نام پژوهشگر: سعید دباغ نیکوخصلت
فرنود محمدی سعید دباغ نیکوخصلت
گرم کردن و حرکات کششی همراه با آن یکی از دغدغه های ورزشکاران در هنگام تمرینات و مسابقات ورزشی برای دستیابی به افزایش عملکرد و کاهش خطر آسیب می باشد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثرات سه نوع قرار داد کششی 1) ایستا، 2) پویا و 3) ترکیبی (ایستا– پویا) بر میزان انعطاف پذیری عضلات کمر و همسترینگ، توان انفجاری عضلات پا و زمان عکس العمل عضلات پا پسران ورزشکار صورت گرفت. روش شناسی: تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی و با هدف کاربردی می باشد. بدین منظور 20 نفر از دانشجویان پسر رشته تربیت بدنی با میانگین± انحراف معیار سن: 4±22 سال، وزن: 6±65 کیلوگرم، قد: 7±172 سانتیمتر بطور در دسترس انتخاب شدند.و در سه گروه کششی 1) ایستا، 2) پویا و 3) ایستا- پویا تقسیم شدند. آزمودنی ها به مدت سه جلسه و هر جلسه 30 دقیقه در این آزمون شرکت کردند و با فاصله زمانی 48 ساعت از یکدیگر جلسات کششی را اجرا نمودند (روش متقاطع). برای اجرای قرارداد کششی، عضلات بازکننده های زانو، خم کننده های کف پائی و خم کننده های زانو و شانه به مدت 30 ثانیه کشش و پنج ثانیه استراحت با تکرار دو بار کشش برای هر عضله تا آستانه درد برای گروه ایستا، پویا و ایستا- پویا انجام شد، و در کل به مدت هشت دقیقه مورد کشش قرار گرفتند. قبل و بعد از هر قرارداد کششی میزان انعطاف پذیری (آزمون انعطاف پذیری ولز)، توان انفجاری بر حسب وات (سارجنت) و زمان عکس العمل پاهای شرکت کننده ها (دستگاه sw-4) اندازه گیری شد. از تحلیل واریانس یک طرفه با اندازه گیری های مکرر و آزمون پس تعقیبی بونفرونی برای مقایسه زوج ها استفاده شد و سطح معنی داری نیز برابر با 05/0 در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج آماری این تحقیق نشان داد که میزان انعطاف پذیری عضلات کمر و همسترینگ در مرحله پس آزمون در هر سه روش کششی ایستا (016/0=p)، پویا (001/0=p) و ایستا – پویا (001/0=p) افزایش معنی داری را نشان داد. اما موقعی که روش های حرکات کششی با همدیگر مقایسه شدند از لحاظ میزان افزایش انعطاف پذیری تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0p>). نتایج پس آزمون توان انفجاری و زمان عکس العمل پا آزمودنی ها به ترتیب تنها در بخش حرکات کششی پویا (003/0=p) و (002/0=p) افزایش معنی داری داشت. زمانی که روش های حرکات کششی در بخش توان انفجاری و زمان عکس العمل با همدیگر مقایسه شدند از لحاظ افزایش توان انفجاری و زمان عکس العمل به ترتیب (012/0=p) و (018/0=p) فاوت های معنی داری مشاهده شد (05/0p<). بحث ونتیجه گیری: نتایج تحقیق حاض نشان می دهد که بهترین روش اجرای حرکات کششی برای رسیدن به انعطاف پذیری عضلات کمر و همسترینگ بالا به همراه زمان عکس العمل مناسب و افزایش توان انفجاری پاها، حرکات کششی پویا می باشد. این احتمال وجود دارد که حرکات کششی پویا با مهارت های مدنظر از لحاظ حرکتی ویژگی بیشتری داشته باشد.
آمنه اسماعیلی رامین امیرساسان
خستگی در ورزش یک اختلال حاد در عملکرد است که به عنوان ناتوانی در حفظ برون ده توانی معین یا مورد انتظار تعریف شده است. مطالعات نشان می دهند که تغییرات در متابولیسم مغزی بوسیله افزایش دمای بدن، انگیختگی، انباشتگی آمونیاک و یا انتقال دهنده های عصبی تک آمینی مانند سروتونین به صورت سازوکاری با خستگی مرکزی ناشی از ورزش ممکن است ارتباط داشته باشند. هم شدت و هم مدت ورزش بر میزان خستگی مرکزی تاثیر می گذارند. هدف این مطالعه تعیین تاثیر فعالیت هوازی تداومی در مقایسه با فعالیت هوازی تناوبی بر برخی از شاخص های خونی خستگی مرکزی زنان ورزشکار دانشگاهی شامل سروتونین و گلوکز سرمی و آمونیاک پلاسمایی، می باشد. 10 دختر ورزشکار (سن 3/2± 0/22 سال، وزن 5/2± 8/53 کیلوگرم، قد 03/0± 6/1 متر، شاخص توده ی بدنی 0/1± 6/20 کیلوگرم بر مجذور متر، درصد چربی 7/3±8/20 و حداکثر اکسیژن مصرفی 8/1±7/41 میلی لیتر بر کیلوگرم در هر دقیقه) جهت شرکت در مطالعه ی حاضر انتخاب شدند. برای انجام آزمون های اصلی در ابتدا پنج میلی لیتر نمونه خون از ورید بازویی گرفته شد. سپس آزمودنی ها پس از 10 دقیقه گرم کردن، 40 دقیقه فعالیت هوازی تناوبی یا تداومی را روی نوارگردان اجرا نمودند. 10 دقیقه پس از پایان آزمون خونگیری دوم انجام شد. نمونه های خونی به دو قسمت سرم و پلاسما تقسیم شده و برای اندازه گیری شاخص های خونی خستگی مرکزی مورد استفاده قرار گرفتند. برای ارزیابی دامنه تغییرات شاخص ها قبل و بعد از فعالیت از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی lsd و همچنین برای تعیین دامنه تغییرات شاخص ها بین دو نوع فعالیت هوازی تداومی و تناوبی از آزمون t همبسته با سطح معنی داری 5% استفاده شد. نتایج نشان دادند که هر دو فعالیت هوازی تداومی و تناوبی باعث افزایش سروتونین و گلوکز سرمی، آمونیاک پلاسمایی شد که این افزایش در فعالیت هوازی تداومی برای آمونیاک پلاسمایی و در فعالیت هوازی تناوبی برای آمونیاک پلاسمایی و گلوکز و سروتونین سرمی معنی دار بود(05/0>p). در مورد مقایسه بین دو نوع فعالیت نیز میزان تغییرات آمونیاک پلاسما و شاخص درک فشار در فعالیت هوازی تناوبی به طور معنی داری بیشتر از فعالیت هوازی تداومی بود (05/0>p) اما در دامنه تغییرات سروتونین و گلوکز سرمی بین دو نوع فعالیت هوازی تداومی و تناوبی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. بنابر این به نظر می رسد که به علت بالاتر بودن میزان افزایش سروتونین و گلوکز سرمی و آمونیاک پلاسمایی در فعالیت تناوبی نسبت به فعالیت تداومی، همچنین بالاتر بودن میزان تغییرات آمونیاک پلاسمایی و میزان درک فشار در فعالیت تناوبی نسبت به تداومی، در این مطالعه میزان خستگی مرکزی در فعالیت هوازی تناوبی بیشتر از میزان خستگی مرکزی فعالیت هوازی تداومی می باشد.
راضیه شیری سعید دباغ نیکوخصلت
تحقیق حاضر در نظر داشت تا تاثیر فعالیت هوازی در دوره های اوایل و اواخر فولیکولی را بر لپتین، استروژن و کورتیزول سرم زنان غیرورزشکار سالم را بررسی کند. برای این منظور، 12 نفر از دانشجویان غیرورزشکار (با میانگین± انحراف معیار سنی2±26 سال ، قد 4±6/ 160 سانتیمتر ، وزن8/3±4/53 کیلوگرم، درصد چربی 7/3±4/24 ، bmi 5/1±8/20 کیلوگرم بر مجذور مربع و حداکثر اکسیژن مصرفی 9/8±5/35 میلی لیتر بر کیلوگرم در هر دقیقه) داوطلب شدند تا فعالیت هوازی را که شامل دویدن روی نوارگردان با vo2max 70% تا حد واماندگی بود، انجام دهند. فعالیت در دو دوره ی اوایل و اواخر فولیکولی به صورت متقاطع انجام گرفت و نمونه های خونی قبل، بعد و 48 ساعت بعد از فعالیت جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس(anova)با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که در مقایسه ی سطوح استراحتی لپتین در این دو دوره، تفاوت معنی داری وجود ندارد(05/0 p >). همچنین، تغییرات سطوح لپتین نیز در پاسخ به یک جلسه فعالیت هوازی در اوایل فولیکولی معنی دار نبود(05/0 p >). اما، در اواخر فولیکولی بلافاصله بعد از فعالیت، سطوح لپتین، نسبت به قبل از فعالیت، افزایش معنی داری داشته(02/0p =) و 48 ساعت بعد از فعالیت نیز نسبت به بلافاصله بعد از فعالیت به طور معنی داری کاهش یافت(04/0p =). مقادیر استراحتی استرادیول نیز در اواخر دوره ی فولیکولی به طور معنی داری بیشتر از اوایل این دوره بود. در هر دو دوره، سطوح استرادیول، بلافاصله و 48 ساعت بعد از فعالیت هوازی به طور معنی داری افزایش نشان داد(05/0 p<). همچنین مقادیر این هورمون، در اوایل دوره ی فولیکولی، 48 ساعت بعد از فعالیت نسبت به زمان اتمام فعالیت به طور معنی داری کاهش یافت (05/0p<). در مقایسه ی سطوح کورتیزول در این دو دوره در پاسخ به ورزش نیز مشاهده شد که در هر دو دوره مقادیر کورتیزول پس از فعالیت هوازی به طور معنی داری کاهش یافت (05/0p<). از نتایج تحقیق حاضر به نظر می رسد که احتمالاً تأثیر فعالیت هوازی بر سطوح لپتین در اواخر دوره ی فولیکولی بیشتر از اوایل این دوره باشد. در مورد اثرات فعالیت بر استرادیول نیز می توان گفت که فعالیت هوازی به طور ناگهانی مقادیر این هورمون را افزایش می دهد که این امر می تواند دلیلی بر بسیاری از پاسخ های هورمونی ناشی از ورزش که از تغییرات استرادیول ممکن است ناشی شوند، باشد. همچنین فعالیت ورزشی در کاهش سطوح کورتیزول موثر است، اما از آنجا که تأثیر فعالیت ورزشی بر کورتیزول در مطالعات مختلف متفاوت گزارش شده است، مطالعات بیشتری در این زمینه بایستی انجام گیرد.
مرضیه دهقانزاده دانالو رامین امیرساسان
روش شناسی: روش تحقیق به شیوه همبستگی بود، 212 زن ورزشکار (تعداد 72 ورزشکار استقامتی، 70 ورزشکار رده وزنی و 70 ورزشکار زیبایی شناختی) با میانگین سنی6/2±42/21 سال، میانگین قد 4/5±7/163 سانتی متر، میانگین وزنی 5/5±5/55 کیلوگرم و سابقه ورزشی 1/4±5/5 سال) در این مطالعه شرکت نمودند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های مقیاس تشخیصی اختلالات خوردن، وابستگی به تمرین و پرسشنامه تمرینی اوقات فراغت و شاخص توده بدنی بودند. داده ها بوسیله همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک طرفه و مجذور کای با کمک نرم افزار spss 17 در سطح معنی داری 05/0> pبررسی شد. یافته های تحقیق: 5/50% از ورزشکاران علایم اختلالات خوردن و 2/22% علایم وابستگی به تمرین داشتند. نتایج مطالعه حاضر همبستگی معنی داری بین همه متغیرهای مورد مطالعه را نشان دادند. هزینه مصرفی تمرینات اوقات فراغت ارتباط معنی داری با وابستگی تمرین داشت(014/0p=)، وابستگی تمرین ارتباط معنی داری با نمرات آسیب شناسی خوردن داشت(001/0=p) و هزینه مصرفی تمرینات اوقات فراغت ارتباط معنی داری با آسیب شناسی خوردن داشت(001/0=p). نتیجه گیری: براساس نتایج، شیوع اختلالات خوردن در زنان ورزشکار رشته های ورزشی استقامتی، رده وزنی و زیبایی شناختی بالا بود. وابستگی به تمرین و هزینه های مصرفی تمرینات اوقات فراغت مشارکت معنی داری در اختلالات خوردن داشتند.
فهیمه محمدولی لو سعید دباغ نیکوخصلت
مطالعه در خصوص تقابل زمان روز و یک جلسه فعالیت هوازی بر برخی متغیرهای انعقادی خون فیبرینوژن fibزمان پرورومبین pt زمان ترومبوپلاستین پارشال aptt و شاخص های پلاکت تعداد پلاکت (pct) متوسط حجم پلاکتی تعداد پلاکت mpv متوسط حجم پلاکتی می تواند در تعیین مناسب ترین زمان فعالیت ورزشی با کمترین خطرات حاصل از انعقاد و لخته شدن خون مفید واقع شود. بدین منظور 15 مرد سالم غیر ورزشکار (میانگین + انحراف معیار، سن: 2+ 24 سال، درصد چربی:7/6+5/13 درصد و شاخص توده بدنی: 1/2+ 6/21 کیلوگرم بر مجذور قد) یک جلسه فعالیت هوازی به مدت 30 دقیقه با 90% حداکثر ضربان قلب را بر روی چرخ کارسنج در چهار زمان مختلف روز (ساعت 00:80، 120، 1600 و 20:00) با فاصله های زمانی 72 ساعت انجام دادند. از روش متقاطع برای خنثی نمودن یادگیری و اثرات حاصل از فعالیت ها استفاده شد. فشار خون، دمای بدن و در طول 30 دقیقه فعالیت ضربان قلب و میزان درک فشار ثبت شد. از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر anova برای مقایسه سطوح استراحتی و پاسخ به یک جلسه ورزش در زمان های مختلف روز و در صورت معنی دار بودن از آزمون پس تعقیبی بونفرونی برای مقایسه زوج ها و سطوح معنی داری 5% استفاده شد. نتایج نشان داد که تفاوت سطوح استراحتی pt و pct در زمان های مختلف روز غیر معنی دار و سطوح استراحتی fib(f 3,43=71/2,p=0/057)fib، و در زمان های مختلف روز معنی دار هستند . مقابسه زوج ها بیشترین سطوح استراحتی فیبرینوژن و aptt کمترین سطح استراحتی mpv را در زمان 8:00 نشان داد تغییرات قبل و بعد از فعالیت ورزشی در چهار زمان روز در همه متغیرها تفاوت معنی داری نشان ندادند . همچنین یک جلسه فعالیت هوازی باعث افزایش فیبرینوژن تعداد پلاکت و کاهش شد که این کاهش aptt در ساعت 8:00 نسبت به زمان های دیگر بیشتر بو. با اینحال هنگام توصیه زمان، زمان تمرین عصر ساعت 16:00 نسبت به زمان های دیگر بهتر است
حسن امامی مهتا اسکندرنژاد
استعدادیابی، فرایندی است که از طریق آن افرادی که بیشترین امید برای موفقیت آنها در آینده وجود دارد، شناسایی می¬شوند. در این پژوهش از 50 نفر (8 الی 10 سال) به عنوان نمونه آماری آزمون¬های استعدادیابی شامل ازرتسکی، پیکرسنجی، آمادگی جسمانی و حرکتی، آزمون¬های روانی و آزمون rot گرفته شد. در مرحله بعد این افراد در یک دوره¬ی سه ماهه آموزش بدمینتون شرکت کردند. در پایان این دوره برای شناسایی توانایی های مهارت بدمینتون افراد، سه مربی بدمینتون، مهارت¬های آزمودنی ها را مورد ارزیابی قرار دادند. میانگین این سه نمره به عنوان نمره پایانی فرد محسوب شد. از ضریب همبستگی پیرسون برای بدست آوردن ارتباط بین نمرات آزمون¬های آنتروپومتری، آمادگی جسمانی، آمادگی حرکتی، آزمون های روانی و آزمون rot و نمرات آزمون بدمینتون در سطح 05/0 استفاده شد. نتایج نشان داد بین متغیر قد، وزن، طول دو دست، عرض شانه، زیگزاگ، دوی 540 متر، پرش سارجنت، انعطاف پذیری، اضطراب، آمادگی روانی، سرعت پاسخ، هماهنگی چشم دست توپ به دیوار در پیش از دوره استعدادیابی با نمرات بدمینتون پس از دوره استعدادیابی همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد. بین نمرات متغیرهای عرض مچ دست، عرض آرنج، دوی 60 متر، درازنشست، هماهنگی چشم و دست، چالاکی اندام فوقانی و آزمون rot پیش از دوره استعدادیابی با نمرات پس از دوره استعدادیابی همبستگی معنی داری وجود نداشت. از نظر توزیع آزمون های آمادگی جسمانی، آمادگی روانی، دوی 60 متر، 540 متر، زیگزاگ، سرعت پاسخ، چالاکی اندام فوقانی تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود نداشت. همچنین در مقایسه بین دو گروه پسران و دختران نتایج آزمون¬های پرش سارجنت، انعطاف پذیری، هماهنگی چشم و دست، اضطراب و آزمون rot تفاوت معنی داری وجود داشت. نتایج نشان داد که بین برخی از ویژگی های آنتروپومتری، آمادگی جسمانی، آمادگی روانی و آمادگی حرکتی با موفقیت رابطه معنی داری وجود داشت که پیشنهاد می¬شود از این سازه های مذکور در آزمون¬های استعدادیابی برای یافتن افراد مناسب ورزش بدمینتون استفاده کرد.
فرزاد محمد خانلو محمدتقی اقدسی
بروز رفتارهای پرخاشگرانه در محیط ورزشی و عدم مدیریت موقعیت های خشم انگیز ورزشی، باعث تاثیر منفی بر فنون و مهارت های آموخته شده ورزشی می شود. بطوری که عدم کنترل خشم باعث شکست در اجرای دقیق و موفق فنون، مهارت ها و وظایف ورزشی می شود که این امر منجر به عدم تعادل روانی فرد در محیط ورزشی شده و باعث مختل شدن اجرای فنون و مهارت ها و افت کیفیت فعالیت ورزشی می شود. از طرفی استفاده از برنامه های پیشگیری و مداخله اولیه باعث بهبود یادگیری راهبردهای مدیریت خشم و مهارت های حل مسأله می شود و می تواند تا حدودی از بروز مشکلات جلوگیری به عمل آورد. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارت های مدیریت خشم با رویکرد شناختی ـ رفتاری بر میزان پرخاشگری و سازگاری اجتماعی، عاطفی و تحصیلی کاراته کاران شهرستان تبریز می باشد.
فرید پاکزاد حسنلو سعید دباغ نیکوخصلت
ترکیب بدنی، یکی از شاخص های مهم در آمادگی فوتبال می باشد که بر روی عملکرد بازیکنان در مسابقات، تأثیر بسزایی دارد و عمدتاً به دو جزء توده چربی و توده بدون چربی تقسیم می شود. با توجه به اینکه، این دو جزء در طول فصل رقابت قابلیت تغییر دارند و اطلاع بازیکنان و مربیان از چگونگی این تغییرات می تواند آنها را برای رسیدن به موفقیت سوق دهد، از این رو هدف اصلی از انجام این تحقیق، بررسی تغییرات ترکیب بدنی مردان فوتبالیست نخبه در طول نیم فصل دوم لیگ برتر فوتبال ایران می باشد.
فریبا آقایی افشار جعفری
چکیده ندارد.
حسن پوررضی افشار جعفری
چکیده ندارد.
اکرم مرادی سجاد احمدی زاد
چکیده ندارد.
مهدی سلیمانی وحید ساری صراف
چکیده ندارد.
اکرم آمقانی افشار جعفری
چکیده ندارد.
نادر پورحسین اصغر توفیقی
چکیده ندارد.
سعید دباغ نیکوخصلت مرتضی شهبازی مقدم
موضوع این تحقیق یکی از سوالات ذهنی محقق بوده است که در طول چندین سال تجربه ورزشی با آن مواجه بوده است . از طرفی تعدد سلیقه های تدریس و تمرین در کاراته موجب شده که یک الگوی واحد برای تدریس مربیان کاراته کشور در دسترس نباشد. این تحقیق علاوه بر معرفی و تجزیه وتحلیل مهارت گیاکوزوکی در زنکوستوداچی از طرفی برای قهرمانان کاراته کمک خواهد کرد تا در صورت امکان با آگاهی بیشتر بهترین شیوه اجرای مهارت را انتخاب نمایند.