نام پژوهشگر: حسین آقاجانی مرساء
زهره ذبیحی مداح حسین آقاجانی مرساء
چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه سبک زندگی دو گروه زنان متأهل خانه دار و زنان شاغل بخش خدمات در منطقه 5 شهر تهران صورت گرفته است. روش پژوهش پیمایشی – توصیفی از طریق مصاحبه همراه با پرسشنامه شبه ساختار یافته بوده است و انتخاب نمونه ها تصادفی و از روش گلوله برفی به این گروه زنان دسترسی پیدا کرده ایم. در هر گروه سی نفر از زنان را برای تعیین تفاوتها و تشابهات با سه شاخص سبک زندگی، اوقات فراغت و الگوهای مصرف و روابط خانوادگی در سه فضای اجتماعی، فرهنگی، و اقتصادی مورد بررسی و مقایسه قرار داده ایم و رابطه بین سه متغیر اشتغال و تحصیلات و روابط اجتماعی را با سبک زندگی در دو گروه زنان مشخص کرده ایم. از تئوری پیر بوردیو و سه نوع سرمایه و ارتباط آن با رفتار مصرفی و اوقات فراغت و روابط خانوادگی و نظریه وبلن مصرف نمایشی و تظاهری که ثروت را عامل کسب منزلت اجتماعی می داند و نظریه گیدنز شرایط اجتماعی و روابط اجتماعی در شکل گیری هویت و انتخاب فردی موثر می داند، بهره گرفته ایم. بطور کلی نتایج پژوهش حاکی از تفاوتهایی در رفتارهای مصرفی و رفتارهای فراغتی و روابط خانوادگی در بین دو گروه زنان شاغل بخش خدمات و زنان خانه دار است. زنان شاغل بخش خدمات نسبت به زنان خانه دار از روابط خانوادگی و در نتیجه روابط اجتماعی بالاتری برخوردارند. مفاهیم کلیدی: سبک زندگی، زنان خانه دار، زنان شاغل بخش خدمات، الگوهای مصرف، اوقات فراغت.
فرنوش حمید پور بدویی حسین آقاجانی مرساء
چکیده صنعت عظیم گردشگری به عنوان بزرگ ترین صنعت تجاری جهان که جزء لاینفک زندگی امروز است.پیشتاز در موتور محرکه ی اقتصادی برای رسیدن به توسعه جوامع است.دستیابی و بهره برداری از این مهم مستلزم توجه و پرداختن به لایه های فرهنگی، اجتماعی و شناخت عوامل پیشرفت و بازدارنده این صنعت است.کرمان با توجه به اینکه در دهه های گذشته مورد توجه گردشگران خارجی در قیاس با گردشگران در دهه های گذشته مورد توجه گردشگران خارجی در قیاس با گردشگران داخلی بوده است اما آن چنان که باید به تناسب قابلیت ها و پتانسیل هایش نتوانسته است به میانگین استانداردهای جهانی در جذب توریسم خارجی و داخلی دست یابد. هدف پژوهش فوق، شناخت و بررسی عوامل فرهنگی – اجتماعی توسعه صنعت توریسم در کرمان است. و درصدد تاکید بر قابلیت ها و محدودیت ها موجود و ارایه راهکارهای مفید جهت توسعه توریسم در شهر کرمان می باشد.روش پژوهش، کیفی با ماهیتی اکتشافی – تبیینی و استفاده از تکنیک سوات و تعداد 54 نفر از کارگزاران توریسم در کرمان از جمله کارشناسان امور فرهنگی اجتماعی ادارات مرتبط با حوزه ی گردشگری، کارگزاران درگیر با گردشگر از جمله مدران هتلها و آژانس ها مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته انجام شده است. یافته های سوات نشان می دهد در کرمان مهم ترین مقوله های توسعه توریسم با اولویت اول در قوت،ضعف،فرصت،تهدید، به ترتیب چنین است.فرهنگ مهمان و مهمان داری با میانگین وزنی 29/4، سلیقه ای عمل کردن مدیران در برنامه ریزی های گردشگری با میانگین وزنی 46/4، تأسیسات مناسب فرودگاهی با میانگین وزنی 31/4، کم توجهی مسئولین به مکان های تاریخی پیرامون شهر کرمان با میانگین وزنی 35/4 می باشد.نتیجه گیری: آستانه آسیب پذیری کرمان به خاطر نداشتن نظام برنامه ریزی فرهنگی اجتماعی گردشگری نیازمند بازنگری و ارائه سیاست های مناسب می باشد از جمله تبلیغات و ترویج تصویر صحیحی از کرمان به عنوان منطقه ای توریستی و سرمایه گذاری در بخشهای رفاهی است. کلید واژه ها:عوامل فرهنگی-اجتماعی،توسعه صنعت توریسم،کرمان
محمد حسین ترانه سید رضا معینی
هدف از این تحقیق بررسی میزان شیوع معلولیت بصورت ملی و استانی و رابطه بین توسعه و میزان شیوع معلولیت در سال 1390 است.در این پژوهش روش مطالعه اسنادی استفاده و آمارهای موجود مورد تحلیل ثانوی قرار گرفته است.به این منظور در بخش اول تحقیق به بررسی جامع و مفصل چگونگی شیوع معلولیت بر حسب جنس، سن، منطقه، نوع به صورت ملی و استانی با استفاده از نتایج سرشماری سال1390می پردازد. این تحقیق در بخش دوم، 32 شاخص اقتصادی، بهداشتی-درمانی، جمعیتی، فرهنگی-آموزشی و زیربنایی بر اساس محدودیت های آماری به عنوان شاخص های توسعه با روش topsis ترکیب می نماید. سپس با استفاده از رگرسیون خطی به بررسی رابطه شیوع معلولیت و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در کشور پرداخته می شود. نتایج رگرسیون ها نشان می دهد که توسعه اقتصادی تاثیر منفی و معنی داری بر شیوع معلولیت دارد. همچنین نتایج تاثیر مثبت بهبود در توسعه بهداشتی بر شیوع معلولیت را تایید می کنند و این به آن دلیل است، که دسترسی به امکانات بهداشتی و درمانی با بوجود آوردن امکان درمان بیماران با مراقبت های خاص و ویژه، تعداد بیشتری از معلولان امکان بقاء و ادامه زندگی را پیدا خواهند کرد. در نهایت افزایش سطح شاخص نهایی توسعه یافتگی کل بر شیوع معلولیت تاثیر منفی و معنی داری دارد. کلید واژه: معلولیت،شیوع، شیوع معلولیت، توسعه اقتصادی،topsis.
سهیلا گلزاری حسین آقاجانی مرساء
این پژوهش به "بررسی نقش پایگاه اجتماعی زنان و تأثیر آن بر جامعه پذیری فرزندان" می پردازد. زنان و مادران بطور غیرمستقیم بر روی فرزندان تأثیر می گذارند، زیرا کودکان مادران خود را الگو قرار می دهند. هدف اصلی آن این است که پایگاه اجتماعی زنان چه تأثیری می تواند بر جامعه پذیری فرزندان داشته باشد. چارچوب نظری این پژوهش از نظریات نظریه پردازانی چون امیل دورکیم در زمینه اجتماعی شدن و پایگاه اجتماعی ماکس وبر استفاده شده است. روش تحقیق این پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی و طرح تحقیق آن مقطعی می باشد. جامعه آماری زنان شاغل 45-28 ساله در معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رییس جمهور که فرزندان آنها بین 6 تا 18 ساله می باشند که با استفاده از روش تمام شماری تعداد 86 نفر بدست آمده است و ابزار اصلی پرسشنامه می باشد و برای تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده گردید. پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات، نتایج بدست آمده بین پایگاه اجتماعی مادر با میزان جامعهپذیری فرزندان رابطهی معناداری را نشان نداد. پایگاه اجتماعی مادر وابسته به متغیرهایی مانند درآمد، تحصیلات و شغل است، در صورتی که فرزندان از رابطهای که با مادر خود دارند، الگوهای رفتاری وی در خانه و حتی شیوهی صحبت کردن وی در فرایند جامعهپذیری تاثیر میگیرند. سنجش متغیر پایگاه اجتماعی زنان با این گویهها نشان داد که بیشتر زنان دارای پایگاه اجتماعی متوسطی در جامعه هستند. با توجه به نتایج بدست آمده بیشتر فرزندان در خانوادههایی زندگی میکنند که هم پدر و هم مادر سرپرست آنها هستند و این نشان میدهد که هنوز حفظ کیان خانواده یکی از اولویتهای مهم اعضای جامعه برای نگهداری از کودکان است و خانواده بیشترین تأثیر را در جامعه پذیری فرزندان دارد.