نام پژوهشگر: مهناز صارمی
حمید شیری مهناز صارمی
مقدمه: کنترل اجرایی و توجه دو جنبه مهم از فرایندهای شناختی هستند که در درک افراد از محرک خارجی، برنامه ریزی و انتخاب عمل برای پاسخ به محرک به کار گرفته می شوند. خستگی ذهنی حالتی سایکوفیزیولوژیکی است که طی یک فعالیت شناختی سنگین در بلند مدت به وجود می آید و منجر به افت کارایی شناختی وکاهش انگیزه می شود. تعامل بین فعالیت مغز و فعالیت واحدهای حرکتی ثابت شده است. گفته می شود سیستم مرکزی اعصاب برای به تاخیر انداختن آثار سوء فشارهای فیزیکی از یک مکانیسم جبرانی استفاده می کند که هزینه اضافی چنین مکانیسم جبرانی بر مغز، عملکرد شناختی افراد را در کار همزمان فیزیکی و فکری مختل می کند. اهداف: این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین خستگی عضلانی ناشی از وضعیت نامطلوب نشسته با خستگی ذهنی و نقص کارایی شناختی صورت گرفت. علاوه بر آن تعیین فعالیت عضله تراپزئوس در وضعیت های مطلوب و نامطلوب نشسته، و بررسی فعالیت عضله چین دهنده ابرو از اهداف این مطالعه بوده است. مواد و روش ها: در این مطالعه 32 دانشجوی داوطلب 20 تا 30 سال در دو گروه پاسچرمطلوب و پاسچر نامطلوب مجموعه ای از فعالیت های شناختی سنگین را طی یک دوره 70 دقیقه ای انجام دادند. فعالیت عضلات تراپزئوس و چین دهنده ابرو از طریق دستگاه الکترومیوگرافی به ثبت رسید. علاوه بر آن نرم افزارهای برج لندن و تست استروپ به عنوان ابزار سنجش نقص کارایی شناختی مورد استفاده قرار گرفت. ارزیابی فردی از طریق پرسشنامه ی چند بعدی خستگی و مقیاس های چشمی انجام شد. نتایج: نتایج مطالعه نشان داد خستگی عضلانی عضله تراپزئوس در گروه پاسچر نامطلوب بیش از گروه پاسچر مطلوب است (002/0= p). به علاوه پاسچر نامطلوب با نقص زمان برنامه ریزی (004/0= p) و توجه انتخابی (028/0= p) در ارتباط است. همچنین فعالیت عضله چین دهنده ابرو در بین افراد گروه پاسچر نامطلوب که افت کارکرد شناختی بیشتری داشتند بیش از افراد گروه پاسچر مطلوب بود (001/0= p). بحث و نتیجه گیری: پاسچر نامطلوب نشسته از طریق تغییر شکل ستون مهره ای باعث فشار بر روی عضلات ناحیه شانه و گردن می شود. نتایج مطالعه حاضر نشان داد این افزایش فعالیت در ارتباط با برخی جنبه های عملکرد شناختی است. این فشار اضافی احتمالا منجر به درگیری آن نواحی از مغز می شود که در عملکرد شناختی دخیلند. بنابراین این مطالعه نشان داد حتی بارهای فیریکی استاتیک نیز می توانند منجر به افت کارایی شناختی شوند.
مهناز صارمی محمدعلی لحمی
هدف مطالعه ، بررسی تاثیر مداخله ارگونومیکی در کاهش اختلالات اسکلتی-عضلانی دندانپزشکان است. جهت ثبت سابقه ابتلا به اختلالات مربوطه از پرسشنامه و به منظور ارزیابی پوسچرهای کاری از تکنیک مشاهده ای ارزیابی سریع همه بدن reba استفاده گردید.نتایج پرسشنامه نشان داد که بیش از 90درصد دندانپزشکان در سال گذشته حداقل در یک عضو بدن احساس ناراحتی داشته اند. بیشترین شکایات ، مربوط به گردن و شانه بود که به ترتیب 83 و 62 درصد افراد را در معرض خطر قرار داده و 10 تا 15 درصد افراد به علت اختلالات مزبور در سال گدشته مجبور به غیبت از محل کار شده اند.همچنین نتایج حاصل از تکنیک reba نشان داد 94درصد دندانپزشکان در بالای محدوده میانگین خطر قرار دارند، بطوریکه 60درصد افراد در سطح خطر متوسط (مستلزم اقدام ارگونومیکی ضروری) و 34درصد در سطح خطر زیاد(مستلزم اقدام ارگونومیکی فوری) تشخیص داده شدند.جهت اصلاح پوسچرهای کاری، اصول ارگونومی انسان-محور آموزش داده شد. این اصول که از آن به عنوان منطق عملکرد نیز تعبیر می شود ، شرایطی را برای اپراتور دندانپزشکی فراهم می کند تا بدون اینکه مجبور به سازگاری با شرایط کار یا بیمار باشد، به طور منطقی و از طریق استدلال ، طبیعی ترین روش را برای اجرای فعالیتهای دندانپزشکی استنتاج شد. طبق این اصول دندانپزشک به راحتی می تواند پوسچر کاری خود، بیمار، محل وسایل ، لامپ و ... را طوری تنظیم نماید که علاوه بر حفظ سلامتی ، بهترین راندمان کاری را داشته باشد.