نام پژوهشگر: حسن امیری بختیار
کبری نظری وانانی حسن امیری بختیار
میدان نفتی رامین در حدود 30 کیلومتری شمال شهر اهواز قرار گرفته است. این میدان نفتی از روند اصلی زاگرس (شمالغرب- جنوبشرق) تبعیت میکند و از نظر ساختاری شامل دو کوهانک (culmination) است. سازند آسماری تله اصلی نفتی در این میدان است که توسط سازند تبخیری گچساران از بالا و سازند پابده در قاعده محدود میشود. این مخزن به چهار زون (از رأس تا قاعده، زونهای یک، دو، سه و چهار) تقسیم میشود. در مطالعه حاضر با استفاده از روش زمین آماری انجام شده توسط نرم افزار rms (سیستم مدلسازی مخزن)، مدل مخزن تهیه شده است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که میدان، ساختمانی ملایم و دو کوهانک (culmination) با عمق متفاوت دارد. این ساختارهای مورفولوژیکی دارای خواص مخزنی متفاوت هستند. همچنین مدل پتروفیزیکی نشان داد که میزان اشباع آب در کوهانک غربی بیشتر از کوهانک شرقی است. در زونهای یک، دو و سه مقادیر تخلخل مختلف از صفر تا 22 درصد و مقدار اشباع آب بین صفر تا 75 درصد مشاهده میشود ولی با این وجود برطبق محاسبات حجم سنجی زون یک بیشترین سهم را در ذخیره مخزن دارد. زون چهار را با وجود بالاتر بودن درصد تخلخل که در بخشهایی تا 30 درصد هم میرسد ولی به لحاظ بالاتر بودن اشباع آب که بین 75 تا 100 درصد میباشد، میتوان یک زون غیرمفید به لحاظ ذخیره نفتی دانست. بطور کلی، زونهای یک و دو از کوهانک شرقی بهترین مکانهای مخزنی جهت پروژه های حفاری در آینده میباشند. میدان رامین با وجود وسعت زیاد، به لحاظ ذخیره نفتی چندان عظیم نیست. این امر را میتوان به دلیل 1) بالا بودن درصد اشباع آب، 2) عمق بیشتر این میدان نسبت به دو میدان مجاور خود یعنی مارون و کوپال باشد، به طوری که سرسازند آسماری در میدان رامین نسبت به مارون تقریبأ یک کیلومتر و نسبت به کوپال تقریبأ 450 متر پایینتر قرار گرفته است. این عمیق بودن مخزن میتواند دلیلی بر مهاجرت نفت به بخشهای بالاتر و میادین کم عمقتر مجاور شده و لذا ذخیره این میدان در مقایسه با میادین همجوار کاهش یابد و 3) تأثیر منفی فرآیندهای دیاژنزی از جمله تراکم مکانیکی و شیمیایی و انیدریتی شدن در کیفیت مخزن.
مصطفی مرادی بهمن سلیمانی
میدان نفتی پارسی در 130 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان اهواز و در فروافتادگی دزفول شمالی قرار گرفته و توسط میادین نفتی پرنج، ماماتین و کوه بنگستان احاطه شده است. در این میدان بخش یک سازند گچساران، پوش سنگ مخزن آسماری محسوب می شود. ارزیابی توالی این بخش و تعیین عمق آن جهت پیش بینی عمق احتمالی ورود به مخزن، عملیات جداره گذاری و جلوگیری از هرزروی یا فوران گل حفاری ضروری به نظر می-رسد. لذا، این مطالعه با تکیه بر مطالعات پتروگرافی، پتروفیزیکی و ژئوشیمیایی به بررسی آن پرداخته است. مطالعه پتروگرافی مقاطع میکروسکوپی و نیز نمودارهای چاه پیمایی (لاگ های gr و sonic) پوش سنگ 28 حلقه چاه نشان می دهد که سنگ پوش در این میدان بطور عمده از لیتولوژی های انیدریت، نمک و مارن تشکیل شده و چند لایه شاخص آهکی و یک لایه شیل بیتومین دار نیز در تمامی چاه ها مشاهده می شود. لذا در نمودارهای چاه پیمایی می توان 6 افق کلیدی را شناسایی نمود. لیتولوژی های مذکور تنوع بافتی گسترده ای را نشان می دهند که ممکن است در حین رسوبگذاری و یا از فرایندهای دیاژنزی ناشی شده باشند. مجموعه شواهد پتروگرافی نشانگر رسوبگذاری پوش سنگ در یک سیستم سبخایی- لاگونی دارای کفه نمکی است. فرایندهای تکتونیکی متعددی این میدان را تحت تاثیر قرار داده و سبب تغییرات چشمگیری در ضخامت پوش سنگ شده است. نتایج این مطالعه نشان داد که ضخامت پوش سنگ در یال شمالی و خط الرأس تاقدیس کم بوده، ولی در یال جنوبی بسیار زیاد است. این موضوع می تواند در ارتباط با مکانیزم چین خوردگی و عملکرد گسل های فراوان موجود در میدان (از جمله گسل امتدادلغز هندیجان – ایذه) باشد. این رخدادها انجام عملیات حفاری را با مشکلاتی مواجه نموده است. آنالیز نمونه ها توسط میکروسکوپ الکترونی روبشی (sem) مجهز به دستگاه آنالیز نقطه ای (edx) و روش xrf انجام گردید. داده های بدست آمده نشان می دهد که تغییرات ژئوشیمیایی بارزی بین نمک ها و انیدریت های پوش سنگ با بخش های بالایی سازند گچساران وجود ندارد. در تمامی چاه های مورد مطالعه، بیشترین میزان تمرکز باریم (ba) در انیدریت زیر افق کلیدی d است. پوش سنگ در دسته ی پوش سنگ های نمکی- انیدریتی رده بندی می شود، همبستگی بالای عناصر na و cl با یکدیگر و اکسیدهای cao و so4 نشانه تشکیل نمک و انیدریت بصورت اولیه در پوش سنگ بوده و بالا بودن مقدار برخی از عناصر نظیر fe و mn از شرایط احیایی حاکم بر محیط حکایت می کند.
داود شرط علی بهمن سلیمانی
بر اساس مطالعات پتروفیزیکی و سنگ شناسی، پوش سنگ به 7 طبقه راهنما تقسیم می شود که از بالا به پایین عبارتند از: a (انیدریت)، b (شیل بیتومینه)، c (سنگ آهک کیلوستوملید دار)، d (سنگ آهک دولومیتی)، e (آهک بدون فسیل)، f1 (آهک و ماداستون با قطعات فسیل) و f2 (آهک میلیولید). آثار پلوئید، انتراکلاست، استروماتولیت و فسیل های محیط بنتیک علاوه بر بافت های ندولی در انیدریت ها و بافت های hopper و chevron در نمک ها، توالی رسوبی لاگون - میان جزرومدی -سبخایی را برای بخش اول سازند گچساران نشان می دهد. فرش های جلبکی، منشا احتمالی شیل های بیتومین است.نقشه هم ضخامت نشان می دهد که بخش شمالغربی دارای ضخامت بیشتری نسبت به بخش جنوبغربی است.آنالیز ژئوشیمیایی با استفاده از روش های sem-eds و xrf بمنظور تعیین تفاوت محیط ژئوشیمیایی تبخیری های بخش های مختلف انجام شد. داده ها آشکار نمود که ترکیب ژئوشیمیایی پوش سنگ متفاوت از سایر بخش های سازند گچساران می باشد. براساس آنالیز eds مقادیر برم را در پوش سنگ نشان داد که بسمت ممبرهای بالاتر حذف می گردد و حاکی از شرایط ساحلی- دریایی ممبر 1 دارد. مقادیر سولفور و کلسیم نمونه ها در داده های xrf همخوانی نشان می دهد. همخوانی عناصر روی و کلر نشان دهنده محیط احیا می باشد. بالا بودن نسبت استرانسیم به سولفور نیز منشا ثانویه رسوبات سلستیت را تایید می کند. تغییرات مقادیر سایر عناصر نسبت به عمق در پوش سنگ نسبت به سایر بخش های سازند گچساران می تواند تمایز محیط رسوبی پوش سنگ را از سایر بخش ها نشان دهد.
حسین محمدی بهمن سلیمانی
میدان نفتی بی بی حکیمه در حاشیه شرقی فروافتادگی دزفول جنوبی، در فاصله 200 کیلومتر ی جنوب شرقی اهواز در مجاور میادین کیلور کریم، سیاه مکان، سولابدر، چلینگر و گرنگان واقع شده است. بخش 1 سازند گچساران در این میدان نقش پوش سنگ را ایفا می کند. از این رو مطالعه آن جهت پیش بینی عمق احتمالی ورود به مخزن، عملیات جداره گذاری، کاهش ریسک حفاری(هرزروی یا فوران گل حفاری) و روشن شدن وضعیت پوش سنگ، امری کاملا ضروری به نظر می رسد. در این مطالعه با استفاده از نمودار های پرتو گاما، صوتی، نوترون و نمودار های ترسیمی سرچاه و پتروگرافی 200 مقطع نازک برای 22 حلقه چاه به بررسی پوش سنگ پرداخته شد. مطالعات پتروفیزیکی و پتروگرافی نشان می دهد که پوش سنگ در این میدان عمدتا از انیدریت و مادستون، میان لایه هائی از اهک و شیل بیتومینه تشکیل شده و لذا می توان ان را بعنوان پوش سنگ نوع انیدریت- مادستونی طبقه بندی کرد. بر اساس مطالعه انجام گرفته، پوش سنگ به 6 لایه کلیدی a، b، c، d، e، و f تقسیم می شود. لیتولوژی های مذکور تنوع بافتی گسترده ای را نشان می دهند که در زمان رسوبگذاری و یا از فرایندهای دیاژنزی نتیجه شده اند. مجموعه شواهد پتروگرافی می تواند نشانگر رسوب گذاری پوش سنگ در یک سیستم سبخایی- لاگونی باشد نمودارهای چاه پیمائی اشعه گاما، نوترون، صوتی و نمودار ترسیمی سرچاه برای تعیین تغییرات سنگ شناسی، رسم ستون انطباق چینه ای(corellation chart) و نقشه های هم ضخامت در بخش های مختلف میدان بکار گرفته شده است. نتایج این مطالعه نشان داد که ضخامت پوش سنگ در یال شمالی و خط الرأس تاقدیس نسبتا کم بوده، ولی در یال جنوبی به خصوص حاشیه کوهانک مرکزی تاقدیس نسبتا زیاد است. این موضوع می تواند در ارتباط با مکانیزم چین خوردگی و گسل خوردگی های محلی در این یال تاقدیس باشد.
علیرضا بهادری بهمن سلیمانی
بخش اول سازند تبخیری گچساران، پوش سنگ مخازن نفتی آسماری را در منطقه زاگرس تشکیل می دهد. ارزیابی و شناخت آن در میدان زیلایی هدف مطالعه کنونی است. این میدان در30 کیلومتری شمال غرب شهرستان مسجدسلیمان (با ابعاد 6x40 کیلومتر) قرار دارد. پوش سنگ با استفاده از نمودارهای چاه پیمایی گاما و صوتی، پتروگرافی، sem و آنالیز xrf مطالعه گردید. بر اساس داده های حاصل از نمودارهای چاه نگاری gamma و sonic متعلق به10حلقه چاه و مطالعات پتروگرافی 200 مقطع نازک، پوش سنگ به 4 لایه کلیدی a، b ، c و f تقسیم گردید. لایه کلیدی c تنها در چاه هایی که در مجاور محور تاقدیس حفاری شده اند مشاهده گردید. لایه کلیدی f شاخص ترین لایه کلیدی در این میدان می باشد. بافت های غالب در بخش های انیدریتی شامل اسفرولیتی، ندولی، سوزنی است. مهمترین فرایندهای دیاژنزی رسوبات سولفاته در این میدان عبارت از: سیمانی شدن، تبلور دوباره و جانشینی می باشد. در این میدان ضخامت متوسط پوش سنگ حدود 32 متر بوده و نازک شدگی آن حاصل تغییر شکل پذیری سنگ های سازنده ناشی از عملکرد رژیم تکتونیکی در منطقه است. مطالعه نمودارهای پرتو گاما (gr) و صوتی(sonic) نشان می دهد که لیتولوژی های انیدریت، نمک و مارن اجزاء اصلی تشکیل دهنده پوش سنگ هستند. بمنظور کنترل فشارهای منفذی فوق نرمال در پوش سنگ و جلوگیری از فوران چاه در هنگام حفاری و جدا کردن دو سازند پرفشار گچساران و کم فشار آسماری از یکدیگر، نصب لوله جداری در عمق خاصی ضروری است. فعالیت گسل های موجود در میدان نفتی زیلایی موجب حذف قسمت های میانی پوش سنگ افق های کلیدی (d,e)شده و لذا، عمق ورود به مخزن آسماری و ضخامت پوش سنگ در قسمت های مختلف میدان متفاوت می باشد. با توجه به شواهد پتروفیزیکی، انیدریت مقاوم زیر افق کلیدی f پوش سنگ که در تمامی چاه ها ثابت است، بهترین محل برای نصب لوله جداری در این میدان پیشنهاد می گردد. بر اساس داده های حاصل از آنالیز xrf مشخص گردید که تغییرات عناصر در چاه 8 روندهای منظم ولی در چاه14 در بخش فوقانی پوش سنگ نامنظم است، که به نظر می رسد بواسطه فعالیت گسلی و بهم ریختگی لایه ها باشد. این ویژگی سبب شده در زمان حفاری نیز تشخیص لایه های راهنما به آسانی میسر نباشد. تغییرات سنگ شناسی بافتی پوش سنگ، محیط سبخایی- مردابی را پیشنهاد می دهد. تغییرات سنگ شناسی، نشانه تناوبی از آب و هوای گرم و مرطوب تا گرم و خشک در جریان رسوبگذاری است. شرایط آب و هوایی گرم و خشک و افزایش تبخیر، سبب ایجاد سیکل پسروی و گسترش محیط سبخایی شده است. در نهایت، قطع ارتباط آن با حوضه رسوبی، منجر به رسوبگذاری توالی ضخیم نمک های سازند گچساران شده است.
پژمان عبادی بروجردی حسن امیری بختیار
اولین بررسی های نهشته های معادل سازند میشان توسط پیلگریم(1908) به عنوان گروه حاویostrea مورد مطالعه قرارگرفت و بعدها (1965) james&wynd بصورت برش الگو در یال جنوبی میدان نفتی گچساران واقع در 50 کیلومتری جنوب شرقی گچساران (دو گنبدان) در استان کهگلیویه و بویراحمد آنرا معرفی نمودند. ضخامت آن 710 متر و سنگ شناسی آن شامل مارن های خاکستری و سنگ آهک های رسی غنی از میکروفسیل و ماکروفسیل می باشد، 60 متر پائینی آن را آهکهای صدفدار مشهور به «worm beds» تشکیل می دهد که در تناوب با مارن های خاکستری هستند( ,1965 james&wynd). سن پذیرفته شده فعلی برای این سازند در مطالعات قبلی( کلانتری ،1371) بر پایه اطلاعات قدیمی فرامینی فراهای بنتیک می باشد. از آنجائیکه مطالعات مربوط به سازند میشان به سالیان خیلی دور بر می گردد و قسمت عمده مطالعات انجام شده در خصوص آن به بخش آهک گوری (به لحاظ اهمیت مخازن گازی در آن)مربوط می شود از این رو در این تحقیق بررسی ماکروفسیل ها و ویزگیهای سنگ چینه ای (lithostratigraphy)این سازند در بخش مرکزی فروافتادگی دزفول از حوضه زاگرس مورد نظر قرار گرفت.
زهره قلندری محمد وحیدی نیا
حوضه ی رسوبی زاگرس در غرب و جنوب غرب ایران قرار گرفته و سازند ایلام یکی از سازندهای کرتاسه در این حوضه میباشد. به منظور مطالعه این سازند تاقدیس کوه سلطان در منطقه پلدختر استان لرستان انتخاب گردیده است. این سازند در برش مورد نظردارای 142.5 متر ضخامت بوده و لیتولوژی آن شامل تناوبی از آهک و آهک شیلی به رنگ خاکستری روشن تا تیره می باشد. مرز زیرین آن با سازند سورگاه و مرز بالایی آن با سازند گورپی پیوسته می باشد. در این مطالعه 21 گونه و 10 جنس فرامینیفر پلانکتونیک در قالب 3 بایوزون تحت عنوان: dicarinella asymetrica،globotruncanita elevataو globotruncana ventricosa مورد شناسایی قرار گرفتند که قابل تطابق با زون های استاندارد جهانی می باشند. در نتیجه سن زمین شناسی این سازند در برش مذکور سانتونین پیشین-ابتدای کامپانین میانی بدست آمد. با بررسی پتروگرافیکی 70 مقطع نازک سه ریزرخساره ی فرامینیفرا پلاژیک مادستون، فرامینیفرا پلاژیک وکستون، فرامینیفرا پلاژیک پکستون شناسایی شد که همگی متعلق به دریای باز هستند و معادل چرخه های 2 و 3 از کمربند ویلسون اند و محیط رسوبی رمپ خارجی را برای این سازند پیشنهاد شد. بر اساس عمق زندگی فرامینیفرهای پلانکتون در کرتاسه، سه گروه مورفوتایپ در رسوبات این منطقه شناسایی گردید. حضور غالب گونه ها با مورفوتایپ نوع یک و سه می باشد.
علی کهیاری بهمن سلیمانی
میدان نفتی شادگان از نظر جغرافیایی در 60 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان اهواز و از نظر زمین شناسی در فروافتادگی دزفول شمالی واقع شده و توسط میادین نفتی منصوری، مارون و اهواز احاطه گردیده است. در این میدان بخش یک سازند گچساران، پوش سنگ مخزن آسماری محسوب می شود. ارزیابی توالی این بخش و تعیین عمق آن جهت پیش بینی عمق احتمالی ورود به مخزن آسماری، عملیات جداره گذاری و جلوگیری از هرزروی یا فوران گل حفاری در این میدان ضروری به نظر می رسد. لذا این پژوهش با تکیه بر مطالعات پتروگرافی، پتروفیزیکی و ژئوشیمیایی به بررسی پوش سنگ میدان مذکور پرداخته است. مطالعات پتروگرافی و نیز نمودارهای چاه پیمایی (لاگ های gr و sonic) پوش سنگ حاصل از 17 حلقه چاه، نشان می دهد که توالی پوش سنگ در این میدان غالباً دارای لیتولوژی های انیدریت و مارن بوده و همچنین، چند لایه ی نازک آهکی و یک لایه ی شیل بیتومینه در تمامی چاه ها مشاهده می شود. مطالعات پتروفیزیکی، نشانگر 6 لایه کلیدی در بخش های جنوب و جنوب شرقی و5 لایه کلیدی در بخش های غربی و شمال غربی میدان مورد مطالعه می باشد. لیتولوژی های انیدریتی، تنوع بافتی گسترده ای را نشان می دهند که ممکن است ناشی از فرآیندهای دیاژنزی زودرس یا دیررس باشد. نتاج آنالیزهای شیمیایی xrf نمونه ها، نشان می دهد که اکسیدهای cao و so3 فراوانترین اجزاء تشکیل دهنده پوش سنگ هستند. همبستگی بالای این دو اکسید نشان دهنده ی حضور انیدریت بعنوان فاز اصلی در توالی پوش سنگ می باشد. رابطه ی معکوس تغییرات اکسید سیلیسیم (sio2) با so3 نیز می تواند بیانگر منشأ احتمالی، آواری آن باشد. همبستگی بالای عنصر zn با cl، نیز ph بالای محیط را در زمان رسوبگذاری اثبات می نماید. مجموعه شواهد پتروگرافی و ژئوشیمیایی، نشانگر رسوبگذاری توالی پوش سنگ در یک سیستم سبخایی- لاگونی است. نتایج این مطالعه نشان داد که با تغییر شرایط حوضه رسوبگذاری، ضخامت پوش سنگ بطور نامحسوسی به سمت بخش های شرقی میدان روبه افزایش است بطوری که کمترین ضخامت در بخش جنوبی (5/30 متر) و بیشترین ضخامت در بخش شرقی میدان (36 متر) بوده و ضخامت میانگین 5/32 متر در طول کل میدان می باشد. این موضوع با مشاهده افزایش ضخامت پوش سنگ در میدان مجاور یعنی میدان منصوری تقویت می گردد.
امید بامداد حسن امیری بختیار
چکیده سازند جهرم به عنوان سنگ مخزن نفت در بخشی از منطقه زاگرس دارای اهمیت می باشد. جهت مطالعه زیست چینه نگاری سازند جهرم در منطقه شمال شیراز (لپویی) یک برش چینه شناسی انتخاب و بررسی گردید. مطالعه صحرایی در منطقه نشان می دهد که سازند جهرم بصورت تناوبی از آهکهای کرم رنگ تا خاکستری با ضخامت نازک تا متوسط تشکیل شده که دربخش فوقانی میان لایه های دولومیتی در آن دیده می شود. این سازند در محل برش تیپ با مرزی واضح بر روی سازند ساچون قرار دارد و سازند آسماری به صورت ناپیوسته بر روی سازند جهرم قرار می گیرد. نتایج حاصل از مطالعات فسیل شناسی در منطقه منجر به شناسایی 2 بایوزون اصلی گردید که شامل موارد ذیل میباشد: 1- somalina spp. assemblage subzone (48) 2- dictyoconus – coskinolina – orbitolites complanatus assemblage subzone (50) مجموعه فسیلی این بایوزون ها معرف سن ائوسن میانی برای سازند جهرم در برش چینه شناسی لپویی می باشد. نوبه کلارید (حجره اولیه فرامینیفرها) که دربخش میانی سازند جهرم وجود دارد مربوط به خانواده میلولیده آ می باشد. نوبه کلارید بویژه در زمینه مطالعات پالئواکولوژی و در تعیین عمق در رسوبگذاری حائز اهمیت است به شکلی که حضور نوبه کلارید دراین بخش ازسازند جهرم در برش چینه شناسی لپویی معرف محیط لاگون می باشد.
عباس عباسی محمد و
چکیده حوضه رسوبی زاگرس در امتداد شمال غرب- جنوب شرق در جنوب و جنوب غرب ایران قرار گرفته است. سازند سورگاه یکی از مهمترین سازندهای کرتاسه ی بالایی این حوضه می باشد. به منظور مطالعه این سازند، چاه شماره 2 میدان نفتی ماله کوه و چاه شماره 2 میدان نفتی سرکان مورد مطالعه قرار گرفته است. ضخامت سازند سورگاه در چاه شماره 2 میدان نفتی ماله کوه 82 متر و با لیتولوژی سنگ آهک شیلی پیریت و گلوکونیت دار در قاعده و شیل به سمت بالای برش، و در چاه شماره 2 میدان نفتی سرکان 157 متر و به لیتولوژی سنگ آهک با میان لایه هایی از شیل اندازه گیری و مشخص گردید. اجتماع فرامینیفرهای پلانکتونیک چاه شماره 2 میدان نفتی ماله کوه شامل 23 گونه از 11 جنس، و چاه شماره 2 میدان نفتی سرکان شامل 37 گونه از 14 جنس متفاوت است. بر اساس فسیلهای شناسایی شده 3 بایوزون شامل marginotruncana sigali- dicarinella primitiva، dicarinella concavata و dicarinella asymetrica برای هر دو چاه فوق شناسایی شدند که قابل تطابق با زون های استاندارد جهانی مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری می باشند. بر مبنای بایوزون های شناسایی شده سن سازند مذکور در هر دو میدان نفتی سرکان و ماله کوه تورونین پسین تا سانتونین پسین تعیین شده است. همچنین در این مطالعه تغییرات پالئواکولوژی بویژه عمق و اکسیژن سازند مورد بررسی قرار گرفت که براساس شمارش فرامینیفرهای پلانکتونیک از جمله مورفوتایپ، هتروهلیسید و اکسیژن، در بخش ابتدایی سازند، مورفوتایپ 3 بیشتر و گونه های دو ردیفی هتروهلیسید و اشکال کشیده کمتر می باشد که شرایط کم اکسیژنه و عمیق تری را نسبت به بخش انتهایی نشان می دهد. در بخش انتهایی شرایط کم اکسیژنه تر و بی اکسیژنه حکفرما می شود و پسروی آب مشاهده می شود که با افزایش مورفوتایپ 1 و هتروهلیسید و اشکال کشیده مشخص است.
فردین امرایی مهین محمدی
چکیده: در این پژوهش سازند آسماری در برش ماله کوه با ضخامت 310 متر بررسی شده است. به منظورتعیین میکروفاسیس ها، تعیین محیط دیرینه ، ارائه مدل رسوبی، ویژگی های سنگ چینه ای و زیست چینه ای سازند آسماری تعداد 64 نمونه برداشت ودر مقطع نازک مطالعه شده است و منجر به شناسایی7 میکروفاسیس کربناته گردیده که در 4 محیط بالای حد جزر و مدی، پهنه جزر و مدی، لاگون و سد نهشته شده اند. این نهشته ها بخشی از یک پلاتفرم کربناته نوع رمپ با شیب یکنواخت است.عمدتاً نهشته های کربناتی مرکب از سنگ آهک، دولومیت، آهک دولومیتی و تبخیری (انیدریت و ژیپس ) تشکیل شده و براساس شواهد صحرایی و تغییرات رخساره ای به34 واحد سنگی کوچک تر تقسیم گردیده است. مرز زیرین این سازند با سازند شهبازان به صورت ناپیوستگی-فرسایشی و مرز بالایی آن با سازند گچساران به صورت هم شیب و تدریجی می باشد. در مجموع براساس مطالعات دقیق فسیل شناسی صورت گرفته ، 16 جنس و 26 گونه از روزن برکف زی و1 جنس و1گونه جلبک آهکی به همراه تعدادی از غیر روزن بران مطالعه و شناسایی گردید. بر اساس پراکندگی چینه شناسی و تغییر در اجتماع فرم های مذکور، بیوزون های زیر پیشنهاد شده اند: indeterminate zone dandritina – miliolida 1) . میوسن پیشین (آکی تانین) borelis melo curdica – b. melo melo assemblage zone 2) میوسن پیشین ( بوردیگالین) برای تعین سن بیوزون های مذکور از اجتماع فرم های فسیلی و نیز اطلاعات موجود در باره تغییر در پراکندگی ایزوتوپ های استرونسیم در تحقیقات قبلی آسماری در ایران استفاده شده است. عدم وجود نهشته های الیگوسن در بخش قاعده ای نهشته های آسماری در برش مورد مطالعه را می-توان به عدم رسوب گذاری ناشی از تغییر سطح آب دریا نسبت داد، همچنین می تواند ناشی از عملکرد رویداد زمین ساختی پیرنه باشد.
محمد وحیدی نیا
حوضه ی رسوبی زاگرس با روند شمال غرب - جنوب شرق درجنوب و جنوب غربی ایران قرارگرفته است. سازندسورگاه در رسوبات کرتاسه ی بالایی و درگروه بنگستان قراردارد. به منظور مطالعه ی این سازند، دو برش تحت الارضی ازچاه شماره ی 1 میدان نفتی سرکان و چاه شماره ی 1 میدان نفتی ماله کوه مورد مطالعه قرارگرفته است. ضخامت سازندسورگاه دراین دو چاه به ترتیب 46 و 82 متر می باشد. از نظرلیتولوژی هر دو چاه شامل شیل و شیل آهکی با میان لایه های نازکی از سنگ آهک است. مرز زیرین سازند سورگاه با سازند آهکی سروک و مرز بالایی آن با سازند آهکی ایلام در هر دو چاه از نظر بایواستراتیگرافی پیوسته است. درمطالعه ی زیست چینه نگاری این سازند از اجتماع فرامینیفرهای پلانکتونیک چاه شماره ی 1 میدان نفتی سرکان 32 گونه متعلق به 10 جنس، و درچاه شماره ی 1 میدان نفتی ماله کوه 37 گونه متعلق به 10 جنس شناسایی شده و درقالب 3 بایوزون زیر تفکیک گردید: 1: marginotruncana sigali-dicarinella primitiva 2: dicarinella concavata 3:dicarinella asymetrica. برمبنای بایوزون های شناسایی شده سن سازندسورگاه درهر دو چاه مذکور، انتهای تورونین میانی تا سانتونین پسین تعیین شده است. همچنین دراین مطالعه تغییرات پالئواکولوژی به ویژه تغییرات عمق ، تغییرات شوری دیرینه و اکسیژن مورد بررسی قرارگرفتند. براساس شمارش فرامینیفرهای پلانکتونیک و نسبت آن به فرامینیفرهای بنتیک عمق رسوبگذاری سازندسورگاه، محیط دریایی مزوپلاژیک و اعماق دیرینه باتیال بالایی را نشان می دهد. براساس مدل های پیشنهادی (leckie,1987) و (hart,1980) مشخص گردیدکه درهر دو چاه مورد مطالعه، درقسمت های ابتدایی سازند به سن انتهای تورونین میانی تا تورونین پسین گروه مورفوتایپی 1 بیشترین فراوانی و سپس تا ابتدای سانتونین فراونی گروه مورفوتایپی 2و3 افزایش پیدا کرده است و مجدداً تا سن سانتونین پسین فراوانی بیشتر باگروه مورفوتایپی 1 است.
آرزو فتحی میر محمد وحیدی نیا
سازند آسماری به سن الیگو - میوسن از مهمترین مخازن هیدروکربوری ایران در حوضه رسوبی زاگرس می باشد. در این پایان نامه رسوبات سازند آسماری در یال جنوبی تاقدیس ماله کوه(جنوب غرب ایران) از نظر زیست چینه نگاری، شناسایی، پالئواکولوژی، ریزرخساره ها و محیط رسوبگذاری مورد مطالعه قرار گرفته است. در این برش ضخامت سازند آسماری شامل 149 متر سنگ آهک، آهک دولومیتی، دولومیت و میان لایه های نازک مارنی می باشد. از برش برداشت شده بیش از 109 مقطع نازک تهیه شده و مورد تجزیه و تحلیل دقیق قرار گرفت. مطالعات زیست چینه نگاری منجر به شناسایی 24 جنس و 16 گونه فرامینیفر بنتیک گردید. بر اساس گسترش فرامینیفرهای کف زی 4 زون تجمعی زیر مشخص گردید. nummulites vascus-nummulites fichtelli a. z; rupelian archaias asmaricus-archaias hensoni-miogipsinoides complanatus a.z; chatian elphydium sp.14-peneroplis farsiensis a.z; aqutanian borelis melo curdica-borelis melo melo a. z; burdigalian بر اساس زون های تجمعی موجود سن سازند آسماری در برش مورد مطالعه ، الیگوسن(روپلین- شاتین) – میوسن(آکیتانین-بوردیگالین) در نظر گرفته می شود. مرز بالایی سازند آسماری با سازند گچساران به صورت پیوسته می باشد. در حالی که سازند مذکور با ناپیوستگی بر روی دولومیت های شهبازان قرار میگیرد(وقفه رسوبی حاصل از فاز پیرنه منجر به این ناپیوستگی شده است)که با لایه ای از خاک قدیمه به ضخامت cm5 مشخص می شود . وجود فسیل های شاخص ائوسن میانی ( مانند coskinolina douvillei, dictyoconus egyptiensis, alveolina ablonga, rhabdorites malatyaensis) و از طرفی عدم حضور رسوبات ائوسن پسین موید این ناپیوستگی است. با توجه به گسترش روزن داران کف زی بزرگ مانند نومولیت ها مشخص می شود که رسوبات سازند آسماری در یک پلاتفرم کربناته ی کم عمق دریایی در منطقه ی نورانی نواحی گرمسیری تا نیمه گرمسیری نهشته شده است. بر اساس بررسی های پالئواکولوژی و سنگ شناسی کربناته سه محیط رسوبی ،سکوی خارجی، سکوی میانی و سکوی داخلی برای ته نشست سازند آسماری پیشنهاد می شود. میلیولید با دیواره ی پورسلانوز و بدون منفذ مربوط به محیط لاگون، روزن داران کف زی پورسلانوز پیچیده تر مانند بورلیس و آرکایاس مربوط به مناطق عمیق تر سکوی داخلی می باشند. سکوی میانی با انواع متفاوتی از روزن داران کف زی با دیواره ی هیالین و منفذدار مانند نومولیت ها مشخص می شود. محیط سکوی خارجی با روزن داران شناور مشخص می شود. با توجه به تجمعات اسکلتی (نانوفر، فورآلگال و فورامول)، رسوبگذاری سازند آسماری تحت شرایط الیگوتروفیک و تا اندازه ای مزوتروفیک بوده است. در بخش ریزرخساره 12 ریز رخساره شناسایی شده است که که بر اساس مشخصه های اصلی آنها در پنج محیط رسوبی، سوپراتایدال، اینترتایدال، لاگون، سد و دریای باز دسته بندی می شوند. روند گسترش ریزرخساره های شناسایی شده، محیط رمپ کربناته با شیب یکنواخت را برای سازند آسماری در برش مورد مطالعه پیشنهاد می کند. ریزرخساره های شناسایی شده عبارتند از: پکستون/گرینستون پلوئیددار ، دولوستون، مادستون با دانه های پراکنده کوارتز، پکستون میلیولیددار، گرینستون بایوکلستی فورام بنتیک دار، وکستون/پکستون بایوکلستی بورلیس دار ، وکستون/پکستون بایوکلستی اکینوئیددار ، باندستون مرجانی، گرینستون بایوکلستی میلیولیددار، مادستون/ وکستون با فونای پلاژیک ، وکستون/پکستون بایوکلستی نومولیت دار ، پکستون جلبکی.
مالک دیلمی حسن امیری بختیار
بخش 7 سازند گچساران درمیدان نفتی آغاجاری (از میادین نفتی جنوب غرب ایران) محل قرارگیری لوله جداری می باشد. این بخش به عنوان جداکننده دو طبقه فشاری متفاوت می باشد به این معنا که سازندهای کم فشار بالا را از بخش پرفشار 6 سازند گچساران متمایز می کند. بخش 7 باسن میوسن پیشین ما بین مارن ها و آهک های خاکستری سازندهای آغاجاری و میشان دربالا و مارن های قرمز یخش 6 سازند گچساران درپایین به شمار می رود، در این مطالعه تلاش شده است تا به کمک داده های حاصل از مطالعات پتروگرافی وپتروفیزیکی بخش 7 سازند گچساران چاه های میدان مزبور، جهت تشخیص عمق ورود به بخش پرفشار ششم سازند گچسارن (به منظور ممانعت از فوران های احتمالی) تشخیص داده شود. در این مطالعه از نمودارهای گاما و 290 مقطع نازک میکروسکوپی به همراه نمونه خرده سنگ های حاصل از حفاری بخش 7 سازند گچساران در 15حلقه چاه استفاده شده است که نشان دهنده تاثیر فرآیندهای مختلف دیاژنتیکی در محیط های سطحی، دفنی کم عمق و عمیق است. این فرآیندها شامل انیدریتی شدن و رشد نودولی، سیمانی شدن، فشردگی، انحلال وپر شدگی حفرات، تبلور مجدد، میکرایتی شدن، دولومیتی شدن است. توالی فرآیندهای دیاژنتیکی رسوبات سولفاته این بخش، نشان دهنده تحول انیدریت به وسیله مجموعه ای از فرآیندهای همزمان بارسوبگذاری، دیاژنز اولیه و دیاژنز تاخیری می باشد، علاوه برفرآیندهای دیاژنتیکی این بخش ازانیدریت به همراه میان لایه هایی ازمارن خاکستری وآهک ماسه ایی تشکیل شده است. تغییرات نمودارهای گاما تطابق خوبی را در توالی این بخش نشان داده است بطوریکه ستون سنگ چینه شناسی ترسیم شده برای دو یال میدان نشان می دهد که از قسمت شمال غرب به سمت جنوب شرق میدان کاهش ضخامت داشته، و بر این اساس بخش 7 به 5 زون تقسیم می گردد، که هرکدام ازاین زون ها دارای تنوع بافتی میکروسکوپی گسترده ای بوده است بطوریکه، برخی ازآنها در تعیین محیط رسوبی دیرینه مورد استفاده قرار گرفته اند. دراین میان می توان به بافت های ریزبلور ودرشت بلور، ندولی، بلورهای کشیده وسوزنی، جریانی، بلوکی، اسفرولیتی، پورفیروبلاستی اشاره کرد. مجموعه شواهد بافتی و سنگ شناسی نشان دهنده رسوبگذاری این بخش درشرایط آب وهوای گرم وخشک، محیط سبخایی می باشد.
حبیب صالحی حسن امیری بختیار
گروه بنگستان (کرتاسه پسین) در بردارنده سازندهای کژدمی، سروک و ایلام در جنوب غرب ایران است. سازند ایلام که یکی از اعضای این گروه می باشد، با سنگ شناسی عمده آهک خاکستری روشن تا تیره، به عنوان یکی از واحدهای مهم سنگ چینه ای حوضه زاگرس معرفی شده است. در این تحقیق، نهشته های سازند ایلام در تاقدیس پیر (pir anticline) به منظور مطالعات سنگ چینه نگاری، زیست چینه نگاری و محیط رسوبی مورد بررسی قرار گرفته است. این تاقدیس در شمال شرق شهر فراشبند از توابع استان فارس قرار دارد. برش مورد مطالعه در طول جغرافیایی "58 7 °52 شرقی و عرض جغرافیایی "28 49 °28 شمالی قرار دارد. نهشته های سازند ایلام در این برش، با ستبرای 34 متر، در بخش قاعده ای از لایه های حاوی پیزوئیدها و ماکروئیدهای هماتیتی و در ادامه عمدتاً از سنگ آهک تشکیل شده اند. قسمت بالائی سازند نیز از ساختارهای آهکی رودیست دار تشکیل شده است. سازند ایلام در این برش در مرزهای زیرین و بالایی خود به صورت ناپیوسته بر روی سازند سروک و ناپیوسته در زیر سازند گورپی قرار دارد. سازند سروک در این برش شامل سنگ آهک برشی شده است که قسمت بالای آن کاروفیت دار است و معرف ناپیوستگی بعد از سنومانین - تورونین (post cenomanian-turonian) می-باشد. سازند گورپی در این تاقدیس به دلیل مقاومت کمتر در برابر فرسایش از توپوگرافی بسیار پستی برخوردار است و در زیر دشت فراشبند توسط رسوبات عهد حاضر پوشیده شده است. به منظور مطالعات زیست چینه نگاری، تعداد 51 نمونه جهت تهیه مقاطع میکروسکوپی برداشت شد. به طور کلی مطالعه میکروسکوپی 51 نمونه برداشت شده از این برش، منجر به شناسایی 20 جنس و 11 گونه از فرامینیفرهای بنتیک و همچنین جلبک داسی کلاد شد. بررسی محتویات میکروفسیل ها در برش مورد مطالعه، منجر به تشخیص یک بایوزون rotalia skourensis-algae assemblage zone شد و بر این اساس سن سازند ایلام در این برش سانتونین می باشد. به منظور مطالعات محیط رسوبی، با توجه به مطالعات پتروگرافی و تعیین درصد هر یک از عناصر در هر مقطع میکروسکوپی، 13 ریزرخساره برای سازند ایلام در ناحیه مورد مطالعه تفکیک گردید. همچنین محیط-های ساحل، لاگون و سد در برش مورد مطالعه مشخص شد. بر اساس این اطلاعات برای رسوبات سازند ایلام در منطقه مورد مطالعه، می توان پلاتفرم کربناته لبه دار را در نظر گرفت که سد رودیستی باعث جدایش محیط لاگون از دریای باز شده است. سازند سروک، همانطور که ذکر شد شامل سنگ آهک برشی کاروفیت دار است و بر اساس فونای کارا، محیط دریاچه ای برای این سازند پیش بینی می شود. پس از تعیین مدل رسوبی و تفکیک محیط ها و ریزرخساره ها، نیمرخ محیط رسوبی برای برش مورد مطالعه ترسیم شد.
مریم السادات رضی حسن امیری بختیار
چکیده در میدان نفتی مارون، جنوب شرق اهواز، سازند آسماری (الیگو – میوسن) غالبا متشکل از سنگ های کربناته همراه با میان لایه هایی از شیل، ماسه سنگ، آهک ماسه ای، و آهک رسی است که به صورت پیوسته روی شیل های سازند پابده و با ناپیوستگی در زیر نهشته های سازند گچساران قرار دارد. فونای نسبتا متنوعی شامل فرم های مختلف فرامینیفرهای بنتونیک و پلانکتونیک در نهشته های سازند آسماری در چاههای 322 و 292 میدان نفتی مارون شناسایی شده است. در این مجموعه، در چاه 322، شامل 40 گونه (متعلق به 19 جنس) فرامینیفرهای بنتونیک و 3 گونه (منتسب به 3 جنس) فرم های پلانکتونیک است در حالیکه فونای موجود در نهشته های الیگو – میوسن چاه 292 شامل 34 گونه (نسبت داده شده به 19 جنس) فرم های بنتونیک و 3 گونه (منتسب به 3 جنس) از فرامینیفرهای پلانکتونیک می باشد. با توجه به پراکندگی چینه شناسی و تغییر در اجتماع فرم های مذکور بیوزون های borelis melo curdica – b. melo melo assemblage zone, miogypsina - elphidium sp. 14 – peneroplis farsensis assemblage zone, archaias asmaricus – a. hensoni – miogypsinoides complanatus assemblage zone, lepidocyclina – operculina – ditrupa assemblage zone در رسوبات سازند آسماری در برش های چینه شناسی مورد مطالعه شناسایی شده است. برای تعیین سن نسبی بیوزون های مذکور در چاههای 322 و 292 از اجتماع فرم های فسیلی و نیز اطلاعات موجود درباره تغییر در پراکندگی ایزوتوپ های استرونسیم استفاده شده و بر این اساس بیوزون های archaias asmaricus – a. hensoni – miogypsinoides complanatus assemblage zone, lepidocyclina – operculina – ditrupa assemblage zone به الیگوسن پسین و بیوزون های borelis melo curdica – b. melo melo assemblage zone, miogypsina - elphidium sp. 14 – peneroplis farsensis assemblage zone به میوسن پیشین نسبت داده شده اند. نتایج مطالعه نشان می دهد که این رسوبات در یک پلاتفرم کربناته از نوع رمپ هموکلینال که شامل 12 رخساره بوده نهشته شده است. این رخسارهای سنگی بیانگر رسوبگذاری در 5 کمربند رخساره ای محیط های دریای باز، سد، لاگون و پهنه های جزرومدی می باشد. آنالیزهای چینه نگاری سکانسی با استفاده از مطالعات پتروگرافی و تفسیر نمودارهای چاه پیمایی، منجربه شناسایی 5 سکانس رسوبی در سازند آسماری شده است.
فاضل میاهی عربی مهناز پروانه نژاد شیرازی
به منظور مطالعه ی رسوبات کرتاسه بالایی و بررسی نحوه عملکرد فاز تکتونیکی ساب هرسی نین در میدان نفتی رگ سفید 1500 مقطع نازک میکروسکوپی از 13 حلقه چاه در میدان رگ سفید مورد مطالعه دقیق لیتواستراتیگرافی و بایواستراتیگرافی قرار گرفته است. سازند سروک متشکل از سنگ آهک های خاکستری تا کرم رنگ در تمام چاه های مورد مطالعه میدان نفتی رگ سفید مشاهده شده است. مرز بالایی این سازند در چاه های موجود در بخش میانی میدان رگ سفید با سازند پابده و در چاه های موجود در بخش های شمالی و جنوب شرقی با سازند گورپی ناپیوسته است. سازند ایلام به دلیل بالاآمدگی حاصل از حرکات ساب هرسی نین به استثنای چاه شماره ی 120 میدان رگ سفید در هیچ یک از چاه های مطالعاتی میدان رگ سفید مشاهده نشده است، سازند گورپی با ضخامتی متغیر از 10 تا 127 متر در قسمت های شمالی و جنوب شرقی میدان رگ سفید وجود دارد و در بخش میانی میدان، سازند گورپی با نبود رسوبگذاری همراه است. در مطالعات بایواستراتیگرافی از سازندهای سروک، ایلام ، گورپی و قاعده پابده، ضمن شناسایی 25 گونه فرامینیفرا از 16 جنس و 5 گونه از 4 جنس غیر فرامینیفرا ، 2 زون زیستی در سازند سروک، یک زون زیستی در سازند ایلام و 2 زون زیستی و یک زیر زون زیستی در سازند گورپی معرفی شده است. در بررسی نحوه عملکرد فاز تکتونیکی ساب هرسی نین مشخص گردید که این فاز در منطقه مطالعاتی و نواحی مجاور عملکرد متفاوتی داشته است، بطوریکه در میدان رگ سفید از شدت بیشتری نسبت به میادین مجاور برخوردار بوده است. فاز مزبور در میدان رگ سفید سبب ایجاد یک هیاتوس در حدفاصل زمان های تورونین تا پالئوسن بویژه در بخش میانی میدان شده است. در حالیکه در میادین مجاور(پازنان 23 و بی بی حکیمه 2 و رامشیر 2) از تأثیر کمتری برخوردار بوده و رسوبگذاری از سنومانین به تورونین پیوسته بوده است.
زهرا خنجری عیدنک حسن امیری بختیار
سازند آسماری قدیمی ترین سنگ مخزن کربناته نفتی جهان است که در سال 1908 میلادی کشف گردید. روش کلاسیک اکتشاف نفتی از لایه های آسماری در پی¬جوئی لایه¬های هیدروکربن¬دار در تاقدیس¬ها متمرکز می¬باشد. اما از سالیان اخیر امکان وجود تله¬های چینه نگاری در سازند آسماری مورد توجه بسیاری از زمین شناسان بوده است و لذا مطالعات متعددی در مورد ریز رخساره¬ها و محیط دیرینه و چینه نگاری توالی¬های این سازند انجام گرفته است. نوشته حاضر کوششی برای شناسایی ریز فسیل¬ها، تعیین سن سازند آسماری ومطالعه ریز رخساره¬ها در برش تاقدیس سیاه کوه در شمال شرق دهدشت می باشد. این مطالعات منجر به شناسایی 25 جنس و نه گونه روزن¬بران کف¬زی، دو جنس شناور و تعدادی جزئی غیر¬روزن¬بران شده است. برمبنای محدوه زیست چینه نگاری روزن¬بران شناسایی شده، سه زون تجمعی در سازندآسماری تعیین شد، که نشان دهنده الیگوسن پسین (شاتین) - میوسن پیشین (آکی¬تانین-بوردیگالین) می¬باشند: 1( borelis melo curdica-meanderopsins iranica assemblage zone (burdigalian) 2( elphidium –miogypsina assemblage zone (aquitanian) 3( ditrupa – lepidocyclina-operculina assemblage zone (chattian) در مطالعه ریز رخساره¬ها 11ریزرخساره شناسایی شد بر این اساس رسوبگذاری سازند آسماری در یک محیط کم عمق دریایی از نوع شلف باز می¬باشد.
عهدیه نیستانی مهین محمدی
ناحیه لرستان در جنوب غرب ایران قرار گرفته و بخشی از کمربندچین خورده زاگرس را شامل میگردد. در این ناحیه در هسته ویال طاقدیسها رخنمون سطحی از سنگهای رسوبی به سن پالئوسن و ائوسن وجود دارد که مربوط به سازندهای امیران، تله زنگ و کشکان میباشد. به منظوربیوزون بندی طبقات وتعیین سن آنهاوتشخیص میکروفاسیسهاوشناسایی محیط دیرینه ، ویژگی¬های سنگ چینه¬ای و زیست چینه¬ای سازند تله زنگ، برش کوه سلطان (برش مورانی، شمال شهرپل دختر) در مرکز حوضه لرستان مطامعه گردید.دراین تحقیق از186 متر ضخامت سازندتله زنگ تعداد 92 نمونه با هدف تعیین مقاطع نازک (اسلاید) برداشت گردید. نهشته¬های این برش مرکب از سنگ¬آهک، سنگ ¬آهک مارنی، سنگ ¬آهک دولومیتی، سنگ آهک ماسه ای، مارن، مایه سنگ و کنگلومرای قاعده ای بوده است. براساس شواهد صحرایی و تغییرات چینه ای 8واحدسنگی درسازندتله زنگ تشخیص داده شد. مرز زیرین این سازند با سازند امیران به¬صورت هم شیب و کاملا مشخص و در مرز بالایی بوسیله رسوبات کنگلومرایی و قرمز رنگ سازند کشکان به صورت هم شیب پوشیده میشود. در بحث سیستماتیک از مطالعات فسیل شناسی، 20 جنس و 34 گونه از فرامینیفرای کف زی 3 جنس جلبک و تعدادی از غیرفرامینیفراها مطالعه و شناسایی شده است که بر اساس گسترش زمانی این جنسها و گونههای کف زی یک آکروزون و یک ساب زون به شرح زیر برای برش کوه سلطان تعریف شده است: 1) miscellanea-kathina assemblage zone 2) nummulites –alveolina assemblage sub zone بایوزون شماره یک دارای سن پالئوسن پایانی، آشکوب (تانسین) و ائوسن زیرین، آشکوب (ایلردین) و بایوزون شماره 2 یک ساب زون به سن ائوسن زیرین، آشکوب (ایلردین) میباشد. بررسی رخساره¬ها منجر به شناسایی 8 رخساره میکروسکوپی وابسته به 3کمربند رخسارهای پشتههای سدی و دریای بازومحیط ساحلی گردید . این نهشتهها بخشی از یک پلاتفرم کربناته نوع رمپ میباشند.
ایوب بازوند حسین هاشمی
چکیده سازند آسماری در یال جنوبی تاقدیس سرکان، در بیست کیلومتری شمال شرق پلدختر و در حاشیه جاده اصلی پلدختر-خرم آباد، با ناپیوستگی فرسایشی روی سازند شهبازان و به صورت هم شیب و تدریجی زیر سازند گچساران قرار دارد. این واحد سنگی در برش چینه شناسی مورد مطالعه شامل 132 متر آهک دولومیتی، دولومیت، و سنگ آهک می باشد که بر اساس تغییرات سنگ شناسی به طور غیر رسمی به سه واحد سنگی تقسیم شده است. واحد سنگی شماره 1 شامل 5/75 دولومیت و آهک دولومیتی متوسط تا ضخیم لایه به رنگ کرم تا خاکستری روشن، واحد سنگی شماره 2 شامل 5/24 متر آهک دولومیتی ضخیم لایه به رنگ خاکستری روشن، و واحد سنگی شماره 3 شامل 32 متر آهک و آهک های دولومیتی ضخیم لایه ستیغ ساز به رنگ خاکستری روشن می باشد. مطالعه 83 نمونه از سازند آسماری در برش چینه شناسی مورد مطالعه منجر به شناسایی 33 گونه (متعلق به 23 جنس) از فرامینیفرای بنتونیک و دو گونه (مربوط به دو جنس) از جلبک های قرمز شد. در 32 متر قسمت فوقانی این واحد سنگی در برش چینه شناسی مورد مطالعه، علاوه بر افزایش تنوع فرامینیفرا، ماکروفسیل ها از جمله شکم پایان، دوکفه ای ها، و سایر آثار زیستی نیز فراوان می شوند. بر اساس گسترش چینه شناسی فرامینیفرای شناسایی شده به خصوص فرم های شاخصی مانند borelis melo curdica، meandropsina iranica و borelis melo melo بیوزن هایpseudolituonella reicheli - bigenerina sp. - chilostomella sp. assemblage zone و borelis melo curdica – borelis melo melo assemblage zone در نهشته های مورد مطالعه شناسایی شده اند. براساس پراکندگی چینه شناسی فرم های مورد مطالعه، نهشته های سازند آسماری در برش چینه شناسی یال جنوبی تاقدیس سرکان به میوسن پیشین (آکیتانین-بوردیگالین) نسبت داده می شوند. مقایسه رسوبات سازند آسماری در برش چینه شناسی سرکان با نهشته های این واحد سنگی در برش های چینه شناسی همجوار مانند ماله کوه (شمال پلدختر) و گازرده (شمال شرق پلدختر) حاکی از آن است که علیرغم وجود لیتولوژی مشابه، از نظر ضخامت و سن نسبی سازند آسماری تغییراتی دیده می شود. به این ترتیب که سازند آسماری در برش چینه شناسی سرکان کمترین ضخامت را داشته و در برش چینه شناسی گازرده فقط مربوط به بوردیگالین می باشد. برای رسوبات مورد مطالعه تجمع نوع فورامل (foramol) و محیط رسوبی رمپ داخلی (لاگون) با ویژگی آب های گرم الیگوتروف تا مزوتروف، عمق کم، شوری بالا (به دلیل فراوانی فرامینیفرهای با دیواره پورسلانوز) و شرایط نفوذ نور یوفوتیک (به دلیل حضور فرامینیفرهای پورسلانوز بزرگ و کوچک فاقد منفذ) در نظر گرفته شده است.
فرزانه یوسفی امیرآبادی حسن امیری بختیار
برش مورد مطالعه سازند مارنی میشان در منطقه تل بزان واقع در شهرستان مسجدسلیمان قرار دارد. این منطقه در 14 کیلومتری شمال شرقی شهرستان مسجدسلیمان قرار گرفته است. هدف از انتخاب و تحقیق و پژوهش در مورد این سازند، مطالعه و تعیین جایگاه سنگ چینه ای و زیست چینه ای و تفسیر محیط رسوبی دیرینه آن به وسیله سنگواره های ذره بینی در این منطقه است. در طول ضخامت این سازند در منطقه مورد مطالعه، اطلاعات لیتواستراتیگرافی و بیواستراتیگرافی میکروسکوپی تحت بررسی و مقایسه قرار گرفته است. برش مورد مطالعه از نظر ویژگی های سنگ شناسی (lithology)، بیشتر شامل مارن های خاکستری و مارن های آهکی حاوی ماکروفسیل ها و میکروفسیل ها است. حد پایینی این سازند با سازند گچساران در این منطقه به صورت ناگهانی و حد بالایی آن با سازند آغاجاری به صورت تدریجی است. در این مطالعه تعداد 10 جنس و 5 گونه فرامینیفرا شامل : operculina complanata, triloculina tricarinata, triloculina trigonula, schlumbergerina sp., miogypsia sp., quinqueloculina sp., dendritina rangi, rotalia viennoti, textularia sp., pyrgo sp., borelis sp., globigerinoides sp. دو جنس جلبک قرمز : lithophyllum sp., lithothmnium sp. دو جنس بریوزوئر : tubucellaria sp, membranipora sp. مورد شناسایی و مطالعه قرار گرفته است. مجموع میکروفسیل های فوق تحت بیوزون borealis melo – rotalia – miogypsnia assemblage zone در این رساله معرفی می گردد که معادل با بیوزون تجمعی شماره 65 وایند (1965) می باشد. بنابراین سن این بیوزون با کمک میکروفسیل های موجود و موقعیت چینه ای آن، میوسن میانی است. سن سازند میشان در منطقه تل بزان بر اساس بیواستراتیگرافی میکروفسیل های یافت شده، میوسن میانی است.
شهرام آورجانی اسدالله محبوبی
در این تحقیق، سازند آسماری در هشت چاه از میدان های نفتی مارون (mn#68، mn#281، mn#292 و mn#312)، کوپال (kl#40 و kl#49) و هفتکل (hk#28 و hk#55) واقع در فروافتادگی دزفول شمالی در حوضه ی رسوبی زاگرس از نظر چینه نگاری زیستی، تاریخچه ی رسوبگذاری و پس از رسوبگذاری، برخاستگاه و موقعیت تکتونیکی ماسه سنگ ها، چینه نگاری سکانسی و کیفیت مخزنی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. براساس مطالعات چینه نگاری زیستی سن سازند آسماری در میدان مارون روپلین-بوردیگالین، در میدان کوپال شاتین-بوردیگالین و در میدان هفتکل آکی تانین-بوردیگالین تعیین شده است. بر اساس مطالعات سنگ نگاری و توصیف مغزه, 9 رخساره ی کربناتی غالب و 1 رخساره ی سیلیسی-آواری غالب (با 3 زیر رخساره) شناسایی شده که در یک رمپ کربناتی هموکلینال شامل زیر محیط های رمپ داخلی، میانی و خارجی نهشته شده اند. فرایندهای دیاژنزی میکریتی شدن، نئومورفیسم، آشفتگی زیستی، دولومیتی شدن، انحلال، سیمانی شدن، فشردگی مکانیکی و شیمیایی و شکستگی در مراحل دیاژنزی ائوژنز، مزوژنز و تلوژنز رسوبات سازند آسماری در میدان های نفتی مورد مطالعه را تحت تأثیر قرار داده اند. مطالعات ژئوشیمیایی حاکی از این است که ترکیب کانی شناسی اولیه ی سنگ های کربناتی سازند آسماری آراگونیتی است. براساس مطالعات ایزوتوپی اکسیژن و کربن و تجزیه ی عنصری (عناصر اصلی و فرعی)، سازند آسماری بیشتر تحت تأثیر دیاژنز جوی قرار گرفته است و روند j وارون تأثیر این نوع دیاژنز را تایید می کند. همچنین سامانه ی دیاژنتیکی از نوع بسته تا نیمه بسته برآورد شده است. در دیاگرام های سه تایی qfr و دیاگرام ترکیب شیمیایی ماسه سنگ ها، ماسه سنگ های سازند آسماری عمدتاً کوارتزآرنایت و تا حدی ساب آرکوز بوده و برخاستگاه زمین ساختی آن ها با استفاده از نمودارهای qtfl و qmfl+qp حاصل از آنالیزهای مودال، کراتون پایدار و کوهزایی با چرخه مجدد رسوبی و موقعیت تکتونیکی آن ها با توجه به دیاگرام k2o/na2o در برابر sio2، حاشیه ی غیر فعال قاره ای است. در این کراتون پایدار، ماسه سنگ های کوارتزآرنایتی احتمالاً از پی سنگ های گرانیتی-گنیسی و یا از سنگ های چرخه ی مجدد منشأ گرفته اند. اندیس هوازدگی شیمیایی ماسه سنگ ها بیانگر هوازدگی نسبتاً شدید در آب و هوای گرم و مرطوب است. توصیف مغزه ها، رخساره های رسوبی و الگوی برانبارش آن ها، آنالیزهای ژئوشیمیایی، استفاده از نرم افزار سیکلولاگ و بررسی های چینه نگاری سکانسی منجر به شناسایی مرزهای سکانسی، سطوح حداکثر پیشروی آب دریا و دسته رخساره ها شده است. بر این اساس شش سکانس رسوبی رده ی سوم در چاه های 281، 292 و 312 میدان مارون، پنج سکانس رسوبی رده ی سوم در چاه های 68 میدان مارون و 40 و 49 میدان کوپال و سه سکانس رسوبی رده ی سوم در چاه های 28 و 55 میدان هفتکل شناسایی شده است. تطابق بین سکانس های شناسایی شده در منطقه ی مورد مطالعه انجام شده است. براساس داده های چینه نگاری زیستی، چهارچوب چینه نگاری سکانسی منطقه ی مورد مطالعه با سایر مناطق فروافتادگی دزفول، زون ایذه، صفحه ی عربی و حوضه ی اروپا مقایسه گردید. بررسی کیفیت مخزنی انواع رخساره ها منجر به شناسایی 17 گروه سنگی پتروفیزیکی مختلف در رسوبات سازند آسماری در میدان های نفتی مورد مطالعه گردید. این گروه های سنگی براساس نوع رخساره ها، میزان و نوع تخلخل، تراوایی، فرایندهای دیاژنزی تأثیر گذار و در مجموع کیفیت مخزنی از هم متمایز شده اند. بطور خلاصه نتایج به دست آمده نشان می دهند که هر دو عامل رخساره و محیط رسوبی و فرایندهای دیاژنزی در کنترل کیفیت مخزن موثر بوده و خود متأثر از یکدیگرند. اگرچه مواردی نظیر دولومیتی شدن و گسترش انیدریت در مخزن تحت کنترل بافت رسوبی عمل کرده اند، اما درجه ی تأثیر این دو عامل با توجه به هتروژنیتی بودن مخازن کربناتی و از جمله مخزن آسماری در میدان های مورد مطالعه در بخش های مختلف آن، متفاوت است.
حسن امیری بختیار عباس صادقی
چکیده ندارد.
نازنین بدری کللو انوشیروان لطفعلی کنی
چکیده ندارد.
محمد الله کرم پور دیل حسن امیری بختیار
چکیده ندارد.
عزت اله مولی زاده مهناز پروانه نژاد شیرازی
چکیده ندارد.
حمید طبیب محمدرضا وزیری
چکیده ندارد.
رحمان آزادبخت حسن امیری بختیار
چکیده ندارد.
زهرا رحمانی قورتانی حسن امیری بختیار
چکیده ندارد.
محمد جودکی حسین هاشمی
چکیده ندارد.
مریم میرزالو حسن امیری بختیار
چکیده ندارد.
الهام نفریه حسن امیری بختیار
چکیده ندارد.