نام پژوهشگر: محمد موسوی بایگی
الهه بسکابادی محمدرضا کهنسال
تغییر اقلیم یکی از مهم ترین چالش های زیست محیطی است که امروزه جهان با آن روبرو می باشد. بیان پی آمدهای تغییر اقلیم بر کشاورزی پیچیده است. افزایش غلظتco2 ، تغییرات دما و تغییرات الگوهای بارش می توانند باعث اثرات مهمی بر کشاورزی جهانی شوند. در این مطالعه تلاش شده است تا اثر تغییر اقلیم ناشی از دو برابر شدن غلظتco2 که بر دما و بارندگی تأثیر می گذارد، بر تولید گندم با در نظر گرفتن عوامل اقتصادی مورد بررسی قرار گیرد. بدین منظور نتایج شبیه سازی های بیوفیزیکی در الگوی اقتصادی ادغام شده است. الگوی اقتصادی، عکس العمل کشاورزان را نسبت به تغییر اقلیم با استفاده از برنامه ریزی غیرخطی بررسی می کند. این مطالعه عملکرد گندم را در مشهد نسبت به سناریوهای مختلف در دوره زمانی 1379-1400 تحلیل می نماید. سناریوهای متفاوتی از تغییر اقلیم، قیمت ها و درجه ریسک گریزی جهت بررسی واکنش عملکرد محصول تعریف شدند. نتایج نشان داد که عملکرد بهینه گندم از1331/45 کیلوگرم در هکتار در سال پایه به 1955/32 کیلوگرم در هکتار در سال هدف تغییر کرده است. به عبارت دیگر پیش بینی می شود، تغییر اقلیم 48% عملکرد بهینه را افزایش دهد. همچنین پیش بینی می شود 23% مصرف آب و 81% مصرف کود در سال 1400 نسبت به سال پایه بیشتر شود، بنابراین تغییر اقلیم باعث افزایش به کارگیری نهاده های کود نیتروژن و آب می شود. مصرف نهاده ها و عملکرد گندم در سناریوهای سال های 1379 و 1400 در اثر تغییر قیمت ها تحت تاثیر قرار نمی گیرد، بنابراین می توان گفت سیاست های قیمتی کارایی لازم را در آینده نخواهد داشت.
احسان امینی بیژن قهرمان
بارندگی به عنوان یکی از مهم ترین پارامترهای اقلیمی، نقشی اساسی در مدیریت منابع آب دارد. با توجه به ناقص بودن آمار بارندگی روزانه در اغلب ایستگاه های هواشناسی، شبیه سازی این پارامتر اهمیت بسزایی در مطالعات هیدرولوژی دارد. در این پژوهش به منظور شبیه سازی بارندگی روزانه در ایستگاه های فاقد آمار کافی، از روش دوجزئی استفاده شده است. در روش مذکور به منظور برآورد پارامترهای مدل، برای تولید داده های بارندگی در ایستگاه های فاقد آمار کافی، از روابط تجربی مطمئن موجود بین پارامترهای مدل که در ایستگاه های دارای آمار کافی محاسبه شده و برخی ویژگی های ماهانه بارندگی (میانگین بارندگی در روزهای بارانی و نسبت ماهانه روزهای بارانی) استفاده شد. ایستگاه های مورد استفاده در این پژوهش 67 ایستگاه دارای آمار بلند مدت (بیش از 20 سال) و همگن بودند که روابط کلی در استان خراسان با استفاده از این ایستگاه ها بدست آمد. شبیه سازی بارندگی روزانه در ایستگاه های با آمار کافی به منظور صحت نسبی روش مذکور انجام شد و مشخص گردید که زنجیره مارکوف روش مناسبی در تعیین تعداد روزهای بارانی بوده و تابع گاما نتایج بهتری در شبیه سازی میانگین بارندگی در روزهای بارانی نسبت به تابع توزیع نمایی دارد.
هامون مکوندی محمد موسوی بایگی
رادارهای هواشناسی به دلیل برآورد بارش در سطحی وسیع و با درجه تفکیک زمانی و مکانی بالا، در کاربردهای هیدرولوژیکی استفاده فراوان دارند. نکته مهم در کاربرد رادار، دقت بارش تخمینی آن است که ارتباط مستقیم با ضرایب رابطه توانی z-r دارد. در صورت مناسب نبودن ضرایب این رابطه، مقدار بارش تخمینی رادار خطای زیادی دارد. لذا جهت استفاده عملیاتی از رادار هواشناسی ، اطمینان از ضرایب مناسب این رابطه برای هر منطقه اقلیمی و هر نوع بارش اجتناب ناپذیر است. البته علاوه بر خطای ناشی از این رابطه، خطاهای دیگری مانند: سخت افزار و تجهیزات رادار و اثرات عوامل فیزیکی و محیطی، دقت اندازه گیری بارش رادار را تحت تأثیر قرار می دهند. در این مطالعه، از رادار هواشناسی باند c ایستگاه راداری سهند استفاده شد و 3 ایستگاه باران سنج خودکار که در منطقه اسکن رادار قرار داشتند برای کالیبراسیون انتخاب گردید. بررسی ها نشان داد که میزان بارش تخمینی رادار کمتر از باران سنج است که اهمیت کالیبراسون رادار را نشان می دهد. مقایسه رادار-باران سنج به دلیل اختلاف در حجم نمونه برداری دو ابزار، مقیاس زمانی اندازه گیری آنها و تغییر پذیری فضائی بارش همراه با خطاهایی است. از همه مهمتر نوع بارش های نمونه, منتج به استخراج ضرایبی گردید که نشان دهنده بارش از نوع کوهستانی می باشد. البته برای دقت بیشتر بهتر است از ضرایب اصلاحی حاصله برای هر ایستگاه، جهت تنظیم رادار استفاده شود. این تحقیق نشان می دهد ضرایب استفاده شده (200a= و 6/1b=) در رادار مناسب نیست و مقادیر (68/18a= و 19/1b=) می تواند انتخاب مناسبتری باشند که با نوع غالب بارش های منطقه نیز همخوانی دارد.
حسن صالحی سید حسین ثنایی نژاد
در پیش بینی های عملی هواشناسی، شاخص های بسیاری برای ارزیابی پایداری اتمسفر و پیش بینی ناپایداری بکار می رود. یکی از مسائل مهم، کمبود اساسی مطالعه در این زمینه می باشد. تلاش های کمی برای بررسی این شاخص ها در ایران انجام شده و برای کالیبره کردن و معرفی آستانه ها، کاری انجام نشده است. در این مطالعه، سعی شده است ضمن معرفی پارامترها و شاخص های ناپایداری، جمع بندی کاملی از حدود و آستانه ی آن ها برای پیش بینی انواع ناپایداری ها تهیه شود. بدین منظور، دقت مجموعه ای از پارامترها و شاخص ها، با بررسی آماری سوندینگ های زمان وقوع ناپایداری به طور ویژه برای مشهد محاسبه و بررسی شده است که عبارتند از: شاخص شوالتر، شاخص مجموع مجموع ها و فشار سطح تعادل، آب قابل بارش، عدد ریچاردسون، شاخص صعود li ، شاخص k، sweat، cape و cin. ناپایداری های شدیدی که در طی سالهای 1980 تا 2009 در ایستگاه مشهد رخ داده، براساس معیارهای خاص بین المللی و با استفاده از کدها و روش های دیدبانی جهانی از دفاتر و گزارش های هواشناسی استخراج، و در سه دسته برق، توفان تندری، تگرگ، دسته بندی و استفاده شده اند. روزهایی که این معیارها را نداشته اند، در دسته ای به نام بدون ناپایداری قرار گرفته اند. اگر در یک روز چند پدیده وجود داشت، پدیده ی با اهمیت بالاتر(کد بزرگتر) به عنوان پدیده آن روز انتخاب شده است. برای محاسبه مقادیر شاخص ها، از داده های جو بالا حاصل از ارسال رادیوسوند در ایستگاه مشهد استفاده شده است. این داده ها نسبت به وجود یا عدم ناپایداری شدید تحلیل شده اند و نتایج این تحلیل ها بصورت نمودارهای باکس پلات و نقاط پراکنده برای نمایش بصری روابط و آستانه ها، در ناپایداری های مختلف ارائه شده است. درنهایت آستانه ی هر شاخص برای پیش بینی ناپایداری های مختلف در مشهد معرفی شده، و ترکیب شاخص صعود(li) و انرژی پتانسیل در دسترس همرفتی(cape)، و همچنین شاخص صعود و سطح تعادل، بعنوان بهترین شاخص های ترکیبی معرفی شدند.
نسرین صالح نیا محمد موسوی بایگی
با توجه به رشد روز افزون جمعیت و به تبع آن افزایش نیازهای غذایی از یک سو و از سوی دیگر بروز خشکسالی های شدید و عواقب ناشی از آن باعث شده که پیش بینی این واقعه ی خزنده، امروزه بیشتر از هر زمان دیگری در جوامع مختلف بشری مورد توجه محققین قرار گیرد. در این مطالعه مشخصاً به کمک مدل بزرگ مقیاس hadcm3 نسبت به پیش بینی پارامترهای اقلیمی موثر بر وقوع خشکسالی شامل بارندگی و دمای حداقل و حداکثر ماهانه اقدام گردید. همچنین برای کاربردی کردن نتایج خروجی مدل بزرگ مقیاس و تبدیل این داده ها به داده های قابل استفاده در پیش بینی خشکسالی منطقه ای در محدوده دشت نیشابور، از مدل ریزمقیاس نمایی lars-wg5 استفاده شد. به علاوه مدل پایش خشکسالی پالمر که براساس شاخص پالمر (pdsi) توسعه یافته است، به کار گرفته شد. برای انجام مراحل داده سازی و پیش بینی داده-های اقلیمی، دو دوره ی آماری 2010-1991 به عنوان دوره ی دیده بانی و دوره ی آماری 2040-2011 به عنوان دوره ی پیش بینی مد نظر قرار گرفت. تجزیه و تحلیل نتایج خروجی مدل lars-wg5 در مرحله ی صحت سنجی نشان از توانمندی این مدل دارد، به نحوی که در ایستگاه نیشابور دادههای بارش و دمای حداقل و دمای حداکثر به ترتیب در ضریب تعیین برابر با مقادیر 99/0، 99/0و99/0 در اجرای اول مدل بدست آمدند. پیشبینیها نشان دادند که در دوره سی ساله ی آتی بارش در دشت نیشابور افزایش خواهد یافت. در مورد دمای حداقل نیز دردهه ی اول نسبت به دوره ی پایه به طور کلی 6 درصد، در دهه ی دوم مشابه دهه ی اول و در دهه ی سوم، افزایش 4 درصدی را نسبت به دوره ی پایه بدست میدهد. در خصوص دمای حداکثر نیز نتایج خروجی مدل دردهه ی اول، دوم و سوم تنها یک درصد افزایش را نسبت به دوره ی دیده بانی نشان می دهد. نتایج خروجی مدل پایش خشکسالی در دشت نیشابور نیز نشان داد که طبقات متوسط، شدید و بسیار شدید خشکسالی در سه دهه ی آتی نسبت به 20 سال دیده بانی کاهش خواهند یافت. بررسی دهه ای دوره ی پیش بینی نشان داد که خشکسالی بسیار شدید در دهه ی اول پیش بینی از مجموع 120 ماه تنها 5 ماه را بخود تعلق داده است که نسبت به دو دهه ی دیگر پیش بینی بیشترین مقدار را داراست.
علیرضا دشتی رحمت ابادی محمد موسوی بایگی
در این تحقیق از یک مدل تک بعدی انتقال حرارت در لایه بالایی خاک به منظور دستیابی به دمای سطح زمین استفاده شده است که بر پایه فرض یک شکل بودن نیمرخ عمودی دمای هوا و خاک در لحظه شروع تشکیل لایه وارونگی دمایی استوار است.مدل ذکر شده با روش کرنک - نیکلسن و استفاده از نرم افزار matlab حل شد. داده های ورودی مربوط به شرایط یخبندان تابشی هستند. برای صحت سنجی آن نیز داده های خروجی با داده های واقعی ثبت شده در ایستگاه خودکار و در قالب نمودارهایی مقایسه شدند که نتایج خوبی را نشان می دهند.
نگار سیابی محمد موسوی بایگی
فعالیت های بشر در طول هزاران سال آب و هوای اغلب مناطق جهان را تغییر داده است. یکی از این موارد نوسانات غیر معمول دما و بارش در فصول مختلف سال به ویژه زمستان می باشد، که به عنوان گرمایش زمستانه شناخته شده است. اما تا کنون مطالعات چندانی در این زمینه در کشور انجام نگرفته است. در این تحقیق با بهره گیری از روش های آماری به بررسی وقوع این پدیده پرداخته شده است. بدین منظور ابتدا وجود روند در داده ها با آزمون من -کندال مورد بررسی قرار گرفت و سپس آنومالی روزانه پنج متغیر، شامل دمای ( حداقل، حداکثر، میانگین)، دامنه تغییرات دما و بارندگی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که از دهه 90 افزایش قابل ملاحظه ای در آنومالی مثبت دمای زمستان برای دوره 1980-2009 در همه ایستگاه ها به جز تربت حیدریه رخ داده است. در ایستگاه مشهد طی دو دهه اخیر افزایش قابل ملاحظه ای در آنومالی مثبت دمای فصل زمستان صورت گرفته است. اما هیچ گونه روندی در آنومالی بارش مشاهده نشد. به دلیل تغییر الگوی فصلی دما در منطقه، و نظر به این که هر تغییری اثراتی خواهد داشت؛ در مرحله بعد اثرات این پدیده بر روی عملکرد دو محصول گندم و جو زمستانه بررسی گردید. نتایج نشان داد که در ایستگاه های مشهد، سرخس و کاشمر تغییرات آنومالی عملکرد گندم و جو طی دو دهه قبل رابطه معکوسی با تغییرات آنومالی دمای بیشینه، کمینه، میانگین و دامنه تغییرات دما نشان می دهد، در حالی که در ایستگاه های قوچان و سبزوار بین آنومالی عملکرد و آنومالی دمای بیشینه، کمینه، میانگین و دامنه تغییرات دما رابطه مستقیم وجود دارد. همچنین در تمامی مناطق مورد مطالعه، تغییرات آنومالی عملکرد همگام با تغییرات آنومالی بارندگی است و بین بارندگی و آنومالی عملکرد از نظر تغییرات رابطه مستقیمی مشاهده می شود.
مریم قایمی بایگی محمود رایینی سرجاز
چکیده تبخیر و تعرق یکی از عناصر مهم چرخه هیدرولوژی است که در طرح های کشاورزی مد نظر قرار می گیرد. یکی از روش های برآورد تبخیر – تعرق گیاه روش تراز انرژی (نسبت باون) است که بر پایه ی اندازه گیری شیب دما و رطوبت در دو ارتفاع مختلف گیاه می باشد. این پژوهش در دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سه لایسیمتر به منظور برآورد تبخیر – تعرق گیاه گندم رقم گاسکوژن انجام شد و نتایج حاصل از آن با روش مستقیم مورد مقایسه قرار گرفت. داده های لازم برای اندازه گیری تبخیر و تعرق از روش تراز انرژی در تمام مراحل فنولوژی گیاهی در بازه های زمانی یک ساعته با بهره گیری از دستگاه برآورد تراز انرژی(مدل5200- dik) برداشت شد و تبخیر – تعرق لایسیمتر ها (گیاه مرجع و گندم) بصورت روزانه محاسبه گردید.آهنگ تبخیر – تعرق روزانه با استفاده ازروش تراز انرژی 4/2 میلی متر به دست آمد که همبستگی بسیار بالایی(98/0) با نتایج لایسیمتر که 44/2 محاسبه شد داشت. دامنه افتاخیز نسبت باون در امتداد شبانه روزبین 5/1- تا 9/1 می باشد که مقادیر منفی پس از غروب خورشید که با کاهش گرمای محسوس در محیط همراه است اتفاق می افتد و در طول شب ادامه می یابد. با طلوع خورشید میزان آن به تدرج بیشتر می شود تا اینکه درساعت 8 تا 9 به بیشینه مقدار خود می رسد، سپس روندی کاهشی را تا بعد از ظهر دنبال می کند. دوره ی رشد به 4 مرحله ی 40، 120، 30 و 30 روزه تقسیم شد و میانگین ضرایب گیاهی گندم برای این مراحل 3/0، 8/0، 14/1 و 4/0 محاسبه شد. واژه های کلیدی تبخیر – تعرق، گندم،گیاه مرجع، لایسیمتر، تراز انرژی، نسبت باون.
آتبین محبتی محمد موسوی بایگی
دمای خاک یکی از مهم ترین عوامل در مباحث مربوط به کشاورزی به شمار می آید، از سوی دیگر این عامل تنها در ایستگاه های سینوپتیک اندازه گیری می شود و استفاده از ایستگاه های خودکار بدین منظور مستلزم صرف هزینه های فراوان می باشد. در این پژوهش ابتدا با استفاده از داده های دمای هوا، متوسط دمای هوا طی هفت روز گذشته و دو عبارت فوریه طی یک دوره آماری 14 ساله(2007-1994) برای ده ایستگاه سینوپتیک استان خراسان رضوی روابطی رگرسیونی برای تخمین دمای متوسط روزانه اعماق خاک های بدون پوشش هر کدام از این ایستگاه ها ارائه گردید. سپس با تجمیع تمامی داده های این ایستگاه ها یک سری روابط رگرسیونی برای تخمین دمای اعماق خاک برای مکان های فاقد ایستگاه(مدل های استان شمول) پیشنهاد گردید. درمرحله بعد برای تخمین دمای اعماق خاک، داده های سینوپتیک یک دوره هفت ساله(2007-2001) به انضمام متوسط دمای هوا طی هفت روز پیش از آن، ابتدا به صورت سه ماهه تفکیک شد و سپس به روش پانل دیتا روابطی برای تخمین دمای اعماق خاک به دست آمد. در نهایت تمامی این مدل ها با استفاده از داده های سال 2009 صحت سنجی شدند. ضرایب تبیین برای معادلات رگرسیونی بیش از 93/0 و برای معادلات پانلی 94/0 بود. دقت هر دو مدل رگرسیونی و پانلی با افزایش عمق بیشتر شد. نتایج حاصل از صحت سنجی مدل ها نشان داد که دقت برآورد های مدل های استان شمول نسبتاً خوب و مدل های رگرسیونی و مدل های پانلی در سطح خوب و قابل قبولی قرار دارد، هر چند که دقت مدل های رگرسیونی هر ایستگاه به طور جداگانه اندکی از مدل های پانلی بیشتر می باشد. کمترین و بیشترین مقدار rmse حاصل از صحت سنجی، برای مدل های رگرسیونی به ترتیب 466/0 و 985/1 و برای مدل های پانلی به ترتیب 585/0 و 750/1 بود.
مهدی محمدپور محمد موسوی بایگی
عملکرد محصولات کشاورزی در سال های مختلف تغییر می کند. یکی از عوامل موثر بر عملکرد محصولات کشاورزی عوامل آب و هوایی هستند. در این تحقیق تأثیر پارامترهای آب و هوایی بارندگی، درجه حرارت، رطوبت نسبی، ساعات آفتابی، تعداد روزهای بارانی و تعداد روزهای ابری بر عملکرد محصول گندم در سه منطقه مشهد، گرگان و شیراز به تفکیک دیم و آبی مورد بررسی قرار گرفته است. برای تحلیل داده ها از روش رگرسیون چندگانه خطی و روش رگرسیون حداقل مربعات جزئی (pls) استفاده شد. نتایج مدل های خطی نشان داد که در کشت آبی گندم، در مشهد عوامل دما و رطوبت نسبی، در گرگان دما و روزهای بارانی و در شیراز دما و ساعات آفتابی، بیشترین تاثیر را بر عملکرد در طول فصل رشد داشته اند. همچنین در شرایط دیم، در مشهد دما و ساعات آفتابی، در گرگان بارندگی و رطوبت نسبی و در شیراز تعداد روزهای بارانی، عمده ترین عوامل آب و هوایی موثر بر عملکرد در طول فصل رشد بوده اند. مقایسه عملکرد گندم در شرایط دیم و آبی نیز نشان داد که در شرایط دیم بارندگی، تعداد روزهای بارانی و تعداد روزهای ابری و در شرایط کشت آبی دما و رطوبت نسبی تاثیر بیشتری بر عملکرد داشته اند. علاوه بر این تجزیه و تحلیل نتایج مدل های pls نشان داد که در همه آن ها بین عوامل هواشناسی ورودی، دو متغیر بارندگی و ساعات آفتابی بیشترین نقش را در عملکرد گندم بر عهده دارند و اثر دیگر متغیرها ناچیز است. البته باید به این نکته نیز توجه داشت که در یک سیستم کشاورزی نه تنها پارامترهای اقلیمی، بلکه عوامل غیراقلیمی نیز بر گیاهان زراعی تأثیر می گذارند. بنابراین برای به دست آوردن نتایج بهتر باید در مدل سازی ها نقش این عوامل نیز در نظر گرفته شود.
منصوره کوهی علیرضا فرید حسینی
بر طبق گزارش های ipcc? فراوانی و شدت رویدادهای حدی آب و هوایی تحت شرایط تغییر اقلیم افزایش یافته بطوری که افزایش گاز های گلخانه ای و گرمایش زمین به شکل افزایش شدت، فراوانی و سهم رویدادهای حدی تجلی پیدا کرده است. تغییرات پیش بینی شده ی رویدادهای حدی در نتیجه تغییر اقلیم و گرمایش جهانی در ارزیابی اثرات بالقوه تغییر اقلیم بر بخش های مختلف مانند آب، کشاورزی و مدیریت آب های سطحی شهری اهمیت زیادی دارد. لذا در این پژوهش با هدف ارایه ی دورنمایی از وضعیت آتی رویدادهای حدی دما و بارش با استفاده از خروجی های مدل hadcm3، در گام اول، توانمندی sdsm در ریزمقیاس کردن میانگین و نمایه های حدی دو متغیر دمای بیشینه و بارش روزانه در سطح حوضه کشف رود مورد بررسی قرار گرفت. در گام بعدی، سناریوهای اقلیمی دو متغیر و نمایه های حدی آن ها تحت دو سناریوی انتشار تولید شد. داده های استفاده شده برای ارزیابی مدل شامل متغیرهای بزرگ مقیاس جوی بدست آمده از داده های بازتحلیل روزانه ncep (2001-1961 م.)، برونداد میانگین روزانه مدل اقلیمی hadcm3 تحت دو سناریوی a2 ?و b2 (2099-1961م.) و میانگین ناحیه ای بارش و دمای بیشینه این حوضه به ترتیب طی دوره آماری2001-1969 و 2000-1972میلادی بود. برای تحلیل رویدادهای حدی دما از نمایه های بیشینه مطلق دمای بیشینه(t-max) ، صدک نودم (آستانه روز داغ یا txq90) و تعداد روزهای داغ (pot30°c) و برای متغیر بارش علاوه بر بیشینه بارش، از صدک نودم (?آستانه بارش سنگین یا pq90 )، درصد سهم بارش سنگین از کل میزان بارش (pfl90) و بیشینه تعداد روز خشک متوالی (pxcdd) استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین دمای بیشینه به طور معنی داری طی سه دوره ی آتی نسبت به دوره پایه افزایش خواهد داشت که بیشترین مقدار متعلق به دوره 2080 و تحت سناریوی a2 می باشد. قابل ملاحظه ترین تغییر در نمایه تعداد روزهای داغ (تابستانی)، علاوه بر دو دوره اول، در دوره 2080 مشاهده می شود که هم در مقیاس سالانه و هم در فصل پاییز تفاوت زیادی با دوره پایه (در دو سناریو) خواهد داشت. میانگین بارش ماهانه نسبت به دوره ی پایه کاهش نشان می دهد که بیشترین میزان کاهش بارش در دوره ی آخر قرن بیست و یکم و به میزان 5/5- درصد تحت سناریوی a2 خواهد بود اما کاهش بارش در سه دوره معنی دار نخواهد بود. مشهودترین تفاوت در نتایج دو سناریو و در نمایه های حدی بارش، در فصل تابستان در دوره ی 2020 با بیشترین افزایش در مجموع بارش، بیشینه بارش و نمایه ی حدی سهم بارش سنگین در سناریوی a2 بدست آمد. بر این اساس، طی دوره های آتی حوضه کشف رود شاهد افزایش دمای بیشینه خواهد بود که بیشترین مقدار تغییر متعلق به ماه های پاییز و زمستان خواهد بود. همچنین افزایش تعداد روزهای تابستانی بویژه طی دوره آخر قرن بیست و یکم قابل ملاحظه می باشد. علیرغم کاهش بارش، نمایه های حدی مرتبط با بارش طی دوره 2020 تحت سناریوی a2 افزایش یافته اند. این امر بویژه طی ماه های گرم سال نشان از وقوع سیل های مخرب تر خواهد داشت.
سیده فاطمه معافی مدنی محمد موسوی بایگی
به دلیل نقش حیاتی آب در زندگی انسان، بررسی تأثیرات منفی پدیده تغییر اقلیم بر شدت و فراوانی خشکسالی یک منطقه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این تحقیق به ارزیابی اثرات تغییر اقلیم بر وضعیت خشکسالی استان خراسان رضوی طی دو دهه آینده با استفاده از شاخص های خشکسالی دهک (di) و بارش استاندارد شده (spi) پرداخته شد. در ابتدا داده های روزانه خروجی مدل گردش عمومی جو hadcm3 تحت سناریوی a2، توسط مدل آماری lars-wg نسخه 5، ریزمقیاس شدند و توانایی مدل lars-wg5 در شبیه سازی اقلیم گذشته (2010-1991)، برای 10 ایستگاه سینوپتیک استان مورد تأیید قرار گرفت. سپس پارامترهای اقلیمی دمای کمینه، دمای بیشینه، بارش و ساعت آفتابی برای دوره 2030 – 2011 برای ایستگاه های مورد مطالعه شبیه سازی شد. پس از آن با استفاده از داده های بارش، وضعیت خشکسالی استان به کمک دو شاخص خشکسالی ذکر شده در مقیاس سه ماهه، شش ماهه و سالانه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تغییرات بارش طی دو دهه آینده در بعضی ماه ها افزایش و در برخی کاهش نشان می دهد که در دهه اول تغییرات بارش در ماه های تابستان زیاد محسوس نمی باشد، ولی افزایش در میزان بارش پاییزه قابل مشاهده است. در دهه دوم پیش بینی نیز به دلیل افزایش میانگین بارش در ماه های ژانویه، آگوست، اکتبر، نوامبر و دسامبر در اغلب ایستگاه ها، میزان بارش های پاییزه و زمستانه افزایش می یابند. به طور متوسط در همه ایستگاه ها در %75 ماه ها در دهه اول و در %77 ماه ها در دهه دوم دوره پیش بینی، افزایش بارش را خواهیم داشت. همچنین بررسی وضعیت خشکسالی استان خراسان رضوی طی دو دهه آتی نشان می-دهد که در بازه زمانی سه ماهه، در فصل بهار در بیشتر ایستگاه ها تعداد ماه های خشک افزایش می یابد و در فصول پاییز و زمستان افزایش ترسالی اتفاق می افتد که البته در این فصول نیز استثناهایی وجود دارند. به طوری که در فصل پاییز در ایستگاه های تربت جام و کاشمر و در فصل زمستان در ایستگاه های سبزوار و گناباد شاهد افزایش تعداد ماه های خشک خواهیم بود. همچنین در بازه زمانی شش ماهه، در شش ماه زمستان و بهار کاهش ترسالی و افزایش خشکسالی اتفاق می افتد و در شش ماه دوم سال وضعیت ترسالی و نرمال به وجود می آید. در مقیاس سالانه نیز، انتظار وضعیت نرمال و ترسالی در همه ایستگاه ها طی دو دهه آتی وجود دارد، به جزء ایستگاه تربت جام که وضعیت خشکسالی را نشان می-دهد. نتایج ذکر شده در بالا توسط هر دو شاخص خشکسالی بکار رفته در این تحقیق مورد تأیید قرار گرفتند. طبق نتایج به دست آمده مشخص شد که تغییرات اقلیمی به میزان زیادی بر وضعیت خشکسالی در آینده اثر دارد.
بهاره شعبانی محمد موسوی بایگی
چکیده دمای هوا یکی از مهم ترین شاخص های تغییر اقلیم در مقیاس های جهانی و منطقه ای می باشد. با توجه به این که در سال های اخیر، تغییرات متفاوتی در روند آستانه های دمای هوا (دمای حداکثر و حداقل) ملاحظه شده، و با توجه به نقش این دو پارامتر بر عملکرد و نیاز آبی گیاهان زارعی و محصولات باغی، پیش بینی و بررسی تغییرات آن ها در آینده در راستای مدیریت بهینه منابع آب در بخش کشاورزی تأثیر بسزایی خواهند داشت. از این رو، در این پژوهش سه هدف دنبال می شود که شامل 1- مدل سازی دمای حداکثر و حداقل ماهانه دشت مشهد، 2- بررسی روند تغییرات دمای حداکثر و حداقل از گذشته تا به امروز و پیش بینی تغییرات آن ها در آینده و 3- بررسی اثر تغییرات دمای هوا بر مصرف آب کشاورزی می باشند. در این پژوهش، به منظور مدل سازی دمای حداکثر و حداقل ماهانه دشت مشهد از آمار 22 ساله ی(2008-1987) دو ایستگاه مشهد وگلمکان استفاده شد. با استفاده از روش سری های زمانی، مدل sarima(0,0,0)(0,1,1) برای دمای حداکثر ماهانه و مدل sarima(0,0,0)(2,1,1) برای دمای حداقل ماهانه، به عنوان الگوهای نهایی تعیین شدند. ضریب تعیین بالا و شاخص های خطاسنجی نسبتاً پایین و نزدیک به صفر در مرحله واسنجی (2008- 1988) و اعتبارسنجی (2012- 2009) موید انطباق قابل قبول مقادیر واقعی و نتایج حاصل از مدل ها می باشند. بررسی روند دمای حداکثر و حداقل و تبخیر و تعرق گیاه مرجع در فصول مختلف سال در دوره پایه نشان می دهد که دمای حداقل در تمام فصول سال از روند افزایشی و معنی دار برخوردار است در حالی که دمای حداکثر تنها در فصول تابستان و زمستان دارای روند افزایشی و معنی دار می باشد. روند تبخیر و تعرق گیاه مرجع نیز در دوره پایه همسو با تغییرات دمای حداکثر می باشد. نتایج پیش بینی دمای حداکثر و حداقل براساس مدل های نهایی برای 10 سال آتی (2018-2009) و مقایسه میانگین آن ها با دوره پایه، نشان دهنده ی افزایش این دو پارامتر در تمام ماه های سال خواهد بود. به طوری که دمای حداکثر بیشتر در فصول گرم و دمای حداقل بیشتر در فصول سرد سال افزایش پیدا خواهد کرد. مقایسه میانگین تبخیر و تعرق 5 محصول عمده با بیشترین سطح زیرکشت آبی (گندم، چغندرقند، گوجه فرنگی، یونجه و سیب)بین دوره پایه و دهه آتی نشان می دهد که تبخیر و تعرق گیاهان به ازای افزایش دمای هوا به طور میانگین برابر با 2/1 درجه سانتی گراد درکل فصل رشد، افزایش خواهند یافت، به طوری که چغندر قند در بین 5 محصول منتخب، دارای بیشترین درصد تغییرات در نیاز آبی برابر 8/2% که معادل با 290 مترمکعب آب مصرفی در هر هکتار خواهد بود.
علیرضا عراقی محمد موسوی بایگی
روند، یکی از مشخصات مهم و اساسی در سری های زمانی است و در مباحث کاربردی علوم جوی از جمله موضوع تغییر اقلیم بسیار حائز اهمیت می باشد. به دلیل همین اهمیت، تاکنون مطالعات متعددی در خصوص بررسی روند پارامترهای هواشناسی و هیدرولوژیک در کشور انجام شده است، اما در هیچ یک از این مطالعات، تغییرات زمانی از دیدگاه تحلیل سیگنال و در حوزه فرکانس مورد بررسی قرار نگرفته است. با تحلیل دقیق روند پارامترهای جوی به ویژه در حوزه فرکانس می توان درک بهتری از رفتار و ساختار نوسانی این پارامترها در طول زمان بدست آورد. در این پژوهش، با بکارگیری روش تبدیل موجک در کنار آزمون من-کندال، سعی شده است تا روند داده های هواشناسی به شکل دقیق تری مورد مطالعه قرار گیرد و به علاوه غالب ترین مولفه های نوسانی موثر بر رخداد این روند نیز شناسایی گردد. در این خصوص، داده های ماهانه 7 پارامتر هواشناسی (دمای کمینه، دمای بیشینه، دمای متوسط، بارش، فشار جوی، فشار بخار و رطوبت نسبی) در 7 ایستگاه سینوپتیک ایران (بابلسر، تبریز، تهران، زنجان، سبزوار، شاهرود و مشهد) در دوره 55 ساله (1956 تا 2010) مورد تحلیل قرار گرفته اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هر چند روند برخی پارامترها (مانند دما) در اغلب ایستگاهها مشابه می باشد، اما دوره های نوسانی غالب موثر بر رخداد این روند دارای تفاوت هایی است که البته برای کشف عوامل موثر بر ایجاد این تفاوت ها، مطالعات جامع تری مورد نیاز است. در مجموع به نظر می رسد که روش های تحلیل سیگنال می تواند به عنوان راهکاری مطمئن و دقیق در شناسایی هر چه بیشتر الگو نوسانات پارامترهای جوی مورد استفاده قرار گیرد و به این ترتیب، بسیاری از فعالیت های مهم و کاربردی (مانند پیش بینی های هواشناسی، مباحث مدیریت منابع آب، تدوین استراتژی های کشاورزی و...) با دقتی بالاتر انجام شود.
غلامرضا صبوری محمد موسوی بایگی
یکی از روشهای مطالعه اقلیم آینده، استفاده از مدل های گردش عمومی جو است. به دلیل تفکیک فضایی کم و ساده سازی های لازم در مدل های گردش عمومی جو در مقایسه با مدلهای منطقه ای و کوتاه مدت، خروجی این مدل ها نمی تواند تقریب درستی از شرایط آب و هوایی منطقه مورد مطالعه را ارائه دهد؛ لذا با استفاده از ریزمقیاس کننده lars-wg5.5 برونداد مدل های گردش عمومی جو تا مقیاس ایستگاهی، ریزمقیاس شدند، تا با لحاظ اثرات محلی، خطای مدل های گردش عمومی جو به حداقل ممکن برسد. کارایی 18 مدل گردش عمومی جو که در گزارش چهارم هیئت بین دولتی تغییر اقلیم ارائه شده است؛ با استفاده از روش وزنی برای دوره پایه (2010-1961) مقایسه شد و در نهایت، سه مدل mpeh5، hadcm3 و ncccsm برای برازش دما و بارش ایران انتخاب شدند. برونداد مدل های منتخب و تحت 3 سناریوی a2، a1b وb1 بر روی 34 ایستگاه منتخب، نشان می دهد که میانگین دمای ایران نسبت به دوره پایه، در دوره 2030-2011، ]4/1 , 9/0[ درجه سلسیوس افزایش، در دوره 2065-2046، ]9/2 , 9/1[ درجه سلسیوس افزایش، در دوره 2099-2080، ]0/5 , 4/2[ درجه سلسیوس افزایش می یابد، که مقدار افزایش دما در سناریوی a2، بیشتر از a1b و a1b بیشتر از b1 می باشد. برونداد مدل ncccsm در هر سه دوره و تحت هر سه سناریو، افزایش مقدار بارندگی را نشان می دهد و مدل hadcm3 نیز، باستثنای سناریوی a1b در دوره 2065-2046 و سناریوی a2 در دوره 2099-2080 در بقیه موارد افزایش مقدار بارندگی را نشان می دهد، در حالی که مدل mpeh5 در همه موارد بجز سناریوهای a2 و b1 در دوره 2065-2046، کاهش مقدار بارندگی را نشان می دهد. پهنه بندی اقلیمی به روش دومارتن نشان می دهد که در حال حاضر بیش از 90 درصد مساحت ایران دارای اقلیم خشک و نیمه خشک (2/61 درصد خشک و 29 درصد نیمه خشک) می باشد، و میانگین برونداد مدل ها و سناریوها برای دوره 2099-2080 نشان می دهد که وسعت اقلیم خشک به 7/68 درصد، از مساحت ایران خواهد رسید و از وسعت سایر اقلیم ها کاسته می شود.
محمد رضا نحاسی محمد موسوی بایگی
چکیده: بررسی خشکسالی استان خراسان جنوبی به دلیل ماهیت تصادفی بودن بارش و اقلیم خشک این استان، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف از این پژوهش مدلسازی بارش با کمک روش باکس و جنکینز و پیش بینی وضعیت خشکسالی با استفاده از شاخص استاندارد بارندگی (spi) در این استان می باشد. بر همین اساس در این پژوهش بررسی تغییرات زمانی بارش با استفاده از مدل سری زمانی sarima در 6 ایستگاه منتخب استان خراسان جنوبی (بشرویه، بیرجند، طبس، فردوس، قائن و نهبندان) و پیش بینی آن در مقیاس زمانی 9،6،3 و 12 انجام پذیرفت. در این تحقیق از آمار بارش ماهانه ایستگاه های ذکر شده طی سال های 2014-1988 استفاده گردید. بر اساس نمودارهای خودهمبستگی، خودهمبستگی جزئی و بررسی الگوهای احتمالی به لحاظ ملاک کمترین خطا و حداکثر درستنمایی بهترین الگو برای شبیه سازی بارش های ماهانه، فصلی و سالانه در دوره آماری 1988 تا 2012 میلادی با کمک نرم افزار r در ایستگاه مذکور بدست آمد. مدل های برازش داده شده برای ایستگاه های بشرویه، بیرجند، طبس، فردوس، قائن و نهبندان به ترتیب sarima(1,0,1)(0,1,2)12، sarima(1,0,1)(0,1,2)12، sarima(0,0,0)(1,1,1)12، sarima(0,0,1)(0,1,2)12، sarima(1,0,0)(0,1,2)12 و sarima(1,0,1)(0,1,1)12 بهترین مدل بودند که بر اساس همین مدل ها پیش بینی ها صورت پذیرفت. با مقایسه مقادیر شبیه سازی و پیش بینی شده بارش ماهانه با مقادیر واقعی نتیجه شد در مرحله شبیه سازی، مقادیر ماهانه دارای دقت مناسبی هستند ( ضریب همبستگی 77/0 برای ایستگاه های بشرویه و نهبندان تا 81/0 برای ایستگاه قائن). پس از تایید دقت روش sarima در پیش بینی مقادیر بارش ایستگاه های مورد استفاده، پیش بینی برای سال های 2015 تا 2017 انجام پذیرفت و شاخص spi برای مقیاس های 3،6،9 و 12 ماهه برای این 3 سال بدست آمد. در دوره 3 ماهه، برای ایستگاه بشرویه فقط در دوره های منتهی به آگوست، سپتامبر و اکتبر 2015 (تابستان) ترسالی متوسط پیش بینی شده و در سایر دوره ها وضعیت نرمال یا ترسالی و خشکسالی ضعیف پیش بینی می شود. برای ایستگاه بیرجند فقط در دوره منتهی به ژانویه 2015 (ابتدای زمستان) خشکسالی متوسط پیش بینی شده و سایر دوره ها وضعیت نرمال یا خشکسالی و ترسالی ضعیف خواهند داشت. پاییز نسبتاً خشکی در سال 2015 برای بیرجند پیش بینی می شود. در دوره 3 ماهه منتهی به سپتامبر هر سه سال پیش رو (2017- 2015) ترسالی متوسطی برای ایستگاه طبس مورد انتظار خواهد بود. در سایر دوره ها ترسالی و خشکسالی شاخصی پیش بینی نمی شود. وضعیت تمامی دوره های سه ماهه ایستگاه های قائن و نهبندان نرمال و یا دارای ترسالی یا خشکسالی ضعیف پیش بینی می شود. در دوره سه ماهه منتهی به آگوست 2015 ایستگاه قائن، ترسالی متوسطی شاهد خواهیم بود که نشان از فصل بهاری با بارش بیش از مقدار نرمال ایستگاه می باشد. برای در دوره های 6 و 9 ماهه منتهی به ماه های ژانویه تا دسامبر سال های 2017-2015 تمامی ایستگاه ها، هیچ ایستگاهی وضعیت ترسالی و خشکسالی شاخصی (متوسط به بالا) بدست نیامد. هر چند ایستگا ها در بسیاری از دوره ها با ترسالی یا خشکسالی ضعیفی مواجه خواهند شد. در دوره 12 ماهه هم تنها ایستگاه بیرجند در دوره منتهی به ژانویه 2015 با خشکسالی متوسطی روبه رو شده و در سایر دوره ها در ایستگاه ها، وضعیت نرمال یا شرایط خشکسالی و ترسالی ضعیف برقرار است. کلیدواژهها: پیش بینی، روند، سری زمانی، مدل سازی.
سعیده کوزه گران محمد موسوی بایگی
آگاهی از چگونگی تناسب و انطباق فعالیت های کشاورزی هر منطقه با شرایط آب و هوایی آن لازمه هرگونه فعالیت کشاورزی می باشد.زعفران یکی از با ارزش ترین گیاهانی است که در شرایط اقلیمی خاص کشت می شود و مراحل رشد و نمو آن منحصر به فرد است. یکی از پرکاربردترین مطالعات اقلیم شناسی کشاورزی، تعیین هم اقلیمی کشاورزی است. به منظور انجام مطالعات هم اقلیمی زعفران در خراسان جنوبی از آمار و اطلاعات 20 ساله کلیه ایستگاه های هواشناسی منطقه و عملکرد زعفران درمناطق مورد کشت دریک دوره ی ده ساله استفاده شد. آنالیز رگرسیونی و ایجاد معادلات بر روی پارامترهای بارندگی، درجه حرارت های حداقل، میانگین و حداکثر و رطوبت نسبی و رابطه این پارامترها بر عملکرد بوسیله نرم افزار4 jmp انجام گرفت. سپس نقشه های رقومی پهنه بندی با استفاده از نرم افزار arcgis9.2 ترسیم شد. نتایج نشان داد که پارامتر بارندگی در ماه های آذر ، بهمن، اسفند و فروردین تاثیرگذارتر بر عملکرد نسبت به سایر ماه ها می باشد. از نظر درجه حرارت های حداقل و میانگین ماه های مهر، آبان، آذر و دی تاثیرگذارترین ماه ها بر عملکرد هستند. از نظر درجه حرارت حداکثر ماه های تاثیرگذار آبان، آذر، دی و اسفند و ازنظر رطوبت نسبی، آبان، آذر، دی، بهمن و اسفند می باشند. همچنین با بررسی معادلات و نقشه های پهنه بندی ایجاد شده و نقشه پهنه بندی نهایی مشخص شد که اکثر مناطق استان در شرایط مناسب یا نیمه مناسب قرار دارند. مناطق شمال و شمال شرقی استان دارای بهترین موقعیت از لحاظ پارامترهای هواشناسی بررسی شده برای کشت زعفران می باشند. مناطق مرکزی استان موقعیت متوسطی از لحاظ کشت زعفران دارد و قسمت های جنوبی و جنوب غربی استان به عنوان مناطق نامستعد شناسایی شد.
الهام عابدینی محمد موسوی بایگی
خشکسالی ویژگی طبیعی و بازگشت پذیر اقلیم است که در اثر کمبود بارندگی در یک دوره زمانی طولانی صورت می گیرد و در اکثر اقلیم ها رخ می دهد. به علت پیچیدگی دینامیک پدیده های جوی، معادلات رگرسیونی بدرستی قادر به پیش بینی این پدیده ها نمی باشند. در دهه های اخیر شبکه های عصبی توانایی زیادی در مدل کردن پیش بینی سری های زمانی غیر خطی از خود نشان دادند. در این پژوهش سعی شده ابتدا ارتباط میان نمایه های بزرگ مقیاس جوی (نمایه های نوسانات جنوبی(soi) و اطلس شمالی nao) با مقادیر بارندگی و دمای ایستگاه سینوپتیک مشهد مورد بررسی قرار گیرد و سپس مقادیر نمایه های spi و pdsi به کمک شبکه های عصبی مصنوعی برای ماه های آتی پیش بینی شوند. بدین منظور از داده های ماهانه spi، بارندگی، دما، nao و soi در طول سال های 1951-2007 استفاده شد و عملکرد شبکه های عصبی پرسپترون سه لایه و پیش خور عمومی با الگوریتم های مومنتوم و گرادیان نزولی برای پیش بینی این نمایه ها مورد ارزیابی قرارگرفت. نتایج حاکی از آن بود که وقوع النینو نشان دهنده افزایش بارندگی در فصل زمستان و کاهش بارندگی در دیگر فصول و وقوع فاز سرد انسو (لانینا) موجب کاهش بارندگی در این ایستگاه می شود. سری زمانی نمایه spi هجده ماهه با ضریب 778/0= r2 و 042/0=rmse و سری زمانی شاخص pdsi با ضریب 763/0= r2 و 035/0=rmse قادر به پیش بینی برای یک ماه آینده می باشند.
مریم سلاجقه تذرجی محمد موسوی بایگی
زعفران یکی از عمده ترین گیاهان اقتصادی برای کشاوزران استان خراسان رضوی محسوب می شود. بیش از 90 درصد زعفران ایران از استان های خراسان تولید می شود. در این مطالعه آسیب پذیری زعفران از سرمای زمستان مورد بررسی قرار گرفته است. مقایسه عملکرد زعفران در دوره 2008-1992 نشان داد که بارندگی تابستان باعث کاهش عملکرد می شود. هر چند این گیاه مقاوم به سرما می باشد، اما سرمای شدید باعث کاهش عملکرد آن می گردد (دمای 18- و پائین تر). نتایج حاصل از تحلیل داده های یخبندان خاک در دوره کشت زعفران نشان داد که کمترین دمای روزانه و در نتیجه شدیدترین یخبندان در سطح و عمق خاک در ماههای ژانویه و فوریه و در مناطقی که دارای ارتفاع بالاتر و اقلیم سردتری بوده اند اتفاق افتاده است که بیشتر مربوط به مناطق شمالی و مرکزی می باشد و با نزدیک شدن به جنوب و غرب استان، از شدت آن کاسته می شود. همچنین مقدار afi (شاخص یخبندان هوا) به دست آمده از روش آمریکایی نسبت به روش نروژی و روش فنلاندی بیشتر می باشد. همچنین بیشتراختلاف بین روش های آمریکائی، نروژی و فنلاندی مربوط به اقلیم های گرم و درصد اختلاف کمتر آنها مربوط به اقلیم های سرد می باشد. ضریب همبستگی(6/0= r) به دست آمده نشان می دهد که روش فنلاندی مناسب ترین روش تخمین عمق یخبندان در منطقه می باشد.
محمد موسوی بایگی اکبر درخشان
با توجه به اینکه در حال حاضر یکی از علل عمده کوری در جهان زخم قرنیه می باشد و با توجه به اینکه درمان به موقع و صحیح آن می تواند پیشگیری بسیاری از موارد موربیدیتی حاصل از این بیماری باشد بر آن شدیم تا این تحقیق را در جهت بررسی نتایج کشت و آنتی بیوگرام زخمهای قرنیه و تناسب آن با نمای کلینیکی انجام دهیم. روش کار: مطالعه، به صورت توصیفی مقطعی گذشته نگر و با بررسی 200 پرونده بیمار مراجعه کننده به کلینیک چشک پزشکی صورت گرفت که بعد از استخراج داده ها خام 140 بیمار به علت کامل نبودن اطلاعات از مطالعه حذف و 60 بیمار مورد بررسی آماری قرار گرفتند. جهت استخراج مطالب از پرونده های بیماران فرم جمع آوری اطلاعات تنظیم شده و متغیرهی موردنظر از قبیل سن، جنس، فصل بیماری، سابقه بیماری سیستمیک، نتیجه کشت، جواب آنتی بیوگرام و ... مورد بررسی و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج: از نظر سنی با افزایش سن، بیماری بیشتر دیده شد و در نس مذکر نسبت به مونث بیشتر دیده شد. از نظر فصلی در فصل بهار بیشترین میزان بیماری رویت شد. قسمت اعظم افراد کارگر و یا کشاورز بودند و از نظر تحصیلات بی سواد تا پنجم ابتدایی سواد داشتند. 40% سابقه بیماری مزمن سیستمیک را داشتند؛ که d.m بیشتر دیده شد. 35% سابقه بیماری چشمی قبلی را می دادند و 20% سابقه مصرف داروهای چشمی را داشتند. 3/23% از استروئیدهای چشمی استفاده نمودند. نمای کلینیکی بیشتر از نوع باکتریال و بعد ویرال و در نهایت قارچی بود. بعد از کشت قسمت اعظم موارد کراتیت ویرال بوده و در درجه بعد استاف اورئوس و پسودوموناس قرار داشت. در 45% افراد درمان تجربی انجام گرفت. در آنتی بیوگرام در 30% موارد به فلوروکنیولون ها حساسیت دیده شد. و بعد از آن بالاترین حساسیت به آمینوگلیکوزیدها دیده شد. بحث: با توجه به مطالب استخراج شده از پرونده ها و بررسی آماری آنها متوجه می شویم که بین تظاهرات بالینی و نمای کلینیکی زخم قرنیه با نتایج کشت و آنتی بیوگرام حاصل از آن رابطه معنی داری وجود دارد که این مطابق با استانداردهای درمان ذکر شده در متون منبع می باشد. لذا جهت management بهتر زخمهای قرنیه و گرفتن پاسخ مناسبتر در جواب به درمان تجربی توصیه به بررسی زخمهای قرنیه از نظر کشت و آنتی بیوگرام قبل از شروع درمان تجربی می گردد تا در صورت لزوم (عدم جواب به درمان تجربی) درمان مناسب آنتی بیوتیکی جهت بیمار به عمل آید. نتیجه گیری: با آزمون آماری p value,x2 محاسبه شد که بین تظاهرات بالینی و نمای کلینیکی زخم قرنیه و نتایج کشت و آنتی بیوگرام رابطه معنی دار دیده شد.