نام پژوهشگر: محمدرضا کرامتی
ابوبکر مقام دوست حسن ملکی
چکیده هدف از انجام این پژوهش، بررسی میزان ارتباط عمودی محتوای کتاب های درسی جغرافیای دوره ی راهنمایی، براساس شاخص های برنامه ریزی درسی از دیدگاه معلمان و کارشناسان شهرستان سردشت در سال تحصیلی 1389-1388 می باشد. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دبیران جغرافیای دوره ی راهنمایی و کارشناسان جغرافیای آموزش و پرورش سردشت (52 نفر) می باشد. از روش نمونه گیری تمام شماری استفاده شده است. روش تحقیق، توصیفی از نوع پیمایشی می باشد برای گردآوری اطلاعات از روش پرسش نامه ی محقق ساخته استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی و جهت تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد : *بین محتوای کتاب های جغرافیای پایه ی اول با دوم ارتباط عمودی (توالی 2/46 و تداوم 7/32)در حد زیادی وجود دارد و ارتباط عمودی بین محتوای کتاب جغرافیای پایه ی دوم با کتاب جغرافیای پایه سوم(توالی5/36 در حد زیاد و تداوم5/38در حد کمی) وجود دارد. در کل ارتباط عمودی کتاب اول با دوم بیشتراز ارتباط عمودی کتاب پایه ی دوم با پایه ی سوم است. * در خصوص رعایت عوامل موثر در سازماندهی و تنظیم عمودی محتوای کتاب های جغرافیا اکثریت دبیران وکارشناسان معتقدند که عوامل ارتباط مفهومی و پیوستگی مطالب(6/59)، گستردگی و عمق مفاهیم(3/42)، پایه ای بودن مطالب برای یادگیری مستمر و ایجاد آمادگی برای یادگیری فصول بعدی(2/44) در سازماندهی عمودی محتوای کتاب های جغرافیا در حد زیادی رعایت شده است. * در خصوص به کارگیری انواع توالی در سازماندهی عمودی محتوای کتاب های جغرافیا اکثریت دبیران و کارشناسان معتقدند که توالی از ساده به مشکل در حد خیلی زیاد(3/42)، توالی های از کل به جزء (5/36)، ترتیب زمانی(8/28)، مارپیچی (50%)در حد زیاد، و توالی های جزء به کل(5/36) ، عینی به ذهنی (5/61)و مساله تا کشف (40%) در حد کم، در ارتباط عمودی محتوای کتاب های جغرافیا مورد استفاده قرار گرفته اند. *بین دیدگاه دبیران با کارشناسان در مورد ارتباط عمودی محتوای کتاب های جغرافیای دوره ی راهنمایی تفاوتی وجود ندارد. *دبیران و کارشناسان مرد با دبیران و کارشناسان زن دیدگاه متفاوتی در مورد ارتباط عمودی کتاب های جغرافیای دوره ی راهنمایی دارند. واژگان کلیدی: ارتباط عمودی، شاخص های برنامه ریزی درسی( توالی و تداوم).
زهرا ثاقب محمدرضا کرامتی
چکیده : در فرآیند تحقق هدف های برنامه درسی ، مهارت های معلمان عنصر کلیدی تلقی می شوند . یکی از مهارتهای برجسته معلمان تدریس می باشد . موضوع پژوهش ارتباط بین ذهنیت فلسفی با میزان بهره گیری از رویکرد مشارکتی در معلمان کلاس های پنجم ابتدایی ناحیه 6 مشهد را ، مورد بررسی قرار می دهد . نمونه آماری پژوهش تعداد 58 نفر از معلمان کلاسهای پنجم ابتدایی ناحیه 6 مشهد در سال 90-89 را شامل می شود . روش نمونه گیری تصادفی ساده می باشد روش انجام پژوهش با توجه به ماهیت سوالها توصیفی – همبستگی است . ابزار گردآوری داده ها شامل دو پرسشنامه ذهنیت فلسفی و پرسشنامه محقق ساخته رفتار کلاسی مبتنی بر یادگیری مشارکتی می باشد . تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی انجام پذیرفت . نتایج نشان داد که میان ذهنیت فلسفی معلمان و میزان استفاده آنها از رویکرد مشارکتی در کلاس های درس ارتباط معنی دار وجود دارد . و همچنین میان ابعاد تعمق و جامعیت ذهنیت فلسفی و یادگیری مشارکتی همبستگی معنادار مشاهده شد اما بین بعد انعطاف پذیری ذهنیت فلسفی و میزان استفاده از یادگیری مشارکتی همبستگی گزارش نشد . همچنین بین هر یک از ابعاد ذهنیت فلسفی معلمان با سن ، تحصیلات و سنوات خدمت آنها رابطه معنادار آماری مشاهده نشد . کلیدواژه ها : ذهنیت فلسفی ، رویکرد یادگیری مشارکتی ، معلم ، تدریس
محمدرضا کرامتی جلال الدین آشتیانی
در این پایان نامه کتاب الامامه که از تالیفات شیخ عبدالنبی جزائری می باشد تصحیح شده است .
محمدرضا کرامتی ولی الله فرزاد
رویکرد یادگیری مشارکتی دردهه حاضر از نظرگاههای مختلف مورد مطالعه قرار گرفته است. بررسی این نظرگاهها منجر به ارائه یک الگو گردیده و آن الگو در قالب تحقیق حاضر به اجرا در آمده است.