نام پژوهشگر: مریم سبحانی
مریم سبحانی ابوالقاسم خزاعیان
هدف این تحقیق، بررسی کردن تولید پانل ساندویچی با استفاده از چوب پالونیا و رویه فایبرگلاس (الیاف شیشه) و تعیین خواص فیزیکی و مکانیکی این نوع پانل ساندویچی بود. جهت ساخت این پانل ساندویچی سه نوع فاکتور نوع فایبرگلاس (سوزنی و تلفیق سوزنی/حصیری) ، نوع رزین (اپوکسی و پلی استر) و ضخامت لایه مغزی چوب پالونیا (در دو سطح 9 و 19 میلی متر) به عنوان عوامل متغیر در نظر گرفته شدند که به صورت آزمون فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی اجرا شد. از مجموع شرایط ساخت، جمعا 8 تیمار و از هر تیمار 5 تکرار ساخته شد. خواص فیزیکی و مکانیکی پانل ها شامل مقاومت به دانسیته، جذب آب، مقاومت خمشی شامل مدول گسیختگی، مدول الاستیسیته، تنش برشی مرکز و تنش خمشی رویه، فشار سطحی، فشار لبه ای و مقاومت کشش عمود بر سطح بر اساس استانداردastm مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج آزمایشات توسط نرم افزار آماریminitab آنالیز گردید و اثر عوامل متغیر روی خواص فیزیکی و مکانیکی پانل ها با استفاده از روش آنالیز واریانس انجام گرفت. با بررسی نتایج خواص فیزیکی و مکانیکی مشاهده گردید که کاهش ضخامت لایه مغزی اثر مثبتی بر روی خواص فیزیکی و مکانیکی پانل از قبیل مقاومت خمشی، فشار لبه ای و مقاومت به جذب آب نشان داد، اما در مواردی که مقاومت به فشار سطحی پارامتر مهمی باشد، پانل های با ضخامت لایه مغزی 19 میلی متر خواص مطلوب تری را نشان می دهند. استفاده از رزین اپوکسی در ساخت پانل، در آزمایشات فشار لبه ای و کشش عمود بر سطح پانل ساندویچی مقاومت های بیشتری نسبت به رزین پلی استر نشان داد. نوع فایبرگلاس تاثیر مستقل و متقابل معنی داری بر روی هیچ یک از آزمایشات مکانیکی و فیزیکی نداشت. نتایج دانسیته نیز نشان داد پانل های ساخته شده با ضخامت های لایه مغزی 19 میلی متر (gr/cm35/0)، به دلیل حجم بیشتر چوب در مرکز پانل، دانسیته کمتری نسبت به پانل های با ضخامت لایه مغزی 9 میلی متر ( gr/cm37/0) داشتند. کلمات کلیدی: چندسازه، پانل ساندویچی، فایبرگلاس، لایه مغزی، اپوکسی، پلی استر، سوزنی، حصیری
مریم سبحانی مجید کزازی
خصوصیات فیزیکی و یا شیمیایی گیاه میزبان می تواند روی روابط میان گیاهخواران و دشمنان طبیعی آنها در سیستمهای غذایی تأثیر بگذارد. یکی از مهم ترین روابط شکار-شکارگر واکنش تابعی است که عوامل مختلفی روی نوع و پارامترهای آن موثر هستند. اما بدون تردید یکی از مهم ترین آنها خصوصیات گیاه میزبان می باشد. بنابراین در این تحقیق به ارزیابی اثر متفاوت سطح برگ دو گیاه خیار و فلفل روی واکنش تابعی و مصرف شکار لارو سن سوم مگس شکارگر (de geer, 1776) episyrphus balteatus نسبت به پوره سن سوم شته جالیز (glover) aphis gossypii پرداخته شد. نمونه برداریها از باغات زردآلوی عباس آباد همدان و شهرستان دورود انجام شد و نمونه ها در ظروف تهویه دار به آزمایشگاه منتقل شدند. تمامی مراحل پرورش و آزمایشات در اتاقک رشد (دمای 2±22 درجه سانتی گراد، رطوبت نسبی 10 ±60 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی) انجام شد. سطح برگ دو گیاه میزبان، تراکم های مختلف شته و برهمکنش این دو عامل اثر معنی داری روی تعداد شته کشته شده توسط شکارگر داشتند. رگرسیون لوجستیک نیز واکنش تابعی نوع سوم را روی هر دو گیاه نشان داد. نتایج به وسیله معادله دیسک هولینگ تجزیه و تحلیل شدند. نرخ حمله تابعی از تراکم طعمه (a=bn0) بود و مقادیر b روی خیار و فلفل به ترتیب 000845/0 و 00073/0 و مقادیر زمان دستیابی (th)به ترتیب روی خیار و فلفل 134/0 و 0905/0 ساعت برآورد شد. حداکثر تئوریک میزان مصرف مورد انتظار طعمه روی خیار و فلفل به ترتیب عبارت بود از 1/179 و 19/265 پوره سن سوم شته جالیز بر روز. به علاوه نتایج اشاره داشت که گیاهان میزبان و تراکم های مختلف طعمه بر میزان مصرف شکار و پرخوری شکارگر اثر معنی داری داشتند. حداکثر میانگین پرخوری روی خیار و فلفل به ترتیب 71/7 ± 73/180 و 71/11 ± 25/282 پوره شته جالیز بود. این نتایج تأییدی بر اهمیت ویژگی های فیزیکی سطوح گیاه میزبان روی کارایی دشمنان طبیعی است که برای استفاده بهینه از آنها در کنترل بیولوژیک آفات باید مورد توجه و شناسایی قرار گیرد.
مریم سبحانی علی ربیعی
تفکیک ماهیت مدیریت ، از ثمرات انقلاب صنعتی است که پس از ده ها سال فردگرایی را به اوج رسانید و در مدرنیسم، زندگی اقتصادی ـ اجتماعی بشر ، تعریف گردید. در دوره ی انتقال به فراصنعتی کشورهای پیشرفته با نقد و بررسی آن دو، به خصوصی سازی نهادها و سازمان ها به ویژه در عرضه ی خدمات، صنعت و کشاورزی پرداختند. از آنجا که بانک حلقه ی اتصال فعالیت های اقتصادی به شمار می رفته است، از دهه ی 1980 خصوصی سازی آن در کشوری مثل انگلیس رونق یافت. اکنون بسیاری از کشورهای جهان خصوصی سازی را تجربه کرده اند و ایران نیز مطابق اصل 44 قانون اساسی می بایست این روند را طی نماید. پژوهش حاضر با عنوان « بررسی موانع خصوصی سازی در بانک صادرات و مقایسه تطبیقی آن با بانک ملت » در شهر تهران طی سال های 1388 و 1389 انجام گرفته است. هدف اساسی شناخت موانع خصوصی سازی در این دو بانک و شناخت راهکارهایی برای کاهش یا حذف آنها بوده که با روش میدانی و پرسشنامه ی محقق ساخته و مصاحبه جمع آوری اطلاعات صورت گرفته است. داده ها به روش آمار توصیفی در قالب جداول و نمودار ارائه شده اند. علیرغم تفاوت اندک بین موانع در دو بانک ، فرآیند خصوصی سازی درآنها ، روند یکسانی را طی می کند و مشکلات مشخصی را پشت سر می گذارند. از نظر کارشناسان برای کاهش و یا حذف موانع ، می بایست در بخش نیروی انسانی، ارتقای سطح آگاهی و آموزش، امنیت شغلی و مدیریت با انتخاب سهامداران در حوزه ی اجرای قوانین، کاهش دخالت دولت، تسریع در فرآیند خصوصی سازی، رد دیون دولتی و افزایش سرمایه، جلوگیری از انحصار در واگذاری سهام و قیمت گذاری کارشناسانه، شفاف سازی و در نهایت تعیین تکلیف سریع و قانونمند واگذاری بانک به بخش خصوصی به طور کامل صورت گیرد.همچنین استفاده از تجارب سایر کشورها در جهت کاهش هزینه فرصت و زمان ،پیشنهادات رفع و یا کاهش موانع خصوصی سازی به شمار می روند.