نام پژوهشگر: علی تاج آبادی پور
زهرا جهان بخشیان داوران علی حق نظری
پسته به عنوان مهم ترین محصول باغی کشور، عامل اشتغال حدود یک میلیون نفر می باشد. از نظر سطح زیر کشت، ایران رتبه نخست و از نظر عملکرد جایگاه دهم را در بین شانزده کشور تولید کننده پسته داراست. عوامل گوناگونی باعث کاهش عملکرد پسته در ایران می باشند که از مهمترین آنها می توان به خشکسالی و شوری آب و خاک اشاره کرد. با توجه به ارزش اقتصادی بالای پسته برای کشور، لزوم اصلاح پایه های پسته در جهت تحمل به شوری و خشکی ضروری است. پایه هایی که طی سالیان متمادی سطح بالایی از تحمل به شوری را از خود نشان داده اند می توانند منابع مناسبی برای گزینش در جهت اصلاح باشند. با این هدف، باغات آسیب دیده از تنش های شوری و خشکی دشت رفسنجان انتخاب و تعدادی از درختان بالغ متحمل گزینش شدند. با توجه به اینکه تکثیر غیرجنسی موفقیت آمیز در درختان بالغ پسته گزارش نشده، در این مطالعه، استقرار، حفظ و تکثیر این ژنوتیپ ها به روش ریزازدیادی مورد مطالعه قرار گرفت. بذور درختان گزینش شده، تحت سطوح مختلف تنش شوری قرار گرفتند و گیاهچه های متحمل انتخاب و جهت تکثیر به محیط درون شیشه انتقال یافتند. به منظور بهینه سازی شرایط ریزازدیادی، آزمایشات مختلفی در مراحل ضدعفونی بذر، شاخه زایی و ریشه زایی شامل تعیین محیط کشت، ترکیب هورمونی، نوع منبع کربن و اسیدیته مناسب بر روی ژنوتیپ های گزینش شده انجام و پتانسیل کال زایی و باززایی نمونه های جمع آوری شده مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که ساقه و ریشه پتانسیل بالایی در تولید کالوس داشته و بیشترین کال زایی در ریزنمونه ساقه و محیط حاوی 3میلی گرم در لیتر بنزیل آدنین و 3 میلی گرم در لیتر نفتالن استیک اسید حاصل شد. بهترین شرایط شاخه زایی، محیط dkw حاوی 2 میلی گرم در لیتر بنزیل آدنین و 30 گرم در لیتر گلوکز با اسیدیته 8/5 می باشد. هورمون نفتالن استیک اسید به میزان 3 میلی گرم در لیتر برای ریشه زایی ریزشاخه های جوان پسته مناسب بود اما 45 % از ریزشاخه های بالغ با این ترکیب ریشه دار شدند. در نهایت، گیاهان گزینش شده با استفاده از روش ریزازدیادی تکثیر شدند و این امر نشان می دهد که تکثیر درختان بالغ که طی سالیان متوالی شرایط نامطلوب کم آبی و شوری آب و خاک را تحمل نموده اند امکان پذیر می باشد.
هاله سلیمی مسعود بهار
چکیده گونه های مختلف جنس پسته (pistacia) متعلق به خانواده anacardiaceae با ویژگی دگرگشنی و سابقه کشت طولانی در ایران از تنوع ژنتیکی زیادی برخوردارند. همچنین، تعدد نام پسته های تجاری ایران به دلیل متفاوت بودن محل کشت و تکثیر آنها، شناسایی دقیق ژنوتیپ های پسته را با مشکل مواجه نموده است. با توجه به موقعیت ممتاز ایران در تولید و صادرات پسته و تمایل باغداران به کشت این محصول به خاطر ظرفیت سازگاری آن با شرایط نامساعد محیطی، توجه به تعیین خویشاوندی ژنتیکی گونه ها و ژنوتیپ های پسته برای حفظ تنوع ژنتیکی و شناسایی و انتخاب ژنوتیپ های مطلوب در جهت اصلاح پسته را ضروری ساخته است. در این پژوهش به منظور ارزیابی تنوع ژنتیکی درون جمعیت گونه های مختلف پسته موجود در ایران شامل بنه (pistacia atlantica subsp. mutica)? خنجوک (p. khinjuk) و ژنوتیپ های وحشی (سرخس) و اهلی p. vera و ارزیابی نقش احتمالی آنها در روند تکاملی پسته از نشانگرهای ریزماهواره ای استفاده شد. در مرحله اول با تهیه یک کتابخانه ژنومی غنی شده برای توالی تکراری (aag)8 به روش غنی سازی با ذرات مغناطیسی، جایگاه های ریزماهواره ای از پسته تجارتی اوحدی (p. vera) و گونه وحشی خنجوک شناسایی و همسانه سازی شد. همسانه های واجد توالی ریزماهواره ای با تکنیک colony pcr انتخاب شدند و پس از توالی یابی 47 همسانه،25 همسانه واجد توالی ریزماهواره ای (%4/71) شناسایی گردیدند که بر اساس ویژگی توالی، 17 جفت آغازگر از آنها طراحی شد. پس از اطمینان از کارایی جفت آغازگرهای طراحی شده و بهینه سازی شرایط تکثیر در واکنش زنجیره ای پلیمراز (pcr)? آغازگرهای مزبور به همراه 10 جفت آغازگر معرفی شده توسط پژوهشگران دیگر در ارزیابی تنوع درون جمعیتی و روابط بین جمعیتی سه ژنوتیپ سرخس، بنه، خنجوک و تعدادی ژنوتیپ اهلی از گونه p. vera مورد استفاده قرار گرفتند. گروه بندی ژنوتیپ ها بر اساس داده های مولکولی، چهار جمعیت از پسته های بنه? خنجوک? سرخس و ژنوتیپ های تجاری گونه p. vera را در چهار گروه مجزا قرار داد. ژنوتیپ های تجاری گونه پسته علیرغم تشکیل گروهی مجزا از ژنوتیپ وحشی سرخس، رابطه نزدیکی با این ژنوتیپ ها نشان دادند که تأثیرگذاری سرخس در روند تکاملی آن ها را تأیید نمود. قرابت ژنتیکی پسته خنجوک با ژنوتیپ های خنجری دامغان و قزوینی زودرس در دندروگرام به دست آمده نیز این فرضیه را تقویت نمود که احتمالاً سرخس در یک تکامل دو جهته در پیدایش خنجوک به عنوان پسته وحشی و خنجری دامغان و قزوینی زودرس به عنوان پسته های اهلی نقش اصلی داشته است و تغییرات ژنتیکی بعدی در این ژنوتیپ های تجاری منجر به ظهور ارقام تجاری دیگری از پسته شده است. برای تعیین موقعیت ارقام پسته ایرانی در مقایسه با ارقام خارجی و تعیین منشأ تکامل پسته از نشانگرهای issr و ssr استفاده شد. در این بررسی ژنوتیپ های اهلی و وحشی پسته در گروه هایی مجزا قرار گرفتند. در گروه پسته های اهلی، ژنوتیپ های سوریه ای، ترکیه ای و آمریکایی در بین ژنوتیپ های تجاری پسته ایرانی جای گرفتند که به نوعی ارتباط نزدیک ژنوتیپ های خارجی با ارقام ایرانی را تأیید کرد. با توجه به نظریه قبلی مبنی بر گسترش کشت پسته از ایران به طرف کشورهای مدیترانه ای و سپس سایر مناطق دنیا، مجاورت ارقام خارجی با ارقام ایرانی در دندروگرام ترسیم شده در پژوهش حاضر و تأیید تأثیرگذاری پسته سرخس در تکامل پسته، شاید بتوان فرض نمود که ایران مرکز اصلی تنوع پسته بوده است و نقش پسته سرخس در این روند تکاملی اهمیت زیادی دارد. نتایج حاصل نشان داد که آغازگرهای ریز ماهواره ای مورد استفاده در این تحقیق کارایی لازم برای تفکیک جمعیت های مورد بررسی پسته برای استفاده در تجزیه و تحلیل فیلوژنتیکی ژنوتیپ های پسته را دارند.
نفیسه محمدی خنامان حمیدرضا کریمی
به¬منظور بررسی تأثیرگرده¬افشانی تکمیلی با استفاده از سوسپانسیون دانه¬گرده غنی¬شده با عناصر بُر و روی بر عملکرد و کیفیت خشک¬میوه پسته رقم اوحدی، پژوهشی در قالب سه آزمایش مجزا در سال¬های 1392-1393 به¬اجرا در آمد. آزمایش اول و دوم به¬صورت بلوک کامل تصادفی با 6 تیمار و 3 تکرار برای هر عنصر در دو مکان مورد بررسی قرار گرفت. تیمارهای آزمایش اول شامل اسیدبوریک 01/0 و 02/0 درصد با و بدون دانه¬گرده بود و در آزمایش دوم از تیمارهای حاوی 01/0 و 02/0 درصد روی با و بدون دانه¬گرده استفاده شد ضمن این¬که در هر دو آزمایش گرده¬افشانی آزاد به¬عنوان شاهد در نظر گرفته شد. نتایج این دو آزمایش نشان داد که استفاده از تیمارهای سوسپانسیون غنی¬شده با عناصر بُر و روی سبب افزایش درصد تشکیل میوه¬نهایی نسبت به شاهد ¬شدند. از سویی دیگر تیمارهای حاوی بُر در آزمایش اول سبب افزایش وزن تر خشک¬میوه، کاهش ریزش میوه، درصد نیم¬مغزی و بدشکلی خشک¬میوه¬ها نسبت به شاهد گردیدند. ضمن این¬که کاربرد روی در محیط¬های سوسپانسیون در آزمایش دوم سبب افزایش وزن تر مغز، عرض خشک¬میوه، درصد خندانی و هم¬چنین کاهش درصد نیم¬مغزی خشک¬میوه¬ها نسبت به شاهد شدند. هم¬چنین درصد جوانه¬زنی دانه¬های¬گرده در قالب آزمایش سوم به¬صورت کاملاً تصادفی با 5 تیمار، 4 تکرار و 3 نوع ژنوتیپ دانه¬گرده (ژنوتیپ مورد استفاده در گرده¬افشانی، ژنوتیپ r27 و ژنوتیپ نر رفسنجان) مورد بررسی قرار گرفت. جهت کشت دانه¬گرده به¬عنوان شاهد از محیط¬ کشت تک¬لایه حاوی 15 درصد ساکارز، 1 درصد آگار و 01/0 درصد اسیدبوریک استفاده شد، هم¬چنین برای جوانه¬زنی دانه¬های¬گرده غنی¬شده با عناصر بُر و روی از محیط کشت دولایه که لایه زیرین حاوی 15 درصد ساکارز و 1 درصد آگار بود استفاده گردید. نتایج این پژوهش حاکی از این بود که درصد جوانه¬زنی¬گرده در شاهد هر سه ژنوتیپ البته به¬جزء در ژنوتیپ نر رفسنجان در مابقی آن¬ها نسبت به تیمارهای سوسپانسیون بیش¬تر بود، هم¬چنین در بین تیمارهای سوسپانسیون، تیمار حاوی اسیدبوریک 02/0 درصد از درصد جوانه¬زنی بالاتری نسبت به غلظت 01/0 درصد بُر و هم¬چنین روی برخوردار بود. در مجموع این¬گونه به¬نظر می¬رسد که کاربرد گرده¬افشانی تکمیلی احتمالاً بتواند راه¬حلی مناسب جهت رفع مشکل گرده¬افشانی در باغ¬هایی با گرده¬افشانی ناکافی باشد که امکان غنی¬سازی دانه¬گرده با عناصر غذایی در آن وجود دارد.