نام پژوهشگر: محمد امین قانعی راد
پرستو ولدخان محمد امین قانعی راد
چکیده شواهد به دست آمده از تاریخ ادبیات معاصر ایران نشان می دهد که ادبیات داستانی جدید،که تاریخ آن را به سالهای مقارن با جنبش مشروطه مربوط می دانند، از قهرمانانی سخن می گوید که شباهت به انسان ها دارد؛ انسان هایی شبیه به خود ما. این شخصیت های کوچک و محدود در واقع جای قهرمانان حماسی را که فراانسانی، استثنایی و مظهر ارزش ها و آرمان های اجتماع خود بودند، می گیرند. ما در پژوهش حاضر کوشیده ایم به برخی علل این تحول از دیدگاه جامعه شناسی ادبیات دست یابیم. با توجه به آراء گوناگون مورد مطالعه، عوامل موثر بر افول ادبیات حماسی و به حاشیه رانده شدن قهرمانان حماسی را می توان به شرح زیر خلاصه کرد : - نفوذ هر چه بیشتر تفکر عقلانی به جای تفکر مبتنی بر اسطوره - تردید در نگرش های مطلق ارزشی و د.....
نیلوفر اِنسان محمد امین قانعی راد
این پژوهش به بررسی نظامِ نمادینِ مرگ در قبرستانِ بهشتِ زهرای تهران (با تمرکز بر سنگِ قبر نوشته ها) می پردازد. به این منظور 30 سنگِ قبر از دو قطعه ی مربوط به دهه ی 60 و 80 به دو روش نمونه گیری هدفمند و نمونه گیری احتمالی (تصادفی) انتخاب شده و با رویکرد بارتی، نشانه شناسی شدند. با اتکاء بر مفهومِ "تمایز" بوردیو و نظریه ی مصرف هالت و با تکیه بر رویکرد «بونسو و اسپنس» و «اَبی کولیر» بر آنیم که در این نمونه 30 تایی از قبرستانِ بهشت زهرای تهران، ببینیم که با اتکاء بر چه مضامین، نشانه ها، نمادها و عبارت هایی، هویتِ اجتماعی درگذشتگان در نظامِ نمادینِ مرگ در این قبرستان به نمایش گذاشته می شود و این کار از چه طریق و با اتکاء بر کدام نهادهای اجتماعی ای انجام می شود. به عبارتِ دیگر سعی داریم که نشان دهیم که درگذشتگان در این قبرستان از طریقِ چه الگویی «مصرف» شده و در نظامِ نمادینِ این قبرستان «تمایز بخشی» می شوند. نتایجِ برآمده از این تحقیق نشان می دهد که نهاد خانواده مهم ترین نهادی است که با اتکاء بر آن بازماندگانِ فرد درگذشته ی خود را به مصرف می رسانند. در دهه 60 اتکا بر این نهاد پررنگ تر بوده و در دهه 80 هم چنان مهم ترین نهاد هویت بخش و متمایزکننده افراد از یکدیگر است. اما در دهه 80 مقولاتِ فردی تری برای بازنماییِ فرد و بازماندگانش مورد استفاده قرار می گیرند. نهادهای دیگری نیز اهمیت می یابند و علاوه بر آن عواملِ متمایزکننده ی دیگری چون رنگ و جنس و گرافیک و طرحِ سنگِ قبر و قطعه ای که فرد در آن دفن می شود، حائز اهمیت می شوند.
زهرا محمدی رحمت اله صدیق سروستانی
نهاد علم و دانشگاه فرهنگ خاص خود را دارد که همانند سایر پدیده¬ها در گذر زمان تحولاتی داشته است. به¬نظر می¬رسد فرهنگ دانشگاهی ایران طی سال¬های اخیر تغییر کرده است. این پژوهش درصدد است تا دگرگونی فرهنگی در دانشگاه را بررسی و پیامدهای آن را مورد مطالعه قرار دهد. با توجه به هدف این پژوهش که فهمِ شیوه درک، تفسیر و معناسازی افراد جامعه مورد نظر است، لذا روش پژوهش از نوع کیفی است و به منظور ورود به ساحت معنایی از نظریه مبنایی (gt) استفاده شده است. در این مطالعه 34 نفر از نسل های سه گانه استادان علوم اجتماعی دانشگاه های دولتی شهر تهران از طریق نمونه گیری هدفمند و نظری مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. کد گذاری، استخراج داده ها و سازمان دهی آنها با استفاده از نرم افزار اطلس تی انجام شده است. تحلیل نهایی پژوهش در قالب یک مدل نظری با خط سیر داستانی دگرگونی فرهنگی در جهت گسترش بی هنجاری فرهنگ تولید و انتقال دانش پیرامون پدید? مرکزی جذب، ارزیابی و ارتقاء علمی استادان دانشگاه پدیدار گشت. یافته های تحقیق نشان می دهد، دگرگونی در فرهنگ آموزش از شاگردپروری و پرورش منش و اخلاقیات از طریق تعاملات عاطفی در نسل اول به خاطر ازدیاد دانشجو و فناوری ارتباطات و اطلاعات، به سمت تعاملات صوری و غیرحضوری و کاهش استاد پذیری در نسل سوم رسیده است. فرهنگ پژوهش نیز به خاطر پژوهش محور شدن آیین نامه ارتقاء علمی در جهت افزایش کمی فعالیت پژوهشی (به خصوص چاپ مقالات) پیش رفته است تا استاد از امنیت شغلی و مالی حاصل از ارتقاء علمی بهره مند شود. نفوذ فرهنگ مادی گرایی و گسترش آن در بین دانشگاهیان طی نسل ها قوت گرفته و انگیزه¬های مادی منش استادی و انگیزه علمی را به حاشیه رانده است.
فاطمه عزلتی مقدم محمد امین قانعی راد
این پژوهش با عنوان « بررسی جامعه شناختی الگوهای اندیشه روشنفکری در ایران معاصر » ، در حوزه مطالعات جامعه شناسی معرفت و جامعه شناسی روشنفکران ، به توصیف و طبقه بندی الگوهای اندیشه روشنفکران ایرانی و تبیین تحول اخیر در الگوی اندیشه آنان می پردازد . سوال های اصلی این پژوهش عبارتند از : چگونه می توان الگوهای اندیشه روشنفکری را طبقه بندی کرد؟ تحول درالگوهای اندیشه روشنفکری ایرانی چگونه قابل تبیین است ؟ . چارچوب مفهومی مطالعه بر پایه بررسی آرا گرامشی ،العطاس ، فوکو ، مانهایم ،هابرماس ، باومن ، بل ، لیوتار ، ترنر ، بندا ، پوسنر ، جاکوبی ، تورن ،ایرمن ، شلر ، سعید و گیدنز تدوین شده است. براساس این چارچوب مفهومی الگوهای اندیشه ای روشنفکران را می توان در سه دسته کلی عام گرا،خاص گرا و ترکیب عام و خاص قرار داد که البته هر یک از این سه الگو از دو الگوی فرعی تشکیل می شوند . به بیان بهتر مدل توصیفی این پژوهش الگوهای اندیشه روشنفکری را به شش الگو شامل : عام گرایی آرمانی ، عام گرایی ترکیبی ،خاصگرایی محلی (بومی)،خاصگرایی تخصصی، تخصص گرایی کل نگر و اندیشه جهانی – محلی تقسیم می کند . روش پژوهش در این مطالعه ، روش اسنادی و تحلیل محتوای کیفی است که با کاربرد ابزار پرسشنامه معکوس صورت گرفته است . دوره زمانی این پژوهش چهار دهه اخیر را در بر می گیرد . بر اساس نتایج این مطالعه در بین روشنفکران ایرانی می توان الگوهای متعدد اندیشه را تشخیص داد. ازسوی دیگر امروزه فضای روشنفکری در حال تغییر و تحول است . با توجه به تحولات اخیر در عرصه جهانی و ملی هم اکنون الگوی جدیدی از اندیشه روشنفکری در حال شکل گیری است که مبتنی بر دو ویژگی تعامل تفکر محلی–جهانی و تخصص گرایی کلیت نگر است . به بیان بهتر تیپ نوین روشنفکری ایرانی دارای دو مشخصه اصلی است : 1- اندیشه این روشنفکران مبتنی بر تعامل تفکر جهانی و محلی است . 2- این تیپ نوظهور روشنفکران ایرانی متخصصانی هستندکه در حرفه خود تنها به عنوان به عنوان یک متخصص جز نگر عمل نمی کنند بلکه به جای حرفه گرایی محدود از نوعی حرفه گرایی اجتماعی برخوردارند . در این الگوی جدید کلیت و تخصص به هم نزدیک شده اند . صاحبنظران مورد مطالعه همچنین تحول اخیر در الگوی اندیشه روشنفکری را با توجه به عوامل مختلف ساختاری و عاملیتی تبیین کرده اند . این عوامل عبارتند از : انقلاب اسلامی ، جنگ تحمیلی ، فرو ریختن اردوگاه کمونیسم و شکست آرمان های چپ رادیکال، شکل گیری نظریه ما بعد تجدد گرایی ( پست مدرنیسم ) ، گسترش تکنولوژی های اطلاعاتی ، تغییر و تحول اوضاع بین المللی ، توده ای شدن آموزش - پرورش و آموزش عالی مدرن ، جهانی شدن ،جنبش دوم خرداد و.... .