نام پژوهشگر: علی کلدوی
علی کلدوی احمد برجعلی
علیرغم تلاش های زیادی که در جهان و ایران برای درمان و جلوگیری از بازگشت افراد وابسته به مواد انجام گرفته، هنوز شیوه ای که بتوان افراد وابسته به مواد را به صورت قطعی درمان نمود پیدا نشده است. بازگشت اعتیاد، به معنی شکست در نگه داری رفتار تغییر کرده در طول زمان است. بازگشت باعث اتلاف بسیاری از هزینه های مادی و معنوی شده و نتایج منفی فراوانی به بار می آورد. هدف از پژوهش حاضر بررسی روش های نوین پیشگیری از بازگشت بر پایه ذهن آگاهی (mbrp) و مدل ماتریسی به تنهایی و ترکیبی برای رسیدن به روش درمانی بود که بازدهی بالا و در عین حال حداقل بازگشت را در پی داشته باشد. جهت دست یابی به اهداف تحقیق از روش نیمه آزمایشی استفاده شد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه افراد مبتلا به مصرف مواد در شهر زاهدان و گروه نمونه عبارت از 80 نفر از جامعه آماری مورد نظر بودند که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شده و در سه گروه آزمایشی مدل ذهن آگاهی، ماتریسی و ترکیبی و گروه کنترل قرار می گرفت. گروه های آزمایش به مدت هشت هفته تحت درمان گروهی قرار گرفتند و گروه کنترل در این مدت هیچ درمانی را دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس های حمایت اجتماعی، مراحل تغییر و پرسشنامه سوء مصرف الکل استفاده شد. برای ارزیابی از پرهیز آزمودنی ها نیز از آزمایش مورفین پیش از شروع درمان، تصادفی در طی درمان، و پس از اتمام مرحله پیگیری 3 ماهه استفاده گردید. تجزیه و تحلیل کواریانس چند متغیری (mancova) و همچنین سایر شیوه های تحلیل بر روی داده ها نشان داد که: تفاوت معناداری بین گروه های آزمایشی و گروه کنترل در مهارت های مقابله ای، انگیزش و حمایت اجتماعی در پس آزمون و پیگیری وجود دارد. همچنین نتایج خی دو نشان داد که تفاوت معناداری بین فراوانی بازگشت در گروه های آزمایشی و گروه کنترل وجود دارد. بنابراین آموزش مدل پیشگیری از بازگشت بر پایه ذهن آگاهی (mbrp)، مدل ماتریسی و ترکیبی در پیشگیری از بازگشت افراد وابسته به مواد موثر بوده و در مرحله پیگیری نیز ثبات داشت. اگرچه روش ترکیبی در مرحله پس آزمون و پیگیری بهبودی بیشتری را نسبت به دو گروه دیگر آزمایشی نشان داد اما این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود.
سمیه دهداری محمود مهرمحمدی
در عصر جدید گوناگونی انسانها، تنوع مشاغل، سرعت غیر قابل تصور تکنولوژی، رشد لحظه به لحظه علوم، برتری فکر بر عمل، نیازمندی بیشتر شهروندان به یادگیری، رقابتهای بین المللی و نیازهای بومی و بسیاری عوامل دیگر، ضرورت دوباره نگری در برنامه های درسی ریاضی را بیش از گذشته ایجاب می کند. از این رو در این پژوهش سعی شده است تا با ارزیابی محتوای کتاب ریاضی دوم راهنمایی از دیدگاه دبیران شهرستان زاهدان که با اتکا به نتایج سومین مطالعه بین المللی ریاضی و علوم انجام شده است ، به شناسایی بخشی از عوامل آموزشگاهی موثر بر عملکرد ضعیف دانش آموزان پایه دوم راهنمایی در درس ریاضی که به کتاب درسی و کیفیت آن مربوط می شد، پرداخته شود. روش انجام تحقیق روش توصیفی و شامل دو مرحله مقدماتی و اصلی می باشد. در مرحله مقدماتی به شناسایی مباحث یا محتوایی که دانش آموزان ایرانی پایه دوم راهنمایی با توجه به نتایج مطالعه تیمز حداقل 20 درصد با میانگین کشورهای شرکت کننده در این مطالعه فاصله داشته و ضعف عملکرد بیشتری از خود نشان داده اند، پرداخته شده است . نتیجه انجام این مرحله از تحقیق منتهی به شناسایی 6 بخش از کتاب ریاضی این پایه شامل بخش های اعداد صحیح، هندسه 1، کاربرد حروف ، هندسه 2، مختصات و هندسه 3 شد. در مرحله اصلی تحقیق با توجه به محتوای انتخاب شده پرسشنامه ای محقق ساخته و تهیه و پس از انجام کارهای مربوط به روایی آن اقدام به ارزیابی محتوای بخش های شش گانه گردید. جامعه آماری این پژوهش 100 نفر از دبیران ریاضی شهرستان زاهدان بوده اند. نتایج نشان داد که از نظر دبیران ریاضی شهرستان زاهدان: 1) محتوای بخش های اعداد صحیح، هندسه 1، کاربرد حروف و مختصات از شرح و تفصیل مناسب برخوردار می باشد و محتوای بخش های هندسه 2 و هندسه 3 از شرح و تفصیل مناسب برخوردار نمی باشد. 2) تمرین ها و مسائل مربوط به بخش های مورد نظر از کمیت و کیفت مناسب برخودار می باشد. 3) مفاهیم و مباحث بخش های اعداد صحیح و کاربرد حروف با سطح رشد شناختی دانش آموزان تناسب دارد و مفاهیم و مباحث بخش های هندسه 1، هندسه 2، و هندسه 3 و همچنین با سطح رشد شناختی دانش آموزان تناسبی ندارد. 4) محتوای بخش های اعداد صحیح، هندسه 1، هندسه 2، و هندسه 3 با پیشینه دانش و اطلاعات دانش آموزان اطلاعات دانش آموزان در ریاضی ندارد. 5) برای آموزش محتوای هیچ کدام از بخش های مورد نظر زمان مناسب اختصاص داده نمی شود. 6) دبیران ریاضی بر محتوای بخش های مورد نظر تسلط کافی دارند.