل قبولی (حداقل در این مرحله از سیکل جنسی) در میزان ترشح gth-i هیپوفیزی نیستند. این نتایج نشان می دهند که گابا ممکن است یکی از فاکتورهای تعدیل کننده میزان gtth-i خون باشد که عمدتا از طریق تاثیر مستقیم بر گنادوتروفهای هیپوفیزی عمل می کند.
غلامعلی حمیدی شهربانو عریان
کافئین به عنوان یک ترکیب طبیعی از گروه متیل گزانتین ها بوده که دارای ساختمان شیمیائی پورینی است و دربیش از 60 گونه گیاهی وجود دارد، این ماده به عنوان یک عامل طعم آور درغذاهای مختلف (همچون غذاهای پخته، دسرهای لبنیاتی، آرد و گوشت و میوه و ...)وآشامیدنیها (نظیر نوشابه های کولا دارو و چای و قهوه) و نیز داروها مورد استفاده قرارمی گیرد. کافئین به مقدار معمولی محرک اعمال مغزی بوده و کارهای فکری را آسان نموده، خواب را کم می کند و نیز حس خستگی رااز بین برده، شدت حرکات تنفسی را زیاد و مصرف بیش از حد آن تحریکات مغزی راافزایش می دهد. مقدار کافئین موجود در هرفنجان از قهوه و چای بترتیب 100-150 و 30-40 میلی گرم می باشد(1990 levine r.r.) در بررسی ها و مطالعات نشان داده شده که اختلاف دراثرات کافئین مربوط به دوز مصرفی و نحوه مصرف آن می باشد. باتوجه به مصرف بیش از حدترکیبات گزانتینی و اثرات جانبی احتمالی آن برروی رشد و نمو جنینی و سیستم اندوکرینی بدن وازطرفی توجه کمتر محققین برروی اثرات زیستی کافئین دراین مورد، رامورد توجه قرار داده است . گرچه دردهه اخیراثرات زیستی این ترکیبات درزمینه های مختلف دیگر بسیار مورد توجه قرارگرفته است اماهمانطور که گفته شد تعداد افراد انگشت شماری به کار در رابطه با اثرات این ترکیبات برروی سیستم آندوکرینی پرداخته اند از جمله افرادی که دراین رابطه بررسی و مطالعاتی داشته اند خانم دکتر(1978 1980) irina pollard از استرالیا می باشند. تحقیق حاضر پیرامون بررسی اثرات کافئین برروی سیستم اندوکرینی محور هیپوفیز - گناد موشهای ماده بالغ و نیز بررسی تغییرات بافتی دستگاه جنسی ماده بالغ تحت دوز مزمن کافئین و بررسی رشد و نمو جنینی بوده که دوز مصرفی محلول کافئین mg/kg 60 وزن بدن و بصورت تزریق درون صفاتی به دو روش حاد و مزمن صورت گرفته است و گروه شم با توجه به وزن متوسط آنها حدود cc 6ˆ1 - 5ˆ1 سرم فیزیولوژی دریافت داشته و گروه مشاهد دست نخورده باقی می ماندند.
علی مهدوی کرمانی شهربانو عریان
در پژوهش حاضر زمان سنجی بی دردی از طریق قرار دادن دم حیوان در آب داغ 55 درجه سانتیگراد به اجراء درآمد. برای انجام آزمون بی دردی حیوان را در محدود کننده چوبی به ابعاد سانتیمتر مربع 15 × 10 × 10 که داخل آن از جنس یونولیت پوشیده شده است و در سطح فوقانی محدود کننده منافذی جهت عبور هوا و در انتهای جعبه منفذی جهت خروج دم از آن تعبیه شده است قرار می گرفت سپس با قرار دادن دم حیوان در آب داغ، کرونومتر نیز آغاز به کار کرده، نقطهء آغاز تکان شدید دم با بیرون کشیدن دم از آب بیانگر نقطهء شروع احساس درد و نقطه خاتمه کار کرونومتر بوده است و بدینطریق زمان حاصل بر حسب ثانیه نشانگر زمان احساس بی دردی دم نسبت به آب 55 درجه سانتیگراد می باشد. انجام آزمون برای هر حیوان 5 مرتبه و با فواصل زمان مناسب هر 20 دقیقه یکبار میباشد . گروههای تجربی که تحت تجویز مورفین قرار می گرفتند نیم ساعت قبل از شروع آزمون بی دردی مورفین تزریق می شد. گروههای تجربی که تحت تزریق مورفین توام با استرادیول قرار می گرفتند ابتدا یک ساعت و نیم قبل از شروع آزمون بی دردی استرادیول و نیم ساعت قبل از شروع آزمون مورفین تزریق می گردید. نتایج حاصل از انجام تجربیات خود به شرح ذیل میباشد : 1 - روش جراحی ذکر شده برای گروههائی که آدرنالکتومی داشته اند بسیار موثر بوده است و میزان مرگ و میر را به کمتر از 10 درصد رسانیده است . زیرا : الف - با اقدامات انجام شده در روش جراحی جانبی فرصت کافی برای تطابق حیوانات فراهم گردیده است . ب - با استفاده از نرمال سالین در کنار آب شهر و بدون تجویز کورتیکوستروئیدها حیوانات میتوانند برای مدت طولانی زنده بمانند. 2 - مقایسه نتایج تجربیات بین موشهای اواریکتومی شده و گروه کنترل اختلاف چشمگیری را نشان می دهد و زمان بی دردی در موشهای اواریکتومی شده کاهش گردیده است که این امر از دو جنبه بررسی شده است : الف - کاهش بی دردی در اثر کاهش بتا - اندورفین بوجود آمده است . باتوجه به اینکه سیستم بتا - اندورفین بعنوان پایگاه مرکزی بی دردی است . ب - کاهش بی دردی در اثر کاهش استروئیدهای جنسی بوجود آمده است زیرا که کاهش استروئیدهای جنسی نیز منجر به کاهش بتا - اندورفین می گردد. 3 - مقایسه نتایج تجربیات ، بین موشهای آدرنالکتومی شده و گروه کنترل نیز اختلاف معنی دارنشان می دهد و زمان بی دردی در موشهای آدرنالکتومی شده کاهش پیدا گردیده است که این امر نیز از دو جنبه قابل بررسی است . الف - کاهش زمان بی دردی ناشی از کاهش استروئیدهای جنسی میباشد. ب - کاهش زمان بی دردی، ناشی از کاهش اپیوئیدهای مدولای آدرنال میباشد. 4 - مقایسه نتایج حاصل از آزمون بی دردی در تمام تجربیات مابین قبل از تزریق و بعد از تزریق گروههایی که تحت تجویز مورفین یا مورفین توام با استرادیول قرار گرفته اند اختلاف چشمگیر و معنی دار را نشان می دهند که ناشی از آن است که تجویز مورفین یامورفین توام با استرادیول باعث افزایش زمان بی دردی گردیده است که این امر نیز از دو جنبه بررسی شده است : الف - تجویز استرادیول موجب آزادسازی بتا اندورفین هیپوتالاموس به داخل خون باب هیپوفیزی می گردد و در نتیجه زمان بی دردی افزایش گردیده است . ب - بدنبال تجویز مورفین و تاثیر آن بر روی رسپتورهای خود آزاد شدن نوروترانس میترها را از اعصاب آوران حساس به تحریکات زیان آور را تغییر می دهد . و موجب افزایش زمان بی دردی می گردد.
مجتبی میرزایی شهربانو عریان
مطالعات محققین قبلی نشان میدهد که هورمونهای گونادی اثرات مهمی روی رفتارهای تنظیمی وزن بدن دارند و مشخص گردیده که استرادیول اخذ آب و غذا و وزن بدن را در موش های صحرائی کاهش می دهد. در تحقیق حاضر، اثرات استرادیول والرات ، و دوآنالوگ صناعی آن یعنی اتینیل استرادیول و مسترانول (که کاربرد وسیعی در ترکیب قرص های ضدبارداری دارند)، روی اخذ آب و غذا و وزن بدن موش های صحرائی ماده بالغ مورد مطالعه و مقایسه قرار گرفته اند. دراین آزمایشات بیست و دو موش صحرائی که هرکدام 200 تا 250 گرم وزن داشتند مورد استفاده قرار گرفت . این حیوانات در شرایط آزمایشگاهی با دمای 22-+2 و تحت کنترل سیستم تنظیم کننده فتوپریودیسم نگهداری گردیده و غذا و آب بطور نامحدود دراختیار آنها قرار داده میشد. جهت انجام آزمایشهای مورد نظر، موش ها ده روز قبل از عمل اواریکتومی به قفس های انفرادی انتقال یافتند و طی چهار روز پایانی این دوره، بدون توجه به اینکه حیوانات در چه مرحله ای از سیکل جنسی هستند، از میزان اخذ غذا، اخذ آب و وزن بدن آنها اندازه گیری روزانه بعمل آمد. سپس موش ها تحت عمل جراحی اواریکتومی قرار گرفته و پس از طی دوره 15 روزه بهبودی، از پارامترهای مذکور مجددا" بمدت چهار روز اندازه گیری بعمل آمد. در مرحله بعد، حیوانات براساس یک برنامه زمانبندی شده با هر سه هورمون در سه مقطع زمانی 14 روزه تیمار گردیدند (هرمقطع با یک هورمون) که هرمقطع خود شامل سه دوره بوده الف - یک دوره چهار روزه، تحت عنوان " دوره پایه مبنا baseline period " که هیچ نوع عمل تزریقی انجام نمی گرفت ، اما از میزان مصرف روزانه اخذ غذا، اخذ آب و وزن بدن اندازه گیری صورت می گرفت . ب - دوره تزریقی 4 روزه"injection period" که طی آن ضمن اینکه از پارامترهای مذکور اندازه گیری روزانه بعمل می آمد، هر موش به میزان 36 ug/kg.b.w هورمون دریافت می نمود و دوزهای تزریقی برای هر سه هورمون مشابه بود. ج- دوره شش روزه بعدی، تحت عنوان دوره بهبودی (recovery)، که طی آن نه اندازه گیری کمیت داشتیم و نه تزریق هورمون. نتایج با استفاده از آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . تحلیل آماری داده ها نشان داد که : عمل اواریکتومی بطور معنی داری اخذ غذا، اخذ آب و وزن بدن را در مقایسه با افراد دست نخورده(intact) افزایش می دهد. ازطرف دیگر، مشاهده گردید که واردسازی استرادیول والرات کاهش معنی داری در اخذ آب و غذا و وزن بدن ایجاد می نماید. تزریق اتینیل استرادیول با دوز مشابه استرادیول والرات نیز موجب کاهش اخذ غذا و آب گردید اما روی وزن بدن تاثیرمعنی داری نداشت . بالاخره، اگر چه مسترانول اخذ غذای موش ها را کاهش داد اما روی اخذ آب و وزن بدن اثر معنی داری نداشت بدین ترتیب احتمال زیاد دارد که اثرات مختلف مشاهده شده از واردسازی دوزهای مشابه استرادیول و آنالوگ های آن، بازتابی از خواص فارماکوکینتیکی متفاوت این هورمونها باشد.
فروزان همایونفر شهربانو عریان
بمنظور بررسی اثرات هیستامین بر بافتهای رحم، آدرنال، تخمدان و هورمونهای fsh و lh، موشهای rat ماده بالغ (نژاد
رضا فخاری شهربانو عریان
در این تحقیق، بررسی و شناخت بیولوژی تولید مثل طوطی ماهی زرد پولک (scarus ghobban) خلیج فارس از میان انواع طوطی ماهیان (scaridae) مورد مطالعه قرار گرفت . جهت بررسی بیولوژی تولید مثل طوطی این ماهی در مدت 12 ماه از فروردین ماه لغایت اسفند ماه 1376 تعداد 200 ماهی از مراکز تخلیه صید محلی (از جمله دهکده های صیادی بستانه و حسینه در منطقه بندر لنگه) خریداری شد که شامل 110 عدد نر و 25 عدد نابالغ بودند. مناطق صخره ای و جزایر مرجانی اطراف جزایر فارو، لارک و فشم و ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک مهمترین نقاط پراکنش این ماهیان بوده است . تعیین جنسیت کل نمونه ها از روی ظاهر گنادها و نیز برشهای بافتی صورت پذیرفت و حداکثر و حداقل طول ماهی ماده به ترتیب 55 و 34 سانتی متر و برای نرها 60 و 36 سانتی متر بود. حداکثر و حداقل وزن ماهیان ماده به ترتیب 2450 و 400 گرم و در مورد نرها 2550 و 550 گرم بود. دوره اصلی تخمریزی توسط شاخص گناد و سوماتیک (gsi) برای این ماهیان از اسفند تا خرداد و زمان اوج تخمریزی آن، اردیبهشت تشخیص داده شد. میزان هماوری مطلق ماهی بر اساس شمارش تخمک در سه نمونه ماهی ارائه شده است .
لیلی سپهر آرا شهربانو عریان
هیستامین یکی از نوروترنسیمترهای آمینرژیک می با شد که نقش مهمی را در تنظیم اعمال فیزیولوژیکی متعدد ایفا می کند. هیستامین در مغز پستانداران در تعداد محدودی از نورونهای واقع در هسته توبرومامیلاری هیپوتالاموس خلفی سنتز می شود.نورونهای هیستامینرژیک بطور منتشری در اکثر نواحی مغزی انشعاب یافته و در بسیاری از اعمال مغزی از جمله تغذیه و نوشیدن دخالت دارند. از سوی دیگر مطالعات دلالت بر تاثیر سیستم اپیوئیدرژیک بر جذب آب دارد. در این پژوهش ، تداخل عملکرد این دو سیستم را بر جذب آب با تزریق مرکزی هیستامین و آنتاگونیست های آن (رانیتیدین، پیریلامین)و مورفین و نالوکسان(آنتاگونیست اوپیوئیدی) در موشهای صحرایی نر بالغ نژاد ویستار مورد تحقیق قرار گرفته است.
حمیده افتخاری شهربانو عریان
اثرات تزریق درون صفاتی (i.p.) پیریلامین آنتاگونیست گیرنده h1 هیستامین و سایمتیدین آنتاگونیست گیرنده h2 هیستامین، بر روی زمان تاخیر در ورود به بخش تاریک (step-through latency, stl) از طریق تست یادگیری احترازی غیر فعال و نیز سطح پلاسمایی atch و کورتیزول در موش صحرائی (rat) مورد مطالعه قرار گرفت. تزریق درون صفاتی (i.p.) پیریلامین با غلظت های 20 mg.kg-1 و 10 سایمتیدن با غلظت های 20mg.kg-1 و 10 موجب تخریب بیادآوری در شیوه احترازی غیر فعال - که امروزه وسیله مناسبی برای بررسی فرآیند حافظه می باشد- به غلظت موثر 20 mg/kg می شود. دو دارو در روز 5mg.kg-1 تاثیر معنی داری بر روی زمان stl به جا نمی گذارند. در این پروژه تحقیقاتی، بکارگیری آنتاگونیست های گیرندهh1 و h2 هیستامین، موجب کاهش سطح پلاسمایی acth و کورتیزول شده است. بطوریکه پیریلامین و سایمتیدین هر دو در دوزهای 20 mg.kg و 10 باعث کاهش سطح پلاسمایی atch و کورتیزول با غلظت 20 mg.kg-1 شده اند. دوز 5mg.kg-1 دو دارو بر روی میزان atch و کورتیزول غیر موثر بوده است. تزریق توام پیریلامین با غظلت موثر 20 mg.lg و سایمتیدین با غظلت موثر 20mg.g-1 بدون اینکه حالت سینرژیستی ایجاد کند، باعث تخریب بیادآوری شده و زمان تاخیر در ورود به بخش تاریک (stl) را کاهش داده است. بعلاوه میزان پلاسمایی کورتیزول و atch در تزریق توام دو دارو کاهش یافته است. بطوریکه در مورد کورتیزول حالت سیترژیستی ایجاد کرده و در مورد atch بدون ایجاد حالت سینرژیستی موجب کاهش سطح پلاسمایی atch شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد که گیرنده های h1 و h2 هیستامین هر دو در بیادآوری حافظه نقش دارند. ولی با توجه به اینکه در دوز موثر 20mg.kg-1 پیریلامین آنتاگونیست گیرنده h1، میزان stl را بیش از سایمتیدین آنتاگونیست گیرنده h2 ، در این دوز کاهش داده است، چنین به نظر می رسد که گیرنده h1 در فرآیند تثبیت حافظه ارجح باشد. در مورد نقش هیستامین بر روی سطح پلاسمایی acth و کورتیزول نیز یافته ها نشان می دهند که هیستامین آزاد شدن atch را در سطح هیپوتالاموس از طریق فاکتورهای هیپوتالاموسی مانند avp یا crh انجام می دهد. چرا که فیبرهای عصبی هیستامینرژیک درهسته های pvn و son که محل اجسام سلولی نورونهای آزاده کننده avp و crh می باشد، از لحاظ نوروآناتومیکی شناسایی شده اند. در مورد افزایش سطح کورتیزول در اثر هیستامین به نظر می رسد acth واسطه این ترشح باشد. ولی وجود فاکتورهای احتمالی دیگر نظیر کاتکول آمین ها و ماده p را نباید نادیده گرفت. احتمال دیگر این است که هیستامین مستقیما بر روی بخش قشری غده آدرنال اثر کند و منجر به آزادسازی کورتیزول شود. بهر حال گیرنده های h1 و h2 هر دو در آزادسازی acth و کورتیزول نقش دارند و آنتاگونیست های دکر شده باعث مهار این عملکرد می شوند. حال با توجه به اینکه acth با تاخیر انداختن زمان فراموشی باعث تمرکز، دقت و تسهیل در بیادآوری حافظه می شود و کورتیزول با حذف پاسخهای نامناسب، سازش رفتاری را فراهم می آورد و هیستامین منجر به آزادسازی و افزایش سطح پلاسمایی این دو شده است، این پروژه پیشنهاد می کند که امکان دارد هیستامین از طریق افزایش سطح این دو هورمون، باعث بهبود بیادآوری و حافظه شود.
حیدر آقا بابا شهربانو عریان
کورتیزول و acth با اثر برروی سیستم نورواندوکراین و مناطق خاصی از مغز از جمله برجستگی میانی median eminance اندام زیر فورتیکس و نهایتا هیپوتالاموس ، فعالیت محور hpa را تحت تاثیر قرار می دهند همانطور که می دانیم محور hpa بر حافظه و یادگیری تاثیر مستقیم دارد و با تغییر در میزان فعالیت این محور میزان حافظه و یادگیری را دچار تغییرمی کند.دو سیستم نوروترانسمیتری مهم در زمینه حافظه و یادگیری ، سیستم کولینرژیکی موسکارینی و سیستم اپیوئیدی می باشند.آتروپین بعنوان آنتاگونیست گیرنده های موسکارینی ، مورفین بعنوان آنتاگونیست و نالوکسان بعنوان آگونیست گیرنده اپیوئیدی در این تحقیق بکار گرفته شدند.این یافته ها مشخص کردند که تزریق صفاتی آتروپین و مورفین باعث کاهش در میزان حافظه و یادگیری می شوند . تزریق درون صفاقی نالوکسان نیز در دوز پایین باعث افزایش و در دوزهای بالا باعث کاهش سطح حافظه و یادگیری در موش صحرایی می شوند.میانکنش بین آنتاگونیست های هر دو سیستم و نیز میانکنش بین آتروپین و مورفین نیز باعث القای سینرژیستی بر حافظه و یادگیری می گردد.ولی در مورد میانکنش بین آنالوگهای سیستم اپیوئیدرژیکی یکنوع اثر تعدیلی مشاهده می شود.