نام پژوهشگر: کامران رضایزدی
بهاره صفدریان علی محرری
هدف از این مطالعه بررسی قابلیت هضم?پذیری کاه گندم غنی?سازی شده با اسید سولفوریک و مکمل شده با نمک?های اسید استیک و اسید لاکتیک و تأثیر آن بر رشد و برخی فراسنجه?های خونی بره?ها، بوده است. بدین منظور، 24 رأس بره ی در حال رشد نر و ماده از دو نژاد کردی و بلوچی، در 5 تیمار، گروه بندی گردیدند که عبارت بودند از: 1- گروه شاهد که جیره ی حاوی کاه گندم عمل?آوری?نشده را با جیره ی پایه دریافت نمودند (شامل 5 رأس بره ی در حال رشد). 2- گروهی که کاه گندم عمل?آوری?شده با اسید سولفوریک 3 درصد را با جیره ی پایه دریافت نمودند (شامل 5 رأس بره ی در حال رشد). 3- گروهی که جیره ی تیمار 2 را همراه با روزانه 20 گرم مکمل لاکتات سدیم دریافت نمودند (شامل 5 رأس بره ی در حال رشد). 4- گروهی که جیره ی تیمار 2 را همراه با روزانه 20 گرم مکمل استات سدیم دریافت نمودند (شامل 5 رأس بره ی در حال رشد). 5- گروهی که جیره ی تیمار 2 را همراه با ترکیب توأمان نمک استات سدیم و لاکتات سدیم (50:50، وزنی:وزنی) به میزان 20 گرم دریافت می نمودند (شامل 4 رأس بره ی در حال رشد). نمونه های خون، ادرار و مدفوع بره ها، جمع آوری گردید. برای نمونه های خون فراسنجه هایی نظیر کراتینین، نیتروژن اوره ای، تری گلیسیرید، اسید اوریک، گلوکز و کلسترول و برای نمونه های ادرار فراسنجه هایی مانند اوره، کراتینین و آلانتوئین، اندازه گیری شدند. قابلیت هضم پذیری ماده ی خشک، پروتئین خام، ndf، عصاره ی اتری، مواد آلی، nfe، tdn، انرژی قابل هضم و انرژی قابل متابولیسم نیز اندازه گیری گردید. بر اساس نتایج، در رابطه با اضافه وزن بدن (گرم در روز)، بین تیمار دریافت کننده ی مخلوط نمک استات سدیم و لاکتات سدیم با تیمار دریافت کننده ی جیره ی پایه همراه با کاه غنی شده (24/0=p) و نیز بین دو جنس نر و ماده، تفاوت معنی دار مشاهده گردید (09/0=p). در مورد قابلیت هضم عصاره ی اتری (05/0=p) و ndf (05/0=p)، اختلاف بین نرها و ماده ها معنی دار و اختلاف بین دو نژاد، معنی دار نبوده است (05/0>p). در تمام موارد، تیمار 4 (کاه غنی شده بدون استفاده از مکمل) از قابلیت هضم بالاتری نسبت به سایر تیمارها برخوردار بوده است که این برتری در برخی موارد معنی دار و در برخی دیگر معنی دار نیست. در بین تیمارهای دریافت کننده ی مکمل نیز، تیمار دریافت کننده ی مخلوط توأمان نمک اسیدهای آلی، برتری مشخصی نسبت به تیمارهای 1 و 2 (به ترتیب دریافت کننده ی مکمل استات سدیم و لاکتات سدیم)، نشان می دهد. قابلیت هضم پروتئین خام، بین تیمار دریافت کننده ی جیره ی پایه همراه با کاه غنی شده بدون مکمل با تیمار دریافت کننده ی نمک استات سدیم و تیمار دریافت کننده ی مخلوط نمک های استات سدیم و لاکتات سدیم، تفاوت معنی داری نشان داده است (15/0=p). در مورد غلظت فراسنجه های خونی، تفاوت غلظت گلوکز، کراتینین، اسید اوریک و کلسترول سرم خون، بین تیمارهای مختلف، معنی دار نمی باشد (05/0<p). در رابطه با اسید اوریک سرم خون، تفاوت بین دو نژاد کردی و بلوچی، معنی دار می باشد (66/0=p). تفاوت مقدار تری گلیسیرید سرم، تنها بین تیمار دریافت کننده ی نمک استات سدیم و تیمار دریافت کننده ی نمک لاکتات سدیم، معنی دار می باشد (11/0=p). تفاوت مقدار نیتروژن اوره ای سرم، بین تیمار دریافت کننده ی مخلوط نمک های استات سدیم و لاکتات سدیم با بقیه ی تیمارها معنی دار می باشد (05/0>p). در مورد کلسترول، تفاوت بین دو جنس و دو نژاد، معنی دار می باشد (05/0>p).
حسین جهانی عزیزآبادی محسن دانش مسگران
در آزمایش اول اثر افزودن (1 میکرولیتر به ازای هر میلی لیتر محیط کشت) اسانس طبیعی 20 گونه گیاهی بر هضم شکمبه ای و الگوی تخمیر جیرهای با نسبت های مختلف علف خشک یونجه به کنسانتره (یونجه: کنسانتره؛ 20:80؛ 50:50 و 80:20) در شرایط برون تنی ارزیابی شد. همه اسانس های ناپدید شدن ماده خشک و پروتئین خام ( به جزء ء اسانس، رزماری، فلفل سیاه و شوید در جیره حاوی 80 درصد یونجه؛ اسانس جوز هندی در جیره حاوی 20 درصد یونجه و اسانس شوید در جیره حاوی 50 درصد علوفه )، کل گاز تولیدی (به جزء اسانس رزماری، شوید، میخک، رازیانه، پوست پسته و فلفل سیاه در جیره حاوی 80 درصد یونجه؛ اسانس فلفل سیاه، میخک و گل پر در جیره حاوی 20 درصد یونجه و اسانس شوید در جیره حاوی 50 درصد یونجه) و غلظت نیترژن آمونیاکی محیط کشت (به جزء اسانس گشنیز، جوز هندی، نعناع فلفلی، رازیانه و گلپر در جیره حاوی 80 درصد یونجه؛ اسانس گشنیز و پوست پسته در جیره حاوی 20 درصد یونجه و اسانس گشنیز، پوست پسته و تفاله لیمو و روغن سیر در جیره حاوی 50 درصد یونجه) را نسبت به تیمار کنترل کاهش داند (05/0p<). در آزمایش دوم اثر افزودن مقادیر مختلف اسانس آویشن، دارچین، گشنیز، پونه کوهی، زیره سیاه، زیره سبز و پوست پسته (35، 70، 140 و 280میکرولیتر در هر لیتر) بر خصوصیات تخمیر دو جیره حاوی 50 و 20 درصد علوفه در شرایط برون تنی مورد مطالعه قرار گرفت. در جیره حاوی 20 درصد علوفه اسانس دارچین و آویشن در تمام مقادیر به کار رفته کل گاز تولیدی و تولید گاز متان را نسبت به تیمار کنترل کاهش دادند (05/0p<). در جیره حاوی 50 درصد علوفه همه اسانس ها (به جزء اسانس زیره سیاه، زیره سبز و پوست پسته) تولید گاز متان (میلی لیتر در 24 ساعت) را نسبت به تیمار کنترل کاهش دادند (05/0p<). اسانس های مورد مطالعه ناپدید شدن ماده خشک (به جزء غلظت 280 میکرولیتر در لیتر در اسانس زیره سیاه، دارچین و آویشن در جیره حاوی 20 درصد علوفه و غلظت 280 میکرولیتر در لیتر در اسانس دارچین پوست پسته و آویشن درجیر حاوی 50 درصد یونجه)، پروتئین خام (به جزء مقدار 280 میکرولیتر در لیتر در اسانس پونه کوهی، دارچین و آویشن و مقادیر 280 و 140 میکرولیتر در لیتر در اسانس پوست پسته در جیره حاوی 20 درصد علوفه) را تحت تأثیر قرار ندادند. در آزمایش سوم و چهارم اثر افزودن اسانس آویشن (3/1 میلی لیتر به ازای هر رأس در هر روز) به جیره روزانه بره های نر پروار که به ترتیب با جیره پایه حاوی 20 و 50 درصد یونجه تغذیه شده بودند بر قابلیت هضم ظاهری، پارامترهای خونی، تغییرات جمعیت میکروبی و چسبیدن میکرواورگانیسم ها بر سطح ذرات خوراک کشت داده شده در شکمبه بررسی شد. در جیره حاوی 20 درصد علوفه قابلیت هضم ظاهری مواد مغذی، کمینه و پیشینه ph مایع شکمبه و تعداد گلبوهای سفید و هموگلوبین سرم خون تحت تأثیر افزودن اسانس آویشن قرار نگرفت. اما تعداد گلبولهای قرمز و غلظت آنزیم کبدی آسپارتات آمینو ترانسفراز سرم خون کاهش یافت(05/0p<). اسانس آویشن فراوانی نسبی متانوباکترها، پروتوزواها و رومینوکوکوس فلاووفاسینس مایع شکمبه را نسبت به تیمار کنترل کاهش داد(05/0p<). همچنین فراوانی نسبی باکتریهای استرپتوکوکوس بویس و پروتلا بریانتی چسبیده به سطح دانه ذرت و باکتریهای رومینوکوکوس آلبوس و رومینوکوکوس فلاووفاسینس چسبیده به سطح علف خشک یونجه را نسبت به تیمار کنترل افزایش یافت (05/0p<). در آزمایش چهارم افزودن اسانس آویشن قابلیت هضم ظاهری ماده خشک و الیاف نامحلول در شوینده خنثی را نسبت به تیمار کنترل افزایش داد (05/0p<). در این آزمایش اسانس آویشن فراوانی نسبی متانوباکترها، پروتوزواها و رومینوکوکوس فلاوفاسینس مایع شکمبه را نسبت به تیمار کنترل کاهش داد اما فراوانی نسبی رومینوکوکوس آلبوس افزایش یافت(05/0p<). همچنین فراوانی نسبی کل باکتریهای چسبیده به سطح دانه ذرت و علف خشک یونجه و استرپتوکوکوس بویس چسبیده به سطح دانه جو، پروتلا بریانتی چسبیده به سطح دانه ذرت و رومینوکوکوس فلاوفاسینس چسبیده به سطح علف خشک یونجه کشت داده شده در شکمبه به مدت 6 ساعت را افزایش داد (05/0p<).
مرتضی منصوریار علی نیکخواه
چکیده ندارد.
کامران رضایزدی یوسف روزبهان
به منظور بررسی تاثیر سطوح مختلف گوگرد جیره بر توان پرواری و خصوصیات الیاف، پژوهشی با استفاده از 40 راس بزغاله نر رائینی با میانگین وزن اولیه 15/2+-3/19 کیلوگرم و سن 9 ماه انجام گرفت. دامها بطور انفرادی به مدت 98 روز و بر اساس یک طرح کاملا تصادفی با 5 جیره آزمایشی حاوی سطوح 14/0%، 22/0%، 28/0%، 34/0% و 40/0% گوگرد در ماده خشک تغذیه گردیدند. جیره ها بر اساس جداول استاندارد غذائی afrc (1998) به نحوی متوازن شدند که مقدار انرژی قابل متابولیسم (57/9 مگاژول در کیلوگرم) و پروتئین قابل متابولیسم آنها (42/8%) یکسان باشد. قابلیت ضهم جیره های آزمایشی با استفاده از 15 راس بزغاله (3 بزغاله در هر جیره آزمایشی) اندازه گیری شد. کشتار مقایسه ای جهت اندازه گیری مواد متغذی و معدن ذخیره شده در بدن حیوانات صورت پذیرفت. اثر سطوح مختلف گوگرد بر افزایش وزن روزانه، ضریب تبدیل غذائی، وزن الیاف شسته شنده، وزن الیاف شسته شده و وزن کرک شسته شده معنی دار بود (05/0 p<) همچنین سطوح مختلف گوگرد جیره تاثیر معنی داری (01/p<) بر وزن بدن شکم خالی، وزن لاشه، درصد لاشه، چربی ذخیره شده، قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی و انرژی خام جیره های آزمایشی داشتند. بین مقادیر نیتروژن، گوگرد، روی، مس، مولیبدن و سلنیم ذخیره شده بدن بزغاله های تغذیه شده با جیره های مختلف آزمایشی تفاوت معنی داری وجود داشت (05/0p<). تجزیه و تحلیل معادلات تابعیت نشان داد که ارتباط بین گوگرد جیره و مقدار مس در کرک خطی بود. اما یک ارتباط درجه دو بین گوگرد جیره و بقیه صضفات ذکر شده مشاهده گردید. تفاوت معنید اری بین میانگین های ماده خشک مصرفی روزانه، درصد کرک، طول کرک و قطر کرک بزغاله های تغذیه شده با جیره های مخلتف وجود نداشت.بطور کلی نتایج بررسی های اقتصادی در این آزمایش نشان داد که سطح مناسب گوگرد جهت رشد و تولید الیاف در بزغاله های نر رائینی 23/0% در ماده خشک می باشد.