نام پژوهشگر: محسن اراکی
مجتبی عبدخدایی غلامعلی چگنی زاده
رساله حاضر به بررسی این سوال می پردازد که چگونه می توان برمبنای منابع معتبر، و روش علمی مورد قبول اندیشمندان دینی، به نظریه ای منسجم در حوزه روابط بین الملل دست یافت بگونه ای که انتظارات جامعه علمی این قلمرو را نیز پاسخگو باشد؟ روش این پژوهش جهت ارزیابی امکان نظریه پردازی در قلمرو تحلیل نظری و بر مبنای رویکرد تحلیلی ـ منطقی بوده و بر پایه قیاس مبتنی بر برهان است، و در بررسی آموزه های اسلامی، از روش سمانتیکی و معنائی، و از «نظریه دلالت تصدیقی» بهره می گیرد. این پژوهش با واکاوی بنیانها و مولفه های تاثیرگذار نسبت به فهم از تئوری و فرایند تئوری پردازی، پیدایش رویکردهای متعارض در حوزه تئوری پردازی روابط بین الملل را تابعی از سه مولفه اساسی یعنی سیر تحولات در مباحث فلسفه علم، نوع نگرش به ماهیت علم در مباحث فلسفه علوم اجتماعی، و در نهایت محدودیتهای عینی و چالشهای فراروی ساختار علمی و اجتماعی دانش روابط بین الملل دانست. بر این اساس تلاش نمود تا معیارها و ضوابط نظریه پردازی در این قلمرو را، در امور محتوائی و مفاهیم و ملاکهائی تعریف نماید که طبق رویه عملی اندیشمندان این حوزه، پاسخ به آنها راه را برای پرتو افکنی جهت کشف مناسبات این حوزه باز می نماید. بر این اساس شاخصه پرتو افکنی تئوری روابط بین الملل را در سه قلمرو چیستی بازیگران، منطق کنش، و علل تاثیرگذار بر پیدایش و مدیریت منازعه تعریف نمود. این نوشتار با ارائه «رویکرد معناگرائی اجتماعی» ظرفیت نظام معرفت اسلامی در تئوری پردازی اجتماعی را ترسیم نموده و با بهره گیری از شاخصه های فوق تلاش نمود تا کاربست این رویکرد در قلمرو روابط بین الملل را به تصویر کشد. بر این اساس «معناگرائی اجتماعی» بازگشت به اخذ رویه و متدی می کند که قائل است تبیین و فهم پدیده های اجتماعی، از جمله پدیده های روابط بین الملل، اعم از شناخت بازیگران، منطق کنش، و علل منازعه و همکاری می بایست بر اساس حقائق کل عالم هستی اعم از عالم مادی و فرامادی، و همچنین بر مبنای دامنه هستی شناسانه غایتی که کنشگران برگزیده اند، صورت گیرد. این رویکرد، با کاربرد سه اصل تبیین غائی، نفی خودبسندگی طبیعت، و قانونمندی، و با ارائه مدل تحلیلی نسبت به چگونگی برساخت اهداف و منافع ملی و منطق محاسبه در دو نظام فکری مادی گرا و معناگرا، ما را به دستیابی مناسب تر از اهداف تئوری پردازی در فهم علل منازعه و همکاری رهنمون ساخته و در قلمرو رقابت، رویاروی رویکرد مادی گرائی و انگاره گرائی قرار گرفته و ظرفیت شکل گیری مناظره پنجم دراین حوزه را به تصویر می کشد.