نام پژوهشگر: حسین سلطانزاده
بهرنگ بلوهر داراب دیبا
سیر تحول معماری بانک ها تحت تاثیر مستقیم شرایط محیطی ، اجتماعی و اقتصادی در دوران مختلف قرار داشته ، به ترتیبی که در گذشته انباشت پول و اوراق بهادار در یک محل و لزوم حفاظت در برابر سرقت ، سبب گردید که شکل فضای داخلی و خارجی و سایر عناصر تشکیل دهنده بانک ها بگونه ای خاص طراحی گردند . لیکن امروزه با پیشرفت در فن آوری های نوین امنیتی و بهره مندی از تجارت الکترونیکی فضای بانک ها به طرز محسوسی دوستانه تر شده است و با غیر حضوری شدن بسیاری از عملیات بانکی نظیر دریافت و پرداخت نقدی و پرداخت قبوض و اقساط ، حساسیت های امنیتی نیز کاهش یافته است . در پژوهش پیش روی ضمن شناسایی متغیرهای تاثیر گذار بر روند طراحی ساختمان یک بانک ، الگوی عملکردی این نهاد مالی ، با مروری بر ساختمان های شاخص ساخته شده طی دوره های مختلف ، مورد مطالعه قرار گرفته است . به منظور دستیابی به اهداف این تحقیق که همانا متناسب سازی عناصر و فضاهای بانک ها با عملکردهای نوین بانکداری می باشد ، آسیب های موجود معرفی و با ذکر چند نمونه خارجی ، الگوبرداری از تجربیات موفق دیگران در این زمینه ، به عنوان یک گزینه پیشنهادی مطرح گردیده است . نمونه موردی در این پژوهش ساختمان مدیریت ستادی و شعبه مرکزی بانک کشاورزی همدان بوده ، که پس از بررسی جمیع جوانب سعی بر ارائه طرحی منطبق با فرهنگ و نیازهای منطقه ای ، ضمن بهره مندی از دیدگاههای نوین در ساخت اینگونه بناها میباشد . استراتژی کلی این پژوهش با توجه به درگیری با مقولات انسانی ، به صورت کیفی و روش گردآوری اطلاعات نیز به صورت ترکیبی از مشاهدات میدانی ، مصاحبه و منابع کتابخانه ای بوده است .
آرزو ایزدیاری پ
امروزه با توجه به افزایش روند مصرف سوخت های فسیلی، محدودیت و غیرقابل تجدید بودن آنها و همچنین پیامدهای سوء زیست محیطی و بهداشتی ناشی از مصرف این منابع، سمت و سوی بسیاری از تحقیقات جهانی به مهار بحران انرژی جلب شده است. از این روی اکثر پژوهشگران می کوشند که با جایگزینی انرژی های تجدیدپذیر و با اجرای اصول پایداری محیطی، از آلودگی محیط زیست بکاهند. در این میان از آنجا که ساختمان ها تولید کننده ی بخش عمده ای از گازکربنیک متصاعد شده هستند، می توانند نقش مهمی در فرآیند حفظ محیط زیست و کاهش آلودگی داشته باشند. در واقع معماری می تواند با استفاده ی هوشمندانه از انرژی های پاکِ پایدار، کیفیت زندگی را ارتقاء داده و در تقلیل مصرف منابع تجدیدناپذیر و بهینه سازی مصرف انرژی های تجدیدپذیر موثر باشد. از این روی در این رساله، نقش انرژی های پایدار در معماری بررسی شده، و ساختمانی با عنوان "مرکز مطالعات انرژی های پایدار" طراحی می گردد. عملکرد اصلی این مرکز، تأمین مکانی برای انجام مطالعات و آزمایش های لازم در زمینه ی انرژی و معماری است. هدف، معرفی انرژی های پایدار و استفاده از آنها در معماری، به منظور دستیابی به پایداری و کاهش آلودگی های زیست محیطی است. از این روی این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و گردآوری اسنادی اطلاعات، به بررسی انرژی های تجدیدپذیر و نقش آنها در معماری می پردازد. در نهایت نتایج به دست آمده به این شرح است: استفاده از انرژی های تجدیدپذیر علاوه بر تولید و عرضه ی انرژی بیش از میزان تقاضای جهانی، می تواند انرژی را با هزینه بسیار کمتری در اختیار بشر قرار دهد. همچنین استفاده از این نوع انرژی ها در معماری می تواند بناها را به ساختمان هایی با کیفیت بالا و کم مصرف از نظر انرژی؛ تبدیل کند که علاوه بر ایجاد آسایش فیزیولوژیکی برای انسان، موجبات آسایش روانی او را نیز فراهم می سازد. به این ترتیب با ترکیب فن و معماری و شکل گیری معماری بر اساس مقتضیات انرژی، می توان به سوی طراحی پایدار گام برداشت و معماری ای پدید آورد که هماهنگ با محیط و همخوان با پتانسیل های طبیعی است.
مریم مولایی علی اکبر صارمی
تجارب و آمار گردشگری در جهان نشان می دهد که روند توسعه گردشگری در مقیاس ملی و بین المللی آهنگی رو به رشد دارد. به موجب بررسی ها و اطلاعات موجود، ایران از نظر دارا بودن منابع و جاذبه های گردشگری جزو 10 کشور اول جهان محسوب می شود. از آنجا که جهانگردی یک فعالیت بسیار حساس و آسیب پذیر است، بنابراین می توان با برنامه ریزی بلند مدت گامی در جهت افزایش تدریجی گردشگران خارجی برداشت. سیر تکاملی این طرح با بیان مساله و اهمیت موضوع تحقیق و اهداف و فرضیه ها آغاز شده و در ادامه مطالبی در زمینه گردشگری، مفهوم هتل و آشنایی با روند گسترش امکانات اقامتی و مفهوم و تعاریف منظر آمده است. در فصل سوم فضاهای مورد نیاز هتل، استانداردها و خصوصیات فیزیکی آنها بررسی شده و عوامل موثر بر طراحی دید و منظر مورد مطالعه قرار گرفته است. سپس به منظور طراحی به معرفی بستر طرح و عوامل محیطی و اقلیمی آن و شناسایی نمونه هایی از هتل های موجود در دنیا پرداخته شده است. در فصل بعد مشخصات کمی طرح و برنامه ریزی فیزیکی آن و بستر طرح بررسی شده است. و در انتها نتیجه گیری ها و پیشنهادات و سپس نقشه ها و مقاطع ذکر گردیده است.
یزدان سلطانی حسین سلطانزاده
چکیده شهر کرمانشاه در راستای روند توسعه محیطی، در چند سال اخیر، با توسعه افسار گسیخته و غیر اصولی خود، به سوی ناپایداری و تخریب بافتهای کهن شهری که ساختارهای هویتی این سامان محسوب می گردند پیش رفته است که این عدم توازن در توسعه محیطی و حفظ کالبد و بافت تاریخی- هویتی ، موجب از دست رفتن جریان زندگی و ناکارآمد شدن ساختارهای سنتی این شهر مثل بازار، کاروانسرا، مساجد قدیمی و خانه های سنتی گردیده است. هم اکنون و در این بین، توجه به لایه های فرهنگی و هویتی مستتر در بافتهای فرسوده می تواند عاملی در جهت بازیابی و بازشناسی هویت و فرهنگ بومی محسوب گردد، که این خود عاملی در راستای باززنده سازی بافتهای کهن و بازتولید هویت در بافتهای فرسوده این شهر می باشد، در این بین طراحی و ساخت بنایی با ساختار کالبدی نوین در بستر بافتهای تاریخی که کارکردی همچون نمایش شاخصه ها و دستاوردهای هویتی و عرضه صنایع دستی بومی مردم این سامان داشته و ایضا معرفی کننده لایه های شکل گیری شهر و بافت اطراف خود باشد، می تواند موجب پویایی و بازیابی حیات در این بافت گردد. این بنای نو که بایستی دارای کارکردی فرهنگی- آموزشی بوده و هماهنگ و برگرفته شده از ساختار بستر شکل گیری خود (بافت فرسوده) طراحی و احداث گردد، باعث می شود که مردم به جهت بازدید آن مشتاق، و پس از مشاهده آثار هویتی و فرهنگی عرضه شده در این ساختار، به گردش و شناخت بیشتر محدوده اطراف که همان بافت سنتی و فرسوده شهر کرمانشاه (این بافت شامل بازارسنتی کرمانشاه، کاروانسرای قدیمی شهر، خانه تاریخی سوریها و مسجد دولتشاه و... می-باشد، که همگی جزیی از آثار ملی ایران و شاخصه های هویتی شهر کرمانشاه محسوب می گردند) می باشد ترغیب گردند، حضور فعال و گردش مردم در این محدوده و بافت شهری موجب تزریق خون پویایی و بوجود آمدن جریان زندگی که اثر حضور فعال مردم در بافت است می گردد، در این بین وجود کلاسها و پردیس فرهنگی در کنار موزه (محل نمایش آثار) می تواند عاملی در جهت کمک به بازشناسی لایه های هویتی مستتر در بافت باشد. هدف کلی در این پژوهش و طراحی، بازتولید هویت مدفون در لایه های زمان و مکان و زنده سازی بافت فرسوده شهر کرمانشاه بوسیله ایجاد ساختمانی جدید با کارکردی فرهنگی- آموزشی و موزه و برقراری پیوند و ارتباط متقابل میان کالبد مصنوع و بستر کهن سایت و ایجاد جریان زندگی در بافت فرسوده شهر کرمانشاه می باشد، از آنجا که مجتمع های فرهنگی- آموزشی با هدف بهبود و ارتقاء سطح شناخت مردم شکل می گیرند و تأثیر این روند در زندگی روزمره آنان کاملاً مشهود است این امر، قطع به یقین دست یافتنی و ممکن خواهد بود. واژگان کلیدی: معماری، هویت، فرهنگ، موزه، کرمانشاه
مینا محمدی حسین سلطانزاده
بازار یکی از مظاهر بنیادهای مدنی جامع? شرقی است که ریشه در فرهنگ هزاران سال پیش ایرانیان دارد و بیانگر موجودیت مکانی همگانی است که در آن هم به رفت و آمدهای بی تکلف و آزاد و هم به کارهای مربوط به داد و ستد در زمینه های مختلف پرداخته می شود و این نکته را نباید از نظر دور داشت که جمع آمدن مراکز اقتصادی، اجتماعی، مذهبی و مراکز اصلی فرهنگی شهر در زیر چتری به نام بازار پدیده ایست خاص شهرهای ایران. از این رو دگرگونی ها و تغییر شکل های حادث در آن باید با دقت بیشتری انجام گیرد و در راستای تحول جامع? مدرن باید به هویت فرهنگی، اجتماعی، تاریخی، سیاسی و اقتصادی آن توجه خاص مبذول داشت؛ بدین معنا که دگرگونی های حاصل توسع? مدرن باید منطبق بر عوامل طبیعی و محیطی بوده، منتج از خواسته ها، نیازها و اهداف فردی و اجتماعی استفاده کنندگان و بدور از بیگانگی، تحمیل و پیش داوری باشد. موضوعی که امروزه متاسفانه کاملاً در مورد بازارها نقض گردیده است. لذا باید برنام? مدونی در خصوص احیا بافت ها و عناصر کالبدی بازارهای سنتی لحاظ گردد. بخش های مختلف بازار سنتی دارای عملکردی زنده و پویا هستند. بازار سنتی به عنوان یادمان های ارزشمند هنگامی می تواند با انسان امروز پیوند داشته باشد که کارکردی مولد و مثبت را در جهت برآورده کردن نیازهای امروزی بشر در بطن خود داشته باشد. اگر در قدیم بازار، ساختار شهر را تشکیل می داد، در شهر جدید می تواند قسمتی عمده از شهر را بسازد و این شدنی نیست مگر با تزریق فرهنگی در بازارهای تاریخی و تعریف ساختاری جدید که نیازهای امروز شهر را پاسخ دهد و این مهم در گرو( بروز شدن) کاربری ها و تزریق امکانات جدید در بازار است و هدف تحقیق بررسی ویژگی ها و نکات مثبت بازار سنتی و همچنین روند شکل گیری بازار در ضمن استفاده از آن نکات در زندگی روزمره و ایجاد بازار جدید (فضای معاصر) واقع در یک بافت قدیمی با توجه به پتانسیل های موجود در محیط می باشد. چهارچوب نظری تحقیق بر رویکرد معماری- تاریخی استوار است. و روش تحقیق تحلیلی – توصیفی می باشد و متدلوژی پژوهش رویکرد تاریخی و مدرن می باشد و استراتژی آن در محیط و بافت نسبتاً قدیمی یک فضای معاصر که بازتاب فضای قدیمی در آن باشد را طراحی می کنیم و روش گردآوری اطلاعات شامل چند مرحله است که اولین گام با مطالعات میدانی به صورت مشاهده، تهیه عکس و فیلم و مصاحبه شروع می شود که موضوع و دلایل انتخاب آن را مشخص می کند. پس از آن با مطالعات کتابخانه ای شروع شده و گردآوری اسناد به صورت تهیه متون و نقشه بوده و پس از آن به طبقه بندی اطلاعات پرداخته ایم
پردیس قدوسی حمیدرضا موسوی
فرهنگ عامه یا «فولکلور» یکی از اجزای سازنده فرهنگ است. همه فرهنگ های شناخته شده در جهان واجد فرهنگ عامه می باشد و صورت هایی از آن را به کار می برند. فرهنگ عمومی ، جزیی از سنت های آموخته انسان و از میراث اجتماعی جامعه اوست. آداب و رسوم، سنت ها، آیین ها و جشن ها، ادب و هنر در جامعه ابتدائی و روستایی و بازمانده آنها را در جامعه های پیشرفته صنعتی که به صورت شفاهی منتقل می شود، فرهنگ عامه دانسته اند. جمع آوری فولکلور تا جایی که منجر به شناخت دقیق تر و بهتر مردم گردد، حائز اهمیت است و باعث تأثیرگرفتن از اصالت های انسانی و اصلاح ضعف های فرهنگی می شود.این مجموعه فرهنگی برای نیل به اهداف زیر طراحی می گردد: • هدف اصلی از طراحی این مجموعه، حفظ هنر و فرهنگ اصیل منطقه و کمک به انسجام و وحدت ملی می باشد. • هدف های راهبردی شامل ترویج و آموزش علاقمندان و جویندگان هنر اصیل بومی و خلق مرکزی برای گذراندن اوقات فراغت همراه با آفرینش فکری و هنری است. روش تحقیق کیفی با مطالعات زمینه های فرهنگی سنخیت بیشتری دارد، زیرا بنا به طبیعتش، با نظام ارزشی، ساختار ذهنیت ها و باورها سر و کار دارد. روش تحقیق کیفی برای درک مفاهیم فرهنگی که نیاز به درک محتوای کلامی و رفتاری دارد، مناسب تر است. در در این تحقیق از روش اسنادی ، کتابخانه ای و مصاحبه استفاده شده است. با توجه به مطالعات انجام شده، مجموعه فرهنگی آفرینش و آموزش هنرهای فولکلوریک خراسان شمالی به مجموعه فضاهای زیر نیازمند است : ساختمان آموزشی جهت برگزاری کلاس های آموزشی و کارگاهی و ... ، ساختمان اداری و ادبی جهت برگزاری کلاس های شعر و داستان نویسی و ... ، ساختمان باغ –موزه جهت برپایی نمایشگاه های دائمی و نمایش آثار سنتی و محلی مردم منطقه، سالن نمایش اصلی جهت برگزاری تئاترها، سمینارها و ... و بازارهای محلی فروش صنایع دستی.
سعیده داداشی حمیدرضا موسوی
شاید هنگامی که صحبت از طراحی وایجاد مسکنی مناسب درایران به میان می آید ،همه افکار واذهان به سمت الگوبرداری از خانه های قدیمی یا سنتی ایران میرود وبه گونه ای تلاش میشود تا آنرا مطابق نیازهای روز جامعه تغییر دهند ویا به تعبیری دیگر آنرا "به روزرسانی" نمایند. اگرچه این رویکرد درجایگاه خود می تواند رویکرد قابل قبولی باشد، اما نه تنها خالی از اشکال نبوده بلکه می تواند منجر به یک تقلید نابه جا از خانه های قدیمی گردد که نتیجتاً مشکلات فراوانی را نیز به بارآورد.چرا که خانه های ایرانی با تمام زیبایی هایش متعلق به یک سطح گسترده ودر یک مقیاس نسبتاً بزرگ ساخته شده است ونمی توان آنرا دریک مقیاس کوچک در حد یک واحد آپارتمانی گنجاند.اما این رویکرد ازآنرو می تواند قابل قبول باشد که فاکتور های با ارزشی چون چند عملکردی بودن سیالیت فضایی ،تطبیق پذیری،همسایگی وهم جواری،وبسیاری مسایل دیگر که در معماری خانه های امروز نیز مد نظر قرارگیرند. اهداف این پژوهش دارای دو بخش کلان وفرعی می باشد که نشانه چندبعدی بودن مساله وراه حل ارایه شده برای آن دراین پژوهش است: این پژوهش به دنبال ارایه یک الگوی مناسب برای مجتمع های مسکونی درایرانست که بتواند متفاوت با همنوعانش در کشورهای دیگر باشد.این یعنی آنکه مسکن ایرانی باید از هر حیث مناسب زندگی انسانی باشد که در ایران زندگی می کند. ودارای شاخصه های فرهنگی ایران است. یعنی انطباق مسکن ایرانی پیشنهادی با خرده فرهنگ های دیگر ،که دراینجا زنجان مورد نظر می باشد اهداف فرعی: بررسی الگوهای ارائه شده در معماری معاصر ایران روش در پیش گرفته شده ترکیبی –موردی است که استفاده ار منابع کتابخانه ایی و اسنادی می باشد و روش میدانی برای جامعه آماری زنجان است و نیز مطالعه موردی خانه های قدیمی زنجان ونیز تحلیل محتوا بوده است. همانطور که پیش از این نیز اشاره شد،شیوه زندگی وطبقه اجتماعی افراد عامل بسیار مهمی در استفاده ی آنها از فضاها ومحیط زندگی خود می باشد.بنابراین با مطالعه شیوه های زندگی وبررسی طبقه اجتماعی وفرهنگ اعضای یک طبقه ی خاص از جامعه می توان فضایی مناسب با خواست ها ونیازهای ایشان ایجاد کردبه طوری که پس از به وجود آمدن ،کمتر مورد تغییر وتحول از سوی ایشان گردد.چرا که خود این امر باعث به وجود آمدن ناهنجاری های بصری ومهم تر ازآن اجتماعی می گردد.
محمد علی توتک داراب دیبا
پایداری، دیدگاه هزاره سوم تمدن انسانی تلقی شده ونیل به آن شرط لازم برای تداوم بقا بر روی زمین شمرده می شود. توسعه پایدار یکی ازضروری ترین چالش های فراروی بشر در دنیای امروز است. پایداری در حقیقت برای بهبود شرایط زندگی در شهرهای جهان و کاهش نفوذ آنها بر محیط زیست جهانی است. رشدجمعیت تحمیلبزرگیبر محیططبیعیاستکهدرزمانمامنجربهتغییراتآبوهوایی،حفرهدرلایهاوزون،زوالگونههاوسکونتگاههای طبیعیگردیدهاستکهنتیجهآنتغییرفرهنگمصرفوتغییررویکردانساننسبتبهطبیعتمیباشد بهدنبالاینتغییرات،مفهومتازهایباعنوانتوسعهپایدارمطرحشدهودرنتیجهبهدلیلنقشمهممحیطساختهشده درجریانتوسعهپایدار،معماریپایدارموردتوجهصاحب نظرانقرارمیگیرد. پس از پشت سرگذاشتن معماری مدرن و پست مدرن قرن بیستم ،در سال های اخیر توجه به معماری انسان گرا به عنوان اثری که بتواند پاسخ گوی نیازهای انسان در ابعاد مختلف باشد، منجر به شکل گیری رویکردی شد که با عنوان رویکرد اجتماعی شناخته می شود.این نگرش در کنار نگرش دیگری که توسعه پایدار به معماری داد،یا همان معماری پایدار، باعث ایجاد رویکردی جدید با عنوان پایداری اجتماعی در معماری گردید. بطور کلی مباحث پایداری در معماری را می توان در دو حوزه پایداری کالبدی و غیر کالبدی پی گرفت. پایداری اجتماعی در مقابل پرداختن به پایدارسازی کالبدی برای سال های طولانی، بیشتر بر منطبق ساختن فضا با الگوهای رفتاری زمان حال و افزایش کیفیت جریان زندگی تمرکز می کند. اما برای طولانی تر شدن دوام این جریان زندگی، باید معیارهایی را در طراحی در نظر گرفت که فضا را انعطاف پذیر نمایند. به این ترتیب در طول زمان که الگوهای رفتاری تغییر می کنند، همچنان می توانند در ظرف فضایی انعطاف پذیری که قبلا در آن جای گرفته بودند جاری گردند. این پژوهش عمدتا به روش کیفی صورت گرفته است، اما فارغ از روش کمی نیز نیست.جهت گیری ساختمان، زاویه سقف ها، انحراف پنجره ها، ضریب جذب و هدایت گرمایی مصالح، عمق و زاویه سایه بان ها و غیره،همه از جمله مواردی هستند که به روش کمی مورد بررسی قرار می گیرند. در طراحی مجموعه نیز هر دو جنبه پایداری، یعنی پایداری اقلیمی و پایداری اجتماعی یا به عبارت دیگر پایداری کالبدی و غیر کالبدی مورد توجه قرار گرفته شده است.
کیمیا کیانی حمیدرضا موسوی
این رساله به بازآفرینی فضای پرورش انسانی و ضرورت وجود مرکزی برای پرداختن به بعد غیرمادی انسان، برای رسیدن به بالاترین نیاز انسانی (خودشکوفایی) منطبق با هرم نیازهای مازلو می پردازد . این پژوهش، به مطالعه دو نگرش انسان گرا مبتنی بر نظریات روانشناسان کمال، برای شناخت نیازهای پروژه و بررسی ضرورت وجود مرکزی آموزشی در این امر از دیدگاه روانشناسی و علمی؛ و نگرش معنا گرا برای شناخت معنویت در هنر و ضرورت وجود معنا و روح فضا که از ضروریات فضای پرورش انسانی است و چگونگی نمایش آن در معماری پروژه می پردازد . ایجاد مرکزی رسمی با رویکرد پرورش روح و روان مبتنی بر نگرش انسان امروزین و چگونگی ارتباط معنویت با هنر در ایجاد چنین مرکزی از اهداف پژوهش بوده و در مسیر خویش از روش های پژوهش میدانی و مصاحبه های باز برای شناخت نمونه های داخلی و بین المللی و مطالعات اسنادی و کتابخانه ای معتبر و بررسی نمونه های موردی استفاده کرده است . در نهایت با استفاده از روش تحلیل محتوا ضرورت وجود پرداخت به این امر احراز گردید و چگونگی ایجاد معنا در هنر از دیدگاه شرق و غرب به ویژه در هنر و معماری ایران از دیدگاه های مختلف بیان و تدابیری برای خلق فضا اتخاذ گردید .
مریم برزگر حسین سلطانزاده
ورود گسترده ی زنان به عرصه های اجتماعی نوید بخش استفاده بهینه از همه پتانسیل های نیروی انسانی است.کشور ایران نیز در سال های اخیر شاهد حضور گسترده زنان در آموزش عالی بوده است و هر چه حضور این افراد قوی تر باشد، آرمان های کشور در سند چشم انداز بهتر تحقق میابد. در این میان فضاهای شهری و معماری به عنوان بستر پاسخگویی به نیازها و فعالیت های بشری و ظرفی برای تعاملات اجتماعی شناخته می شوند. در واقع فضاهای معماری و شهری به عنوان عامل تعیین کننده در ایجاد مکان، فضاها، القای آرامش در فضا و احساس جاذبه برای مخاطبان عامل موثری است که نیازمند تمرکز بیشتر بر رابطه میان طراحی مکان و تأثیر آن بر اجتماع است، صرف نظر از کارکرد عمومی خود برای تمامی شهروندان به سبب تأثیرشان بر زنان مهم تلقی می گردند. از اهداف این تحقیق پاسخگویی به نیازهای معماری گروه های اجتماعی (دختران و بانوان ) برای فعالیت های فرهنگی و همچنین تلاشی در جهت ارتقاء حس رضایت و خودباوری در زنان از طریق فعالیت در فضاهای فرهنگی مناسب می باشد. گروه اجتماعی همچون بانوان به عنوان عوامل هویت ساز در ایجاد فضایی خاص، در کنار گذر زمان و با توسل به عواملی همچون معماری، شرایطی ایجاد می کنند که در آن به نیازها خود دست یابند و بتوانند پاسخگوی خواسته های اجتماع باشند. بنابراین باید با ایجاد مکانی فرهنگی و مستقل، به فعالیت آنان در عرصه های اجتماعی کمک شود و عاملی باشد، تا آنان در جامعه احساس آرامش نموده و هویت های مطلوب اجتماعی و فرهنگی در آن ها شکل گیرد.
مریم ارمغان حسین سلطانزاده
خانه های اعیانی در دوره ی قاجار تغییرات بسیاری را، به ویژه در شهر تهران که دارالخلافه بود، پذیرا شدند. نقش غرب در تغییرات پیش آمده بسیار برجسته بوده و از جنبه-های مختلفی بر روی فرهنگ ایرانیانِ آن دوره تأثیر گذاشته است. اغلب مطالعات معماری، تغییرات کالبدی به وجود آمده را گزارش داده اند اما علل این تغییرات، فرآیند و چگونگی آن ها، به صورت دقیق، مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تغییرات رخ داده در معماری خانه بر اساس فرهنگ زندگی می باشد. فرضیه ی تحقیق بیانگر آن است که تغییرات روی داده در فرهنگ زندگی، تحت تأثیرِ غرب باعث ایجاد تغییراتی در معماری داخلی خانه شده است. البته این فرضیه با پیش-روی پژوهش، دقیق تر شده و تغییرات روی داده در معماری خانه را در دو دسته ی کالبدی و ساختاری قرار داده است. روش تحقیق، از نوع کیفی و به روش تفسیری - تاریخی می-باشد. جمع آوری داده ها از منابع دسته اول و گاه دسته دوم، شرح حال ها، تصاویر، مصاحبه ها و همچنین به صورت میدانی توسط حضور در برخی بناها صورت گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که برخی تغییرات فرهنگیِ رو-ی داده شامل ایجاد نوعی زندگی نمایشی التقاطی، تغییر شیوه ی زندگی، سست شدن مرزهای زنانه و مردانه، بازتعریف زن در جامعه و خانواده، و تغییر ساختار خانواده می باشد. می بایست این موضوع نیز ملاحظه شود که بستری برای پذیرش این تأثیرات و تغییرات وجود داشته است و این موضوع از ابراز نارضایتی از وضع موجود و حسرت فرنگ در نوشته های آن دوره آشکار می باشد. تغییرات فرهنگی یاد شده بر روی معماری خانه های اعیانی در لایه-های مختلف تأثیر گذاشت؛ بدین ترتیب که ابتدا کالبد خانه در لایه های سست، تزئینات، به ویژه تزئینات نقاشی و مبلمان را تغییر داد و منجر به اضافه شدن برخی عناصر معماری الحاقی غربی گردید. سپس تغییرات در سطوح سخت تری صورت گرفت؛ تغییر چیدمان فضایی، مختصرشدن فضاها و شکل گیری فضاهایی با کارکرد مشخص از جمله تغییرات یاد شده بودند. مهم ترین بخش تغییرات، تغییر در ساختار خانه، در نتیجه ی تغییر شیوه ی زندگی، سست شدن مرزهای زنانه-مردانه و بازتعریف زن در جامعه و خانواده بوده است. چگونگی این تغییرات در کالبد و ساختار خانه به همراه تحولات در فرهنگ زندگی، که شامل شیوه ی زندگی و سلیقه ی زیباشناسی می باشد، در این رساله مورد بررسی قرار گرفته است. نظریه ی تبیین شده در این رساله، در کاخ های سلطنتی و در خانه های اعیانی ییلاقی، درون حصار شهر و بیرون آن، با ساماندهی پیرامون حیاط یا درون باغ، تفسیر و بررسی شده است.
ملیحه تقی پور حسین سلطانزاده
مجتمع های مسکونی که زمانی قرار بود با قرارگیری در میان فضاهای سبز و زیبا و کم تراکم، محیطهایی با کیفیت و بستری مطلوب برای تعاملات اجتماعی ساکنین ایجاد کنند به تدریج به مجتمع هایی آپارتمانی با تراکم بسیار بالا تبدیل گردیدند. ادبیات حاکم بر مطالعات انسان و محیط نشان می دهد مطالعه فضای کالبدی مستلزم ملاحظه فعالیت ها در آن است. بارکر بر ماهیت جمعی ـ رفتاری فضاهای فعالیت تاکید داشته و تعاملات جمعی در فضای فعالیت را به مثابه قابلیتی برای فضا مورد تاکید قرار داده است. یکی از رسالتهای طراحان و معماران خلق رابطه ای متناسب بین انسان و کالبد اطرافشان است. برای نیل به این هدف، خالقان فضا باید درک صحیحی از رفتار انسان در محیط های متفاوت داشته باشند، به نحوی که پیوند انسان و مکان را قویتر سازند. هدف اولیه در این پژوهش نیل به فضایی مطلوب می باشد. از آنجا که افزایش تعامل ماحصل فضایی مطلوب است، افزایش و ارتقاء تعاملات اجتماعی هدف اصلی این پژوهش قرار گرفته است. این پژوهش درصدد تحلیل رابطه ساکنان و محیط مسکونی به منظور تدوین راهنما برای ارتقاء کیفیت طراحی مجتمع های مسکونی برخاسته از نظرات ساکنان است. فرضیه پژوهش بر این مبنا متکی است که عواملی از کیفیت محیط بر میزان تعامل اجتماعی ساکنین مجتمع های مسکونی تأثیرگذار است. برخی از این عوامل برگرفته از ساختار شخصیتی افراد، باورها، آداب و رسوم و... است. برخی متأثر از ویژگی های اجتماعی فضاست که ساکنین دیگر در ساخت آن نقش به سزایی دارند. اما عنصر دیگری که از دیدگاه محقق می تواند بر میزان تعامل اجتماعی اثرگذار باشد، جایگشت (سازماندهی) فضایی است. بدین معنا که نحوه قراگیری عناصر در محیط می تواند بر کیفیت فضا تأثیر گذارد و از این جهت میزان تعاملات را تغییر دهد. پژوهش پیش رو به دلیل پیچیدگی در نوع و روش بصورت ترکیبی انجام خواهد شد. بدین صورت که در ابتدا از تحقیق پیمایشی و میدانی، سپس در مرحله بعد از تحقیق همبستگی بهره خواهد برد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که عوامل متنوعی در میزان تعاملات اجتماعی ساکنین مجتمعهای مسکونی موثر است، از جمله پیوندهای اجتماعی، دلبستگی به مکان و قابلیتهای محیط. همچنین عوامل موثر در جایگشت فضایی را می توان بصورت عوامل کارکردی و عوامل کالبدی تقسیم بندی نمود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که عوامل مرتبط با جایگشت فضایی با تعامل اجتماعی دارای همبستگی می باشد. در پژوهش پیش رو ساختار ارزیابی تعامل اجتماعی، جایگشت فضایی و ارتباط این دو عامل ارایه گردیده است.
نسرین نعمتی اسماعیل طلایی
فارسی زبانان فرهنگ را سبب پیشرفت می¬دانند و فرهنگ با پرورش و پژوهش ارتباطی تنگاتنگ دارد. فراهم آوردن بستری که در آن علاوه بر آموزش و پرورش، امکان تعامل و گفتگو بین جوانان و اساتید وجود داشته باشد با الهام از معماری سنتی ایران و استفاده از اصول آن می¬تواند گویای فرهنگ غنی ایران باشد. پاسخ به این سوال که چگونه می¬توان با الهام از معماری سنتی ایران بنای منطبق بر نیازهای انسان معاصر را طراحی کرد، مبانی نظری این پژوهش را تشکیل می¬دهد که از نتایج حاصل از آن در بخش طراحی کانون فرهنگی- پژوهشی و همایش¬های جوانان استفاده می¬شود. طراحی این کانون با هدف گسترش آموزش و پژوهش جوانان و امکان ارتباطات فرهنگی می¬باشد. همچنین بنا می¬کوشد خود به طور مستقل نماینده¬ی معماری سنتی ایران در عصر امروز باشد. با مراجعه به منابع معماری سنتی ایران بررسی فضاهای آموزشی-پژوهشی به¬ویژه مدارس ایران، با روش کمی جمع¬آوری اطلاعات اقلیمی، توجه به شرایط بستر و سایت و در نهایت جمع¬بندی نتایج حاصل از آن، تحقیق وارد مرحله¬ی طراحی خواهد شد. با استفاده از عناصر معماری ایرانی از قبیل هشتی، حیاط میانی، رواق، تعریف حریم¬ها و بهره¬گیری از تکنولوژی ساخت روز و منطبق کردن این فضاها با فضاهای مورد نیاز جوان امروز می¬توان بنایی منطبق بر نیازهای انسان معاصر که نماینده¬ی فرهنگ ایرانی نیز باشد را خلق کرد. در نظر گرفتن اقلیم هر منطقه در معماری سنتی ایران به وضوح دیده می-شود. با شناخت و مطالعه اقلیم شهر و استفاده از راهبردهای اقلیمی معماری ایرانی می¬توان بنائی کاربردی با الهام از معماری سنتی ایران را طراحی کرد.