نام پژوهشگر: عبدالله معتمدی
علی غلامی ابوالفضل کرمی
یکی از مسائل موجود در ایجاد روابط عاطفی و بین فردی کمرویی که اخیرا مورد توجه روانشناسان و مشاورن قرار گرفته است. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با نمونه گیری خوشه ای انجام شد. نتایج حاکی از تفاوت معنادار دو گروه در پس آزمون بود
یاسر ماستری فراهانی پرویز شریفی درآمدی
چکیده تمایلات پرخاشگرانه و بروز رفتار های خشن یکی از مسایلی است که به شدت شیوع پیدا کرده است. نوجوانان به خاطر ویژگی های دوره نوجوانی و تغییراتی که در آنها روی می دهد، قشری هستند که کنترل کم تری روی رفتارهای پرخاشگرانه خود دارند. شناخت راهکارها و روش های کاربردی برای کنترل رفتارها و تمایلات پرخاشگرانه در نوجوانان و هدایت آنها به مسیر صحیح از اهمیت زیادی برخوردار است. یکی از راه ها یی که می تواند در کنترل پرخاشگری نوجوانان موثر باشد آموزش مسئولیت پذیری است. لذا هدف این بررسی آزمایش تاثیر آموزش مسئولیت پذیری با رویکرد واقعیت درمانی بر کاهش رفتارهای پرخاشگرانه نوجوانان در سنین 12 تا 15 ساله است. این پژوهش از نوع تحقیق نیمه آزمایشی با گروه های آزمایش و گواه بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان پسر دوره راهنمایی شهرستان ساوه بودند. در این تحقیق 60 نفر ازدانش آموزان دوره ی راهنمایی با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای و با استفاده از پرسشنامه ی پرخاشگری agqمورد آزمون قرار گرفتند و بر اساس نمرات پیش آزمون 30 نفر که بالاترین نمره را در آزمون گرفتند در گروه آزمایش و 30نفر دیگر در گروه گواه قرار گرفتند. مسئولیت پذیری بر اساس مولفه های واقعیت درمانی در 8 جلسه 80 دقیقه ای آموزش داده شد. کارایی و اثر بخشی مداخلات توسط پرسشنامه ذکر شده مورد آزمون قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش مسئولیت پذیری بر پایه واقعیت درمانی می تواند بر کاهش پرخاشگری( تهاجم و خشم) موثر باشد اما در کاهش میل به کینه توزی نتایج معنی داری حاصل نشد. به منظور حذف اثر پیش آزمون از شاخص آماری تحلیل کوواریانس استفاده گردید
یونس جاویدنسب کیومرث فرحبخش
پژوهش حاضر به منظور تعیین رابطه ارتباطات میان فردی با عملکرد شغلی به روش توصیفی از نوع همبستگی در واحدهای خط و ستاد شرکت سایپا انجام شد. هدف ازاین پژوهش، مقایسه وتعیین میزان ارتباطات میان فردی و عملکرد شغلی است. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه کارکنان شرکت سایپا در سال 1391 بود. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 373 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی به دست آمد. جمع آوری داده ها از طریق: 1) پرسشنامه ارتباطات میان فردی و 2) پرسشنامه عملکرد شغلی، انجام گرفت. آلفای کرانباخ برای پرسشنامه ارتباط میان فردی 80/0 و عملکرد شغلی 92/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، از آزمون های آماراستنباطی همچون آزمون t گروه های مستقل، آزمون رگرسیون خطی ساده و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
دنا کلانی عبدالله معتمدی
تحقیقات صورت گرفته در مورد اثربخشی تحریک زیرآستانه ای همواره دو پهلو و نامطمئن بوده اند.این پژوهش به دنبال اثر تحریک زیرآستانه ای بر پیگیری ناهشیار هدف است.پیگیری ناهشیار هدف حوزه جدیدی است که به پژوهشگران فرصت می دهد تا به مطالعه فضای ناهشیار شناختی بپردازند.در این تحقیق 40 دانشجوی دختر و پسر دانشگاه علامه طباطبایی شرکت کردند.آنها به طور تصادفی به چهار گروه آزمایشی تقسیم شدند.دو گروه اول و دوم با کلمات زیرآستانه ای مربوط به هدف حل جدول و به ترتیب با کلمات عاطفی مثبت و خنثی مواجه شدند.در حالی که در مورد اعضای گروه سوم و چهارم به عنوان گروههای کنترل و کنترل مانع این مواجه صورت نگرفت. بر اساس نتایج، تحریک زیرآستانه ای اثری روی زمان حل جدول،تعداد دفعات استفاده از راهنما و تخمین طول جدول نداشت.ولی گروه اول شکل دهی مثبت به هدف، به طور معناداری در برابر مانع ایجاد شده برای حل جدول مقاومت کردند.این اثر در گروه شکل دهی خنثی هدف دیده نشد.پس می توان نتیجه گرفت که بازنمایی عاطفی مثبت از هدف می تواند به پیگیری آن منجر شود.این تحقیق همچنان نشان می دهد که اثر محرک زیرآستانه ای به خصوص محرک کلامی بسیار کوچک است و حتی در تاثیر آن روی رفتار تردید وجود دارد.پس پیشنهاد می شود که پژوهش های بیشتری در مورد تاثیر محرک های زیرآستانه ای بر رفتار صورت گیرد.
مانا سادات حاجی محمد رضایی عبدالله شفیع آبادی
چکیده پژوهش پیش رو به بررسی رابطه ی طرحواره های ناسازگار اولیه با فرسودگی شغلی می پردازد. به این سبب از بین کلیه مدارس راهنمایی دخترانه ی دولتی منطقه ی 6 شهر تهران سه مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شد و کلیه ی معلمان این سه مدرسه به تعداد81 نفر، نمونه مورد نظر پژوهش را تشکیل داده اند. ابزارهای به کار برده شده در پژوهش عبارتند از فرم کوتاه پرسشنامه ی طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ و پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش. نوع پژوهش از نوع همبستگی است ونتایج پژوهش به دو صورت توصیفی و استنباطی می باشد. فرضیه های پژوهش با روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که بین طرحواره های ناسازگار اولیه و فرسودگی شغلی رابطه ی معنادار وجود دارد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد، بین طرحواره های آسیب پذیری نسبت به ضرر، بی اعتمادی و بازداری هیجانی با بعد تحلیل عاطفی، و بین طرحواره های ناسازگار بی اعتمادی/ بدرفتاری و وابستگی/ بی کفایتی با بعد مسخ شخصیت همبستگی مثبت وجود دارد، همچنین بین طرحواره های ناسازگار رهاشدگی، بی اعتمادی/ بدرفتاری و ناکامی با بعد عملکرد شخصی رابطه ی معنادار دیده شد، و در نهایت نتایج نشان داد که بین سابقه کار و فرسودگی شغلی همبستگی منفی وجود دارد. کلیدواژه ها: طرحواره های ناسازگار اولیه، فرسودگی شغلی، زنان معلم.
فاطمه امین ناصری حسین زارع
پژوهش حاضر به بررسی رابطهی بین سبکهای تصمیمگیری و سلامت روان اعضاء هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس پرداخته است.بررسی مطالعات پیشین نشان میدهد که گرچه کارهای زیادی در این زمینه انجام شده، اما اکثر آنان رابطهی بین سبکهای تصمیمگیری با یک یا دو مولفه از مولفههای سلامت روان،یعنی افسردگی و اضطراب را مورد بررسی قرار دادهاند. در نتیجه بررسی رابطهی سبکهای تصمیمگیری با سلامت روان به طور کلی، ضروری به نظر میرسید. تعداد هشتاد نفر از اساتید این دانشگاه از دانشکدههای فنی، ادبیات و علوم انسانی، هنر، و علوم پایه به پرسشنامهی 28 سوالی سلامت عمومی وپرسشنامهی سبکهای تصمیمگیری اسکات و بروس پاسخ دادند. نمرات شرکت کنندگان درهر یک از مولفههای سبکهای تصمیمگیری (منطقی، درونی، آنی، وابسته، و اجتنابی) وهمچنین هر یک از مولفههای سلامت روان(نشانه های جسمانی، اضطراب و بیخوابی، نارساکنشوری اجتماعی، و افسردگی) تعیین شد. سپس ضریب همبستگی پیرسون بین سبکهای تصمیمگیری با هر یک از مولفههای سلامت روان محاسبه شد. نتایج حاکی از آن است که بین سبکهای تصمیمگیری و سلامت روان رابطهی معناداری وجود دارد. سبکهای منطقی و درونی با سلامت عمومی دارای رابطهی منفی معنادار و سبکهای تصمیمگیری آنی، وابسته، و اجتنابی با سلامت عمومی دارای رابطهی مثبت معنادار هستند. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام جهت تعیین سهم سبکهای تصمیمگیری در پیشبینی سلامت روان نشان میدهد که سبک تصمیمگیری منطقی بهترین پیشبین سلامت روان است و پس از آن به ترتیب سبکهای درونی، آنی، و اجتنابی قرار میگیرند. نکتهی قابل توجه این است که در ماتریس همبستگی، سبک تصمیمگیری وابسته رابطهی معناداری با سلامت روان دارد؛ در حالیکه در تحلیل رگرسیون گام به گام، این سبک هیچ سهمی در پیشبینی سلامت روان ندارد
علی اکبر زمندی کیومرث فرح بخش
هدف پژوهش، بررسی رابطه هوش اجتماعی، هوش فرهنگی و بلوغ حرفه ای با رضایت شغلی در معلمان شهرستان جغتای بود. این پژوهش تحقیق رابطه ای می باشد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان شهرستان جغتای بود که در سال تحصیلی 91- 1390 به تدریس اشتغال داشتند. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شد، به گونه ای که از بین تمام مدارس شهرستان، که 55 مدرسه پسرانه و 45 مدرسه دخترانه بود به صورت تصادفی از بین 55 مدرسه پسرانه 33 مدرسه انتخاب و 140 نفر انتخاب شدند. و از بین مدارس دخترانه از 45 مدرسه به صورت تصادفی 18 مدرسه انتخاب شدند و 80 نفر معلم زن انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه بلوغ حرفه ای سوپر و پرسشنامه هوش فرهنگی هنجار یابی شده کرمی و پرسشنامه هوش اجتماعی( si ) هنجاریابی شده باقری و پرسشنامه رضایت شغلی دانت بود، که این پرسشنامه ها از پایایی و روایی قابل قبولی برخوردار بودند. در نهایت داده ها توسط روش آماری تحلیل مسیر و تحلیل رگرسیون چند متغیری با روش گام به گام، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج این پژوهش در رابطه با سه سوال این پژوهش، این نتایج بدست آمد سوال اول آیا بین هوش اجتماعی، هوش فرهنگی و بلوغ حرفه ای با رضایت شغلی رابطه معنا دار وجود دارد. نتایج نشان داد که بین بلوغ حرفه ای و رضایت شغلی رابطه معکوس و معنی داری وجود دارد. همچنین بین متغیر هوش اجتماعی و رضایت شغلی رابطه معکوس و معنی داری وجود دارد. همچنین بین هوش فرهنگی و رضایت شغلی رابطه ای بدست نیامد. سوال دوم کدامیک از مولفه های هوش اجتماعی، هوش فرهنگی و بلوغ حرفه ای می تواند به طور معنا داری رضایت شغلی را پیش بینی کند؟ نتایج پژوهش نشان داد که از بین مولفه های بلوغ حرفه ای، مولفه اکتشاف، افول و ثبات رابطه معکوس و معنی داری با رضایت شغلی دارد. همچنین مولفه ابقا رابطه مستقیم و معنی داری با رضایت شغلی دارد. از بین مولفه های هوش فرهنگی تنها مولفه ی رفتاری رابطه معکوس و معنا داری با رضایت شغلی داشت. از بین مولفه های هوش اجتماعی تنها مولفه ی درک اجتماعی رابطه معکوس و معنی داری با رضایت شغلی داشت.و اما سوال سوم، مناسب ترین مدل برای پیش بینی رضایت شغلی با استفاده از متغیر های هوش اجتماعی، هوش فرهنگی و بلوغ حرفه ای چیست؟ هوش اجتماعی با ضریب مسیر0.20 رضایت شغلی را پیش بینی می کند. و بلوغ حرفه ای با ضریب مسیر 0.42 انگیزه پیشرفت را پیش بینی می کند. پس نتیجه می گیریم که هر دو ضریب مسیر بدست آمده در سطح 0.05 معنی دار می باشند. کلید واژه ها: هوش اجتماعی، هوش فرهنگی، بلوغ حرفه ای، رضایت شغلی
شهلا مسیبی عبدالله معتمدی
هدف از انجام این پژوهش، بررسی و مقایسه مولفه های هوش هیجانی و رفتار های جامعه پسند در سالمندان موفق و ناموفق شهرستان رفسنجان بود. این مطالعه از نوع همبستگی بود. به منظور تعیین نمونه ای مناسب برای جمع آوری اطلاعات از فرمول کوکران استفاده شد. با استفاده از روش مذکور برای تعیین حجم نمونه، 150 نفر برای این پژوهش تعیین شد(75 مرد و 75 زن). به منظور انتخاب گروه نمونه از روش تصادفی مرحله ای استفاده شد؛ به این صورت که ابتدا مناطق شهرداری شهر رفسنجان مشخص شده و سپس از میان مناطق، 2 منطقه شهرداری به صورت تصادفی انتخاب شد. در ادامه با شناسایی محل سکونت سالمندان با مراجعه به درب منزل و کسب رضایت آگاهانه از ایشان نسبت به تکمیل پرسشنامه های طرح به صورت مصاحبه اقدام شد. از پرسشنامه هوش هیجانی بار-آن، مقیاس رضایت از زندگی دینر و همکاران، پرسشنامه ی سلامت عمومی گلد برگ و ویلیامز و پرسشنامه مجموعه شخصیت جامع پسند پنر جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شد. با استفاده از نتایج دو پرسشنامه: رضایتمندی از زندگی دینر و همکاران و سلامت عمومی گلدبرگ و ویلیامز آزمودنی ها به دو گروه سالمند موفق و ناموفق تقسیم بندی شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر روش های آمار توصیفی ( طبقه بندی و توصیف اطلاعات،) از آزمون t-test و روش تحلیل رگرسیون لوجستیک در نرم افزار آماری spss استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که: 77.33% افراد گروه نمونه در گروه سالمندان موفق قرار دارند، هوش هیجانی سالمندان موفق در تمامی خرده مقیاس های هوش هیجانی نسبت به سالمندان ناموفق بیشتر است و این اختلاف از نظر آماری معنادار است، در عامل هم حسی جهت گیری شده دیگران میانگین نمرات سالمندان موفق نسبت به سالمندان ناموفق بیشتر است؛ اما در "عامل کمک رسانی" تفاوت معناداری بین سالمندان موفق و ناموفق مشاهده نشد. مولفه های: خودشکوفایی، خودآگاهی هیجانی، مسئولیت پذیری اجتماعی، همدلی و انعطاف پذیری هوش هیجانی، عضویت آزمودنی ها در طبقه سالمندان موفق را پیش بینی می کنند. عامل هم حسی جهت گیری شده دیگران به صورت مثبت و وضعیت اشتغال به صورت منفی عضویت آزمودنی ها در طبقه سالمندان موفق را پیش بینی می کنند.
مصطفی اسماعیلی محمد میردامادی
امروزه بیش از هر زمان دیگری پژوهشگران حوزه سلامت به اهمیت سلامت معنوی و تأثیرگذاری آن بر سایر حوزهها واقف شدهاند و به دلیل پیچیدگی حوزه سلامت معنوی به دلیل روحانی بودن آن و وابستگی آن به روح، پژوهشگران این عرصه گرفتار نوعی سردرگمی و عدم جامعیت در این حوزه هستند و لذا نیاز به یک منبع زلال معنویت و جامع برای معرفی سلامت معنوی و شاخصهای آن در همه عرصههای حیات بشری احساس میشود و هدف این پژوهش نیز تحقق این خواسته است که بی تردید در اسلام می توان آن را یافت تمسک به قرآن کریم به عنوان منبع آسمانی و جامع و قابل اعتماد و احادیث معصومین به عنوان شارح قرآن و ارائه تعریفی جامع از سلامت معنوی و معرفی مبانی و شاخصهایآن میباشد. این پژوهش به عنوان یک پژوهش درون دینی با روش تحلیلی و توصیفی و با عنایت به متن محور بودن آن برای تفسیر موضوع مورد نظر از اصول و ضوابط تفسیری شناخته شده، نظیر تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر قرآن به حدیث و تفسیر اجتهادی بهرهبرداری نموده است. پژوهش حاضر اثبات میکند، شاخصهای سلامت معنوی در آموزههای اسلام (قرآن و حدیث) در چهار حوزه رابطه انسان با خدا، انسان با خود، انسان با دیگران و انسان با طبیعت و هستی مطرح میگردد و در هر حوزه نیز در سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری بروز مییابد و در دیدگاه اسلام، این سه بعد به عنوان یک منشور سه بعدی، بیانگر ارتباط ابعاد مذکوراست. در این پژوهش در مجموع بیست و هفت شاخص سلامت معنوی در حوزه بیش، حوزه عاطفی و حوزه رفتاری در حوزههای چهارگانه رابطه انسان با خدا، رابطه انسان باخود، رابطه انسان با دیگران و رابطه انسان با طبیعت ،پرداخته شده است. در این رساله تعداد 27 شاخص در حوزه های چهارگانه مورد بررسی قرار گرفته است: در حوزه رابطه انسان با خدا ده شاخص، در حوزه رابطه انسان با خویش سه شاخص، در حوزه رابطه انسان با دیگران چهار شاخص و انسان با طبیعت ده شاخص.
نجمه دهقانی عبدالله معتمدی
پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی آموزش فرزندپروری مثبت بر کاهش تنیدگی مادران و مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای طراحی و اجرا شد. این مطالعه از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور 30 نفر از مادران کودکانی که بر اساس فهرست رفتاری کودک (cbcl) و فرم گزارش معلم (trf)، نمره بالا تر از برش را کسب کرده بودند و مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای (odd)تشخیص داده شده بودند انتخاب شدند و سپس میزان تنیدگی این مادران بر اساس شاخص تنیدگی والدین (psi) اندازه گیری شد. مادران گروه نمونه در دو گروه 15 نفری کنترل و آزمایش قرار گرفتند. سپس برنامه آموزش فرزند پروری مثبت به مدت 2 ماه در 8 جلسه 120 دقیقه ای به صورت گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد و بروی گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. در طول دوره آموزشی در گروه آزمایش 3 نفر افت آزمودنی صورت گرفت. پس از پایان جلسات آموزشی تنیدگی مادران و میزان مشکلات رفتاری کودکان دو گروه دوباره مورد ارزیابی قرار گرفت. در نهایت داده های کمی با استفاده از آزمون t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که کودکان مادران گروه آزمایش در نشانه های نافرمانی مقابله ای کاهش معناداری دارند و مادران گروه آزمایش در مقایسه با مادران گروه کنترل سطح تنیدگی کمتری داشتند. با توجه به این که میزان تنیدگی مادران و میزان مشکلات رفتاری کودکان بر هم اثرگذارند؛ لذا با انجام مداخلات این چنینی، می توان گام های موثری در جهت رفع و یا کاهش تنیدگی مادران و مشکلات کودکان برداشت.
امیر قربانی عبدالله شفیع آبادی
هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین رابطه انگیزش پیشرفت با کیفیت زندگی کاری و استرس شغلی در بین معلمان مرد دوره¬های راهنمایی و متوسطه شهرستان فامنین در سال تحصیلی 92-1391 بود.جامعه آماری این پژوهش کلیه معلمان مرد دوره¬های راهنمایی و متوسطه شهرستان فامنین می¬باشد که شامل 180 نفر بودند. با استفاده از فرمول کوکران و از طریق نمونه گیری تصادفی ساده تعداد120نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های انگیزش پیشرفت هرمنس(1970)، کیفیت زندگی کاری والتون(1973) و استرس شغلی وندردوف(1998) بوده است.اطلاعات توسط نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. دربخش توصیفی، شاخص¬های توصیفی متغیرها ، یعنی میانگین، واریانس و انحراف استاندارد در قالب جدول و نمودار ارائه شد و در بخش آمار استنباطی از آزمونهای همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. مهم ترین نتایج پژوهش بدین شرح است: بین انگیزش پیشرفت و کیفیت زندگی کاری ضریب همبستگی 405/0 وجود دارد (001/0>p) که این حاکی از همبستگی مثبت و معنادار بین این دو متغیر است. بین انگیزش پیشرفت واسترس شغلی ضریب همبستگی 43/0 وجود دارد (001/0>p)که این حاکی از همبستگی مثبت و معنادار بین این دو متغیر است? در اینجا باید این نکته را خاطر نشان ساخت که نمره بالا در مقیاس استرس شغلی حاکی از استرس شغلی پایین فرد است. بنابراین ضریب همبستگی بین این دو متغیر (43/0) نشان می دهد که با افزایش انگیزش پیشرفت، فرد استرس شغلی کمتری را متحمل می شود.بین انگیزش پیشرفت با مولفه-های کیفیت زندگی کاری به استثنای مولفه تأمین فرصت رشد و امنیت مداوم رابطه معنادار وجود دارد. از بین مولفه¬های استرس شغلی،تنها نگرش به مهارت، ابهام نقش، عدم امنیت شغلی، کمبود ارزش و حمایت اجتماعی همکاران با انگیزش پیشرفت رابطه معنادار دارد.
عادل پیمان عبدالله معتمدی
هدف اصلی این پایان نامه بررسی رابطه بین سلامت عمومی، نگرش مذهبی و ویژگی های جمعیت شناختی در سالمندان شهر تهران بوده است. روش پژوهش توصیفی و همبستگی بود. جامعه آماری را سالمندان مراجعه کننده به فرهنگسراهای شهر تهران تشکیل می داد. نمونه آماری تحقیق شامل 200 نفر از سالمندان مراجعه کننده به فرهنگسراهای شهر تهران بود که به شیوه تصادفی خوشه ای انتخاب گردیده اند. در پژوهش حاضر جهت جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه سلامت عمومی (ghq)، اضطراب مرگ تمپلر و پرسشنامه نگرش مذهبی خدایاری فرد استفاده شده است. بعد از جمع آوری اطلاعات جهت تحلیل نتایج، آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد بین نگرش مذهبی و اضطراب مرگ در سطح p<05 رابطه معکوس و معنی داری وجود دارد. بدین صورت که با افزایش اعتقادات و نگرش مذهبی اضطراب مرگ کاهش می یابد. بین سلامت عمومی و اضطراب مرگ رابطه وجود ندارد ولی بین دوتا از زیرمقیاس های آن با اضطراب مرگ رابطه وجود دارد. بین سن و اضطراب مرگ در سطح p<05 رابطه معکوس معنی دار وجود دارد. بین جنسیت، تحصیلات و وضعیت تأهل با اضطراب مرگ رابطه ای یافت نشد. نتایج این پژوهش حاکی از اهمیت نگرش مذهبی و دو تا از زیرمقیاس های سلامت عمومی (اختلالات روان تنی و اضطراب و بی خوابی) در کاهش اضطراب مرگ است.
امیر قاسمی نواب عبدالله معتمدی
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی ارتباط با خداوند بر اساس رویدادهای زندگی، هوش معنوی و ترسیم روند زندگی انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی و در قالب یک طرح همبستگی بود. جامعه آماری را کلیه سالمندان 60 سال و بالای 60 سال شهر همدان تشکیل می دادند. از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 200 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ارتباط با خدای مظاهری و پسندیده، پرسشنامه رویدادهای زندگی پیکل، پرسشنامه هوش معنوی سهرابی و ناصری و همچنین تکنیک ترسیم روند زندگی استفاده گردید. جهت تحلیل نتایج، آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی به کار گرفته شد. یافته ها: بین رویدادهای زندگی و ارتباط با خدا رابطه معکوس و معناداری وجود دارد (p<05 ). بین ارتباط با خدا و هوش معنوی رابطه معنادار وجود دارد (p<05). همچنین بین ارتباط با خدا و ترسیم روند زندگی نیز رابطه معنادار وجود دارد (p<05). مدل پژوهش حاضر 15 درصد از تغییرات ارتباط با خدا را پیش بینی کرد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که هوش معنوی 45 درصد، رویدادهای زندگی حدود 31 درصد و ترسیم روند زندگی 28 درصد از تغییرات ارتباط با خدا را پیش بینی می کند. نتیجه گیری: ارتباط با خدا در کاهش فشار روانی رویدادهای زندگی تاثیر معناداری دارد. با افزایش میزان هوش معنوی، میزان ارتباط با خدا در بین افراد نیز بالا می رود. همچنین با افزایش ارتباط با خدا، ترسیم روند زندگی به سمت بالاتر و خوشایندتر سوق پیدا می کند.
زینب دهقانی فرامرز سهرابی
هدف از پژوهش حاضر تعیین میزان شیوع اختلالات روانی در دانش¬آموزان مقطع متوسطه شهر شیراز بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع زمینه¬یابی است و از میان 92960 نفر جامعه آماری مورد پژوهش 900 نفر نمونه به روش تصادفی خوشه¬ای چندمرحله¬ای انتخاب شدند که از این تعداد 726 نفر برای تحلیل نهایی باقی ماندند. آزمودنی¬ها ابتدا پرسشنامه scl-90-r را پر کردند، پس از تصحیح پرسشنامه و تحلیل داده¬ها دانش¬آموزانی که از خط برش تعیین شده بالاتر بودند به وسیله فرم مصاحبه بالینی براساس dsm-iv-tr مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده¬ها با استفاده از آزمون خی دو تجزیه وتحلیل شد. نقطه برش برمبنای gsi : نمره1 و پایین¬تر از آن، سالم. 1/1 تا 2، دارای اختلال قابل توجه بالینی و بالاتر از 2 ، دارای اختلال شدید بالینی. یافته¬های پژوهش نشان داد که به طور کلی 37/9 درصد از دانش¬آموزان دارای اختلال قابل¬توجه بالینی و 12/6 درصد از دانش¬آموزان دارای اختلال شدید بالینی دارند، از این میان42/6 درصد از دختران 32/7 درصد از پسران دارای اختلال قابل توجه بودند و 20/7درصد دختران و3/7 درصد پسران دارای اختلال شدید بالینی بودند. بحث و نتیجه¬گیری: بین میزان شیوع اختلالات روانی در دانش-آموزان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد. با عنایت یه شیوع 12/6 درصدی اختلالات شدید روانی و شیوع 37/9 درصدی اختلالات قابل¬توجه¬بالینی در دانش¬آموزان دبیرستانی، لزوم توجه به ملاحظات روانشناختی برای حل مشکلات دانش آموزان، ضروری است.
مریم بیابانیان عبدالله معتمدی
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان شیوع اختلال روانی در دانش آموزان دبیرستانی شهر نیشابور است. روش این پژوهش توصیفی از نوع زمینه یابی است و از میان 11600 نفر جامعه آماری مورد پژوهش 540 نفر نمونه به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند از این تعداد 497 نفر برای تحلیل نهایی باقی ماندند. آزمودنی ها ابتدا پرسشنامه scl-90-r را پرکردند، پس از تصحیح پرسشنامه و تجزیه و تحلیل داده ها دانش-آموزانی که از خط برش تعیین شده بالاتر بودند به وسیله فرم مصاحبه بالینی بر اساس dsm-iv-r مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون خی دو تجزیه وتحلیل شد. نقطه برش برمبنایgsi: نمره1و پایین تر از آن، سالم. 1/1 تا 2، دارای مشکل قابل توجه و بالاتر از 2، دارای مشکل شدید بالینی بود. یافته-های پژوهش نشان داد که8/32 درصد از دختران و 6/24 درصد از پسران دارای مشکل قابل توجه بودندو 8/6 درصد دختران و 8/1 درصد پسران دارای مشکل شدید بالینی بودند در مجموع، 3/4 درصد دارای مشکل شدید بالینی و 7/28 درصد دارای مشکل قابل توجه بودند. نتیجه گیری: بین میزان شیوع اختلالات روانی در دختران و پسران تفاوت معناداری وجود داشت و در ابعاد نه گانه مقیاس scl-90-r، در تمام ابعاد به جز روان پریشی و اضطراب تفاوت معناداری بین دختران و پسران وجود داشت و همچنین دختران دارای بیشترین فراوانی در اختلالات بوده و در بین ابعاد نه گانه بیشترین فراوانی مربوط به طبقه مشکل شدید بالینی مربوط به بعد خصومت (2/4 درصد) و افکار پارانوئید (2/3) بود و کمترین فراوانی مربوط به بعد روان پریشی (0/0 درصد) و بعد ترس مرضی (4/0 درصد) بود.با توجه به شیوع 3/4 درصدی مشکلات شدید بالینی و 7/28 درصدی مشکلات قابل توجه در دانش آموزان دبیرستانی، لزوم توجه به مشکلات روانشناختی در دانش آموزان حائز اهمیت است
علی یعقوبی عبدالله معتمدی
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی علاقه اجتماعی و سلامت روان بر اساس الگوهای شخصیت، خوش بینی و باورهای مذهبی انجام شده و در تلاش است تا میانجی گری خوش بینی را مورد بررسی قرار دهد. طرح پژوهشی، توصیفی از نوع همبستگی (علی- مقایسه ای) است. جامعه آماری را کلیه کارمندان دانشگاه علامه طباطبایی تهران تشکیل می دادند. از طریق روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی 157 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه علاقه اجتماعی کراندال، پرسشنامه سلامت عمومی (ghq-28)، مقیاس الگوی رفتاری نوعa ، پرسشنامه تجدید نظرشده جهت گیری زندگی (lot-r) و مقیاس عمل به باورهای دینی گلزاری (معبد) استفاده گردید. جهت تحلیل، رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر به کار گرفته شد. داده ها با کمک نرم افزار spss و amos مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس یافته های پژوهش، الگوهای شخصیتی، خوش بینی و باورهای مذهبی به شکل معنی داری در سطح sig<01 علاقه اجتماعی و سلامت روان را پیش بینی کردند. همچنین برخلاف تیپ شخصیتیa که با علاقه اجتماعی و سلامت روان در سطح معنی داری sig<01 رابطه ای معکوس داشت، این رابطه برای تیپ شخصیتیb در سطح معنی داری sig<01 به صورت یک رابطه مستقیم بود. بنابراین الگوهای شخصیت، خوش بینی و باورهای مذهبی به خوبی قادر به پیش بینی علاقه اجتماعی و سلامت روان هستند، همچنین تحلیل مسیر داده ها نشان می دهد که خوش بینی می تواند در رابطه الگوهای شخصیتی و باورهای مذهبی با علاقه اجتماعی و سلامت روان نقش میانجی گر داشته باشد.
لیلا بهنیا عبدالله معتمدی
هدف: این پژوهش به منظور مقایسه راهبردهای مقابله ای و سبک های تنظیم شناختی هیجانی سالمندان موفق و ناموفق صورت گرفته است. مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه علی مقایسه ای از نوع پس رویدادی است که جامعه آماری آن را کلیه سالمندان بازنشسته تأمین اجتماعی شهر تهران در سال 1393، تشکیل می دادند. حجم نمونه پژوهش 84 نفر است که شامل 41 نفر از سالمندان موفق و 43 نفر از سالمندان ناموفق بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از پرسش نامه ی سلامت عمومی (گلدبرگ و ویلیامز، 1988) و مقیاس رضایت از زندگی سالمندان (lsia) (1961) جهت غربالگری سالمندان موفق و ناموفق استفاده شد و از پرسش نامه راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن (1985) و پرسش نامه ی تنظیم شناختی ـ هیجانی گارنفسکی و کرایج (2002) جهت بررسی و مقایسه راهبردهای مقابله ای و سبک هایی تنظیم شناختی ـ هیجانی بین سالمندان موفق و ناموفق استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت راهبردهای مقابله ای و سبک هایی تنظیم شناختی ـ هیجانی بین سالمندان موفق و ناموفق معنادار است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق، جهت ارتقاء بهداشت روانی و افزایش رضایت از زندگی سالمندان، می توان از سازوکارهایی جهت تدارک این ظرفیت ها بهره گرفت و در بعد اجرایی با تدارک مجموعه اقدامات و برنامه هایی در قالب کلاس ها و کارگاه های آموزشی جهت تقویت و بهبود این سازه ها در راستای بهبود سلامت عمومی و ارتقای رضایت از زندگی سالمندان گام برداشت.
زینب رحیم نهال عبدالله معتمدی
هدف بررسی مقایسه ای هوش معنوی و بهزیستی روانشناختی معلمان 20تا65 سال شهر ایلام می باضشد. جامعه آماری کلیه معلمان شهر ایلام که در سال 91-92 مشغول تدریس بودند. 341 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش پرسشناکه هوش معنوی کینگ و پرشنامه بهزیستی روانشناختی ریف می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی (آنوا و مانوا) استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد بهزیستی روانشناختی با افزایش سن کاهش می یابد و هوش معنوی با افزایش سن بیشتر می شود. به این معنی که هرچقدر سن بالاتر برود هوش معنوی افزایش می یابد و بهزیستی روانشناختی کاهش می یابد.
هاجر رستم پور عبدالله معتمدی
پژوهش حاضر با هدف مقایسه رابطه سبک های هویت و رضایت زناشویی در دو گروه زنان شاغل و خانه دار انجام شده است. جامعه آماری، زنان شاغل و خانه دار شهر پاوه بودند. از بین جامعه آماری، با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، 100 نفر زن خانه دار و با روش تصادفی در دسترس، 100 نفر زن شاغل انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه سبک های هویت برزونسکی، جهت مشخص شدن سبک هویت افراد و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ جهت سنجش رضایت زناشویی استفاده شد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است سبک های هویت می تواند سطح رضایت زناشویی را پیش بینی کند. در حالی که وضعیت اشتغال زنان، این پیش بینی را نمی تواند داشته باشد. همچنین بین سبک های هویت و رضایت زناشویی زنان شاغل رابطه معنادار است اما در گروه زنان خانه دار این رابطه از نظر آماری معنادار نیست و رابطه سبک های هویت و رضایت زناشویی در زنان شاغل و خانه دار تفاوت معناداری با یکدیگر دارد. همچنین بین سبک های هویت زنان شاغل و خانه دار تفاوت معناداری وجود دارد. اما بین رضایتمندی زناشویی زنان شاغل و خانه دار تفاوت معناداری وجود ندارد. و رضایت زناشویی بین سبک هویت سردرگم/ اجتنابی با دو سبک هویت هنجاری و اطلاعاتی متفاوت است.
حسن منزوی چالشتری عبدالله معتمدی
چکیده راهنما ( ترویجی): این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین نگرش مذهبی با بهزیستی روانشناختی و فرسودگی شغلی بین معلمان مرد مدارس متوسطه شهر شهرکرد اجرا شد.نتایج داده ها نشان داد که بین نگرش مذهبی با بهزیستی روانشناختی و فرسودگی شغلی در معلمان رابطه معناداری وجود دارد طوری که افزایش نگرش مذهبی باعث افزایش بهزیستی روانشناختی و کاهش فرسودگی شغلی در معلمان می شود.