نام پژوهشگر: محمد علی مرادی
مهدی جوانمرد محمد علی مرادی
بنیانگذاران نظریه بازار کارا می گویند که با کارا بودن بازار سرمایه، اطلاعات موجود در بازار در قیمتها انعکاس یافته و ابزاری را جهت دستیابی به دو هدف تعیین قیمت عادلانه برای سهام و تخصیص بهینه سرمایه بوجود می آورد. پس وجود اطلاعات کافی در بازار و انعکاس به موقع و سریع اطلاعات بر روی قیمت اوراق بهادار، ارتباط تنگاتنگی با کارایی بازار دارد. تحقیق در مورد واکنش بازار به اثرات اطلاعات بر می گردد. در این تحقیق نیز با انتخاب رویدادهایی شامل برگزاری مجامع، گزارشات میاندوره ای، پیش بینی سود و اعلام سود واقعی سالانه و با استفاده از داده های روزانه مربوط به 30 روز اطراف وقوع رویداد در بازه زمانی 1382 – 1386، به بررسی نحوه واکنش بازار سهام به این رویدادها و نیز مقایسه آن با الگوی بازار کارا با استفاده از روش مقایسه زوجی، آزمون توزیع دوجمله ای و نیز آزمون معناداری برای ضریب همبستگی بین انحراف سود واقعی از سود پیش بینی شده و تغییرات قیمت سهام می پردازیم. نتایج نشان می دهد که بازار سهام نسبت به این اطلاعات واکنش معناداری نشان می دهد و نیز اینکه رفتار بازار در قبال رویدادهای فوق غیر کاراست.
مصطفی فرخی استاد رضا تهرانی
در اکثر بورس های دنیا محققین پیرامون کارآیی استراتژی های مختلف سرمایه گذاری مطالعات گسترده ای انجام داده اند. دلیل اصلی متخصصین مالی از مطالعه بر روی استراتژی های سرمایه گذاری، عدم توانایی تحلیل اطلاعات موجود در بازار سرمایه و نداشتن تخصص کافی توسط سرمایه گذاران می باشد. محققین استراتژی های سرمایه گذاری را از دیدگاه ها و رویکردهای بسیار متنوعی دسته بندی نموده اند. یکی از رایج ترین دسته بندی ها که عمده مطالعات دانشگاهی نیز پیرامون آن انجام گردیده، طبقه بندی استراتژی های سرمایه گذاری به استراتژی های منفعل و فعال و روند حرکتی قیمت می باشد. هر کدام از استراتژی های فوق به استراتژی های فرعی قابل تفکیک اند، که نتیج? این امر تأمین سلایق متنوع سرمایه گذاران در بازار سرمایه خواهد بود. بدین معنی که اکنون در بازارهای سرمایه پیشرفته لزومی ندارد که سرمایه گذاران خود رأساً اقدام به تحلیل و انتخاب انواع سهام نمایند، بلکه کافی است علائق و ترجیهات سرمایه گذاری خویش را که از طریق پرسش نامه های خاصی سنجیده می شود؛ مشخص سازند. این امر خود باعث جذابیت بورس اوراق بهادار و از سوی دیگر رفتار عقلایی تر سرمایه گذاران در بازار می گردد. در پژوهش حاضر سعی شده است مفاهیم فوق در قالب چهار فرضی? اصلی در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار گیرد.جامع? آماری مورد بررسی تحقیق کل شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در فاصل? زمانی 1384- 1388 می باشد. که از این میان شرکت های سرمایه گذاری (بدلیل اهرم مالی بالا)، شرکت های زیان ده و شرکت های کم معامله و غیر فعال حذف گردیدند. بمنظور بررسی فرضیه های اصلی و فرعی تحقیق از آزمون مقایسه میانگین دو نمونه مستقل و آزمون مقایسه یک نمونه استفاده گردید. یافته های تحقیق نشان داد که عملکرد استراتژی های سرمایه گذاری فعال و منفعل در بورس اوراق بهادار تهران دارای تفاوت معناداری نمی باشند، هرچند که میانگین بازدهی استراتژی های سرمایه گذاری منفعل در مقایسه با استراتژی های سرمایه گذاری فعال بیشتر بوده است.
احمد نظامی محمد علی مرادی
تحقیق حاضر برای فراهم آوردن شواهدی در مورد ارتباط تمرکز مالکیت و مالکیت نهادی (به عنوان 2سازوکار اساسی راهبری شرکتی) با کیفیت سود، صورت پذیرفته است. هدف اصلی این پژوهش بررسی ارتباط تمرکز مالکیت و مالکیت نهادی با معیارهای اصلی سنجش کیفیت سود(مشتمل بر6معیار) در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. بررسی عوامل تأثیرگذار بر کیفیت سود می تواند موجبات تصمیم گیری بهتر سرمایه گذاران را فراهم کند تا در نهایت با افزایش آگاهی عمومی تخصیص بهینه منابع صورت گیرد. ساختارهای مختلف مالکیت می تواند آثارهای متفاوتی بر مواردی از قبیل عملکرد شرکت، کیفیت سود، میزان و نحوه ی نظارت بر مدیران و... داشته باشد. جامعه آماری تحقیق شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 88- 1384 می باشد که در نهایت 114 شرکت به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. تمرکز مالکیت و مالکیت نهادی به عنوان متغیر مستقل تحقیق، از میانگین ارقام نسبت مذکور در پایان هرسال و در طول دوره تحقیق محاسبه گردید. معیارهای «نسبت وجه نقد عملیاتی به سود عملیاتی»، «حجم اقلام تعهدی»، «نرخ رشد مستمر سود»، «نسبت سود ناخالص»، «پایداری سود»، «کیفیت حساب های دریافتنی» به عنوان شش معیار اصلی سنجش کیفیت سود برای شرکت های عضو نمونه در طول دوره تحقیق محاسبه و در دامن? صفر تا ده امتیازدهی شد. از مجموع شش امتیاز به دست آمده برای هر شرکت، شاخص کیفیت سود ( ) محاسبه گردید. در این تحقیق برای آزمون فرضیه های تحقیق از الگوی رگرسیون خطی و تحلیل همبستگی، آزمون فیشر( )، آزمون ، آزمون معنی داری ضریب همبستگی، تحلیل واریانس و برای محاسبات و تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار و استفاده شد. آزمون فرضیه ها نشان داد که رابطه تمرکز مالکیت با2معیار « نرخ رشد مستمر سود» و «پایداری سود» و مالکیت نهادی با 2معیار « نسبت سود ناخالص» و «پایداری سود» معنادار می باشد. و رابطه متغیرهای مستقل با سایر معیارهای کیفیت سود معنادار نمی باشد. به طور کلی نتایج تحقیق بیانگر این است که ارتباطی مثبت (مستقیم) اما نه چندان قوی بین 2سازو کار اساسی حاکمیت شرکتی (تمرکز مالکیت و مالکیت نهادی) و شاخص کیفیت سود وجود دارد.
فاطمه صغری یعقوبی محمد علی مرادی
اداره و هدایت کارا و اثربخش هر واحد اقتصادی نیازمند در اختیار داشتن اطلاعات قابل اتکا و به موقع می باشد. تحقق این مهم نیز به نوبه ی خود، مستلزم استقرار یک سیستم حسابداری مناسب است. تردیدی نیست که مدیران سازمان ها پیوسته در موقعیت هایی قرار دارند که نیازمند گزینش یک راه حل ارجح از میان شقوق مختلف عمل و اتخاذ تصمیماتی درست و سودمند می باشند. با وجود اینکه امروزه کمتر کسی در خصوص نقش مهم و برجسته ی اطلاعات و به ویژه اطلاعات مالی و حسابداری در تمامی مراحل تصمیم سازی مدیران تردید دارد اما شواهد تجربی نشان می دهد که در میان بخش عمده ای از بنگاه های اقتصادی و به ویژه واحدهای کوچک خلاء وجود اطلاعات به موقع و قابل اتکا یکی از عمده ترین چالش های مدیریت علمی و از جمله موانع مهم توسعه اینگونه بنگاه های اقتصادی می باشد. بررسی های اولیه نشان می دهد که بخش عظیمی از بنگاه های اقتصادی کوچک از سیستم های اطلاعاتی حسابداری مطلوب بی بهره اند. بر این اساس هدف اصلی این تحقیق آسیب شناسی سیستم های حسابداری و گزارشگری مالی در شرکت های کوچک و مطالعه و بررسی علل و عوامل احتمالی موثر بر عدم کارآمدی این سیستم ها در شرکت های کوچک می باشد و همچنین پاسخگویی به این سوال است که دلایل عدم کارآمدی سیستم حسابداری و گزارشگری مالی در شرکت های کوچک چیست. نمونه ی آماری تحقیق از بین شرکت های کوچک فعال استان سیستان و بلوچستان و برای دوره های مالی 1386 لغایت 1388 انتخاب شده است. برای گردآوری اطلاعات از مشاهده عینی و مصاحبه با مدیران شرکت و همچنین مسئولان حسابداری هر واحد و پرسشنامه استفاده گردید. یافته های تحقیق نشان می دهد که عواملی از جمله میزان تجربه ی کارکنان بخش مالی، فاصله ی بین نیازهای شغلی شاغلان حرفه ی حسابداری و آموزش های دانشگاهی در رشته های مرتبط، نظامات مطلوب جبران خدمت کارکنا ن بخش مالی و میزان آگاهی مدیریت واحد تجاری از مباحث مالی رابطه ی مستقیم با میزان کارآمدی سیستم حسابداری و گزارشگری مالی دارند و عواملی از قبیل صلاحیت تخصصی کارکنان بخش مالی، وجود الزامات قانونی و قراردادی در خصوص بکارگیری کارکنان بخش مالی و نظارت و کنترل مالیاتی بر عملکرد مالی شرکت با کارآمدی سیستم حسابداری و گزارشگری مالی ارتباط معنادار ندارند. کلمات کلیدی: آسیب شناسی، سیستم حسابداری و گزارشگری مالی، شرکت های کوچک
حامد دمرچی لو محمد علی مرادی
موضوع گزینش پرتفوی بهینه چالشی است که از دیر باز سرمنشأ بحث های نظری متفاوتی بوده و بر همین اساس، از الگوهای تکنیکی مختلفی بدین منظور استفاده شده است، به گونه ای که هر یک از روش ها از مزایا و کاستی های ویژه ای برخوردار بوده اند. در این میان مسئله انتخاب پرتفوی بهینه به کمک الگوریتم های ژنتیک، کمتر مورد توجه پژوهشگران و تحلیل گران قرار گرفته است، در حالی که جامعیت و توان تکنیکی قابل ملاحظه این الگوریتم ها می تواند گزینش مناسبی را به دست دهد. مطالعات پیشین، کارایی الگوریتم ژنتیـک را به عنوان یک روش جستجوی تصادفی جامع، در مقایسه با سایر روش های بهینه سازی به اثبات رسانیده است. در این مطالعه گزینش پرتفوی بهینه بر اساس یک الگوی ترکیبی با استفاده از مدل میانگین-واریانس مارکوئیتز و با اعمال شاخص نقدشوندگی سهام، در یک فرآیند دو مرحله ای نقطه تمرکز می باشد. در مرحلـه نخـست، با استفاده از یک مجموعه شاخص های مالی، سهام شرکت ها رتبه بندی گردیده و سهام برتر انتخاب می شوند. از جمله انتقاداتی که به مدل مارکوئیتز وارد می باشد این است که در این مدل، تنها به دو معیار میانگین و انحراف معیار بازده ها توجه می شود. این در حالی است که سرمایه گذاران عملاً معیارهای گوناگونی از جمله نقدشوندگی در تشکیل پرتفوی مورد ملاحظه قرار می دهند. لذا در مرحلـه دوم از بین سهام برتر و با ادغام معیار نقدشوندگی در مدل مارکوئیتز، بهینه سازی تکنیکی صورت می گیرد. نتایج آزمون های آماری نشان داد که الگوریتم ژنتیک، ابزاری سودمند را برای انتخاب پرتفوی به دست می دهد که می تواند به سرمایه گذاران در طراحی استراتژی سرمایه گذاری و ساختاربندی پرتفوهایشان به گونه ای موثر کمک کند که به حداکثر بازده، ریسک قابل قبول و درجه مطلوبی از نقدشوندگی دست یابند.
نفیسه معروفی فرد آرانی محمد علی مرادی
امروزه جایگاه و نقش علم و فناوری در توسعه و پیشرفت جوامع بشری از یک سو و رسالت و کارکرد برجسته و اساسی دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی در گسترش مرزهای دانش و تسریع و تسهیل فرآیند رشد و توسعه ی پایدار و همه جانبه ی ممالک بیش از هر زمان دیگری مورد توجه و اهتمام سیاستمداران و برنامه ریزان اقتصادی و اجتماعی می باشد. ایفای این نقش و رسالت محوری توسط دانشگاه ها و موسسات آموزشی، خود نیازمند استقرار نظامات مدیریت علمی و دانش بنیان در هدایت، برنامه ریزی و نظارت و کنترل بر عملیات و فرآیندهای مربوطه می باشد و این مهم جز با در اختیار داشتن اطلاعاتی به موقع و قابل اتکا در خصوص عملکردهای مالی و عملیاتی، کارکردها و فعالیت های دانشگاهی که حامی تصمیم مدیران و برنامه ریزان اقتصادی و اجتماعی می باشد میسر نخواهد بود. حال در شرایطی که نظام حسابداری و گزارشگری مالی بسیاری از دانشگاه ها و موسسات آموزشی و تحقیقاتی دولتی کشور ایران بر مبنای حسابداری نقدی و نقدی تعدیل شده استوار است، نظام حسابداری و گزارشگری مالی در این گونه دانشگاه ها از کارایی و اثربخشی مورد نظر برخوردار نمی باشد؛ لذا لازم و ضروری است ساختار و سیستم حسابداری و گزارشگری مالی بر اساس مبنای تعهدی کامل تغییر یابد. این تحقیق در پی آن است تا ضعف ها و نارسایی های نظام حسابداری و گزارشگری مالی موجود دانشگاه ها و موسسات آموزرش عالی دولتی ایران را ترسیم نموده و ضرورت ها و چالش های پیش رو برای گذار به سوی طراحی، پیاده سازی و استقرار یک نظام حسابداری و گزارشگری مالی مناسب و مبتنی بر مبنای تعهدی کامل را به دست دهیم، به گونه ای که این نظام حسابداری قادر باشد ضمن انطباق با الزامات قانونی و نظامات کنترلی، گزارشات مالی و سایر اطلاعات مورد نیاز مدیران، برنامه ریزان و سایر ذینفعان را تولید و ارائه نموده و امکان ارزیابی کارایی، اثربخشی و صرفه ی اقتصادی عملکردهای این گونه موسسات بخش عمومی را تأمین نماید.
احمدرضا سعیدی بازخانه محمد علی مرادی
هدف از این مطالعه بررسی ارتباط میزان فعالیت شرکت ها در بورس با ریسک و بازده سهام این شرکت ها می باشد؛ به عبارت دیگر، در این پژوهش، بررسی می گردد که آیا ریسک وبازده مطلوب شرکت ها بوده که سبب فعالیت بیشتر سهام شرکت ها در بورس و افزایش حجم معاملات این شرکت ها گردیده یاخیر؟ در این تحقیق پس از محاسبه ریسک و بازده شرکت ها به رتبهبندی شرکت ها بر اساس این معیارها پرداخته شد. روش استفاده شده مبتنی بر روش های برنامه ریزی سلسله مراتبی فازی (fazzy analytical hierachy process) و تاپسیس(technique for order prefernce by similar to ideal solution) می باشد. ودرمرحلهبعد،ازضریبهمبستگیاسپیرمن،جهتسنجشهمبستگیبینرتبه بندی انجام شده توسط سازمان بورس اوراق بهادار تهران و رتبه بندی انجام شده بر مبنای ریسک و بازده شرکت ها استفاده شد. نتایج این تحقیق بدین صورت خلاصه می گردد: 1- رابطه مستقیم و معناداری بین بازده سهام و فعالیت سهام در بورس وجود دارد. 2-رابطه معکوس و معناداری بین ریسک سیستماتیک سهام و فعالیت شرکت ها در بورس وجود دارد. 3- رابطه مستقیم و معناداری بین مطلوب بودن ریسک سیستماتیک و بازده با فعالیت سهام شرکت ها در بورس اوراق بهادار تهران وجود دارد و همواره سرمایه گذاران ریسک و بازده را در کنار یکدیگر مورد بررسی قرار داده تا براساس آن تصمیمات بهینه تری اتخاذ نمایند.
مصطفی نجار محمد علی مرادی
تحقیق حاضر برای فراهم آوردن شواهدی در زمینه ارتباط بین کارایی و اثربخشی سیاست های مدیریت سرمایه در گردش با معیارهای عملکرد مبتنی بر ارزش شامل: ارزش افزوده اقتصادی (eva)، ارزش افزوده بازار (mva)، شاخص q توبین، مازاد بازده سهام و ارزش دفتری هر سهم صورت گرفته است. بدین منظور، اثر متغیرهای مختلف مدیریت سرمایه در گردش شامل چرخه تبدیل وجه نقد (ccc)، دوره وصول مطالبات (dso)، دوره تبدیل موجودی (dsi) و دوره بازپرداخت بدهی (dpo) به عنوان معیار سنجش کارایی مدیریت سرمایه در گردش؛ استراتژی جسورانه (awcmp)، استراتژی میانه رو (mwcmp)، و استراتژی محافظه کارانه مدیریت سرمایه در گردش (cwcmp)، به عنوان معیار اندازه گیری سیاست مدیریت سرمایه در گردش؛ و خالص سرمایه در گردش عملیاتی بر متغیرهای وابسته فوق مورد مطالعه قرار گرفته است. به استثناء متغیر وابسته مازاد بازده سهام، جامعه آماری تحقیق، شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1389-1385 می باشد. که در نهایت 107 شرکت به عنوان نمونه آماری تحقیق انتخاب گردید. با توجه به محدودیت های اعمال شده برای محاسبه مازاد بازده سهام، نمونه نهایی تحقیق به 66 شرکت تقلیل یافته که جهت جبران اثرات کاهش نمونه، دوره زمانی آزمون متغیر فوق به سال های 1389-1382 بسط یافته است. در تحقیق حاضر، از الگوی رگرسیون خطی روش داده های تلفیقی- تابلویی، آزمون فیشر (f) و آزمون t-test جهت آزمون فرضیه های تحقیق استفاده گردید. همچنین تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها با استفاده از نرم افزارهای excel-2007، spss-19 و eviews-6 انجام گرفته است. نتایج آزمون نشان می دهد به استثناء متغیر دوره وصول مطالبات و دوره تبدیل موجودی، هیچ گونه ارتباط به لحاظ آماری معنادار بین متغیرهای کارایی مدیریت سرمایه در گردش با معیارهای عملکرد مبتنی بر ارزش وجود ندارد. نتایج بیانگر رابطه مثبت و معنادار دوره وصول مطالبات با ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار و ارتباط منفی و معنا دار دوره تبدیل موجودی با معیار ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار می باشد. نتایج همچنین حاکی است به استثناء ارزش افزوده بازار، هیچ گونه ارتباط به لحاظ آماری معنادار بین سیاست های مدیریت سرمایه در گردش و سایر معیارهای عملکرد مبتنی بر ارزش وجود ندارد. نتایج نشان می دهد که ارتباط منفی و معناداری بین استراتژی جسورانه و سیاست میانه رو در مدیریت سرمایه در گردش با ارزش افزوده بازار وجود دارد. بر اساس یافته های این تحقیق، صنایع مختلف استراتژی های سرمایه در گردش متمایزی را دنبال می کنند. همچنین ارتباط معناداری بین نسبت های سرمایه در گردش شرکت ها با ارزش افزوده اقتصادی، ارزش افزوده بازار، شاخص q توبین و ارزش دفتری هر سهم وجود دارد. علاوه بر این، ارتباط منفی و معناداری بین سرمایه گذاری مازاد در خالص سرمایه در گردش عملیاتی و مازاد بازده سهام وجود دارد. همچنین نتایج بیانگر این است که در شرکت های اهرمی، نگهداشت وجه نقد در مقایسه با سرمایه گذاری مازاد در خالص سرمایه در گردش عملیاتی، ثروت سهامداران را افزایش می دهد. به طور کلی نتایج تحقیق نشان می دهد که تبیین ارتباط بین مدیریت سرمایه در گردش با ارزش شرکت، به سادگی تبیین ارتباط آن با شاخص های سودآوری نیست.
فاطمه حسن پور محمد علی مرادی
تعیین ترکیب بهینه ساختار سرمایه تحت تاثیر عوامل مختلفی می باشد؛ از این عوامل می توان به نوع صنعت و ساختار سرمایه شرکت های آن صنعت اشاره نمود. صنعت در ساختار مالی شرکت ها موثر است و عامل مهمی در ریسک تجاری شرکت ها می باشدکه در شرکت های یک صنعت خاص تقریبا یکسان است. هدف این پژوهش شناخت الگوی تامین مالی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در طیف های مختلف فعالیت و چگونگی تعیین الگو می باشد. جامعه آماری پژوهش 129 شرکت از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1385 الی 1389 می باشد. نتیجه کلی این پژوهش بیانگر این می باشد که اکثر شرکت های بررسی شده بیش از نیمی از سرمایه خود را از محل بدهی های جاری تامین نموده اند. یافته های حاصل از آزمون فرضیات تحقیق حاکی از این است که نوع صنعت بر الگوی تامین مالی صنایع مختلف تاثیری نداشته است و باتوجه به اینکه بین الگوی ساختار سرمایه صنایع مختلف ارتباط وجود دارد می توان بیان داشت نوع صنعت بر شکل و میزان تامین مالی صنایع تاثیر گذار نمی باشد. همچنین الگوی تامین مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تحت تاثیر دارایی های ثابت مشهود، فروش خالص و سود عملیاتی می باشد.
فریبا بردبار محمد علی مرادی
شناسایی سطوح سر به سری تولیدات و فعالیتها و متعاقب آن تعیین سطوح مورد انتظار فعالیت امکان موثری را جهت پیش بینی فروش و برنامه ریزی سود بدست می دهد.تعیین نقطه بهینه تولید محصولات در بهبود وضعیت شرکت و برنامه ریزی های آتی مدیران جهت بیشینه سازی اهداف سازمان اهمیت بسیار زیادی خواهد داشت.با پیشرفت روز افزون علم، استفاده از روش های جدید و بکارگیری تکنولوژی های هوشمند در امر پیش بینی رونق بسیاری پیدا کرده است.در میان روش های پیش بینی، شبکه های عصبی مصنوعی و منطق فازی در بسیاری از زمینه های کاربردی،استفاده شده اند و هر کدام دارای محاسن و معایبی هستند. در این پژوهش کاربرد علم پیش بینی در تعیین سطوح مورد انتظار فعالیت و روند های عمده مالی و عملیاتی شرکت پالایش گاز سرخون و قشم مورد پژوهش قرار گرفته است و همچنین روش ها و الگوریتم های جدیدمانند شبکه های عصبی و منطق فازی تشریح شده و کاربرد ترکیب دو روش در پیش بینی نقطه بهینه تولید محصولات به عنوان یکی از ابزا رهای مهم مدیران در برنامه ریزی و تصمیم گیری های آتی،بررسی گردیده است.از همین رو نخست با استفاده از روش های آماری پیش بینی مورد نظر انجام شد،سپس نتایج این روش ها با نتایج حاصل از روش شبکه عصبی فازی در پیش بینی سطوح مورد انتظار فعالیت با استفاده از معیار های اندازه گیری خطای پیش بینی،مقایسه گردید و همچنین جهت نشان دادن برتری و دقت شبکه های عصبی فازی نتایج حاصل از این مدل با مدل شبکه های عصبی صرف نیز مقایسه گردیده است و این نتیجه بدست آمد که در همه معیار ها روش شبکه عصبی فازی نسبت به سایر روش ها برتری دارد.
روح انگیز قربانعلی زاده محمد علی مرادی
اطلاع از ساختار سرمایه می تواندیکی از عوامل اساسی در تصمیم گیری سرمایه گذاران باشد، که خود ممکن است تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار گیرد. از این رو این پژوهش به بررسی رابطه بین ساختار سرمایه و بازارهای محصولات در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته است. در واقع هدف اصلی شناسایی تأثیر بازار محصولات (رشد فروش و نرخ بازده دارایی ها) بر ساختار سرمایه (بدهی بلند مدت)، با مجموعه داده های 555 سال-شرکت برای 13صنعت در دوره زمانی 1389-1384 می باشد. متغیرهای این پژوهش با نرم افزار excel محاسبه و سپس داده ها با استفاده بصورت تلفیقی یا ترکیبی در قالب کل شرکت ها و همچنین صنایع مختلف با استفاده از نرم افزارeviews6 تجزیه و تحلیل شده است. در این پژوهش برای تعیین مدل رگرسیونی مناسب به آزمون های fلیمر و هاسمن برای حالت تلفیقی/ ترکیبی پرداخته شد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که رابطه ساختار سرمایه و بازارهای محصول صنایع مختلف متفاوت است. افزون بر این، در حالت استفاده از رشد فروش به عنوان شاخص اندازه گیری بازار محصول، رابطه ی مثبت و معناداری بین ساختار سرمایه و بازار محصول وجود دارد که موید نظریه شکار است. و در حالت استفاده از نرخ بازده دارایی ها به عنوان شاخص اندازه گیری، رابطه ی منفی و معناداری بین ساختار سرمایه و بازار محصول شرکت ها وجود دارد. از دیگر نتایج پژوهش، تأیید وجود رابطه ی شاخص هرفیندال هیرشمن با ساختار سرمایه می باشد.
ایمان عازم نائی محمد علی مرادی
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیرگذاری شاخص های سودآوری بر قیمت بازار سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر کل شرکت های فعال در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی سال های 1387 تا 1391 می باشد که تعداد 136 شرکت به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از صورت های مالی حسابرسی شده شرکت ها و همچنین اطلاعات ارائه شده در سایت بورس اوراق بهادار استفاده شده است. متغیرهای مورد بررسی شامل نرخ بازده دارایی ها، نرخ بازده حقوق صاحبان سهام، نرخ بازده فروش، قدرت سودآوری، سود هر سهم و قیمت بازار سهام می باشند. برای تجزیه و تحلیل داده ها آزمون همبستگی، رگرسیون تک متغیره و آزمون تحلیل واریانس از طریق نرم افزار spss 19 انجام گرفت. یافته های تحقیق نشان دهنده آن است که تأثیر شاخص های سودآوری بر قیمت سهام در هر صنعت با صنایع دیگر تفاوت داشته که نشان دهنده استقلال صنایع از یکدیگر می باشد. واژگان کلیدی: نرخ بازده دارایی ها، نرخ بازده حقوق صاحبان سهام، نرخ بازده فروش، قدرت سودآوری، سود هر سهم، قیمت بازار سهام
احمد رضا سعیدی بازخانه محمد علی مرادی
هدف از این مطالعه بررسی ارتباط میزان فعالیت شرکت ها در بورس با ریسک و بازده سهام این شرکت ها می باشد؛ به عبارت دیگر، در این پژوهش، بررسی می گردد که آیا ریسک وبازده مطلوب شرکت ها بوده که سبب فعالیت بیشتر سهام شرکت ها در بورس و افزایش حجم معاملات این شرکت ها گردیده یاخیر؟ در این تحقیق پس از محاسبه ریسک و بازده شرکت ها به رتبهبندی شرکت ها بر اساس این معیارها پرداخته شد. روش استفاده شده مبتنی بر روش های برنامه ریزی سلسله مراتبی فازی (fazzy analytical hierachy process) و تاپسیس(technique for order prefernce by similar to ideal solution) می باشد. ودرمرحلهبعد،ازضریبهمبستگیاسپیرمن،جهتسنجشهمبستگیبینرتبه بندی انجام شده توسط سازمان بورس اوراق بهادار تهران و رتبه بندی انجام شده بر مبنای ریسک و بازده شرکت ها استفاده شد. نتایج این تحقیق بدین صورت خلاصه می گردد: 1- رابطه مستقیم و معناداری بین بازده سهام و فعالیت سهام در بورس وجود دارد. 2-رابطه معکوس و معناداری بین ریسک سیستماتیک سهام و فعالیت شرکت ها در بورس وجود دارد. 3- رابطه مستقیم و معناداری بین مطلوب بودن ریسک سیستماتیک و بازده با فعالیت سهام شرکت ها در بورس اوراق بهادار تهران وجود دارد و همواره سرمایه گذاران ریسک و بازده را در کنار یکدیگر مورد بررسی قرار داده تا براساس آن تصمیمات بهینه تری اتخاذ نمایند.