نام پژوهشگر: عادل زاهد
حدیثه محمودی عادل زاهد
هدف پژوهش حاضر، مقایسه سبکهای دلبستگی و سرسختی روانشناختی در نوجوانان فاقد و واجد والدین در شهرستان اردبیل بود. برای این منظور، از بین تمام مدارس متوسطه شهرستان اردبیل، 18 مدرسه با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و سپس با روش نمونه گیری ساده، 150 نوجوان(75 دختر و 75 پسر) را به عنوان نمونه انتخاب نمودیم. آزمودنی ها با پر کردن مقیاس سبکهای دلبستگی و پرسشنامه سرسختی روانشناختی، در این پژوهش شرکت نمودند. برای تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس دو متغیره استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که سبک های دلبستگی و میزان سرسختی روانشناختی در نوجوانان فاقد و واجد والدین با هم متفاوت است. به عبارت دیگر، نوجوانان واجد والدین از سبک دلبستگی ایمن بالاتر و میزان سرسختی روانشناختی بالاتر و نوجوانان فاقد والدین بویژه نوجوانان فاقد مادر از سبک دلبستگی ناایمن بالاتر و میزان سرسختی روانشناختی پایین تری برخوردار بودند. نوجوانان پسر و دختر از لحاظ سبکهای دلبستگی و نیز میزان سرسختی روانشناختی با هم تفاوت معناداری نداشتند. همچنین بین سبک دلبستگی و میزان سرسختی روانشناختی این نوجوانان در تعامل با جنسیت آنها تفاوت معناداری بدست نیامد. با توجه به یافته ها می توان چنین استنباط کرد که حضور والدین بویژه مادر، عامل مهمی در ایجاد سبک دلبستگی ایمن و نیز افزایش میزان سرسختی روانشناختی در نوجوان به حساب می آید. بنابراین نقش مادر در ایجاد سلامت روانی در فرزندان، پررنگتر می شود.
محمد بهاری محمد نریمانی
تاکنون تحقیقات متعددی در عرصه سبب شناسی اختلال اسکیزوفرنی انجام گرفته است ولی نتایج مشخصی در رابطه با سبب شناسی این اختلال بدست نداده است. با این حال تحقیقات بین متغیرهای شخصیتی و اختلال اسکیزوفرنی رابطه معنی داری نشان داده اند. افراد مبتلا به این اختلال نقایص شخصیتی پیش از بیماری و در حین بیماری را از خود بروز می دهند. هدف پژوهش حاضر، تعیین نقش سرشت، منش و آلکسی تایمی در تمییز علایم مثبت و منفی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بود. برای این منظور نمونه این پژوهش شامل 100بیمار مرد مبتلا به اسکیزوفرنی بود که به روش نمونه گیری در دسترس براساس تشخیص روانپزشک و روانشناس کارشناسی ارشد بالینی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه بالینی ساختاریافته براساس dsm، مقیاس سنجش علایم مثبت و منفی آندرسون، مقیاس آلکسی تایمی تورنتو و پرسشنامه سرشت و منش استفاده شد. شرکت کننده ها هر کدام به طور انفرادی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های پژوهش با روش های آماری همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیری و تحلیل ممیز تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد که سرشت و منش با علایم منفی رابطه معناداری دارد. اما سرشت و منش با علایم مثبت رابطه معنی داری نداشتند. همچنین نتایج نشان داد که ابعاد خود فراروی، همکاری و آسیب پرهیزی از قوی ترین پیش بینی کننده های علایم منفی ، و آسیب پرهیزی و خودفراروی، از قوی ترین پیش بینی کننده های علایم مثبت بودند. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که میانگین نمرات ناگویی خلقی و مولفه های آن( دشواری درتشخیص احساسات، دشواری در توصیف احساسات و تفکر عینی) در بیماران اسکیزوفرنی دارای علایم منفی در مقایسه با بیماران اسکیزوفرنی دارای علایم مثبت، بیشتر است (0/001>p). نتایج تحلیل ممیز نشان داد که 32 درصد واریانس 2 متغیر دشواری درتشخیص احساسات و تفکر عینی برای تنها تابع ممیز از اختلاف بین دو گروه اسکیزوفرنی دارای علایم منفی و مثبت تبیین می شود. این نتایج تلویحات مهمی در آسیب شناسی روانی اسکیزوفرنی دارد. این نتایج بیان می کند که نیمرخ های سرشتی و منشی بیماران اسکیزوفرنی ممکن است نقش مهمی در طرح ریزی درمانهای شناختی داشته باشد. همچنین براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که این بیماران در توصیف و تشخیص احساسات و تفکر عینی مشکلات بیشتری دارند. همچنین ناگویی خلقی زمینه تشدید علایم منفی بیماری اسکیزوفرنی را فراهم می سازد. این نتایج بیان می کند که ناگویی خلقی می تواند در مداخلات اولیه برای بیماران اسکیزوفرنی موثر باشد
فاطمه مدانلو عباس ابوالقاسمی
داغدیدگی پدیده ای است که با انواع آسیب های جسمی و روانی مرتبط است، بویژه اگر عزیز از دست رفته فرزند باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط تاب آوری، استرس مثبت و منفی، راهبردهای مقابله با استرس و حمایت اجتماعی با وضعیت روانشناختی در زنان داغدیده انجام شد. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی زنان داغدیده ی شهرستان ساری بود. نمونه این پژوهش 120 نفر زنان داغدیده و غیرداغدیده بود که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس های استرس ادراک شده، مقابله با استرس، تاب آوری و حمایت اجتماعی و فرم کوتاه پرسشنامه نشانه های روانی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، از روش های ضریب همبستگی پیرسون، ضریب رگرسیون چند متغیری و تحلیل ممیز استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین تاب آوری و وضعیت روانشناختی رابطه ی منفی معنی داری(0/37- =r)وجود دارد(0/001 >p). بین استرس منفی و وضعیت روانشناختی رابطه ی مثبت معنی داری(0/52 =r)وجود دارد. بین استرس مثبت و وضعیت روانشناختی رابطه ی مثبت معنی داری(0/51 =r)وجود دارد. بین راهبرد مقابله شناختی و وضعیت روانشناختی رابطه ی منفی معنی داری(0/33-=r)وجود دارد. اما بین راهبرد مقابله رفتاری(0/10- =r) و اجتنابی (0/14=r) با وضعیت روانشناختی زنان رابطه معنی داری(0/05< p) بدست نیامد. همچنین بین حمایت اجتماعی و وضعیت روانشناختی زنان رابطه معنی داری بدست نیامد(0/05< p). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که حدود 72 درصد واریانس مربوط به وضعیت روانشناختی توسط متغیرهای حمایت اجتماعی، راهبردهای اجتنابی، شناختی و رفتاری ، تاب آوری و استرس های مثبت و منفی تبیین می شود. همچنین تحلیل ممیز نشان داد که استرس منفی و شکایت جسمانی در تمیز بین زنان داغدیده و سغیرداغدیده به طور معنی داری نقش دارند. با توجه به اهمیت و نقش متغیر های ذکر شده در وضعیت روانشناختی زنان داغدیده می توان بیان کرد که این متغیرها نقش مهمی در وضعیت روانشناختی زنان داغدیده دارند و با طراحی برنامه ی مشاوره ی انفرادی و گروهی می توان وضعیت روانشناختی افراد تحت آسیب را بهبود بخشید.
شیوا رحیم زادگان محمد نریمانی
پژوهش حاضر به مقایسه ی شادکامی و سبک های عشق در مردان تک همسر و چند همسر ساکن مناطق 1 تا 5 شهر تهران پرداخته است. نمونه پژوهش شامل 60 نفر، (30 نفر مردان چند همسر) به شیوه نمونه گیری در دسترس و 30 نفر از مردان تک همسر به شیوه ی همتاسازی در متغیرهای سن، سطح تحصیلات و شغل، انتخاب شدند. داده های پژوهش توسط پرسش نامه سبک های عشق لی و فهرست شادکامی آکسفورد جمع آوری شد. نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل رگرسیون چند متغیره با شیوه ورود، نشان داد که میزان شادکامی در مردان چند همسر بالاتر از مردان تک همسر است و شادکامی بر اساس سبک های عشق ورزی قابل پیش بینی است . همچنین نتایج نشان داد که در گروه مردان چند همسر عشق وابستگی و در گروه مردان تک همسر، عشق واقع گرایانه مهم ترین پیش بینی کننده شادکامی می باشد. نتایج این پژوهش بررسی سبک های عشق زوجین را قبل از ازدواج نشان می دهد.
سرور مشوق محمد نریمانی
زمینه و هدف: ناباروری یک عامل استرس زای مهم در زندگی بوده و قبول شکست باروری مشکل می باشد. بسیاری از زوج ها با یک دوره درمانهای تکرارشونده و دردناک، با روند بدون پیشرفت مواجه می شود و در نهایت در زوج نابارور احساس ضعف در مقابل رسیدن به هدف پدیدار می شود که منجر به مشکلات روانی و تجربیات استرس زای هیجانی می شود. هدف این پژوهش، مقایسه اختلالات شخصیت و هوش معنوی در زنان نابارور و بارور مراجعه کننده به کلینیک های درمان ناباروری و زنان و زایمان شهر اهواز است. روش بررسی: این پژوهش از نوع مقطعی مقایسه ای است. 30 زن نابارور در کلینیکهای درمان ناباروری و زنان و 30 زن بارور در کلینیکهای زنان و زایمان با روش نمونه گیری تصادفی ساده، انتخاب شدند اطلاعات بوسیله آزمون چند محوری میلون3، آزمون هوش معنوی ویک پرسشنامه دموگرافیک گردآوری شد، از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری به منظور تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج : میانگین نمرات با زنان بارور در الگوهای بالینی شخصیت(اجتنابی، افسرده، وابسته، خودآزار، پارانوئید و در نشانگان بالینی اضطراب، شبه جسمی ، افسرده خویی، استرس پس از ضربه و افسردگی اساسی در زنان نابارور درمقایسه با زنان بارور تفاوت معنی داری دارند(05/0p‹). در هوش معنوی نیز زنان نابارور درمقایسه با زنان بارور در هوش معنوی و مولفه های آن تفاوت معنی داری با زنان بارور دارند و میانگین زنان نابارور در تمام این مولفه ها پایین تر از زنان بارور بود (01/0p‹). نتیجه گیری: استفاده از درمانهای روانشناسی خصوصا رواندرمانی حمایتی باید در چارچوب درمانهای ناباروری مورد توجه قرار گیرد از طرفی با توجه به معنی دار بودن تفاوت هوش معنوی زنان نابارور و بارور، توجه به معنویت در این گروه از بیماران احساس می شود و تقویت این مولفه می تواند گامی در پیشبرد موفقیتهای درمانی آنها باشد.
کلثوم اله قلیلو عباس ابوالقاسمی
: سوء مصرف مواد مخدر و وابستگی به آن یک پدیده ی مزمن و عود کننده است که با آسیب های شدید جسمی، مالی، خانوادگی و اجتماعی همراه است. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ی مهارتهای هوشیاری فراگیر، فراشناخت و تنظیم هیجان با رفتار بین فردی سوء مصرف کنندگان مواد انجام شد. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی مراجعین سوء مصرف کننده ی مواد به مراکز ترک اعتیاد شهرستان اردبیل بود. نمونه ی این پژوهش 100 نفر سوء مصرف کننده ی مواد بود که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی مهارتهای هوشیاری فراگیر، پرسشنامه ی فراشناخت، مقیاس تنظیم هیجان و شاخص رفتار بین فردی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از پژوهش، از روش های ضریب همبستگی پیرسون و ضریب رگرسیون چند متغیری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین مهارت های هوشیاری فراگیر و شاخص رفتار بین فردی رابطه ی مثبت معنی دار (001/0> p ، 42/0= r) وجود دارد. بین فراشناخت و شاخص رفتار بین فردی رابطه ی منفی معنی دار (01/0>p، 34/0- =r ) بدست آمد. همچنین راهبردهای مثبت تنظیم هیجان(37/0=r ) و راهبردهای منفی تنظیم هیجان(32/0-=r) با شاخص رفتار بین فردی رابطه ی معنی داری داشتند(01/0 >p). نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که که حدود 36 درصد واریانس مربوط به شاخص رفتار بین فردی توسط متغیرهای فراشناخت، مهارت های هوشیاری فراگیر، راهبردهای مثبت و منفی تنظیم هیجان تبیین می شود. این نتایج با یافته های پژوهشی دیگر همسویی دارد. با توجه به نقش مهارتهای هوشیاری فراگیر، فراشناخت و راهبردهای تنظیم هیجان در رفتار بین فردی سوء مصرف کنندگان می توان بیان کرد که این متغیرها نقش مهمی در پیشگیری از سوء مصرف مواد دارند و با طراحی برنامه های آموزش مهارتهای هوشیاری فراگیر، مهارتهای فراشناختی و راهبردهای تنظیم هیجان می توان رفتار بین فردی آنها را بهبود بخشید.
رعنا حرفتی سبحانی لیل آبادی حسین قمری گیوی
هدف کلی این پژوهش "تعیین اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر روی کودکان آزاردیده جسمی" بود. این تحقیق از نوع آزمایشی بوده و به صورت کنترل گروههای نابرابر با دو گروه می باشد. برای شناسایی کودکان آزاردیده جسمی ابتدا آیتمهای مربوط به مقیاس آزار جسمی بر روی 306 دانش آموز دختر دو مدرسه از مدارس دخترانه ابتدایی شهر اردبیل به اجرا درآمده سپس از بین 70 کودکی که بالاترین نمرات را بدست آورده بودند، 30 دانش آموز به صورت تصادفی انتخاب گردیدند. در فرآیند درمان این 30 نفر به 25 نفر افت پیدا کرده و در قالب دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. جلسات درمانی در 8 قالب جلسه تشکیل شد. در این جلسات روش درمانی شناختی-رفتاری (تکنیکهای کنترل خشم و ابراز وجود برای کاهش پرخاشگری و تن آرامی و بازسازی شناختی برای نشانه های اختلال استرس پس از سانحه) مورد استفاده قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیره (manova) و آزمون t مستقل استفاده شد. یافته های پژوهشی نشان داد، نمرات آزمون پرخاشگری کودکان آزاردیده به صورت کلی و نیز مولفه های آن یعنی خشم، تهاجم و لجاجت نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون نیز تفاوت معنی داری از خود نشان داد. همچنین یافته ها نشان داد که درمان شناختی-رفتاری باعث کاهش در نشانه های اختلال استرس پس از سانحه به صورت کلی و نیز هر سه مولفه آن یعنی تجربه مجدد، برانگیختگی و اجتناب می شود.
محمد نظری عادل زاهد
یکی از ارکانی که در هر کشوری از اهمیت ویژه ای برخوردار است، نظام آموزش عالی است. از این رو وضعیت تحصیلی دانشجویانی که در این مقطع مشغول به تحصیل می باشند از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. لذا پژوهش حاضر به منظور بررسی ارتباط کمال گرایی، عواطف خودآگاه و تعلل ورزی با وضعیت تحصیلی دانشجویان انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی پیوسته روزانه بود که از 2083 تشکیل می شد. نمونه این پژوهش شامل 400 نفر (200 پسر و 200 دختر) بود که به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند، که در نهایت تعداد آنها به 365 نفر تقلیل یافت. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه کمال گرایی، مقیاس عواطف خودآگاه، مقیاس تعلل ورزی تاکمن و مقیاس اعتماد به نفس تحصیلی استفاده شد. داده های پژوهش با روشهای ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین کمال گرایی، شرم و گناه با عملکرد تحصیلی رابطه منفی وجود دارد و غرور با عملکرد تحصیلی رابطه مثبت دارد ولی عملکرد تحصیلی با تعلل ورزی رابطه نداشت. همچنین کمال گرایی و تعلل ورزی با اعتماد به نفس تحصیلی رابطه منفی داشتند ولی شرم، گناه و غرور با اعتماد به نفس تحصیلی مرتبط نبودند. از بین ابعاد کمال گرایی خودمدار، دیگرمدار و جامعه مدار، فقط بعد جامعه مدار با اعتماد به نفس تحصیلی رابطه نداشت ولی دو بعد دیگر هم با اعتماد به نفس تحصیلی و هر سه بعد با عملکرد تحصیلی رابطه منفی داشتند. همچنین مشخص شد که حدود 20 درصد از واریانس مربوط به عملکرد تحصیلی توسط کمال گرایی، تعلل ورزی و شرم پیش بینی می شود و حدود 11 درصد واریانس مربوط به عزت نفس تحصیلی توسط کمال گرایی و تعلل ورزی پیش بینی می شود. سه متغیر کمال گرایی، عواطف خودآگاه و تعلل ورزی روی هم 32 درصد از واریانس مربوط به وضعیت تحصیلی دانشجویان را پیش بینی می کنند. این نتایج تلویحات مهمی در زمینه آموزش و مشاوره دانش آموزان استثنایی و بهنجار دارد.
محمد مرادی سروش محمد نریمانی
تغییرات مهم بر دنیای کار اثر می گذارند. نمونه هایی از این تغییرات افزایش رقابت جهانی، تاثیر فن آوری اطلاعات، تجدید ساختار و فرایند های کاری و نیز توسعه حیطه های خدماتی می باشند. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ی صفات انگیزشی، سرمایه اجتماعی سازمانی و جهت گیری مذهبی با عملکرد شغلی کارکنان انجام شد. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان مراکز تولیدی-صنعتی شهر اردبیل بود. نمونه این پژوهش 200 نفر از کارکنان مراکز تولید-صنعتی بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه عملکرد شغلی، پرسشنامه صفات انگیزشی، پرسشنامه سرمایه اجتماعی سازمانی و پرسشنامه جهت گیری مذهبی استفاده شد. داده های پژوهش با روش های ضریب همبستگی پیرسون و ضریب رگرسیون چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که تبحر شخصی با عملکرد شغلی (45/0r=) همبستگی مثبت معنی دار اما با رفتار های ضد تولید ( 33/0=r) همبستگی منفی معنی داری دارد. برتری رقابتی با عملکرد شغلی (44/0r=) همبستگی مثبت معنی دار اما با رفتار های ضد تولید (32/0=r) همبستگی منفی معنی داری داشت (01/0 >p). بین اضطراب انگیزش با عملکرد شغلی (10/0r=) و رفتار های ضد تولید (03/0r=) رابطه معنی داری بدست نیامد. سرمایه اجتماعی سازمانی با عملکرد شغلی (40/0=r) رابطه مثبت معنی دار اما با رفتار های ضدتولید (35/0=r) همبستگی منفی معنی داری داشت (01/0 >p). همچنین بین جهت گیری مذهبی درونی با عملکرد شغلی (28/0=r) همبستگی مثبت معنی دار اما با رفتار های ضد تولید (43/0=r) همبستگی منفی معنی دار بدست آمد (01/0 >p). اما بین جهت گیری مذهبی بیرونی با عملکرد شغلی (07/0r=-) و رفتار های ضدتولید (13/0r=-) رابطه معنی داری پیدا نشد. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که حدود 32 درصد واریانس مربوط به عملکرد شغلی توسط متغیر های صفات انگیزشی، سرمایه اجتماعی سازمانی و جهت گیری مذهبی تبیین می شود. با توجه به نقش صفات انگیزشی، سرمایه اجتماعی سازمانی و جهت گیری مذهبی در عملکرد شغلی کارکنان می توان بیان کرد که این متغیر ها نقش مهمی در بهبود و پیشرفت عملکرد شغلی دارند. این نتایج تلویحات مهمی در ارتباط با کار و عملکرد شغلی برای مراکز تولیدی و خدماتی دارد.
فاطمه بربصره عادل زاهد
یکی از عواملی که بر رضامندی زناشویی زوجین تأثیر عمده ای دارد و می تواند آن را پیش بینی نماید، ویژگی های شخصیتی هر یک از زوجین می باشد. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش آندروژنی، تکانشوری و سبک برونگرایی در پیش بینی رضامندی زناشویی زوجین درگیر و عدم درگیر طلاق انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مراجعین(زوجین درگیر طلاق) به دادگاه خانواده شهر اردبیل بود. نمونه این پژوهش 50 زوج در حال طلاق بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. همچنین 50 زوج عدم درگیر طلاق جهت مقایسه با آن نمونه همتا شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رضامندی زناشویی، پرسشنامه نقش جنسیتی، پرسشنامه تکانشوری و پرسشنامه درونگرایی- برونگرایی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش های ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چند متغیری و تحلیل واریانس دو عاملی استفاده شد. نتایج نشان داد که بین آندروژنی، تکانشوری و سبک برونگرایی با رضامندی زناشویی رابطه معنی داری وجود دارد. به طوری که در گروه زوجین درگیر طلاق آندروژنی رابطه مثبت معنی دار و تکانشوری رابطه منفی معنی داری با رضامندی زناشویی داشتند، اما بین سبک برونگرایی و رضامندی زناشویی رابطه معنی داری بدست نیامد. همچنین در گروه زوجین عدم درگیر طلاق تکانشوری و سبک برونگرایی رابطه منفی معنی داری با رضامندی زناشویی داشتند، اما بین آندروژنی و رضامندی زناشویی رابطه معنی داری بدست نیامد. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که حدود 34 درصد واریانس مربوط به رضامندی زناشویی توسط متغیرهای آندروژنی و تکانشوری تبیین می شود. نتایج تحلیل واریانس دو عاملی نشان داد که بین دو گروه زوجین درگیر و عدم درگیر طلاق از نظر متغیرهای آندروژنی، تکانشوری و رضامندی زناشویی تفاوت معنی داری وجود دارد. با توجه به نقش آندروژنی، تکانشوری و سبک برونگرایی در پیش بینی رضامندی زناشویی می توان گفت که این متغیرها نقش مهمی در افزایش رضامندی زناشویی و پیشگیری از طلاق دارند و با طراحی مشاوره های قبل از ازدواج مناسب می توان به این هدف رسید.
سمیه سلیمی شکراب عادل زاهد
چکیده: اضطراب امتحان پدیده ای شایع در نظام آموزشی کشور ما محسوب می شود که بر پیشرفت تحصیلی و سلامت روانی دانش آموزان تاثیرات مخربی داشته و باعث کاهش کارآمدی تحصیلی آنها می شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش هوش معنوی و هوش هیجانی در پیش بینی اضطراب امتحان دانش آموزان دختر تیز هوش و عادی دبیرستان های شهرستان اردبیل بود. این پژوهش از نوع همبستگی بوده و دارای 2 نمونه می باشد: الف- برای تعیین میزان شیوع اضطراب امتحان در دانش آموزان دختر تیزهوش وعادی، نمونه ای به تعداد 450 نفر از میان دانش آموزان دختر سال سوم متوسطه انتخاب شد (دانش آموزان تیزهوش از طریق کل شماری انتخاب شدند).ب- درمرحله دوم به منظور بررسی اثر مستقیم هوش هیجانی و اثر غیر مستقیم آن با واسطه هوش معنوی بر میزان اضطراب امتحان دانش آموزان دختر تیزهوش وعادی، از نمونه اصلی (450n=)، نمونه ای با حجم 280 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب گردید(210 نفر از دانش آموزان عادی در 3 رشته علوم ریاضی، تجربی و انسانی و 70 نفر از دانش آموزان تیزهوش در 2رشته علوم ریاضی وتجربی انتخاب شدند). ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه های اضطراب امتحان اسپیل برگر، هوش هیجانی بار-آن و هوش معنوی غباری بناب بود. از آزمون همبستگی پیرسون، آزمون t برای دو گروه مستقل و تحلیل واریانس چند متغیره برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. همچنین از روش تحلیل مسیر نیز برای آزمون فرضیه ها استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که میزان شیوع اضطراب امتحان در دانش آموزان دختر تیزهوش وعادی مقطع سوم متوسطه شهرستان اردبیل2/28 درصد می باشد. همچنین نتایج نشان داد که هوش هیجانی براضطراب امتحان دانش آموزان دختر تیزهوش وعادی اثر مستقیم دارد. اما این فرضیه که هوش هیجانی با واسطه هوش معنوی براضطراب امتحان دانش آموزان دختر تیزهوش وعادی اثر غیرمستقیم دارد، تائید نشد.این نتایج نشان می دهند که آموزش مهارت های هوش هیجانی نقش مهمی در کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان دارد. همچنین لزوم توجه به نیازهای معنوی دانش آموزان و ارائه آموزشهای لازم برای رشد و پرورش هوش معنوی آنها ضروری به نظر می رسد و می تواند گامی مهم در کاهش اضطراب امتحان و بهبود عملکرد تحصیلی آنها باشد.
شیرین جمشیدی معرفت سیاه کوهیان
نام خانوادگی دانشجو: جمشیدی نام: شیرین عنوان پایان نامه: بررسی تأثیر فعالیت حاد ورزشی بر غلظت آدیپونکتین و لپتین سرم خونی مردان غیر فعال دارای اضافه وزن اساتید راهنما: دکتر لطفعلی بلبلی و دکتر معرفت سیاه کوهیان استاد مشاور: دکتر عادل زاهد مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد رشته: تربیت بدنی گرایش: فیزیولوژی ورزشی دانشگاه: محقق اردبیلی دانشکده: ادبیات و علوم انسانی اردبیل تاریخ فارغ التحصیلی: 11/12/89 تعداد صفحه:81 کلید واژه ها: فعالیت حاد ورزشی، لپتین، آدیپونکتین ، مردان دارای اضافه وزن چکیده: هدف از این تحقیق بررسی تأثیر فعالیت حاد ورزشی بر غلظت لپتین و آدیپونکتین سرم خونی مردان غیر فعال دارای اضافه وزن بود. 20 مرد دارای اضافه وزن (سن 18/5 ± 85/38 سال، وزن 95/6 ± 25/87 کیلوگرم، قد 66/0 ± 10/174 سانتی متر، 32/1 ± 87/28 bmi کیلوگرم بر مترمربع و درصد چربی بدن 64/3 ± 52/27) به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت نمودند. کلیه آزمودنی ها 72 ساعت قبل از انجام آزمون تحت رژیم غذایی ایزوکالریک قرار گرفتند. آزمودنی ها به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند، گروه تمرین پروتکل تمرینی دویدن اختیاری روی سطوح ماسه ای به مسافت 2 کیلومتر را انجام دادند. نمونه خونی گروه تمرین در حالت ناشتایی، قبل از تمرین، 30 دقیقه و 24 ساعت بعد از تمرین جمع آوری شد، در حالی که گروه کنترل فقط در دو حالت ناشتایی و هم زمان با 30 دقیقه بعد از تمرین خون گیری شدند. برای مقایسه تأثیر فعالیت هوازی بر فاکتورهای خونی از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد و همچنین برای مقایسه آن با گروه کنترل از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که فعالیت حاد ورزشی باعث افزایش(23/14 درصد) معنی داری در غلظت آدیپونکتین، 30 دقیقه پس از فعالیت هوازی یک جلسه ای شد( 05/0 > p )، در حالی که گروه کنترل هم زمان با 30 دقیقه بعد از تمرین کاهش معنی داری در غلظت آدیپونکتین داشتند. غلظت لپتین 30 دقیقه پس از تمرین کاهش ناچیزی داشت و 24 ساعت بعد از آن نیز به کاهش بیشتر خود ادامه داد، در حالی که گروه کنترل هم زمان با 30 دقیقه پس از تمرین افزایش قابل توجهی در غلظت لپتین داشته اند. نتیجه این که در پاسخ به فعالیت حاد ورزشی در گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل تغییر معنی داری در این هورمون ها مشاهده نشد.
علیرضا توکلی ساری بگلو لطفعلی بلبلی
هدف: منابع انسانی جوان یک ثروت ملی برای رسیدن به توسعه پایدار در هر جامعه قلمداد می شود و از آنجا که تحقیقات انجام شده در ایران و سایر کشورها حاکی از وضعیت نابسامان تغذیه ای این گروه سنی می باشد، در این مطالعه رابطه آگاهی تغذیه ای، تن سنجی و آمادگی جسمانی دانش آموزان مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روش ها: این مطالعه به روش توصیفی- همبستگی و بر روی 330 نفر از پسران دانش آموز (18-16 سال) مدارس دولتی شهرستان شهریار، که به روش خوشه ای- تصادفی انتخاب شدند، انجام پذیرفت. آگاهی تغذیه ای توسط پرسشنامه و قد، وزن، شاخص توده بدن و درصد چربی به عنوان شاخص آنتروپومتریک و آزمون های دو 60 متر، دو 545 متر، پرش جفت، بارفیکس، انعطاف پذیری و دو 9×4 برای سنجش آمادگی جسمانی به عمل آمد. داده ها توسط نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دانش تغذیه ای و قد رابطه مثبت و معنی داری وجود داشت (004/0=p). همچنین بین دانش تغذیه ای آزمودنی ها و وزن، شاخص توده بدن و درصد چربی رابطه مثبت و معنی داری وجود داشت(05/0>p). همچنین بین دانش تغذیه ای و انعطاف پذیری آزمودنی ها رابطه مثبت و معنی داری مشاهده شد(016/0=p). بین دانش تغذیه ای آزمودنی ها و دو 60 متر نیز رابطه مثبت و معنی داری وجود داشت(046/0=p)؛ ولی بین دانش تغذیه ای و پرش جفت پا، 9×4 چابکی و نیز آزمون بارفیکس آزمودنی ها رابطه معنی داری مشاهده نشد(05/0>p). بین شاخص های آنتروپومتریک و شاخص های آمادگی جسمانی آنان، وقتی که آزمون های آمادگی جسمانی، جداگانه مورد بررسی قرار گرفت، ارتباط معنی داری مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد با این که دانش تغذیه ای تنها عامل مرتبط با رفتارهای تغذیه ای که منجربه دستیابی به جسم سالم از لحاظ ترکیب بدن و آماده از لحاظ کارآیی های حرکتی بشود، نیست،ولی بالا بردن آگاهی های تغذیه ای نوجوانان با تدوین برنامه های آموزشی و تشویق به انجام فعالیت های بدنی، می تواند باعث ارتقاء سطح سلامت تغذیه ای و پیرو آن بهبود شاخص های تن سنجی و بالا بردن سطح آمادگی جسمانی دانش آموزان برای انجام وظایف محوله بشود.
خدیجه نصرنژاد نشلی عباس معمارباشی
هدف از تحقیق حاضر تاثیر تغییرات چگالی ویژه ادراری در برآورد vo2max بود.روش تحقیق: بدین منظور 14 دانشجوی دختر غیر فعال (سن: 54/1±6/21 سال؛ bmi: 18/3±90/22 کیلوگرم/مترمربع؛ vo2max: 18/4± 12/29 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) به صورت داوطلبانه در این طرح شرکت کردند. این تحقیق در طی یک دوره 5 روزه بصورت پیش آزمون و پس آزمون تک گروهی انجام شد. در مرحله اول، آزمودنی ها در وضعیت طبیعی قرار داشتند ابتدا از آنها نمونه ادراری برای تعیین چگالی ویژه ادراری دریافت شد و سپس وزن آزمودنی ها اندازه گیری شد و در نهایت از آزمون بالک و بروس برای اندازه گیری vo2max استفاده شد. مرحله دوم بعد از 12 ساعت پرآبی علاوه بر مصرف مایعات به اندازه 2? وزن بدنشان و یک ساعت قبل از اجرای آزمون به اندازه 1? وزن بدن آب مصرف کردند و مانند مرحله اول قبل از انجام آزمون نمونه ادراری و وزن آزمودنی ها اندازه گیری شد وسپس تست های بالک و بروس انجام گرفت. اندازه گیری تغییرات وزن بدن، چگالی ویژه ادراری، vo2max و تغییرات ph، آزمون آماری t برای گروه های همبسته و نرم افزارspss درسطح معناداری 05/0? p مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: چگالی ویژه ادراری کاهش معناداری یافت، vo2max آزمودنی ها،ph ادراری، وزن بدن آزمودنی ها افزایش معناداری داشت وهمچنین ضربان قلب آزمودنی ها کاهش معناداری یافت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده چنین می توان نتیجه گیری نمود که کاهش چگالی ویژه ادراری به دنبال 12 ساعت پرآبی موجب بهبود توان هوازی بیشینه می شود.
علیرضا فیلبندی کشکولی عادل زاهد
هدف از این تحقیق بررسی رابطه ی تصویر بدنی با افکار وسواسی و اضطراب اجتماعی و تاثیر برنامه-های کاهش وزن بر این متغیرها در زنان چاق بود. روش تحقیق مطالعه ی حاضر از نوع همبستگی و شبه آزمایشی بود. جامعه آماری در این پژوهش را کلیه ی زنان چاق و دارای اضافه وزن که در سال 1390 به مراکز درمان کاهش وزن (مراکز مشاوره تغذیه و رژیم درمانی) در شهر اردبیل مراجعه کرده بودند، تشکیل دادند. نمونه ی مورد مطالعه شامل 79 نفر از زنان مبتلا به اضافه وزن و چاق بودند که به این مراکز مراجعه و در معرض برنامه های کاهش وزن قرار گرفته بودند. روش نمونه گیری نیز هدفمند بود. برای جمع آوری داده ها از شاخص توده ی بدنی (bmi)، پرسشنامه ی روابط چند بعدی خود-بدن کش، پرسشنامه ی اضطراب اجتماعی لیبوویتز و باورهای وسواسی لیتون استفاده شود. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان داد که بین مولفه ی اشتغال فکری با وزن تصویر بدنی و مسئولیت باورهای وسواسی و همچنین بین رضایت از نواحی بدن تصویر بدنی با میزان اجتناب اضطراب اجتماعی همبستگی معناداری وجود دارد. همچنین برنامه های کاهش وزن به طور معناداری منجر به کاهش همه ی مولفه های اضطراب اجتماعی، بهبودی ارزیابی ظاهر، افزایش رضایت از نواحی بدن، طبقه بندی وزن و افزایش در نگرش به ظاهر تصویر بدنی و همه ی مولفه های باورهای وسواسی شد. بنابراین به نظر می-رسد، افزایش درگیری ذهنی آزمودنی ها با وضعیت ظاهرشان پس از درمان بیش از آنکه بیانگر اشتغال فکری وسواسی، اضطراب آور و بیمارگونه باشد، بازتابی از توجه بیشتر آنها به ظاهر فیزیکی شان به دنبال کاهش وزن و بهبود وضعیت جسمانی شان می باشد.
صرفناز بابایی عادل زاهد
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش پاسخ های هیجانی، رفتارهای نوع دوستانه و تجربیات تجزیه ای در پیش بینی عملکرد اجتماعی دانشجویان دارای اختلال اضطراب منتشر بود. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 91- 1390 می باشد. روش این مطالعه از نوع همبستگی بود. نمونه گیری این پژوهش به روش تصادفی چند مرحله ای بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اختلال اضطراب منتشر، پرسشنامه افکار اضطرابی ولز، پرسشنامه پاسخ های هیجانی، پرسشنامه رفتارهای نوعدوستانه، پرسشنامه تجربیات تجزیه ای و پرسشنامه انطباق اجتماعی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. یافته ها نشان داد که بین پاسخ های هیجانی مثبت و عملکرد اجتماعی دانشجویان رابطه مثبت معناداری وجود داشت. بین پاسخ های هیجانی منفی و عملکرد اجتماعی دانشجویان رابطه منفی معناداری بدست آمد. بین رفتارهای نوعدوستانه و عملکرد اجتماعی دانشجویان رابطه مثبت معناداری وجود داشت. همچنین بین تجربیات تجزیه ای و عملکرد اجتماعی دانشجویان رابطه منفی و بین تجربیات تجزیه ای و افکار اضطرابی دانشجویان رابطه مثبتی وجود داشت. همچنین مشخص شد که پاسخ های هیجانی مثبت و منفی، تجربیات تجزیه ای و رفتارهای نوعدوستانه به طور کلی 16 درصد از واریانس عملکرد اجتماعی را در دانشجویان تبیین می کنند. همچنین پاسخ های هیجانی مثبت و منفی، تجربیات تجزیه ای و رفتارهای نوعدوستانه به طور کلی 29 درصد از واریانس افکار اضطرابی را در دانشجویان تبیین می کنند. این نتایج سهم پاسخ های هیجانی، تجربیات تجزیه ای و رفتارهای نوع دوستانه را در پیش بینی افکار اضطرابی دانشجویان دارای اختلال اضطراب منتشر نشان می دهد.
اکبر عطادخت حاجی سیفلو بتول احدی
این پژوهش با هدف مقایسه ی میزان اثربخشی رواندرمانی بین فردی گروهی و آموزش مدیریت استرس، در کاهش علایم روانشناختی و کنترل قند خون بیماران دیابتی انجام گرفت. برای رسیدن به این هدف، نمونه ای به حجم 54 نفر از بیماران دیابتی درمانگاه دیابت بیمارستان امام خمینی اردبیل، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده و به صورت گمارشی در یکی از دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار گرفته و آزمودنی های گروه های آزمایشی، به مدت 12 جلسه ی 5/1 ساعته، به تفکیک، تحت آموزش مدیریت استرس و رواندرمانی بین فردی گروهی قرار گرفتند. همه ی آزمودنی های شرکت کننده، در سه مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه، با استفاده از ابزارهای scl-90-r ، حمایت اجتماعی، پرسشنامه ی محقق ساخته و آزمایش اندازه گیری هموگلوبین گلیکوزیله مورد ارزیابی قرار گرفته و داده های حاصله با استفاده از تحلیل کوواریانس، تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و تحلیل واریانس چند متغیری، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش مدیریت استرس در کاهش نمرات هموگلوبین گلیکوزیله، شکایت جسمانی، افسردگی، حساسیت بین فردی و اضطراب آزمودنی ها اثربخش بوده و رواندرمانی بین فردی نیز منجر به کاهش نمرات افسردگی، حساسیت بین فردی، خصومت و افکار پارانوییدی شد (01/0>p). این اثربخشی ها، تا سه ماه بعد از مداخله، همچنان پایدار بود. همچنین، نتایج نشان داد که بین میزان اثربخشی دو روش مداخله، در کاهش میزان اضطراب و خصومت، تفاوت معنی دار وجود داشته ولی در بقیه ی متغیرها، تفاوت معنی داری مشاهده نشد. بنابراین، این پژوهش ضمن تأیید اثربخشی آموزش مدیریت استرس در کنترل قند خون و کاهش علایم روانشناختی، نشان داد که رواندرمانی بین فردی گروهی برای بیماران دیابتی، قابلیت کاربرد داشته و می تواند به عنوان یک مداخله ی روانشناختی در کنار سایر مداخلات مورد استفاده قرار گیرد.
بهنام خشنودنیای چماچایی عادل زاهد
ناتوانی های یادگیری به عنوان مشکل عصب شناختی در نظر گرفته شده که با مشکلات جدی در توانایی خواندن، ریاضیات و نوشتن همراه است و با توانایی ذهنی مورد انتظار از فرد همخوانی ندارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه باورهای انگیزشی، خودکارآمدی تحصیلی و درک حمایت معلم در دانش آموزان با و بدون ناتوانی یادگیری انجام شد. این پژوهش یک مطالعه مقایسه ای و از نوع مقطعی-مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پایه دوم و سوم راهنمایی نارساخوان، نارسانویس، نارسا حساب و عادی شهر رشت در سال تحصیلی 91-92 می باشد. آزمودنی های پژوهش شامل 60 دانش آموز (15 نفر نارساخوان، 15 نفر نارسانویس، 15 نفر نارسا حساب و 15 نفر عادی) پایه دوم و سوم راهنمایی بودند که به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای از میان دانش آموزان مدارس ناحیه 1 و 2 شهر رشت انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون های محقق ساخته خواندن، نوشتن و ریاضیات، پرسشنامه باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خود-تنظیمی و آزمون هوشی ریون استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، از روش های تحلیل واریانس یک راهه، تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا)، آزمون تعقیبی lsd و همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین دانش آموزان مبتلا به ناتوانی های یادگیری و عادی از لحاظ خودکارآمدی، ارزش گذاری درونی، اضطراب امتحان، خودکارآمدی تحصیلی، درک راهنمایی و انتظار معلم تفاوت معناداری وجود دارد. بین درک دید مثبت و پذیرا بودن معلم تفاوت معناداری بدست نیامد. همچنین نتایج نشان داد بین مقیاس خودکارآمدی تحصیلی و زیر مقیاس خودکارآمدی در باورهای انگیزشی رابطه معناداری وجود دارد (001/0 > p). با توجه به اهمیت این متغیرها می توان گام های مهمی در زمینه برنامه ریزی، آموزش و ارتقای بهداشت روانی دانش آموزان مبتلا به ناتوانی های یادگیری برداشت.
حیدر رفیعی نادر حاجلو
چکیده: هدف از پژوهش حاضر مقایسه والدین کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی، ناتوانی یادگیری و کودکان عادی در شیوه های فرزندپروری، باورهای غیرمنطقی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان بود. روش: جامعه آماری در این پژوهش شامل تمامی والدین کودکان adhd و ld مراجعه کننده به کلینیک های درمانی و مراکز ناتوانی یادگیری و والدین کودکان عادی مقطع ابتدائی بود. حجم نمونه در این مطالعه 60 نفر (20 نفر والدین کودکان adhd ،20 نفر والدین کودکان ld و 20 نفر از والدین کودکان عادی) بود که به شیوه در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند، پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز و مقیاس تنظیم هیجان گارنوفسکی بود. برای تجزیه و تحلیل داده های بدت آمده از روش تجزیه و تحلیل واریانس چند متغیری (manova) استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد که در شیوه های فرزندپروری والدین کودکان عادی بیشتر از شیوه فرزندپروری مقتدرانه و والدین کودکان adhd و ld بیشتر از شیوه های سهل گیرانه و مستبدانه استفاده می کنند. در مولفه باورهای غیرمنطقی والدین کودکان adhd و ld نمرات بالاتری نسبت به والدین کودکان عادی کسب کردند. در مقیاس تنظیم هیجان، والدین کودکان adhd و ld در خرده مقیاس های تنظیم هیجان منفی و والدین کودکان عادی در خرده مقیاس های تنظیم هیجان مثبت نمرات بالاتری کسب کردند.
مریم شهری مهدی معینی کیا
چکیده هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر نقاشی درمانی بر مهارت های ارتباطی دانش آموزان دختر کمرو بود. روش و ابزار: روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح آزمایشی پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش ، کلیه ی دانش آموزانی بودند که در مدارس راهنمایی دخترانه شهرستان اردبیل در سال تحصیلی91- 92 تحصیل می کردند، حجم جامعه آماری حدود 6452دانش آموز بود.نمونه ی آماری شامل چهار کلاس از یک مدرسه بود که به صورت تصادفی به گروه آزمایشی وکنترل تخصیص یافت.داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه کمرویی (پایایی پرسشنامه از طریق آلفا کرنباخ 8/0 و پایایی پرسشنامه به روش دو نیمه کردن 75/0)، و آزمون مهارت های ارتباطی (پایایی از طریق آلفای کرنباخ 92/0 و از طریق بازآزمایی90/0) جمع آوری شد.گروه آزمایشی، 8 جلسه 50 دقیقه ای، نقاشی درمانی در طی یکماه، دریافت کردند. گروه گواه برنامه درسی معمول را دریافت می کردند. در هر دو گروه از آزمون های کمرویی و مهارت های ارتباطی به عنوان پیش آزمون و آزمون مهارت های ارتباطی به عنوان پس آزمون استفاده شد.پس از انجام مداخله، میزان مهارت ارتباطی دانش آموزان کمرو مجددا اندازگیری و داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل واریانس تحلیل گردید. روش تحلیل: با توجه به اینکه طرح دارای دو گروه بوده و پیش آزمون و پس آزمون اجرا شده است. لذا از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره استفاده شده است. نتایج: نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان داد که برنامه نقاشی درمانی به عنوان برنامه مداخله ای در افزایش مهارت های ارتباطی گروه آزمایشی موثر بوده است. همچنین نقاشی درمانی می تواند کنترل هیجانات و ابراز وجود کودکان کمرو را افزایش دهد. از دیگر یافته های این پژوهش این بود که برنامه نقاشی درمانی به عنوان یک برنامه مداخله ای در افزایش مهارت ادراک دیگرانِ گروه آزمایشی موثر می باشد. بحث و نتیجه گیری: کودکان دارای مشکلات ارتباطی در تعامل با همسالان خود در محیط مدرسه و در هنگام بازی مشکلات میان فردی زیادی را تجربه می کنند و همین مسئله باعث بروز رفتارهای منفی و گاهاً بزهکاری در این کودکان می شود.
زرار محمدامینی عادل زاهد
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و آموزش مهارت حل مسئله بر فرسودگی تحصیلی، خودکارآمدی عمومی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان پسر اهمال کار مدارس متوسطه شهرستان اشنویه در سال تحصیلی 92-91 بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر اهمال کار پایه اول متوسطه در سال تحصیلی 92- 91 بود. نمونه آماری این پژوهش شامل60 نفر از دانش آموزان مدارس متوسطه شهر اشنویه بودند که پس از انتخاب به روش نمونه گیری خوشه ای بصورت تصادفی در سه گروه 20 نفری جایگزین شدند(60=n). برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی، فرسودگی تحصیلی، خودکارآمدی عمومی و انگیزش تحصیلی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی(میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی(تحلیل کواریانس چند متغیره (مانکوا) و آزمون تعقیبی توکی) استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و حل مسئله اثر مثبت و معناداری بر انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی دانش آموزان اهمال کار دارد و باعث افزایش انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی دانش آموزان اهمال کار می شود. یکی دیگر از نتایج پژوهش حاضر اثربخشی معنادار آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و حل مسئله بر کاهش فرسودگی تحصیلی دانش آموزان اهمال کار بود؛ بصورتی آزمودنی های گروه آموزش آموزش خودتنظیمی و آموزش مهارت های حل مسئله، فرسودگی تحصیلی کمتری را گزارش کردند. همچنین مقایسه اثر بخشی آموزش راهبردهای یادگیری و حل مسئله بر انگیزش تحصیلی، خودکارآمدی و فرسودگی تحصیلی نشان داد که آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی اثربخشی بیشتری در مقایسه با آموزش حل مسئله بر این متغیرها داشت. در کل نتایج نشان داد آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و حل مسئله تاثیری افزایشی بر خودکارآمدی و انگیزش تحصیلی و تاثیری کاهشی بر فرسودگی تحصیلی دانش آموزان اهمال کار دارد.
هایده کریمی یوسفی عادل زاهد
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی کیفیت زندگی کاری در مدرسه و خودکارآمدی با اشتیاق به مدرسه در بین دانش آموزان دختر انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی شهر اردبیل در سال تحصیلی 1392-1391 می باشد. نمونه پژوهش شامل 360 دانش آموز می باشد که با توجه به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از میان دانش آموزان مدارس ناحیه 1 و 2 شهر اردبیل انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های کیفیت زندگی کاری در مدرسه، خودکارآمدی و اشتیاق به مدرسه استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، از روش های کالموگروف اسمیرنف، t تک نمونه ای، همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین متغیرهای اشتیاق به مدرسه، کیفیت زندگی کاری در مدرسه و خودکارآمدی از میانگین های نظری به گونه ای معنادار بالاتر است. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که کیفیت زندگی کاری در مدرسه و خودکارآمدی با اشتیاق به مدرسه دانش آموزان رابطه ی معناداری دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیری نشان داد که کیفیت زندگی کاری در مدرسه و خودکارآمدی توان پیش بینی اشتیاق به مدرسه دانش آموزان را داراست.
شیدا برقی جانیارلو عادل زاهد
پژوهش حاضر با عنوان بررسی رابطه ی بین سبک های هویت، عزت نفس و خودپنداره با خوداثرمندی انجام شد. نمونه آماری شامل200 نفر(100 دختر و100 پسر) از دانش آموزان دوره ی متوسطه شهر اردبیل بود که در سال تحصیلی 91-90 مشغول به تحصیل بودند و با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه های سبک های هویت برزونسکی(isi- 6g)، خودپنداره ی کودکان (آهلووالیا)، عزت نفس کوپراسمیت و خوداثرمندی کودکان و نوجوانان (موریس،2001) صورت گرفت. نتایج حاصل از پژوهش با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون ( به روش ورود) نشان داد، سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری ارتباط مثبت معنادار و سبک هویت سردرگم- اجتنابی ارتباط منفی معنادار با خوداثرمندی دارد و هر سه سبک هویتی پیش بینی کننده ی خوداثرمندی می باشند. همچنین از بین مولفه های خودپنداره، خودپنداره ی عمومی، عقلانی و اضطراب با خود اثرمندی در سطح 0.01 به صورت مثبت در ارتباط بودند. خودپنداره عقلانی، اضطراب و شهرت می توانند خوداثرمندی را پیش بینی کنند که از این میان خودپنداره شهرت به طور منفی پیش بینی کننده خوداثرمندی می باشد. همچنین تمام مولفه های عزت نفس با خوداثرمندی ارتباط مثبت معنادار داشته و از بین مولفه های عزت نفس، تنها عزت نفس عمومی خوداثرمندی را پیش بینی می کند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که با آموزش خوداثرمندی می توان به دانش آموزان کمک کرد تا سبک هویتی مناسب برگزیده، عزت نفس و خودپنداره خود را بالا برند.
محبوبه جمالیان عادل زاهد
هدف از انجام این پژوهش تعیین ارتباط سبک دلبستگی وراهبرد مدیریت تعارض معلمان با اثربخشی مدیریت کلاس درس مدارس متوسطه استان اردبیل می باشد. جامعه آماری این تحقیق را تمامی دبیران شاغل در مدارس متوسطه شهر اردبیل در سال تحصیلی 93-1392 مشتمل بر1447نفر(756 زن و 691 مرد) بود و از میان این تعداد 300نفر براساس جدول کرجسی- مورگان و به روش نمونه¬گیری تصادفی چند مرحله¬ای انتخاب شدند. روش تحقیق توصیفی ازنوع همبستگی است و برای جمع¬آوری داده¬ها از پرسشنامه سبک دلبستگی هازن و شیور(1990)، مدیریت تعارض پونتام و ویلسون(1989) و اثربخشی دبیران در مدیریت و انضباط کلاس درس ایمار و هیکمان(1991)بهره گرفته شده است که روایی صوری براساس دیدگاه صاحبنظران مورد تایید واقع گردید و پایایی این پرسشنامه¬هابااستفاده از آلفای کرونباخ، به ترتیب سبک دلبستگی ایمن74/0، اجتنابی72/0 و سبک دوسوگرا72/0 و راهبرد اجتنابی55/0؛ کنترل 74/0 و راه¬حل مداری 72/0 و مولفه¬ی انضباط و مدیریت و کلاس درس77/0، تاثیرات خارجی 75/0 و اثربخشی آموزش شخصی 74/0 محاسبه شده است.و جهت تجزیه و تحلیل داده¬ها از روش¬های آماری توصیفی(میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی(ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره و tتک نمونه¬ای) و با نرم¬افزار20spssاستفاده شدکه براساس نتایج بدست آمده: از بین سبک¬های دلبستگی، سبک دلبستگی ایمن و اجتنابی پیش بینی-کننده مناسبی برای اثربخشی مدیریت کلاس درس معلمان است. سبک دلبستگی ایمن با اثربخشی مدیریت کلاس درس رابطه مثبت و معنی-داری دارد ولی سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا رابطه منفی و معنی¬داری دارد. و از بین راهبردهای مدیریت تعارض، راهبرد راه¬حل مداری پیش بینی¬کننده مناسبی برای اثربخشی مدیریت کلاس درس دبیران است. و بین راهبرد راه حل¬مداری با اثربخشی مدیریت کلاس همبستگی مثبت معنی¬دار وجود دارد. ولی، بین راهبردهای کنترل و اجتناب با اثربخشی مدیریت کلاس درس رابطه منفی معنی¬داری وجود دارد.
رباب قاسمی ابراهیم کندی مسعود مرادی
هدف از پژوهش حاضر اثر بخشی فرزند درمانی بر سطوح ارتباطی مادر-کودک ( استرس والدینی، رابطه ی والده کودک، طرد – پذیرش والدینی و کودک آزاری) در مادران دارای کودکان آزار دیده بود. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود، برای شناسایی کودکان آزار دیده ی (جسمی، عاطفی و غفلت) ابتدا پرسشنامه ی کودک آزاری بر150 کودک 9-6 ساله که با نمونه گیری در دسترس از بهزیستی، مهد کودک ها و مناطق کم درآمد شهرستان اردبیل انتخاب شده بودند، به اجرا درآمده سپس از بین 54 کودکی که بالاترین نمرات را کسب کرده بودند، 30 کودک به صورت تصادفی انتخاب شدند و از مادران آنها برای شرکت در جلسات آموزشی دعوت به عمل آمد. در فرآیند درمان آزمودنی ها به 26 نفر تقلیل یافتند و در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (14نفر) قرار گرفتند. قبل از مداخله، تمامی آزمودنی ها با شاخص استرس والدینی (psi) و فرم کوتاه آن((psi/sf، پرسشنامه ی طرد- پذیرش والدینی (parq) و پرسشنامه ی کودک آزاری (caq) ارزیابی شدند. مادران گروه آزمایش در 5 جلسه، آموزش فرزنددرمانی را براساس دستورالعمل لندرث و براتون (cprt) دریافت نمودند. پس از اتمام درمان از مادران و فرزندان شان پس آزمون به عمل آمد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (manova) مورد تحلیل قرار گرفتند. با توجه به یافته های حاصل از تحلیل مانوا، فرزند-درمانی منجر به کاهش معنادار استرس والدینی، بهبود رابطه ی والد- کودک و افزایش پذیرش والدینی و کاهش طرد والدینی در گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل گردید. اما باعث کاهش معنادار کودک آزاری در پی جلسات درمان در گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه نشد. این نتیجه می تواند ناشی از متفاوت بودن پرسشنامه مورد اندازه گیری این متغیر باشد و از طرف دیگر نشان می دهد مولفه های کودک آزاری به علت پیوند با رفتارهای عینی در فرزند درمانی به طور کامل در نظر گرفته نشده است.
آمنه شارعی مهدی معینی کیا
هدف از این پژوهش، شناسایی عوامل موثر در استفاده بیمارگونه دانش آموزان دختر از فضای مجازی بود. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه «محقق ساخته» استفاده شد. داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی (تحلیل عاملی اکتشافی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که 12 عامل (کارکرد ضعیف خانواده، فقدان روابط صمیمانه و دوستانه، انزوای اجتماعی، تنوع طلبی، گمنامی هویت فرد، اعتقادات مذهبی، اعتماد به نفس پایین، مدت زمان و نوع استفاده از فضای مجازی، احساس تنهایی، مشکلات تحصیلی، هزینه پایین و افسردگی و اضطراب اجتماعی) در مجموع؛ 73 درصد از واریانس استفاده بیمارگونه دانش آموزان دختر از فضای مجازی تبیین می کنند.
داود فتحی حسین قمری کیوی
. پژوهش حاضربا هدف اثربخشی گروه درمانی شناختی -رفتاری بر افسردگی، اضطراب مرگ و هوش هیجانی در سالمندان سوگ دیده انجام شد. پژوهش حاضر ازنوع شبه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. از پرسشنامه ی افسردگی بک، پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر و پرسشنامه ی هوش هیجانی به عنوان پیش آزمون-پس آزمون در این پژوهش استفاده شد و مداخله شناختی رفتاری بصورت گروهی در 8جلسه روی آنها اجراء شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با توجه به نتایج این پژوهش گروه درمانی شناختی رفتاری از طریق کمک به سالمندان در پذیرش مرگ موجب کاهش اضطراب مرگ و افسردگی و همچنین افزایش هوش هیجانی در سالمندان سوگ دیده می شود.
رحمان فراهانی معرفت سیاهکوهیان
هدف از اجرای این پژوهش، مقایسه وضعیت اندومورفی، مزومورفی، اکتومورفی در بین ورزشکاران زن و مرد استان مرکزی در 12 رشته ورزشی بود. به همین منظور از بین 20 هزار نفر ورزشکار زن و مرد استان مرکزی(87-86) تعداد 480 نفر (240 زن و 240 مرد) با میانگین (سن= 2/52± 24/26 سال، قد=5/65 ± 176/82 سانتی متر، وزن=8/17± 69/03 کیلوگرم) برای مردان و میانگین (سن=2/31± 21/26 سال، قد=4/45± 163/82 سانتی متر، وزن=7/15± 56/03 کیلوگرم) برای زنان به صورت تصادفی انتخاب و با استفاده از روش هیث-کارتر مورد آزمون قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از آمار توصیفی و همچنین آزمون های: t مستقل، f (تحلیل واریانس) و آزمون تعقیبیlsd استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که بین میانگین گونه پیکری ورزشکاران زن(2/61 ،3/27 ،3/70) و مرد (2/60 ،5/37 ،2/72) تفاوت معنی داری در سطح معنی داری 0/001 وجود دارد، همچنین بین میانگین پراکندگی (sad) گونه پیکری (نسبت به میانگین کلیه رشته ها در هر جنس) ورزشکاران مرد (0/35±0/82) و زن (0/45±0/001) در رشته های ورزشی مختلف تفاوت معنی داری در سطح معنی داری0/001 وجود داشت. بر اساس نتایج حاصل از پژوهش حاضر چنین می توان نتیجه گیری نمود که مردان بیشترین مقدار را در جزء مزومورفی دارند، در حالی که زنان ورزشکار در دو جزء مزومورفی و اندومورفی برتری دارند. همچنین زنان از همگنی بیشتری در رابطه با یک رشته ورزشی خاص برخوردار بودند و این در حالی است که مردان همگنی بیشتری را در رابطه با تمام رشته های ورزشی داشتند.