نام پژوهشگر: طراوت بامداد
مهدی آجورلو طراوت بامداد
ویروس هپاتیت c یک ویروس ssrna با پلاریته مثبت است که به خانواده فلاوی ویریده تعلق دارد و به دلیل هتروژنیسیته بالای ژنوم به شش ژنوتیپ اصلی و چندین ساب تایپ طبقه بندی شده است. این ویروس به عنوان مهم ترین عامل هپاتیت های non-a, non-b شناسایی شده و در اکثر افراد مبتلا به سمت مزمن شدن پیش می رود. درصد زیادی از بیماران مزمن نیز به سمت سیروز کبدی و نهایتاً سرطان سلول های کبدی سیر می کنند. از میان عوامل مختلفی که باعث پیشبرد بیماری به سمت مراحل پیشرفته تر می شوند می توان از پروتئین های ویروس یاد کرد که در این میان اخیراً مشخص شده که پروتئین f ممکن است در پاتوژنز و پیشبرد بیماری به سمت مراحل پیشرفته تر نقش داشته باشد. به منظور بررسی میزان شیوع آنتی بادی ضد پروتئین f در افراد مبتلا به هپاتیت c مزمن و همچنین بررسی ارتباط بین این پروتئین با پیشرفت بیماری به سمت سیروز، ژن f این ویروس از روی ژن core با روش pcr تکثیر شد و در وکتور بیانی pet-28a(+) کلون شد. پلاسمید نوترکیب به باکتری اشیرشیاکولی سویه bl21 انتقال یافت. پس از بیان ژن، پروتئین نوترکیب تولید شده با استفاده از ستون نیکل سفاروز تخلیص شد. از پروتئین تخلیص شده به عنوان آنتی ژن جهت طراحی کیت الیزا برای ردیابی آنتی بادی ضد پروتئین f استفاده شد. میزان شیوع آنتی بادی در افراد مبتلا به هپاتیت c مزمن 9/81% و در بیماران سیروتیک 100% محاسبه شد. این اختلاف از لحاظ آماری دارای تفاوت معنی دار بود. با توجه به یافته به دست آمده در این مطالعه، احتمالاً پروتئین f در پیشبرد بیماری به سمت مراحل پیشرفته نقش دارد.
طیبه هاشمپور طراوت بامداد
مهمترین عامل هپاتیت non-a, non-b منتقل شونده از راه خون، ویروس هپاتیت c (hcv)است. اندازه ژنوم این ویروس در حدود 6/9 کیلوباز است که در یک قاب خواندنی باز 10 پروتئین را کد می کند. اخیرا گزارش شده است که از قسمت کد کننده hcv-core، پروتئین 17 کیلودالتونی بنام f ترجمه می شود که نقش آن مشخص نشده است اما ممکن است که مانند پروتئین coreبا تاثیر بر سیستم ایمنی نقش احتمالی در پیشرفت بیماری به سمت فاز مزمن داشته باشد. از طرفی در گزارشاتی آمده است که سلولهای t تنظیمی (tregs) در پیشبرد عفونت hcv به سمت فاز مزمن احتمالا نقش دارد. این مطالعه جهت ارزیابی عملکرد پروتئین های f و core و نیز شناسائی بیشتر شاخص های ایمنی مرتبط با مزمن شدن hcv طراحی شد. برای این منظور با ایجاد موتاسیون با روش pcr بر روی ژن core، قطعه f تولید، تکثیر و در وکتور بیانی pet-28a(+) کلون شد. بدنبال آن پلاسمید نوترکیب به باکتری اشیرشیاکولی سویه bl21 انتقال یافت. پس از بیان ژن f، پروتئین حاصل توسط ستون نیکل سفاروز تخلیص و به عنوان آنتی ژن جهت طراحی کیت الیزا برای ردیابی آنتی بادی ضد پروتئین f استفاده شد. همچنین وجود آنتی بادی ضد core در سرم بیماران تحت مطالعه ارزیابی شد. در همین راستا تکنیک فلوسایتومتری سه رنگی طراحی و بهینه شد که توسط آن دو دسته سلولهای t تنظیمی (tregs) شناسائی شدند. بدنبال آن فرکانس ntregs در خون محیطی افراد آلوده به hcv و گروه کنترل بررسی شد که نتایج حاکی از آن بود فرکانس ntregs در افراد آلوده نسبت به گروه نرمال افزایش معناداری داشته است. در ادامه سلولهای تک هسته ای خون محیطی (pbmcs) افراد آلوده و نیز گروه کنترل توسط پروتئینهای f و core تحریک شدند و فرکانس دو دسته tregs قبل و بعد از تحریک توسط تکنیک فلوسایتومتری مورد مطالعه قرار گرفت که افزایش فرکانس این سلولها مشاهده شد. بنابراین می توان به این نتیجه رسید که در عفونت hcv پروتئینهای f و core با افزایش فرکانس tregs، در پیشبرد بیماری به سمت فاز مزمن احتمالا نقش دارند.
احسان عارفیان طراوت بامداد
یکی از ویژگی های ویروس hsv-1 توانایی آن در خفته شدن در میزبان برای تمام طول زندگی میزبان و عودهای وقت و بی-وقت عفونت است. طی فرایند خفتگی ژن های فاز لیتیک بیان نمی شوند و در عوض ترانسکریپت lat به همراه dna ویروس قابل شناسایی است. پس از ساخته شدن lat طی فرایند اسپلایسینگ تعدادی ترانسکریپت کوچک تر به همراه اینترون های وابسته در هسته مجتمع می گردد. خاموش شدن ژن های آلفا عامل اصلی ایجاد خفتگی است. ژن های آلفا دارای پروموترهایی هستند که توسط فاکتورهای رونویسی این پروموترها فعال می گردند و در عدم حضور آن ها پروموتر خاموش می-شود. این کمپلکس فعال ساز پروموتر متشکل از پروتئین ویروسی vp16 و پروتئین های سلولی hcf،oct1 ،sp1 و gabp می باشد. ترانسکریپت lat در سلول های نورونی، پیش ساز mirnaهای ویروسی mir-h2، mir-h3، mir-h4، mir-h5، mir-h7 وmir-h8 است که قادرند در سطح بعد از رونویسی بیان ژن ها را تنظیم نمایند. در این پژوهش با مطالعات مبتنی بر بیوانفورماتیک نشان داده شد که دو ژن sp1 و hcf-1 از اعضای کمپلکس رونویسی مذکور توسط mirnaهای مشتق از lat مهار می شوند. در ادامه پژوهش با بررسی میزان mrnaی دو ژن مذکور با real time pcr همچنین بررسی میزان لوسیفراز متاثر از هدف گیری 3’utr ژن های sp1 و hcf-1 در آزمون سنجش میزان لوسیفراز و تغییرات پروتئینی sp1 و hcf-1 در وسترن بلات مشخص شد که دو پروتئین sp1 و hcf-1 تحت تاثیر بیان mirnaهای مشتق از lat مهار می گردند. علاوه بر این اثرات کاهش این دو فاکتور رونویسی در اثر بیان mirnaهای latویروس hsv-1 در سلولهای be-2(c) نیز بررسی شد و مشخص شد در اثر کاهش این دو فاکتور رونویسی سرعت تکثیر در سلول های نوروبلاستومای انسانی کاهش یافته و همچنین بیان ژن های خاموش کننده تومور و کنترل کننده سیکل سلولی همانند ep300، p15، rbl1 و rbl2 افزایش می یابد. از سویی دیگر بیان ژن های فعال کننده سیکل سلولی مثل mapk-1 و cyclina2 کاهش می یابد.
امیر محمد البرزی طراوت بامداد
مقدمه: ویروس هپاتیت c متعلق به خانواده فلاوی ویریده و از جنس هپاسی ویروس می باشد که عامل بیماری مزمن کبدی در درصدی از افراد مبتلا می باشد. بیماران مبتلا به فرم مزمن بیماری هپاتیت c آلوده شده با ژنوتیپ 1 و 3 برای 48 هفته و ژنوتیپ 2 و 4 برای 24 هفته تحت درمان با انترفرون آلفا و ریباویرین قرار می گیرند. و پس از آن سرم از نظر ژنوم ویروس مورد ارزیابی قرار می گیرد که درصورت منفی شدن سرم از نظر ژنوم، درمان موفق بوده است. لیکن 6 ماه بعد از درمان بیماری در تعدادی از آنها عود می کند. از آنجا که pbmcs یکی از مناطق تکثیر ویروس محسوب می شوند، سعی شد با ارزیابی حضور رشته مثبت و منفی ژنوم در pbmcs بیمارانی که به درمان پاسخ داده اند و مقایسه آن با افراد پاسخ نداده و همچنین بررسی سطوح ifn-? و il-29 در سرم، به ارتباط بین این عوامل و عود یا پاسخ به درمان پی برد. مواد و روش ها: برای منطقه core ویروس، پرایمر طراحی شد و پس از تعیین حساسیت تست، استخراج ژنوم از pbmcs بیماران انجام و رشته مثبت و منفی ژنوم در این سلول ها توسط آزمایش nested-pcr مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین با استفاده از کیت سنجش سایتوکاین سطح سرمی ifn-? و il-29 مورد سنجش قرار گرفت. نتایج: در گروهی از بیماران که به درمان پاسخ می دهند نسبت به گروهی که به درمان پاسخ نمی دهند سطح این دو سایتوکاین بالاتر است و همچنین درصد کمتری از pbmcs حاوی رشته مثبت و منفی ژنوم است. همچنین در گروهی که 6 ماه بعد از پایان درمان عود می کنند نسبت به گروهی که به svr می رسند سطوح سرمی این سایتوکاین ها پائین و حضور رشته مثبت و منفی ژنوم در pbmcs بیشتر است. واژگان کلیدی: ویروس هپاتیت c، end of treatment(etr)، sustained virologic response (svr)، pbmcs.
طراوت بامداد کوروش عاکف
استعاره سیستم ادراکی بشر را کنترل کرده و زبان و تفکر را نیز نظام می بخشد.از آنجایکه استعاره به فرهنگ مربوط می شود ممکن است ترجمه آن مشکل باشد. به عبارت دیگر، اختلافات فرهنگی و زبانی می توانند در ترجمه استعاره از یک زبان و فرهنگ به زبان و فرهنگ دیگر اخلال ایجاد کنند. از اینرو مترجمان برای حل چنین مشکلی از استراتژیهای مختلف استفاده می کنند. استفاده از استراتژیهای ترجمه به ویژه در ادبیات کودکان اهمیت بسیاری دارد زیرا ترجمه ادبیات کودک باید به گونه ای باشد که برای کودکان قابل فهم و در عین حال جالب باشد. از اینرو، در این تحقیق سعی شده است تا استراتژیهایی را که مترجمان در ترجمه استعاره در ادبیات کودکان از انگلیسی به فارسی به کار برده اند مشخص شود. بنابر این داده های تحقیق از کتاب پرفروش ً" " که نویسنده آن خانم استفانی میر است و ترجمه فارسی آن "شفق" که توسط آقای ایرج مثال آذر ترجمه شده است جمع آوری گردیده است. آنگاه داده ها بر اساس طبقه بندی ارائه شده پیتر نیو مارک (1988) طبقه بندی شده وهمچنین استراتژیهای ترجمه آنها بر اساس استراتژیهای پیشنهادی پیتر نیو مارک (1988) و میلارد لارسون (1984) دسته بندی شد. همچنین وجه تشابه استراتژیهای ارائه شده آنها مشخص گردید.طبق نتایج تحقیق، رایج ترین استراتژی بکار رفته در ترجمه استعاره حفظ استعاره زبان مبدا بود که اولین استراتژی پیشنهادی نیو مارک و لارسون است. همچنین این استراتژی رایج ترین استراتژی بکار رفته در ترجمه انواع گوناگون استعاره است.
سیدمحمدعلی حسینی راد طراوت بامداد
ژن درمانی تکنیکی است که برای تصحیح ژنهای مسئول در بروز بیماری مورد استفاده قرار می گیرد. یکی از استراتژی هایی که در ژن درمانی استفاده می شود، تنظیم بیان ژن ها در سطح پس از رونویسی (rnai) و یا پیش از رونویسی (tfd) می باشد. tfdها اولیگونوکلئوتیدهای اگزوژن از جنس dna (و در برخی موارد rna هستند) که دارای توالی اتصال توافق شده یک فاکتور رونویسی خاص می باشند و می توانند برای اتصال به فاکتور رونویسی موردنظر با عناصر cis اندوژن موجود در ژن رقابت کنند و بنابراین باعث مهار یا کاهش بیان ژن در یک رفتار کاملاً اختصاصی به صورت پیش از رونویسی می شوند. سلول های بنیادی سرطان (cscs) جمعیت کوچکی از سلول های توموری هستد که بیولوژی شبیه سلولهای بنیادی و شباهت های ژنتیکی دارند. این سلولها دارای مارکرهای منحصر بفرد، توانایی خودنوزآیی، بیان ژنهای سلولهای بنیادی و خواص بیولوژیکی میباشند که باعث تسهیل در پیشرفت، مقاومت به درمان و تشکیل تومور می-شوند. سلول p19 یک لاین سلولی پرتوان کارسینومای جنینی است که به علت سرطانی بودن، خاصیت پرتوانی و خودنوزآیی می تواند به عنوان مدلی برای مطالعه ی cscs قرار بگیرد. هسته ی تنظیمی رونویسی در سلول های بنیادی شامل سه فاکتور رونویسی nanog، oct-4 و sox2 می باشد که به صورت تعاونی و همزمان بیان ژن های دخیل در حفظ حالت بنیادی بودن را کنترل می کنند. در این پژوهش دو decoy برای فاکتور رونویسی nanog مورد استفاده قرار گرفت، na-enh و na-cr2. نتایج نشان دهنده ی این بوده است که استفاده از decoy برای فاکتور رونویسی nanog باعث کاهش بیان ژن های پایین دست آن می شود (nanog, oct-4, sox2, esrrb, dppa4, fgf-4) و از آنجایی که بیان این فاکتور در سلول های سرطانی مرتبط با افزایش مقاومت به شیمی درمانی است، می تواند به عنوان هدف درمانی مناسبی در ژن درمانی سرطان باشد.
سمیه پویان فرد بهرام کاظمی
شناسایی آنتی ژن های وابسته به تومور (taa)، پایه مناسبی برای تولید واکسن های سرطان می باشد. از آن جاکه اکثر آنتی ژن های وابسته به تومور محصولات ژن های خودی هستند که در بافت های سرطانی به میزان زیادی بیان می شوند، این مساله چالش بزرگی پیش روی تولید واکسن های سرطان بوده چراکه استراتژی های واکسیناسیون موثر بایستی قادر به از بین بردن تولرانس ذاتی نسبت به آنتی ژن های خودی باشند. پروتئین her-2 عضوی از خانواده گیرنده فاکتور رشد اپیدرمی (egfr) بوده که اغلب در سرطان سینه انسانی افزایش بیان دارد و با افزایش رشد تومور، رگ زایی، قدرت تهاجمی بیشتر و مقاومت به درمان در ارتباط است. نشان داده شده است که تولرانس به آنتی ژن های خودی را می توان با به کارگیری بخش های خاصی از پروتئین مانند پپتید های تحریک کننده سیستم ایمنی سلولی، از بین برد. از آنجاکه این پپتید ها به خودی خود ایمونوژن ضعیفی می باشند، به کارگیری سیستم های حامل مانند نانوذرات باکتریوفاژی منجر به ارتقای ایمنی زایی واکسن های پپتیدی می گردد. در این پژوهش ایمنی زایی و اثرات ضد توموری نانوذرات فاژ t7 بیان کننده اپی توپ ctl مشتق از انکوپروتئین her-2 رت (p66) در موش balb/c بررسی شده است. نتایج بیانگر این بود که نانوذرات فاژ t7 موجب افزایش ایمنی زایی اپی توپ p66 شده که این مساله با افزایش ترشح اینترفرون گاما و سایتوتوکسیسیتی اختصاصی نشان داده شد. علاوه براین، نانوذرات نوترکیب فاژی موجب القای اثر محافظتی بر علیه چالش با تومور her-2 مثبت در مدل پیشگیری کننده و درمانی شدند که این امر با رد موفقیت آمیز تومور در مدل پیشگیری کننده و کاهش معنی دار رشد تومور در مدل درمانی در موش های balb/c همراه بود. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که نانوذرات فاژ t7 به عنوان حامل اپی توپ ctl می تواند به عنوان یک رویکرد و روشی امید بخش در طراحی و گسترش واکسن های سرطان بر پایه اپی توپ های تحریک کننده سیستم ایمنی سلولی مد نظر قرار بگیرند.
کیاندخت برهانی طراوت بامداد
ویروس هاری متعلق به خانواده رابدوویریده (rhabdoviridae) و جنس لیساویروس (lyssavirus) می باشد. این ویروس در تمام حیوانات خونگرم از جمله انسان می تواند ایجاد بیماری کند. با توجه به اینکه هاری با سالیانه میانگین 55000 مورد مرگ و میر که بیش از 99 درصد آن در کشورهای آسیا و آفریقا اتفاق می افتد، گسترش جهانی دارد. از اینرو تکنولوژی تولید واکسنهای نوترکیب امروزه مورد توجه واقع شده است. یکی از روشها برای توسعه واکسن هاری نسل جدید، استفاده از واکسنهای مبتنی بر dna یا پلاسمید کد کننده ژن گلیکوپروتئین هاری است. گلیکوپروتئین ویروس هاری در سطح خارجی غشای ویروس قرار دارد و آنتی ژن اصلی ویروس برای تولید آنتی بادی خنثی کننده بر علیه عفونت کشنده با ویروس است و در فعالیتهای ایمونوژنیک و آنتی ژنیک ویروس نقش اساسی دارد. در مطالعات صورت گرفته مشخص شده است که در فرآیند تولید واکسنهای موثر، نقش گلیکوزیلاسیون در ایمنی زایی واکسن بسیار حائز اهمیت است، از اینرو انتخاب سیستم بیانی بسیار با اهمیت می باشد. در پژوهش حاضر پس از سنتز ژن گلیکوپروتئین این ویروس، در وکتور بیانی pcdna3.1(+) ساب کلون شد و پس از انجام مراحل تایید کلونینگ، پلاسمید نوترکیب به سلول bsr انتقال یافت. جهت بررسی تولید پروتئین نوترکیب در سیستم یوکاریوتی، از روش های sds-page و وسترن بلاتینگ استفاده گردید. به منظور پاسخ دهی dna واکسن، از مدل موشیnmri پنج هفته استفاده گردید. همچنین جهت افزایش پاسخ ایمنی، از تزریق دو دوز واکسن و در هر دوز میزان 80 میکروگرم، استفاده شد. استراتژی واکسیناسیون به روش پرایم-بوست در مورد بیماری هاری که شامل استفاده از dna واکسن بر علیه هاری و واکسن کشته شده ویروس هاری شده و یا برعکس می باشد نیز مورد بررسی قرار گرفت. پس از جمع آوری سرم، به منظور بررسی ایمنی هومورال از روش rffit، برای سنجش آنتی بادی استفاده شد. با توجه به اینکه نتایج استراتژی واکسن پرایم-بوست ویروس هاری نزدیک به ویروس کشته شده می باشد، در صورتی که با آدجوانت های مناسب تزریق شود، احتمالاً می تواند جایگزین مناسبی در جهت کاهش هزینه های تولید و نگهداری واکسنهای موجود شود.
روح الله درستکار ساری طراوت بامداد
پارو ویروس سگیcanine parvovirus متعلق به جنس پاروویروس های غیر وابستهautonomous) (parvovirus می باشد که بطور طبیعی باعث بیماری در سگها می شود. این ویروس از جمله ویروسهایی است که پروتئینهای سطحی آن توانایی تجمع خودبخودی در غیاب ژنوم ویروسی و تشکیل ذرات شبه ویروسی را دارد. کپسید پارو ویروس سگی از سه پروتئین vp1، vp2 و vp3 درست شده است که پروتئین vp2 بخش اصلی کپسید ویروس و لیگاندهای اتصال و ورود به سلول هدف را تشکیل می دهد. پروتئین vp2 به تنهایی نیز قادر است یک کپسید کامل را ایجاد نماید که همانند ویروس طبیعی قادر به اتصال و ورود به سلول هدف می باشد. یکی از خصوصیات منحصر به فرد canine parvovirus که مورد توجه محققان قرار گرفته آن است که این ویروس یا ذرات شبه ویروسی آن بطور طبیعی و کاملاً اختصاصی قادر است به رسپتورهای ترانسفرین سلولهای سرطانی انسان متصل شده سپس داخل این سلولها گردد. مطالعات صورت گرفته نشان داده است که ذرات شبه ویروسی پارو ویروس سگی یک نانو ابزار بسیار مناسب برای رسیدن اختصاصی به سلولهای سرطانی می باشد. تا کنون در کلیه مطالعاتی که به منظور تولید ذرات شبه ویروسی پارو ویروس سگی صورت گرفته است این ذرات در سیستم های باکولوویروس تولید شده است. یکی از مشکلاتی که برای تولید ذرات شبه ویروسی در سیستم بیانی باکولوویروس وجود دارد قرار گرفتن ذرات ناخواسته درون ذرات شبه ویروسی است. تکنولوژی تولید پروتئین بدون سلول بعنوان یک تکنولوژی تولیدی بر بسیاری از محدودیتهای معمول پروسه تولید ذرات شبه ویروسی فائق آمده است. بنابر این با توجه به اهمیت پروتئین vp2 در تشخیص سلولهای سرطانی در این تحقیق سعی شده که امکان تولید ذرات شبه ویروسی بوسیله پروتئین نوترکیب vp2 در سیستم بیانی پروکاریوتی و سیستم بیانی پروکاریوتی بدون سلول در کنار سیستم باکولوویروس بررسی گردد. در این مطالعه ، پلاسمید pet-21a vp2 با کلون کردن محصول pcr ژن vp2 در پلاسمید بیانی pet-21a ساخته شد. به منظور تولید پروتئین vp2 پلاسمید pet-21a vp2 در باکتری سویه روزتا e.coli rosettade3)) ترانسفورم و بیان این پروتئین توسط iptg القاء شد. در ادامه تولید پروتئین vp2 در یک سیستم پروکاریوتی بدون سلول بهینه گردید. همچنین تولید پروتئین vp2 در سیستم بیانی باکولوویروس بررسی شده و تولید پروتئین vp2 در این سیستم نیز بهینه شد. به منظور چگونگی تشکیل ذرات شبه ویروسی پروتئین های تولید شده در دو سیستم بیانی باکولوویروس و سیستم پروکاریوتی بدون سلول توسط اولترا سانتریفیوژ گرادیانت و میکروسکوپ الکترونی بررسی گردید. نتایج بدست آمده از بررسی های انجام شده نشان داد که هر سه سیستم بخوبی پروتئین vp2 را تولید می نمایند ولی از آنجا که پروتئین تولید شده در در باکتری بصورت توده ای می باشد امکان تولید ذرات شبه ویروسی توسط این سیستم وجود ندارد. در بررسی پروتئین های vp2 تولید شده در دو سیستم بدون سلول و باکولوویروسی توسط اولترا سانتریفیوژ گرادیانت مشخص گردید که هر دو سیستم قادر به تولید ذرات پروتئینی می باشند.در بررسی صورت گرفته توسط میکروسکوپ الکترونی، ذرات شبه ویروسی پروتئین های vp2 که در سیستم باکولوویروس تولید شده بودند مشاهده گردید.
حمزه چوبین طراوت بامداد
چکیده: از تشخیص hpv به عنوان عامل سرطان دهانه رحم سالیان زیادی می گذرد, اما هنوز درمان قطعی برای آن پیدا نشده است. سالانه 233 هزار مرگ در میان زنان جهان بر اثر سرطان دهانه رحم رخ می دهد. درمانهای که برای بهبود این بیماری انجام می شود اغلب باعث ناباروری شده و با شکست 40درصدی همراه است. یکی از روشهای درمان بیولوژیکی استفاده از اینترفرون آلفا ست که هر چند عدم اختصاصیت برای آنتی ژنهای توموری از مزایای آن محسوب میشود، دارای عوارض جانبی زیادی است. به تازگی اینترفرون لامبدا به عنوان اینترفرون جدید به خانواده اینترفرون تیپ 3 اضافه شده است, که با توجه به گیرنده محدود در سطح سلول و بیان کم در بدن دارای عوارض جانبی کمتری نسبت به اینترفرون آلفا است. اینترفرون لامبدا دارای فعالیتهایی مثل خواص ضد ویروسی , خواص ضد توموری , ضد تکثیری و تنظیم کنندگی سیستم ایمنی بدن می باشد. البته به دلیل محدود بودن دامنه رسپتور در سطح سلولها در مورد همه تومورها کاربرد ندارد. در این مطالعه برای اولین بار اثرات اینترفرون لامبدا 3 و اینترفرون آلفا بصورت جداگانه و توام و همچنین القاء آپوپتوز و میزان تحریک سلولهای nk در مدل توموری پاپیلوما القاء شده توسط سلول tc1در موش c57bl/6 مورد بررسی قرار گرفت. پلاسمیدهای بیانی اینترفرون آلفا و لامبدا 3 با روش استخراج با حجم بالا زیاد شد. سپس سلولهای tc1 آماده سازی و بصورت زیر جلدی برای ایجاد تومور تزریق شد. موشهای گروه بندی شده بصورت داخل توموری پلاسمید را در 3 نوبت دریافت کردند. زمان زنده ماندن و اندازه سایز تومور , فعالیت سلولهای nk و القای آپوپتوز اندازه گیری شد. نتایج حاصل از این مطالعه شامل اثبات اثر اینترفرون لامبدا 3 و آلفا در کاهش سایز تومور بصورت جداگانه و اثبات تاثیر بیشتر دریافت اینترفرون آلفا و لامبدا در کاهش سایز تومور, القاء آپوپتوز و سلولهای nk بود. کلمات کلیدی: اینترفرون لامبدا,پاپیلوما
فاطمه سبحانی منفرد طراوت بامداد
چکیده: مقدمه: پیشرفتهای اخیردر درمانهای مرسوم سرطان مانند جراحی، شیمی درمانی ورادیوتراپی منجربه مبارزه با این بیماری می شود. اما دربرخی بیماران ودرانواع معینی ازسرطانها این درمانها ناکافی است .درمان سرطان با استفاده از ویروسهای انکولیتیک دستاوردهای امیدوارکننده ای را برای کنترل تومورها نشان میدهد. انکولیز ویروسی به تنهایی پاسخهای ایمنی ضد توموری ضعیفی را القاء میکند ، فعال کردن سیستم ایمنی برای مقابله با سرطان یک هدف مهم در ایمونولوژی و انکولوژی می باشد.استفاده از سایتوکاین هایی همانند il2 و اینترفرون آلفا منجر به فعالسازی یک پاسخ ایمنی ویژه بر علیه سلولهای توموری از طریق فعالسازی پاسخ ctl می شود. به محض کاربرد ویروس ، پاسخ ایمنی ذاتی نقش قابل توجهی را در محدود کردن کارایی وایروتراپی بازی می کند.مهار ایمنی میزبان به طور قابل توجهی کارایی درمان ویروسی را افزایش می دهدولی از طرفی پاسخهای ایمنی ضد توموری را مهار می کند. به همین منظور ایجاد تولرانس، ازجمله روشهایی است که بی پاسخی طولانی مدتی را ایجاد می کند که نیاز به مهار ایمنی وجود ندارد. به نظر می رسدکه القاء تولرانس اختصاصی اولیه به منظورجلوگیری از پاکسازی ویروس قبل از تکثیر بهینه آن در سلولهای توموری و ایجاد انکولیز ویروسی و از طرفی تقویت پاسخهای ایمنی بر علیه آنتی ژنهای توموری باعث می شود تا سیستم ایمنی که متعاقب تخریب سلولها توسط ویروس تحریک می شود ، عمدتا" آنتی ژنهای توموری ونه آنتی ژنهای ویروسی را هدف قرار دهد بررسی این استراتژی توأم وایروتراپی وایمونوتراپی از اهداف این طرح می باشد. مواد و روشها :در پژوهش حاضر آنتی ژن ویروسی به منظور القاء تولرانس در بدو تولد به صورت زیر جلدی به نوزادان موش تزریق شد.سلولهای tc-1 به عنوان مدل توموری پاپیلوما آماده سازی و به صورت زیر جلدی برای ایجاد تومور تزریق شد ،سپس به منظور افزایش ایمنی بر علیه آنتی ژن توموری . سلول های tc-1 تحت اشعه uv قرار گرفتند. پلاسمید بیانی اینترفرون آلفا با روش لیز قلیایی با حجم بالا تولید شد.هر دو به همراه اینتر لوکین دو به موشها در دو نوبت تزریق شدند. سپس موشها طبق برنامه گروه بندی تحت درمان ویروسی قرار گرفتند.سایز تومور و فعالیت سلولهای ctl در دو نوبت به منظور ارزیابی القاء تولرانس و ارزیابی ایمنی زائی اندازه گیری شد. نتایج:نتایج حاصل از این مطالعه شامل اثبات افزایش کارایی درمان وایروتراپی به همراه کمک محرک های سیستم ایمنی بود . هم چنین در صورت القاء تولرانس به ویروس در ابتدای درمان ، بهترین نتایج را در پی خواهد داشت. کلمات کلیدی : وایروتراپی ، اینترفرون آلفا ، وزیکولار استوماتیت ، تومور پاپیلوما
عذرا کنارکوهی مسعود سلیمانی
ژن های خودکشی، آنزیم هایی مانند تیمیدین کیناز ویروس هرپس را کد می کنند که این آنزیم با تبدیل فرم غیر فعال دارو به ترکیبات سمی منجر به آپوپتوز سلول های هدف می شود. استفاده از حاملین سلولی با خصوصیاتی لانه گزینی در سرطان، توانایی مرتفع کردن مشکلات انتقال ژن را دارند. ویژگی لانه گزینی در بافت سرطانی، سلول های مزانشیمال را به عنوان گزینه مناسبی برای انتقال عوامل ضد سرطانی مطرح می کند. علاوه بر سلول های مزانشیم، سلول های توموری نیز قادر به مهاجرت و نفوذ در بافت سرطانی می باشند. در این مطالعه، فعالیت ضد توموری سلول های مزانشیم بافت چربی و سلولهای توموری tc1 بیان کننده ژنهای سرطانزای پاپیلوما واجد tk در ترکیب با گان سیکلوویر(gcv) ، روی مدل موشی سرطان دهانه رحم بررسی شد. وکتور لنتی واجد ژن tkhsv/ساخته شد. سپس سلول های مزانشیم جداسازی شده و tc1توسط وکتور لنتی بیان کننده ی تیمیدین کیناز ترانسداکت شدند. لنتی وکتور واجد ژن ویا سلول های ترانسداکت شده، به همراه گان سیکلوویر به بافت سرطانی موش تزریق شدند. زمان بقا واندازه تومور اندازه گیری شد. آزمایش tunel برای بررسی آپوپتور در بافت توموری استفاده شد. همچنین با روش ldh فعالیت سلول های nk وctl ارزیابی شد. نتایج نشان داد که ترکیب درمان با ژن های خودکشی و سلول درمانی منجر به مهار موفق سرطان می شود. کاهش قابل توجه اندازه تومور در 3 گروه درمانی نسبت به گروههای کنترل مشاهده گردید. زمان بقا در گروههای درمانی دریافت کننده سلول های مزانشیم، tc1و لنتی وکتور حاملtk نسبت به گروههای کنترل افزایش قابل توجهی داشت. علاوه براین، فعالیت ضدتوموری سلول های nk وctl در گروههای درمانی نسبت به گروههای کنترل مشاهده شد. اما بهترین نتایج در گروه موش های دریافت کننده سلول های مزانشیم حاملtk به دست آمد. به طور کلی سلول های مزانشیم در مقایسه با سلول های tc1 ولنتی وکتور اثر مهاری بیشتری روی مدل سرطان گردن رحم داشتند.
سید محمد هادی رضوی نیکو حوریه سلیمان جاهی
پروتئین غیر ساختاری شماره ی 4(nsp4) سبب افزایش در غلظت داخل سلولی کلسیم سیتوپلاسمی از مسیر های وابسته به فسفو لیپاز c و مسیرهای غیر وابسته در سلول های آلوده به روتا ویروس می شود. بنظر می رسد که افزایش غلظت کلسیم ستوپلاسمی در سلول های آلوده به روتا ویروس ناشی از پروتئین غیر ساختاری شماره ی4(nsp4) برای تخریب شبکه اسکلت سلولی ضروری باشد. افزایش غلظت کلسیم سیتوپلاسمی می تواند سبب فعال شدن خانواده پروتئین کیناز های سلول میزبان ، مانند کلسیم کالمودیولین کیناز ii شود که نقش حیاتی را در پاتوژنز و تکثیر ویروسی بازی می کند. هدف از این مطالعه بررسی فعالیت کلسیم کالمودیولین کیناز ii و بررسی بازآرایی فیلامنت بینابینی وایمنتین در سلول های آلوده به روتاویروس یا سلول های ترانسفکت شده با سازه بیانی حاوی nsp4 بود. در این مطالعه برای تکثیر روتاویروس و ایجاد ویروس استوک از سلول ma104 استفاده شد. پس از انجام pcr و تکثیر ژن nsp4، محصول pcr ژن nsp4 درون وکتور بیانی مورد نظر کلون شد. پس از تایید توالی یابی پلاسمید pcdna3.1+/ nsp4 ، پلاسمید نوترکیب جهت تولید پروتئ?ن نوترکیب nsp4 در سلول های hek293t و ma104 ترانسفکت گردید. نتایج وسترن بلات نشان داد که nsp4 سبب اتو فسفوریلاسیون کلسیم کالمودیولین کیناز ii از طریق افزایش غلظت کلسیم سیتوپلاسمی و سپس بازآرایی فیلامنت بینابینی وایمنتین می شود. نتایج حاصل نشان می داد که فعالیت وایروپورینی پروتئین غیر ساختاری شماره 4 روتاویروس گاوی سبب شروع فسفوریلاسیون فیلامنت بینابینی وایمنتین بوسیله کلسیم کالمودیولین کیناز ii و تبدیل اشکال شعاعی وایمنتین به ساختارهای قفس مانند می شود. مطالعات نشان می دهد که افزایش غلظت کلسیم سیتوپلاسمی ناشی از nsp4 می تواند سبب فعال شدن آنزیم های حساس به کلسیم در مسیرهای پیام دهی کلسیم شود، که یکی از این پروتئ?ن ها کلسیم کالمودیولین کیناز ii است که نقش حیاتی را در پاتوژنز و تکثیر ویروسی بازی می کند. نتایج این مطالعه پیشنهاد می کند که شروع بازآرایی فیلامنت بینابینی وایمنتین بوسیله کلسیم کالمودیولین کیناز ii می تواند از دیدگاه پاتوژنز روتاویروس حائز اهمیت باشد. از طرفی کاندید بسیار جذاب در طراحی داروهای ضد ویروسی و یا مدیریت بیماری های ویروسی محسوب می شود.
روح الله درستکار ساری طراوت بامداد
چکیده ندارد.
حمیدرضا هاشمی طراوت بامداد
چکیده ندارد.
محمدحسن پوریای ولی طراوت بامداد
چکیده ندارد.
سمیه پویان فرد طراوت بامداد
چکیده ندارد.
طراوت بامداد
چکیده ندارد.