نام پژوهشگر: محمود یوسف ثانی
زهرا خدایی هادی وکیلی
با توجه به مطالبی که در پایان نامه بیان شده است، شباهت ها و تفاوت های دیدگاههای امام خمینی (س) و جیلی را در چند مقوله ذکر می کنیم: الف: شباهتها 1- انسان برترین موجود آفرینش و شگفت انگیز ترین مخلوقی است که پا به عرصه حیات گذاشته است؛ 2- عین ثابت انسان کامل، که از آن به حقیقت محمدیه (ص) تعبیر می شود، صورت اسم اعظم الله است و به اعتبار اولیت و سیادتی که این نام در میان نامهای الهی دارد، انسان کامل «کون جامع» «اول ماخلق الله»، مظهر جامع الوهیت، آیینه تمام نمای اسما و صفات الهی و مثل اعلای خداوند در تمامی مراتب وجود است؛ 3- سایر موجودات، از فرشتگان عالم قدس گرفته تا موجودات عالم ملک، هیچکدام به تنهایی دارنده کمالات و مظهر همه نامهای حق نیستند؛ 4- انسان کامل، که بر صورت الهی آفریده شده، تنها موجودی است که توانست بار امانت الهی را بر دوش کشیده و ردای خلقت حق را در همه عوالم هستی بر تن بپوشد؛ 5- خلافت و ولایت انسان کامل، به اعتبار ولایت اسم اعظم الله، در همه عوالم و همیشگی و سرمدی است؛ 6- انسان کامل واسطه فیض وجود از مبدأ فیاض به سایر موجودات است، به عبارت دیگر خداوند از طریق تجلی در عین ثابت محمدی (ص) بر سایر اعیان تجلی می نماید؛ 7- مصداق کامل و بارز انسان کامل، پیامبر (ص) است و همه مراتب ظهور به مرتبه اتمّ احمدی (ص) که دارای خلافت کلی الهی و صورت ازلی و ابدی است، پایان می پذیرد؛ 8- عالم با همه اجزایش در اختیار انسان کامل است و او به عنوان خلیفه الهی دارای تصرفی تام و تمام در عالم است. 9- جایگاه انسان کامل با توجه به مسأله ولایت که ناظر به رابطه انسان کامل با وجود مطلق است، جایگاه رفیعی است چرا که تنها انسان کامل است که می تواند به مقام ولایت دست یابد. ب: تفاوتها 1- در باب خلافت و ولایت انسان کامل، امام خمینی (س) و جیلی معتقد به فراگیری مقام انسان کامل و استمرار کمال او در همه دوران هستند، اما رویکرد اسلامی- شیعی امام خمینی (س) بارزتر است چرا که ایشان این مقام را پس از انسان کامل- که صورت کامل خود را در زمین در حضرت محمد (ص) آشکار ساخته است- از آن ائمه معصومین (ع) و امام عصر (عج) دانسته و تصریح می کنند که همان گونه که میان حقیقت محمدی (ص) و حقیقت علوی (ع) اتحاد وجودی برقرار است، میان ولایت و خلافت آن دو نیز این هماهنگی وجود دارد یعنی ولایت و خلافت علوی (ع)، جلوه و مظهری از خلافت و ولایت محمدی (ص) است. اما جیلی در این باره به طور کلی سخن گفته و معتقد است که از آنجایی که کمال برای افراد انسانی جز با تبعیت از افراد کامل محقق نمی شود و مصداق بارز افراد کامل پیامبر (ص) است، پس او خلیفهالله است. جیلی استمرار این کمال را پس از پیامبر (ص) به اولیای بزرگ الهی، اقطاب و رجال الغیب نسبت داده و همه آنها را جلوه و شأنی از شئون حقیقت پیامبر (ص) می داند. 2- همان طور که پیشتر بیان شد، امام خمینی (س) برای خلافت و ولایت الهی- خلافت از ذات احدی غیبی در مقام ظهور- دو وجه قائلند: وجه غیبی که به سوی هویت غیبیه است و از این جهت باطن است و هرگز ظهور نمی یابد؛ دیگری وجهی که به سمت عالم اسماء و صفات است و واسطه ای میان احدیت غیبیه و حضرت واحدیت و مقام کثرت است، که از آن تعبیر به خلافت در ظهور و تعین می شود و همین خلافت است که روح خلافت محمدی (ص) است. اما جیلی در تبیین خلافت و ولایت انسان کامل از مقامی به نام «ختام» سخن به میان می آورد که عبارتست از تحقق به حقیقت ذات ذی الجلال و الاکرام. او معتقد است که هر کس به این مقام برسد ختم اولیاست زیرا این مقام، جامع جمیع مقامات است و از آنجایی که بالاتر از این مقام برای انسان مقامی نیست، آن را منحصراً از آن پیامبر (ص) می داند. از آنجایی که او معتقد است که با تجلی ذاتی حق، انسان وحدت خود را با حق درمی یابد و به مقام «ختام» می رسد، شاید بتوان پی برد که او قائل به «وحدت وجود» است. 3- در بحث ضرورت وجود انسان کامل، امام خمینی (س) معتقدند که وجود انسان کامل از جهت نشان دادن اسما و صفات الهی و ظهور اسم اعظم ضروری است و خداوند تنها در این مظهر تام، یعنی انسان کامل، تجلی نموده و ذات خویش را در آن مشاهده کرده است، چرا که تنها انسان کامل است که می تواند میان حقایق وجوبی و نسبتهای اسماء الهی از یک سو، و حقایق امکانی و صفات خلقی از سوی دیگر جمع کند. هر چند از نگاه جیلی نیز تنها انسان کامل است که مظهر اسماء و صفات الهی است، اما تعابیر او بی شباهت به تجسّد در مسیحیت نیست؛ زیرا در بیان جامعیت انسان- جمع بین مظهریت ذات مطلق الهی و مظهریت اسماء و صفات و افعال- بشریت را از انسان کامل سلب می کند و بیان می دارد که انسان کامل همان حق است که متصور در صورت خلقی است و یا خلق است که متحقق به معانی الهی است. 4- در مبحث حقیقت محمدیه (ص)، امام خمینی (س) سخن از عینیت حقیقت انسان کامل با اسم اعظم به میان می آورند و بیان می کنند که حقیقت محمدی (ص) مظهر تام و صورت عینی اسم اعظم، بلکه همان اسم اعظم است؛ و این بدان معناست که اولاً انسان کامل خلیفه الهی در تمام هستی است، ثانیاًَ همه اسماء و صفات الهی و اعیان از مظاهر، فروع و اجزای او هستند و او محیط بر همه موجودات است. اما جیلی قائل به مظهریت حقیقت محمدیه (ص) نسبت به اسم اعظم است و تعبیر تحقق و ظهور را در این باره به کار می برد. 5- همان طور که گفتیم امام خمینی (س) و جیلی به دنبال بحث از پایه ها و مراتب جلوه حق تعالی، مراتب و مقامات انسان را برمی شمرند که تعبیر امام خمینی (س) این است که انسان پس از رفض وجود خلقی،در آیینه اسم الله وجه حقیقی خود را مشاهده نموده و به مقام «انسان کامل» می رسد؛ و جیلی از جابجایی لطیفه الهی به جای نفس انسانی یاد می کند و از این لطیفه تحت عنوان «وجه الله» یاد می کند. 6- در مبحث خلق انسان بر صورت الهی، امام خمینی (س) معتقدند که صورت حقیقی انسان همان صورت حق است، و آدم مظهر کامل صورت حق است. اما جیلی معتقد است که در هر موجودی به اقتضای صورت روحانی آن موجود، وجه کاملی از پروردگار به صورت محسوس و متجسد وجود دارد؛ از سخنان او برمی آید که گویی قائل به ظهورلاهوت درناسوت است.
امیر ستاری سرای بیوک علیزاده
تهذیب نفس یا پاکی جان از زشتی های اخلاقی و آراستن آن به فضایل و اوصاف نیک و سر بعثت نبی اکرم (ص)، راه گشای تعالی انسان به سوی حق و مقدمه ی بازیافت آدمی به مقام قرب الهی است، بدین جهت آن حضرت فرمودند: «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» نقش اخلاق در تکون معرفت و رسیدن به لقای پروردگار و دریافت حقیقت، آنگونه که عارفان بدان معتقدند، همواره مورد توجه صوفیه و عرفا و حتی فلیسوفان اسلامی بوده است. امام خمینی(س) و علامه طباطبایی(ره) نیز چنین نگرشی نسبت به معرفت الله و عرفان دارند و تحقق چنین معرفتی را و رسیدن به مقامات الهی عارفانه را مسبوق به تهذیب و استکمال نفس می دانند و راه ورود به عرفان را اخلاقی زیستن و به طور خاص تخلق به اخلاق الله می دانند. امام خمینی(س) و علامه طباطبایی(ره) موانع رسیدن به معرفت الهی و حقیقت وجود را همان موانع تهذیب اخلاق و حکمت می دانند. بدین ترتیب رسیدن به لقای پروردگار و رسیدن به معرفت حضرت حق جل جلاله ، در گرو تهذیب اخلاق و تزکیه نفس و وارستگی از رذایل و آراستگی به فضایل و التزام و پیروی از شریعت خواهد بود.
هاجر برزگر مسعود صادقی
از دیر باز دو مقوله سخن وخاموشی مورد توجه عالمان اخلاق،عرفا واهل طریقت بوده است بسیاری از آنان فضائل خاموشی را بیش از سخن دانسته اند.در این نوشتار تلاشی صورت گرفته تا با دقت وکنکاش در آثار به جای مانده از غزالی،مولانا وامام خمینی(ره)با توجه به اشاراتی به احادیث وآیات قرآن دیدگاه آنان در خصوص خاموشی تبیین شود.این نظرات شامل مراتب خاموشی، حوزه های تحت تاثیر آن ونیز آثار وآفات سخن می شود.ایشان راه هایی رابرای رهایی از آفات سخن بیان کرده اند. خاموشی در نظر آنان ناظر به دو حوزه ظاهر وباطن است. درحوزه ظاهر، مولانا به سکوت سالکانه وعارفانه ،غزالی به خاموشی از آفات زبان وامام به سکوت سالک مبتدی ومنتهی معتقد است. آنان سکوت ظاهر را مقدمه ای برای ورود به خاموشی باطن می دانند. اختلاف دیدگاهشان در مورد سکوت باطن ناظر به مراتب ومراحل متفاوت آن است.درنهایت باتوجه به نظرات ایشان تفاوت میان خاموشی وسخن نگفتن آشکار می گردد.درخاموشی عنصرآگاهی ومعرفت نقش اساسی دارد. خاموشی دارای مراتب متفاوتی است وفقط ناظر به ترک فعل ظاهر نیست بلکه شامل ترک فعل باطنی نیز می شود درصورتی که در مورد سخن نگفتن اینگونه نیست. باتوجه به دیدگاه های متفاوت خاموشی،گاه درمقابل سخن است وگاه در مقابل هذر.
رضا عباسی فاطمه طباطبایی
عرفان عملی بخش مهم علم عرفان است اما متاسفانه احکام مربوط به آن با نصایح اخلاقی ممزوج شده است.تلاش برای بیان این تمایز می تواند به حیات مستقل عرفان کمک کند.
محمدعلی کرامتی مقدم بیوک علی زاده
چکیده ندارد.
مهناز نیک منظرمقدم بیوک علیزاده
چکیده ندارد.
اکرم عسگرزاده مزرعه بیوک علیزاده
چکیده ندارد.
الهام غیور فاطمه طباطبایی
چکیده ندارد.
احمد عبداله زاده آرپنایی محمود یوسف ثانی
چکیده ندارد.
زکیه بیات مسعود صادقی علی آبادی
چکیده ندارد.
طاهره زارعی اردستانی محمود یوسف ثانی
چکیده ندارد.
زهرا پنجه شاهین محمود یوسف ثانی
چکیده ندارد.
پروانه رضایی مهدی زمانی
چکیده ندارد.
اعظم امراللهی بیوک علیزاده
چکیده ندارد.
فهیمه جامعی بیوک علی زاده
چکیده ندارد.
افسانه صمدی مجد محمود یوسف ثانی
چکیده ندارد.
سمیه امینی کهریزسنگی محمود یوسف ثانی
چکیده ندارد.
محمد کریمی حسین آبادی بیوک علیزاده
چکیده ندارد.
محمد کریمی حسین آبادی بیوک علیزاده
در این پژوهش به موضوع صادر اول از رویکرد عرفانی به خصوص در آثار امام خمینی(س) و ابن عربی پرداخته ایم.بدین منظور تحقیق را به صورت کتابخانه ای پی گرفتیم وابتدا موضوع صادر اول را در مکاتب مختلف فکری از جمله: مشاء، اشراق، آیات و روایات و عرفا بررسی نمودیم. در این بیبن به ایضاح مفاهیم محوری تحقیق پرداختیم. در بخش دوم که مهمترین قسمت تحقیق است به موضوع آفرینش و صادر اول در نگاه امام خمینی و ابن عربی پرداختیم و سعی نمودیم ضمن بررسی موضوع به مقایسه دیدگاههای آنها بپردازیم. در این راستا به معنای صادر اول از نگاه امام و ابن عربی به طور مجزا پرداختیم و به این نتیجه رسیدیم که با وجود شباهت هایی که در آراء این دو بزرگ در مورد صادر اول مطرح است اما حضرت امام سعی کرده است ضمن پایبندی به دیدگاه عرفا و معرفی وجود منبسط (فیض منبسط) به عنوان صادر اول به رفع اختلاف نظر موجود بین نظرات عرفا با دیگر مکاتب مختلف فکری بپردازد. تفاوت دیگری که در این تحقیق بین آراء امام و ابن عربی مشهود است تنوعی است که در آثار فراوان ابن عربی در خصوص نامگذاری صادر اول وجود دارد. این تنوع در آثار و آراء حضرت امام کم رنگ تر است. در قسمت دیگری از پژوهش به طور ویژه به مفهوم حقیقت محمدیه و مبحث انسان کامل به عنوان یکی از مهمترین مباحث عرفانی که ارتباط فراوانی با موضوع صادر اول دارد پرادختیم و به آراء و نگاه امام خمینی و ابن عربی در این خصوص اشاره نمودیم. در این فصل مشخص شد که از نگاه امام خمینی معرفی حضرات معصومین به عنوان مصادیق اتم حقیقت محمدیه نسبت به ابن عربی وضوح بیشتری دارد.
محمد ونایی محمود یوسف ثانی
رساله ی حاضر مشتمل بر دو بخش است: بخش تحقیق و بخش ترجمه. بخش تحقیق، علاوه بر سیر اجمالی در کتاب و معرفی نویسنده و برخی آثار او، در سه فصل با عناوین «تجربه ی عرفانی از نظر عرفان پژوهان معاصر»، «فطرت از نظر حضرت امام خمینی (ره)» و «نسبت تجربه ی عرفانی و فطرت (در آراء حضرت امام خمینی(ره))» فراهم آمده است. در فصل دوم، آراء حضرت امام خمینی(ره) در خصوص فطرت به طور مبسوط ذکر گردیده و در فصل سوم به مقایسه ی این آراء و تجربه ی عرفانی پرداخته شده است. کتاب «عرفان: پژوهش و منتخب آثار» توسط اف. سی. هپولد یکی از عرفان پژوهان معاصر به رشته تحریر درآمده است. وی پس از معرفی کلی عرفان در قسمت نخست، به ذکر منتخب آثاری از عرفای ادیان مختلف در قسمت دوم کتاب می پردازد. روش نگارنده در بخش تحقیق، روش توصیفی - تحلیلی است و سعی بر آن بوده تا حتی الامکان آراء مطرح در هر دو حوزه ی «تجربه ی عرفانی» و «فطرت» مورد بررسی قرار گیرد. در بخش ترجمه، کوشش شده است تا در عین تقید به متن، به انتقال صحیح مفاهیم به زبان فارسی توجه شود.
محمود یوسف ثانی غلامرضا اعوانی
مطالب مورد بحث و بررسی دراین رساله عبارت است از : آراء ارسطو و حکمای رواقی دربارهء تصور و تصدیق - آراء فارابی - شیخ الرئیس ، بنیادگذار اندیشهء متدیک تصور و تصدیق - شیخ اشراقی و شارح حکمه الاشراق - امام رازی و بساطت و ترکب تصدیق - خواجهء طوسی -علامه رازی و نخستین رساله در تصور و تصدیق - میرسید شریف جرجانی محشی و شارح - صدرالدین شیرازی و ارائه یک تئوری نظام یافته - علامه طباطبائی و آراء تازه .
جلیل پروین محمود یوسف ثانی
این رساله مشتمل بر دو بخش است: بخش تحقیق و بخش ترجمه. بخش تحقیق در سه فصل سیری اجمالی در کتاب ، نگاهی گذرا به کارنامه علمی ویلیام چیتک و حقیقت تصوف فراهم آمده است. در فصل حقیقت تصوف براساس برخی نکات کلیدی کتاب که تقریبا بر تمام فصول کتاب سایه افکنده است، مطالبی درخور ارائه شده و با آرا امام دراین زمینه ها مقایسه شده است . عناوین کلی این فصل عبارتند از: حقیقت تصوف، مقام احسان، عشق و صوفی نمایان و صوفیان راستین.